این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
سید محمدتقی موسوی احمدآبادی
این نوشتار نیازمند جعبهٔ اطلاعات است. ممکن است بخواهید با افزودن یک جعبهٔ اطلاعات، به استانداردسازی نمایش موضوع کمک کنید. |
آقا سـید محمـدتقی فقیه موسـوی احمـدآبادی (1301ق- 1348ق) فرزند سید عبدالرزاق، مشـهور بـه فقیـه احمدآبادی، عالم فاضل، محقق، فقیه زاهد، محدث، مفسر، ادیب شـاعر، شیفته ولایت خاندان رسول(ص) و دلباخته حضرت ولـی عصـر، امـام زمـان (عـج ) و از علمای بزرگ قرن چهاردهم قمری در اصفهان میباشد. پدرش نام او را « محمدتقی» لقبش را « افتخارالدین» و کنیه اش را « ابوعبدالله» نهاد.
زندگینامه
ولادت
وی در آخر ربیع الثانی ۱۳۰۱ق / ۸ اسفند ۱۲۶۳ش در اصفهان دیده به جهان گشود.
خاندان
سیّد محمّد تقی بن سیّد عبدالرزاق بن سیّد عبدالجواد بن سید محمد مهدی بن میر قاضی بن سیّد محمّد نائب الصدر بن میر محمّد تقی موسوی، وزیر شاه صفی( شاه سلیمان صفوی) و همسفر او در سفر خراسان و مشهد مقدّس بود. پدران و نیاکان محمدتقی از رجال و شخصیتهای علمی و مذهبی اصفهان و متصف به پرهیزکاری و راستی و مورد وثوق خواص و عموم مردم بوده اند.
جدش، میرزا عبدالجواد اصفهانی، صاحب حواشی بر « فوائد الضيائية» عبدالرحمن جامی بوده است.
پدرش، میرسید عبدالرزاق، شاگرد فقیهان نام آوری مانند: شیخ محمد باقر نجفی و ملا محمد تقی هروی و دارای اجازه اجتهاد و روایت از سوی شیخ محمدباقر فشارکی بوده است.
میر سید عبدالرزاق ابتدا با دختر یکی از سادات خواجویی به نام فاطمه ازدواج می کند که از او صاحب سيد محمدتقی، صاحب مکیال، میشود.ولی همسرش بر سر زاییدن این فرزند در سن هجده سالگی از دنیا می رود که در امامزاده محمدجعفر مدفون است. حاج سيد محمد فقیه میگوید که روی سنگ قبر مادر پدرش نوشته بود: «شبيهة جدتها إسماً و عُمراً». او سپس دختر دانشمند فقیه و محدث تبارشناس، حاج میر سید حسین نائب الصدر اصفهانی خاتون آبادی، مشهور به «خانم» را به همسری برمی گزیند و از او صاحب سه پسر و چندین دختر می شود و «خانم» همچون مادری مهربان، محمدتقی را نیز سرپرستی مینماید.
آیت الله حاج سيد محمدتقى فقيه احمد آبادی با بانویی شایسته و پرهیزکار به نام خانم آقا فرزند محمد جعفر ازدواج میکند. خانم آقا از خانواده ای با ایمان و دارای نجابت و صداقت و علاقمند خاندان رسالت بود. این بانوی صالح پرهیزکار در کثرت توسل و استمداد از ارواح مطهر پیامبر (ص) و ائمه (ع) و امامزادگان و بویژه در توسل به حضرت بقیة الله (عج) و عریضه نوشتن خدمت آن حضرت زبانزد بود و پاره ای از مشکلات خود و فرزندان و بستگانش را با توسلات خالصانه اش برطرف می نمود. او افزون بر تشرفاتی که در عالم رؤیا به محضر اولیای الهی داشت، به دنبال ختم مفصل و طولانی، حضرت خضر نبی را ملاقات نموده و محضرشان را درک کرده بود. حاجیه خانم آقا در سال ۱۳۸۸ق بدرود حیات گفت و در طرف شرق تکیه سادات احمد آبادی در فاصله چند متری مرقد مطهر همسرش مدفون گردید.
فرزندان
فقیه احمد آبادی از خانم آقا دارای سه فرزند پسر و چهار دختر شد. پسران به نامهای محمد، عباس و احمد و دختران به نامهای معصومه، منصوره، بیگم خانم و امين السادات بوده اند. پیش از این فرزندان دو پسر و یک دختر خانم آقا در سنین ١ تا ٤ سالگی در عرض هشت روز در ماه صفر ۱۳۲۵ق از دنیا میروند و این بانوی فداکار دچار ناراحتی های روحی و حواس پرتی می شود.
شماری از اطرافیان صاحب مکیال از ایشان می خواهند که برای سرپرستی اطفال و اداره امور منزل همسری اختیار کنند. وی از همسر دومش نیز دختری با نام بتـول آقا پیدا می کند که همچنان در قید حیات است. البته صاحب مکیال گویا از ازدواج دوم خود پشیمان شده و همسر دومش را طلاق میدهد. او تا آخر عمر به امورات همسر دوم و دخترش رسیدگی میکرد و خانه ای در نزدیکی سبزه میدان برای او خریده و مرتب به دخترش سرکشی می کرد.
دامادهای فقیه احمدآبادی عبارتند از:
1.میر سید علی طالقانی: همسر سیده معصومه خانم. میر سید علی فرزند سيد عبدالوهاب بن میر سید مهدی از اهالی تبریز در جوانی به اصفهان آمده و نزد حاجی بنکدار بـه سـمت منشی گری مشغول می.شود.
2.میر سید مرتضی موحد ابطحی، همسر سیّده منصوره خانم. آیت الله حاج سيد مرتضی موحد ابطحی از علما و دانشمندان نامدار حوزه اصفهان بود.
3. عباسعلی همسر بیگم خانم.
4. سیّد نصر الله سروش همسر امین السادات، فرزند سيد محمد علی حسنی ملقب به داعی الاسلام فرزند فضل الله حسنی، نسبش با سی و یک واسطه به امام حسن مجتبی (ع) می رسد.
اساتید
وی نزد جمعی از علمای اصفهان به کسب فیض پرداخت و یا اجازه دریافت نمود تا این که به مقامات عالیه علم و اجتهاد رسید.
اساتید فقیه احمدآبادی به شرح زیر است:
- سیّد ابوالقاسم دهکردی
- آقا سیّد اسداللَّه (عمه زاده اش)
- حاج میرزا بدیع درب امامی
- آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی
- حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی
- آقا میرزا سید عبدالرزّاق (پدر دانشمندش)
- آخوند ملّا عبدالکریم گزی
- آخوند ملّا محمّد کاشانی
- سیّد محمود کلیشادی
- حاج آقا منیرالدّین بروجردی
- جهانگیر خــــــــــان قـشـــــقــــــایی
- سید محمدباقر درچه ای
- گلستانه
- حاج ملا محمد جواد مدرس
سيد محمدتقی از بعضی از اساتیدش بطور خاص نام برده و مراتب فضل و کمالات علمی و فضایل اخلاقی آنان را ستوده است. او در مقدمه کتاب «تحفه المتأدبين في شرح هدایة الطالبین مینویسد :
« کتاب های امثله، صرف میر، مختصر تصریف و بخشی از شرح عوامل جرجانی و قسمتی از هدایة و بخشی از بهجة المرضية را نزد «پسر عمه ام، عالم فاضل در این فن، الآقا ميرزا سيد اسدالله» و بخشی از بهجة المرضیه و مغنی را نزد عالم عامل المسمى « باقا میرزا عبدالرزاق دام ظله العالی» و اغلب اجزای مغنی را نزد عالم فاضل متبحر محقق « آقــا سيد محمد حسین کلیشادی اصفهانی سلمه الله» خوانده ام».
