این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
سید محمد نجف آبادی
این مقاله در هیچ ردهٔ محتوایی قرار نگرفته است. لطفاً با افزودن چند رده کمک کنید تا این مقاله
در کنار سایر مقالههای مشابه فهرست شود. |
سید محمد مدرس نجف آبادی (1294ق-1358ق) فرزند سید اسماعیل از أعلام و مدرّسین مدرسه چهارباغ میباشد که عصرها برای جمعی از فضلا و طلّاب، فقه تدریس مینمودند.[۱]
زندگی نامه
ولادت
آیةالله سیّد محمّد نجفآبادی فرزند سیّد حسین در سال 1294 قمری در نجفآباد اصفهان چشم به جهان گشود.
خاندان
وی از سادات موسوی میباشد که نسبشان از طریق میرلوحی سبزواری ـ عالم معاصر علّامه مجلسی ـ به هفتمین پیشوای معصوم حضرت امام کاظم (علیهالسلام )میرسد.
تحصیلات
این فقیه فرزانه مقدّمات را در نجفآباد فراگرفت. آن گاه به توصیه پدر به اصفهان رفت و تا سال 1318 قمری سطوح عالی فقه و اصول را فراگرفت و سپس به عراق مهاجرت نمود و سالها از محضر عالمان دو حوزه نجف و سامرا بهرهمند گردید.
اساتید
برخی از اساتید ایشان در سه حوزه اصفهان، نجف و سامرا، عبارتند از حضرات آیات:
- حاج سیّد اسماعیل صدر اصفهانی (نجف اشرف)
- حاج میرزا بدیع درب امامی (اصفهان)
ـ جهانگیرخان قشقایی (اصفهان)
- میرزا محمّدتقی شیرازی (سامرا)
- حاجآقا رضا همدانی (نجف اشرف)
- میرزا فتحالله نمازی شیرازی (معروف به «شیخ الشریعۀ اصفهانی»)
- آخوند ملّا محمّدکاظم خراسانی (نجف اشرف)
ـ سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی (نجف اشرف)
- سیّد محمّد فشارکی اصفهانی (سامرا)
ـ سیّد مهدی درچه ای (اصفهان)
- میرزا محمّدهاشم چهارسوقی (اصفهان)
قسمت عمده تحصیل آیةالله نجفآبادی نزد اصولی بزرگ مرحوم آخوند ملّا محمّدکاظم خراسانی بوده و در مدت نزدیک به ده سال اقامت در نجف، مرتباً در جلسات تدریس اصول فقه ایشان ـ که بر اساس کتاب «کفایۀالاصول» آن مرحوم بوده ـ شرکت میکرده و چندین دور کتاب کفایه را از اول تا آخر فراگرفته است.
وی مورد توجّه و احترام خاص استاد بود و تقریرات درس این استاد گرانقدر را به رشته تحریر در آورد که چند نسخه خطی از آن در دست است.
مرحوم سیّد محمّد نجفآبادی در ایام تعطیل حوزه نجف به همراه دوست صمیمی خود آیۀ الله سیّد عبدالحسین سیّدالعراقین به سامرا میرفتند و از درس آیات میرزا محمّدتقی شیرازی و سیّد محمّد فشارکی بهره برده و دروس آن دو را به رشته تحریر درآوردند.
سیّد محمّد نجفآبادی قسمت عمده خارج فقه را نزد سیّد محمّدکاظم یزدی ـ صاحب کتاب ارزشمند «عروۀالوثقی» ـ فراگرفت.
شاگردان
آیةالله سیّد محمّد نجفآبادی در سال 1327 قمری ـ در زمان حیات استاد گرانقدر خود آخوند خراسانی ـ به اصفهان مراجعت کرد و از همان بدو ورود، به تدریس پرداخت.
جلسه تدریس ایشان ابتدا در مدرسه جدّه بزرگ برگزار میشد که قبل از ظهر در دو نوبت ابتدا درس اصول و سپس خارج فقه تدریس مینمود؛ بعداً درس فقه را به مدرسه صدر بازار انتقال دادند و چندی بعد یک درس فقه نیز در مدرسه چهارباغ در ساعات عصر شروع نمودند.
