این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «محمدابراهیم ساغر»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(درج تصویر کتاب)
(ویرایش متن ، افزودن رده و ویرایش پانویس)
سطر ۱: سطر ۱:
'''میرزا محمّدابراهیم''' متخلّص به «'''ساغر'''» فرزند محمّد اسماعیل سده ای اصفهانی شاعر ادیب و خطّاط. در اصفهان به تحصیل علم و ادب پرداخت.  
'''میرزا محمّدابراهیم'''(1202ق- 1302ق) متخلّص به «'''ساغر'''» شاعر ادیب و از خطّاطان نامی اصفهان در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری است.  


==زندگی نامه==
==معرفی==
سـيد احمـد ديـوان بيگـى درحديقةالشعرا در مورد او چنين نوشته است: <blockquote>«اسمش محمدابراهيم و مردى است بسيار افتاده و آرام و حليم. مدتها در مدرسه تحصيل علوم متفرقه كرده. بعد از زحمات ديـد حاصـلى نـدارد بنـاى شـعر گفـتن گذاشت.  
وی فرزند محمّد اسماعیل سده ای اصفهانی در حدود سال 1202ق متولد شد. در سنین ده، دوازده سالگی، پدرش وفات کرد و به تقریب دوستی و معاشرت گرم پدرش با  آقا غلامعلی خطّاط اصفهانی تحت تربیت او قرار گرفت و خط نسخ را آموخت و به تشویق او به تحصیل فنون عربی و ادبی پرداخت و بواسطه معاشرت با شعرا و اهل ذوق و ادب، در مدت زمانی کوتاه شاعری خوش نویس و فاضلی گران مایه از کار درآمد. او در مدح اهل بیت علیهم‌السلام اشعاری سروده است.


چون شعر ملايى بود جلوه نكرد. بناى مداحى آل بيت طاهره گذاشت. آن را ديگر مردم اعتنا به خوب و بد شعر نكرده به رغبت استماع مى نمودنـد. بـالاخره بـه زور شاعر شد. باز در ايران گره اى از كارش گشوده نمى شد.
ساغر با یکی از دختران آقاغلامعلی ازدواج کرد که داراى دو فرزند دختـر و چهـار فرزنـد پسر بوده است كه از فرزندان او ميرزا اسماعيل متخلّص به دردى، شاعر و خطّـاط واهل فضل و دانش بوده و ديگر ميرزا جعفر متخلّص به ظفر و سوم ميـرزا غلامعلـى خطّاط معروف به غلامعلى ثانى است.  


به هندوستان رفت و در ظل عنايات آقاخان محلّاتى برآسود و در آنجا به تقويت و تربيت آقاخان كتـابى در مصائب جناب سيدالشهدا (ارواح العالمين فداه) نظم و چـاپ كـرده و بـا معونـه اى كـه كفايتش را مى كند مراجعت كرده.  
او در سال 1267ق به هندوستان رفته و به دستور آقا خان کتاب "اخلاق ناصری" خواجه نصیر طوسی و "حقایق الصنایع" میر فندرسکی را به خط نسخ کتابت کرد. سپس در سال 1271ق به اصفهان بازگشت و در سرای حاج کریم بازار حجره ای گرفته و به بازرگانی پرداخت.  


حاليا در اصفهان است و فقيـر، در اصـفهان مكـرّر خدمتش رسيده و اشعارش را شنيده ام و اين اشعار كه در اين جا ثبت مى شـود مـال قبل از سفر هندوستان ايشان است زيرا كه در مراجعت هـم آنچـه شـنيدم بـا اينهـاتفاوتى نداشت.».<ref> ديوانبيگى، سيد احمد، حديقةالشعرا، ج1 ،ص719</ref></blockquote>وى خط را در خدمت آقا غلامعلى خطاط فراگرفت.
وی از اعضای انجمن ادبی [[محمدباقر ابوالفقراء گزی اصفهانی|ابوالفقراء]] و انجمن [[محمدحسین عنقا|ملک الشعراء عنقا]] بود و معاصرانش شعرایی همچون: [[محمد علی مسکین اصفهانی|میرزا محمّد علی "مسکین"]] [[علیرضا پرتو اصفهانی|میرزا آقاجان "پرتو"]]، [[عبدالرحیم افسر|میرزا عبدالرحیم "افسر"]]، عنقا [م: 1308] دهقان سامانی، [[نورالله عمان سامانی|عمان سامانی]]، آشفته، [[محمدطاهر بن زین‌العابدین شعری بیدآبادی اصفهانی|شعری]] و جوزای اصفهانی بوده اند.<ref>قاسمی، گلزار فضیلت، صص324-319.</ref>  
 
