این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «فتح‌الله جلالی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (اصلاح لینک)
(ویرایش متن و افزودن رده)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند تصویر}} {{نیازمند جعبه اطلاعات}} {{نیازمند ویرایش}} {{بررسی رده}}
{{نیازمند تصویر}} {{نیازمند جعبه اطلاعات}}'''ميرزا فتح‌اللّه خان جلالى'''(1289ق-1336ق) شاعر خوشنويس اصفهانی در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری است.
'''ميرزا فتح‌اللّه خان جلالى''' شاعر خوشنويس اصفهانی در قرن سیزدهم و چهرادهم شمسی است.


==زندگی‌ نامه==
==زندگی‌‌نامه==
وی فرزند [[عبدالرحیم افسر|مرحوم ميرزا عبدالرحيم افسر]] فرزند [[محمد علی مسکین اصفهانی|ميرزا محمدعلى مسكین اصفهانى]] در سال ۱۲۸۹ قمرى(۱۲۵۱ شمسی) بـه دنيـا آمد. میرزا فتح الله خان جلالی از شاگردان [[محمد کاشی|آخوند كاشى]] بوده و علوم عربى و ادبـى را نـزد او فـرا گرفتـه است. خط نستعليق را از پدر خود فراگرفـت. پـس از كسـب كمـالات صـورى در سلسله ى صوفيه وارد شد و در خدمت مرحوم [[ملا سلطانعلى گنابادى]] ارادت ورزيد. وى در حسن خط و سرودن شعر يد طولايى به هم رسانيد ديوانى از اشـعار فـراهم آورد و چندين كتاب را به خط خود براى چاپ تحرير كرد. از نمونه هاى خط زيباى او مى توان به كتيبه هاى ضريح مطهر مرقد [[سید محمدباقر شفتی|آيةاللّـه سـيد محمدباقر شفتى]] و كاشی هاى [[مسجد سيد]] اصفهان و [[مسجد رکن الملک|مسجد ركن الملك]] در [[تخت فولاد|تخت فـولاد]] اشاره كرد.<ref>معلم حبيب آبادى،مكارم الآثار، ج۸ ،ص۳۰۰۷.</ref>از شاگردان مهم و معروف او در خط بايد بـه [[عبدالجواد خطیب|ميـرزا عبـدالجواد خطيـب]]، [[اسداللّه رجالی|ميـرزا اسداللّه رجالى]] و[[عباس خان شیدای دهکردی|عباس شيدا]] اشاره نمود.<ref>قدسى، منوچهر، خوشنويسى در كتيبه هاى اصفهان، ص۹۷.</ref>
مرحـوم [[جلال‌الدین همایی|همـايى]] او را از خطاطـان معـروف اصـفهان و از بهتـرين و معروف ترین شاگردان پدرش افسر معرفى مى كند كه درآمد امرار معاش خود را از طريـق كتابـت كتب خطى و چاپى و تعليم و مشق خط به طالبان اين هنر كسب مى كرده و زنـدگى فقيرانه اى داشته است. در اوايل شاعرى '''«رشيدا»''' و سپس تخلّص'''«جلالى»''' را بـراى خود انتخاب نمود. مرحوم همايى در تاريخ اصفهان راجع به او مى نگارد:<blockquote>«مردى آرام و خليق و درويش منش بود و اغلب غزليات خود را با مشرب عارفانه مى سرود، او را در انجمن شعرا كه در منزل مرحوم ميرزا عباس‌خان شيدا داير مى شد زيارت كردم و اشعارش را شنيده ام».<ref>همايى، تاريخ اصفهان(هنر و هنرمندان)، ص185.</ref></blockquote>
[[جلال الدین همایی|مرحـوم همـايى]] او را از خطاطـان معـروف اصـفهان و از بهتـرين و معروف ترین شاگردان پدرش افسر معرفى مى كند كه درآمد امرار معاش خود را از طريـق كتابـت كتب خطى و چاپى و تعليم و مشق خط به طالبان اين هنر كسب مى كرده و زنـدگى فقيرانه اى داشته است. در اوايل شاعرى '''«رشيدا»''' و سپس تخلّص'''«جلالى»''' را بـراى خود انتخاب نمود. مرحوم همايى در تاريخ اصفهان راجع به او مى نگارد:<blockquote>«مردى آرام و خليق و درويش منش بود و اغلب غزليات خود را با مشرب عارفانه مى سرود، او را در انجمن شعرا كه در منزل مرحوم ميرزا عباسخان شيدا داير مى شد زيارت كردم و اشعارش را شنيده ام».<ref>همايى، جلال الدين، تاريخ اصفهان، هنر و هنرمندان،ص۱۸۵</ref></blockquote>جلالى علاوه بر خوشنويسى و شاعرى در نثر نيز قلمى پخته و شيرين داشته است و به روش رايج و معمول منشيان و مترسلان عصر خود كه دنباله ى سبك نشاط و قائم مقام است نثرى فصيح و استوار اما با اطناب مى نوشت. از جمله آثار منثور او مقدمه اى است كه براى گنجينه اسرار عمان سامانى(چاپ سنگى، اصفهان شوال ۱۳۰۶)نگاشته كه متن آن چنين است:{{شعر}}
{{ب|اى آن كه تو را نـه مثـل و نـه يـار بـود|معشوقى و عاشق كشی ات كــار بــود}}
{{ب|هر دل كه شد از عشق تو پرخون به جهان|آن دل نــه، كــه گنجينــه ى اســرار بــود}}{{پایان شعر}}
عاشقان صادق را جان باختن در كوى يكتا معشوقى سزاست كه هر ذره از ذرات‌ كائنات به حركات عشقى در اوج هواى محبتش سرگردان، و قاطبه ى موجودات در موج خيز عمان معرفتش مستغرق و حيرانند...
{{شعر}}{{ب|عشّاق تو رو بـه سـوى هـر در نكننـد|رو جز سوى تو به سـوى ديگـر نكننـد}}
{{ب|از خواهش آب، تشنگان تـو بـه چشـم|بينند دو صد فـرات و لـب تـر نكننـد}}{{پایان شعر}}