تسلّط مرحوم سیّد در تدریس و جاذبه بیان او موجب شد که طالبان علم را از گوشه و کنار ایران به خود جلب کند و محضر درس او را مجمع فضلا قرار دهد، بهگونهای که اکثریت نزدیک به تمام أعلام پنجاه سال اخیر استان اصفهان، از شاگردان ایشان محسوب میشوند.
برخی از شاگردان آن فقیه راحل ـ که اسامی آنان در این مجموعه ذکرشده و نیز افرادی را که مؤلّف محترم کتاب «شرح مجموعه گل» در شمار شاگردان فقیه نجفآبادی نام نبرده ـ عبارتند از حضرات آیات و حججاسلام:
ـ شهید سیّد ابوالحسن شمسآبادی (1319 ـ 1396 ق).[۲]
ـ شیخ ابوالقاسم اشراقی دهاقانی (م 1389 ق).[۳]
ـ شیخ محمّدحسین فاضل تونی (1298 ـ 1380 ق).[۴]
ـ شیخ محمّدحسین کلباسی اصفهانی (1323 ـ 1418 ق).[۵]
ـ سیّد محمّدرضا آل رسول شمسآبادی (1279 ـ 1409 ق).[۶]
ـ شیخ محمّدرضا جرقویه ای حائری (1305 ـ 1393 ق).[۷]
ـ شیخ عباسعلی ادیب حبیبآبادی.
ـ شیخ عبدالرحیم صامت قزوینی (1321 ـ 1420 ق).[۸]
ـ شیخ علی مشکاة سدهی.
اجازه اجتهاد
تا آنجا که میدانیم دو تن از اعلام و مدرّسین نامور حوزه علمیّه نجف اشرف بهصورت مکتوب، تصریح به اجتهاد مرحوم آیةالله سیّد محمّد نجفآبادی نمودهاند؛ یکی، استاد ایشان مرحوم آخوند خراسانی و دیگری، آقا ضیاءالدین عراقی.
این دو ـ به ترتیب با عبارات و الفاظی اینچنین ـ از مرحوم نجفآبادی، تجلیل نمودهاند:
ــ «... العالم الفاضل و الحبر الکامل ... حصل من الفضل الغایة و بلغ فی العلم و العمل النهایة حتی بلغ مرتبة الاجتهاد و صار من المجتهدین الأعلام و المطّلعین علی مدارک الأحکام».
ـ «... انّ العالم العامل و الفاضل الکامل، بحر التقی و علم الهدی، السیّد السند و الرکن المعتمد، غوّاص بحار التحقیق و محور رحی التدقیق، صفوۀ المجتهدین، حجّۀالاسلام والمسلمین، السیّد محمّد النجفآبادی الاصفهانی- دامت برکاته- من اعاظم العلماء و افاخم الاتقیاء، ناره علی المنار و اجتهاده کالشمس فی رابعۀ النهار و الیه ینتهی تدریس صفحته و کان تربیۀ الطلّاب بیده، متّع الله المسلمین ببقاه؛ و مع وضوح مقامه و شیوع مراتبه نصرّح بانّه مجتهد عدل ثقۀ، له جمیع وظایف المجتهدین فی زمان الغیبۀ».
همچنین مرحوم آیةالله سیّد محمّد نجفآبادی تصریح به مقام اجتهاد برخی از فضلا نمودهاند که بهعنوان نمونه میتوان از اعلام زیر نام برد:
ـ شیخ احمد کرمانی
شیخ محمّدحسن نجفیزاده (م 1407 ق)
ـ سیّد محمّدحسین مهدوی اردکانی (1322 ـ 1407 ق)
ـ میرزاعلی آقا شیرازی
ـ میرزا محمود مقتدائی خوراسگانی (م 1384 ق)[۱۰]
اجازه روایت
فقیه نجفآبادی از برخی از اساتید و فضلای هم عصر خویش، اجازه نقل حدیث داشت و به برخی نیز اجازه نقل حدیث اعطاء نموده بود.
