این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

محمدعلی مدرس فتحی دزفولی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شیخ محمدعلی مدرس فتحی دزفولی( 1271-1358ق) فرزند خواجه نصرالله بن خواجه ابوالحسن بن حاجی لطفعلی بن حاجی فتح الله بن امیر کلب علی دزفولی بود.

وی عالم، فاضل، محقق، زاهد، عابد و از مدرسین بزرگ حوزه علمیه اصفهان در قرن چهاردهم، که در زهد و تقوا و اعراض از دنیا بى نظیر و در علم و عمل کم نظیر بود.[۱]

شیخ محمدعلى مدرس فتحی دزفولی

زندگی نامه

ولادت

شیخ محمدعلی در سال (1271ق )در شهر دزفول متولد شد[۲] .

خاندان

مدرس فتحی فرزند خواجه نصرالله بن خواجه ابوالحسن بن حاجی لطفعلی بن حاجی فتح الله بن امیر کلب علی دزفولی بوده واو فرزندانی به اسم محمدحسن مدرس فتحی و محمدجواد مدرس فتحی داشته است .

تحصیلات

وی از سن 16 سالگی شروع به تحصیل نمود و از 19 سالگی به تحصیلات علوم دینی روی آورد. نزد اساتید آن شهر تحصیل نمود و به تهذیب نفس پرداخت تا به مقامات بلند علم و معرفت دست یافت.

تحصیلات مقدماتی

محمدعلی مدرس در خاطرات خود می نویسد:

"... تا این که سن شانزده سالگی در رسید در حالی که مطلقا بی سواد بودم. گذشت تا یک روز در محل میدان شخصی را ملاقات کردم که کاغذی را از زمین برداشت و گفت: این را بخوان؟ گفتم: سواد ندارم.

گفت: تو پسر فلان کس باشی آن هم بی سواد باشی عجب است! از این جریان بسیار ناراحت شدم و سخت به من برخورد.  سپس آمدم منزل، گفتم: مرا مکتب ببرید.

گفتند: قبلا کسی از عهده ات بر نیامده است که مکتب بروی، اینک که به سن شانزده سالگی رسیده ای چگونه امکان سواد برای تو تصور شود؟

گفتگو در این باره به طول انجامید تا حالت گریه برایم دست داد و گفتم: یک جلد قرآن برایم بخرید همان را می خوانم و از مکتب بیرون می آیم. آنچه گفتند مکتب روشی دارد نپذیرفتم، لذا قرآنی خریدند به سه ریال و مرا بردند مکتب. قرار شد ماهی نیم ریال به آخوند بدهند، تا شش ماه ببیند چه می شود.

قرآن را در همین شش ماه تمام کرده و از مکتب بیرون آمدم، یعنی کلمات را قالبی با چشم و ذهن ابتدا یاد گرفتم و در خلال تمام حروف برایم شناخته شد سپس اسکندر نامه را عاریت گرفتم و از روی همان سواد قرآنی قریب شش دوره آن را مطالعه کردم تا فهمیدم چه می گوید. بعد فردوسی طوسی را به عاریت گرفته و چند دوره مطالعه نمودم و نیز کتبی دیگر را به همین نحو به زحمت و پشتکار، دوره بری کردم تا سواد فارسی من تکمیل شد و ضمناً در خط نویسی کوشا و ساعی بودم تا کمال خط و سوادم تا آنجا که لازم بود حاصل شد، در ضمن کاسبی هم می کردم..»

تحصیلات تکمیلی

وی در دزفول نزد عالم فاضل، آقا شیخ محمدحسن معزى به تحصیل بخشی از مغنی و مختصر مطول تفتازانى و حاشیه ملا عبدالله در منطق و معالم و شرح لمعه پرداخت و در همان حین به تألیف کتبی در نحو و منطق و تدریس حاشیة ملا عبدالله و مغنى و شرح لمعه مشغول شد.

کفایه و فرائدالاصول را بدون تعلم و با تلاش و مطالعه شخصی فرا گرفت و بر دو ثلث فرائد حاشیه نوشت و نیز دو سه دوره قوانین الاصول را مطالعه و مباحثه و سپس تدریس نمود.

وی می نویسد:

«تا اینکه به سن نوزده سالگی رسیدم و اینجا دنیا در نظرم بی اعتبار شد و دنبال درس عربی رفتم و «امثله والفیه» را درس خواندم و «جامع المقدمات» قدیم را پنج شش دوره خودم مطالعه کردم بی منت استاد، و با کسانی که خوانده بودند مکرر مباحثه نموده تکمیل نمودم و از این رو به سرعت از هم درسان جلو می افتادم و از بس که پر کار بودم نه در بند خوراک و نه در بند لباس درستی بودم. تا این که عالم فاضل عامل مرحوم آقا شیخ محمدحسن معزی ولد مرحوم آقا شیخ محسن بن شیخ اسماعیل دزفولی شنید پشت کار مرا، فرستاد دنبال من و فرمود: بیا همدرس پسرم شیخ محمدباقر باش. پذیرفتم و....»

