این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «عبدالرحیم افسر»
Kh1.mirzaei (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
Kh1.shabani (بحث | مشارکتها) (درج قاب) |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایششده توسط ۹ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{نیازمند جعبه اطلاعات}} | |||
[[پرونده:Ptotb.jpg|بندانگشتی|عبدالرحیم افسر]] | |||
'''ميرزا عبدالرحيم افسر'''( متوفی 1318ق)، خوشنويس و شاعر متخلص به « '''افسر'''»، فرزند اديـب شـاعر [[محمد علی مسکین اصفهانی|ميـرزا محمـدعلى]] متخلّص به '''مسكين''' (شاعر مشهور ) در اصفهان بود. وی برادر [[شکرالله منعم اصفهانی|میرزا شکرالله «منعم]]» ( 1286ق-1360ق) است. | |||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
از | ===تحصیلات=== | ||
او در نزد پدر خود و نیز در انجمنهای مرسوم زمان مانند« انجمن ابوالفقرا » و « انجمن عنقا »<ref>همایی، برگزیده دیوان سه شاعر، ص31.</ref> فنون ادب و شعر را آموخت و خط را نيز از استاد مسلّم نستعليق ، آقا محمدباقر سمسوری فرا گرفت. | |||
===اساتید=== | |||
استادان وی در خط عبارتند از: | |||
1. [[محمدباقر سمسوری اصفهانی|آقا محمد باقر سمسوری]] | |||
2. میرعلی هروی | |||
3.میرعماد | |||
4.محمدصالح | |||
چنانکه از آثار به جای ماندۀ او پیداست، استادی این خط را در کتابت خفی نزدیک به غبار و کتیبه نویسی کسب کرده است و خطش بر شعرش برتری دارد. | |||
===شاگردان=== | |||
او شاگردانی مانند فرزندش [[فتحالله جلالی|میرزا فتح الله جلالـی]]، میرزا ابـوالقاسـم طـرب شیـرازی و میـرزا عبدالوهاب (اول) را به استادی خط رسانید.<ref>همایی، تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص107.</ref> حتی برخی، اکثر خـوشنویسـان نستعـلیـق اصفهـان در قــرن سیزدهم را، بی واسطه و با واسطه شاگرد او میدانند<ref>جناب، رجال و مشاهیر اصفهان، ص118.</ref> و نصج و تکوین خط شکسته نستعلیق را نیز مرهون او میشمارند و تا آن جا مقام او را برمیکشند که به وی لقـب «میرعمـاد ثانی» یا «میـرثانی» داده اند؛ اما حقّاً تأثیر او بر شاگردانش فراتـر از خـط میرفـت تا آن جـا که افسـر را چـون مرادی تکریم و تعظیم می کردند. | |||
==جایگاه== | |||
===جایگاه علمی=== | |||
[[جلالالدین همایی|استاد همايى]] او را يگانه استاد معـروف نسـتعليق وتالى ميرعماد مىداند كه او را مير ثانى مىگفتند. مؤلف حديقةالشعرا نيز او را چنين معرفى مىكند: | |||
<blockquote>«اسمش عبدالرحيم خلف الصدق ميرزا محمدعلى مسـكين اسـت. خـودش در احوال و اخلاق آن پدر را پسر است و در خط نسخ و تعليق استاد پرهيـز. سـوادش نيز خوب است اقسام شعر را هم خوب مىگويد و مىگويند در علم طبابت هم ربـط كلّى دارد اما معالجه نمىكند»<ref>ديوان بيگى، حديقةالشعرا، ج1، صص140-141.</ref> </blockquote>شعر افسر در سبک بازگشت و مانند خطش به شیوۀ سرایندگان اصفهانی دورۀ قاجار است. او همچنین از اعضای فعال و صدر نشینان انجمن ابوالفقـرا [[محمدباقر ابوالفقراء گزی اصفهانی|مـلا محمد باقـر بن محمـد تقی گـزی]] ( متوفی1286ق) بود كه با حضور معاریفی مانند [[نورالله عمان سامانی|عمان]] و دهقان سامانـی، [[محمدحسین عنقا|عنقـا]] و [[علیرضا پرتو اصفهانی|پرتـو]] تشکیـل میشـد. | |||
