این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «محمد حسین ضیاء اصفهانی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (ویرایش جزئی)
(ویرایش متن)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند جعبه اطلاعات}} {{نیازمند تصویر}} {{نیازمند ویرایش}} {{بررسی رده}}
{{نیازمند جعبه اطلاعات}}
'''ملاّ محمّد حسین ضیاء اصفهانی'''، متخلّص به "'''ضیاء'''"، عالم، فاضل، شاعر و خطاط بوده است.
[[پرونده:FDGH.jpg|بندانگشتی|محمد حسین ضیاء اصفهانی]]
وی متولّد ۱۲۱۷ و متوفّى ۱۲۶۵، از نوادگان مرحوم [[محمد اسماعيل خواجویی ثانی|ملا محمد اسماعيل]] بن محمّد جعفر خواجويى كه آن مرحوم، معاصر حكومت افاغنه و نادرشاه بودند‌.<ref>لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص ۳۸۸.</ref>
'''ملاّ محمّد حسین ضیاء اصفهانی'''(1217ق - 1265ق) متخلّص به "'''ضیاء'''" عالم، فاضل، شاعر و خطاط بوده است. از نوادگان مرحوم ملا محمد اسماعيل بن محمّد جعفر خواجويى است.<ref>لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص ۳۸۸.</ref>


==زندگینامه==
==زندگی‌نامه==
سیّد احمد دیوان بیگی می نویسد:
وی از طرف پدر از نوادگان حکیم و فیلسوف مشهور عهد افشاریه ملّا اسماعیل خواجویی و از طرف مادر به میرزا مهدی خان منشی "کوکب" تخلّص<ref>میرزا مهدی خان بن محمد نصیر استرآبادی، منشی مخصوص نادرشاه افشار بود که شعر خوب نیز می گفت. به سمت سفارت به استانبول رفت، در حین مراجعت در بغداد خبر قتل نادرشاه را که در شب یکشنبه ۱۱ جمادی الآخره سال ۱۱۶۰ ق بوده، شنید و از آن رو گوشه وحدت را اختیار کرده و منزوی گردید. سال وفاتش به دست نیامد. ریحانه الادب،  ج ۵ ، ص ۱۰۵.</ref> صاحب "درّه نادری" می رسد.<ref>حدیقه الشعراء، ج ۲ ، ص ۱۰۷۳</ref>


او در محلّه خواجو ساکن بود و دختری از نوادگان حکیم مؤمن تنکابنی را به زوجیت اختیار کرد و عمر را به خوشنویسی و سرودن شعر گذرانید.
===ولادت===
وی متولّدسال 1217ق است.


مرحوم مهدی بیانی در کتاب «احوال و آثار خوشنویسان» آثاری از او را معرفی کرده است. در قبرستان های قدیم اصفهان و به ویژه [[تخت فولاد]] الواح قبور فراوانی به خط او وجود داشته که اکنون اندکی از آنها هنوز باقی است از جمله سنگ مزار ملّا محمّد مهدی قمبوانی، شیخ محمّد تقی رازی و شیخ محمّد رحیم شیخ الاسلام. همچنین برای بسیاری از علما و ادبای معاصر خویش مرثیه و ماده تاریخ سروده که بر سنگ مزار آنان نقر گردیده است.
===خاندان===
او فرزند [[محمداسماعیل خواجویی ثانی|محمد اسماعیل]] بن محمد جعفر بن [[محمداسماعیل خواجویی|ملا اسماعیل خواجوئى]] است.<ref>معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج7، ص242.</ref>


سیّد احمد دیوان بیگی می نویسد:<blockquote>وی از طرف پدر از نوادگان حکیم و فیلسوف مشهور عهد افشاریه ملّا اسماعیل خواجویی و از طرف مادر به میرزا مهدی خان منشی(منشی مخصوص نادرشاه)، "کوکب" تخلّص،<ref>میرزا مهدی خان بن محمد نصیر استرآبادی، منشی مخصوص نادرشاه افشار بود که شعر خوب نیز می گفت. به سمت سفارت به استانبول رفت، در حین مراجعت در بغداد خبر قتل نادرشاه را که در شب یکشنبه ۱۱ جمادی الآخره سال ۱۱۶۰ ق بوده، شنید و از آن رو گوشه وحدت را اختیار کرده و منزوی گردید. سال وفاتش به دست نیامد. (مدرس تبریزی، ریحانه الادب،  ج ۵ ، ص ۱۰۵).</ref> صاحب "درّه نادری" می رسد.<ref>دیوان بیگی، حدیقه الشعراء، ج ۲ ، ص ۱۰۷3.</ref></blockquote>او در محلّه خواجو ساکن بود و دختری از نوادگان حکیم مؤمن تنکابنی را به زوجیت اختیار کرد و عمر را به خوشنویسی و سرودن شعر گذرانید.


فرزند ضیاء [[محمدباقر بهاء خواجویی اصفهانی|میرزا محمّد باقر بهاء خواجوئی]] ادیب شاعر دانشمند است.


به نوشته دیوان بیگی:<blockquote>وی نزد علماء و فضلای عهد خویش به تحصیل پرداخت و در علوم مختلف به خصوص فقه، ادبیات، حکمت، حساب مهارتی بسزا یافت.و همچنین در علوم ظاهری سرآمد عصر، و در علم هیئت و نجوم و هندسه و حساب اعجوبه دهر بوده. هفت خط او اقالیم سبعه را سیار، شکسته را به درستی دو استاد، و نستعلیق را مثل "رشیدا" و "عماد"، و نسخ را چون "میرزای نیریزی" می نوشت.<ref>حدیقه الشعراء ،ج ۲، ص ۱۰۷۳.</ref></blockquote>حجره ى آن مرحوم، هرگز از ادبا و شعرا و فضلاى عراق و فارس خالى نبود و از او كسب كمال و حال مى نمودند.
==جایگاه==
شرح احوال آن مرحـوم در كتـاب شـمس التـواريخ از مصـنّفات مرحـوم ميـر زا عبدالوهاب قطره ى سامانى و كنز الدرر آمده است.<ref>لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص ۳۸۸</ref>


[[محمّد علی بهار]] در تذکره "مدایح معتمدیه" می نویسد:<blockquote>"ضیاء" باطنش چون ظاهرش مصفّا، صاحب اخلاق حمیده و احوال پسندیده. نامش ملّا محمّد حسین، و در طرز تغزّل ومدح "معزّی" را ثانی اثنین. از فضلا زادگان اصفهان و از نشو و نما یافتگان آن سامان است...
===جایگاه علمی===
حجره ى آن مرحوم هرگز از ادبا و شعرا و فضلاى عراق و فارس خالى نبود و از او كسب كمال و حال مى نمودند.


