این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

خاندان علمی خاتون آبادی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو

خاندان خاتون آبادی، از خاندانهای علمی مشهور و پرنفوذ در اصفهان و سپس تهران که منصب رسمی امامت جمعه در این دو شهر اصفهان: قرن دوازدهم تا چهاردهم، تهران: قرن سیزدهم تا پیروزی انقلاب اسلامی را داشتند.

نسب شناسی

اجداد آنها از ساداتِ حسینیِ ساکن در مدینه بودند که نسبشان به حَسَنِ اَفْطَس، نوه امام زین‌العابدین علیه‌السلام، می‌رسد. یکی از این سادات به‌نام حسن به‌دعوت حاکم خراسان به مشهد رفت، دختر حاکم را به همسری گرفت و نقیب‌النقبای خراسان شد. پس از وفات وی فرزندانش به شهر قم و سپس تعدادی از آنها به اصفهان رفتند؛ از جمله عمادالدین‌بن حسن‌بن جلال‌الدین که سرسلسله خاندان خاتون‌آبادی است.[۱] با استناد به شجره‌نامه‌ای از خاتون‌آبادیها، ورود سیدحسن به خراسان را اواخر قرن نهم و عمادالدین را نسل چهارم از فرزندان او دانسته اند.

نام گذاری

در پی بروز طاعون در اصفهان، عمادالدین به خاتون‌آباد، از روستاهای اصفهان، رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند. ازاین‌رو اولاد و احفادش خاتون‌آبادی خوانده شده‌اند.

دو تن از فرزندان او، میراسماعیل و میرعلی، از خاتون‌آباد به روستای نزدیک آن، گَوَرت، رفتند و در آنجا اقامت گزیدند. اسماعیل در 1033 درگذشت. مدفن او در بقعه شاه‌مراد در گورت محل‌توجه مردم بوده است[۲] یکی از اعقاب میرعلی، میرمحمدصادق منجم خاتون‌آبادی (متوفی 1244) است که در نجوم و استخراج تقویم بسیار تبحر داشته است .[۳]

مشاهیرخاندان خاتون‌آبادی‌

بیشتر مشاهیر خاندان خاتون‌آبادی از نسل دو پسر میراسماعیل، یعنی میرمحمدصالح و میرمحمدباقر، هستند. محمدصالح دو پسر داشت: میرعبدالواسع و میرمحمدرفیع.

پس از وفات محمدصالح در جوانی، برادرش محمدباقر زوجه او را که سیدة‌النساء، دختر سیدحسین عبدالوهابی سبزواری بود، به همسری گرفت و از او صاحب چهار فرزند پسر به نامهای اسماعیل، عبدالحسین، عبداللّه و محمد و دو دختر به نامهای فاطمه و آمنه شد. بنابراین عبدالواسع و محمدرفیع از ناحیه مادر، برادران و از ناحیه پدر، پسران عموی اینان (فرزندان محمدباقر) هستند. محمدباقر خاتون‌آبادی از محمدتقی مجلسی حدیث شنید. وی بیش از شصت سال در گورت زندگی کرد و در 1060 درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. چندین جُنگ مشتمل بر ادعیه از او برجای ماند .

از نسل محمدصالح‌بن‌اسماعیل، پسر بزرگ او، عبدالواسع، در جوانی به اصفهان رفت و در آنجا اقامت گزید. پس از او برادرانِ تنی و ناتنی و برخی دیگر از بستگانش نیز به اصفهان رفتند. وی از نزدیکان محمدتقی مجلسی بود و از او حدیث شنید. عبدالواسع و برادرش محمدرفیع هر دو در اواخر قرن یازدهم درگذشتند. مدفن عبدالواسع در نجف است.[۴]

مشهورترین فرزند عبدالواسع، محمدصالح خاتون‌آبادی، امام جمعه و شیخ‌الاسلام اصفهان و داماد محمدباقر مجلسی، و نخستین امام جمعه اصفهان از خاندان خاتون‌آبادی است .

خواهرزاده محمدصالح، ابوالحسن شریف‌بن محمدطاهر فتونی متوفی 1138 یا 1139)، عالم دینی ساکن نجف، با سه واسطه جدِّ مادریِ محمدحسن نجفی (فقیه بزرگ امامی قرن سیزدهم و مؤلف جواهرالکلام ) است .