استاد مطلق او در علوم ادبی کلیشادی است و در همین کتاب با تعبیر از او به « شیخی و استادی و من عليه فى الامور اعتمادى السيد السند و العـالم المعتمد» بعضی از آرا و نظریات ادبی او را نقل میکند. استاد دیگر او یکی از علمای بزرگ اصفهان است که از مقامات علمی و اخلاقی او تجلیل فراوان نموده و با تعابیری از او مانند « فخر الفقها و المجتهدين»، «استاذنا المعظم و شيخنا الاجل الافخم» یاد میکند، پاره ای از آرا و نظریات تفسیری خود را در رساله تفسیر قرآن از او نقل میکند. وی مطول را نیز نزد «العالم الفاضل خير الحاج ملا محمد جواد المدرس بمدرسة ذوالفقار» خوانده است که گمان می رود همان، ملا محمد جواد آدینه ای باشد.
همچنین از قول پسر ارشد صاحب مكيال، حاج سيد محمد فقیه نقل شده است که پدرش شرح لمعه را نزد جهانگیرخان قشقایی فراگرفته است.[۱]
تا آن جا که از عبارات صاحب مکیال و گفتــه هـای دیگران بدست میآید وی از سوی برخی از اساتیدش مانند: سید محمود کلیشادی، شیخ منیر الدین بروجردی، شیخ عبدالکریم گزی و استاد تفسیرش (نامعلوم) مجاز و از سیّد ابوالقاسم دهکردی هم دارای اجازه اجتهاد و هم اجازه روایت بوده و خود نیز به جمعی از علما مانند معلم حبیب آبادی و سید مرتضی موحد ابطحی اجازه داده است. از اجازات اساتیدش یکی از اجازه های دهکردی به او تاریخ ۱۲ محرم ١٣٣٤ق در شش صفحه و به خط مجاز و نیز اجازه آقا منیرالدین بروجردی و اجازه آخوند گزی هر دو به خط مجاز در کتابخانه وی نگهداری میشود. گویا شماری از این اجازات چندین بار توسط شخص مجاز نوشته شده و در پایان یکی از آنها تاریخ ١٣٤٨ق دیده می شود.
شاگردان
- ميرزا محمدعلی معلـم حبیب آبادی که از فقیه احمد آبادی در پشت دو کتاب او «وظيفة الانام و «نورالابصار» اجازه نقل حدیث گرفت.
- سید مرتضی موحد ابطحی
- حاج شیخ محمد یزدی
- حاج سيد مصطفى موحد محمدی
- آقا میرزا صادقی معروف به میرصادقی
معاصران
فقیه احمدآبادی با شماری از بزرگان و مشاهیر علمای اصفهان و عتبات، هم دوره و مرتبط بوده که از مجموع سفرها، جلسات، گفتگوها و رفت و آمدهای او با آن بزرگان، به نام برخی از آنها دسترسی داریم که عبارتند از: آیت الله حاج شیخ محمدصالح جویباره ای (م: ١٣٨٦ق) که از احفاد فاضل سراب بوده است. از دیگر دوستان نزدیک و یاران صدیق فقیه احمدآبادی، حاج میرزا احمـد عماد الواعظین، پدر دانشمندانی مانند: حاج میرزا حسین و حاج میرزا رضا عمادزاده اصفهانی، بوده که در سفری به عتبات عالیات با یکدیگر هم سفر بوده اند. رؤیایی شگفت از حاج میرزا احمد عماد در این سفر در خصوص توجه ویژه حضرت سیدالشهدا به زائران و ارادتمندانش نقل شده است.
فقيه احمد آبادی در آخرین سال عمر خود، در ماه جمادی الثانی ١٣٤٨ق به شوق زیارت عتبات عالیات راهی آن دیار میشود و با مراجع و علمای نامداری مانند: فقيه محدث، علامه سید حسن صدر کاظمی در کاظمین و علامه محقق نامی، شیخ آقابزرگ تهرانی در سامرا ملاقات و گفتگو مینماید. نقل میکنند که آقابزرگ تا سال های آخر عمر خود بارها و بارها از سید احمدآبادی یاد کرده و فضائلش را می ستود.
در بیان معاصران و دوستان نزدیک فقیه احمد آبادی، نام حاج شيخ محمدباقر فقيه ایمانی (متوفی ۱۳۷۰ق) جایگاه خاصی داشت. این دو با هم عقد اخوت و برادری خوانده بودند و شاید بتوان مهمترین ویژگی مشترک این دو دوست گرامی را توجه و عنایت و دلباختگی هر دو به ساحت مقدس حضرت بقية الله الاعظم دانست. موسوی احمدآبادی بارها در آثارش از این دوست شفیقش نام برده و از جمله در « مكيال المكارم» و «ابواب الجنات في آداب الجمعات و وظيفة الانام» با القابی مانند «الاخ الاغر الايماني الفاضل المؤيد بالتأييد السبحاني الاغا ميرزا محمد باقر الاصفهانی ادام الله تعالى علاه و آتاه ما يتمناه فـي هـذه الايام» و « صديقنا المسمى باسم خامس الائمه» و«اخ روحاني المؤيد بالتأييد السبحاني سمّى خامس الائمه الاطهار» و«جناب مستطاب عمدة الفضلاء الكرام اخ اعز ایمانی آقا میرزا محمد باقراصفهاني دام إفضاله العالي» ياد كرده است.
وی در آثار خود به ذکر چند رؤیا از آیت الله فقيـه ایمانی و یا آوردن نمونه هایی از سروده های او و نیز نقــل دیدگاه او در شرح برخی از روایات پرداخته است.[۳]
سیره اخلاقی
خلوص نیت، نبوغ سرشار، تلاش و همت والا ،قناعت، صبر و بردباری و ارادت ویژه به خاندان عصمت و طهارت را میتوان از مهمترین اسباب ترقی و تکامل این عالم بزرگ به شمار آورد.
در شرح احوال او نوشته اند:
«او به شؤون و زرق و برق دنیا وقعی نمی نهاد و به اندکی از امور معیشت و کمی از مادیات قناعت کرده بود؛ انگار که این فرمایش امیر مؤمنان على (ع) همیشه در پیش چشمش مجسم بود که « والقناعة كنز لا يفنى»، قناعت گنجی بی پایان است. در امور مادی، جامه قناعت پوشیده، از خلق اعراض نموده و به طلب علم و کمال پرداخته بود. نه در پی جاه و جلال میرفت و نه در جمع مال و منال می کوشید. دنیا و آخرت خویش را با ولای خاندان رسول الله آباد ساخته بود که:
هر که را خیمه به صحرای قناعت زده اند گر بلرزد همه، وی را غم ویرانی نیست»
وی در سفر بسیار دست و دل باز بود و به یکی از همراهانش که اتومبیلی را بیش از حد معمول کرایه کرده و ناراحت بود، فرموده بود که ناراحت مباش همان که داده ایم پایمان حساب می کنند. از دیگر خصوصیات وی این بود که در سفر سعی می کرد که به همراهان سخت نگذرد، از این رو در هیچ یک از اماکن متبرکه قصد ده روز نمیکرد تا افراد مجبور شوند نماز خود را تمام بگزارند و میفرمود:«در مسافرت، شرع خواسته آسان بگیرد».