در علوم باطن و ظاهر، فضلا را محسود اصاغر و اکابر، و در فنون رسایل و دفاتر، پیش فرد اوایل و اواخر. عروس صفحه از نگارش هفت قلمش هر هفت پرده، و مشاطّه خامه اش جمال صحایف را غیرت هشت بهشت کرده.
به نوشته دیوان بیگى: <blockquote>«وى نزد علماء و فضلای عهد خویش به تحصیل پرداخت و در علوم مختلف به خصوص فقه، ادبیات، حکمت و حساب مهارتی بسزا یافت. همچنین در علوم ظاهرى سرآمد عصر و در علم هیئت و نجوم و هندسه و حساب اعجوبه دهر بوده. هفت خط او اقالیم سبعه را سیار، شکسته را به درستى دو استاد و نستعلیق را مثل «رشیدا» و «عماد»، و نسخ را چون «میرزاى نیریزى» مى نوشت. علاوه بر کمالات صورى و معنوى حالش چنان پسندیده بود که حجره آن مرحوم هرگز از ادبا و شعرا و فضلاى عراق و فارس خالى نبود و از او کسب کمال و حال مى نمودند».<ref>دیوان بیگی، حدیقه الشعراء ،ج ۲، ص ۱۰۷۳.</ref></blockquote>[[محمدعلی فرهنگ|محمدعلى بهار]] مى نویسد:<blockquote>« ضیاء باطنش چون ظاهرش مصفا، صاحب اخلاق حمیده و احوال پسندیده. نامش ملا محمد حسین، و در طرز تغزل ومدح "معزى" را ثانى اثنین. از فضلا زادگان اصفهان و از نشو و نما یافتگان آن سامان است [...] در علوم باطن و ظاهر، فضلا را محسود اصاغر و اکابر، و در فنون رسایل و دفاتر، پیش فرد اوایل و اواخر. عروس صفحه از نگارش هفت قلمش هر هفت پرده، و مشاطه‌ی خامه اش جمال صحایف را غیرت هشت بهشت کرده. طبعى مطبوع و رسمى مرغوب و شعرى با نظم و نثرى با اسلوب دارد و در علم سیاق شهره‌ی آفاق و در فن نجوم طاق است. در انواع سخن قادر و در اجناس هنر ماهر. قصاید چون آب روان و قطعات چون باغ جنان زیور صفحات جهان ساخته».<ref>بهار، تذکره مدایح معتمدیه، تصویر نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی.</ref></blockquote>


طبعی مطبوع و رسمی مرغوب و شعری با نظم و نثری با اسلوب دارد، و در علم سیاق شهره آفاق، و در فن نجوم طاق است. در انواع سخن قادر و در اجناس هنر ماهر. قصاید چون آب روان و قطعات چون باغ جنان زیور صفحات جهان ساخته.<ref>تذکره مدایح معتمدیه، تصویر نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی.</ref></blockquote>
[[سید محمدعلی طباطبایی وفا زواره ای|سید محمدعلى وفا زواره اى]] مى نویسد: <blockquote>
 
«اسمش ملاحسین، از مستعدین اصفهان ارم نشان است. جوانى است آسوده حال، خجسته خصال؛ با همه تلخ کامى، شیرین زبان است و با شکستگى، درست بیان. به تحصیل علوم، راغب، و انواع هنر را بالطبع طالب است. انواع خطوط را خوش مى نگارد و نسخ را که ناسخ نسخ دیگر خطوط است خوش تر نگاشتن آرد. به مضمون: 


سیّد محمّد علی وفا زواره ای در "مآثر الباقریه" می نویسد:<blockquote>اسمش ملاحسین، از مستعدّین اصفهان ارم نشان است. جوانی است آسوده حال، خجسته خصال؛ با همه تلخ کامی، شیرین زبان است و با شکستگی، درست بیان. به تحصیل علوم، راغب، و انواع هنر را بالطبع، طالب است. انواع خطوط را خوش می نگارد، و نسخ را که ناسخ نسخ دیگر خطوط است خوش تر نگاشتن آرد.
به مضمون:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|هر که در او جوهر دانایی است|برهمه کاریش توانایی است}}
{{ب|هر که در او جوهر دانایی است|برهمه کاریش توانایی است}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
و به مقتضای طبع سلیم و سلیقه مستقیم، دراقسام شعر، ماهر و پرکار و صاحب حال و پیچش خیال است؛<ref>در نسخه دیگر چنین آمده: در اقسام شعر ماهر و با آن که کم کار و تازه خیال است در قصیده و غزل قادر است.</ref> و این معنی از قصیده ای که در مدیح سرکار شرایع مدار، قدوه الایام، مقتدی الانام، خلیفه الله، روح من یروح فداه، گفته، ظاهر است.<ref>مآثرالباقریه ، ص ۱۳۸.</ref></blockquote>
'''میرزا محمّد باقر بهاء خواجوئی'''فرزند ضیاء، ادیب شاعر دانشمند. به نوشته سیّد احمد دیوان بیگی در "حدیقه الشعراء":
وی مردی با سواد و کمال بوده و از نجوم و ریاضی و هندسه بهره وافی برده و مکاتبات شرعیه اصفهان غالبا مرجوع به ایشان و در اصفهان در این امر منحصر بوده. از مسائل شرعیه و اصلاح و رفع اشکال معاملات نیز ربط کامل داشته؛ احوال و اخلاق و مصاحبت و معاشرتش هم بسیار خوب بوده.
کتابی در مصائب آل اللّه، نظما و نثرا در دست تألیف داشته، موسوم به "بهار الجنان". اشعارش اغلب در مدایح و مراثی بوده و مدح حکّام و امرا هیچ نداشته است.<ref>حدیقه الشعراء ، ج۱،  ص ۲۷۸.</ref>


