این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

محمدرضا نجفی مسجدشاهی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو

محمدرضا نجفی مسجدشاهی(۱۲۸۷ق-۱۳۶۲ق)، فقیه مجتهد، متکلم، نابغه بی بدیل، علّامه بی نظیر، ادیب دانشمند، شاعر ریاضی دان و از اکابر علما و از مدرسین بزرگ حوزه علمیه اصفهان در قرن چهاردهم هجری است.[۱]


محمدرضا مسجدشاهی.jpg

زندگی‌نامه

ولادت

وی در روز ۲۰ محرم ۱۲۸۷ ق در نجف اشرف متولد شد.

خاندان

خاندان مسجدشاهی از عشایر قزلباش استاجلو و جزو علما و متمولان اصفهان بوده‌اند.[۲] محمدرضا مسجدشاهی فرزند آيت اللّه حاج شيخ محمدحسين نجفى اصفهانی بن حاج شیخ محمّد باقر نجفی مسجدشاهی بن شیخ محمّد تقی رازی ایوانکی نجفی اصفهانی بوده است. مادرش علويه رباب بيگم دختر علامه سید محمد علی آقا مجتهد فرزنـد سـيدصدرالدين عاملى كبير است.[۳] مادر پدرش دختر سید صدرالدین عاملی، و مادر مادرش دختر سيد محمد باقر شفتی است.[۴]

دو تن از فرزندان مسجدشاهی از دانش‌آموختگان حوزه علمیه هستند؛ محمدعلی اصفهانی که به مجد العلماء نجفی مشهور است و کتاب «الیواقیت الحسان فی تفسیر سورة الرحمن» از نگاشته‌های او است. فرزند دیگرش عزالدین نجفی، و مؤلف کتاب «منطق» است.[۵]

سفرها

او در سال 1296ق از نجف به اصفهان رفت و در سال 1300ق به نجف بازگشت. سپس در سال 1334ق به اصفهان آمد و مرجع دینی مردم شد. او دو بار نیز به قم سفر کرد. نخست در سال ۱۳۴۵ق با دعوت شیخ عبدالکریم حائری و برای تدریس فقه و اصول که چند ماه بیشتر طول نکشید؛ و بار دوم در سال ۱۳۴۶ق برای همراهی با آقا نورالله اصفهانی که در اعتراض به کشتار مردم در مسجد گوهر شاد و کشف حجاب همراه عده‌ای از مردم اصفهان به قم رفتند. مسجدشاهی در این سفر تا زمان ترور شدن آقا نورالله در قم ماند. در این مدت نیز کلاس درس تشکیل داد.معروف‌ترین شاگرد او در این دو سفر سید روح‌الله خمینی است.

تحصیلات

وى تحصيلات خود را تا نه سـالگى در نجـف اشـرف ادامه داد و در 1296ق همراه خانواده از نجف به اصفهان رفت و تحصیلات مقدماتی را گذراند.در سال ۱۳۰۰ق وقتی سیزده سال داشت، به نجف برگشت و در فقه، اصول، علوم حدیث و درایه، ریاضیات، فلسفه، شعر و ادب و تفسیر تحصیل کرد.[۶] مسجدشاهی در مدت ۱۷ سال در جلسات منظم و مستمر به مباحثه و مذاکرات علمی پرداخت که در واقع دوران شکوفایی علمی او است.