مشهورترین فرزندان محمدصالح

مشهورترین فرزندان محمدصالح عبارت‌اند از:

1-میرمحمد حسین خاتون‌آبادی، امام‌جمعه اصفهان‌و صاحب آثار فراوان است

2- میر محمدجعفر، که برخی فرزندان واعقاب‌او از عالمان دینی بودند. محمد، معروف به شهید که از طریق پدر، برادرِ میرمحمدحسین بود. وی در علم کلام مهارت داشت و از شاگردان آقاجمال‌الدین خوانساری بود. وی که در دوران حکومت شاه‌طهماسب دوم ملاباشی بود و در 1148 پس از نشست معروف دشت مغان در پی امتناع از قبول نظر نادرشاه، شهید شد. از او آثاری برجای مانده است [۵] به گفته برخی منابع، مزار «پیر سیّد» در تنکابن مدفن پسر او، محمدعلی، است که از اصفهان به تنکابن رفته و در آنجا ساکن شده بود و سیدمحمدهاشم تنکابنی، عالم و صاحب چند اثر، از احفاد اوست .[۶] اما در صحت این انتساب تردید شده است . [۷]

فرزندان میرمحمدحسین حاتون آبادی

پسران میرمحمدحسین خاتون‌آبادی، میرمحمدمهدی و میرعبدالباقی بودند.

1-میرمحمدمهدی، امام جمعه اصفهان بود. او در 1183 درگذشت . پس از او امامت جمعه اصفهان به برادرش، عبدالباقی و سپس به اعقاب عبدالباقی منتقل شد. در تهران نیز منصب امامت جمعه به اعقاب محمدمهدی‌بن محمدحسین رسید.

نوه محمدمهدی که همنام او و فرزند مرتضی بود، در 1185 یا 1186 به‌دنیا آمد. او از عالمان دینی بود و در اصفهان به تدریس و اقامه جماعت اشتغال داشت. فتحعلی‌شاه قاجار پس از وفات امام جمعه تهران، در 1236 وی را به تهران فراخواند و ضمن تکریم فراوان به امامت جمعه این شهر منصوب کرد.

میرمحمدمهدی‌بن مرتضی خاتون‌آبادی، مشهور به آقابزرگ، در فقه و حدیث تبحر داشت و نخستین امام جمعه تهران از این خاندان بود. او در 1263 درگذشت و در نجف به خاک سپرده شد. شرح نهج‌البلاغه به فارسی از آثار اوست [۸]

برادرزاده و داماد محمدمهدی، ابوالقاسم، پسر محمدمحسن خاتون‌آبادی، در 1215 در اصفهان به‌دنیا آمد. او در 1237 به همراه جمعی از عالمان اصفهان برای تعزیت فتحعلی‌شاه در وفات پسرش، رهسپار تهران شد و مورد توجه شاه قرار گرفت و چون میرمحمدمهدی پسر نداشت، شاه او را نایب‌امام جمعه تهران کرد. او فقه، اصول‌وحکمت را از عالمان تهران فراگرفت و سپس به‌نجف رفت و نزد کسانی چون شیخ‌حسن کاشف‌الغطاء درس خواند. میرزا ابوالقاسم خاتون‌آبادی، مشهوربه آقا، پس از بازگشت به تهران به‌تدریس و تصدی امور دینی مردم پرداخت و پس از وفات عمویش، محمدشاه‌قاجار او را به‌امامت جمعه تهران منصوب کرد. وی در 1270 یا 1271 درگذشت و در بیرون دروازه تهران (به‌سمت شهرری) به‌خاک سپرده‌شد. در دوره ناصرالدین‌شاه بر قبر او عمارتی مجلل با گنبد فیروزه‌ای بنا گردید. این بنا ــمعروف به «سَرِ قبرِآقا»ــ اکنون در جنوب‌شرقی شهر تهران واقع شده است. رساله عملیه، منتخب‌الفقه و رساله‌ای درباره بُلدانِ مَفتوحُ العَنوة از آثار اوست [۹] برادرمیرزاابوالقاسم، میرزامرتضی، ملقب به صدرالعلما (متوفی 1301) امام جماعت مسجد سیدعزیزاللّه تهران بود و در کنار برادر خود به خاک سپرده شد. پس از او برادر دیگرش محمد باقر، ملقب به صدر العلما، جانشین او شد.

از پسران محمد باقر، جعفر صدر العلما (متوفی 1335، مدفون در مشهد) و یحیی صدرالعلما (متوفی 1370، مدفون در نجف)، از عالمان دینی نافذالکلمه و مورد توجه مردم بودند. [۱۰]

پسر دیگر محمدباقر صدرالعلما، میرزامحسن مجتهد، نیز از عالمان دینی متنفذ تهران و از فعالان نهضت مشروطه بود که در 1335 کمیته مجازات او را به قتل رساند. وی داماد سیدعبداللّه بهبهانی بود[۱۱]

فرزند میرزا ابوالقاسم، زین‌العابدین، در 1261 به‌دنیا آمد. پس از وفات پدرش، چون زین‌العابدین خردسال بود عمویش، مرتضی صدرالعلما، تا 1280 نماز جمعه را اقامه کرد و از آن پس، امامت جمعه به او واگذار شد. زین‌العابدین خاتون‌آبادی با دختر یکی از ثروتمندان تهران ازدواج کرد و از او دو پسر داشت: ابوالقاسم و محمد. وی پس از وفات همسرش، ضیاءالسلطنه دختر ناصرالدین‌شاه را به همسری گرفت. سیدجواد ظهیرالاسلام و شمس‌السلطنه (همسر محمد مصدق، نخست‌وزیر ایران از 1330ـ 1332ش) فرزندان او از این همسر بودند[۱۲].

