این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
محمدکاظم غمگین اصفهانی
این نوشتار نیازمند جعبهٔ اطلاعات است. ممکن است بخواهید با افزودن یک جعبهٔ اطلاعات، به استانداردسازی نمایش موضوع کمک کنید. |
ميرزا محمدكاظم غمگين اصفهانی( ۱۲۸۳ق-1355ق) فرزند عباس، شاعر قصیده سرای توانا، استادی قادر و خطاطی زبردست بود.
زندگینامه
ولادت
وی در حدود سال ۱۲۸۳ق در اصفهان به دنیا آمد. همــايى تولّــد او را در 1285 قمرى در اصفهان نوشته اسـت.
خاندان
محمدکاظم بن عباس(متوفى 1303) بن محمداسماعیل در خانوادهای اهل ادب و هنرمند متولد شد.
میرزا اسماعیل اصفهانی را دو پسر بود که بزرگتر آنها، میرزا محمدابراهیم ساغر اصفهانی است. وی از شعرای نامی اصفهان و محفل او مرجع فضلا و ادبا عهد بود و با اغلب بزرگان اهل ادب و کمال معاشرت می نمود.فرزند دیگر وی، آقا عباس، مردی پاک طینت و نیکوفطرت و از اهل ذوق بود. وی چهار پسر داشت که ارشد آنها میرزا ابوالحسن بود که در فن حساب، مخصوصاً سیاق کتابت و انشاء انواع خط بویژه شکسته و تحریر، ماهر و در حسن سلیقه در انتخاب الفاظ و عبارات در میان منشیان و کاتبان زمان معروف بود. فرزند دوم، میرزا ابوالقاسم، متخلص به ذوقی، از غزل سرایان معروف بــود کـه دیوانش به همت و سرمایه برادرش غمگین در اصفهان به طبع رسید. فرزند سوم، حاج محمد كاظم، متخلص به «غمگین» بود. چهارمین فرزند او، آقا محمد کریم، پدر عبدالمجيد اوحدى يكتا است. آقا محمد کریم، از استادان اهل قلم بود که انواع خط را به بهترین شیوه می نوشت و در علم حساب و فن دفترداری به سبک قدیم ماهر بود.[۱]
مـادر غمگین، دختـر مرحـوم آقـا غلامعلـى خوشنويس (غلامعلى خطاط نسخ نويس معروف قرن سيزدهم هجرى) بـود .
بـرادرش ميرزا ابوالقاسم ذوقى متوفى 1336 قمرى است.[۲]
مرحوم همايى در مقدمه ى ديوان طرب مى نويسد:
« از آقا غلامعلى(خوشنويس) فقط يك پسر باقى ماند. مسمى جدش محمد رحيم.. چهار دختر هم داشت كه يكى از آنها زوجه ى ميرزا ابراهيم ساغر، شاعر معروف قرن سيزدهم (وفات 1302) و ديگر زوجه ى آقا عباس علاف (متوفى 1303 قمرى) كـه مرحوم حاج محمدكاظم غمگـين و برادرش ميـرزا ابوالقاسـم ذوقـى از اولاد او بودند».
کودکی و نوجوانی
محمد کاظم در نزد عموی گران قدرش، میرزا ابراهیم ساغر، شاعر معروف، تربیت شد و به شاعری، نامبردار گشت.[۳]
او در سن ۲۰ سالگی بود که عمویش را از دست داد ولی او دنباله تحصیل را رها نکرد و در کسب فنون و علوم متداول کوشید. غمگین از همان دوران کودکی گاهی اشعاری میسرود و بیشتر اوقات خود را به مطالعه کتب ادبی میگذراند.[۴]
معاصران وی در ایام جوانی او عبارتند از:
ابوالفتح خان دهقان سامانی
میرزا ابوالقاسم طرب
شعرایی که اواخر حیاتش با وی معاصر بودند:
حاجی میرزا عبدالکریم دستجردی متخلص به «سودائی»
میرزا عبدالوهاب خان متخلص به گلشن
میرزا حسن آتش و میرزا عباسعلی فایض اصفهانی از دوستان صمیمی او به شمار می رفتند.
سیره اخلاقی
وی مردی بسیار مؤدّب و آرام بود. سبکسری و سبکساری در وی وجود نداشت. در گفتار بسیار سنجیده و بطی ء بود و شمرده و هموار سخن می گفت.
او ایمانی راسخ و پابرجا و اعتقادی ساده و بی روی و ریا داشت. نسبت به ائمه طاهرین (ع) اعتقادی بسزا داشت و در معضلات حوادث و قضای حاجات، مستمسک به حبل ولای خمسه طیبه و خاندان عصمت و طهارت می گردید.
