این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «جلالالدین همایی»
Kh1.fatemi (بحث | مشارکتها) (ایجاد رده مدفونین در تخت فولاد) |
Kh1.fatemi (بحث | مشارکتها) (ویرایش تکمیلی) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
[[پرونده:J-homaee.jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل|'''جلال الدين همايی شيرازی اصفهانی''' متخلّص بـه '''سـنا''' فرزنـد ميـرزا ابوالقاسم محمدنصير ]] | [[پرونده:J-homaee.jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل|'''جلال الدين همايی شيرازی اصفهانی''' متخلّص بـه '''سـنا''' فرزنـد ميـرزا ابوالقاسم محمدنصير ]] | ||
'''جلال الدين همايی شيرازی اصفهانی''' متخلّص بـه '''سـنا''' فرزنـد ميـرزا ابوالقاسم محمدنصير متخلّص به طـرب كـوچكترين فرزنـد شـاعر و عـارف | '''جلال الدين همايی شيرازی اصفهانی''' متخلّص بـه '''سـنا''' فرزنـد ميـرزا ابوالقاسم محمدنصير متخلّص به طـرب كـوچكترين فرزنـد شـاعر و عـارف همـای شيرازی از دانشمندان عالیقدر معاصر. شاعر، خوشنویس، مورّخ، ادیب و دانشمند جامع بود. | ||
سطر ۱۱: | سطر ۱۱: | ||
در خانواده ای اهل هنر و ادب متولّد شد. از ۵سالگی نزد مادر قرآن و ادعیه و گلستان و اشعار حافظ را فرا گرفت. سپس در مکتب خانه تحصیل کرد و مدّتی شاگرد [[عبدالغفار پاقلعه ای|میرزا عبدالغفار پاقلعه ای]] بود. در سال 1326ق به مدرسه حقایق و سال بعد به مدرسه قدسیه رفت و در همان زمان نزد [[محمدتقی بن محمدباقر اصفهانی (کاتب)|ملّا محمّد تقی کاتب]] به مشق خط پرداخت. | در خانواده ای اهل هنر و ادب متولّد شد. از ۵سالگی نزد مادر قرآن و ادعیه و گلستان و اشعار حافظ را فرا گرفت. سپس در مکتب خانه تحصیل کرد و مدّتی شاگرد [[عبدالغفار پاقلعه ای|میرزا عبدالغفار پاقلعه ای]] بود. در سال 1326ق به مدرسه حقایق و سال بعد به مدرسه قدسیه رفت و در همان زمان نزد [[محمدتقی بن محمدباقر اصفهانی (کاتب)|ملّا محمّد تقی کاتب]] به مشق خط پرداخت. | ||
در دوازدهم فروردين ماه سال ۱۳۳۰شمسی پدر خويش را از دست داد و تحت سرپرستی عموی خويش [[ | در دوازدهم فروردين ماه سال ۱۳۳۰شمسی پدر خويش را از دست داد و تحت سرپرستی عموی خويش [[محیی الدین محمد سُها|ميرزا محيی الدين محمد]] متخلّص به سها تحصيلات خويش را در علوم قديمه از جمله مباحث دينی و طلبگی كه از سال ۱۳۲۸ در [[ مدرسه علمیه نیم آورد|مدرسه ی نيم آورد]] آغاز نموده بود ادامه داد. | ||
در سال ۱۳۳۱ حجره نشين مدرسه ی نيم آورد شد و از محضر آيتاللّه العظمی [[سید محمدباقر درچهای |سيدمحمدباقر درچه ای]] بهره مند گرديد. | در سال ۱۳۳۱ حجره نشين مدرسه ی نيم آورد شد و از محضر آيتاللّه العظمی [[سید محمدباقر درچهای |سيدمحمدباقر درچه ای]] بهره مند گرديد. | ||
از ديگر اساتيد او بايد به شيخ [[علی مدرس يزدی]] وحاج [[سيد محمدكاظم كروندی]] و آخوند ملا [[عبدالکریم گزی |عبدالكريم گزی]] و حاج ميرزا [[علی آقاواعظ]] و ميرزا [[ابوالقاسم ناصرحكمت]] و حاج آقا [[رحیم ارباب |رحيم ارباب]] اشاره نمود. | از ديگر اساتيد او بايد به شيخ [[علی مدرس یزدی|علی مدرس يزدی]] وحاج [[سيد محمدكاظم كروندی]] و آخوند ملا [[عبدالکریم گزی |عبدالكريم گزی]] و حاج ميرزا [[علی آقاواعظ]] و ميرزا [[ابوالقاسم ناصرحكمت]] و حاج آقا [[رحیم ارباب |رحيم ارباب]] اشاره نمود. | ||
در فقه، اصول، ادبیات عرب، منطق، فلسفه، هیأت، ریاضی، طب، اخلاق، کلام و حدیث به تحصیل پرداخته و در هر کدام از این رشته ها مهارتی به سزا یافت. | در فقه، اصول، ادبیات عرب، منطق، فلسفه، هیأت، ریاضی، طب، اخلاق، کلام و حدیث به تحصیل پرداخته و در هر کدام از این رشته ها مهارتی به سزا یافت. | ||