مؤلف حديقةالشعرا نيز درباره ى او نوشته است:در سال ۱۳۰۲ او را در اصفهان ملاقات كردم، به سن هفـده سـاله بود مشغول تحصيل مقدمات. از ذهن و هوشش تعريف مى كردند. خـط نسـتعليق را خوب مى نوشت به قسمى كه جد و اقرانش اصرار مى كردند كه رشيدا تخلّص نمايد و پدرش به ملاحظه ى اين كه مغرور نشود مى گفت: لايق اين تخلّص نيست.<ref>ديوان بيگى، سيد احمد، حديقةالشعراء، ج۱،ص۳۷۳.</ref>
===ولادت===
وی در سال ۱۲۸۹ ق مطابق با ۱۲۵۱ ش بـه دنيـا آمد.  


[[حسن جابری انصاری|ميرزا حسن خان جابرى]] در '''بدایع و نوادر''' مى نويسد وى سالها روزنامه فرهنگ را نوشته و بازى شـطرنج را اسـتاد اسـت.<ref>جابرى انصارى، حسن خان، بدايع و نوادر، ص۲۲.</ref>
===خاندان===
او فرزند [[عبدالرحیم افسر|مرحوم ميرزا عبدالرحيم افسر]] فرزند [[محمد علی مسکین اصفهانی|ميرزا محمدعلى مسكین اصفهانى]] است.<ref>همایی، تاریخ اصفهان(هنر و هنرمندان)، ص185.</ref>
 
===تحصیلات===
او در خوشنویسی، شاگردی پدرش را تا آن جا پیش برد که به درجه استادی رسید و نزد [[محمد کاشی|آخوند كاشى]] علوم عربى و ادبـى را فـرا گرفت. پـس از كسـب كمـالات صـورى در سلسله ى صوفيه وارد شد و در خدمت مرحوم ملا سلطانعلى گنابادى ارادت ورزيد.<ref>همایی، تاریخ اصفهان(هنر و هنرمندان)، ص97؛ معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج8، ص3007.</ref>
 
===شاگردان===
از جمله برجسته ترین شاگردانش می توان به افراد ذیل اشاره نمود:
 