از محمّد باقر بهاء چندین مرثیه و ماده تاریخ در دست است.
و به مقتضای طبع سلیم و سلیقه مستقیم در اقسام شعر، ماهر و پرکار و صاحب حال و پیچش خیال است؛ در نسخه دیگر چنین آمده: در اقسام شعر ماهر و با آن که کم کار و تازه خیال است در قصیده و غزل قادر است و این معنی از قصیده ای که در مدیح سرکار شرایع مدار، قدوه الایام، مقتدی الانام، خلیفه الله، روح من یروح فداه، گفته، ظاهر است.<ref>وفا زواره ای، مآثرالباقریه ، ص ۱۳۸.</ref></blockquote>
از جمله قصیده شیوایی که در وفات شاعر اهل بیت علیهم السلام مولانا ابراهیم بن محمد باقر مروی متخلّص به "جوهری"<ref>ادیب شاعر شهیر مولانا ابراهیم جوهری سراینده کتاب "طوفان البکاء" در مقتل حضرت سیّد الشهدأ علیه السلام است.به نوشته مرحوم شیخ احمد بیان الواعظین: ویاز نوادر وعّاظ روزگار و اکابر شعرای شیرین گفتار، و اشعار آبدارش شهره آفاق و قصاید و غزلیات و منشئاتش از شماره افزون بود. وی اصلا از اهالی مرو بود. چندی در قزوین سکونت نمود و کتاب "طوفان البکاء" را در آن جا تصنیف فرمود. در پایان عمر به اصفهان آمد و در سال ۱۲۵۳ق به رحمت ایزدی پیوست و در قبرستان آب بخشان مدفون شد. مرحوم بیان می نویسد: اهالی اصفهان به مزار مرحوم جوهری تبرک می جویند و کراماتی از مزار او در السنه و افواه مذکور است.</ref> و تاریخ بنای مزار او سروده است. این مرثیه بدین شرح بر روی سنگ مزار جوهری واقع در فلکه شهداء حک شده است:<ref>خلد برین ، ص ۸۹.</ref>
{{شعر}}
{{ب|ای برادر، گر به چشم عبرت اندر روزگار|بر قبور مردگان آری گذار و بنگری}}
{{ب|منکسف بینی هزاران آفتاب و ماهتاب|محترق بینی دو صد زهره، هزاران مشتری}}
{{پایان شعر}}


==اشعار==
==آثار==
[[پرونده:Divan ziyae esfahani.jpg|بندانگشتی|420x420پیکسل|دیوان ضیاء اصفهانی]]
[[پرونده:Divan ziyae esfahani.jpg|بندانگشتی|420x420پیکسل|دیوان ضیاء اصفهانی]]
ضیاء دارای دیوان اشعاری است که تاکنون به چاپ نرسیده است. نسخه خطی دیوان ضیاء در کتابخانه ملک موجود است.
ضیاء دارای دیوان اشعاری است که تاکنون به چاپ نرسیده است. نسخه خطی دیوان ضیاء در کتابخانه ملک موجود است.
نمونه هایی از اشعار مدح او در تذکره "مدایح معتمدیه" ثبت است.  
نمونه هایی از اشعار مدح او در تذکره "مدایح معتمدیه" ثبت است.  


وفا زواره ای نیز در تذکره "مآثر الباقریه" قصیده زیر را از او در مدح فقیه و زعیم نامدار [[سید محمدباقر شفتی|سیّد محمّد باقر شفتی حجه الاسلام]] آورده است:
وفا زواره ای نیز در تذکره "مآثر الباقریه" قصیده زیر را از او در مدح فقیه و زعیم نامدار [[سید محمدباقر شفتی|سیّد محمّد باقر شفتی حجت الاسلام]] آورده است:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|مشکین نقاب زلف ز رخ برفکنده ای|خورشید را ز رشک، در آذر فکنده ای}}
{{ب|مشکین نقاب زلف ز رخ برفکنده ای|خورشید را ز رشک، در آذر فکنده ای}}
سطر ۵۳: سطر ۴۵:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


از ضیاء اشعار مرثیه و ماده تاریخ زیادی بر روی سنگ لوح های موجود در تخت فولاد به چشم می خورد که از اهمیت زیادی برخوردار است.
از دیگر اشعار ضیا'''ء''' مرثیه‌ای است که بر سنگ لوحی واقع در مقبره سر قبر آقا حک شده بوده و اکنون از بین رفته است.<ref>مهدوی، اعلام اصفهان،ج2، ص629.</ref>
 
نویسنده در جستجو های مکرر خود اشعار وی را جمع آوری نموده است. برخی از کسانی که وی برای آنان مرثیه و ماده تاریخ سروده عبارتند از:
 
[[محمدتقی رازی اصفهانی|'''علّامه شیخ محمّد تقی نجفی رازی''']]
[م: ۱۲۴۸]<ref>فقیه اصولی محقّق مدقّق و عابد زاهد عمیق الفکر و دقیق النظر، از اکابر فحول علمای امامیّه در اواسط قرن سیزدهم هجری و از شاگردان سیّد بحرالعلوم، سیّد علی طباطبایی صاحب ریاض، سیّد محسن کاظمینی و پدر زن خود شیخ جعفر کاشف الغطاء. جلالت علمی و عملی او بسیار مشهور و به فرموده صاحب روضات الجنات: در تمامی علوم معقول و منقول بر معاصرین خود مقدّم و بالخصوص در اصول فقه دارای تبحّری بی نهایت و گویی که طینت او از افکار دقیقه و انظار عمیقه سرشته بوده است. وی مشهورترین و مهم ترین مدرس اصول فقه در اصفهان بوده و نزدیک سیصد تن از اعیان فضلا در حوزه درس او حاضر می شده اند. وی در ظهر روز جمعه ۱۵ شوّال ۱۲۴۸ ق وفات یافته و در تکیه ای مخصوص مدفون گردید. علّامه گزی در تذکره القبور می فرماید: مجاهدات و ریاضات و کمال نفس آن بزرگوار و بعضی استبصارات و ختومات از او در نزد اهل معرفت معروف است، و در مقام علمی او کتاب حاشیه معالم که نام او را هدایه المسترشدین قرار داده. بس است در بلندی تحقیق و بلندی و تبحر ذهن و فکر او که می توان گفت: اکثر تحقیقات اصولیه این زمان ها در پیش علما، ماخوذ از آن بزرگوار است. ر.ک: گلشن اهل سلوک نوشته رحیم قاسمی.</ref>
صاحب کتاب "هدایه المسترشدین" سروده ضیاء به خط محمّد باقر سمسوری بر سنگ مزار او نقش بسته است:
{{شعر}}
{{ب|آه که در بزم دهر، ساقی ایام ریخت|زهر اجل از جفا، فخر جهان را به جام}}
{{ب|شیخ محمّد تقی آن که به گاه سخن|صیقل نطقش زدود ز آینه دل ظلام}}
{{ب|کاشف اسرار حق، هادی راه هدی|حامی شرع مبین، وارث خیر الانام}}
{{ب|بود ز تقوای او، خانه عصیان خراب|داشت ز افکار او، دین پیمبر قوام}}
{{پایان شعر}}
حرره محمّد حسین المتخلّص بضیاء ابن محمّد اسماعیل، صنعه محمّد رضا بن محمّد حجّار
 