چهار نفر از مشایخ روایت مرحوم نجفآبادی عبارتند از آیات عظام:
ـ آقا ضیاءالدین عراقی
ـ شیخ فتحالله نمازی شیرازی معروف به "شیخ الشریعة"
ـ آخوند ملّا محمّدکاظم خراسانی
برخی از فضلائی که مرحوم فقیه نجفآبادی ـ بهصورت مکتوب ـ به آنان اجازه نقل حدیث داده، عبارتند از حضرات آیات و حججاسلام:
ـ شیخ احمد کرمانی
ـ سیّد شهابالدین نجفی مرعشی
شیخ عباسعلی ادیب حبیبآبادی
ـ میرزاعلی آقا شیرازی
آثار
برخی از آثار مکتوب مرحوم آیةالله سیّد محمّد نجفآبادی عبارت است از:
ـ جوامع الاصول (تقریرات درس اصول آخوند خراسانی)
ـ رساله در ترتّب
ـ رساله در لباس مشکوک
ـ رساله در استصحاب کلّی.
سید محمد نجف آبادی از نگاه علما:
آیت الله محقق
مرحوم آیةالله شیخ حیدرعلی محقق ـ از شاگردان مرحوم فقیه نجفآبادی ـ در این باره فرموده اند:
«استاد ما مرحوم آقا سیّد محمّد نجفآبادی از شاگردان مبرّز مرحوم آخوند بود و تقریرات مرحوم آخوند را نوشته بود؛ بر همین اساس درسی كه میگفت خیلی منظم و مرتب بود. در مدت كوتاه مطالب اصلی و اساسی را بیان میکرد. از ذكر اقوال مشابه پرهیز داشت. علاوه بر اینكه فهم مطالب را ساده میکرد تقریر آنها هم برای شاگردان آسان میشد و من تقریرات درس ایشان را به طور كامل نوشتهام. جهت دیگر كه خیلی ما را جلب كرده بود، تقوا و بیاعتنایی ایشان به دنیا بود. در زمان طلبگی ما، اهل علم در سختی و فشار زندگی میکردند خصوصاً طلبهها، ما بعضی از شبها را بدون شام میگذراندیم؛ با این همه وضع زندگی این استاد بزرگ و سختیهایی كه ایشان به خاطر بیتوجهی به دنیا متحمل میشد، برای ما سرمشق بود و تحمّل دشواریها را آسان میکرد».
آیت الله روضاتی
علامه سیّد محمّدعلی روضاتی در این باره چنین نوشته اند:
«خانهای كه آقا سیّد محمّد در تمام عمر در آن زندگی كرد واقع در خیابان نشاط و نزدیك محله پا قلعه بود و سوای آن خانه و خلوتش، مایملكی تهیه نكرد، حتی كتاب و کتابخانهای هم نداشت. ایشان هیچگاه خشك مقدّس و عبوس نبودهاند و همواره جلسات را با مزاح شیرین و بهجای خود، گرم میکردهاند. ایشان تا اواخر عمر جلسات تدریس را ادامه دادهاند».
سیره اخلاقی
آقای رحیم قاسمی در کتاب «شرح مجموعه گل» برخی از ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی مرحوم آیةالله سیّد محمّد نجفآبادی را به نقل از فرزند آن فقیه فرزانه اینچنین ذکر نمودهاند:
«وی در چند صفت اخلاقی ممتاز بود:
1- تواضع و فروتنی که با وجود مقام علمی بلند، کمترین نشانهای از غرور علمی ـ که غالباً ملازم بسیاری از صاحبان علم و دانش است ـ و یا تظاهر به علم در مجالس عمومی یا خصوصی از او مشاهده نمیشد و تنها در صورتی که مطالب و مشکلات علمی از او سؤال میشد، مبادرت به جواب مینمود و همگان را به تحسین و اعجاب وا میداشت.
2- خلق لین و نرمش که در معاشرت با اقشار مختلف مردم آشکار بود، بهخصوص در جلسات درس که طبق سنّت جاری بین طلّاب یا بین استاد و شاگرد، مباحثه به منازعه تبدیل میشد، این حلم و نرمش بیشتر جلب توجّه میکرد بهگونهای که هیچگاه در هنگام بحث، عصبانیتی از ایشان دیده نمیشد.