[[سید علی جناب|جناب]] مینویسد: <blockquote>« وی حالت گوشه نشینی داشت. خانواده او از سلف و خلف در مراتب شعر و شاعری استاد بوده و هستند».<ref>جناب، رجال و مشاهیر اصفهان، ص118.</ref></blockquote> | |||
==آثار== | |||
[[پرونده:Khat Afsar.jpg|بندانگشتی|200x200پیکسل|نمونه خط ميرزا عبدالرحيم افسر]] | |||
یادگارهای به جای مانده از او در خط عبارتند از: | |||
*عنوانهای شماره های اول روزنامۀ فرهنگ [[پرونده:A-AFSAR.jpg|بندانگشتی|200x200px|عکس فوق نمونه اى از خط زيباى او در كتيبه ى سردر آب انبار مسجد مصلى می باشد.]] | |||
*خط زيبا و بی بدیل او در كتيبهى سردر آبانبار مسجد مصلی<ref>همایی، تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص107.</ref> در تخت فولاد | |||
*اشعار و ماده تاریخ ورودی بقعۀ شاه رضا در قمشه (شهرضا) | |||
*تعداد زیـادی سیاه مشق و چلیپا در مجموعه های شخصی است کـه از تسـلط بی مانند او در خـط نستعلیـق و همردیفی در کنار بزرگـانی چون کلهر و حجاب شیرازی حکایت دارد. او قطعات خط خود را برای تمایز و تشخّص، اغلب با « هوالرحیم » آغاز نموده است. | |||
از اشعار به جای مانده از او نیز یکی، قصیدۀ نسبتاً فاخری است که به همراه قصیده ای از پدرش، به یادبود اهدای نشان افتخار مملکت روم سروده بود. این دو متن در نسخۀ خطی کائتانی، در کتابخـانۀ آکادمی ملـی لینچـهای در روم نگهـداری میشود و هر دو به خط افسر است. نشان را پاپ پیئوس، در حدود سال 1281ق به امام جمعه وقت میر سید محمد امام جمعـه (متوفی1291ق) اهـدا کـرد و دلیـل آن سپاسگـزاری از الطاف امـام جمعـه در حـق مسیحیان جلفای اصفهان بود که در آن زمان مظلوم و مرعوب واقع شده بودند. مطلع چکامه افسر چنین است: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|آمد از پـاپ معظم به دو صد حشمت و فر|هدیه در انجمنِ زاده سلطان بشر}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
از معدود سروده هاى به جاى مانده افسر پيداست كه غزلش بسيار لطيف و از لحـاظ سياق سخنورى و تصوير، تحت تأثير غزل قرن هفتم و هشتم است. <ref> مسجدى، مقاله افسر، دانشنامه تختفولاد اصفهان، ج1 ، ص200.</ref> | |||
ابیات زیر از اشعار اوست: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| دو نرگست كه به خوبى چنـين دلآويزنـد |چــرا ز چشــم بــد مردمــان نپرهيزنــد؟}} | {{ب| دو نرگست كه به خوبى چنـين دلآويزنـد |چــرا ز چشــم بــد مردمــان نپرهيزنــد؟}} | ||
سطر ۱۸: | سطر ۵۷: | ||
{{ب| كسان كه گنج قناعت گزيـده چـون افسـر | فشانده دست به گنج و بـه تـاج پرويزنـد}} | {{ب| كسان كه گنج قناعت گزيـده چـون افسـر | فشانده دست به گنج و بـه تـاج پرويزنـد}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
از | |||
<br /> | |||
==وفات== | |||