برخی از معاشران و هم بحثان علامه نجفی عبارتند از:

  1. میرزا محمدحسین نائینی؛
  2. حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی؛
  3. میر سید على مدرس نجف آبادی؛
  4. شیخ حسن کربلایی اصفهانی؛
  5. حاج میرزا مصطفى تبريزى؛
  6. سيد محمدباقر طباطبائی؛
  7. شیخ محمدجواد بلاغی[۷]

اساتید

مؤثرترین استاد مسجدشاهی، سید محمد فشارکی است و خود گفته است که آنچه از وی آموخته، برابر با تمام آموخته‌هایش از دیگر اساتید است.[۸]

مسجدشاهی همچنین در اصفهان و نجف در محفل درسی عالمان زیر حضور یافته است:

  1. پدرش شیخ محمدحسین اصفهانی
  2. سید ابراهیم قزوینی
  3. میرزا حبیب‌الله رشتی
  4. آقارضا همدانی
  5. آخوند خراسانی
  6. سید محمدکاظم طباطبائی یزدی
  7. سید اسماعیل صدر
  8. شیخ الشریعه اصفهانی(وی به مسجدشاهی اجازه روایت نیز داده است.)
  9. میرزا حسین نوری (وی علم حدیث را به مسجدشاهی آموخت و به او اجازه روایت داد.)
  10. سید مرتضی کشمیری(دریافت اجازه روایت)
  11. میرزا حبیب‌ الله تهرانی(معروف به ذوالفنون که مسجدشاهی از او فلسفه، هیئت، ریاضی و علم افلاک آموخت.)
  12. مولی علی نهاوندی نجفی ((درگذشت ۱۳۲۲ق) مؤلف «تشریح الاصول»)
  13. محمدباقر بهاری همدانی (دریافت اجازه روایت)
  14. سید محمد بن مهدی قزوینی حلی (دریافت اجازه روایت)
  15. سید حسین قزوینی حلی(دریافت اجازه روایت)
  16. سید حسن صدر (دریافت اجازه روایت).
  17. ملا علی محمد نجف آبادی(علوم عقلیه)


مسجدشاهی نزد استادانی چون سید جعفر حلّی، حبوبی، عبدالحسین جواهری، سید ابراهیم طباطبائی، جواد شبیبی و هادی آل کاشف الغطاء ادبیات آموخت و فردی ادب‌شناس شد.

او در کنار تحصیل به تصفیه نفس و تهذیب و تزکیه و عبادت پرداخته و از تربیت عالم ربّانی ملّا حسینقلی همدانی برخوردار شد.

تدریس

وی قبل از ظهرها در مسجد نوبازار اصفهان و عصرها درمدرسه صدر اصفهان به تدریس می پرداخت. وی در دوران خفقان رضاخانی یعنی در سالهایی که حکومت رضاخانی عرصه را بر روحانیت تنگ کرده بودنیز دست از تدریس برنداشت و در منزل به انجام این وظیفه دینی پرداخت و هیچ گاه دست از نشر معارف دینی بر نداشت و حتی در سخت ترین شرایط بـــه تربیت شاگردان پرداخت. بدون شک حوزه علمیه اصفهان مرهون همت بلند آن بزرگ مرد است و با تلاش بی دریغ او و برخی دیگر از علمای آن زمان حوزه کهن سال اصفهان از فروپاشی نجات یافت و خیل عظیمی از فضلا در آن پرورش یافتند. ایشان به جز ایام درسی، روزهای پنجشنبه و جمعه نیز در منزل به تدریس احادیث اهل بیت علیهم السلام و تبیین معارف معصومین می پرداخت که جمعی از فضلا از جمله آیت الله شیخ مرتضی مظاهری در آن شرکت می کردند.[۹] او علاوه بر فقه و اصول، هندسه نیز تدریس می‌کرد.

شاگردان

افراد زیادی در محفل درسی آقارضا اصفهانی در قم درس خوانده‌اند. از جمله:

  1. امام خمینی؛ (دریافت اجازه روایت)
  2. سید احمد شبیری زنجانی (درگذشت ۱۳۹۳ق)
  3. سید محمدرضا گلپایگانی
  4. سید احمد خوانساری
  5. سید علی اکبر برقعی
  6. سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی
  7. عبدالله مجتهدی تبریزی (درگذشت۱۳۹۶ق) مولف «بحران آذربایجان»
  8. محمد ثقفی تهرانی مولف روان جاوید در تفسیر قرآن؛ وی از مسجدشاهی اجازه روایت و اجتهاد دریافت کرد.
  9. محمدعلی مدرس تبریزی نویسنده ریحانة الادب؛او از مسجدشاهی اجازه روایت دارد.
  • برخی از شاگردان مسجدشاهی در اصفهان نیز افراد زیر بودند:
  1. ابراهیم نواب لاهیجی اصفهانی (درگذشت ۱۳۶۶ق)
  2. ابوالقاسم اشراقی (درگذشت ۱۳۸۹ق)
  3. اسماعیل کلباسی (درگذشت ۱۳۹۷ق) صاحب ترجمه و شرح نفس المهموم شیخ عبّاس قمی
  4. محمدباقر کمره‌ای مولف اصول الفوائدالغرویه؛ او از مسجدشاهی اجازه روایت دارد.
  5. سید جمال الدین میردامادی مولف ربیع الاسابیع
  6. محمدتقی فشارکی (درگذشت ۱۴۰۵ق)
  7. سید محمدرضا شفتی (درگذشت ۱۳۹۶ق)
  8. سید علی فانی معروف به علامه فانی
  9. سید یحیی مدرسی یزدی (درگذشت ۱۳۸۳ق)
  10. سید مرتضی موحد ابطحی (درگذشت ۱۴۱۳ق)
  11. مجتهده حاجیه نصرت امین (درگذشت۱۴۰۳ق)؛
  12. محمدرضا طبسی؛ وی از مسجدشاهی اجازه روایت گرفته است.
  13. آقارضا مدنی کاشانی مولف براهین الحجج؛ او از مسجدشاهی اجازه روایت و اجتهاد دارد.
  14. مهدی نراقی کاشانی؛ وی صاحب اجازه روایت از مسجدشاهی است.
  15. احمد فیاض فروشانی؛ او نیز از مسجدشاهی اجازه روایت و اجتهاد گرفته است.
  16. سید مصطفی مهدوی هرستانی؛ وی از مسجدشاهی اجازه روایت دارد.
  17. میرزا عطاء الله فقيه امامی(دریافت اجازه)
  18. میرزا محمد ابراهيم نواب
  19. سيد ابوتراب مرتضوی درچه ای
  20. میرزا ابوالحسن قهی
  21. شیخ ابوالقاسم نورایی سدهی
  22. سید احمد مقدس بيدآبادی
  23. سيد اســــد الله مستجاب الدعواتی
  24. شیخ اسماعیل گزی
  25. سید اسماعیل هاشمی
  26. شیخ اسماعیل کلباسی
  27. شیخ امان الله کوجانی
  28. حاج امیــر آقــا فلاورجانی
  29. ســيـد محمدباقر آیت اللهی
  30. شیخ محمدباقر نجفی
  31. سید محمدباقر رجائی
  32. شیخ محمد باقر امینی نطنزی
  33. سید جلال الدین فارقلیطی
  34. شیخ محمدجواد اصولی فریدنی
  35. سيد حسن علوی خور اسکانی
  36. سید حسن مدرس هاشمی
  37. شیخ محمدحسین فاضل کوهانی
  38. شیخ محمدحسین شریعت هرندی
  39. سید محمدحسین مهدوی اردکانی
  40. سید حسین موسوی بیدآبادی
  41. شیخ حیدرعلی صلواتی
  42. شیخ داود مصاحبی نائينی
  43. سید محمدرضا خراسانی
  44. شیخ مصطفی ارسطویی
  45. شیخ نورالدین اشنی قودجانی
  46. شيخ هبة الله هرندی