موسوی احمد آبادی چهره ای ملیح، سلیقه ای مستقیم، خطی زیبا، اخلاقی لطیف، ایمانی عمیق و ولایت و محبتی توصیف ناپذیر داشت.
صبر در ناملایمات زندگی و بردباری مثال زدنی اش شخصیتی مقاوم و عالمی مجاهد از او ساخته بود. افزون بر آنکه که مادرش را به هنگام ولادت و پدرش را در جوانی از دست داده بود، به غم مرگ عزیزانش نیز مبتلا شد. صاحب مکیال در مدت هشت روز دو پسر و یک دختر دلبندش را از دست داده و همسرش به ناراحتی های جسمی و روحی گرفتار شد. . وی در پایان یکی از آثار خود که تاریخ تولد این سه فرزند را ثبت کرده بود مینویسد:
«بسم الله کل نفس ذائقة الموت منت خدای را عزوجل که این عاصی را در زمره اهل بلا قرار داده، در هشت روز سه فرزند ارجمند را به جوار رحمت خود واصل نمود. به تاریخ دهم شهر صفر سنه ١٣٢٥ بیگم آقا از دنیا رفت و در شب شنبه پانزدهم همین ماه، فرزند کوچک، معین الدین به همشیره خود ملحق گردید و در روز سه شنبه هیجدهم این ماه فرزند دیگر، آقا سید محمد، به برادر و خواهر خود ملحق شد. اللهم اجعلني تابعا لمرضاتک و زدنی صبراً و اجراً برحمتک یا ارحم الراحمين ..».
سیره عبادی
برجسته ترین ویژگی او در طول مدت زندگانی اش، عشق والا و شدید به ساحت مقدس خاندان رسالت و توسل به آنان در همه احوال و پیروی از آنان در افعال و اقوال و بهره گیری از تعالیمشان بود. در این میان به قطب عالم امکان حضرت ولی عصر (عج) عنایتی ویژه داشت و عمر خود را چه با قلم و کتاب و چه با سرودن اشعار و چه با نطق و بیان و نیز زیارات و توسلات در عشق به آن حضرت و خدمت به او به سر برد. شدت علاقه اش به آن امام همام بدانجا رسید که بارها به حضورش تشرف یافت و برایش مکاشفات و رؤیاهایی شگفت حاصل گردید.
از خصوصیات ایشان عشق و علاقه وافر به زیارت عتبات بود. با اینکه از نظر معیشتی در سختی بود ولی به سفرهای زیارتی بویژه زیارت امام حسين (ع) اهتمام بسیار داشت تا جایی که نذر کرده بود اگر زمین موروثی که داشت به فروش برسد هزینه سفر به عتبات مقدسه عراق کند.
مناجاتهای سحری و ناله ها و سوز و و گدازهای شبانگاهی از دیگر احوال معنوی او بود. از همین رو نور معرفت در دلش تابیدن گرفت و به مقامات والایی در علم و عمل دست یازید. در دل همین شبها و مناجات و اوراد سحری بود که در درد فراق و هجران مولایش و امید به وصال او به سرودن اشعار نیز توفیق یافت. او در کتاب سراج القبور درباره تهجد و اهمیت آن مینویسد:
« هر شب وقت سحر که نزدیک طلوع فجر است، درهای بهشت عدن گشوده می شود و نسیمهای رحمت وزیدن می گیرد، به جهت متهجدان و از اثر همان نسیم است که هر بیماری، در آن وقت خواب میرود و هر بیهوشی به هوش می آید». « و از جمله اشعاری که در بعضی از این سحرها به خاطرم افتاد در خطاب به صاحب خانه و امام منتظر غائب از چشمها از شدت درد هجران این اشعار است:
من هجرک یا حبیب قلبی قد ذاب انظر نظراً إلى يابن الاطياب»
کرامات حضرت حجت(عج) به سید فقیهآبادی و تشرفات وی نزد مولا
او منتظر راستین ظهور مولایش بود، نه از آن دسته مردمانی که فقط در مشکلات زندگی به حضرتش توجه مییابند و یا برای رسیدن به درجات عالی به او متوسل میشوند و تنها در هنگام گرفتاری او را می شناسند؛ سید احمد آبادی وجود آن بزرگوار را در عمق جان احساس میکرد. شبانه روز را با یاد او بـه ســـر می برد و با نامش آرام می گرفت و در اندوه فراقش میسوخت. او افزون بر توجه به ارتباط با شخص حضرت، بیشتر به امامت آن حضرت و تشکیل حکومت ایشان می اندیشید و اینکه چگونه باید به انتظار نشست و امیدوار بود تا دولت کریمه تحقق یابد. سید احمد آبادی فضای روحی و ذهنی اش را از گرفتاری ها و نیازهای شخصی فراتر برد و دلش، افزون بر آرزوی ملاقات با حضرت متوجه دیدار با شخصیتی بود که در رأس دولت قرار گرفته و پرچم فتح را به اهتزاز در خواهد آورد و به اسلام و مسلمانان عزت خواهد بخشید. عشق راستین او به محبوبش و آرزوی لقای او موجب شد تا در مکاشفات و احوال روحانی بارها تشرف به محضر حضرت ولی عصر برایش حاصل گردد. او در جای جای مکیال المکارم از تشرف خود در عالم رؤیا خدمت آن حضرت یاد کرده است که از همه مهمتر حکایت اصل تألیف این کتاب میباشد.
وی می نویسد که:
« پس از آنکه قصد تألیف چنین کتابی را نمود، حوادث زمان و ناراحتیهای پی در پی او را از انجام آن باز میداشت تا اینکه در عالم رؤیا کسی برای من جلوه گری کرد و متجلی شد که با زبان قلم و بیان، توانایی توصیف او را ندارم. یعنی مولایم ،امامم، همانکه انتظارش را میکشم و حبیب و دوست دل شکسته ام می باشد و با بیانی بهجت انگیزتر از وصل دوست و هیجان انگیزتر از صدای بلبل به من سخنی فرمود که عین لفظ او چنین است: این کتاب را بنویس و عربی هم بنویس و نام او را بگذار «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم»؛ سپس از خواب بیدار شدم، مثل تشنه ای و تأسف خورم، همانند انسان سوخته دل و تصمیم گرفتم که فرمان اعلی و برتر او را اطاعت کنم و گفتم « کلمة الله هي العليا».[۴]
فقيه احمد آبادی همچنین پس از نقل دعایی از امام صادق ( ع) درباره نایل شدن به فیض ملاقات حضرت بقیة الله الاعظم که هر کس آن را بعد از نماز واجب بخواند در عالم خواب یا بیداری مشرف به لقاء حضرت میشود؛ مینویسد:
«بدانکه من از اول زمان تكليف مواظبت بر خواندن این دعا داشته ام و در سه نوبت تاکنون( یعنی در زمان نوشتن این بخش از کتاب) در عالم رؤیا به ملاقات آن حضرت شرفیاب شده ام و آنچنان بوده است که یقین پیدا کرده ام که آن حضرت، مولایم حضرت صاحب الزمان بوده اند».[۵]
او هر سه خواب را در این کتاب ذکر کرده و می گوید که برکتهای باطنی و علوم کامل و معارف ایمانی و الطاف ربانی بسیاری از این خوابها نصیب او شده که زبان خامه از بیان آن ناتوان است.