میرزا زین‌العابدین پس از وفات حاج‌ملاعلی کنی در 1306، تولیت مدرسه فخریه (مروی) را برعهده گرفت. وی در 1321 یا 1322 درگذشت و در کنار پدرش به خاک سپرده شد.بزرگ‌ترین پسر زین‌العابدین، میرزاابوالقاسم، در 1282 به‌دنیا آمد. در 1304 به نجف رفت و نزد میرزاحبیب‌اللّه رشتی و شریعت اصفهانی درس خواند. او داماد مظفرالدین‌شاه شد و پس از وفات پدر، به‌امامت جمعه تهران منصوب‌گردید و در1306ش درگذشت .[۱۳]

آثارش عبارت‌اند از :

مقصدالطالب فی شرح المکاسب (تهران 1314 و 1368)

رساله‌هایی درباره قاعده لاضرر (تهران 1323) و تسامح در ادلّه سنن.[۱۴]

میرزاابوالقاسم از مخالفان مشروطیت بود. در منابع تاریخ نهضت مشروطه ایران به اقدامات او در این باره اشاره شده است. وی پس از فتح تهران و خلع محمدعلی‌شاه قاجار در 1327، به سفارت روسیه پناهنده شد، سپس به اروپا رفت و پس از چندی با موافقت حکومت به ایران بازگشت. کمیسیونی متشکل از مشروطه‌خواهان که پس از فتح تهران، اداره امور کشور را در دست گرفته بودند او را از امامت جمعه برکنار کردند و برادرش میرمحمد، معروف به امام‌زاده، را که از مشروطه‌خواهان عضو این کمیسیون بود به‌جای او منصوب کردند.

میرمحمد در نجف نزد میرزاحسین خلیلی تهرانی، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و سیدمحمدکاظم طباطبایی‌یزدی درس خوانده است.

وی خطبه سلطنت احمدشاه قاجار را خواند و تا زمان وفاتش در 1324ش امام جمعه تهران بود. محمد خاتون‌آبادی در واقعه کشف حجاب با رضاشاه مخالفت کرد. وی در مقبره خانوادگی در سر قبر آقا به خاک سپرده شد [۱۵]

دیگر فرزند میرزازین‌العابدین، سیدجواد ظهیرالاسلام، که علوم قدیم و جدید آموخته بود، نیز داماد مظفرالدین‌شاه بود. وی چند بار به سمت نایب‌التولیه مدرسه عالی سپهسالار منصوب شد و اقدامات عمرانی قابل‌توجهی در مدرسه انجام داد. همچنین دو بار (در 1295ش و 1298ش) نایب‌التولیه آستان قدس رضوی شد.

وی در دوره اول و دوم، نماینده مجلس سنا بود. ظهیرالاسلام در 1344ش در 84 سالگی درگذشت و در سرِ قبر آقا به خاک سپرده شد . [۱۶]

پس از وفات میرمحمد، سیدحسن امامی، فرزند ابوالقاسم (امام جمعه عزل شده)، امام جمعه تهران شد. وی در 1281ش در تهران به‌دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه‌ای روسی گذراند و سپس برای فراگیری علوم دینی به نجف رفت. در 1307ش برای تحصیل در رشته حقوق عازم سویس شد و پس از اخذ درجه دکتریِ این رشته و بازگشت به ایران، افزون بر عهده‌دار شدن مناصب قضایی، به‌تدریس‌حقوق‌در دانشگاه پرداخت. او علاوه بر امامت جمعه تهران، نمایندگی و ریاست دوره هفدهم مجلس شورای ملی را برعهده داشت که به دنبال بعضی وقایع سیاسی و اعتراض مردم به عملکرد او در همراهی با حکومت، در 1331ش از ریاست مجلس استعفا داد و مدتی در خارج از ایران به‌سر برد.[۱۷]

مهم‌ترین اثر او حقوق مدنی، شرح تفصیلی قانون مدنی ایران، است که به‌گفته خودش در مقدمه کتاب، آن را در دوران اقامت در خارج از کشور نوشته است. کتاب بارها به چاپ رسیده است و هنوز هم یکی از مهم‌ترین منابع این شاخه از حقوق به شمار می‌رود.سیدحسن امامی قبل از پیروزی‌انقلاب‌اسلامی از ایران خارج شد و در 1358ش در ژنو درگذشت. وی آخرین امام جمعه تهران از خاندان خاتون‌آبادی است.