'''شهربانو'''
دختر بافضیلت علّامه شیخ محمّد تقی نجفی رازی و نواده دختری شیخ الطائفه شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء<ref>وی در ۲۶ صفر ۱۲۵۸ ق در سن جوانی از دنیا رفت و در جوار پدر و مادر خود در داخل بقعه مادر شاهزاده مدفون گردید.</ref>.
{{شعر}}
{{ب|فغان ز گردش گردون کج نهاد که دارد|همیشه پیر و جوان را دل از ستیزه پر از خون}}
{{ب|هزار حیف که مهر سپهر مجد و حیا را|به زیر خاک نهان کرده است با قد موزون}}
{{ب|اگر نه گوهر بحر حیا بدی ز چه کردش|به خاک تیره نهان از جفا به ساحت هامون؟}}
{{ب|چو آن سپهر حیا زین جهان برفت، جهان را|بود ز ثابت و سیار، داغ غم به دل افزون}}
{{پایان شعر}}
 
'''مادر شاهزاده<ref>شاهزاده سیف الدوله سلطان محمّد میرزا، یکی از پسران فتحعلی شاه از همسری به نام طاووس خانم بود. وی در سال ۱۲۴۰ق به جای میرزا عبداللّه خان امین الدوله پسر حاج محمّد حسین خان صدر اصفهانی حاکم اصفهان شد و تا وفات پدرش فتحعلی شاه (سال ۱۲۵۰ق) در این منصب استقرار داشت و سپس خسرو خان گرجی جانشین او گردید. در سال ۱۲۴۶ق دایه شاهزاده به نام مریم خاتون گرجی درگذشت.
وی عالم بزرگ زمان علاّمه شیخ محمّد تقی رازی، را وصی خود قرار داد و بنا بر وصیت خود در این مکان به خاک سپرده شد. دو سال بعد علاّمه رازی نیز از دنیا رفت و در جلوی قبر مادر شاهزاده مدفون گردید و سپس تکیه ای زیبا بر مزار آنان بنا شد. پس از شانزده سال در سال ۱۲۶۲ق به عهد سلطنت محمّد شاه و حکومت معتمد الدوله منوچهر خان گرجی، محمّد حسین ضیاء اصفهانی قطعه ای استادانه در مادّه تاریخ وفات او در نوزده بیت سرود و استاد بزرگ خوشنویس، آقا محمّد باقر سمسوری به خط نستعلیق آن را نوشت و استاد محمّد حسین حجّار اصفهانی آن را به طرزی بدیع حجاری کرد.</ref>'''
{{شعر}}
{{ب|به دوران محمّد شاه غازی|که در زیر نگینش ملک عالم}}
{{ب|شهنشاهی که آمد پشت در پشت|جهان بخش و جهان بان تا به آدم}}
{{ب|فریدون فر منوچهر جم آیین|که آمد شاه را دستور اعظم}}
{{ب|ظهیر ملک و ملّت معتمد آن|که باشد زیب بخش مسند جم}}
{{پایان شعر}}
کتبه محمّد باقر ۱۲۴۶، صنعه محمّد حسین ۱۲۶۲
 
'''میرزا محمّد رحیم شیخ الاسلام'''
عالم عامل کامل باذل، م: ۱۲۴۹ق <ref>فرزند شیخ مرتضی شیخ الاسلام ابن میرزا عبدالمطلب بن میرزا محمّد رحیم شیخ الاسلام ابن ملّا محمّد جعفر بن ملّا محمّد باقر سبزواری، از علمای معروف اصفهان در زمان خود که در روز جمعه ۹ صفر ۱۲۴۹ق وفات نموده و در تکیه خوانساری در پائین پای علامه خوانساری مدفون گردید. عموهای او میرزا عبدالمطلب (م:۱۳ رجب ۱۱۶۰ق) و میرزا عبداللّه (م: ۱۱۷۵ق) نیز در بقعه علّامه خوانساری مدفون اند.</ref> مدفون در بقعه [[تکیه علّامه آقا حسین خوانساری]]؛ این اشعار به خط "ضیاء" بر سنگ لوح مزار او حک شده است.
{{شعر}}
{{ب|هزار حیف از آن نخل بوستان فضیلت|که تند باد حوادث فکند ناگهش از پا}}
{{ب|در محیط سخاوت، ستوده فخر افاضل|که علم و سینه اش آمد نظیر گوهر و دریا}}
{{ب|نموده اند چه آیا به او ز عالم باقی|که شد روانه به صد شوق و دیده بست ز دنیا؟}}
{{ب|چه مرغ روح وی آمد به تنگ در قفس تن|پرید از چمن دهر سوی سدره و طوبی}}
{{پایان شعر}}
کتبه محمّد حسین المتخلّص بضیاء. عمل استاد محمّد رضا حجار.


