این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

محمد حسین ضیاء اصفهانی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۹ توسط Kh1.Abedi (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ملاّ محمّد حسین ضیاء اصفهانی(متوفی 1265ق) متخلّص به "ضیاء" عالم، فاضل، شاعر و خطاط بوده است. از نوادگان مرحوم ملا محمد اسماعيل بن محمّد جعفر خواجويى كه آن مرحوم، معاصر حكومت افاغنه و نادرشاه بودند‌.[۱]

زندگی‌نامه

ولادت

وی متولّدسال 1217ق است.

خاندان

او فرزند محمد اسماعیل بن محمد جعفر بن ملا اسماعیل خواجوئى است.[۲]

سیّد احمد دیوان بیگی می نویسد:

وی از طرف پدر از نوادگان حکیم و فیلسوف مشهور عهد افشاریه ملّا اسماعیل خواجویی و از طرف مادر به میرزا مهدی خان منشی "کوکب" تخلّص[۳] صاحب "درّه نادری" می رسد.[۴]

او در محلّه خواجو ساکن بود و دختری از نوادگان حکیم مؤمن تنکابنی را به زوجیت اختیار کرد و عمر را به خوشنویسی و سرودن شعر گذرانید.

فرزند ضیاء میرزا محمّد باقر بهاء خواجوئی ادیب شاعر دانشمند است.

جایگاه

جایگاه علمی

حجره ى آن مرحوم هرگز از ادبا و شعرا و فضلاى عراق و فارس خالى نبود و از او كسب كمال و حال مى نمودند.

به نوشته دیوان بیگى:

«وى نزد علماء و فضلای عهد خویش به تحصیل پرداخت و در علوم مختلف به خصوص فقه، ادبیات، حکمت، حساب مهارتی بسزا یافت. همچنین در در علوم ظاهرى سرآمد عصر و در علم هیئت و نجوم و هندسه و حساب اعجوبه دهر بوده. هفت خط او اقالیم سبعه را سیار، شکسته را به درستى دو استاد و نستعلیق را مثل «رشیدا» و «عماد»، و نسخ را چون «میرزاى نیریزى» مى نوشت. علاوه بر کمالات صورى و معنوى حالش چنان پسندیده بود که حجره آن مرحوم هرگز از ادبا و شعرا و فضلاى عراق و فارس خالى نبود و از او کسب کمال و حال مى نمودند».[۵]

محمدعلى بهار مى نویسد:

« ضیاء باطنش چون ظاهرش مصفا، صاحب اخلاق حمیده و احوال پسندیده. نامش ملا محمد حسین، و در طرز تغزل ومدح "معزى" را ثانى اثنین. از فضلا زادگان اصفهان و از نشو و نما یافتگان آن سامان است [...] در علوم باطن و ظاهر، فضلا را محسود اصاغر و اکابر، و در فنون رسایل و دفاتر، پیش فرد اوایل و اواخر. عروس صفحه از نگارش هفت قلمش هر هفت پرده، و مشاطه‌ی خامه اش جمال صحایف را غیرت هشت بهشت کرده. طبعى مطبوع و رسمى مرغوب و شعرى با نظم و نثرى با اسلوب دارد و در علم سیاق شهره‌ی آفاق و در فن نجوم طاق است. در انواع سخن قادر و در اجناس هنر ماهر. قصاید چون آب روان و قطعات چون باغ جنان زیور صفحات جهان ساخته».[۶]

سید محمدعلى وفا زواره اى مى نویسد:

«اسمش ملاحسین، از مستعدین اصفهان ارم نشان است. جوانى است آسوده حال، خجسته خصال؛ با همه تلخ کامى، شیرین زبان است و با شکستگى، درست بیان. به تحصیل علوم، راغب، و انواع هنر را بالطبع طالب است. انواع خطوط را خوش مى نگارد و نسخ را که ناسخ نسخ دیگر خطوط است خوش تر نگاشتن آرد. به مضمون:

هر که در او جوهر دانایی استبرهمه کاریش توانایی است

و به مقتضای طبع سلیم و سلیقه مستقیم در اقسام شعر، ماهر و پرکار و صاحب حال و پیچش خیال است؛[۷] و این معنی از قصیده ای که در مدیح سرکار شرایع مدار، قدوه الایام، مقتدی الانام، خلیفه الله، روح من یروح فداه، گفته، ظاهر است.[۸]

آثار

دیوان ضیاء اصفهانی

ضیاء دارای دیوان اشعاری است که تاکنون به چاپ نرسیده است. نسخه خطی دیوان ضیاء در کتابخانه ملک موجود است. نمونه هایی از اشعار مدح او در تذکره "مدایح معتمدیه" ثبت است.

