این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «سید محمدعلی مبارکهای»
(ایجاد لینک و رده و منبع) |
(درج شعر) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{نیازمند جعبه اطلاعات}} {{نیازمند ویرایش | {{نیازمند جعبه اطلاعات}} {{نیازمند ویرایش}} | ||
[[پرونده:محمد علی مبارکه ای.jpg|بندانگشتی|حاج سید محمدعلی صفائی مبارکه ای]] | [[پرونده:محمد علی مبارکه ای.jpg|بندانگشتی|حاج سید محمدعلی صفائی مبارکه ای]] | ||
'''حاج سیّد محمّدعلی مبارکهای''' (1316ق- ۱۳۲۵ ش)متخلّص به '''«صفائی»''' فرزند سیّد علی امام جمعه بن محمّدعلی بن علی موسوی مبارکه ای عالم فاضل و واعظ کامل، از مشاهیر اهل منبر اصفهان که نسب شریفش از طرف پدر به حمزة بن موسی کاظم (ع) می رسد. اوخطیب حوزه علمیه اصفهان در سده ۱۳ هجری بود. | '''حاج سیّد محمّدعلی مبارکهای''' (1316ق- ۱۳۲۵ ش)متخلّص به '''«صفائی»''' فرزند سیّد علی امام جمعه بن محمّدعلی بن علی موسوی مبارکه ای عالم فاضل و واعظ کامل، از مشاهیر اهل منبر اصفهان که نسب شریفش از طرف پدر به حمزة بن موسی کاظم (ع) می رسد. اوخطیب حوزه علمیه اصفهان در سده ۱۳ هجری بود. | ||
سطر ۸۲: | سطر ۸۲: | ||
مبارکه ای در دیوان شعر خود در خصوص مسافرتهایش به اطراف جهان چنین می سراید: | مبارکه ای در دیوان شعر خود در خصوص مسافرتهایش به اطراف جهان چنین می سراید: | ||
{ | {{شعر}} | ||
|به همت به سی سال بستم کمر | {{ب|به همت به سی سال بستم کمر|پی علم و دانش نمودم سفر}} | ||
|پی علم و دانش نمودم سفر | |||
{{ب|به یمن خداوند پروردگار|به چین تا به لندن شدم رهسپار}}<br /> | |||
{{پایان شعر}} | |||
==اجازات== | ==اجازات== | ||
مبارکهای در پایان کتاب «نورالانوار» مینویسد:<blockquote>«از جمله بزرگان دین که خدمت ایشان رسیده، از چندین نفر آنها اجازة روایتی و اجتهاد دارد، و چون از راه اجتهاد نخواست ارتزاق کند؛ لذا اجازات خود را در صدد اشاعه در انظار برنیامد، ولی در این کتاب برای تذکار و یادگار آن اساتید عالی مقدار و ادای حق و بقای نام شریف آنها و تذکر از برای خود و بازماندگان مرقوم میدارد».</blockquote>چنانچه از متن اجازات برمی آید، سیّد مهدی درچه ای، شیخ محمّدرضا نجفی، سیّد ابوالقاسم دهکردی، سیّد نجم الحسن و سیّد حسن مدرّس اجازة اجتهاد و سایر بزرگان، اجازة نقل روایت به ایشان دادهاند. در پایان کتاب «نورالانوار» صورت اجازات مزبور آمده است: | مبارکهای در پایان کتاب «نورالانوار» مینویسد:<blockquote>«از جمله بزرگان دین که خدمت ایشان رسیده، از چندین نفر آنها اجازة روایتی و اجتهاد دارد، و چون از راه اجتهاد نخواست ارتزاق کند؛ لذا اجازات خود را در صدد اشاعه در انظار برنیامد، ولی در این کتاب برای تذکار و یادگار آن اساتید عالی مقدار و ادای حق و بقای نام شریف آنها و تذکر از برای خود و بازماندگان مرقوم میدارد».</blockquote>چنانچه از متن اجازات برمی آید، سیّد مهدی درچه ای، شیخ محمّدرضا نجفی، سیّد ابوالقاسم دهکردی، سیّد نجم الحسن و سیّد حسن مدرّس اجازة اجتهاد و سایر بزرگان، اجازة نقل روایت به ایشان دادهاند. در پایان کتاب «نورالانوار» صورت اجازات مزبور آمده است: | ||
سطر ۱۲۰: | سطر ۱۱۶: | ||