'''حوری نسا بیگم'''
از ضیاء اشعار مرثیه و ماده تاریخ زیادی بر روی سنگ لوح های موجود در [[تخت فولاد]] به چشم می خورد که از اهمیت زیادی برخوردار است.
[م: ۱۲۴۹] فرزند سیّد جلیلِ باذل، سیّد مهدی و همسر [[محمد رحیم شیخ الاسلام|میرزا محمّد رحیم شیخ الاسلام]]، مدفون در بقعه [[تکیه آقا حسین خوانساری|تکیه علّامه آقا حسین خوانساری]]، سروده و خط ضیاء.
{{شعر}}
{{ب|داد از ساقی گردن کاندرین بزم جهان|ریختی حوری نسا را زهر ناکامی به جام}}
{{ب|آن که بودی روز و شب بهر عبادت در سجود|وان که بودی سال و مه از بهر طاعت در قیام}}
{{ب|در مقام زهد بودی تابع خیر النسا|در طریق شرع بودی پیرو خیر الانام}}
{{ب|از خسوف ظلم گردون ستم گستر نمود|روشنی اختر برج سیادت را تمام}}
{{پایان شعر}}
حرره حسین بن اسماعیل المتخلص بضیاء


'''میرزا محمّد باقر موسوی'''(م:۱۲۵۵ق) مدفون در [[تکیه خاتون آبادی]]:
برخى از کسانى که وى براى آنان مرثیه و ماده تاریخ سروده عبارتند از:  
{{شعر}}
{{ب|صاحب جود، میرزا باقر|که نبودش به روزگار، قرین}}
{{ب|رفت چون از جهان "ضیا" می خواست|سال تاریخ او کند تعیین}}
{{ب|با سر آه گفت پیر خرد:|جایگاهش بجو ز خلد برین}}
{{پایان شعر}}


'''میرزا علی نقی بن سیّد حسین حسنی'''(م:۱۲۵۵ق) مدفون در حوالی مزار مطهّر [[فاضل هندی]]:
*[[مهدی قمبوانی طالخونچه ای|ملا محمّد مهدی قمبوانی]]
{{شعر}}
*[[محمدتقی رازی نجفی اصفهانی|شیخ محمدتقى نجفى رازى]]
{{ب|هزار حیف از آن سرو بوستان نبی|که سرنگون شده از صرصر اجل ناگاه}}
*مادرشاهزاده
{{ب|جهان جود و کرم میرزا علی نقی آن|که در جهان ز دل هر فقیر بود آگاه}}
{{ب|کنند بهر جداییش دوستان افغان|کشند بی رخ او یاورانش از دل آه}}
{{ب|سزد که مهر رخش چون نهفته شد در خاک|شود نهان به نقاب خسوف عارض ماه}}


'''[[میر محمد باقر خاتون آبادی|میرزا محمّد باقر خاتون آبادی]]'''
*[[محمدرحیم بن مرتضی شیخ الاسلام|میرزا محمد رحیم شیخ الاسلام]]
فرزند حاجی علی محمّد حسینی خاتون آبادی (م: محرم ۱۲۵۱ق) مدفون در سمت شمال [[تکیه خاتون آبادی]].
*میرزا محمدباقر خاتون آبادی فرزند حاجی علی محمّد حسینی خاتون آبادی (متوفی محرم ۱۲۵۱ق) مدفون در سمت شمال [[تکیه خاتون‌آبادی|تکیه خاتون آبادی]].
{{شعر}}
{{ب|هزار حیف از آن سرو جویبار سیادت|که کند صرصر مرگش ز بوستان محمّد}}
{{ب|چراغ محفل جان نبی محمّد باقر|که بود روشنی افزای دودمان محمّد}}
{{ب|هنوز طائر پرناگشوده بود که ناگه|ز سنگ حادثه افتاد از آشیان محمّد}}
{{ب|همین نه خلق جهان سوختند سوخت به عقبی|دل علی هم از این ماتم و روان محمّد}}
{{پایان شعر}}


'''میرزا محمّد کاظم خاتون آبادی'''[م: ۱۲۶۲ق] مدفون در صحن [[تکیه خاتون آبادی]].
*[[علی نقی موسوی زنجانی|میرزا علی نقی زنجانی]].
{{شعر}}
*میرزا محمّد کاظم خاتون آبادی(متوفی ۱۲۶۲ق) مدفون در صحن تکیه خاتون آبادی.
{{ب|دریغا که از دودمان نبی|مهی گشت پنهان به زیر زمین}}
{{ب|چو شد میرزا کاظم نوجوان|به فردوس با حوریان همنشین}}
{{ب|"ضیا" گفت از بهر تاریخ او:|"مکان آمد او را بخلد برین"}}
{{پایان شعر}}


'''[[علی نقی موسوی زنجانی|میرزا علی نقی زنجانی]]'''مرثیه و ماده تاریخ وفات این عالم جلیل قبلا ذکر شد.
*شهربانو(متوفی  1258ق و مدفون در بقعه مادر شاهزاده) دختر با فضیلت علّامه شیخ محمّد تقی نجفی رازی و نواده دختری شیخ الطائفه شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء.


'''از دیگر اشعار ضیاء'''
*حوری نسا بیگم'''('''متوفی1249ق) فرزند سیّد جلیلِ باذل، سیّد مهدی و همسر میرزا محمّد رحیم شیخ الاسلام، مدفون در بقعه [[تکیه خوانساری|تکیه علّامه آقا حسین خوانساری]].
مرثیه زیر است که بر سنگ لوحی واقع در مقبره سر قبر آقا حک شده بوده و اکنون از بین رفته است:<ref>مهدوی،اعلام اصفهان،ج2،ص629.</ref>
{{شعر}}
{{ب|آه که ساقیّ جهان جای می|زهر الم ریخت به جام جواد}}
{{ب|حیف که ضرّاب فلک عاقبت|سکّه زد از مرگ به نام جواد}}
{{ب|آمده از گلشن جنت مگر|رایحه گل به مشام جواد}}
{{ب|کز چمن دهر به خوان بهشت|لحم طیور است طعام جواد}}
{پایان شعر}}


'''اشعار بر سنگاب مقبره سیّد حجه الاسلام شفتی'''
*میرزا محمّد باقر موسوی(متوفی ۱۲۵۵ق) مدفون در تکیه خاتون آبادی.
اشعار زیر نیز بر سنگاب مقبره سیّد حجه الاسلام شفتی حک شده است:
{{شعر}}
{{ب|چو حاجی کاظم قاری بنا کرد|به توفیق شه لب تشنه سنگاب}}
{{ب|خداوند جهان از روی رحمت|به رویش باز کرد از جنت ابواب}}
{{ب|به یاد تشنگان کربلا شد|روان سیل سرشک از چشم احباب}}
{{ب|حسین بن علی را یاد آرد|بنوشد هر که از وی جرعه ای آب}}


