این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

محیی الدین محمد سُها

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
میرزا محیی الدین محمد ملقب به ملک الشعرا و متخلص به سها می باشد که در تکیه فیض تخت فولاد مدفون گردیده است.

ميرزا محيی الدين محمّد (1262ق-1338ق) ملقّب به ملك الشعرا و متخلّص بـه سُها دومـين فرزنـد هماى شيرازى از شاعران اصفهان بود.

زندگی نامه

ولادت

محی الدین محمد سها دومین فرزند همای شیرازی شاعر، به سال 1262ق در اصفهان به دنیا آمد.

خاندان

پدرش محمدرضا قلی خان همای شیرازی، دانشمندی بلند همت و گشاده دست و عارفی روشن بین و درویشی به تمام معنی وارسته و آزاده خوی بود و به جاه و مال و منال دنیوی هیچ اعتنا نداشت. محمد شاه قاجار چهار قریه از قرای خالصه اصفهان را که از آن جمله قریۀ « سین» و « گرگاب» بود به تیول و اقطاعش داد و او نپذیرفت؛ هر قدر اصرار کرد که چیزی از وی بخواهد این جمله را در جواب او گفت که « خواستن در درویشی کفر است؛ درویش را با خواست و خواسته چه کار »؛ شاه به او هزار تومان صلۀ نقد داد که همه را تا غروب همان روز بذل فقرا و درویشان کرد؛ چندان که برای خود او هزینۀ شام شب باقی نماند و در عین حال خرسند و خوشوقت بود که از بند کیسۀ زر و سیم، آزاد و با فقرا و درویشان یکسان شده است. در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه به سال 1274ق نیز صله ای نصیبش شد که همه را به فقرا و درویشان عطا کرد. وی به علم و معرفت و هنر و دانش اهمیت می داد و در تعلیم و تربیت فرزندانش نیز همین عقیده و همان رسم و شیوه را تلقین می فرمود.[۱]

از تذکره نویسان معاصرش نقل است که وی: « در محبت صادق است و با اهل وفا موافق؛ درویشی است از خود رسته و به مرام دل پیوسته؛ قلندری با حالت است و سمندری دور از آتش ملامت » و دیگری گفته: « شاعری است شیرین زبان و نکته سنجی است عذب البیان؛ در طرز قصیده سرایی تالی انوری و خاقانی و در رسم غزل آرایی شیخ و خواجه را ثانی؛ درعلوم ادب محسود فضلای عجم و عرب و در فن تاریخ و نسب جامع تر از جمیع کتب؛ خدمتش مفرح قلوب و حضرتش مفرج کروب؛ در گیتی به وفا و وفاق طلاق و در خلت و صفا یگانۀ آفاق».[۲]

هما در تحصیل علوم دینی مدت هجده سال درعتبات عالیات نزد شیخ حسن صاحب جواهر تحصیل علوم عقلی و نقلی اشتغال ورزید و چند سال هم به سیر و سیاحت و ریاضت پرداخت و در فن شاعری وصال شیرازی سمت استادی بر وی داشت. [۳]وی در سه شنبه، دوازدهم جمادی الاولی 1290 ق فوت و پیکرش را در آستانۀ بقعة امامزاده احمد به خاک سپردند.[۴]

همای شیرازی دارای پنج پسر و سه دختر بودند که سه پسر وی میرزا محمد حسین عنقا و محیی الدین محمد سها ( 1262- 1338ق) و میرزا ابوالقاسم طرب ( 1276-1330ق) اکبر و ارشد آنها و جزو مشاهیر و مفاخر اصفهان بودند.

تحصیلات

محیی الدین محمد سها فنون ادب فارسی و عربی را نزد پدرش و دیگر اساتید آن زمان تحصیل کرده و تمام شعب و فروع این فنون را از صرف و نحو و معانی و بیان و بدیع و عروض و قافیه و نقد الشعر و غیره را نیک آموخته بود، در قواعد و رموز شعر و شاعری و فن تاریخ و انساب و معرفة الکتب و تراجم و رجا ل به خصوص رجال شعر و ادب و عرفان اعم از فارسی و عربی تسلطی کامل و حضور ذهنی غریب داشت.

شاگردان

وی شاگردان زیادی را تربیت کرده از جمله:

وحید دستگردی اصفهانی

میرزا عبدالحسین خان ادیب فرهمند

برادر کوچکترش میرزا ابوالقاسم طرب .

از معاشران وی نیز میرزا حسن خان جابری انصاری،[۵] میرزا شکرالله منعم اصفهانی، میرزا عباس خان شیدا، سید محمد حقایق و بسیاری دیگر از شعرای اصفهان بودند.