و از غرایب حالات که شاید بشر تصدیق نکند و اطبا انکار نمایند، مدت شش ماه من خواب را در خود مشاهده نکردم، و کمتر با اشخاص انس داشتم، و تدریجاً در فکر تحصیلات علوم غریبه و ریاضات روحیه برآمدم». | و از غرایب حالات که شاید بشر تصدیق نکند و اطبا انکار نمایند، مدت شش ماه من خواب را در خود مشاهده نکردم، و کمتر با اشخاص انس داشتم، و تدریجاً در فکر تحصیلات علوم غریبه و ریاضات روحیه برآمدم». | ||
== | ==آثار== | ||
از جمله آثار او مى توان به: | از جمله آثار او مى توان به: | ||
سطر ۱۹۸: | سطر ۱۹۴: | ||
{{ب|خوشا آن کس که بعد از زندگانی|از او نام نکو شد جاودانی}} | {{ب|خوشا آن کس که بعد از زندگانی|از او نام نکو شد جاودانی}} | ||
{{ب|ز رنج خود شهان گنجی نبردند|چو بر تخت شهنشاهی بمردند}} | {{ب|ز رنج خود شهان گنجی نبردند|چو بر تخت شهنشاهی بمردند}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
نسخهٔ ۲۷ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۳۷
این نوشتار نیازمند جعبهٔ اطلاعات است. ممکن است بخواهید با افزودن یک جعبهٔ اطلاعات، به استانداردسازی نمایش موضوع کمک کنید. |
این نوشتار نیازمند ویرایش فنی یا ادبی می باشد. |
حاج سیّد محمّدعلی مبارکهای (1316ق- ۱۳۲۵ ش)متخلّص به «صفائی» فرزند سیّد علی امام جمعه بن محمّدعلی بن علی موسوی مبارکه ای عالم فاضل و واعظ کامل، از مشاهیر اهل منبر اصفهان که نسب شریفش از طرف پدر به حمزة بن موسی کاظم (ع) می رسد. اوخطیب حوزه علمیه اصفهان در سده ۱۳ هجری بود.
زندگینامه
تولد
وی در روز ۱۷ ذیقعده ۱۳۱۶ قمری برابر با روز ۹ فروردین ۱۲۷۸ شمسی در محله بازار (خیابان حافظ) مبارکه متولّد شد.
خاندان
نسب شریفشان با سی و سه واسطه به حضرت حمزه بن موسی بن جعفر علیهم السلام میرسد.
اجداد وی در عهد شاه طهماسب صفوی از نجف اشرف به ایران آمده و در زمان شاه عباس در اصفهان سکونت نمودهاند. جدّ اعلایش میر عبدالباقی از مشاهیر علمای زمان بوده که در فتنه افغان در مدرسه چهارباغ اصفهان به شهادت رسیده است. از میر عبدالباقی چهار فرزند ذکور باقی ماندکه یکی از آنان به نام سید محمد به مبارکه لنجان عزیمت و پس از رفع فتنه افغان به ارشاد مردم و اقامه نمازجماعت مبادرت نمود.[۱]
آیت الله مبارکهای پنجمین نسل از دودمان میر عبدالباقی شهید است. جد سوم مبارکهای نیز عالم عامل میرسیّد علی بن میر محمّد بانی مسجد پاچشمه مبارکه و از زمره خواصّ اصحاب حاجی محمّد ابراهیم کلباسی و سیّد محمّدباقر شفتی (بانی مسجد سید اصفهان) بوده که کراماتش زبانزد خاص و عام است.[۲]
پدر آیت الله مبارکه ای نیز میر سیّد علی موسوی نسب، عالمی زاهد و از شاگردان ملا حسن دهنوی، میرزاعبدالغفار تویسرکانی و میرزا محمّدهاشم چهارسویی بوده که از طرف میر سیّد محمّد، امام جمعه وقت اصفهان، به امامت جمعه مبارکه منصوب و از طرف ظلّ السلطان نیز امور قضاوت و ترافع منطقه به وی محوّل و نهایتا در هشتم ربیع الاول ۱۳۵۴ قمری در ۸۴ سالگی در مبارکه دار فانی را وداع و در ورودی آرامستان مبارکه به خاک سپرده می شود.[۳]
تحصیلات
سیّد محمّدعلی مبارکهای تا سیزده سالگی فارسی و مقدّمات عربی را در مبارکه نزد والد ماجد و غیره خواند. سپس به اصفهان رفت و نزد اساتید بزرگ آن زمان در مدرسة جدّه کوچک و مدرسة صدر تحصیل نمود.