سطر ۴۳: | سطر ۴۳: | ||
همچنین او به زادگاه خود علاقه فراوان داشت و از هر فرصتی برای گردآوری اطلاعات و تألیف مقاله و کتاب درباره تاریخ، فرهنگ و هنر اصفهان استفاده می کرد. | همچنین او به زادگاه خود علاقه فراوان داشت و از هر فرصتی برای گردآوری اطلاعات و تألیف مقاله و کتاب درباره تاریخ، فرهنگ و هنر اصفهان استفاده می کرد. | ||
از مقامات علمی او می توان به اجازه ی روايتـی از آيـت اللّـه آقـا [[شـيخ مرتضـی آشتيانی]] ، شيخ [[محمدحسین فشارکی اصفهانی |محمدحسـين فشـاركی]] و آقـا [[سید محمد نجف آبادی |سـيد محمـد نجـف آبـادی]] و مرحـوم [[عبدالحسین | از مقامات علمی او می توان به اجازه ی روايتـی از آيـت اللّـه آقـا [[شـيخ مرتضـی آشتيانی]] ، شيخ [[محمدحسین فشارکی اصفهانی |محمدحسـين فشـاركی]] و آقـا [[سید محمد نجف آبادی |سـيد محمـد نجـف آبـادی]] و مرحـوم [[سید عبدالحسین سید العراقین|سيدالعراقين]] اشاره كرد.<ref> همايی، جلال الدين، تاريخ اصفهان، مجلد هنر و هنرمندان، مقدمه كتاب، ص 31.</ref> سراسر زندگی او به تدريس و تأليف گذشـت و از پسـت و مناصـب پيشـنهادی دستگاه حاكمه ی طاغوت اعراض می نمود. <ref>گلی زوارهای، ناصح صالح، ص268.</ref> | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
سطر ۶۲: | سطر ۶۲: | ||
8 ـ همايی نامه | 8 ـ همايی نامه | ||
9 ـ | 9 ـ شعوبيه | ||
10 ـ ديوان سه شاعر | 10 ـ ديوان سه شاعر | ||
11 ـ مقدمه ديوان طرب كه حاوی مطالب بسيار ارزشمند است. | 11 ـ مقدمه ديوان طرب كه حاوی مطالب بسيار ارزشمند است. | ||
او علاوه بر مقالات فراوان و همکاری در تدوین کتابهای درسی تألیفات فراوانی را از خود به جای نهاد از جمله: | او علاوه بر مقالات فراوان و همکاری در تدوین کتابهای درسی تألیفات فراوانی را از خود به جای نهاد از جمله: | ||
سطر ۱۲۸: | سطر ۱۲۹: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
برگرفته از کتاب [[تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]: | برگرفته از کتاب [[تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]: ، پژوهش و تألیف لطفی علیرضا (اصفهانی حامد )،معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان:سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰. | ||
برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶. | برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶. |
نسخهٔ ۱۹ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۰۱
جلال الدين همايی شيرازی اصفهانی متخلّص بـه سـنا فرزنـد ميـرزا ابوالقاسم محمدنصير متخلّص به طـرب كـوچكترين فرزنـد شـاعر و عـارف همـای شيرازی از دانشمندان عالیقدر معاصر. شاعر، خوشنویس، مورّخ، ادیب و دانشمند جامع بود.
این صفحه نیازمند تکمیل یا تصحیح است. این تکمیل شامل موارد علمی، اطلاعات به روز و یا سایر موضوعات است و شما می توانید در کامل تر شدن دانشنامه همراه ما باشید. |
زندگی نامه
بنا به نوشته ی خود در سحر چهارشنبه غـره رمضـان المبـارک سـنه 1317 قمری مطابق با 19 دی ماه 1278 شمسی در خانه ی مـوروثی جـد خـويش همـای شيرازی جلو خان حاج هادی در محله ی پاقلعه ی اصفهان ديده به جهان گشود.
در خانواده ای اهل هنر و ادب متولّد شد. از ۵سالگی نزد مادر قرآن و ادعیه و گلستان و اشعار حافظ را فرا گرفت. سپس در مکتب خانه تحصیل کرد و مدّتی شاگرد میرزا عبدالغفار پاقلعه ای بود. در سال 1326ق به مدرسه حقایق و سال بعد به مدرسه قدسیه رفت و در همان زمان نزد ملّا محمّد تقی کاتب به مشق خط پرداخت.
