این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
محمدحسن ساکت اصفهانی
این نوشتار نیازمند جعبهٔ اطلاعات است. ممکن است بخواهید با افزودن یک جعبهٔ اطلاعات، به استانداردسازی نمایش موضوع کمک کنید. |
آقا محمّد حسن ساکت ابن میرزا محمّد طلافروش، شاعر ادیب از سخنوران قرن چهاردهم هجری بوده است.
زندگی نامه
ولادت
سال تولد او را( 1277ق، 1287ق و 1285ق )آورده اند. در اصفهان متولّد شده و علم و ادب را آموخت .
خاندان
محمدحسن فرزند حاج محمد طلا فروش است که به شغل زرگری اشتغال داشت.
کودکی و نوجوانی
وی از کودکی به گفتن شعر پرداخت. در ایام برومندی سر به مکاتب عرفان سپرد و منابع کسب کمالش علاوه بر لآلی سخنوران سلف، گنجینه اخبار و احادیث و قرآن بود. جاذبه اشعار و طرز رفتار و گفتار عاقلانه و عارفانه را با ادب در آمیخت.
اساتید
ساکت در مقطع چند غزل از میرزا عبدالرحیم افسر به استادی یاد کرده و به شاگردی او افتخار می کند.[۱]
وی در مقطع غزلی لطف بیان خود را مدیون پرورش میرزا عباس خان شیدا میداند.
آثار و فعالیت ها
آثار
دیوان اشعار او [با مقدمه شاعر توانا خسرو احتشامی] در اصفهان به چاپ رسیده است.
این اشعاراز اوست:
چو ماه من به رخ از زلف خود نقاب گرفت | فغان ز خلق برآمد که آفتاب گرفت | |
ز گریه مردم چشمم به یکدیگر گویند | ببین که خانه ما را چگونه آب گرفت | |
عرق ز چهره فشاند و جهان معطّر کرد | مگر نگار من از برگ گل گلاب گرفت[۲] |
فعالیت ها
مؤلف تذکره »حدیقة الشعرا« در مورد وی می نویسد:
»جوانی است از اواسط الناس و کسبه اصفهان، اسمش میرزا حسن و شغلش کاسبی و قهوه کوبی، بسیار سلیم الطبع و افتاده و آرام به نظر آمد، ملاقاتش در سال 1302 مکرر شده. طبعی دارد و در انجمن های شعرای اصفهان حاضر می شده است«.[۳]
در دوره بازگشت که شعرای اصفهان در عهد زندیه به پیشوایی سید علی مشتاق اصفهانی(متوفی1170 ) به شیوه اساتید کهن در غزل پیرو سبک عراقی و در قصیده به شیوه خراسانی شعر می گفتند، ساکت هم از آنها پیروی کرده و در انواع قالب های شعری از قبیل قصیده و غزل و مثنوی طبع آزمایی کرد و طبع او بیشتر به غزل سرایی مایل بود. استاد عبدالمجید اوحدی متخلص به یکتا در مورد وی می نویسد:
»از اساتید غزل سرایان اصفهان بود. در انجمن شیدا و ادیب فرهمند شرکت می نمود، با آن که در اثر شکستگی پا، حرکت برای او ایجاد زحمت می کرد، با شوقی تمام و ولعی مالاکلام به شرکت در انجمن اهتمام داشت. مردی خوش طبع، گشاده رو و خلیق و مهربان بود«. [۴]
در عرفان و تصوف خود را از سلسله صفی علی شاه می نمود.[۵]
استاد جلال الدين همايی او را مردی بسيار پخته و آرام و صافی ضمير معرفی می كند و می نويسد:
»غزلهای طرحی انجمن شيدا را خوب می ساخت و اكثر غزلهای او حسن مطلع داشت و در طريقت داخل اخوان صفی عليشاه بود«. [۶]
ساکت ذوق طبیعی و طبع فطرتی و قریحه ذاتی را با معلومات اکتسابی بهم در آمیخت و از مناعت طبعی که داشت شعر و شاعری را وسیله کسب معاش قرار نداد. وی از اعضای قديمی و محترم انجمن ادبی شيدا به شمار می رفت و اشعارش در مجله دانشكده دوره اول به طبع می رسید.[۷] همچنین از اعضای انجمن های ابوالفقرا، ملک الشعرا عنقا، میرزا سید علی نقی خان سرتیپ و ادیب فرهمند بوده است.[۸] [۹]
وفات
[او در آخرین ماه زندگی خود به مصیبت فوت فرزند جوانش عباس مبتلا شد] و در ماه رجب 1356ق وفات یافت و در صحن تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.[۱۰]
پانویس
- ↑ ساکت اصفهانی، دیوان ساکت اصفهانی، مقدمه.
- ↑ دیوان ساکت، مقدمه و ص166؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص231؛ هفته نامه نوید اصفهان، ش326، نهم آذر 1373، ص4؛ دیوان طرب، ص246؛ مکارم الآثار، ج6، ص2211.
- ↑ دیوان بیگی، حدیقه الشعراء ، ج1 ،ص726.
- ↑ اوحدی، تاریخ انجمن های ادبی اصفهان، خطی.
- ↑ مکارم الآثار ، معلم حبيب آبادی، ج6 ،ص2211 .
- ↑ همایی ، مقدمه دیوان طرب، ص۲۴۶.
- ↑ شیدا، مجله دانشکده اصفهان، ص ۲۹.
- ↑ ساکت اصفهانی، دیوان ساکت، مقدمه.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج 2، ص ۴۲۸-۴۲۹.
- ↑ مهدوی، اعلام اصفهان، ج۲، صص،543-544
منابع
- مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج2، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.