اساتید
چنانکه از کتاب « دانشوران و رجال اصفهان» برمی آید، وی محضر بسیاری از فضلا و علمای اصفهان را درک کرده و در علوم گوناگون از درس آنان بهره برده که عبارتند از:
- سیّد فخرالدین فیروزانی لنجانی
- شیخ حسن شیرازی
- شیخ محمّد زارچی یزدی
- شیخ علی فقیه فریدنی
- سیّد میرزا اردستانی
- شیخ محمّدعلی مدرس فتحی
- شیخ علی مدرّس یزدی
- میرزا احمد مدرّس
- سیّد محمّدرضا خراسانی
- سیّد صدرالدین کوپایی
- سیّد مهدی درچهای
- شیخ عبدالکریم گزی
- آقا سیّد محمّدباقر درچهای
- میر محمّدصادق خاتون آبادی
- سیّد محمّد مدرس نجف آبادی
- میر سیّد علی مدرس نجف آبادی
- حاج سیّد ابوالقاسم دهکردی
- علامه شیخ ابوالمجد محمّدرضا نجفی
- شیخ اسدالله قمشهای متخلّص به «دیوانه»
- ملا عبدالجواد آدینهای
- شیخ علی مفید
- سیّد علی زنجیره فروش
- شیخ محمّدحکیم خراسانی
- میر سیّد علی جناب
- سیّد محمّدعلی زنجانی
- آخوند ملا محمّد کاشانی
- سیّد علی اکبر صدرالاطباء
- میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت
- شیخ محمود مفید.
فرزندان
از مبارکهای یک فرزند پسر به نام دکتر سیّد کمال الدین صفائی و سه دختر باقی ماند. دکتر صفائی در سال 1308ش در اصفهان متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان به پایان رسانید و در تهران در دانش سرای عالی در شعبه طبیعی فارغ التحصیل گردید و در اصفهان به دبیری پرداخت. دکتر صفائی از مردان نیک روزگار است که در تهران ساکن است و به خدمت به مردم از طریق پزشکی اشتغال دارد. وی ادیبی فاضل و پزشکی متعهد و متدین است.
سیر و سیاحت
سیّد محمّدعلی مبارکهای در سال 1341ق برای ادامه تحصیل خود و گشترش دادن اسلام سفرهایی به خارج و داخل کشور داشته اند از جمله:
سفرهای داخلی
آیت الله مبارکه ای در سال ۱۳۴۱ قمری برابر با ۱۳۰۱ شمسی از اصفهان به قم عزیمت و از خرمن پر فیض حضرات آیات حاج شیخ عبدالکریم یزدی، سیّد ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمّدحسین نائینی خوشه ها برچید.
ایشان بعد از چندی به تهران رفت و مدتی نیز از محضر آیت الله شهید سیّد حسن مدرّس و میرزا طاهر تنکابنی بهره برد. آنگاه بعد از مدتی به خراسان کوچ و مدت سه سال از محضر پرفیض حاج آقا حسین قمی، میرزا محمّد آقازاده و آقای آقابزرگ حکیم استفاده کرد و همزمان به وعظ و خطابه در آن سامان اقدام نمود.