#[[اسداللّه رجالی|ميـرزا اسداللّه رجالى]]
#[[عبدالجواد خطیب|ميـرزا عبـدالجواد خطيـب]]
#میرزا عبدالوهاب ( دوم ) – نوادۀ آقا غلامعلی خطاط اصفهانی- که از آزادی خواهان روشنفکر عهد مشروطیت به شمار می رفت.
#[[عباس خان شیدای دهکردی|عباس شيدا]] <ref>قدسى، خوشنويسى در كتيبه هاى اصفهان، ص۹۷؛ همایی، تاریخ اصفهان(هنر و هنرمندان)، صص110-103.</ref>
 
==آثار==
از نمونه‌هاى خط زيباى او مى توان به كتيبه هاى ضريح مطهر مرقد [[سید محمدباقر شفتی|آيت اللّـه سـيد محمدباقر شفتى]] و كاشی هاى مسجد سيد اصفهان و [[تکیه مسجد رکن‌الملک|مسجد ركن الملک]] در [[تخت فولاد|تخت فـولاد]] اشاره كرد.<ref>معلم حبيب آبادى، مكارم الآثار، ج۸ ، ص۳۰۰۷.</ref>ترجمه قرآنی را نیز به خط خوش نگاشت که موجود است.<ref>فضائلی، اطلس خط، ص580.</ref>
 
از آثار به جای مانده جلالی در خط، بجز مرقعات و مشقهای فراوان، یکی کتابت مثنوی ارزشمند گنجینة الاسرار اثر میرزا نورالله [[نورالله عمان سامانی|عمان سامانى]] است که بجز خط، نثر مقدمه نیز به قلم فاخر جلالی است و در سال 1306ق در اصفهان به چاپ سنگی رسیده است.<ref>قدسى، خوشنويسى در كتيبه هاى اصفهان، ص96.</ref>
 
از دیگر آثار خطی دیوان ظهیر فاریابی است که حاج [[موسی شيخ الانصار|میرزا موسی انصاری]]، آن را به طبع و نشر رسانید و البته، همه اشعار آن مجموعه از ظهیر فاریابی نیست و شاید تسامح جلالیِ خطاط باعث این خلط شده است.
 
[[حسن جابری انصاری|ميرزا حسن خان جابرى]] در بدایع و نوادر مى نويسد: وى سالها روزنامه فرهنگ را نوشته و بازى شـطرنج را اسـتاد اسـت.<ref>جابرى انصارى، بدايع و نوادر، ص۲۲.</ref>


روزنامه‌ى فرهنگ در ایام حكومـت ظل السلطان در اصفهان به خط او انتشار می‌يافته است.   
روزنامه‌ى فرهنگ در ایام حكومـت ظل السلطان در اصفهان به خط او انتشار می‌يافته است.   


==وفات==
جلالى علاوه بر خوشنويسى و شاعرى در نثر نيز قلمى پخته و شيرين داشته است و به روش رايج و معمول منشيان و مترسلان عصر خود كه دنباله ى سبک نشاط و قائم مقام است نثرى فصيح و استوار اما با اطناب مى نوشت. نام او درصدر شعرای انجمن ادبی میرسید علی نقی خان اوحدی (سرتیپ) ثبت شده است. 
وفات جلالى در اول شوال سال ۱۳۳۶ قمرى كه ایام سخت قحطـى و مجاعـه ى اصفهان بود واقع شد. قبـرش در صـحن [[تکیه مادر شاهزاده|تكيـه ى مادرشـاهزاده]] نزديـك قبـر [[محمدصادق تخت‌فولادی|حـاج محمدصادق تخت فولادى]] در [[تخت فولاد]] است.
 
مؤلف حديقةالشعرا درباره ى او نوشته است:    <blockquote>در سال ۱۳۰۲ او را در اصفهان ملاقات كردم، به سن هفـده سـاله بود مشغول تحصيل مقدمات. از ذهن و هوشش تعريف مى كردند. خـط نسـتعليق را خوب مى نوشت به قسمى كه جد و اقرانش اصرار مى كردند كه رشيدا تخلّص نمايد و پدرش به ملاحظه ى اين كه مغرور نشود مى گفت: لايق اين تخلّص نيست.<ref>ديوان بيگى، حديقةالشعراء، ج۱، ص۳۷۳.</ref></blockquote>از اشعار اوست:   