در دوازدهم فروردين ماه سال ۱۳۳۰شمسی پدر خويش را از دست داد و تحت سرپرستی عموی خويش ميرزا محيی الدين محمد متخلّص به سها تحصيلات خويش را در علوم قديمه از جمله مباحث دينی و طلبگی كه از سال ۱۳۲۸ در مدرسه ی نيم آورد آغاز نموده بود ادامه داد.
در سال ۱۳۳۱ حجره نشين مدرسه ی نيم آورد شد و از محضر آيتاللّه العظمی سيدمحمدباقر درچه ای بهره مند گرديد.
از ديگر اساتيد او بايد به شيخ علی مدرس يزدی وحاج سيد محمدكاظم كروندی و آخوند ملا عبدالكريم گزی و حاج ميرزا علی آقاواعظ و ميرزا ابوالقاسم ناصرحكمت و حاج آقا رحيم ارباب اشاره نمود.
در فقه، اصول، ادبیات عرب، منطق، فلسفه، هیأت، ریاضی، طب، اخلاق، کلام و حدیث به تحصیل پرداخته و در هر کدام از این رشته ها مهارتی به سزا یافت.
در این سالها او با تنگدستی و قناعت روزگار را سپری ساخت و در مدارس حوزه علمیه اصفهان تدریس نمود. مدّتی نیز در مدارس جدید مانند مدرسه قدسیه و دبیرستان صارمیه تدریس کرد.
در سال ۱۳۰۷ش به تهران آمد و به استخدام وزارت معارف درآمد و از سال ۱۳۱۰ به تدریس در دبیرستان دارالفنون و دبیرستان شرف و دبیرستان نظام و دانشکده افسری پرداخت و کم کم در دانشگاه تدریس کرد. ابتدا در دانشکده حقوق و سپس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تدریس نمود تا اینکه در سال ۱۳۴۵ش بازنشسته شد ولی به تدریس ادامه داد.
در طول این سالها استاد همایی از آموختن و تحقیق و تألیف باز نایستاد و ده ها مقاله و کتاب و رساله تحقیقی و ارزنده پدید آورد. همایی چون بزرگان خاندان خود خط خوشی داشت و در شعر صاحب قریحه ای پویا و استعدادی قابل تحسین بود و در شعر «سنا» تخلّص می کرد. نمونه هایی از اشعار دوران جوانی او در سال ۱۳۴۲ق در کتاب «دانشنامه» که مرحوم الفت آن را گردآوری نموده، به طبع رسیده است.
از آخرين اشعار او می توان به ابیات زیر که از مثنوی ها و غزلیات سروده ی وی است اشاره نمود:
پایان شب سخنسرایی | میگفت ز سوزِ دل همایی | |
جز وهم محال پرورم نیست | میمیرم و مرگ باورم نیست | |
در خوابگه عدم بَرَندم | لب تا ابد از سخن ببندم ...[۱] |
**** | ||
عمــری بــه عبــث در ره مقصــود دويــديم | يـك عمـر دويـديم و بـه مقصـد نرسـيديم | |
چـــون طـــاير آواره ی تشـــويش گرفتـــه | هر لحظه از ايـن شـاخ بـدان شـاخ پريـديم | |
گيتی اسـت «سـنا» گلشـنی آراسـته لـيكن | ما جـز علـف هـرزه از ايـن بـاغ نچيـديم [۲] |
همچنین او به زادگاه خود علاقه فراوان داشت و از هر فرصتی برای گردآوری اطلاعات و تألیف مقاله و کتاب درباره تاریخ، فرهنگ و هنر اصفهان استفاده می کرد.
از مقامات علمی او می توان به اجازه ی روايتـی از آيـت اللّـه آقـا شـيخ مرتضـی آشتيانی ، شيخ محمدحسـين فشـاركی و آقـا سـيد محمـد نجـف آبـادی و مرحـوم سيدالعراقين اشاره كرد.[۳] سراسر زندگی او به تدريس و تأليف گذشـت و از پسـت و مناصـب پيشـنهادی دستگاه حاكمه ی طاغوت اعراض می نمود. [۴]
آثار
از وی آثار و مقالات متعددی به رشته ی تحرير درآمده است كه از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1 ـ تاريخ ادبيات فارسی در پنج مجلّد
2 ـ تاريخ اصـفهان در ده مجلّـد كـه دو جلد آن تاكنون به چاپ رسـيده اســـت.
