این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

محمدرضا حسام الواعظین

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
شیخ محمّدرضا حسام الواعظین

شيخ محمّدرضا حسام الواعظين(1300ق-1381ق) عالم فاضل، خطیب ماهر، ادیب شاعر و خطاط، از وعاظ معروف اصفهان در قرن چهاردهم هجری است.[۱] حسام الواعظین از محترمین اهل منبر اصفهان بود که سال ها در این شهر به وعظ و ارشاد و هدایت مردم مشغول بود. خـط نسـتعليق را در نهايـت استادى مى نوشت در شـعر «حسـام » تخلّـص مـى كـرد و به فن مادّه تاریخ گویی مسلّط بود.

زندگی نامه

ولادت

محمدرضا حسام الواعظین درسال 1300قمری در محلّه پاقلعه اصفهان متولّد شد.

خاندان

وی فرزند حاج ميـرزا محمّدعلى علاقه بنـد فرزند ملاّ اسماعیل بن علی بن جعفر بن حسن اصفهانی است.پدران وى نیز همه اهل علم و منبر بوده و در این شهر می‌زیسته‏‌اند. حاج میرزا محمّدعلى علاقه‌‏بند از محترمان اهل منبر اصفهان بود و سال‏ها در این شهر به وعظ و ارشاد و هدایت مردم مشغول بود. وی یازده فرزند (پنج پسر و شش دختر) از خود باقى گذاشت.

از میان اولاد ذکور او، شیخ محمّدرضا حسام الواعظین، دومین فرزند، و شیخ مهدى واعظ، چهارمین فرزند، و آقا میرزا علینقى، هفتمین فرزند او، هر کدام افرادی شاخص بودند و خط خوش داشتند.

برادر کهتر، آقا میرزا علینقی در عین جوانی در بیست و چند سالگی درگذشت در حالی که در خطّ نستعلیق مهارت بسیار داشت، تا آنجا که با توجه به همین دو سه نمونه خطّ باقی مانده از او میتوان ادّعا کرد که اگر از عمری طبیعی برخوردار می‌شد، خطّ او تا حد خطّ میر عماد بزرگ پیش می رفت.

از مرحوم حسام دو دختر باقی ماند که یکی همسر حجّت الاسلام والمسلمین سید حسین مدرّس نجف آبادی و دیگری همسر شاعر فقید مرحوم سیّد مجتبی کیوان است.[۲]

تحصیلات

مرحوم حسام الواعظین تحصیلات خود را از مکتب خانه آغاز کرد و با مقدّمات صرف و نحو آشنا شد و سپس ادبیات عرب و فقه و اصول را آموخت همچنین در زمینه طب قدیم دستی داشته است.وی علاوه بر درس حوزوی، در تاریخ و علم انساب و هنر خوشنویسی از اساتید ممتاز شمرده می شود.[۳]

اساتید

برخی از اساتید ایشان عبارتند از:

  1. میرزا عبدالغفّار پاقلعه ای(مقدمات)
  2. آقا سيّد محمود كليشادى(ادبیات عرب)
  3. ملّـا محمّدحسـين كرمـانى(فقه و اصول)
  4. سـيّد محمّد باقر درچـه اى(فقه و اصول)
  5. شیخ محمّد تقی آقا نجفی اصفهانی(فقه و اصول)
  6. سیّد محمّد نجف آبادی[۴](فقه و اصول)
  7. میرزا ابوالقاسم گوگردی (ناصر حکمت) (طب)
  8. سیّد مصطفی مؤیدالاطبأ (طب)
  9. آقا محمّد شمس الکتّاب (خوشنویسی) [۵]

جایگاه

مرحوم حسام الواعظین به علت قریحه ذاتی و موروثی خود ضمن ادامه تحصیل، از خطابه و منبر هم غفلت نداشت و اندک زمانی نگذشت که مهارت وی در این فن مورد توجه خاصّ و عام قرار گرفت و پس از ازدواج، در اصفهان در مجالس مهم به منبر و خطابه پرداخت. شهرت وی در خطابه به طوری بالا گرفت که از تهران از وی دعوت به عمل آمد و او چند سالی در آنجا در مجالس تعزیه به منبر رفت و پس از حدود پنج سال به اصفهان بازگشت.[۶]