مبارکه ای مدتی نیز در شهر بیرجند از محضر شیخ محمّدباقر بیرجندی(صاحب کتاب شریف کبریت الاحمر) و حاج شیخ هادی بیرجندی بهره ها برد.
ایشان همچنین در سفر به دزداب (زاهدان) در طول یک ماه رمضان در خصوص اتحاد بین شیعه و سنی و مشترکات آنها به بحث و تبادل نظر می پردازد.
سفرهای خارجی
آیت الله مبارکه ای در سفر دوم به خراسان بعد از دریافت دعوت نامه رسمی از مدرسة الوعظین هند از مسیر زاهدان به هندوستان سفر و ضمن سیاحت از خرمن پر فیض میر سیّد علی لاهوری و سیّد نجم الحسن لکهنوئی فیض می برد. وی در این سفر با گاندی رهبر معنوی هندوستان دیدار و در کنفرانس آل اندیا شیعه به سخنرانی با موضوع اتحاد اسلام می پردازد.
ایشان مدتی نیز به تدریس در مدرسه الواعظین شهر لکناهور هند پرداخته و بعد از انجام سفر تبلیغی به چین و سنگاپور از مسیر دریا به مکه مشرف و ضمن انجام حج تمتع، در دونوبت با ملک عبدالعزیز پادشاه وقت حجاز دیدار نمود.
آیت الله مبارکه ای در سفر به عراق نیز در درس حضرات آیات سیّد ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا محمّدحسین نائینی و شیخ آقا بزگ طهرانی حاضر می شود.
مبارکه ای مدتی نیز در مصر و شام با حضور در در جامعه الازهر با شیخ طنطاوی جوهری دیدار و در شام نیز از محضر آیت الله سیّد محسن امین عاملی استفاده می برد.
ایشان درمقدمه کتاب "ثمرات العلوم" به بیش از ۲۰ کشور جهان اشاره می کند که در مدت سی سال به آنها سفر کرده است.
" آنچه نویسنده این کتاب در سیاحتهای خود در ممالک دنیا از چین و هند و ژاپن و روسیه و تبت و صیام(=سیام= تایلند) و کشمیر و افغانستان و ایران عرب و عراق عرب و فلسطین و سوریا و ترکیه و حجاز و یمن و مصر و حبشه و اندلس و مراکش و فرانسه و برلن و لندن و ایطالیا و قسمتهای دیگر از اروپا، از بعضی از غرایب و عجایب و وقایعات (کذا) مهم و مشاهده نموده، متفرقا در این اوراق به یادگار گذاشته است".
مبارکه ای در دیوان شعر خود در خصوص مسافرتهایش به اطراف جهان چنین می سراید:
به همت به سی سال بستم کمر | پی علم و دانش نمودم سفر | |
به یمن خداوند پروردگار | به چین تا به لندن شدم رهسپار |
اجازات
مبارکهای در پایان کتاب «نورالانوار» مینویسد:
«از جمله بزرگان دین که خدمت ایشان رسیده، از چندین نفر آنها اجازة روایتی و اجتهاد دارد، و چون از راه اجتهاد نخواست ارتزاق کند؛ لذا اجازات خود را در صدد اشاعه در انظار برنیامد، ولی در این کتاب برای تذکار و یادگار آن اساتید عالی مقدار و ادای حق و بقای نام شریف آنها و تذکر از برای خود و بازماندگان مرقوم میدارد».
چنانچه از متن اجازات برمی آید، سیّد مهدی درچه ای، شیخ محمّدرضا نجفی، سیّد ابوالقاسم دهکردی، سیّد نجم الحسن و سیّد حسن مدرّس اجازة اجتهاد و سایر بزرگان، اجازة نقل روایت به ایشان دادهاند. در پایان کتاب «نورالانوار» صورت اجازات مزبور آمده است:
طریقت عرفانی
سیّد محمّدعلی مبارکهای در اوایل تحصیل به خدمت حکیم ملا محمّد کاشانی رسیده و ملازم ایشان گردید. وی در خاطرات خود مینویسد:«[آخوند کاشی] مرا در حجرة خود برده و به نصایح پدرانه اندرزهای حکیمانه فرمود و مرا امر به ملازمت خود نمود[...] از همان شب، برحسب فرمودة حکیم کاشی ملازمت او را اختیار نمودم، بدین طریق که از اول شب تا سه ساعت از شب گذشته در خدمتش میزیستم و در کمال میل، آنچه از خدمات از دستم برمی آمد در مورد آن پیر طریق عرفان و راهنمای سیر و سلوک به سوی حق دریغ نداشتم. ساعت سه، پس از صرف شام، ساعتی چند در اطاق خود رفته، استراحت مینمودم.