ساغر داراى دو فرزند دختـر و چهـار فرزنـد پسر بوده است كه از فرزندان او [[اسماعیل اصفهانی «دُردی»|ميرزا اسماعيل]] متخلّص به دردى، شاعر و خطّـاط واهل فضل و دانش بوده و ديگر ميرزا جعفر متخلّص به ظفر و سوم ميـرزا غلامعلـى خطّاط معروف به غلامعلى ثانى است.
 
جناب نيز در كتاب رجال و مشاهير اصفهان بـه دو سطر در مورد او بسنده كرده است:<blockquote>«بسيار ظريف و با لباس هاى پاكيزه مى گشت. خط نسخ را خوش مى نوشت و درشعر ساغر تخلّص داشت در سنه هزار و سيصد و دو وفات كرد».<ref>مهدوى، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص42</ref></blockquote>وی سرانجام در سال ۱۳۰۲ق وفات یافت و در خرابه ای در جوار [[تکیه فاضل هندی]]، واقع در [[تخت فولاد]] مدفون شد. [[محمد مانی|مانی اصفهانی]] در مادّه تاریخ او سروده است:
{{شعر}}{{ب|وقت رحلت گفت با ساقی عشق|از پی تاریخ «یک ساغر بده» <ref>مصلح الدین مهدوی، اعلام اصفهان، ج 1 ، ص 91.</ref>}}{{پایان شعر}}


==آثار==
==آثار==
[[پرونده:Kanzilmasaeb mohammadali saghar.jpg|بندانگشتی|کنز المصائب تالیف محمدابراهیم ساغر]]
[[پرونده:Kanzilmasaeb mohammadali saghar.jpg|بندانگشتی|کنز المصائب تالیف محمدابراهیم ساغر]]
كتب زير از تأليفات اوست:<ref>لطفی،تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان ،ص290</ref>
كتب زير از تأليفات اوست:  
 
1. پارسی نامه، رساله مختصری است در دستور زبان فارسی
 
2. تحفه الحسینیّه
3. توحیدنامه
 
4. دیوان قصائد و غزلیّات
 
5. کنز المصائب
 
6. مثنوی سبعه ابحر [و یا سبع المثانی و یا مظفّرنامه] که نظم کتاب جلاء العیون علاّمه مجلسی است.
 
[7. ماتم سرا]
 
8. مزخرف نامه و آن رساله ای در حکایات و امثال این ها است.


9. مكاشفات و مشاهدات.<ref>فهرست كتابخانه مركزى دانشگاه، ج17</ref>
#پارسی نامه(رساله مختصری در دستور زبان فارسی)
#تحفه الحسینیّه
#توحیدنامه
#دیوان قصائد و غزلیّات
#کنز المصائب(معروف ترین اثر مطبوع "ساغر" در مصائب و مناقب اهل بیت علیهم السلام که به طرز مجالس وعظ و روضه خوانی نوشته شده)
#مثنوی سبعه ابحر (یا سبع المثانی و یا مظفّرنامه) که نظم کتاب جلاء العیون [[محمدباقر مجلسی|علاّمه مجلسی]] است.
#تقریزات (در آغاز نسخه خطی آن، تقریظ  [[محمدتقی آقانجفی اصفهانی|آیت اللّه محمد تقی آقانجفی]]،  آیت اللّه سید محمد علی امام جمعه،  [[محمدهاشم بن زین العابدین خوانساری چهارسوقی|آیت اللّه میرزا محمد هاشم چهارسوقی]] و [[هادی دولت‌آبادی|سید محمد هادی حسینی دولت آبادی]] آمده است.)
#ماتم سرا (مقتل مفصّلی به نظم فارسی)
#مزخرف نامه و آن رساله ای در حکایات و امثال این ها است.
#دیوان غزلیت به نام «مكاشفات» و «مشاهدات».<ref>لطفی،تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان ،ص290</ref>


