این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

سید محمدباقر شفتی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Captureغ2.jpg
اطلاعات فردی و علمی
نام کاملسید محمد باقر شفتی بید آبادی
شهرتحجت الاسلام
زادروز۱۱۷۵ قمری
تاریخ وفات۱۲۶۰قمری
مدفنمسجد سید اصفهان
اساتیدسید محمد مجاهد، شیخ جعفر عاملی کاظمی، وحید بهبهانی
شاگردانمحمدباقر فشارکی، سید محمدباقر خوانساری، محمد جعفر آباده ای، و...
اجازه روایت ازشیخ جعفر کاشف الغطاء، سید علی اکبر کربلایی، میرزا ابوالقاسم قمی، و..
آثارالرسائل الرجاليه بیدآبادی، رساله وقف، مطالع الأنوار فی شرح شرائع الإسلام، و...
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
اجتماعیساخت مسجد سید اصفهان، کمک به محرومان، مراجع تقلید


سید محمدباقر شَفتی بیدآبادی (1175-1260ق)، فقیه شیعی در دوره قاجاریه و از صاحبان فتوا و مفتی قضات قرن سیزدهم قمری و از نخستین فقیهانی بود که به لقب حجت الاسلام مشهور شد.

زندگی‌نامه

ولادت

سید محمدباقر شفتی در سال 1175ق در قریه «چَرزِه» از قراء طارم عُلیا (در حدود 50 کیلومتری زنجان و 60 کیلومتری شفت) متولّد شد.[۱]

خاندان

او فرزند سیّد محمّد نقی بن سیّد محمّد زکی بن سیّد محمّد نقی بن شاه قاسم موسوی، پدر سید محمدباقر کشاورز و راهنمایی مردم روستا را بر عهده داشت.

نسب او به حضرت حمزه فرزند امام موسی کاظم علیه السلام منتهی می شود. او اصالتا رشتی و به اعتبار علم و ادب غروی حائری کاظمی و به اعتبار زادگاه و اقامتگاه و مدفن ،زنجانی(گیلانی) اصفهانی بیدآبادی می‌گفتند.

فرزندانش عبارتند از: اسدالله، ابوالقاسم، جعفر، زین العابدین، عبدالله، محمد على، مؤمن، محمد مهدى، هاشم، گوهر سلطان، زینب بیگم و خواهر گرانقدرش.[۲]

تحصیلات

وی مقدمات علوم را پیش پدر خواند و حتى پس از هجرت خانواده به شفت در سال 1182 ق نيز ادامه يافت او توانست از محضر دانشوران آن دیار هم بهره بگیرد. در سال 1192 ق برای تکمیل تحصیلات عازم عتبات عالیات شد و از مححضر علمای آن دیار کسب فیض نموده و به مقام مشامخ اجتهاد نائل آمد.

شفتی در سال ۱۲۰۵ق به ایران آمد و حدود ۶ ماه در قم و سپس کاشان رفت و ازمحضر اساتید آنجا بهره برد. سرانجام در حدود ۱۲۱۶ یا ۱۲۱۷ق رهسپار اصفهان شد.ابتدا در در مدرسه چهار باغ و سپس در مدرسه شفیعیه دردشت و مدرسه میرزا حسین در محلّه بیدآباد به تدریس پرداخته و در محلّه قبله دعا سکونت گزید.[۳]

اساتید

  1. سید علی طباطبایی
  2. وحید بهبهانی
  3. سید مهدی طباطبایی بروجردی (علامه بحرالعلوم)
  4. شیخ جعفر کاشف الغطا
  5. سید محسن اعرجی(در کاظمین)
  6. میرزا ابوالقاسم بن ملامحمد گیلانی(دریافت اجازه کامل و مبسوط)
  7. ملا مهدی نراقی
  8. شیخ جعفرعاملی کاظمی
  9. سیّد محمّد مجاهد
  10. میرزا محمّد مهدی شهرستانی[۴]

گفته شده است وی از شیخ جعفر کاشف الغطاء، سید علی اکبر کربلایی، میرزا ابوالقاسم قمی و دیگران اجازه روایت داشته است.[۵]

شاگردان

وی در تدریس نیز مهارت و توانایی بسیاری داشت در اغلب علوم خصوصاً فقه و اصول، حدیث و رجال استاد اساتید عصر خویش بود و از محضر درس او صدها تن از فضلاء و مجتهدین از بسیاری از نقاط ایران تربیت شدند، از جمله:

  1. شیخ محمد مهدی بن محمد ابراهیم کلباسی
  2. میرزا ابوالقاسم بن سید مهدی کاشانی.
  3. محمدجعفر آباده‌ای
  4. محمد شفیع جاپلقی
  5. صفر علی لاهیجی
  6. ملا صالح برغانی قزوینی
  7. ملا جعفر نظرآبادی
  8. سید علی طباطبایی زواره‌ای (علویجه‌ای)
  9. محمد تنکابنی
  10. سید محمدباقر خوانساری[۶]
  11. محمدباقر فشارکی

جایگاه

جایگاه اجتماعی

سیّد محمدباقر شفتی به عنوان حجت الاسلام شهر در اصفهان خود رأساً به اجرای حدود شرعی و اقدام علیه مفسدین دست زد. [۷] او قاتلان را قصاص مى کرد، مجرمان را فرمان قتل مى داد، حد مى زد، تعزیر مى کرد و دست دزدان را مى برید و در سایه تلاشهای او اصفهان از آرامش و امنیتى بى نظیر بهره مند شده بودند.