وفا زواره ای نیز در تذکره "مآثر الباقریه" قصیده زیر را از او در مدح فقیه و زعیم نامدار سیّد محمّد باقر شفتی حجه الاسلام آورده است:

مشکین نقاب زلف ز رخ برفکنده ایخورشید را ز رشک، در آذر فکنده ای
چنبر شده است پیکر من تا به دوش خویشآن عنبرینه زلف چو چنبر فکنده ای
گر روز من سیاه نمی خواهی از چه روزلف سیه به روی منوّر فکنده ای
خال سیه به روی تو هر کس که دید گفت:در بزم خلد، عود به مجمر فکنده ای

از دیگر اشعار ضیاء مرثیه‌ای است که بر سنگ لوحی واقع در مقبره سر قبر آقا حک شده بوده و اکنون از بین رفته است:[۹]

از ضیاء اشعار مرثیه و ماده تاریخ زیادی بر روی سنگ لوح های موجود در تخت فولاد به چشم می خورد که از اهمیت زیادی برخوردار است.

برخى از کسانى که وى براى آنان مرثیه و ماده تاریخ سروده عبارتند از:

محمّد حسین ضیاء اصفهانی قطعه ای استادانه در مادّه تاریخ وفات او در نوزده بیت سرود و استاد بزرگ خوشنویس، آقا محمّد باقر سمسوری به خط نستعلیق آن را نوشت و استاد محمّد حسین حجّار اصفهانی آن را به طرزی بدیع حجاری کرد.