جایگاه
جایگاه علمی
غمگین انواع شعر را از غزل و قصیده، قطعه و مثنوی، نیکو می سرود و برای پیشرفت در این مقصود بهترین قصاید و غزلیات را از اساتید سخن استقبال می کرد. او در ردیف سخن سرایان درجه اول محسوب میشد و غزلهای طرحی ایراد مینمود و گاهی به مناسبت اعیاد مذهبی، قصیده های غرایی می سرود.[۵]
وی در انواع فنون سخن، استاد بود امّا طبع او بیشتر به قصیده سرایی راغب بود؛ بر عکس برادرش "ذوقی" که غزل سرا بود. قصاید متقدّمین را بسیار استقبال می کرد و گاهی چکامه های چند صد بیتی می پرداخت. او در قصیده، بیشتر به سبک شعرای ترکستانی مایل بود؛ ولی قصاید معروف را از استاد سخن، خلاق المعانی، کمال الدین اسماعیل اصفهانی پیروی می کرد. وی در غزل بهترین سبک غزل را از سعدی شیرازی اختیار کرد.
در طرز مثنوی، تازه ترین سبک را که از صفی علی شاه به شمار می رفت، پیروی میکرده و کتابی بر همان شیوه به رشته نظم کشیده و سرالاسرار» نام نهاده است.[۶]
جایگاه اجتماعی
به نوشته استاد جلال الدین همایی :
« وی مردی پخته و هموار و نیک فطرت و خوش رفتار بود. بد هیچ کس را نمی خواست و از بدگویی و غیبت و تهمت پرهیز می کرد. طمّاع و حریص و آزمند نبود. در حسن خلق و سلامت نفس و صفای ضمیر و خلوص عقیدت و پاکی نیت و درست گفتاری و نیک رفتاری و تقوا و دین داری، مابین همگان امتیاز داشت».
عبدالمجيد اوحدی یکتا که از نزدیک با او آشنا بوده، در توصیف او چنین می نویسد:
«محمد کاظم غمگین مردی کامل سلیم النفس بود و برخلاف تخلصش همیشه اوقات دارای چهره گشاده و فوق العاده بشاش و شاعرانه داشت. در معاشرت بسیار نرم و با وقار و در عمل متین و استوار بود در دوستی ثابت قدم و با خویشان به حسن سلوک رفتار میکرد در گفتار به قدری آهسته و با طمأنینه بود که غالباً با لکنت زبان اشتباه می شد، نسبت به خاندان عصمت و طهارت به حسن عقیده، پاکی نیت موصوف و مخصوصاً ارادت و اخلاص زایدالوصف به خامس آل عبا و شهداء کربلا داشت. چنانچه از اشعارش این معنی آشکار است و کتاب «سر الاسرار» شاهدی متین و استوار است».
همایی مینویسد:
« وی همه ساله به مناسبت جشن های بزرگ و اعیاد متبرکه چکامه های شیوا و قصاید غرا می ساخت و در انجمن های ادبی و مجامع ملی با آهنگی مخصوص می خواند. وی چندان گرد مدایح حکام و امرا و سلاطین وقت نمی گشت و در پیشگاه آنان اصلا راه نداشت».[۷]
آثار و فعالیت ها
آثار
آثار وی، شامل قصيده، غزل، ترکبیات و سایر اقسـام شـعـر اسـت.[۸]
- ديوان اشعار با نام « دیوان غمگین" : این دیوان،بالغ بر پنجاه هزار بیت یا افزون تر بوده که قسمتی از آن در زمان حیاتش مفقود شده و قسمتی را خود قابل ثبت ندانسته و دیوان مرتبش که در تملک مرحوم مجید اوحدی بوده در حدود بیست هزار بیت را دربر داشته است و به سعى و اهتمام مرحوم مجيد اوحدى يكتا بـا مقدمـه استاد همايى چاپ شده است.
- مثنوی "سرّ الاسرار" : حاوی چند هزار بیت در مصائب خاندان عصمت، به پیروی از "زبده الاسرار" صفی علی شاه و "گنجینه اسرار" عمّان، که نسخه آن، به خط شاعر، نزد مرحوم اوحدی بوده است.
قسمت عمده اشعارش قصاید مشتمل بر مدح و منقبت حضرت رسول و امیر المومنین و سایر ائمه طاهرین است.
بهترین اشعارش، قصایدی است که به تتبع اسلوب کمال الدین اسماعیل ساخته و به پیروی از وی گاهی با ردیف های مشکل چکامه های غرّا و دلپسند پرداخته است.
وی در شاعری پیرو سبک عراقی و شاگرد مکتب جدید اصفهانی بود که با پیشوایی سیّد علی مشتاق شروع شد.