3 ــ دو رســاله در فلـسفه ی اســلامی
4 ـ غزالی نامه
5 ـ مولوی نامه فنون بلاغت و صـناعت ادبـی
7 ــ ديـوان اشـعار
8 ـ همايی نامه
9 ـ شعوبيه
10 ـ ديوان سه شاعر
11 ـ مقدمه ديوان طرب كه حاوی مطالب بسيار ارزشمند است.
او علاوه بر مقالات فراوان و همکاری در تدوین کتابهای درسی تألیفات فراوانی را از خود به جای نهاد از جمله:
- «تاریخ ادبیات ایران»
- «غزالی نامه»
- «خیّامی نامه»
- «تفسیر مثنوی مولوی، داستان قلعه ذات الصّور یا دژ هوش رُبا»
- «فنون بلاغت و صناعات ادبی»
- «مولوی نامه یا مولوی چه می گوید؟»
- «مختاری نامه» که در مقدمه دیوان عثمان مختاری به طبع رسیده است.
- «رساله در احوال سروش اصفهانی» که در مقدّمه دیوان او به طبع رسیده است.
- «اسرار و آثار واقعه کربلا»
- «تصوف در اسلام»
- «تاریخ علوم اسلامی»
- «دیوان سنا»
- «شعوبیه»
- «تاریخ اصفهان» که تاکنون سه جلد از آن به چاپ رسیده است.
- «تعلیقات بر مجمع الفصحاء»
- تصحیح و مقدمه «مثنوی ولدنامه»
- «تصحیح و مقدمه کتاب التّفهیم»
- «تصحیح و مقدمه نصیحه الملوک»
- «تصحیح و مقدمه منتخب اخلاق ناصری»
- تصحیح و مقدّمه «مصباح الکفایه و مفتاح الکفایه»
- «تصحیح و مقدّمه کنوز المغرمین» در علوم غریبه
- «تصحیح و مقدّمه نصوص الخصوص فی شرح الفصوص»
- «مقدّمه دیوان طرب»
- «مقدّمه برگزیده دیوان سه شاعر اصفهان»
- «تصحیح و مقدّمه طرب خانه» خیام
- تصحیح و مقدّمه معیار العقول در فن جراثقال»
که همگی به چاپ رسیده اند.
- «ابوریحان نامه»
- «تاریخ ادوار فقه اسلامی»
- «قواعد فارسی»
- «آسمان و زمین در فن هیأت»
- «دستور و قواعد فارسی»
- «ترجمه اشارات» ابن سینا
- «شرح احوال و بررسی افکار و عقائد خواجه نصیرالدّین طوسی»
- «تصحیح دیوان ازرقی»
- «شرح مشکلات اشعار مثنوی مولوی»
- «فلسفه شرق»
- «دوره مفصّل معانی و بیان و بدیع و عروض و قافیه»
- «رساله در طریق محاسبات نجومی»
- «دنباله تاریخ ادبیات ایران»
که هنوز به چاپ نرسیده است.[۵]
وفات
سرانجام اين استاد فرزانه در ششم رمضان المبارک 1400 قمری مطابق با بيسـت و هفتم تيرماه 1359 شمسی ديده از جهان فرو بست و در تکیه ی لسان الارض ضلع شرقی مقبره يوشع نبی تخت فولاد مدفون گرديد.[۶]
خود او در آخرین روزهای زندگی مادّه تاریخ فوت خود را چنین سرود:
سنا جلال همایی بگوش غیب نیوش | ندای ارجعی از بام عرش چون بشنفت | |
شکفته گشت به لبّیک و بهر تاریخش | ز آشیانه تن شد رها «همایی» گفت |
پانویس
- ↑ همايی، جلالالدین ، ديوان سنا، ص215.
- ↑ همان، ص94.
- ↑ همايی، جلال الدين، تاريخ اصفهان، مجلد هنر و هنرمندان، مقدمه كتاب، ص 31.
- ↑ گلی زوارهای، ناصح صالح، ص268.
- ↑ مهدوی، اعلام اصفهان، ج۲، ص۳۵۸؛ همائی نامه: اغلب صفحات؛ کارنامه همائی: اغلب صفحات؛ پایان شب سخن سرائی: اغلب صفحات؛ دانشنامه (الفت)، ص1؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 250-247؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص185؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج3، ص1807؛ دولت دیدار، صص 297-200؛ ادبیات معاصر، ص58؛ نقباءالبشر، ج1، ص305؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج3، صص 198-195؛ اشعار ملی و میهنی از سخنوران معاصر ایران، صص 92-88.
- ↑ نصری، عبداللّه، پايان شب سخنسرايی، ص 8 ـ 117.
منابع
برگرفته از کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان: ، پژوهش و تألیف لطفی علیرضا (اصفهانی حامد )،معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان:سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.
برگرفته از: مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.