افزون برمکاشفات و تشرفاتی که برای فقیه احمدآبادی روی داده و خود در آثارش به آنها اشاره کرده است، از او حکایات شگفتی نیز درباره رویدادهایی حیرت آور از اهل دل نقل شده است. از جمله چند داستان عجیب از قول او و از قول حاج شیخ جمال الدین نجفی مسجد شاهی که حاوی پاره ای اسرار و احوال معنوی است، نقل شده که جریان مشهور حسین کشیکچی از زمره آنهاست.[۶] گفتنی است که فقیه احمدآبادی در ضمن عبارتی سربسته، اشاره ای لطیف به تشرف یا تشرفاتی در بیداری نیز نموده و آن را از اسرار خوانده و از ارائـه بیــان یــا توضیحی درباره آن خودداری کرده است.[۷]
جایگاه
جایگاه علمی
فقیه موسوی احمد آبادی که از یکسو تربیت شده دو خاندان علمی احمد آبادی و خاندان علمی خاتون آبادی بود و از سوی دیگر فحول علمی و نوابغ برجستۀ زمان خود را در دانشهای گوناگون اسلامی درک کرده بود، از همان دوران جوانی به مراتب بالای علم و فضل و کمال دست یافت. از سنین نوجوانی و جوانی بسیاری از متون مشکل ادبی و غیر آن را خود می خواند و میفهمید و برشماری از آنها به عربی فصیح به خط زیبایش حواشی نیز نگاشت. در یکی از آثارش مینویسد که:
« پس از استفاده از محضر برخی از علما در فنون ادبی، هرچه را در کتب مختصر و مفصل این فن می دیدم؛ میفهمیدم و دیگر نیازی به تعلم و تدرس نمی دیدم».
در همان سنین جوانی اجتهاد و فقاهتش مورد تأييد علما بود. نقل میکنند:
« یک بار که از فقیه اصولی علامه حاج آقا منیرالدین بروجردی استفتایی شــده بـود، وی از موسوی احمد آبادی میپرسد: نظر شما چیست و او هم نظر خود را مستدلاً بیان می کند و حاج آقا منیر از او میخواهد که کتباً نظر خود را بنویسد».
فقیه احمدآبادی بسیار خوش درخشید و در کمتر از پنج دهه ای که در این سرای فانی بسر برد، پیشرفت خیره کننده ای داشت و آثاری ارزشمند به جای گذاشت که افزون بر هوش سرشارش مرهون شماری از احوال روحی و اوصاف اخلاقی او نیز بوده است . ذکاوت و هوش سرشار سیّد محمّدتقی موجب شد تا از همان ابتدای دوران جوانی به تدریس و تعلیم طلاب همت گمارد و در رشته های حدیث، تفسیر، ادبیات، فقه و اصول به تربیت فضلا بپردازد.
از ویژگیهای او نظم و برنامه ریزی دقیق در امور و پشتکار فراوان و استمرار در فعالیت های علمی و تحقیقی است، به گونه ای که در مدت چهل و هفت سال عمر توانست افزون بر تدریس و منبر و امامت جماعت و هدایت و سایر فعالیتهای دینی و اجتماعی بیش از بیست اثر علمی ارزنده به فارسی و عربی از خود به جای گذارد. فقیه احمد آبادی در خلال تحصیلات خود به تحقیق و مطالعه و تصنیف نیز اشتغال داشت. از تاریخ شماری از دست نوشته های او پیداست که از آغاز سن تکلیف به بعد به نگارش آنها مشغول بوده و با این وصف آثارش در حد کمال و پختگی و ژرف نگری و از روی تأمل و تحقیق نوشته شده است. تاکنون نزدیک به سی اثر از تألیفات او شناسایی شده است.
وی با گروهی از علمای معاصرش جلسات دوره ای داشته اند که هر هفته در منزل یکی از ایشان تشکیل می شد و به مباحثات علمی و گفتگوهای اجتماعی و اخلاقی می پرداخته اند.
جایگاه اجتماعی
مردم به ارتباط او با مهدی موعود باور داشتند و بیشتر عریضه های خود را به او می دادند تا بنویسد. درباره سیمای نورانی و چهره جذاب روحانی اش از قول آیت الله حاج سيد مصطفى مهدوى هرستانی نقل شده است که:
« هنگامی که آیت الله فقیه احمد آبادی وارد مدرسه جده بزرگ می شدند، چهره ایشان همه را به یاد امام زمان میانداخت و در صورت ایشان نورانیتی امام زمانی مشاهده می گردید».
دوران او پر از حوادث و مشکلات بود قتل و غارت قحطی و گرانـی هـمـه جـا رواج داشت و فرقه های باطل و روشهای گمراه کننده در جامعه راه می یافت به خصوص شهر اصفهان که در آن هنگام به بدترین محنتها و بلاها گرفتار بود، با این حال در گوشه ها مردانی بزرگ از جمله سید بزرگوار ما، بــه تکمیل ایمان پرداخته و با دلهای پراطمینان به فراگیری علم و کوشش در عمل توجه نموده اند و حوادث روزگار در آنها تأثیری نگذاشته و مصائب و سختیها آنان را متزلزل نساخته است و از تلاش پی گیر دست برنداشته اند، که اگر آنها را با دیگران مقایسه کنیم، خواهیم دید تفاوت از کجاست تا به کجا و آن هنگام است که با دیده اعجاب و عظمت به آنان خواهیم نگریست.[۸]
مرحـوم مهـدوی شـرح حـال او را بـا عنوان محمـد نوشـته اسـت در حـالی كـه مبنای عناوین تذكره ی او بیشتر بر اسـاس تخلّص و گاه نام خانوادگی آنان بوده است. در تذکره شعرای معاصر اصفهان مرحـوم مهــدوی از ســویی او را شــاعر و عــالمی معرفی می كند كه دیـوان شـعری دارد و در سطر بعد می گوید خیلی كم شعر می گوید.