همچنین می نویسد:

«تحصیل من از صرف و نحو و منطق و اصول نزد استاد، همان بود که فوقا مرقوم رفت. باقى آنچه دارم از نزد خودم زحمت کشیدم، اعم از مطالعه و مباحثه و تدریس. و مختصرا، 24سالگى در ترکیب قیاس و تحلیل قیاس استاد بودم، بلکه در قیاسات چهارگانه منطق، دوازده شکل اضافه کردم که در کتاب "نورالانوار" ثبت است.

وی بد از آن نزد آقا شیخ محمدطاهر معزى اخوى بزرگ آقا شیخ محمدحسن مذکور به تحصیل خارج فقه پرداخت.

شاگردان

مرحوم شیخ در دزفول و سپس مدت چهار سال و دو ماه در اراک و پس از آن تا پنج سال قبل از وفات در اصفهان به تدریس اشتغال داشت و روزانه چندین درس از فقه و اصول و منطق و کلام تدریس می نمود و شاگردان زیادی از محضر پربار او برخی از شاگردان ایشان عبارتند از :

  1. شهید حاج سید ابوالحسن شمس آبادی
  2. سید ابوالحسن مرتضوی کرونی
  3. شیخ احمد فیاض فروشانی
  4. شیخ اسماعیل کلباسی
  5. سید حسن مدرس هاشمی (درس شرایع و شرح تجرید)
  6. سید محمدحسن میرجهانی
  7. میرزا حسن ملاباشی
  8. سید حسن مبرهن (از سلسله سادات بهشتی اصفهان)
  9. سید رضا هرندی (شرایع الاسلام)
  10. میرزا رضا ملاباشی
  11. شیخ سراج الدین هدایت
  12. سید عطأ اللّه درب امامی
  13. سید عبدالحسین طیب (درس کفایه الاصول)
  14. میرزا عباس خان ذوالفنون[۳]
  15. شیخ عبدالکریم مصدّق خواه (شرح لمعه)
  16. سیّد علی مقدس بیدآبادی
  17. دکتر سید علی میرعلایی
  18. سید محمد کاظم مرتضوی کرونی
  19. سید محمد آل رسول شمس آبادی
  20. شیخ مرتضی شمس اردکانی
  21. سید مرتضی ظهیر الاسلام(شرح لمعه)
  22. سید مرتضی ملاباشی
  23. سید مصطفی مهدوی هرستانی
  24. میرزا محمد طبیب زاده
  25. میرزا مهدی ملاباشی[۴]
  26. شیخ مهدی اقلیدی
  27. شیخ هبه اللّه هرندی

همچنین از شاگردان ایشان مرحوم شیخ غلامحسین تسلیمی رهنانی[۵] است که در درس شرایع الاسلام از محضر آیت اللّه دزفولی - که به نوشته او: در علم و کمال و تجربه و علوم مختلف کمیاب و بی نظیر بود بهره برد و ازعلوم متفرقه و ختومات و ریاضات نفسانی او استفاده نمود.[۶]

سیره عبادی

فرزند وی محمدحسن مدرس فتحى ریاضات پدر بزرگوار خود را این چنین برشمرده است:

«پس از واجبات هیچ نافله ای از ایشان ترک نمی شد. روزه های مستحبی روزهای مخصوص از او ترک نمی شد و اکثرا روزه بودند. روزی سه مرتبه زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام می خواندند. از ایشان شنیده شد که در حجره مدرسه جده کوچک و قبل از آن، شانزده سال در رختخواب نخوابیده و بعد از مطالعه بعد از نصف شب، در حالت سجده خواب و استراحت می نمود تا زودتر بیدار شود و به عبادت بپردازد.»[۷]

از ایشان شنیدم که می فرمود:

"در ایام ریاضات مشروعه ام، از کارهای ناشایست مردم بسیار آشفته و آزرده خاطر می شدم و سعی در انجام امر به معروف و نهی از منکر می کردم."

وی می نویسد:

«در ضمن مدت تحصیلم مشغول ریاضات شاقه و مشروعه و روزه دارى بودم، از جمله به علت کناره گیرى از مال پدر، قریب چهار سال خوراک من در بیست و چهار ساعت، یک قرص نان بود که چهل مثقال نمى شد، و با نان خورش جزئى می خوردم و بسیار اوقات به نان خالى قناعت مى‏ نمودم و افطار و سحرى را مى گذرانیدم .... گلویم از نان خالى زخم مى‏ شد، .... ناگفته نماند که در ضمن ریاضیات مشروعى که براى تکمیل نفس داشتم [...] جنبه تصرفى پیدا کرده بودم؛ زیرا نه نماز نافله‏ ام از من ترک می شد، نه روزه ‏هاى مستحبى مخصوص [...] از جمله تأثیر ریاضات آن که هر چه قبلا خوانده بودم کلا در ذهنم حاضر بود»