مرحوم همايى مى نويسد: قبر جلالى و پدر و جدش هر سه در صحن تكيه ى مادرشاهزاده است كه فقط جلالـى سـنگ لـوح مختصـرى بدخط دارد و افسر و مسكين هيچكدام سنگ مزار ندارند.
{{شعر}}
از اشعار اوست:{{شعر}}
{{ب|توبـه كـنم نوبهـار اگـر بگـذارد|مى نخورم چشم يار اگر بگـذارد}}
{{ب|توبـه كـنم نوبهـار اگـر بگـذارد|مى نخورم چشم يار اگر بگـذارد}}
{{ب|بـر سـر عهـد تـو پايـدار بمـانم|دنيــى ناپايــدار اگــر بگــذارد<ref>همايى، همان، ص۱۸۶.</ref> <ref>لطفی،تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان،ص۱۷۷.</ref>}}
{{ب|بـر سـر عهـد تـو پايـدار بمـانم|دنيــى ناپايــدار اگــر بگــذارد<ref>همايى، تاریخ اصفهان(هنر و هنرمندان)، ص۱۸۶.</ref> <ref>لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص۱۷۷.</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


==وفات==
وی در اول شوال سال ۱۳۳۶ ق كه ایام سخت قحطـى و مجاعـه‌ى اصفهان بود وفات یافت و قبـرش در صـحن [[تکیه مادر شاهزاده|تكيـه ى مادرشـاهزاده]] نزديـک قبـر [[محمدصادق تخت‌فولادی|حـاج محمدصادق تخت فولادى]] در [[تخت فولاد]] است.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص439-438.</ref> 
مرحوم همايى مى نويسد: قبر جلالى و پدر و جدش هر سه در صحن تكيه ى مادرشاهزاده است كه فقط جلالـى سـنگ لـوح مختصـرى بدخط دارد و افسر و مسكين هيچكدام سنگ مزار ندارند.<ref>همایی، تاریخ اصفهان(هنر هنرمندان)، ص85.</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منبع==
==منابع==


*تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفی (حامد اصفهانی)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.
*لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.
*مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.


[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:شاگردان آخوند کاشی]]
[[رده:خطاطان]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
[[رده:علمای قرن 14]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۳۱

ميرزا فتح‌اللّه خان جلالى(1289ق-1336ق) شاعر خوشنويس اصفهانی در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری است.

زندگی‌‌نامه

مرحـوم همـايى او را از خطاطـان معـروف اصـفهان و از بهتـرين و معروف ترین شاگردان پدرش افسر معرفى مى كند كه درآمد امرار معاش خود را از طريـق كتابـت كتب خطى و چاپى و تعليم و مشق خط به طالبان اين هنر كسب مى كرده و زنـدگى فقيرانه اى داشته است. در اوايل شاعرى «رشيدا» و سپس تخلّص«جلالى» را بـراى خود انتخاب نمود. مرحوم همايى در تاريخ اصفهان راجع به او مى نگارد:

«مردى آرام و خليق و درويش منش بود و اغلب غزليات خود را با مشرب عارفانه مى سرود، او را در انجمن شعرا كه در منزل مرحوم ميرزا عباس‌خان شيدا داير مى شد زيارت كردم و اشعارش را شنيده ام».[۱]

ولادت

وی در سال ۱۲۸۹ ق مطابق با ۱۲۵۱ ش بـه دنيـا آمد.

خاندان

او فرزند مرحوم ميرزا عبدالرحيم افسر فرزند ميرزا محمدعلى مسكین اصفهانى است.[۲]

تحصیلات

او در خوشنویسی، شاگردی پدرش را تا آن جا پیش برد که به درجه استادی رسید و نزد آخوند كاشى علوم عربى و ادبـى را فـرا گرفت. پـس از كسـب كمـالات صـورى در سلسله ى صوفيه وارد شد و در خدمت مرحوم ملا سلطانعلى گنابادى ارادت ورزيد.[۳]

شاگردان

از جمله برجسته ترین شاگردانش می توان به افراد ذیل اشاره نمود:

  1. ميـرزا اسداللّه رجالى
  2. ميـرزا عبـدالجواد خطيـب
  3. میرزا عبدالوهاب ( دوم ) – نوادۀ آقا غلامعلی خطاط اصفهانی- که از آزادی خواهان روشنفکر عهد مشروطیت به شمار می رفت.
  4. عباس شيدا [۴]