جایگاه

جایگاه علمی

او در شناخت رمـوز شـعر و شـاعرى و تاريخ و انساب و كتاب شناسى و رجال شناسـى بـه خصـوص رجـال شـعر وادب و عرفان تسلّطى كافى و حضور ذهنى عجيب داشت.[۶]

احاطه ى او در شعر و شاعرى به قـدرى بود كه دوستانش به او لقب «شعر مجسّم » داده بودند. استاد همايى در ايـن خصـوص مــی گويــد: شــبى تــا نزديكــى صــبح بــا سبحه(تسبيح) نام دويست شاعر و احوالات ايشان را بيان نمود.

ظل السلطان حکمران مستبد اصفهان بعد از وفات عنقا ( 1308ق) منصب شاعر حضور و لقب ملک الشعرایی او را به سها تفویض کرد. یک چند هم او را به این لقب می خواند ولیکن شاعر در باطن از این امر کراهت و انزجار داشت؛ چون وی با آزادگی و بی قیدی خو گرفته بود و طبع و حال او با اشغال و مناصبی که آزادی او را محدود می کرد، مباینت داشت. بدین دلیل از شغل و منصب شاعر حضور مستعفی شد و به جای ملک الشعراء او را ملک الادباء خطاب کردند. اگر چه خود او این لقب را نیز نمی پسندید و سادگی نام سُها را بر آن قبیل عناوین مطلقاً ترجیح می داد.

محمود هدايت در گلزار جاويدان او را اينگونه معرّفى می كند:

نام ناميش ميـرزا محمّد و دومين فرزند هماى شيرازى است و از گوينـدگان نـامى اصـفهان بـوده در شناسايى سبك ها و شيوه هاى سخن و فهم دقايق شعرى كم نظير بوده. از اقسام شـعر به غزل سرايى رغبت بسيار داشته و بيشتر اوقات خود را در صحارى سرسبز و سـايه درختان تناور و در كنار نهرهاى آب می گذرانيده و به زمزمه شعرى مترنّم بوده، سها در همه عمر مجرّد زيست و گامى از صراط تقوا و صحّت عمل منحرف نگشـت. در هفتاد و چند سالگى در سنه 1338 هجرى قمرى درگذشت و در تخت فولاد اصفهان مدفون گرديد.

آثار و فعالیت ها

آثار

در سبک شعری سها باید گفت که غزل سرا بود ولی در قصیده و دیگر انواع شعر به تفنن طبع آزمایی می کرد. در شیوۀ غزل گویی با رعایت طرز عراقی جدید پیرو مکتب سعدی و حافظ بود. ما بین شعرای عرفانی بعد از سنایی و عطار و مولوی که به ایشان سخت معتقد بود و اشعارشان را بسیار از بر داشت. شعر شاه قاسم انوار را بسیار می پسندید و دیوان خطی او را مرتباً می خواند و غزل های او را استقبال می کرد.

یکی از خصوصیات شعر سها این است که در رعایت مناسبات لفظی وآرایه های شعری تقید و اهتمام فوق العاده داشت چندان که هیچ شعری را بدون جمع شدن اسباب نمی گذاشت و گفته های او غالباً بهترین مثال برای اعمال آن قبیل صنایع است.

سها از هجو و هزل سخت احترازداشت و حتی الامکان طبع خود را به هجو گویی و هزّالی آلوده نمی ساخت.

ازسها آثاری به جا مانده از جمله:

  1. نسخه خطی «دیوان اشعار» سها در کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره1000 در 87 برگ و به خط نستعلیق موجود است که شامل قصاید و رباعیات است.و طبق نوشته مؤلف در اول نسخه حاضر، فقط مقداری از اشعار او در این نسخه است.
  2. نسخه دیگر از دیوان اشعار او در کتابخانه ملی تهران به شماره 20177 که شامل غزلیات وی است .[۷]
  3. قسمتی از اشعار سها در کتاب «برگزیدة دیوان سه شاعر » اصفهان از خاندان همای شیرازی همراه با مقدمۀ مفصل و تعلیقات و حواشی از جاللالدین همایی و با همت ایشان به سال و 1343ش در تهران به زیور طبع آراسته گردید.
  4. از آثار دیگر وی «رساله عاشق و معشوق» در شعر به زبان فارسی که ضمن دیوان اشعارش در کتابخانه مجلس شورای اسلامی آمده است .[۸]

از غزلهاى عرفانى اوست:

بــه بارگــاه محبّـت گــدا و شــاه يكيســتگدا و شاه در ايـن طرفـه بارگـاه يكيسـت
فــداى بــزم محبّت شــوم كــه در آنجــابه جاه و مرتبه درويش و پادشاه يكيسـت [۹]