جایگاه

جایگاه اجتماعی

او پس از وصول به مقامات عالیه علم و اجتهاد و تبحر در فنون شعر و ادب و كسب اجازات روایتی و اجتهاد به خاطر مشکلات ناشی از جنگ جهانی اول همراه شیخ عبدالکریم حائری در اول محرم 1334ق به ایران بازگشت و در اصفهان اقامت گزید. وی در اصفهان در بین مردم و علمای شهر جایگاه اجتماعی والایی یافت و مرجع دینی مردم شد. در آن زمان زعیم دینی اصفهان حاج آقا نورالله اصفهانی، عموی او بود که در ابتدای ورود شیخ محمدرضا تمامی مناصب شرعی خود از قبیل اقامه جماعت و تدریس و وعظ و غیره را به او سپرد و در تعظیم و ترویج از او نهایت اهتمام را به کار برد. طلاب علم نیز گرد وجود او جمع گشته و به استفاده از منبع سرشار علوم او مشغول شدند.

جایگاه علمی

او علاوه بر فقه، اصول فقه و تفسیر، در علوم ریاضی، هیئت، فلسفه کلام و شعر تبحّر داشت. وی در فقه و اصول نظرات خاصی دارد و کتاب‌های زیادی نگاشته است.حائری او را شیخ بهایی عصر می‌نامید.[۱۰]

مسجدشاهی در اصفهان مرجع دینی مردم بود و به همراه آقانورالله اصفهانی مدیریت حوزه علمیه آن شهر را بر عهده داشت که عامل مهمی در جذب و تربیت علمای بزرگ خوانده شده است. در قم و اصفهان تدریس کرد و شاگردان زیادی داشت. وی که به زبان فرانسه مسلط بود پیش از همه به نقد فلسفه داروین و مادی‌‌گرایی غرب دست زد و کتاب «نقد فلسفه داروین» را در جوانی نوشت. این کتاب به نوشته علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی از بهترین کتبی است که در اثبات خدای تعالی و رد مادی گراها نگاشته شده جلد اول این کتاب مشتمل بر پیشگفتار، بیان نظریه داروین، معرفی دانشمندان طبیعی از جمله داروین، بیان عدم مخالفت دین با علم و بیان مخالفت نظریه دارویـــن با بعضی از معتقدات دین است.

جلد دوم نیز مشتمل است بر اثبـات بــداهـت وجــود خداوند، علت انکار خداوند توسط دانشمندان، چگونگی امکان مادی نبودن برخی از موجودات، محتاج بودن محلول به علت توضیح اشتباهات مادی ها در مورد محتاج بودن محلول به علت و اثبات این که قــدیـم بــودن جهان منافاتی با اعتقاد به خدا ندارد.

امام خمینی در مورد علامه نجفی فرمودند: «اگر شیخ محمدرضا ذوفنون نبود، شیخ انصاری زمان بود.[۱۱]

سید شهاب الدین مرعشی نجفی استاد ارجمند خود را از نوابغ روزگار در ادبیات و فقــه و ریاضی و دیگر علوم دانسته و از او با لقب مجموعه فضائل گنجینه علوم وكعبه ادبا و فقها و مفسرین و محدثین و متکلمین و ریاضیین نام می برد و می‌نویسد:

«من روزگاری دراز با او معاشرت داشتم، جز نیکی از او ندیدم و محبت و اخلاصــم بــه او روز به روز بیشتر می‌شد. ایشان از استاد خود با عنوان: «پروردگار شعر و ریاضی و فقه و حدیث و بیشتر معارف در زمان خود» یاد کرده و می نویسد:« او از بزرگان و ارکان روزگار است و سزاوار است که از اطراف و اکناف برای استفاده از او بار سفر بسته شود؛ ولی افــــــوس کـه او در سرزمینی واقع شده که ارزشی برای علم و دانش قائل نیستند.