آثار

از نمونه‌هاى خط زيباى او مى توان به كتيبه هاى ضريح مطهر مرقد آيت اللّـه سـيد محمدباقر شفتى و كاشی هاى مسجد سيد اصفهان و مسجد ركن الملک در تخت فـولاد اشاره كرد.[۵]ترجمه قرآنی را نیز به خط خوش نگاشت که موجود است.[۶]

از آثار به جای مانده جلالی در خط، بجز مرقعات و مشقهای فراوان، یکی کتابت مثنوی ارزشمند گنجینة الاسرار اثر میرزا نورالله عمان سامانى است که بجز خط، نثر مقدمه نیز به قلم فاخر جلالی است و در سال 1306ق در اصفهان به چاپ سنگی رسیده است.[۷]

از دیگر آثار خطی دیوان ظهیر فاریابی است که حاج میرزا موسی انصاری، آن را به طبع و نشر رسانید و البته، همه اشعار آن مجموعه از ظهیر فاریابی نیست و شاید تسامح جلالیِ خطاط باعث این خلط شده است.

ميرزا حسن خان جابرى در بدایع و نوادر مى نويسد: وى سالها روزنامه فرهنگ را نوشته و بازى شـطرنج را اسـتاد اسـت.[۸]

روزنامه‌ى فرهنگ در ایام حكومـت ظل السلطان در اصفهان به خط او انتشار می‌يافته است.

جلالى علاوه بر خوشنويسى و شاعرى در نثر نيز قلمى پخته و شيرين داشته است و به روش رايج و معمول منشيان و مترسلان عصر خود كه دنباله ى سبک نشاط و قائم مقام است نثرى فصيح و استوار اما با اطناب مى نوشت. نام او درصدر شعرای انجمن ادبی میرسید علی نقی خان اوحدی (سرتیپ) ثبت شده است.

مؤلف حديقةالشعرا درباره ى او نوشته است:

در سال ۱۳۰۲ او را در اصفهان ملاقات كردم، به سن هفـده سـاله بود مشغول تحصيل مقدمات. از ذهن و هوشش تعريف مى كردند. خـط نسـتعليق را خوب مى نوشت به قسمى كه جد و اقرانش اصرار مى كردند كه رشيدا تخلّص نمايد و پدرش به ملاحظه ى اين كه مغرور نشود مى گفت: لايق اين تخلّص نيست.[۹]

از اشعار اوست:

توبـه كـنم نوبهـار اگـر بگـذاردمى نخورم چشم يار اگر بگـذارد
بـر سـر عهـد تـو پايـدار بمـانمدنيــى ناپايــدار اگــر بگــذارد[۱۰] [۱۱]

وفات

وی در اول شوال سال ۱۳۳۶ ق كه ایام سخت قحطـى و مجاعـه‌ى اصفهان بود وفات یافت و قبـرش در صـحن تكيـه ى مادرشـاهزاده نزديـک قبـر حـاج محمدصادق تخت فولادى در تخت فولاد است.[۱۲]

مرحوم همايى مى نويسد: قبر جلالى و پدر و جدش هر سه در صحن تكيه ى مادرشاهزاده است كه فقط جلالـى سـنگ لـوح مختصـرى بدخط دارد و افسر و مسكين هيچكدام سنگ مزار ندارند.[۱۳]

پانویس

  1. همايى، تاريخ اصفهان(هنر و هنرمندان)، ص185.
  2. همایی، تاریخ اصفهان(هنر و هنرمندان)، ص185.
  3. همایی، تاریخ اصفهان(هنر و هنرمندان)، ص97؛ معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج8، ص3007.
  4. قدسى، خوشنويسى در كتيبه هاى اصفهان، ص۹۷؛ همایی، تاریخ اصفهان(هنر و هنرمندان)، صص110-103.
  5. معلم حبيب آبادى، مكارم الآثار، ج۸ ، ص۳۰۰۷.
  6. فضائلی، اطلس خط، ص580.
  7. قدسى، خوشنويسى در كتيبه هاى اصفهان، ص96.
  8. جابرى انصارى، بدايع و نوادر، ص۲۲.
  9. ديوان بيگى، حديقةالشعراء، ج۱، ص۳۷۳.
  10. همايى، تاریخ اصفهان(هنر و هنرمندان)، ص۱۸۶.
  11. لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص۱۷۷.
  12. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص439-438.
  13. همایی، تاریخ اصفهان(هنر هنرمندان)، ص85.

منابع

  • لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.