3- عدم ریاستطلبی و بلندپروازی. وی همواره خود را در ردیف یکی از طلّاب قرار میداد و چون برای درس از خانه بیرون میرفت عبا را به سر میکشید و از کوچههای خلوت بدون کوچکترین تظاهری به مجلس درس میرفت. به اندازهای از خود نمایی و جاه طلبی به دور بود که حتی از امامت جماعت نیز گریزان بود؛ چنانچه پس از فوت مرحوم آخوند ملّا عبدالکریم گزی، به اصرار خاص و عام، برای اقامه جماعت به مسجد ذوالفقار ـ که محلّ اقامه جماعت مرحوم گزی بود ـ رفتند، ولی چند روزی بیشتر حضور نیافتند و فقط دو سه سال در ایام ماه مبارک رمضان، نماز جماعت را در مسجد مزبور بر پا میکردند.
4- زهد و بی اعتنایی به دنیا. زندگی خانوادگی ایشان بسیار ساده بود و با اینکه پس از مرحوم آخوند گزی مرجع حکمیت و دعاوی شرعیه محسوب میشدند، در مقام اندوختن نقدینه یا ضیاع و عقاری برنیامدند.
در سالهای آخر عمر که مرجعیت وجوه شرعی نیز تقریباً منحصر به ایشان بود و وجوه گزافی به محضرشان ارائه میشد، از دریافت آن خودداری کرده و آن را بهعنوان امانت نزد صاحبانش میسپرد و به نیازمندان حواله میداد که صاحبمال به دست خود آن را پرداخت کند.
وی در هنگام وفات بهجز یک خانه مسکونی ـ که زمین آن را یکی از افراد خیر به ایشان اهدا کرده بود ـ و بهجز مبلغ ناچیزی نقدینه بر جای نگذاشت و در این مورد به مرحوم آخوند ملّا عبدالکریم گزی ـ که او نیز از زهّاد و بی رغبتان به مال دنیا بود ـ تأسّی داشت.
5: آیۀ الله نجفآبادی با وجود زهد و تقوای ممتازی که داشت هیچگاه مقدّسمآب و عبوس نبود، جلسات انسی که با علمای همطراز خود داشت همواره روحافزا و پرنشاط بود و او با مزاحهای متین و شیرین خود مجلس را گرم میکرد.
او علاقه شدیدی به تدریس داشت و تا اواخر عمر، با وجود بیماری سینه و حنجره، جلسات درس خود را ترک نکرد».[۱۱]
وفات
سرانجام این عالم جلیل و مدرّس بزرگ حوزه علمیّه اصفهان، در روز 25 ذیقعده (روز دحو الارض) 1358 قمری برابر با 15 دیماه 1318 شمسی چشم از جهان فروبست.
با انتشار خبر وفات ایشان جمعیت انبوهی برای تشییع در خیابان و کوچههای اطراف منزل ایشان گرد آمدند، امّا با توجّه به اینکه آن سال، اوج قدرت طاغوت زمان رضاخان و دشمنی او با روحانیت بود و آنان اجازه تشیع جنازه نمیدادند برخورد شدیدی بین مأمورین و مردم به وجود آمد و مردم بدون توجّه به دستورات رؤسای کلانتریها، جنازه مطهر ایشان را تا تخت فولاد بر سر دست تشییع کردند و جسم مطهر این فقیه فرزانه و عالم سختکوش در تکیه سیّدالعراقین تخت فولاد اصفهان در دل خاک نهان شد.[۱۲]
پانویس
- ↑ قاسمی، شرح مجموعه گل، ص 91.
- ↑ قاسمی، وفیات علمای اصفهان» (مخطوط)، ص 251.
- ↑ قاسمی، بزم قدسیان، ص 119.
- ↑ همان، ص 124.
- ↑ انصاری قمی، اختران فضیلت، ج 1، ص 422.
- ↑ قاسمی، بزم قدسیان، ص 126.
- ↑ حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ج 2، ص 694.
- ↑ انصاری قمی، اختران فضیلت، ج 1، ص 679.
- ↑ همان، ج 2، ص 813.
- ↑ کرباسی زاده، مشاهیر مزار علامه ابوالمعالی کلباسی، ص 111.
- ↑ قاسمی، شرح مجموعه گل، ص 105 ـ 107. برگرفته از کتاب سیمای صالحان، ص 257-262.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج4، صص130-135
منابع
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد،زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج4، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1394.
- قاسمی، رحیم، شرح مجموعه گل: مشاهير مدفون در تكيه سيدالعراقين تخت فولاد اصفهان، سازمان فرهنگی شهرداری اصفهان، 1389.