جایگاه علمی

به نوشته حجّه الاسلام والمسلمین سیّد حسین مدرّس نجف آبادی (داماد او):

«مرحوم حسام الواعظین علاوه بر تسلّط در علوم فقه و اصول، در سه رشته دیگر سرآمد بود:

اول: در مسأله ولایت و تمسّک به عترت طاهره نهایت اهتمام را داشت و نظر به شرایط زمان و تسلّط طاغوت و تبلیغات ضدّ دینی آنان، به نظر می رسد که آن مرحوم رسالت داشت که مودّت اهل بیت و ولایت ائمه طاهرین را که تا حدّی در قلوب شیعیان کم رنگ شده بود احیا نماید، و با همین هدف بود که اکثر مطالب منبرهای او حول و حوش ولایت و مودّت اهل بیت (علیهم السلام ) دور می زد.

دوّم: علم تاریخ که علاوه بر تاریخ صدر اسلام و احوالات ائمه طاهرین و خلفای معاصر آنان، در زمینه تاریخ دوران صفویه و قاجار نیز تسلّط کامل داشت و در منبر از وقایعی سخن می گفت که در کتاب های مدوّن تاریخ، ذکری از آنها نیست و او با کنجکاوی آنها را از لابلای کتب دیگر به دست آورده بود.

سوّم: آگاهی از علم انساب که در آن به طرز شگفت آوری مهارت داشت و خاندان های دو شهر اصفهان و تهران را با تمام ویژگی های هریک می شناخت و گاهی از خصوصیاتی درباره برخی از فامیل ها خبر می داد که حتی بزرگان و سران آن خانوداه از آن بی خبر بودند و موجب شگفتی آنان می شد»[۷]

منبرهاى او از لحاظ موضوع به چهار نوع مهم و متناسب منحصر می‌شد:

1. منابر مجالس ختم

2. منبرهاى دهه اول ماه محرم و دهة آخر ماه صفر که لاجرم همه منبرهاى ایشان به وقایع آن دو ماه به خصوص عزادارى سیّد الشهداء(ع) و بیان سرنوشت دردناک اولاد و اصحاب او اختصاص داشت.

3. منبرهاى ویژه ماه رمضان، که یک دوره تاریخ صدر اسلام و خاصه تاریخ زندگى حضرت على(ع) را از آغاز تا پایان و با توجه به صفات و ابعاد گوناگون وجودایشان به عنوان یک انسان کامل باز می‌گفت. آن هم هر روز با سه منبر یک ساعت و نیمه، از بعد ظهر تا ساعت دو در مسجد شاه و از ساعت دو و نیم تا چهار در مسجد حکیم، و از ساعت چهار و نیم تا شش در مدرسه چهار باغ، منبرهایى که در بیست سال آخر حیات ایشان همواره در همین سه مسجد برقرار بود، ولى با توجه به جنبه‏ ها و نکته هاى تازه و شیوه‏ هاى بیانى نو، هیچ وقت نیز حالت حرف‏هاى مکرّر به خود نمى‌گرفت.

4. منبرهاى دیگر که با آن نوع منبر فرق داشت و در مواقع مختلف غیر از ایّام عاشورا و ماه رمضان و مجالس ختم، هر بار به مناسبتى خاص، خاصّه در دو ماه رجب و شعبان( ماه‏‌هاى اعیاد اسلامى) برگزار می‌شد و بویژه در این مجالس بود که با یک نگاه در جمعیت حاضر، حدّ منبر خود را در می‌یافت، مطابق ذوق و فهم و تخصص هر قشر سخن می‌گفت.[۸]

حسام الواعظین در خطوط نسخ و ثلث و رقاع از جمله استادان مسلّم به شمار می‌رفت.سنگ نوشته مزار آیت اللّه سیّد عبدالحسین سیدالعراقین و سیّد مرتضى نعمت اللهی در مقبره آقا میرزا عباس پاقلعه‏‌اى به خطّ حسام است. وی در نقاشى و ردیف‌‏هاى آوازى موسیقى، و بویژه از استعداد سرایش شعر (به فارسى و عربى) و بالاخص ماده تاریخ سازى بسیار برخوردار بود. معمولاً مصراع‏‌هاى ماده تاریخ‏‌ها را خود می‌‏سرود و بقیه قطعه را به دیگران می‌سپرد.