یک ساعت به طلوع فجر برخاسته، دو مرتبه در خدمتش حاضر میشدم، و در آن وقت سحر، از حالات و کردار و راز و نیازش به سوی خالق یکتا، تأثراتی در من ایجاد میشد که آنچه در حالات گذشتگان شنیده، در او مشاهده میکردم، و پس از ادای فریضه صبح نیز در خدمت بودم تا ساعتی از آفتاب برمی آمد.
سپس برای درس «مغنی» و «مطوّل» در خدمت فاضل مدرّس شیخ علی یزدی رفته، پس از فراغت از درس و مباحثه، یک ساعت به ظهر مانده شرفیاب پیر کامل روشن ضمیر خود شده، مشغول انجام خدمت شده، پس از صرف نهار او را راحت گذارده، در اطاق خود میرفتم.
در طرف عصر، باز یک ساعت ملازم خدمت بودم و یک ساعت به غروب مانده، فکر مرا آزاد میساخت و به فکرهای آزاد شخصی میپرداختم. در شبهای پنجشنبه و جمعه تماماً در خدمتش تا به صبح به استفادههای روحانی موفّق بودم. و در هر شبی به قدر نیم ساعت مرا به کلمات مواعظ و پند مشغول میساخت، و به قدر نیم ساعت درسهای روز مرا برایم جوهر مطالب را بیان میفرمود، تا آن که زمان ارتحال او از این عالم فانی در رسید.
غرایب حالات و کرامات و خوارق عادات که من از بزرگ راهنمای خود دیدم جای بیان داشتن نیست. در سیر روحانیات آنچه دارم ابتدا از او دارم.
طریقه ریاضاتش از مولانا مولی حسن نائینی بود که او از حکیم ربانی استاد کامل خود آقا محمّد بیدآبادی و او از مولانا اسماعیل خواجوئی اخذ نموده[...] بالجمله در این مدت عمر کم، در خدمت آن شیخ کامل، نابینایی بودم، بینا شدم.
در جهان تنگ و تاریکی روحم در زندان بود، به فضای لایتناهی و به گلستان قدس پروازم داد، و اگر او را ندیده بودم شاید در این عالم هرچیز را که در دستگاه الهیات میشنیدم انکار داشتم، ولی همگی را به مقام شهود دیدم.
و این مراحل فیوضاتی که من از آن بزرگ مرد سالک دریافتم میدانم که فقط در اثر خدمات مخلصانه بود. خدمت به حیوان و بشر عادی نورانیت روحانی میبخشد چه جای آن که خدمت در مورد انسان کامل ملکوتی باشد [...].
در باب وفات آن مرحوم، مرا در کنار نشاند و از خستگیهای فوق العاده و بی خوابیهای طاقت فرسا مرا مژده راحتی داد و وصایای مخصوص در گوشم بیان نمود [...] چون مرغ روحش به عالم قدس پرواز کرد، چنان بود که نزدیک شد مرغ روح من جوجه صفت به دنبال مادر خود پرواز نماید [...].
مدت زمانی مرا عادت چنین بود که در ساعات سه از غروب گذشته، از شهر برای زیارت تربت آن حکیم ربانی حرکت میکردم و تا طلوع فجر بر سر آن تربت شریف به حال مراقبه میماندم و چنان که شاگردان ارسطاطالیس از مرقد استاد خود فیض میگرفتند، من نیز از آن مرقد فیوضات گرفتم و در خوابها و بیداری مکاشفاتی را سیر نمودم[...].