صاحب مکیال از نگاه علما و دانشمندان و شاعران
۱. معلم حبیب آبادی (١۳۰۸-١٣٩٦ق)، مجاز از صاحب مکیال، در سه کتاب از تألیفاتش شیخ خود را چنین وصف کرده است:
« از علمای بزرگ و سادات سترگ اصفهان بود و همی در مسجد و بقعه و بارگاه جناب امامزاده سید اسماعیل به جای پدر خود، مرحوم آقا میرزا عبدالرزاق موسوی، امامت جماعت مینمود و همواره از میان سایر اشغال به جمع اخبار و آثار وارده درباره حضرت امام زمان اشتغال داشت و همه روزه تخم فرج و انتظار ظهور آن جناب را در مزرع آمال و آرزوی خود می کاشت، چنانچه از تألیفات او نیز غالب راجع بدین مقوله است و از چندین سال تاکنون ما را با او رفت و آمدی شایسته دست داد و او را طبع شعر متوسطی بود و تخلص او به نام خود تقی مینمود. از اشعارش آنچه دیده شده باز برای امام عصر (ع) است و آن جناب روایت میکند از استادش جناب آقا سید ابوالقاسم و از مرحوم حاجی آقا منیرالدین و به خط خود که در غایت زیبایی است در پشت وظیفه الانام و نورالابصار ما را اجازت روایت داد.[۹]
مرحوم معلم در کتاب دیگرش، مقالات مبسوطه در شرح احوال وی می نویسد:
« او در خدمت اساتید بزرگ اصفهان، تحصیل علوم شرعيه و فنون دینیه نمود تا عالمی مبرز و مجتهدی مسلّم گردیدو مکرر در خانه مسکونی وی در یزدآباد شرف حضورش درک میشد. سپس پانزده تألیف او را ذکر کرده و با نقل اشعاری از «تذکرة الطالبين» او و ذكر مشایخ و اساتیدش مینویسد: «حاجی میرزا محمدتقی در این مدت عمر قلیل به وضعی فقیرانه سلوک می کرد و چندین سفر که به مکه معظمه و عتبات عالیات رفته بود همه را نیابت از دیگران داشت تا در ماه رجب این سال (یعنی ١٣٤٨) جزئی ملک که از مال خود داشت، فروخت و به کربلا رفت و پس از مراجعت در اواخر شعبان به چند روز فاصله بیمار گردیده و در اثر آن دو ساعت و نیم رفته از شب سه شنبه بیست و پنجم ماه رمضان المبارک این سال مطابق ١٦ اسفندماه باستانی دراصفهان وفات کرد و در حظیره پدر خود دفن شد.
معلم حبیب آبادی در کتاب مکارم الآثار خود نیز ذيل وقایع سال ۱۳۰۱ق/١٢٦۳ش در شرح احوال وی می نویسد:
« تولد مرحوم حاج میرزا محمدتقی فرزند مرحوم عبدالرزاق بن ميرزا عبدالجواد موسوی اصفهانی است. مرحوم میرزا عبدالرزاق در اصفهان معروف به مجتهد بود. فرزندش حاجی میرزا محمدتقى سيدى نجیب و فقیهی ادیب بود و از علمای خوب اصفهان بشمار می رفت و خطی خوش داشت و شعرهای خوب می گفت و بسیاری از مردم محل برای عریضه به امام زمان نوشتن و زیارت عاشورا خواندن عقیده به وی داشتند و این فقیر کراراً خدمت آن جناب رسیده و از كلماتش استفاضه حاصل شد و چندین پسر از وی باقی است که همه اهل علـم و منبر و موعظـه انــد، از آن جمله یکی جناب حاجی آقا محمد (سلمه الله تعالی) که از اهل فضل و ادب عصر حاضر در اصفهان است و رساله ای در احوال آقای طبیب زاده نوشته که آن در آخر کتاب حور مقصورات طبیب زاده چاپ شده».[۱۰]
۲. آیت الله حاج سید ابوالقاسم دهکردی در اجازه اجتهاد و روایی به فقیه احمدآبادی شاگرد خود را با القابی بلند و اوصافی والا چنین تعریف نموده است:
« وممن وجدناه في قرننا هذا سالكاً مسلک الرشاد و ناهجـا منهج السداد ناشراً لاخبار الائمه المعصومين، متفقهـاً فـي الدين جناب العالم العامل و الفاضل الكامل الجامع للكمالات النفسانيه والحائز للمراتب الايمانيه المهذب الصفى والالمعي الزكي اخونا و صديقنا الحاج ميرزا محمد تقی ادام الله تائيده فانا قد وجدناه، صاحب الذهن الوقاد و الفهم النقاد و جودة القريحه و السليقه المستقيمه خارجاً عن ذل التعبيه الى عز الاستقلال و بالغــا رتبه الاجتهاد مروجاً للدين ناشراً لاحكام سيد المرسلين مفخراً للسادة العلويه افتخاراً للشيعه الاماميه (لازال سحاب فضله ممطاراً على المستفيدين والمستهدين».[۱۱]
۳. شیخ آقا بزرگ تهرانی:
« السيد ميرزا محمدتقى الاحمد آبادی، عــالـم فاضل و خطيب بارع، من العلماء الاعلام القائمين بوظائف الشرعيه و امامه الجماعه و الوعظ و غيرها و له تصانيف».[۱۲]
٤. میرزا حسن خان جابری انصاری:
« از معاصرین، صاحب تأليفات، با بنده سالها دوست بود و مانند مرحوم والدش خوش مینوشت به جوانی عمرش طی شد..».[۱۳]
5. آیت الله حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی:
« الكتاب مكيال المكارم] الذى يعرب عن طول باع مؤلفه وسعه تتبعه و تفكره لم نعرف له نظيراً فى بابه ولم نطلـع فـي مـا كتـب حول المهدويه، ولقد ادى مؤلفه العلامه حق التأليف و التصنيف حول ذلک [...] فلله در مؤلفه البارع المخلص الولى الوفى الامامه العلامه الحجه الايه السيد محمدتقى الموسوى و علیه اجره وبره فيما تحمل في سبيل اخراج هذا الاثر الجليل، فهنيئاً لـه التأليف هذا الكتاب ما اكرمه الله من التوفيق الذى لا يكرم به الا اهل الاخلاص و والوفاء و ذوى النيات الصادقه و القلوب السليمه و المتمسكين بحبل العترة الهاديه».[۱۴]
٦. آيت الله حاج سيد محمدعلی روضاتی:
« سيد عالم فاضل محقق مدقق فانی در ولاء اهل بیت رسول اکرم و خادم مخلص آستان مقدس امام دوازدهم [...] این سید بزرگوار با آن عمر کوتاه در اثر پاکی طینت و خلوص نیت و اخلاص در تحصیل علم و عمل از همه مهمتر توسل و تمسک به ذیل عنایت و ولاء چهارده معصوم سلام الله عليهم اجمعین و انقطاع کلی از هرچه و هر کس جز آنهاست به سرحد کمال و اعلی درجات علمی و عملی فائز و نائل گردیده بود و مخصوصاً در وادی معرفت امام غائب وظایفی که اهل ایمان در زمان غیبت آن حضرت هست به آستان مقدسش دارند و چگونگی دعا به آن حضرت ،تا آنجا ترقی و پیشرفت نمود که در این موضوع مهم، مبتکر و دارای مکتبی خاص و راه گشای رهروان پس از خود گردید و در این باره دست به تألیف و نگارش انواع کتب و رسائل مهمه و مفیده زد که گل سرسید آنها کتاب مستطاب مكيال المكارم است. در حقیقت این کتاب شریف، آیینه ای است از ذوق سلیم مؤلف جلیل و استادان بزرگوار آن مرحوم و مبین نوعی از سبک و روش صحیح تحقیق و دقیق علمــی حـوزه علمیه اصفهان در اوائل قرن حاضر که ما اینک در نهایت آن قرار داریم».[۱۵]
7.بسیاری از شعرای اصفهان و نیز شاعرانی از سایر شهرهای ایران در رثای فقیه احمدآبادی اشعاری زیبا سروده و در ضمن ماده تاریخ وفات او را نیز ذکر کرده اند. شاعرانی مانند: حاج احمد آبشاهی «آبشاری»، محمد قدسی «قدسی»، علی شیرانی «صحت»، سید محمدحسن صفوى «قیصر»، حاج آقا محمد فقيه احمد آبادی «فقیه»، حاج آقا رضا صغيرا «سعید»، محمد حسین سرور اصفهانی «سرور»، على غفراللهی «ماهر»، دکتر سید مهدی ایزدی «حکیم»، شیخ رمضانعلی جان نثاری «جان نثار»، محمد علی صاعد «صاعد»، شيخ مسعود براری «تنها»، ژولیده نیشابوری «ژولیده»، دکتر احمد خلیلیان و حاج احمد میرزا هاشم زاده «یمین».[۱۶]
آثار و فعالیت ها
آثار
وی مؤلّف بیش از بیسـت جلـد كتـاب اسـت كـه اغلـب دربـاره ی امـام زمـان (ع) نگاشته شده و بیانگر عشق و ارادت او بـه سـاحت مقـدس آن حضـرت است.