به دوران محمّد شاه غازیکه در زیر نگینش ملک عالم
شهنشاهی که آمد پشت در پشتجهان بخش و جهان بان تا به آدم
فریدون فر منوچهر جم آیینکه آمد شاه را دستور اعظم
ظهیر ملک و ملّت معتمد آنکه باشد زیب بخش مسند جم
  • میرزا محمد رحیم شیخ الاسلام
  • میرزا محمدباقر خاتون آبادی فرزند حاجی علی محمّد حسینی خاتون آبادی (متوفی محرم ۱۲۵۱ق) مدفون در سمت شمال تکیه خاتون آبادی.
    هزار حیف از آن سرو جویبار سیادتکه کند صرصر مرگش ز بوستان محمّد
    چراغ محفل جان نبی محمّد باقرکه بود روشنی افزای دودمان محمّد
    هنوز طائر پرناگشوده بود که ناگهز سنگ حادثه افتاد از آشیان محمّد
    همین نه خلق جهان سوختند سوخت به عقبیدل علی هم از این ماتم و روان محمّد
    • میرزا علی نقی زنجانی.
    • میرزا محمّد کاظم خاتون آبادی(متوفی ۱۲۶۲ق) مدفون در صحن تکیه خاتون آبادی.
      دریغا که از دودمان نبیمهی گشت پنهان به زیر زمین
      چو شد میرزا کاظم نوجوانبه فردوس با حوریان همنشین
      "ضیا" گفت از بهر تاریخ او:"مکان آمد او را بخلد برین"
      • شهربانو[۱۰]دختر با فضیلت علّامه شیخ محمّد تقی نجفی رازی و نواده دختری شیخ الطائفه شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء.
        فغان ز گردش گردون کج نهاد که داردهمیشه پیر و جوان را دل از ستیزه پر از خون
        هزار حیف که مهر سپهر مجد و حیا رابه زیر خاک نهان کرده است با قد موزون
        اگر نه گوهر بحر حیا بدی ز چه کردشبه خاک تیره نهان از جفا به ساحت هامون؟
        چو آن سپهر حیا زین جهان برفت، جهان رابود ز ثابت و سیار، داغ غم به دل افزون
        • حوری نسا بیگم(متوفی1249ق) فرزند سیّد جلیلِ باذل، سیّد مهدی و همسر میرزا محمّد رحیم شیخ الاسلام، مدفون در بقعه تکیه علّامه آقا حسین خوانساری.
          داد از ساقی گردن کاندرین بزم جهانریختی حوری نسا را زهر ناکامی به جام
          آن که بودی روز و شب بهر عبادت در سجودوان که بودی سال و مه از بهر طاعت در قیام
          در مقام زهد بودی تابع خیر النسادر طریق شرع بودی پیرو خیر الانام
          از خسوف ظلم گردون ستم گستر نمودروشنی اختر برج سیادت را تمام
          • میرزا محمّد باقر موسوی(متوفی ۱۲۵۵ق) مدفون در تکیه خاتون آبادی.
            صاحب جود، میرزا باقرکه نبودش به روزگار، قرین
            رفت چون از جهان "ضیا" می خواستسال تاریخ او کند تعیین
            با سر آه گفت پیر خرد:جایگاهش بجو ز خلد برین
            • مرثیه در وفات شیخ محمّد حسین واعظ شیرازی که بر مزار وی واقع در تکیه مادر شاهزاده حک شده است.
            • بر روی سنگ مزار نفیس حاج میرزا محمّد تقی بن علی نقی نقشینه ([متوفی صفر ۱۳۰۸) [۱۱] اشعاری از "بهاء" نوشته شده بود که همچون بسیاری از سنگ های نفیس دیگر این تکیه در دو دهه گذشته از بین رفت. ماده تاریخ آن چنین بود:
            جای چون و چندانی نه "بها" به تاریخش:"از ازل تقی را چون جنت آمده ماوی"
            • مرثیه و ماده تاریخ وفات حاج میرزا محمّد کاظم ولد مرحوم حاج محمّد تقی تاجر معروف به نقشینه فروش(متوفی یکشنبه ۱۱ شعبان المعظم سنه ۱۲۸۴) که خود آن را کتابت نموده است. این اشعار اکنون بر سنگ میرزا محمّد کاظم واقع در صحن تکیه آقا حسین خوانساری به شرح زیر با رقم: "کتبه بهاء بن ضیاء" موجود است.[۱۲]
            دهر جفا جو ز راه ستم و کیننخل وجود جوان و پیر بریدی
            پیرهن زندگی هر آن که به بر کردهمچو قبایش ز چنگ مرگ دریدی
            سروش گفت "بها" را برای تاریخش:"کلانتری جنان را رحیم داد بدو"
            • ماده تاریخ وفات سیّد مؤمن بیدآبادی[۱۴]
            شد از جهان برون به ماه صیام شادمهری که اوستاد فروع و اصول بود
            تاریخ فوت او ز "بها" خواستم بگفتاین بیت را که جامع ردّ و قبول بود:
            "ماه صیام نزد رسول آمد از جهانآن سیّدی که مؤمن آل رسول بود"
            • اشعار زیر نیز بر سنگاب مقبره سیّد حجت الاسلام شفتی حک شده است:
            آه که ساقیّ جهان جای میزهر الم ریخت به جام جواد
            حیف که ضرّاب فلک عاقبتسکّه زد از مرگ به نام جواد
            آمده از گلشن جنت مگررایحه گل به مشام جواد
            کز چمن دهر به خوان بهشتلحم طیور است طعام جواد
            چو حاجی کاظم قاری بنا کردبه توفیق شه لب تشنه سنگاب
            خداوند جهان از روی رحمتبه رویش باز کرد از جنت ابواب
            به یاد تشنگان کربلا شدروان سیل سرشک از چشم احباب
            حسین بن علی را یاد آردبنوشد هر که از وی جرعه ای آب
            • شعر کتیبه سنگاب واقع در زیر ایوان جنوبی مسجد رحیم خان که به خط نستعلیق برجسته حک شده است:[۱۵]
            از عنایات کردگار رحیمیافت توفیق این ثواب عظیم
            اسداللّه دبیر نیکو...که ورا حسن خلق و طبع کریم[۱۶]

            وفات

            وی در سال ۱۲۶۵ق در سن ۴۸ سالگی (در زمان حیات پدر خود) وفات نمود و در سمت شمال مقبره فاضل هندی در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید. دیوان اشعار ضیاء هنوز به طبع نرسیده است.[۱۷] بر سنگ نوشته مزار او این اشعار از "کفّاش" آمده که ماده تاریخ آن چنین است:

            چنین نگاشت به تاریخ رحلتش کفاشضیاء [...] نهاد پا بجنان

            در حاشیه سمت راست و چپ سنگ نیز اشعارى از «تاراج» حک شده که ماده تاریخ آن چنین است:

            ناگه زبان خامه تاراج زان میانکرد این بیان: بدیده ضیا نماند[۱۸]

            پانویس

            1. لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص ۳۸۸.
            2. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج7، ص242.
            3. میرزا مهدی خان بن محمد نصیر استرآبادی، منشی مخصوص نادرشاه افشار بود که شعر خوب نیز می گفت. به سمت سفارت به استانبول رفت، در حین مراجعت در بغداد خبر قتل نادرشاه را که در شب یکشنبه ۱۱ جمادی الآخره سال ۱۱۶۰ ق بوده، شنید و از آن رو گوشه وحدت را اختیار کرده و منزوی گردید. سال وفاتش به دست نیامد. (مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج ۵ ، ص ۱۰۵).
            4. دیوان بیگی، حدیقه الشعراء، ج ۲ ، ص ۱۰۷3.
            5. دیوان بیگی، حدیقه الشعراء ،ج ۲، ص ۱۰۷۳.
            6. بهار، تذکره مدایح معتمدیه، تصویر نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی.
            7. در نسخه دیگر چنین آمده: در اقسام شعر ماهر و با آن که کم کار و تازه خیال است در قصیده و غزل قادر است.
            8. وفا زواره ای، مآثرالباقریه ، ص ۱۳۸.
            9. مهدوی، اعلام اصفهان،ج2، ص629.
            10. وی در ۲۶ صفر ۱۲۵۸ ق در سن جوانی از دنیا رفت و در جوار پدر و مادر خود در داخل بقعه مادر شاهزاده مدفون گردید.
            11. علّامه گزی می نویسد: در این سنوات مرحوم حاجی میرزا محمّد تقی نقشینه تاجر را که قبرش در اطاق دم تکیه خوانساری هاست و با زینت است و گنبد کاشی کوچکی دارد بعضی خواب دیده و پرسش حال نموده، در جواب اشاره به تکیه و قبر مرحوم میرزا محمّد مهدی (نایب الصدر) نموده و اظهار نموده که به برکت این بزرگوار و در پناه او آسوده ایم؛ و مرحوم حاجی میرزا محمّد تقی مردی بود که آثار خیر بسیار از او ظاهر شد، تعمیر دیوار مسجد مصلی نمود و شبستان آنجا را بنا نمود و با سخاوت بوده، هفته و ماه و عید غدیر و غیر اینها به فقرا احسان ها می کرده و صاحب سفره و اطعامات بوده، سیّما در ایام روضه خوانی و دهه عاشورا که وضع کاملی داشت. (گزی، تذکره القبور ، ص ۵۵).
            12. فقیه میرزایی، تخت فولاد یادمان تاریخی اصفهان، ج ۲، ص ۱۲۰.
            13. استاد همایی می نویسد: میرزا رحیم کلانتر پدر حاج میرزا محمّد علی از رجال محترم و معروف اصفهان مردی بسیار نجیب و شریف و کریم الطبع بود چنانکه مشهور است در اثر اهانت و سوء ادب که از طرف ظل السلطان حاکم وقت در حق وی رفت از غصه هلاک شد. وفاتش جمعه غره رمضان ۱۲۹۵ق اتفاق افتاد. مرحوم حاج میرزا علی انصاری هم تاریخ وفات او را خوب گفته است: "درود رحمان برجان میرزای رحیم"(همایی، مقدمه دیوان طرب، ص ۱۵۷).
            14. عالم کامل، فرزند آیت اللّه العظمی سیّد محمّد باقر شفتی که بعد از برادرش سیّد اسداللّه، اعلم اولاد سیّد شفتی و مرجع ریاست محله بیدآباد و امام مسجد سیّد و پناه خلق و در علم و تقوا مشهور بوده است.
            15. هنر فر، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص ۸۰۰.
            16. قاسمی، گلزار فضیلت، صص153-130.
            17. بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1161؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص739؛ مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 163 - 162؛ معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج7، صص 2433-2426؛ همایی، تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 194 - 193.
            18. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج3، صص131-130.

            منابع

            • قاسمی، رحیم، گلزار فضیلت: مشاهیر مدفون تخت فولاد اصفهان (تکیه فاضل هندی)، اصفهان: کانون پژوهش، چاپ اول، ۱۳۸۸.
            • لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.
            • مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،1386.
            • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج3، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1392.