علاوه بر اين سرور فقيهان شيعه در حوادث طبيعى مانند سيل ، زلزله و بيماريهاى همه گير پيشقدم مى شد و مردم را از باران عنايت‌هاى خويش ‍ برخوردار مى ساخت . سيد در سال 1231 يا 1232 ق همراه گروهى از دانشوران و دين باوران مشتاق از راه دريا رهسپار حجاز شد. گشاده دستى و مناظره هاى پيروزمندانه وى با دانشمندان مذاهب گوناگون علماى حجاز را سخت تحت تاثير قرار داد به گونه اى كه وى را بزرگ شمردند و ميخ‌هايى كه او براى مشخص ساختن حدود طواف بر زمين كوفته بود، بى هيچ ترديدى پذيرفتند.او همچنين توفيق يافت فدك را از كارگزاران دولت عثمانى باز ستاند و به سادات حريم خاك نبوى صلى الله عليه و آله سپارد. [۸]برخی از حکام اصفهان و همچنین شاهان قاجار از نفوذ و قدرت او در هراس بودند ولی قادر به جلوگیری از آن نبودند و به ناچار به مقام علمی و ریاست او اذعان داشتند.

سیره‌اخلاقی

او بسیار به عبادت خدا و گریه و مناجات می پرداخت و در زمینه تَهَجُّد و بُکاء از خوف خدا ضرب المثل شده بود. سید محمد باقر زندگی بسیار فقیرانه‌ای داشت، تا اینکه با تحولی، تبدیل به انسان ثروتمندی گشت.

ثروت ایشان نیز روز به روز افزوده شد و سیّد حجت الاسلام آن را صرف تربیت فضلاء و مرمّت مساجد و مدارس و کمک به نیازمندان و تکمیل کتابخانه خود نمود.[۹] شفتی علاقه‌ای برای نزدیک شدن به حکومت نداشت. به دیدار حاکمان شهر نمی‌رفت.

آثار

هر چند نگارش فهرست شصت عنوانى آثار ستاره تابناک چرزه از حوصله این نوشتار بیرون، ولى اشاره اى گذرا به نام تعدادى از آنها سودمند مى نماید:

فعالیت ها

ساخت مسجد سید اصفهان

مسجد سید اصفهان از بناهای تاریخی دوره قاجار در حدود ۱۲۴۵ق به همت سید محمدباقر شفتی رشتی ساخته شد. این مسجد در زمینی به مساحت ۸۰۷۵ مترمربع در محله بیدآباد اصفهان بنا شده به عنوان مسجد و نیز مدرس و بیش از ۴۵ حجره در طبقه فوقانی به منظور سکونت طلاب است.[۱۱]

کمک به محرومان

گفته شده است که روزی به یکی از راهبران مذهبی اهل‌سنت کردستان دوهزار تومان هدیه داد. در روز عید غدیری، نیز بر منبر رفت و تعدادی کیسه‌ طلا و نقره را در برابرش قرار داد و به تهیدستان گفت کنار یکی از درهای مسجد گرد آیند و یک یک وارد شده، بهره خویش برگیرند و از در دیگر بیرون روند. حدود یک ساعت هیجده هزار تومان زر و سیم تقسیم شد.

او در وبای اصفهان، یزد، شیراز و نیز گیلان کمک‌های مالی کرد. گفته شده است که شفتی یک مغازه نانوایی و یک قصابی داشت و حدود 1000نفر از بینوایان اصفهان را حواله داده بود تا روزانه از سهمیه‌های رایگان نان و گوشت استفاده کنند.[۱۲]

وفات

سید شفتی در یکشنبه ۲ ربیع‌الاول[۱۳] یا ۳ ربیع‌الثانی ۱۲۶۰ق بر اثر بیماری استسقاء درگذشت. قصیده‌ای طولانی به زبان عربی در مرثیه او سروده شد که حدود ۸۰ بیت دارد و با بیت زیر آغاز می‌شود:

لمن العزاء و هذه الزفرات ما هی فی الزمرتبکی السماء و فی الارض الفساد به ظهر

شاگردش ملّا علی اکبر خوانساری او را غسل و کفن نموده فرزندش سیداسدالله بر او نماز گزارد و در مسجد سید اصفهان به خاک سپرده شد.[۱۴]

حاج عبدالرحیم فسائی متخلّص به «عشرت» مادّه تاریخ وفات سیّد حجت الاسلام شفتی را چنین سروده است:

سال تاریخ وفاتش خواستمگفت عشرت «حجّت دین شد تمام»

پانویس

  1. صاحب روضات الجنات تولد او را حدود 1180 و1181 می‌داند.
  2. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، ج1، ص581.
  3. تنکابنی، قصص العلماء، صص144-140؛ امین، اعیان الشیعه، ج9، ص188.
  4. مهدوی، اعلام اصفهان، ج2، ص142.
  5. خوانساری، روضات الجنات، ج2، ص100.
  6. تنکابنی، قصص العلماء، صص71 - 91، 136 - 183؛ جزی، تذكره القبور، صص 31 - 159؛ شریف کاشانی، لباب الالقاب فى القاب الاطباب، ص 78، موسوی، احسن الوديعه ، صص 29 - 38.
  7. مهدوی، اعلام اصفهان، ج۲، صص 141-143
  8. خوانساری، روضات الجنات ، ج 2، ص 102؛ جابری انصاری، تاريخ اصفهان ، ص 97؛ تنکابنی، قصص العلماء، صص 149 و 144.
  9. مهدوی، اعلام اصفهان، ج۲، ص142.
  10. تنکابنی، قصص العماء، ص 168؛ مهدوی، اعلام اصفهان، ج2، ص143.
  11. خوانساری، روضات الجنات، ج2، ص103.
  12. تنکابنی، قصص العلماء، ص149.
  13. قمی، وقایع الایام، ص۳۰۵.
  14. تنکابنی، قصص العماء، ص 168.

منابع