میرعبدالباقی، از عالمان بزرگ و نافذالکلمه اصفهان بود که به تدریس علوم دینی و اقامه جماعت اشتغال داشت.

عبدالباقی خاتون‌آبادی نزد چند تن از عالمان، از جمله پدرش و نیز محمدقاسم‌بن محمدصادق سراب تنکابنی، یوسف‌بن احمد بحرانی (صاحب الحدائق‌الناضرة) و میرزا ابوالقاسم مدرّس، درس خواند یا از آنان اجازه روایت گرفت. پسرش محمدحسین، علامه بحرالعلوم ، محمدمهدی بن هدایت‌اللّه اصفهانی و علی‌بن محمدعلی طباطبایی از او اجازه روایت داشتند.

عبدالباقی پس از وفات برادرش، محمدمهدی، امام جمعه اصفهان شد و در 1207 درگذشت. مدفن او در نجف است .[۱۸]

الجامع در اعمال و آداب‌ماه‌رمضان و ریاض رضوان درباره زیارات امام رضا علیه السلام[۱۹] در نسب‌نامه مختصری که برای مشاهیر این خاندان ترسیم کرده، محمدصالحِ آقابزرگ (عالم دینی ساکن هندوستان) را فرزند عبدالباقی خاتون‌آبادی معرفی‌کرده است در حالی که او فرزند عبدالباقی‌بن‌محمدصالح مازندرانی (داماد محمدتقی مجلسی) است .[۲۰]

سرانِ عبدالباقی خاتون آبادی، میرمحمد و میرمحمد حسین بودند.محمدحسین، مشهور به محمدحسین صغیر و ملقب به سلطان‌العلما، نزد پدرش و آقامحمدباقر بهبهانی درس خواند و از محمدطاهر اصفهانی اجازه روایت داشت.

کسانی چون زین‌العابدین خوانساری، حمزة‌بن حسین و میرزاهدایت‌اللّه مشهدی نزد او درس خواندند یا از وی اجازه روایت داشتند. میرمحمدحسین، پس از پدرش امام جمعه اصفهان شد و در 1233 درگذشت .[۲۱]

برخی از آثارش عبارت‌اند از:

رساله عملیه، مصابیح‌القلوب (در فقه؛ فارسی)

ردّشبهات پادُریانِ نصرانی

رساله‌ای درباره مُنَجَّزاتِ مریض [۲۲]

همچنین وی پس از هجوم روسیه به ایران، رساله جهادیه‌ای نگاشت که در رسایل و فتاوای جهادی (تدوین محمدحسن رجبی، تهران 1378ش، ص 121ـ170) چاپ شده است. پس از میرمحمدحسین سلطان‌العلما، برادرش میرمحمد (متوفی 1244) و سپس فرزند میرمحمدحسین، میرزاحسن (متوفی 1248) امام جمعه اصفهان شدند. مدفن میرزاحسن در اصفهان مشهور به «سَرِ قبر آقا» است.

بعد از او پسرانش، به‌ترتیب:میرمحمدمهدی (متوفی 1254)

میرسیدمحمد (متوفی 1291)

میرمحمدحسین (متوفی 1298)

که هر سه عالمان دینی بودند عهده‌دار منصب امامت جمعه در اصفهان شدند.

میرمحمدحسین به سبب مخالفت با ظل‌السلطان در 1296 از امامت جمعه برکنار شد .

امام جمعه بعدی اصفهان، میرزامحمدعلی خاتون‌آبادی بود که در 1300 درگذشت و در مقبره محمدباقر مجلسی به خاک سپرده شد. چند رساله فقهی از او برجای مانده است.

پدرش میرزاجعفر و جدّش میرمحمد، پسر میرعبدالباقی خاتون‌آبادی، نیز در همین مکان دفن شده‌اند.[۲۳]

پس از وفات محمدعلی، حاج‌میرزا هاشم خاتون‌آبادی (1250ـ 1321)، فرزند محمدبن حسن، که در اصفهان و نجف درس خوانده بود، امام جمعه شد. مدفن او، سر قبر آقاست.

وی در اواخر عمر، به‌سبب پاره‌ای وقایع، توجه و اعتماد مردم را از دست داد. پس از او ابتدا فرمان امامت جمعه به نام فرزند خردسالش، سیدحسن، مشهور به امام‌چی (متوفی 1365) صادر شد و میرزامحمدصادق، فرزند میرزامحمدعلی خاتون‌آبادی، به عنوان نایب امام، امامت جمعه را برعهده داشت.؛اما سیدحسن پس از بلوغ نتوانست به جایگاه علمی و معنوی مناسبی دست بیابد، ازاین‌رو فرمان امامت جمعه به‌نام میرزامحمدصادق صادر شد. پس از درگذشت محمدصادق در 1348، اصفهان تا 1368 امام جمعه نداشت.