حاج شیخ مرتضی حایری یزدی در یادداشتی که در ماه مبارک رمضان ۱۳۹۳ ق بر اول رساله «امجديـــه» علامه نجفی نگاشته می‌نویسد:

«عالم جليل فقيه اصولی اديب شاعر، دارای علوم هیئت و ریاضی و صاحب مقامات عالیه تقوی و صفا و وقار و رفاقت و انصاف بدون هیچ مبالغه ای علاوه بر اینها واجد حلاوتی بود که یدرک ولا يوصف.»[۱۲]

او را شاعری متبحر توصیف کرده‌اند که در محافل شعرای عرب عراق فردی شاخص بود. به‌گفته آقابزرگ تهرانی، او اسلوب شعر و اسرار آن را به‌خوبی می‌شناخت، به لغات احاطه داشت، و شعرش همه را متحیّر می‌کرد. وی همچنین بسیاری از دیوان‌های شعرا را از حفظ بوده و در اشعار خود از علما و دانشمندان بزرگ تجلیل می‌کرد. گاه نیز از زمانه شکایت کرده و کسانی را هجو نموده است. او در فنون شعر و ادب خصوصا معانی و بیان، بدیع، صرف و نحو، انشاء و سرودن شعر از نوادر روزگار بوده و فصیح و زیبا و دلپذیر شعر می سروده است.نوشته‌های او دارای سبک خاصی است. ادبیاتی عالی و نگارشی متین و نظراتی پخته دارد. به‌گفته سید حسن امین، مسجد شاهی در نثرنویسی چونان گذشتگان از صنایع بدیعی استفاده می‌کرد و گاه چنان مغلق نوشته است که خواننده مجبور می‌شود به کتاب لغت مراجعه کند. [۱۳]

این شعر از اوست:

ألّا إنّ شکل المال فی الدّهر منتج ولکن شکل العلم فیه عقیم
فمن یشتری منی جمیع فضائلیفإنّی بأنحاء العلوم علیم
فقیه اصولی ادیب مفسر طبیب بصیر بالنجوم حکیم[۱۴]

از اشعار او که درباره ساعت می گوید:

و ذات قلــب قلــق هائــب و لــم تكــن قــط بمرتاعــة
تحمل فى الوجه على رغمهـا عقـــارب ليســـت بلســـاعة
و ان تكــن حاملهــا ســاعة
تسئلك النـاس عـن السـاعة[۱۵]

دیدگاه های علمی

به باور محمدرضا مسجدشاهی:

  • واضع لغات برای هر لغت چند معنی وضع کرده، و لذا استعمال آن در دیگر معانی مجاز نیست. بنابراین استعمال لفظ در مجاز، استعمال آن در ما وُضِعَ لَه است. این قول را سید حسین بروجردی و امام خمینی نیز پذیرفته‌اند.
  • استعمال لفظ در بیش از یک معنا جایز است.
  • نظر علمای علم لغت حجت، و علم به نظر علمای علم لغت برای مجتهدان واجب است.
  • شیء نجس غیرمایع چیزهای دیگر را نجس نمی‌کند.

سیره اخلاقی

شیخ محمدرضا نجفــى عــلاوه بر فضایل علمی به مکارم اخلاقی نیز آراسته بود. بسیار خوش اخلاق خوش محاوره، شوخ طبع، لطیفه گو و بسیار نکته‌سنج بود. او حافظه‌ای بسیار قوی و استعداد فطری فراوان برای فراگیری علم داشته است. او را در برابر اساتیدش بسیار متواضع دانسته‌اند.[۱۶] گفته شده است که وی در حالی که همواره از سختی معیشت رنج می‌برد، اما از فعالیت علمی دست نکشید. غالباً او را آقارضا اصفهانی می‌خوانند.[۱۷]

آثار

وی صاحب تألیفات عدیده است که در «الذریعه» و «تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان» به طور مفصّل معرفی گردیده، که از آن جمله است:

  1. «الاجازه الشّامله للسیّده الفاضله» مطبوع در آخر کتاب «جامع الشتات» صاحب عنوان [و نیز در مجله علوم الحدیث شماره چهارم با تحقیق علّامه سیّد محمّد رضا جلالی]
  2. «اجازات»
  3. اداء المفروض
    «أداء المفروض فی شرح اُرجوزه العروض» [چاپ شده با تحقیق شیخ مجید هادی زاده]
  4. «اماطه الغین فی استعمال العین فی المعینین»، [مطبوع مرتین]
  5. «استیضاح المراد من الفاضل الجواد»، مطبوع در آخر کتاب «وقایه الاذهان» [و مجلّه «فقه اهل البیت» شماره 40 عربی با تحقیق آقای رحیم قاسمی و ترجمه ایشان از این رساله نیز در مجله فقه فارسی شماره 44 چاپ شده است.]
  6. «استقصاء کتب الأصحاب»
  7. رساله امجدیه
    «امجدیه»، [چاپ چهارم]
  8. «الإیراد و الاصدار فی حلّ مشکلات عویصه فی بعض العلوم»
  9. «أنا و الایام»
  10. «تعریب رساله سیر و سلوک» منسوب به علّامه بحرالعلوم
  11. «تنبیهات دلیل الانسداد»، مطبوع
  12. «حاشیه بر اُکر ثاوذوسیوس»
  13. «حاشیه بر شرح واحدی بر دیوان متنبی» [با تحقیق خانم لیلی نجمی در مجموعه «نصوص و رسائل» چاپ شده است.]
    العقد الثمین
  14. «حاشیه بر کتاب روضات الجنات» که با نام «اعلاط الروضات» به طبع رسیده است.
  15. «حلی الدّهر العاطل فیمن أدرکته من الأفاضل»
  16. «حاشیه بر کافی»
  17. «حواشی استدلالی بر رساله نجاه العباد»، [مطبوع]
    وقایه الاذهان به خط مولف
  18. «دیوان أبی المجد»، مطبوع
  19. «ذخائر المجتهدین» فی شرح «معالم الدین فی فقه آل یاسین»، که «معالم الدین» تألیف شمس الدّین محمّد بن شجاع انصاری حلّی (ابن قطان) است
  20. «رساله فی الردّ علی فصل القضافی عدم حجیّه فقه الرضا علیه السلام »
  21. «الروض العریض فیما قال أو قیل فیه من القریض»
  22. «الروضه الغناء فی معنی الغناء و تحدیده حکمه»، مطبوع مکررا
  23. «رساله در حکم گرامافون»، [که در مجموعه «غنا و موسیقی» چاپ شده است.]
  24. «سقط الدُّر فی احکام الکُر»
  25. «سمطا اللئال فی مسئلتی الوضع و الاستعمال»، دو بار چاپ شده نام دیگر آن «جلیة الحال» است.
  26. «رساله در عدم تنجیس متنجس»
  27. «السیف الصنیع لرقاب منکری علم البیع» [مطبوع با تحقیق آقای شیخ مجید هادی زاده]
  28. «العقد الثّمین»
  29. «غالیه العطر فی حکم الشّعر»
  30. «رساله در قبله»
  31. «القول الجمیل الی صدقی جمیل»
  32. «گوهر گرانبها» در ردّ اتباع عبدالبهاء [با تحقیق آقای مهدی باقری چاپ شده]
  33. «نجعه المرتاد» در شرح «نجاه العباد» [با تحقیق آقای رحیم قاسمی در مجموعه میراث حوزه اصفهان، جلد اوّل چاپ شده است.]
  34. «نقد فلسفه داروین» در سه مجلّد، دو جلد مطبوع، [و اخیرا با تحقیق آقای دکتر حامد ناجی اصفهانی چاپ شده است.]
  35. «النوافج و الروزنامج» [با تحقیق آقای جویا جهانبخش منتشر شده است.]
  36. «وقایه الاذهان و الألباب و لباب اُصول السنه و الکتاب»، مطبوع مرّتین. وی در این کتاب نظرات بدیعی ابراز کرده و در چینش و اسلوب روش تازه‌ای پی گرفته‌است.