کتب زیر از تألیفات اوست:
- «مکیال المکارم في فوائد الدعاللقائم»: به عربی،این کتاب مهمترین، مشهورترین و مبسوط ترین تألیف نویسنده بـه شمار میرود، تا آنجا که او را به صاحب مکیال می شناسند. این کتاب 2 جلد است که بارها به طبع رسیده و به فارسی هم ترجمه شده است و حكایتی قابل تأمل دارد. در «مکیال المکارم با دلایل نقی و عقلی ثابت شده است که دعا برای امام عصر (عج) از مهمترین وسایل برای رسیدن به مراحل عالی کمال و نیل به درجات برجسته معنوی است؛ افزون بر اینکه آثار دنیوی بسیاری نیز دارد.
انگیزش نگارش این كتاب را چنین نقل كرده اند كه :
وی در عالم رویا بـه محضـر آن حضرت شرفیاب می شود و دستور نگارش این كتاب را از آن حضرت می شنود كه مـی فرماینـد : «ایـن كتـاب را بنـویس و عربـی هـم بنـویس و نـام آن را بگـذار مكیال المكارم لفوائد الدعاء للقائم»
آیةاللّه حاج شیخ لطف اللّه صافی گلپایگانی در خصوص این كتـاب مـی نویسـد» :
این كتاب گویای حوصله ی فراوان مؤلـف و گسـتردگی تحقیـق و تفكّـر و تـلاش اوست در موضوع خود بی نظیر است و جز این كتاب كه در موضوع مهدویت و آداب دعای بر حضرت مهدی ((ع)) و فواید آن باشد سراغ ندارم«. [۱۷]
- «آداب صلوة اللیل»: به عربی، این کتاب به درخواست یکی از فضلا نوشته است و این به جز رساله دیگر او در نماز شب به زبان فارسی با نام سراج القلوب» است.[۱۸]
- «آیین جمعه» یا «آداب الجمعات و ابواب الجنان» مطبوع: نویسنده کتاب را به شیوه علمی و اسلوبی استوار و قلمی روان و به گونه ای جامع و قابل فهم برای همگان نوشته است. وی در این کتاب ،ارزش فضیلت و جهات ارزشمند شب و روز جمعه، ساعات و لحظات آداب وظايف دعاها و زیارت های مخصوص این شب و روز را با اشاره به حوادث و وقایع مهم آن بیان نموده و روایات، مدارک و شواهدی را از کتب مشهور و معتبر نقل کرده است.
- «انیس المتفرّدین و مصاحب المتجردین»: به عربی، این رساله که در واقع میتوان آن را کشکول یا جنگ مؤلف دانست، در بردارنده مطالب متنوع و فواید بسیار و نکات مهم علمی، ادبی، تاریخی، تفسیری و اخلاقی است.
- «ایضاح الشّبهات في الفروق بين المشتبهات»: بـه عربی، وی در این کتاب به تفاوت میان کلماتی می پردازد که با وجود شباهتی که از حیث معنا با هم دارند، دارای فرقها و تفاوتهایی نیز هستند مثلاً میان «عندی» و «لدى» یا تفاوت بین زکام» و «نزله» یا فرق میان «لم» و«الما»، فرق میان نیت و عزم و اراده، فرق میان اسم جنس با اسم جمع..
- «بساتین الجنان فی المعانی و البیان»: به عربی در شرح ارجوزه آقا محمد.
- «تحفه المتأدّبین فی شرح هدایةالطالبیین»: به عربی، کتابی در علم نحو که مؤلف در آن حقایق نحو را بیان و دقایق آن را شرح نموده است. سید محمدتقی مدعی است که این شرح، مختصر و مفید بوده و مانند آن را نمیتوان یافت.
- «تذکره الطّالبین» در شرح «آداب المتعلّمین»: به فارسی، این کتاب منسوب به فیلسوف نامی خواجه نصیرالدین طوسی است و سید محمدتقی موسوی به درخواست میرزا احمد ادیب جواهری آن را به نظم درآورده که شامل بیش از دویست بیت مثنوی است.
- «ترغیب الطّلاب فی شرافة علم النحو»: مشتمل بر وجوه شرافت علم نحو و فضیلت آن.
- «تعادل و تراجیح»: در اصول فقه به عربی.
- «تفسیر قرآن»: به عربی در تفسیر و تبیین آیاتی از سوره آل عمران.
- «توضیح الشّواهد»: در مقدمه کتاب در سبب نگارش آن می نویسد:« چون از تألیف کتاب بساتین الجنان و کتاب محاسن الاديب فراغت حاصل نمودم بخاطر فاتر چنین خطور کرد که فهم اشعاری که در مقام استشهاد در کتاب بساتين الجنان ذکر نموده ام از برای مبتدی دشوار است رساله ای بنگارم در بیان معانی و مراد از آن اشعار شاید مبتدی را بکار آید».
- «حواشی بر شرح الخبیص»: کتاب «الکافیه» در علم نحو از شیخ عثمان ابن حاجب مالکی است و سید محمد تقی موسوی اصفهانی، کتاب شرح خبیص بر کتاب الکافیه را استنساخ و بر آن حواشی افزوده است.
- « حواشی بر کتاب مطول»
- « حواشی بر کتاب خصايص الحسين و مزايا المظلوم»: كتاب شريف خصايص الحسینیه از آثار عالم ربانی علامه حاج شیخ جعفر شوشتری (م: ۱۳۰۳ق) است که فقیه احمد آبادی با رنج و تلاش بسیار آن را بدست آورده و با شوق تمام از روی آن نسخه ای نوشته و حواشی و تعلیقات سودمندی بر آن افزوده است.
- حواشی و تعلیقات گوناگون شامل نکات مختلف علمی و فواید سودمند در تفسیر و حدیث و ادبیات که در شوال ۱۳۱۷ق نوشته است.
- «دیوان اشعار» با تخلّص «شرعی» و «تقی»: اشعار او به موضوعات ادبی، اخلاقی، تفسیری و بویژه بیان فضایل و ذکر مصائب خاندان عصمت و طهارت میپردازد و از همه بیشتر به حضرت ولی عصر، امام مهدی (عج)، اختصاص داشته و از سوز و درد هجران او و دلباختگی اش به آن حضرت حکایت دارد.