این شعر در مدح امام رضا (علیه السلام) از او است:
این شعر در مدح امام رضا (علیه السلام) از او است:
{{شعر}}{{ب|افلاک تو را چاکر و هرکس که در آن است| آفاق تو را خادم و هرکس که در این است }}{{ب|یک حاجب درگاهت، گردون رفیع است| یک واقف بنگاهت، جبریل امین است<ref>دیوان غمگین؛ مقدّمه رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص60؛ چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، ص291؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص588؛ الذّریعه، ج9، ص157 و ج18، ص166 و ج21، ص165، حدیقه الشّعرا، ج1، صص719 720؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «ساغر»، ص142؛ تذکره مدایح معتمدیه، (خطّی)، ص33؛ فهرست مرعشی، ج32، صص535 536؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص98 99؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص161.</ref>}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}
 
{{ب|افلاک تو را چاکر و هرکس که در آن است|آفاق تو را خادم و هرکس که در این است}}
{{ب|یک حاجب درگاهت، گردون رفیع است|یک واقف بنگاهت، جبریل امین است<ref>گزی، تذکره القبور، ص60؛ اعتمادالسلطنه، چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، ص291؛ آقابزرگ طهرانی، الذّریعه، ج9، ص157 و ج18، ص166 و ج21، ص165، ديـوان بيگـى، حدیقه الشّعرا، ج1، صص719 720؛ دهخدا، لغت نامه دهخدا، ذیل «ساغر»، ص142؛ مُذَّهِب اصفهانی، تذکره مدایح معتمدیه، (خطّی)، ص33؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص98 99؛ مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص161.</ref>}}
{{پایان شعر}}
<br />
==وفات==
وی سرانجام در سال 1302ق وفات کرد و در تکیه مخروبه ای در جوار [[تکیه فاضل هندی]] واقع در [[تخت فولاد]] مدفون شد. ماده تاریخ وفات او را [[محمد مانی|میرزا محمّد مانی اصفهانی]] چنین سروده است:
{{شعر}}
{{ب|وقت رحلت گفت با ساقیّ عشق|از پی تاریخ: "یک ساغر بده"<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج 1 ، ص 91.</ref><br />}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع==
==منابع==
برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی، مصلح الدین]]، [[اعلام اصفهان (کتاب)| اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۸۶.


برگرفته از [[تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان]]<span> </span>: معرفي شعراي مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفي (حامد اصفهاني)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، 1390.
*[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی، سید مصلح الدین]]، [[اعلام اصفهان (کتاب)| اعلام اصفهان]]، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
*لطفی، عليرضا(حامد اصفهانی)،[[تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان]]<span> </span>: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.
*[[رحیم قاسمی|قاسمی، رحیم،]] گلزار فضیلت: مشاهیر تخت فولاد اصفهان (تکیه فاضل هندی)، اصفهان، ناشر کانون پژوهش، چاپ اول، 1388.


[[رده:کتاب اعلام اصفهان،ج 1]]
[[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:اعلام اصفهان،ج 1]]
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]

نسخهٔ ‏۱۰ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۰۵

میرزا محمّدابراهیم(1202ق- 1302ق) متخلّص به «ساغر» شاعر ادیب و از خطّاطان نامی اصفهان در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری است.

معرفی

وی فرزند محمّد اسماعیل سده ای اصفهانی در حدود سال 1202ق متولد شد. در سنین ده، دوازده سالگی، پدرش وفات کرد و به تقریب دوستی و معاشرت گرم پدرش با آقا غلامعلی خطّاط اصفهانی تحت تربیت او قرار گرفت و خط نسخ را آموخت و به تشویق او به تحصیل فنون عربی و ادبی پرداخت و بواسطه معاشرت با شعرا و اهل ذوق و ادب، در مدت زمانی کوتاه شاعری خوش نویس و فاضلی گران مایه از کار درآمد. او در مدح اهل بیت علیهم‌السلام اشعاری سروده است.