برخی از شاگردان او تقريرات فقه و اصول مسجدشاهی را به رشته تحریر کشیده اند، حاج شیخ حیدر علی محقق، درس خارج را مرتب ثبت و ضبط می‌کرد. همچنین سيد عطاء الله فقيه درب امامی، تقریرات درس اصول فقه علامه نجفی به وسیله ایشان نگاشته شده است. شيخ محمدباقر نجفی، فرزنــــد حـــاج شـيـخ جمال الدین نجفی تقريرات بحث فقه و اصول علامه شیخ محمدرضا نجفی را به نگارش در آورده و به نظر استاد رسانده و از او به دریافت اجازه اجتهاد نائل گردید که آیت الله العظمی سيد ابوالحسن اصفهانی نیز آن را تأیید نمود».[۱۸]

وفات

مسجدشاهی یکشنبه ۲۴ محرم سال ۱۳۶۲ق در گذشت و در اصفهان در تكيه مادرشاهزاده تخت فولاد دفن گرديد. پیکر او را در تخت فولاد اصفهان در کنار جدش، محمدتقی رازی اصفهانی مولف «هدایة المسترشدین» به خاک سپردند.

میرزا حسن خان جابری انصاری جهت وفات ایشان قطعه ای سروده و مادّه تاریخ آن چنین است:

تمنّی الجابری بأن یورّخ و کَلَّ لسانه عند البیاناذا جاء البشیر و قال ارّخ «لقد اوی الرضا بالجنان»

1321ه . ق

و میرزا حبیب اللّه نَیّر گوید:

اراد النّیّر استیضاح فوته ففی شهر المحرم طاب مثواهفارخ بعد نقص الست العام «رضا النّجفی لبی داعی اللّه»

1362=6-1368ق[۱۹]

پانویس

  1. مهدوی، اعلام اصفهان، ج۳، صص۱۰۱-۱۰۴.
  2. امین، مستدرکات اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۶۵.
  3. لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص277.
  4. مهدوی، اعلام اصفهان، ج ۲، ص ٦٣٥-634.
  5. شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص242.
  6. لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان ،ص277.
  7. قاسمی، گلشن اهل سلوک،صص ٢٤7-٢٤0.
  8. امین، مستدرکات اعیان الشیعه، ، ج۶، ص165.
  9. مهدوی، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج ۲، ص 297.
  10. مصاحبه با آیت الله حاج شیخ حیدر علی محقق، مجله حوزه، ش۵۳، ص3.
  11. نجفی، رساله امجدیه، مقدمه.
  12. مرعشی نجفی، المسلسلات، ج۲، ص93.
  13. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، ج۴، ص741.
  14. گزی، رجال اصفهان یا تذکره القبور، صص 76 - 77؛ مهدوی، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 219-444؛ کتابی، رجال اصفهان، ج1، صص 213-215؛ قاسمی، گلشن اهل سلوک، صص 113-142.
  15. تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص۲۷۸
  16. مهدوی، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج۲، ص23 و 278.
  17. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ج۱۴، ص۷۴۸؛ مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، المقدمه(ق۱)، ص۳۷۰.
  18. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج4، صص 484-474.
  19. قاسمی، گلشن اهل سلوک، صص305-304.

منابع

  • جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، قم، نور السجاد، ۱۳۸۴ش.
  • قاسمی، رحیم، گلشن اهل سلوک: مشاهیر مدفون در تکیه شیخ محمدتقی رازی (تکیه مادر شاهزاده)، اصفهان، کانون پژوهش، چاپ دوم، 1387.
  • مهدوی، سید مصلح الدین،‌ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، قم، نشر الهدایه، ۱۳۶۷ش.
  • لطفی، علیرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.
  • مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد،زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج4، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1394.