- «سراج القبور» در آداب نماز و نافله شب: به فارسی،
- «شرح مختصر بر کتاب تصریف»
- «شرح نصاب» که در 16 رجب 1310ق در 10 سالگی تألیف نموده است.
- «ضیاء المنیر» در صرف
- « کتاب المنابر»: در مواعظ، مجموعه بحث های اعتقادی و دینی مؤلف است که به شکل علمی عرضه شده و مشتمل بر تحقیقات عمیق مؤلف است؛ از جمله مبحث موشکافانه ای که درباره القاب و کنیه های حضرت زهرا (س) مطرح کرده است.
- «کنز الغنائم» در فضیلت دعا و نماز جهت حضرت قائم (ع): کتاب مشتمل بر مقدمه، هشت مطلب و یک خاتمه است. این کتاب که خلاصه مكيال المكارم به شمار میرود در رجب ۱۳۳۳ پایان یافته و چندین بار مستقل یا همراه با کتاب دیگرش «نورالابصار» با نام «راز نیایش منتظران» و بار دیگر همراه با سه رساله دیگر مؤلف، «نورالابصار، وظيفه الانام و سراج القبور» با نام «چهار رساله» چاپ و منتشر شده است.
- «محاسن الآدیب فی دقایق الاعاریب» در نحو
- « «مراد الطالب في المواعظ و المصائب»:بـه فارسی، این رساله ای است مشتمل بر مواعظ و مصائب ائمه اطهار عليهم صلوات الملك الغفار به طریق مجلس.
- «نور الأبصار فى فضيلة الانتظار»: به فارسی، کتاب شامل مقدمه، سه مقصد و یک خاتمه است و فهرست عناوین کلی آن عبارتند از: ثواب و فضیلت انتظار، وجوب انتظار، معنای انتظار، انتظار واجب بدنی، انتظار قلبی، درجه کامل انتظار، انواع انتظار. این کتاب همراه با دو کتاب دیگر او «سراج القبور» و «کنز الغنائم» و با تقریظ استاد و شیخ مؤلف آیت الله آقا سید ابوالقاسم دهکردی به چاپ رسید.
- «وظیفه الانام فی زمن غیبه الإمام( عج)» [۱۹]: شامل احادیثی در خصوص غیبت حضرت حجت( عج) و علائم ظهور آن حضرت و بیان اعمالی است که باید در زمان غیبت بر آنها مواظبت داشت.
وی طبع شعر نیز داشت.گاه بر سر ذوق اشعاری می سروده كـه اغلـب در غـم فـراق و شـوق دیـدار آن حضرت است.[۲۰] مرحوم مهـدوی مـی نویسـد:
« وی در شـعر از تخلّـص «تقـی » و گـاه «شرعی» استفاده می كرده است».[۲۱]
اشعار وی در زمینه توحید و توجه به خدا و ارزش دل و عبرت آمـوزی از گـذر عمر و نیز درباره ائمه معصومین (ع) می باشد. [۲۲]
از اشعار اوست:[۲۳]
ز دوری رخت ای پادشاه حسن و جمال | رسيده جان به لب عاشـقان تعـال تعـال | |
* * * |
يارب فرجی كه ما اسيريم | يارب كرمی كه مـا فقيـريم | |
مـائيم لئـيم و تـو كريمـی | ما غرق گناه و تو رحيمـی | |
*** | ||
گرم نصیب شود یک نظر به روی حبیب | نثار او بنمایم روان به رغم رقیب | |
به پای خود، اگرم بوسه ای روا دارد | نهم به تارک شاهان، ز حشمت و زیب |
مهدوی این دو بیت را از او نقل می كند:[۲۴]
عمر بگذشت و هنوز از پی جاه و هوسيم | ترسم آخر به مراد دل خـود مـی نرسـيم | |
دل خــود را بنمــوديم بــه دنيــا پيونــد | دور شيرينی دنيا همه همچـون مگسـيم |
فعالیت ها
وی در مسجد امامزاده اسماعیل اقامه جماعت می نمود و تدریس می کرد. مدتی نیز حلقه درس او در مدرسه ابراهیم بیک در کنار مرقد امامزاده اسماعیل برقرار بود. او افزون بر متون ادبی، کتابهایی ماننـد شــرح لمعه و قوانین الاصول را نیز درس میداد و شاگردان فاضلی را تربیت و یا به آنان اجازه روایت داد.
دستگیری از ستمدیدگان و محتاجـــان، هدایت گمراهان و منحرفان با قلم و زبان و ارشاد مردم بر فراز منبر از دیگر اوصاف و فعالیتهای دینی و اجتماعی فقیه احمد آبادی بوده است.
او معتقد به برگزاری جشن و سرور به مناسبت ایام ولادت حضرت ولی عصر (عج) بود و از وی نقل شده است که «چراغانی نیمه شعبان را من رواج دادم با خود گفتم چرا برای تولد شاه جشن بگیرند ولی برای تولد حجت خدا امام زمان (عج) که همه کاره هستند جشن نگیریم از این رو برای تولد امام زمان جشن میگرفت و از علما دعوت می کرد و در آن شب سخنرانی می کرد. محور منبرها و فعالیت هایش درباره حضرت ولی عصر بود و در ترویج از آن حضرت لحظه ای غافل نبود. به اطرافیان خود سفارش می کرد که محور منبرهایتان را امام زمان قرار دهید، نه اینکه آخر سر یک دعایی و اشاره ای! هرچه مطلب میگویید در حاشیه آن قرار دهید.[۲۵]
وفات
سید محمدتقی موسوی در ماه رجـب سـال ١٣٤٨ق برای زیارت عتبات عالیات راهی عراق شد و پس از بازگشت، از آن جا که به بیماری فتق مبتلا بود، در اواخر ماه شعبان در بستر افتاد و در بیمارستان انگلیسها (عیسی بن مـریم فعلـی ) بسـتری گردیـد. در پـی ملاقـات بسیاری از علما از او، یكی از متصدیان امور بیمارستان به نام «سراللّه خـان » از فرقه ی ضاله ی بهائیت با خورانیـدن زهـر در ۲۵ رمضان ١٣٤٨ ق /١٦ اسفند ۱۳۰۸ ش، دو ساعت و نیم پس از مغرب، او را بـه شـهادت می رساند. [۲۶] حاج سید محمد تقی موسوی اصفهانی را در تخت فولاد اصفهان در جوار پدرش، میرزا عبدالرزاق موسوی، در وسط تكیه سادات احمدآبادی در جوار تكیه لسان الارض به خاک سپردند.
چند دهه بعد از درگذشت او، خانواده و گروهی از علما و مردم اصفهان بقعه ای مجلل بر روی قبر او بنا نهادند و از این پس به تکیه و بقعه صاحب مکیال شهرت یافت.[۲۷]
پسر ارشدش حاج سید محمد فقيه احمدآبادی در این باره می نویسد:
« او ستاره ای درخشنده بود که با طلوع خود دلها را مجذوب خویش نمود ولی افسوس که زود غروب نمود و سرانجام با توطئه دشمنان دین و نوشیدن زهر کین بوسیله یکی از اعضای فرقه ضاله به شهادت رسید و در ماه میهمانی پروردگار به ضیافت الهی نائل گشت».