==وفات==
==وفات==
ضیاء در سال ۱۲۶۵ق در سن ۴۸ سالگی (در زمان حیات پدر خود) وفات نمود و در سمت شمال مقبره [[فاضل هندی]] مدفون گردید. دیوان اشعار ضیاء هنوز به طبع نرسیده است.<ref>  تذکره مدایح معتمدیه: نسخه خطی؛ تذکره حدیقه الشعرا، ج2، صص 1076-1074؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1161؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص739؛ سیری درتاریخ تخت فولاد، صص 162 و 163؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2433-2426؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 193 و 194. </ref> بر سنگ نوشته مزار او این اشعار از "کفّاش" آمده است:
وی در سال ۱۲۶۵ق در سن ۴۸ سالگی (در زمان حیات پدر خود) وفات نمود و در سمت شمال [[تکیه فاضل هندی|مقبره فاضل هندی]] در [[تخت فولاد]] اصفهان مدفون گردید.<ref>  بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1161؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص739؛ مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 163 - 162؛ معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج7، صص 2433-2426؛ همایی، تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 194 - 193. </ref> بر سنگ نوشته مزار او این اشعار از "کفّاش" آمده که ماده تاریخ آن چنین است:
{{شعر}}
{{ب|هزار دور زد این چرخ تا به روی زمین|ز برج علم چو خورشید شد مهی تابان}}
{{ب|ز علم و حلم و کمال و جمال و دانش و فضل|به عصر خویش ز هر باب بود قطب زمان}}
{{ب|به آن رسید کز ایران شکر برند به هند|ز بس که شد به سخن لعل او شکر افشان}}
{{ب|ز بس رواج گرفتی جواهر سخنش|شکست رونق بازار لؤلؤ و مرجان}}
 
در حاشیه سمت راست و چپ سنگ نیز اشعاری از "تاراج"<ref>میرزا محمد حسین تاراج از شعرای معروف اصفهان است که در سال ۱۲۸۸ق وفات کرده و میرزا عباسعلی خرّم لنبانی در وفاتش چنین سروده است: حیف و صد حیف که تاراج فصاحت گفتار رفت از این منزل فانی به سوی دار بقا آن که یک عمر چهل سال و یا پنجه سال غزلیات و قصاید همه کردی انشا لشکر مرگ چنان غارت جان تاراج کرد کز هستی او نیست نشانی اصلا کلک خرّم پی تاریخ وفاتش بنوشت: روح تاراج بود شاد الی صبح جزا ۱۲۸۸.</ref> حک شده که بخشی از آن فرسوده شده و قابل خواندن نیست.
{{شعر}}
{{ب|در بزم دهر آه که از صرصر فنا|فانوس مهر و شمع وفا را ضیا نماند}}
{{ب|در سر شعاع دانش و در دل فروغ عقل|در تن ... نماند}}
{{ب|چون شد ضیا ...|گفتند مرد و زن که به ما رهنما نماند}}
{{ب|ناگه زبان خامه "تاراج" زان میان|کرد این بیان: "بدیده ضیا نماند"}}
{{پایان شعر}}
 
مرثیه در وفات شیخ محمّد حسین واعظ شیرازی<ref>فرزند حاج عبدالکریم شیرازی و نواده دختری علّامه شیخ محمّد تقی رازی. پدرش از محترمین شهر شیراز بوده که در اثر زلزله سختی که در آن شهر روی داده خویشان خود را از دست داده و به اصفهان مهاجرت کرده و دختر علّامه رازی از منقطعه یزدی او را به ازدواج خود درآورد و از او دو پسر و یک دختر یافت. وی در حدود یک صد سال عمر کرده و مردی نیک خواه و بی آزار و درویش مسلک و سحر خیز بوده است. (نسب نامه الفت، خطی) شیخ محمد حسین که در روز جمعه غره شوال ۱۲۸۸ق وفات یافته بر سنگ لوحش با القابی چون "علّام فهّام، شجره شریعت و طریقت و سالک منهاج طریقت، غره تابان جبهه فطانت و قره ناظره ذکاوت، قدوه المشایخ العظام" یاد شده است. وی فرزندی به نام شیخ علی افتخار الواعظین داشته است.</ref> که بر مزار وی واقع در [[تکیه مادر شاهزاده]] حک شده است:
{{شعر}}
{{ب|دهر جفا جو ز راه ستم و کین|نخل وجود جوان و پیر بریدی}}
{{ب|پیرهن زندگی هر آن که به بر کرد|همچو قبایش ز چنگ مرگ دریدی}}
 
مرثیه و ماده تاریخ وفات حاج میرزا محمّد کاظم ولد مرحوم حاج محمّد تقی تاجر معروف به نقشینه فروش [م: یکشنبه ۱۱ شعبان المعظم سنه ۱۲۸۴] که خود آن را کتابت نموده است.
 
این اشعار اکنون بر سنگ میرزا محمّد کاظم واقع در صحن [[تکیه آقا حسین خوانساری]] به شرح زیر با رقم: "کتبه بهاء بن ضیاء" موجود است.<ref>تخت فولاد یادمان تاریخی اصفهان، ج ۲، ص ۱۲۰.</ref>
{{شعر}}
{{ب|در هزار و دوصد و هشتاد وچار|حاجی میرزا کاظم فرخنده خو}}
{{ب|آن که بودی پاک طینت در جهان|زیر خاک تیره آخر کرد رو}}
 
بر روی سنگ مزار نفیس حاج میرزا محمّد تقی بن علی نقی نقشینه [م: صفر ۱۳۰۸] <ref>علّامه گزی می نویسد:
 
در این سنوات مرحوم حاجی میرزا محمّد تقی نقشینه تاجر را که قبرش در اطاق دم [[تکیه خوانساری]] هاست و با زینت است و گنبد کاشی کوچکی دارد بعضی خواب دیده و پرسش حال نموده، در جواب اشاره به تکیه و قبر مرحوم میرزا محمّد مهدی ]نایب الصدر [نموده و اظهار نموده که به برکت این بزرگوار و در پناه او آسوده ایم؛ و مرحوم حاجی میرزا محمّد تقی مردی بود که آثار خیر بسیار از او ظاهر شد، تعمیر دیوار مسجد مصلی نمود و شبستان آنجا را بنا نمود و با سخاوت بوده، هفته و ماه و عید غدیر و غیر اینها به فقرا احسان ها می کرده و صاحب سفره و اطعامات بوده، سیّما در ایام روضه خوانی و دهه عاشورا که وضع کاملی داشت. تذکره القبور ، ص ۵۵.</ref> اشعاری از "بهاء" نوشته شده بود که همچون بسیاری از سنگ های نفیس دیگر این تکیه در دو دهه گذشته از بین رفت. ماده تاریخ آن چنین بود:
{{شعر}}
{{ب|جای چون و چندانی نه "بها" به تاریخش:|"از ازل تقی را چون جنت آمده ماوی"}}
{{پایان شعر}}
 