بالجمله، مدت یک سال پس از فوت او، من در خود حالاتی مشاهده میکردم که نتوانستم بر کسی اظهار داشتی و نه کسی از حالاتم اطلاعی داشت.
و از غرایب حالات که شاید بشر تصدیق نکند و اطبا انکار نمایند، مدت شش ماه من خواب را در خود مشاهده نکردم، و کمتر با اشخاص انس داشتم، و تدریجاً در فکر تحصیلات علوم غریبه و ریاضات روحیه برآمدم».
آثار
از جمله آثار او مى توان به:
- تاريخ اصفهان در 5 مجلّد
- تاريخ امكنـه و بلـدان كـه شـرح سفرنامه ى اوست
- ديوان اشعار
- دانشـوران اصفهـان در 6 مجلّـد
- كشــف المهمـات در سموم و مهلـكات
- اسـرار و فلسفـه ى احكام
- اسرار حج
- اسلام خالص
- تاريخ زندگى پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آلـه
- جامع العلوم در 4 مجلّد
- جنّة الادا در آداب
- سفرنامه ى غـرب در 2مجلّد
- سوانح العمر
وى بیش از پنجاه کتاب و رساله تألیف نموده است که به جز چند عنوان از آنها به چاپ نرسیده است. آنچه از تألیفات ایشان به چاپ رسیده، بدین قرار است:
- «صراط المستقیم یا نماز در اسلام»؛
- «منهج القویم»، در معرفت رسول مکرّم اسلام و ائمه طاهرین علیهم السلام.
- «کشف المهلکات»، در سموم مسکرات، مطابق کشفیات پزشکی و ادیان آسمانی، با آیات عبرانی و سریانی و عربی، از تورات و انجیل و قرآن مجید.
- «تحصیل الثمن»، در شرح حدیث «حبّ الوطن من الایمان»
- «نورالقدسى» در شرح احوال و تألیفات علّامه مجلسى و بیان مدفونین در بقعة متبرکة او.
- «نورالانوار»، در شرح حال بعضی از اولاد حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام.
- «پیام مبارکی به سوی کسروی»، در دفع شبهات کسروی و سؤالات علمیه
آثار چاپ نشده؛ «تاریخ ایران و اصفهان» دایرة المعارفی است تاریخی و علمی که در چهار جلد مفصل تألیف شده و به اهمّ وقایع تاریخ ایران و اصفهان از آغاز تاکنون پرداخته است.
«دانشوران و رجال اصفهان»، از اول اسلام تا قرن چهاردهم، در پنج مجلّد به ترتیب حروف تهجّی. این کتاب دائرة المعارفی بسیار ارزشمند و حاوی مطالب تاریخی و علمی و کلامی و غیره، و به خصوص مشتمل بر اطلاعات ناب و منحصر به فرد از سرگذشت بسیاری از رجال و علمای متأخر اصفهان است. بر اساس حروف الفبا. برادر مؤلف، سیّد خلیل الله موسوی در شرح حالی که در آغاز یکی از آثار مخطوط برادر خود نگاشته، نام این کتاب را «مرآة العلوم» ذکر کرده است.
«ثمرات العلوم»، به طرز کشکول، در دو جلد، که در ضمن جهان گردی تنظیم شده و از کلیة علوم در او مندرج است.
«شجرة مبارکه»، یا «خاطرات مبارکی»، در شرح حال مفصل مؤلف از ابتدای کودکی تا شرح کیفیت تحصیل در حوزة علمیة اصفهان و سیاحتها و جهان گردیهای او، با تاریخ هر شهری که وارد شده است، در چهار مجلد: هندیه، حجازیه، عراقیه و مصریه؛ جلد اول شرح حال و تاریخ زندگی مؤلف است و جلد دوم تاریخ مکه مکرمه است.
«آئینه عبرت و زندان اصفهان»، خاطرات نه ماه زندان نویسنده در دوره پهلوی، مشتمل بر مطالبی ارزشمند در بیان تشریح کردار و اخلاقیات و روحیات مردم آن روزگار اصفهان.