در 1368 فرمان امامت جمعه برای میرمحمدمهدی‌بن میرابوطالب خاتون‌آبادی از اعقاب میرمحمدباقربن میراسماعیل صادر شد.

وی از شاگردان ابوالقاسم دهکردی، محمدحسین فشارکی و سیدمهدی درچه‌ای بود و در 1395 درگذشت و در بقعه علامه مجلسی دفن شد.

با مرگ او منصب امامت جمعه اصفهان از خاندان خاتون‌آبادی خارج شد.

مشاهیر خاندان خاتون‌آبادی از نسل محمدباقربن اسماعیل:

1) محمداسماعیل (اسماعیل)بن محمدباقر

وی در 1031 در خاتون‌آباد به‌دنیا آمد و نزد کسانی چون محمدتقی مجلسی، رفیع‌الدین نائینی و محمدبن شرف‌الدین علی جزایری (مشهور به میرزا جزایری) درس خواند یا از آنان اجازه روایت گرفت. وی حدود پنجاه سال در اصفهان به‌تدریس و ارشاد مردم مشغول بودو در اواخر عمر عزلت گزید و در یکی از حجره‌های مدرسه‌ای که خود در تخت‌فولادبنا کرده‌بود، اقامت‌کرد تا اینکه در 1116 درگذشت و در همان حجره به خاک سپرده شد. از او چند اثر عام‌المنفعه در اصفهان و خاتون‌آباد برجای ماند.

در عهد شاه‌سلطان حسین صفوی بر قبر او بنایی ساخته شد که به تکیه خاتون‌آبادی معروف است و بسیاری از مشاهیر این خاندان در آنجا دفن شده‌اند.[۲۴]

برخی آثارش عبارت‌اند از:

  • شرح اصول کافی
  • شرح حدیث عمران صابی
  • تفسیر قرآن
  • رساله‌ای درباره نماز جمعه که در آن خواندن نماز جمعه به قصد وجوب عینی را بدعت دانسته است،.
  • نوروزیه
  • حاشیه بر شرح اشارات
  • معالم‌الدین
  • منهاج‌الیقین (هر دو درباره اصول دین) و زادالمسافرین و تحفة‌السالکین .[۲۵]

فرزند او محمدباقر، از نخستین مدرّسان مدرسه چهارباغ و عالمی مشهور، پرنفوذ و صاحب تألیفات بود .

اعقاب او غالباً متولی و مدرّس مدرسه چهارباغ بودند. پسران او محمد و محمداسماعیل (مشهور به اسماعیلِ ثالث، متوفی 1160) مدرّس علوم دینی بودند .[۲۶]

فرزند میرمحمداسماعیلِ ثالث، میرزا ابوالقاسم مشهور به مدرّس است که در علوم کلام و حکمت، فقه، تفسیر و حدیث تبحر داشت و نزدیک به سی سال در جامع عباسی (نام کنونی آن: مسجد امام) اقامه جماعت می‌کرد. وی از مشهورترین مدرّسان اصفهان بود که سالیان طولانی در مدرسه چهارباغ تدریس کرد و اولاد و احفادش تا مدتها با عنوان مدرّس شناخته می‌شدند .

میرزا ابوالقاسم فلسفه را نزد ملااسماعیل خواجویی و آقامحمد بیدآبادی خواند و فقه و اصول و حدیث را از سیدمحمدمهدی طباطبایی بحرالعلوم در عتبات عراق فراگرفت. بحرالعلوم هم حکمت و کلام را نزد او آموخت.

ابوالقاسم جعفربن حسین خوانساری و ملاعلی نوری از شاگردان او بودند. وی در 1202 درگذشت و در نجف به خاک سپرده شد.

برخی آثارش عبارت‌اند از:

شرح نهج‌البلاغه

تفسیر قرآن

حاشیه بر چند کتاب حدیثی از جمله کتاب مَن‌لایَحضُرُه الفقیه و الاستبصار[۲۷]

نوه میرزا ابوالقاسم، محمدصادق‌بن محمدرضا، در 1207 متولد شد و نزد کسانی چون میرزای قمی و ملاعلی نوری درس خواند.

وی در فقه، حدیث، کلام، ریاضیات و علوم غریبه تبحر داشت و سالیان زیادی به‌تدریس و اقامه جماعت مشغول بود و شاگردان زیادی تربیت کرد. او در 1272 درگذشت. کتابش کشف‌الحق معروف به اربعینِ خاتون‌آبادی در احوال امام زمان است.

پسر او میرزامحمدحسین نایب‌الصدر از شاگردان شیخ‌مرتضی انصاری و حاج‌ملاعلی کنی بود. وی شجره‌نامه مفصّلی برای خاندان خاتون‌آبادی نوشت. او در 1326 درگذشت و در تکیه خاتون‌آبادی اصفهان به خاک سپرده شد.