از جمله سروده‌‏هاى او نمونه‌‏هاى ذیل در دست است:

1. مادّه تاریخ وفات پدر ش، میرزا محمّد على علاقه‏‌بند: "محمّد على در ره دوست مرد"

2. مصراع مادّه تاریخ سنگ قبر برادرش آقا شیخ مهدى حقوقى: "مهدى اندر بهشت منزل کرد"

3. مرثیه‏ و ماده تاریخ وفات عالم جلیل میرزا اسداللّه خاتون آبادى که بر سنگ مزارش واقع در تکیه علّامه میر محمّد اسماعیل خاتون آبادى در تخت فولاد


بدین شرح آمده است:

بهر تاریخ وفاتش ز وفا گفت «حسام»:«شد بهشتى اسد اللّه ز اعطاى على»[۹]

جایگاه اجتماعی

اهالی اصفهان همواره وجود او را مغتنم می شمردند. مردی که در منزلش برای هر کس واز هرجا همیشه باز بود. او که با هر کس و هر گروه به گونه ای رفتار می کرد که گویی خود یکی از همان ها است نه کمتر ونه بیشتر. مگر در برابر حاج آقا رحیم ارباب که احترام زیادی برای او قائل بود.

واعظى که سى سال آخر عمرش از 1310 تا 1340ش جامع ترین خطیب شهر اصفهان محسوب مى‏شد و جذاب ترین منبرها را داشت، به طورى که نه تنها عامه مردم که خواص را نیز به شرکت در مجالس وعظ خود مشتاق می‌کرد، به خصوص که همیشه به مقتضى و مقام مجلس سخن می‌گفت و به عنوان یک رجالیِ تاریخ دان و یک خطیب ادیب، از درآمد کلام تا پایان، همراه با حُسن ختام جز بر خطّ اصلى موضوع منبر خود به پیش نمى رفت و منبر را به پایان نمى رساند.

حسام الواعظین مردى جامع و سازگار بود، لذا برخى از اقشار خواص، به صورت دوره‏‌هاى هفتگى یا دو هفته یکبار یا ماهانه با او مجالست مدام داشتند:

1.دوره های ماهانه با فقهای اصفهان: حضرات آیت اللّه خادمی، آیت اللّه اردکانی، آیت اللّه طیّب و...

2. دوره های هفتگی، همراه با برادر خود آقا شیخ مهدی با اهل منبر اصفهان از جمله: حاج آقا مصطفی رئیس الواعظین، حاج سیّد مرتضی ابطحی، آقا میرزا علینقی سجّاد و حاج آقا فضل اللّه سجّاد الواعظین، آقا حسن صدر، رضا صدر الحسنی و چند نفر دیگر، که چون همه از صدایی خوش برخوردار بودند، ساعتی در مجلس را به هم آوایی و هم خوانی  و به اصطلاح «دم گرفتن» می گذراندند. هم خوانی که صبح های شنبه هر هفته در منزل شخص «حسام» برقراربود. روضه خصوصی، مخصوص اهل منبر، که هرکدام به قصدهمین هم خوانی در مجلس حضور می یافتند و معمولاً به مناسبت روز یا ماهی که در آن بودند، با هم دم می گرفتند.

3. دوره های تابستانی با علما و ادبا که بیشتر در مدّت اقامت سه چهار ماهه استاد علاّمه جلال الدین همایی در اصفهان تشکیل می شد. از جمله کسانی که در این دوره، خاصّه به مناسبت حضور استاد، شرکت کردند، می توان از آقا سیّد مجتبی روضاتی، حاج آقا جمال صهری، آقا حسن صدر، حاج میرزا علی آقا شیرازی و... نام برد.