«اسلام خالص»، در ده فصل.
«سرّالغیب و کشف العیب»، در بیان طریق پیدا کردن حقیقت و رهایی از قیود تقلیدهای جاهلانه و طریق سیر و سلوک و مجاهدات نفسانیه و ریاضات شرعیه، در دو جلد.
« اثبات الولایة و دلائل الامامة»، در عقاید شیعة امامیه و نقل مآخذ آن از کتب اهل سنت.
«جنة السعداء و جنة الاتقیاء»، در اعمال دوازده ماهه و سالیانه و عمری انسانی و دعاهای وارده و تکالیف یومیه با طرز فلسفی و عرفانی و ترجمه بسیاری از دعاها.
«شرح حالات حافظ»، و شرح مشکلات از اشعار او.
«السیف القاطع و النوراللامع»، در رد عقاید ابن تیمیه و وهابیه به عربی.
«مرآةالغیب»، در پیشگوئیهای قرآن و ائمة طاهرین، علیهم السلام، که از راه عملیات جدیده و وقایع عالم به ظهور رسیده است.
«نور السعادة»، در فضیلت سیادت، مشتمل بر آیات و روایات و حکایات فراوان.
«دیوان اشعار»؛
از اشعار او:
خوشــا آنكــس كــه بعــد از زنــدگانى | از او نــــام نكــــو شــــد جــــاودانى | |
ز رنــج خــود شــهان گنجــى نبردنــد | چــو بــر تخــت شهنشــاهى بمردنــد[۷] |
پـــس از مـــردن از آنهـــا در زبانهـــا «بشارات کتب سماویه»،
گفتنی است که در ضمن مجلدات «تاریخ ایران و اصفهان» و «دانشوران و رجال اصفهان» و «خاطرات مبارکی»، برخی از مباحث متفرقه به گونة بسیار مفصل و در حدّ رسالهای مجزا بیان گردیده است، از جمله: «اسرار و فلسفه حج»؛ «تاریخ زندگانی حضرت رسول و جانشینان آن حضرت»؛ «تاریخ مکّه مکرّمه»؛ «فهرست بحارالانوار» و «منتخب احیاء العلوم غزالی».
سیّد محمّدعلی مبارکه ای در اشعارش تخلص «صفائی» می نموده است. از اشعار اوست:
خوشا آن کس که بعد از زندگانی | از او نام نکو شد جاودانی | |
ز رنج خود شهان گنجی نبردند | چو بر تخت شهنشاهی بمردند |
وفات
این عالم خطیب پرتلاش در قبل از ظهر روز جمعه ۷ رجب ۱۳۶۵ق/۱۶ خرداد ۱۳۲۵ش وفات یافت و در بقعه تکیه تویسرکانى در جوار پدر همسرش آیت الله سیّد محمّدباقر تویسرکانی مدفون گردید.
به گفته برخی وی را مسموم کرده بودند ولی حقیقت معلوم نشد.دامادش سیّد علی بدیع زادگان «هور» ماده تاریخ وفات او را چنین سروده است:[۸]
پی تاریخ هجری قمری | هور این بیت را نمود ایجاد | |
حاج سیّد علی مبارکهای | صحن فرودس را صفائی داد |
پانویس
- ↑ موسوی نسب، شرح حال سید محمدعلی مبارکه ای، روزنامه نوید اصفهان، ص3.
- ↑ مبارکه ای، دانشوران، مخلوط.
- ↑ مبارکه ای، نورالانوار، مخلوط.
- ↑ لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان،ص ۳۷۹.
- ↑ مهدوی، اعلام اصفهان، ج 4 ، ص 818- 820.
- ↑ مهدوی، رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 36 و 37؛ همو، تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 313 و 314؛ همو، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 840 و 841؛ همو، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص100؛ صلواتی، مجموعه مقالات کنگره جهانی بزرگداشت اصفهان، صص 482-487.
- ↑ لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص۳۸۰
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج4، صص58-66.
منابع
- لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.
- مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان (کتاب)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد،زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج4، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1394.