فرزند محمدحسین نایب‌الصدر، میرمحمدصادق، از عالمان دینی مشهور در اصفهان بود. وی در نجف نزد آخوند خراسانی و سیدمحمدکاظم یزدی درس خواند و گفته شده در نگارش کفایَة الاصول به آخوندخراسانی کمک می‌کرد.

محمدصادق از مدرّسان بزرگ بود و بسیاری از عالمان اصفهان نزد او درس خواندند. وی در 1348 درگذشت و در تکیه سیدالعراقین در تخت فولاد به خاک سپرده شد. چند رساله فقهی و اصولی از او برجای ماند .

میرمحمدصادق خاتون‌آبادی، جدّ مادریِ سیدمحمدحسین بهشتی است.

برادر میرمحمدصادق، ابوالفضل خاتون‌آبادی (متوفی 1388، مدفون در قم) نیز مدرّس علوم دینی بود.

برخی احفاد ابوالقاسم مدرّس از نسل فرزند دیگرش، محمد، از صوفیان‌اصفهان بودند. مدفن غالب آنان تکیه آغاباشی (در کنار تکیه خاتون‌آبادی) است .

یکی از اعقاب، برادرِ ابوالقاسم مدرّس (ابوالمحسن‌بن محمد اسماعیلِ ثالث)هم از عالمان مشهور اصفهان بوده است:

عبدالحسین بن مهدی‌بن میرمعصوم، مشهور به سیدالعراقین. وی در 1294 در اصفهان متولد شد. علوم دینی را در آنجا و نجف فراگرفت و از استادانش به تصدیق اجتهاد نایل شد. سپس به اصفهان بازگشت و به تدریس و اقامه جماعت پرداخت. او از مشهورترین مدرّسان مدرسه چهارباغ و آخرین مدرّس سرشناس آن تا پیش از تعطیل مدرسه (در مقطعی از دوره حکومت پهلوی‌اول) بود. سیدالعراقین در 1350/1310ش درگذشت و در تخت فولاد به خاک سپرده شد. بعدها بر قبر او بقعه‌ای بنا کردند که به بقعه سیدالعراقین معروف است. وی از کسانی چون شیخ‌الشریعه اصفهانی روایت می‌کرد و سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی از او اجازه روایت داشت .

2) عبدالحسین‌بن محمدباقر

عبدالحسین‌بن محمدباقر در 1039 به‌دنیا آمد.

وی نزد کسانی چون محمدتقی مجلسی، محمدباقر سبزواری، میرزارفیعا طباطبایی، میرمحمدمؤمن حسینی استرآبادی، ملاعبداللّه تونی و احمد تونی درس خواند و یا از آنان حدیث شنید و اجازه روایت گرفت .

عبدالحسین در 1105 درگذشت و در تکیه بابارکن‌الدین در تخت فولاد به خاک سپرده شد.

وی تألیفاتی داشته است که مشهورترین اثر عبدالحسین خاتون‌آبادی، وقایع السِّنین و الاَعوام به فارسی است و سه «مقصد» دارد:

  • از خلقت آدم تا میلاد پیامبر اکرم
  • ولادت پیامبر اکرم تا سال یازدهم هجری
  • و از آن سال تا زمان وفات مؤلف.

اهمیت این کتاب، که به ترتیبِ سال تدوین شده، احتوای آن بر گزارش رویدادهایی است که در حکومت صفویان، به‌ویژه در زمان حیات مؤلف، رخ داده و او ناظر آنها بوده است. همچنین اطلاعاتی که وی درباره دانشمندان و بزرگان معاصر خود ارائه می‌دهد بسیار ارزشمند، بااهمیت و موثق است.نگارش وقایعِ پس از درگذشت مؤلف، تا 1193 ادامه یافته و به کتاب ضمیمه شده است. به گفته حبیب‌آبادی (ج 3، ص 673) چند نفر از خاندان عبدالحسین خاتون‌آبادی، هریک پس از دیگری، وقایع را نوشته‌اند. به نظر می‌رسد ملحقات برخی سالها را فرزندش، محمدحسین (متولد 1073)، نگاشته باشد، زیرا وی چند بار میراسماعیل خاتون‌آبادی را عمو و فرزندش میرمحمدباقر خاتون‌آبادی (متولد 1070) را پسرعموی خود معرفی کرده و او را سه سال بزرگ‌تر از خود دانسته است .

وقایع السنین و الاعوام با تصحیح محمدباقر بهبودی در 1352ش به چاپ رسیده است.

فرزند عبدالحسین، میرمحمدمعصوم (متوفی 1155) زاهد و اهل ریاضت بود و مزارش در تخت فولاد موردتوجه و احترام بوده است.