فعالیت ها

اولین انجمن شعری اصفهان که سها آن را درک کرده بود، انجمن ابوالفقراء، ملا محمد باقر بن محمد تقی گزی اصفهانی (م: 1286ق)، و انجمن حقایق در مدرسة حقایق که مؤسس آن سید محمد حقایق شیرازی بود و آخرین آنها انجمن شیدا است. سها در انجمن ابوالفقراء مانند دهقان سامانی داخل جرگۀ جوانان شمرده می شد و پیران و پیش کسوتانش هما، شهاب، آشفته، مسکین و پرتو و جمعی از آن قبیل بودند؛ اما در انجمن شیدا خود بزرگترین شیخ راهنما و استاد کهنه کار بود. وی در همة انجمن های اصفهان جزو اعضای ثابت همیشگی محسوب می شد و تا جایی که ممکن بود حضور در انجمن و شرکت در ساختن غزل های طرحی را ترک نمی کرد. همچنین وی در تشکیل انجمن های شعری در اصفهان از مشوقان بزرگان این گونه انجمن ها بوده است. عباس خان شیدا در ابتدا به تشویق و راهنمایی سها موفق به تأسیس انجمن شعرا شد. سها در جوانی نزد پدرش خط نستعلیق را تعلیم گرفته و مایۀ خوشنویسی را تحصیل کرده بود. پیش استادان شکسته نویس نیز مشق کرد و برای کتابت و تحریرات خود همین شیوة خط را اختیار نمود.

سیره اخلاقی

وی دارای ذوقی سلیم و حافظۀ بسیار قوی بود که تا آخرین دقایق حیاتش نقصانی فاحش در آن راه نیافته بود. همچنین صاحب طبعی کریم و قلبی بسیار عطوف و رؤوف و مهربان و رحیم و روحی بی اندازه سلیم و حلیم و بردبار و بی آزار بود؛ چنان که به جرأت می توان گفت که آزارش به موری نمی رسید. حس ترحم و احساس و عطوفت و دل نمودگی وی اختصاص به اقربا و نزدیکانش نداشت ، بلکه بیگانگان حتی حیوانات نیز مشمول احسان و نرم دلی و تیمار داری وی بودند.

وی مردی ساده دل و نازک طبع و نیک اندیش و بلند همت و صادق بود. در خوی زهد و قناعت و درویشی و وارستگی و در خصلت دینداری وتصلب در عقاید مذهبی و سلوک طریقۀ حقۀ شیعه امامیه و صدق و خلوص اعتقاد در رسالت نبی اکرم و ولایت ائمة دین و ثنا خوانی و مداح خاندان عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین ،وارث آیین پدر و همخوی برادرانش بود .

سها در اثر همان خوی آزادگی و بی علاقگی به امور دنیا در مدت عمرش هیچ تأهل اختیار نکرد و تا پایان عمر در خانة موروثی به سر برد.[۱۰]

وفات

وی در روز سه شنبه 23 ماه صفر 1338 در پى ابتلا به مرض باد سرخ دار فانى را وداع گفـت؛ و در تكيه ى فيض تخت فولاد مدفون گرديد.

سها در پـى درگذشــت بــرادر كوچــك خــود طَــرَب سرپرستى فرزندان او از جمله استاد همايى را از سـيزده سـالگى تـا بيسـت و يـك سالگى او(تا زمان حيات خويش) به عهده گرفت. استاد همايى رشد و بالندگى خويش را مرهون تعليم و تربيت و سرپرستى عموی خود سُها می داند و در وفات او چنين سروده است:

دريغــا كــز جفــاى دور گــردونسـپهر فضـل را ُشـد اختـرى گُّم
سُهايى را غروب آمد كـه از فضـلبُد او خورشيد و اهل فضـل انجـم

پانویس

  1. همایی، برگزیده دیوان سه شاعر اصفهان، مقدمه، صص10-14
  2. مذهب اصفهانی، تذکره مدایح معتمدیه، ص937.
  3. همایی، برگزیده دیوان سه شاعر اصفهان، مقدمه، صص24-27 .
  4. همایی، برگزیده دیوان سه شاعر اصفهان، مقدمه، ص7.
  5. جابری انصاری، بدایع و نوادر، ص18 .
  6. نصری، پایان شب سخن سرایی، ص50 .
  7. درایتی، فهرستواره دست نوشته های ایران، ج5 ،ص204 .
  8. درایتی، فهرستواره دست نوشته های ایران، ج7 ،ص406.
  9. نصرى، پايان شب سخن سرايى، صص53 ـ 50
  10. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد ، ج۲، صص498-500.

منابع

  • لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج۲، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.