آثار

  • نور الانوار در منطق: این کتاب در ماه مبارک رمضان 1295ق تالیف و در سال 1368ق به خطّ زیبای خوشنویس ممتاز احمد معصومی نجفی به چاپ رسیده و سپس در سال 1359ش تجدید چاپ شده است.[۸]
  • الدرر الفتحیه: در برخی از مطالب علمی و شرح حالات مولف که به ضمیمه رساله »نورالانوار«چاپ شده و پایان بخش آن، رساله ای است در حکم مهر زوجه که در 15ذی قعده 1358ق (24 روز قبل از وفات مؤلف) نگاشته شده است.
  • الکنوز الحسنیه: در علم کلام. این رساله شامل مباحث توحید و نبوت و امامت است و با خطّ کاتبی ناشناس و با همّت فرزند محترم ایشان به چاپ رسیده است.
  • حاشیه بر فرائد الاصول: نسخه این کتاب مفقود شده و تنها برخی از اوراق آن به همراه حاشیه آیت اللّه حاج آقا رضا همدانی به ضمیمه کتاب «فرائد الاصول» شیخ مرتضی انصاری در سال 1374ق به چاپ رسیده است.
  • غنیه الادیب، مختصر باب اول کتاب «مغنی البیب» در علم نحو.
  • حاشیه بر غنیه الادیب: نسخه خطی این دو کتاب اکنون در اختیار جناب آقای میرزا محمدحسن مدرس فتحی قرار دارد.
  • کشاف الغایه حاشیه بر حاشیه ملا عبداللّه یزدی در علم منطق: نسخه خطی آن در 111 صفحه، نزد فرزند مؤلف موجود است.
  • حاشیه بر شرح لمعه

فعالیت ها

مدرس فتحی پس از چند سال تحصیل سطوح عالی در نزد استادش شیخ محمدطاهر معزی در اثر بیماری ناچار به مهاجرت شد و به اراک رفت. در آن زمان ریاست دینی اراک با حاج آقا محسن فریدعراقی بود. وی به درخواست ایشان به تدریس در مدرسه سپهسالار اراک پرداخت.

وى پس از چهار سال سکونت در اراک و تدریس در آن جا به اصفهان آمد و تا سال۱۳۵۳ق یعنی پنج سال قبل از وفات به تدریس در مدرسه جده کوچک مشغول شد و عده ‏اى از فضلا از علم و کمالات او مستفیض گشتند.

از اجله علما و مدرسین و بزرگان فقها و مجتهدین بود... و در اواخر عمر در نهایت سختی و عسرت زندگانی می نمود. مقدما ت علوم ادبیات و کلیه مراحل منقول را در کمال استادی تدریس می نمود. مطابق تصدیق بزرگان، دو کتاب فرائد (الاصول) و متاجر (شیخ انصاری) را کسی به خوبی او تدریس نمی کرد. [۹]

وفات

این عالم زاهد، در شب عرفه سال 1358ق (1318ش) در سن 88 سالگی وفات یافت و در صحن غربى تکیه سیدالعراقین مدفون گردید.[۱۰]

در وفات وی شعرای اصفهان از جمله سید حسن مدرس هاشمی و شیخ غلامعی بکایی اشعاری سروده اند، ماده تاریخ بکایی چنین است:

یکی آمد برون از جمع و گفت از بهر تاریخش به جنت شد مقام و مسکن آقای دزفولی[۱۱][۱۲]

پانویس

  1. مدرس گیلانی، تاریخ نجف یا دانشگاه اسلامی، ج3، ص283.
  2. دزفولی فتحی، رساله نورالانوار، ص42.
  3. وی در علوم غریبه از محضر آیت اللّه مدرس فتحی استفاده می نموده.
  4. بنابر اظهارات آقای محمّد حسن مدرس فتحی: آیت اللّه مدرس فتحی آقای میرزا مهدی ملاباشی را قریب الاجتهاد می دانست. مصاحبه نگارنده با ایشان.
  5. ر.ک، شهداد، مقدمه زبده العقاید و دست نوشته فرزند ایشان آقای شیخ مهدی تسلیمی.
  6. شهداد، زبده العقائد، مقدمه.
  7. قاسمی، شرح مجموعه گل، ص160.
  8. تهرانی، الذریعه ، ج 24، ص 359.
  9. قاسمی، شرح مجموعه گل، صص153-192.
  10. قاسمی، شرح مجموعه گل، صص184-186.
  11. دزفولی فتحی، رساله نورالانوار، ص41.
  12. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد،دانشنامه تخت فولاد، ج4، صص124-128.

منابع

  • قاسمی، رحیم، شرح مجموعه گل، اصفهان، کانون پژوهش، چاپ دوم، 1390.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد،زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج4، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1394.