پسر او، عبدالغنی (متوفی 1161) شیخ‌الاسلام اصفهان بود. بانوی مجتهده معاصر، نصرت‌بیگم امین (مشهور به بانوامین، متوفی 1362ش) از احفاد میرمحمدمعصوم خاتون‌آبادی است

نوه عبدالحسین، عبدالکاظم پسر محمدصادق (متوفی1151، مدفون در نجف) شجره‌نامه مفصّلی برای خاندان خاتون‌آبادی نگاشته است. آقابزرگ طهرانی این شجره‌نامه را در نجف دیده، در تألیفاتش از آن استفاده کرده و بر ارزش و اهمیت آن تأکید کرده است[۲۸]

3-محمدبن محمدباقر

وی در 1047 در خاتون‌آباد به دنیا آمد و از کسانی چون محمدباقر سبزواری و محمدباقر مجلسی، علوم دینی را فراگرفت، حدیث شنید و اجازه نقل حدیث دریافت کرد. او حدود پنجاه سال در جامع عباسی به تدریس علوم دینی پرداخت. میرمحمدحسین خاتون‌آبادی یکی از شاگردان او بود. محمد خاتون‌آبادی در 1133 درگذشت و در کنار قبر برادرش محمداسماعیل، در یکی از حجره‌های تکیه خاتون‌آبادی، به خاک سپرده شد.

از آثارش می‌توان به کتاب الاربعین و رساله‌هایی در موضوعات گوناگون از جمله فقه و اصول فقه اشاره کرد.گفتنی است که دختر محمدباقر، فاطمه، همسر محمدِ گَوَرتی بود که به‌سبب وصلت با این خاندان ملقب به شریف شد. آنها از اصفهان به نجف مهاجرت کردند.

پسرشان، عبدالرحیم شریف، که در علوم گوناگون به‌ویژه ریاضیات و نجوم مهارت داشت و پس از تحصیل در اصفهان، ساکن نجف اشرف شده بود، با سه واسطه، جدّ پدری محمدحسن نجفیِ صاحب جواهر است .[۲۹]

تراجم‌نویسان از عالمان بسیاری با عنوان خاتون‌آبادی نام برده‌اند که در برخی موارد نسب آنها به‌طور کامل بیان نشده و ازاین‌رو ــ به‌رغم شهرت و داشتن تألیفات ــ چگونگی انتسابشان به این خاندان روشن نیست. میرمحمدحسین خاتون‌آبادی در رساله‌ای مختصر (در چند برگ) به بررسی شرح‌حال بعضی از عالمان خاندانش پرداخته است. به کمک این رساله که نسخه خطی آن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی (مجموعه ش5501) موجود است، می‌توان برخی ابهامات را برطرف کرد یا کاهش داد .

از جمله :

1) ملااحمد خاتون‌آبادی پسر محمدمهدی (زنده در 1155). وی عالم دینی و متبحر در علوم ریاضی و نجوم، استاد عبداللّه‌بن نورالدین جزایری و نویسنده معرفة‌التقویم بود که چند بار به چاپ رسیده است.

جدّ پدری او محمدمؤمن خاتون‌آبادی، همسر آمنه، دختر میرمحمدباقربن میراسماعیل خاتون‌آبادی است؛ بدین‌ترتیب آمنه مادربزرگ ملااحمد است.

2) میرمحمدرضابن میرمحمدمؤمن خاتون‌آبادی (متوفی 1135 و مدفون در تخت فولاد). در کتابهای تراجم گزارشی از شرح زندگانی وی نیامده و گاه شرح‌حال او با شرح‌حال میرمحمدرضا حسینی منشی‌الممالک (از عالمان دینی اصفهان) خلط شده است. آثارش عبارت‌اند از: جَنّات ُالخُلود که کتابی دایرة‌المعارفی است که تفسیری فارسی است و در 1386ش در تهران به چاپ رسیده است. مصحح در مقدمه این کتاب او را فرزند محمدمؤمن‌بن میرعبدالرفیع‌بن محمدصالح خاتون‌آبادی و آمنه، دختر عمادالدین محمد، دانسته است. اما عبدالحسین خاتون‌آبادی (برادرِ مادریِ میررفیع) هنگام ذکر نام فرزندان او، نامی از محمدمؤمن نبرده است .

با استناد به نسخه خطیِ یاد شده، به احتمال زیاد پدر میرمحمدرضا، محمدمؤمن خاتون‌آبادی (رجوع کنید به سطور پیشین) و مادر او آمنه، دختر میرمحمدباقربن میراسماعیل است.