ساغر با یکی از دختران آقاغلامعلی ازدواج کرد که داراى دو فرزند دختـر و چهـار فرزنـد پسر بوده است كه از فرزندان او ميرزا اسماعيل متخلّص به دردى، شاعر و خطّـاط واهل فضل و دانش بوده و ديگر ميرزا جعفر متخلّص به ظفر و سوم ميـرزا غلامعلـى خطّاط معروف به غلامعلى ثانى است.

او در سال 1267ق به هندوستان رفته و به دستور آقا خان کتاب "اخلاق ناصری" خواجه نصیر طوسی و "حقایق الصنایع" میر فندرسکی را به خط نسخ کتابت کرد. سپس در سال 1271ق به اصفهان بازگشت و در سرای حاج کریم بازار حجره ای گرفته و به بازرگانی پرداخت.

وی از اعضای انجمن ادبی ابوالفقراء و انجمن ملک الشعراء عنقا بود و معاصرانش شعرایی همچون: میرزا محمّد علی "مسکین" میرزا آقاجان "پرتو"، میرزا عبدالرحیم "افسر"، عنقا [م: 1308] دهقان سامانی، عمان سامانی، آشفته، شعری و جوزای اصفهانی بوده اند.[۱]

آثار

کنز المصائب تالیف محمدابراهیم ساغر

كتب زير از تأليفات اوست:

  1. پارسی نامه(رساله مختصری در دستور زبان فارسی)
  2. تحفه الحسینیّه
  3. توحیدنامه
  4. دیوان قصائد و غزلیّات
  5. کنز المصائب(معروف ترین اثر مطبوع "ساغر" در مصائب و مناقب اهل بیت علیهم السلام که به طرز مجالس وعظ و روضه خوانی نوشته شده)
  6. مثنوی سبعه ابحر (یا سبع المثانی و یا مظفّرنامه) که نظم کتاب جلاء العیون علاّمه مجلسی است.
  7. تقریزات (در آغاز نسخه خطی آن، تقریظ آیت اللّه محمد تقی آقانجفی، آیت اللّه سید محمد علی امام جمعه، آیت اللّه میرزا محمد هاشم چهارسوقی و سید محمد هادی حسینی دولت آبادی آمده است.)
  8. ماتم سرا (مقتل مفصّلی به نظم فارسی)
  9. مزخرف نامه و آن رساله ای در حکایات و امثال این ها است.
  10. دیوان غزلیت به نام «مكاشفات» و «مشاهدات».[۲]

این شعر در مدح امام رضا (علیه السلام) از او است:

افلاک تو را چاکر و هرکس که در آن استآفاق تو را خادم و هرکس که در این است
یک حاجب درگاهت، گردون رفیع استیک واقف بنگاهت، جبریل امین است[۳]


وفات

وی سرانجام در سال 1302ق وفات کرد و در تکیه مخروبه ای در جوار تکیه فاضل هندی واقع در تخت فولاد مدفون شد. ماده تاریخ وفات او را میرزا محمّد مانی اصفهانی چنین سروده است:

وقت رحلت گفت با ساقیّ عشقاز پی تاریخ: "یک ساغر بده"[۴]

پانویس

  1. قاسمی، گلزار فضیلت، صص324-319.
  2. لطفی،تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان ،ص290
  3. گزی، تذکره القبور، ص60؛ اعتمادالسلطنه، چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، ص291؛ آقابزرگ طهرانی، الذّریعه، ج9، ص157 و ج18، ص166 و ج21، ص165، ديـوان بيگـى، حدیقه الشّعرا، ج1، صص719 720؛ دهخدا، لغت نامه دهخدا، ذیل «ساغر»، ص142؛ مُذَّهِب اصفهانی، تذکره مدایح معتمدیه، (خطّی)، ص33؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص98 99؛ مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص161.
  4. مهدوی، اعلام اصفهان، ج 1 ، ص 91.

منابع