از اشعار اوست: [۹]
كـن دور ز دل حسـرت و آمـال و هـوس را | اين خلوت يار اسـت مـده ره همـه كـس را | |
با عشق مكـن همسـرى اى عقـل كـه هرگـز | ره نيســت بــه ســرمنزل ســيمرغ مگــس را |
از اشعار اوست:[۱۰]
در خواب بدیدم که لب مـن بـه لبــی بـود | تعبیر شد امروز و نصیبم رطبی بود | |
دیشب به سر زلف تو این گمشده دل را | گشتیم و نجستیم که تاریـک شـبـی بـود | |
دیدم به رخش حلقه زده زلف سیاهش | مار عجبی سر گنج عجبی بود | |
خون دل ما آنکه به شمشیر جفا ریخت | گل چهر و سمن پیکر و یاقوت لبی بود | |
می سوختیش ای صنم آیا به چنین سوز؟ | این دل نه گرفتم که به دستت حطبی بود | |
پیش رخش ای ماه مکن جلوه که گویند | این بی سر و پا کیست عجب بی ادبی بود |
فعالیت ها
وی در اوایل عمر چیت سازی می کرد. بعدا به تجارت اشتغال جست و در اواخر عمر در کمپانی مسعودیه و بعدا کمپانی لینچ به عنوان منشی و حسابدار کار می کرد.[۱۱]
همایی او را از مؤسسين انجمن ادبى مرحـوم شــيدا و از اســاتيد و رؤســاى آن انجمـن معرفی میكند.
مرحـوم مهدوى بر اسـاس مقدمـه ى اسـتاد همايى به انجمنهايى كه غمگين در آن شــركت داشــته اســت اشــاره مى كند:
1 ـ انجمن ملا محمدباقر ابوالفقراء، البته مرحوم مهدوى اين نكته را اشتباه مرحوم همايى مى داند، زيرا وفات ابوالفقرا،1286ق، يعنى با سال تولّد غمگين يكسان است.
2 ـ انجمن ملك الشعرا عنقا
3 ـ انجمن طرب
4 ـ انجمن ميرزا سيد على نقى خان
5 ـ انجمن حقايق
6 ـ انجمن شيدا
7 ـ انجمن اديب
او علاوه بر شاعری از حسن خط تحریری شکسته نستعلیق و فن دفتر داری و منشئات تجارتی بهره مند بود و شعر و شاعری را به هیچ وجه وسیله کسب معاش قرار نمی داد.
وفات
وى در روز 12 شوال سال 1355ق وفـات يافـت و پيكـرش را در تكيـه خواجويى به خاك سپردند.[۱۲]
در وفات وى شعرايى همچون میرزا عباسعلی فايض اصفهانى، میرزا اسماعیل خان ثاقب، میر سيد علی نوربخش، محمدحسین صغير اصفهانى و اوحدى يكتا مرثيه و ماده تاريخ سروده اند. [۱۳]
مرثیه آقا محمّد حسین صغیر اصفهانی در وفات غمگین:
اوستاد سخن سرا غمگین | آن که داد سخن سرایی داد | |
نوّر اللّه مضجعه عمری | زیست چون سرو در جهان آزاد |
ماده تاریخ عبدالمجید اوحدی یکتا در وفات غمگین:
دل کرد طلب از من چون سال وفاتش را | طبعم ز پی پاسخ شد واله و سرگردان | |
ناگاه سروشی خواند در گوش دل "یکتا" | این نغمه که: "زد غمگین باده زکف جانان |
پانویس
- ↑ اوحدی یکتا، شرح حال غمگین، مخطوط، ص 4.
- ↑ لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص 426.
- ↑ مهدوی، تذکره شعرای معاصر اصفهان ، ص 338.
- ↑ اوحدی یکتا، شرح حال غمگین، مخطوط، ص 5.
- ↑ اوحدی یکتا، شرح حال غمگین، مخطوط، صص 11-10.
- ↑ اوحدی یکتا، شرح حال غمگین، مخطوط، ص 8.
- ↑ غمگین، دیوان غمگین، مقدمه.
- ↑ اوحدی یکتا، شرح حال غمگین، مخطوط، ص 19.
- ↑ مهدوى، تذكره شعراى معاصر اصفهان، ص338.
- ↑ غمگین، دیوان غمگین، ص 190.
- ↑ مهدوی، تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص ۳۳۹.
- ↑ لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص 427.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج3،صص 273-271.
منابع
- قاسمی، رحیم، بزم معرفت: مشاهیر تخت فولاد اصفهان (تکیه محقق خواجویی)، اصفهان: کانون پژوهش، چاپ اول، ۱۳۸۸.
- لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج3، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.