3) محمدابراهیم‌بن محمدنصیر خاتون‌آبادی (متوفی 1148). عالم، ادیب، مدرّس علوم دینی، شیخ‌الاسلام مشهد و صاحب تألیفات بسیار. همچنین پسرش محمدحسین (متوفی 1159، مدفون در مشهد)، شیخ‌الاسلام منصوب از ناحیه نادرشاه افشار و صاحب آثاری است .[۳۰]

با استناد به رساله مذکور محمدابراهیم خاتون‌آبادی، پسر داییِ میرمحمدصالح خاتون‌آبادی (داماد محمدباقر مجلسی) است.[۳۱]

پانویس

  1. خاتون‌آبادی، احوال‌العلماء من اقارب المؤلف ، صص291ـ 292؛ کتابی، رجال اصفهان (در علم و عرفان و ادب و هنر)، ج 1، صص 53ـ54.
  2. خاتون‌آبادی، وقایع السنین و الاعوام،ص 506؛ محمدحسین خاتون‌آبادی، احوال‌العلماء من اقارب المؤلف292؛ حبیب‌آبادی، ج 1، ص130.
  3. حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ج 4، ص 1221.
  4. خاتون‌آبادی، وقایع السنین و الاعوام، صص 539ـ 540، 543ـ 544.
  5. آقا بزرک طهرانی، الذریعة، ج6، ص97؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج12، ص328.
  6. آقابزرگ طهرانی، طبقات : الکواکب، ص 509
  7. بزرگان تنکابن، سمامی حائری، ص330ـ 331، 348
  8. آقا بزرگ طهرانی، الذریعة، ج 14، ص 148ـ149.
  9. نامه دانشوران ناصری، ج 2، ص 388ـ 390؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 3، ص 145ـ 146؛ بامداد،شرح حال رجال ایران، ج1، ص55؛ حبیب‌آبادی،مکارم الآثار، ج2،ص549 .
  10. اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثر، ص 213، 221؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء، قسم 1، ص 223ـ224، قسم 5، ص 355، 586؛ بامداد، شرح حال رجال ایران، ج 1، ص 241؛ حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ج 2، ص 548.
  11. عمادالکُتاب، کمیته مجازات و خاطرات عمادالکتاب، ص 23ـ24، 225؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی،ج 1، ص 119.
  12. بامداد، شرح حال رجال ایران، ج 1، ص 55؛ مکارم الآثار،حبیب‌آبادی، ج 5، ص1650ـ 1651؛ محبوبی اردکانی، تعلیقات حسین محبوبی اردکانی بر المآثر و الآثار،ص440.
  13. آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء، قسم 1، ص68ـ69؛ محبوبی اردکانی، تعلیقات حسین محبوبی اردکانی بر المآثر و الآثار، ص 446.
  14. آقا بزرگ طهرانی، الذریعة، ج 4، ص 173، ج 17، ص10.
  15. آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباء، قسم 5، ص210؛ شریف رازی،اختران فروزان ری و طهران، ص 421ـ 422 .
  16. شریف رازی، اختران فروزان ری و طهران، ص 422ـ423.
  17. مکّی، وقایع سی‌ام تیر 1331،ص68ـ71، 120ـ 123، 304.
  18. حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ج 2، ص 316؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 12، ص 436ـ438، 493، ج 13، ص 413ـ415، 639ـ640.
  19. آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 2، ص282، ج5،آقابزرگ طهرانی (طبقات: الکواکب، ص 236.
  20. کرمانشاهی، مرآت الاحوال جهان‌نما: سفرنامه،ج 1، ص 105ـ 106، 111.
  21. آقابزرگ طهرانی، طبقات: الکرام، قسم 1، ص 396ـ397؛ حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ج 2، ص320، ج 3، ص 959؛ حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ج 1، ص 322، ج 4، ص 43؛ موسوعة طبقات‌الفقهاء، ج 12، ص 386ـ 387.
  22. آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج10، ص 215، ج 11، ص 215، ج 23، ص 17.
  23. گزی برخواری، تذکرة القبور، ص 63، 71؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان،1348ش، ص 447.
  24. مهدوی، دانشمندان و بزرگان اسلام، صص 112ـ114.
  25. آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 4، ص 261، ج 6، ص110، ج 13، ص 95، 203، ج 24، ص 381ـ382؛ حائری، فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی،ج10، بخش 1، ص 496ـ 498، بخش 3، ص 1325ـ1332 .
  26. عبدالحسین خاتون‌آبادی،وقایع السنین و الاعوام، تتمیم، ص 563ـ565، 569
  27. آقابزرگ طهرانی، طبقات: الکرام، قسم 1، صص 50ـ51؛ حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ج 1، صص 131ـ132 .
  28. آقا بزرگ طهرانی، الذریعة، ج 8، ص220ـ221، ج13، ص38ـ39.
  29. آل‌محبوبه، ماضی النجف و حاضرها،ج 2، ص 399ـ400.
  30. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 12، صص 344ـ345، 362ـ363.
  31. فریده سعیدی، دانشنامه جهان اسلام، ج14.

منبع

  • جمعی از نویسندگان، دانشنامه جهان اسلام، ج14،به کوشش غلامعلی حداد عادل، تهران:بنیاد دایره المعارف اسلامی، 1391.