4. دوره های ماهانه که منزل آقا میرزا زین العابدین نعمت اللهی پاقلعه ای برقرار می گشت و اعضای اصلی آن: مرحوم حسام، آقا شیخ مهدی (حقوقی)، حاج آقا مصطفی و حاج آقا مهدی سیّد العراقین، آقا محسن نعمت اللهی، حاج آقا حسین مدرّس زاده ، حاج آقا رحیم و حاج آقا کریم میر عمادی و استاد شکراللّه صنیع زاده و دیگر صنعت کاران هنرمند اصفهانی (نقاش، مینیاتور ، میناکار، منبّت کار) و خاصّه شاعران مدّاح و مرید اهل فقر همچون: صغیر اصفهانی و شکیب اصفهانی ، و تابستان ها با حضور استاد جلال الدین همایی و میهمانان عام و عارف آشنا یا ناآشنایی که بیشتر از دو شهر کرمان و کرمانشاه می آمدند، تشکیل می دادند. و این دوره از هر لحاظ، به ویژه از نظر شور و حال و قول و مقال تفاوت داشت.[۱۰]

سیره اخلاقی

حسام از محبّان و شیعیان واقعى اهل بیت عصمت و طهارت و داراى ملکات نفسانى بسیار ارزشمندى بود. در جود و سخا و انفاق و دستگیرى از مستمندان و صلة ارحام و تفقّد از حال آنان کم نظیر و نمونه بود.

وی توکّلى عجیب به پروردگار عالم داشت و افتخار خدمت به آستان مقدس حسینى(س) را بزرگ ترین افتخار براى خود می‌دانست.

حسام ارادتى زاید الوصف نسبت به سادات و فرزندان حضرت زهرا (س) داشت و نهایت احترام را نسبت به آنان مبذول می‌داشت.[۱۱]

وفات

مرحوم حسام الواعظین پس از عمری خدمت به خلق وتلاش در راه ارشاد و هدایت آنان در شـب جمعـه 13 ربيـع الاول سـال 1381ق دار فانی را وداع گفت و با تشییعی شایسته در اطاقی که خود ساخته بود بنا بر وصیتش در کنار برادر و بر روی قبر پدر درضلع شرقی تكيـه سيدالعراقين تخت فولاد مدفون گرديد. [۱۲]

در وفات وى شعراى اصفهان از جمله شكيب اصفهانى، سيد فخرالدين روضاتى، استاد فضل اللّه اعتمادى «برنا» و محمـد حقـوقى مرثيه و ماده تاريخ سروده اند.[۱۳]

متن سنگ نوشته حسام از استاد جلال الدین همایی و خطّ آن از مرحوم شیخ حبیب اللّه فضائلی و مادّه تاریخ آن از مرحوم سیّد مجتبی کیوان است.

پانویس

  1. مهدوی، اعلام اصفهان، ج3، ص141.
  2. مهدوی، مزارات اصفهان، ص 134؛ حقوقی، زندگی نامه حسام الواعظین،مخطوط.
  3. لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص 199
  4. مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج 2، ص 629، و اطلاعات متفرقه.
  5. مهدوی، اعلام اصفهان، ج3، ص141.
  6. مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص630.
  7. حقوقی، زندگی نامه حسام الواعظین، مخطوط.
  8. قاسمی، شرح مجموعه گل، ص252.
  9. قاسمی، شرح مجموعه گل، ص261.
  10. حقوقی، زندگی نامه حسام الواعظین ، مخطوط، ص 253
  11. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد ، ج2، صص81-84.
  12. قاسمی، شرح مجموعه گل، ص274.
  13. لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص 199

منابع

  • قاسمی،رحیم، شرح مجموع گل، اصفهان، انتشارات کانون پژوهش، چاپ دوم، زمستان 1390.
  • مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
  • لطفی، علیرضا(حامد اصفهانی)،تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج2، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.