از دامادش حاج سید مرتضی موحد ابطحی نقل شده است که سید در ساعات آخر عمرش در بیمارستان می فرمود: بناست امیرالمؤمنین تشریف بیاورند و مکرر این اشعار را زمزمه میکرد:
یا دهر أف لك من خليل | کم لک بالاشراق و الاصيل |
و نیز شعری را که خود درباره حضرت بقیة الله گفته بود میخواند:
گر بشنوم ظهور تو را بعد مردنم | از شوق زیر خاک بدرم به تن کفنم |
پس از ارتحال فقیه احمدآبادی، دخترش حاجيـه منصوره خانم در عالم رؤیا مشاهده نمود که پدر در جلسه انسی که در زمان حیات پدرش هر روز عصرها چنین جلساتی با هم داشتند و در حالتی محزون زمزمه ای جانسوز دارد:[۲۸]
خوش آن روزی که با هم می نشستیم | قلم افتاد و کاغذ بر هوا رفت |
پانویس
- ↑ روضاتی، در پرتو روضات، صص ١٧٥ - ١٧٤؛ مهدوی، اعلام اصفهان، ج ۲، ص۲۳۸؛ عمادزاده، مقدمه وظيفة الانام در غیبت امام زمان، ص ۸؛ قرقانی، زندگانی حکیم جهانگیر خان قشقایی، ص ۱۸۳؛ موحد ابطحی، مجله حوزه، ش۵۸؛ فقيه احمد آبادی، تحفة المتأدبين، مخطوط.
- ↑ مرعشی نجفی، الاجازةالکبیره، صص ۲۲٤-۲۲۵؛ موحد ابطحی، مجله حوزه، ش۵۸؛ روضاتی، در پرتو روضات، ص ١٧٤؛ موحد ابطحی، آشنایی با زندگی و شخصیت و شهادت آیت اللَّه فقیه احمدآبادی، صص ۲۲-۲۴؛ فقیه احمد آبادی، تحفه المتأدبين، مخطوط.
- ↑ فقیه احمدآبادی، مکیالالمکارم، ج ۱، صص ۵۱۱-۵۱۰؛ فقیه احمدآبادی، مکیالالمکارم، ج ۲، ص ٤٦٠؛ فقیه احمدآبادی، ابوابالجنات فی آداب الجمعات، ص ٣٦٤؛ فقیه احمدآبادی، وظیفه مردم در غیبت امام زمان، ص ۱۷۲؛ فقیه احمدآبادی، مقدمـه نور الابصار، ص ٢٤؛ عمادزاده، مقدمه وظیفه مردم در غیبت امام زمان ، ص ۸؛ موحد ابطحی، آشنایی با زندگی و شخصیت و شهادت آیت اللَّه فقیه احمدآبادی، ص ۱۰۷.
- ↑ فقیه احمدآبادی، مکیال المکارم، ج ۱، صص ٢٥-٢٦.
- ↑ فقیه احمدآبادی، مکیال المکارم، ج ۱، ص 431.
- ↑ نهاوندی، العبقری الحسان، ج ۵، صص ٤١٩-٤٢٢ و صص ٤٢٦-٤٢٧.
- ↑ فقیه احمدآبادی، مکیال المکارم، ج2، ص 534.
- ↑ روضاتی، در پرتو روضات، ص ۱۷۲؛ فقیه احمدآبادی، سراج القبور، صص ۱۸۰-۱۸۱؛ فقیه احمدآبادی، مکیال المکارم، ج ۱، ص ٣٢٠؛ فقیه احمدآبادی، مجموعه رسائل خطی؛ موحد ابطحی، مجله حوزه، ش ۵۸، ص ۳۵؛ موحد ابطحی، آشنایی با زندگی و شخصیت و شهادت آیت اللَّه فقیه احمدآبادی، صص ٥٠ و٥٤ و ٥٧ و ١٠3.
- ↑ معلم حبیبآبادی، الامالی، ص۱۲۹.
- ↑ روضاتی، در پرتو روضات، صص ١٧٤-١٧٦.
- ↑ روضاتی، در پرتو روضات، ص 177.
- ↑ آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر، ج ۱، ص ۲۵۸.
- ↑ جابری انصاری، تاریخ اصفهان، صص ٣٢٤- ۳۲۳.
- ↑ صافی گلپایگانی، مقدمه مکیال المکارم.
- ↑ روضاتی، در پرتو روضات، صص ۱۷۲ - ۱۷۰.
- ↑ موحد ابطحی، آشنایی با زندگی و شخصیت و شهادت آیت اللَّه فقیه احمدآبادی، صص ٢٤٧-٢١٧.
- ↑ قرقانی، زندگانی جهانگيرخان قشقايی، ص181.
- ↑ فقیه، مقدمه چهار رساله، ص۱۸؛ معلم حبیب آبادی، مقالات مبسوطه به نقل از روضاتی، در پرتو روضات، ص ١٧٤.
- ↑ مهدوی، رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص46؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص419؛ مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 133 و 134؛ جابری انصاری، تاریخ اصفهان، صص 323 و 324؛ آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر، ج1، ص258؛ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج4، ص39؛ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج18، ص160؛ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج24، ص375؛ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج25، ص115؛ ربانی خلخالی، شهدای روحانیّت شیعه، ج2، صص 64-60؛ موحد ابطحی، آشنایی با زندگی و شخصیت و شهادت آیت اللَّه فقیه احمدآبادی؛ مشار، مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص228؛ کحاله، معجم المؤلفّین، ج9، ص131.
- ↑ مهدوی، اعلام اصفهان، ج2، صص 240-238.
- ↑ لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص 162.
- ↑ موحد ابطحی، آيت اللّه فقيه احمدآبادی، ص159.
- ↑ اشعارش در كتاب آشنايی با زندگی و شخصيت و شهادت دلباختـه امـام زمـان (عـج ) آيـت اللّـه فقيـه احمدآبادی آمده است.
- ↑ مهدوی، تذكره شعرای معاصر اصفهان، ص 420
- ↑ موحد ابطحی، مجله حوزه، ش ٥٨، ص ٣٦.
- ↑ ربانی خلخالی، شهدای روحانيت در يك صد سال اخير، ج2 ،صص57 - 64.
- ↑ روضاتی، در پرتو روضات، ص ١٧٤؛ ربانی خلخالی ، شهدای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، ج ۲، صص ٥٧-٦٤؛ موحد ابطحی، آشنایی با زندگی و شخصیت و شهادت آیت اللَّه فقیه احمدآبادی، صص ۱۱۹ - ۱۲۰؛ مهدوی، سیری در تخت فولاد اصفهان، ص ۱۳۲.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج3،صص 378-357.
منابع
- لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.
- مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج3، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- مقالههای نیازمند جعبه اطلاعات
- شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان
- مدفونین در تخت فولاد
- علمای قرن 14
- ائمه جماعت
- نویسندگان
- محدثین
- مجتهدین
- مفسرین
- مدرسین
- مجازین روایت
- شاگردان آخوند کاشی
- شاگردان سید ابوالقاسم دهکردی
- شاگردان عبدالکریم گزی
- شاگردان سید محمدباقر درچه ای
- شاگردان جهانگیرخان قشقایی