ماده تاریخ وفات [[رحیم کلانتر|میرزا رحیم کلانتر]]<ref>استاد همایی در مقدمه دیوان طرب (ص ۱۵۷) می نویسد: میرزا رحیم کلانتر پدر حاج میرزا محمّد علی از رجال محترم و معروف اصفهان مردی بسیار نجیب و شریف و کریم الطبع بود چنانکه مشهور است در اثر اهانت و سوء ادب که از طرف ظل السلطان حاکم وقت در حق وی رفت از غصه هلاک شد.
وفاتش جمعه غره رمضان ۱۲۹۵ق اتفاق افتاد. مرحوم حاج میرزا علی انصاری هم تاریخ وفات او را خوب گفته است: "درود رحمان برجان میرزای رحیم"</ref>
 
این ماده تاریخ به خط میرزا فتح اللّه جلالی بر روی سنگ لوح کلانتر در مقبره [[لسان الارض]] نوشته شده بود:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|سروش گفت "بها" را برای تاریخش:|"کلانتری جنان را رحیم داد بدو"}}
{{ب|چنین نگاشت به تاریخ رحلتش کفاش|ضیاء [...] نهاد پا بجنان}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
 
در حاشیه سمت راست و چپ سنگ نیز اشعارى از «[[محمدحسین تاراج اصفهانی|تاراج]]» حک شده که ماده تاریخ آن چنین است:
ماده تاریخ وفات سیّد مؤمن بیدآبادی<ref>عالم کامل، فرزند آیه اللّه العظمی سیّد محمّد باقر شفتی که بعد از برادرش سیّد اسداللّه، اعلم اولاد سیّد شفتی و مرجع ریاست محله بیدآباد و امام مسجد سیّد و پناه خلق و در علم و تقوا مشهور بوده است.</ref>
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|شد از جهان برون به ماه صیام شاد|مهری که اوستاد فروع و اصول بود}}
{{ب|ناگه زبان خامه تاراج زان میان|کرد این بیان: بدیده ضیا نماند<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج3، صص131-130.</ref>}}
{{ب|تاریخ فوت او ز "بها" خواستم بگفت|این بیت را که جامع ردّ و قبول بود:}}
{{ب|"ماه صیام نزد رسول آمد از جهان|آن سیّدی که مؤمن آل رسول بود"}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
شعر کتیبه سنگاب [[مسجد رحیم خان]]
واقع در زیر ایوان جنوبی مسجد که به خط نستعلیق برجسته حک شده است:<ref>گنجینه آثار تاریخی اصفهان ص ۸۰۰.</ref>
{{شعر}}
{{ب|از عنایات کردگار رحیم|یافت توفیق این ثواب عظیم}}
{{ب|اسداللّه دبیر نیکو...|که ورا حسن خلق و طبع کریم<ref>گلزار فضیلت، ص ۱۳۰_۱۵۳.</ref>}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع==
==منابع==
*گلزار فضیلت: مشاهیر تخت فولاد اصفهان (تکیه فاضل هندی)، رحیم قاسمی، اصفهان، ناشر کانون پژوهش، چاپ اول، ۱۳۸۸.


*تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفي شعراي مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفي (حامد اصفهاني)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۹۰‌.
*[[رحیم قاسمی|قاسمی]]، رحیم، گلزار فضیلت: مشاهیر مدفون تخت فولاد اصفهان (تکیه فاضل هندی)، اصفهان: کانون پژوهش، چاپ اول، ۱۳۸۸.
 
*لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.


*[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]،مصلح الدین،[[اعلام اصفهان (کتاب)| اعلام اصفهان]]،اصفهان سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،1386.
*[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، سید مصلح الدین،[[اعلام اصفهان (کتاب)| اعلام اصفهان]]، اصفهان سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،1386.
*مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]، ج3، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1392.


[[رده:کتاب گلزار فضیلت]]
[[رده:علمای قرن 13]]
[[رده:خطاطان]]
[[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:اعلام اصفهان،ج۲]]
[[رده:اعلام اصفهان،ج۲]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
[[رده:گلزار فضیلت]]
[[رده:علمای قرن 13]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۸

محمد حسین ضیاء اصفهانی

ملاّ محمّد حسین ضیاء اصفهانی(1217ق - 1265ق) متخلّص به "ضیاء" عالم، فاضل، شاعر و خطاط بوده است. از نوادگان مرحوم ملا محمد اسماعيل بن محمّد جعفر خواجويى است.[۱]

زندگی‌نامه

ولادت

وی متولّدسال 1217ق است.

خاندان

او فرزند محمد اسماعیل بن محمد جعفر بن ملا اسماعیل خواجوئى است.[۲]

سیّد احمد دیوان بیگی می نویسد:

وی از طرف پدر از نوادگان حکیم و فیلسوف مشهور عهد افشاریه ملّا اسماعیل خواجویی و از طرف مادر به میرزا مهدی خان منشی(منشی مخصوص نادرشاه)، "کوکب" تخلّص،[۳] صاحب "درّه نادری" می رسد.[۴]

او در محلّه خواجو ساکن بود و دختری از نوادگان حکیم مؤمن تنکابنی را به زوجیت اختیار کرد و عمر را به خوشنویسی و سرودن شعر گذرانید.

فرزند ضیاء میرزا محمّد باقر بهاء خواجوئی ادیب شاعر دانشمند است.

جایگاه

جایگاه علمی

حجره ى آن مرحوم هرگز از ادبا و شعرا و فضلاى عراق و فارس خالى نبود و از او كسب كمال و حال مى نمودند.

به نوشته دیوان بیگى:

«وى نزد علماء و فضلای عهد خویش به تحصیل پرداخت و در علوم مختلف به خصوص فقه، ادبیات، حکمت و حساب مهارتی بسزا یافت. همچنین در علوم ظاهرى سرآمد عصر و در علم هیئت و نجوم و هندسه و حساب اعجوبه دهر بوده. هفت خط او اقالیم سبعه را سیار، شکسته را به درستى دو استاد و نستعلیق را مثل «رشیدا» و «عماد»، و نسخ را چون «میرزاى نیریزى» مى نوشت. علاوه بر کمالات صورى و معنوى حالش چنان پسندیده بود که حجره آن مرحوم هرگز از ادبا و شعرا و فضلاى عراق و فارس خالى نبود و از او کسب کمال و حال مى نمودند».[۵]

محمدعلى بهار مى نویسد:

« ضیاء باطنش چون ظاهرش مصفا، صاحب اخلاق حمیده و احوال پسندیده. نامش ملا محمد حسین، و در طرز تغزل ومدح "معزى" را ثانى اثنین. از فضلا زادگان اصفهان و از نشو و نما یافتگان آن سامان است [...] در علوم باطن و ظاهر، فضلا را محسود اصاغر و اکابر، و در فنون رسایل و دفاتر، پیش فرد اوایل و اواخر. عروس صفحه از نگارش هفت قلمش هر هفت پرده، و مشاطه‌ی خامه اش جمال صحایف را غیرت هشت بهشت کرده. طبعى مطبوع و رسمى مرغوب و شعرى با نظم و نثرى با اسلوب دارد و در علم سیاق شهره‌ی آفاق و در فن نجوم طاق است. در انواع سخن قادر و در اجناس هنر ماهر. قصاید چون آب روان و قطعات چون باغ جنان زیور صفحات جهان ساخته».[۶]

سید محمدعلى وفا زواره اى مى نویسد:

«اسمش ملاحسین، از مستعدین اصفهان ارم نشان است. جوانى است آسوده حال، خجسته خصال؛ با همه تلخ کامى، شیرین زبان است و با شکستگى، درست بیان. به تحصیل علوم، راغب، و انواع هنر را بالطبع طالب است. انواع خطوط را خوش مى نگارد و نسخ را که ناسخ نسخ دیگر خطوط است خوش تر نگاشتن آرد. به مضمون:

هر که در او جوهر دانایی استبرهمه کاریش توانایی است

و به مقتضای طبع سلیم و سلیقه مستقیم در اقسام شعر، ماهر و پرکار و صاحب حال و پیچش خیال است؛ در نسخه دیگر چنین آمده: در اقسام شعر ماهر و با آن که کم کار و تازه خیال است در قصیده و غزل قادر است و این معنی از قصیده ای که در مدیح سرکار شرایع مدار، قدوه الایام، مقتدی الانام، خلیفه الله، روح من یروح فداه، گفته، ظاهر است.[۷]

آثار

دیوان ضیاء اصفهانی

ضیاء دارای دیوان اشعاری است که تاکنون به چاپ نرسیده است. نسخه خطی دیوان ضیاء در کتابخانه ملک موجود است. نمونه هایی از اشعار مدح او در تذکره "مدایح معتمدیه" ثبت است.

وفا زواره ای نیز در تذکره "مآثر الباقریه" قصیده زیر را از او در مدح فقیه و زعیم نامدار سیّد محمّد باقر شفتی حجت الاسلام آورده است:

مشکین نقاب زلف ز رخ برفکنده ایخورشید را ز رشک، در آذر فکنده ای
چنبر شده است پیکر من تا به دوش خویشآن عنبرینه زلف چو چنبر فکنده ای
گر روز من سیاه نمی خواهی از چه روزلف سیه به روی منوّر فکنده ای
خال سیه به روی تو هر کس که دید گفت:در بزم خلد، عود به مجمر فکنده ای

از دیگر اشعار ضیاء مرثیه‌ای است که بر سنگ لوحی واقع در مقبره سر قبر آقا حک شده بوده و اکنون از بین رفته است.[۸]

از ضیاء اشعار مرثیه و ماده تاریخ زیادی بر روی سنگ لوح های موجود در تخت فولاد به چشم می خورد که از اهمیت زیادی برخوردار است.

برخى از کسانى که وى براى آنان مرثیه و ماده تاریخ سروده عبارتند از:

  • شهربانو(متوفی 1258ق و مدفون در بقعه مادر شاهزاده) دختر با فضیلت علّامه شیخ محمّد تقی نجفی رازی و نواده دختری شیخ الطائفه شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء.
  • میرزا محمّد باقر موسوی(متوفی ۱۲۵۵ق) مدفون در تکیه خاتون آبادی.

وفات

وی در سال ۱۲۶۵ق در سن ۴۸ سالگی (در زمان حیات پدر خود) وفات نمود و در سمت شمال مقبره فاضل هندی در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.[۹] بر سنگ نوشته مزار او این اشعار از "کفّاش" آمده که ماده تاریخ آن چنین است:

چنین نگاشت به تاریخ رحلتش کفاشضیاء [...] نهاد پا بجنان

در حاشیه سمت راست و چپ سنگ نیز اشعارى از «تاراج» حک شده که ماده تاریخ آن چنین است:

ناگه زبان خامه تاراج زان میانکرد این بیان: بدیده ضیا نماند[۱۰]

پانویس

  1. لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص ۳۸۸.
  2. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج7، ص242.
  3. میرزا مهدی خان بن محمد نصیر استرآبادی، منشی مخصوص نادرشاه افشار بود که شعر خوب نیز می گفت. به سمت سفارت به استانبول رفت، در حین مراجعت در بغداد خبر قتل نادرشاه را که در شب یکشنبه ۱۱ جمادی الآخره سال ۱۱۶۰ ق بوده، شنید و از آن رو گوشه وحدت را اختیار کرده و منزوی گردید. سال وفاتش به دست نیامد. (مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج ۵ ، ص ۱۰۵).
  4. دیوان بیگی، حدیقه الشعراء، ج ۲ ، ص ۱۰۷3.
  5. دیوان بیگی، حدیقه الشعراء ،ج ۲، ص ۱۰۷۳.
  6. بهار، تذکره مدایح معتمدیه، تصویر نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی.
  7. وفا زواره ای، مآثرالباقریه ، ص ۱۳۸.
  8. مهدوی، اعلام اصفهان،ج2، ص629.
  9. بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1161؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص739؛ مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 163 - 162؛ معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج7، صص 2433-2426؛ همایی، تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 194 - 193.
  10. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج3، صص131-130.

منابع

  • قاسمی، رحیم، گلزار فضیلت: مشاهیر مدفون تخت فولاد اصفهان (تکیه فاضل هندی)، اصفهان: کانون پژوهش، چاپ اول، ۱۳۸۸.
  • لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.
  • مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،1386.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج3، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1392.