وی عاقبت در منزل مسکونی خود، در محله باغ همایون، حدود امام زاده اسماعیل، درگذشت و در [[تکیه مادر شاهزاده|تکیه مادرشاهزاده]] در قسمت جنوبی قبر [[محمدصادق تختفولادی|حاج میرزا صادق تخت فولادی]] بدون سنگی در خور، در کنار پدر و فرزندش دفن گردید. بر خلاف عموم تاریخ های گفته شده برای فوت او ( 1315ق)، مرقعی از او تاریخ 1318ق را ثبت کرده است.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص199-200.</ref> | |||
اسـتاد همايى او را استاد خط پدر خويش، مرحوم طرب اصفهانى معرفى مىكند كـه حـدود صد سال عمر كرده و در روز شنبه 27 صفر سال 1303 قمرى درگذشته است. <ref>همايى، مقدمهى ديوان طرب، صص85 ـ 86. </ref> | |||
بنابراين ولادت او را بايد حدود سالهاى 1203 قمرى دانست. اما مرحوم همـايى در كتاب ديگر خود تاريخ اصفهان، مجله هنر و هنرمنـدان، وفـاتش را 1305 نوشـته است و استنادش به خطوط كتيبهى حجارى شده سردرب شبسـتان مسـجد مصـلى [[تخت فولاد]] است كه اشعارى از [[محمد مانی|مانى]] مورخ 1305 قمرى بر آن حک شده است. <ref>همایی، تاريخ اصفهان( مجلد هنر و هنرمندان)، صص107 ـ 106.</ref> | |||
<br /> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
== | ==منابع== | ||
[[رده: کتاب | *لطفی، علیرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390. | ||
*مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389. | |||
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان ]] | |||
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]] | |||
[[رده:خطاطان]] | |||
[[رده:شعرا]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۱۵
این نوشتار نیازمند جعبهٔ اطلاعات است. ممکن است بخواهید با افزودن یک جعبهٔ اطلاعات، به استانداردسازی نمایش موضوع کمک کنید. |
ميرزا عبدالرحيم افسر( متوفی 1318ق)، خوشنويس و شاعر متخلص به « افسر»، فرزند اديـب شـاعر ميـرزا محمـدعلى متخلّص به مسكين (شاعر مشهور ) در اصفهان بود. وی برادر میرزا شکرالله «منعم» ( 1286ق-1360ق) است.
زندگینامه
تحصیلات
او در نزد پدر خود و نیز در انجمنهای مرسوم زمان مانند« انجمن ابوالفقرا » و « انجمن عنقا »[۱] فنون ادب و شعر را آموخت و خط را نيز از استاد مسلّم نستعليق ، آقا محمدباقر سمسوری فرا گرفت.
اساتید
استادان وی در خط عبارتند از:
2. میرعلی هروی
3.میرعماد
4.محمدصالح
چنانکه از آثار به جای ماندۀ او پیداست، استادی این خط را در کتابت خفی نزدیک به غبار و کتیبه نویسی کسب کرده است و خطش بر شعرش برتری دارد.
شاگردان
او شاگردانی مانند فرزندش میرزا فتح الله جلالـی، میرزا ابـوالقاسـم طـرب شیـرازی و میـرزا عبدالوهاب (اول) را به استادی خط رسانید.[۲] حتی برخی، اکثر خـوشنویسـان نستعـلیـق اصفهـان در قــرن سیزدهم را، بی واسطه و با واسطه شاگرد او میدانند[۳] و نصج و تکوین خط شکسته نستعلیق را نیز مرهون او میشمارند و تا آن جا مقام او را برمیکشند که به وی لقـب «میرعمـاد ثانی» یا «میـرثانی» داده اند؛ اما حقّاً تأثیر او بر شاگردانش فراتـر از خـط میرفـت تا آن جـا که افسـر را چـون مرادی تکریم و تعظیم می کردند.
جایگاه
جایگاه علمی
استاد همايى او را يگانه استاد معـروف نسـتعليق وتالى ميرعماد مىداند كه او را مير ثانى مىگفتند. مؤلف حديقةالشعرا نيز او را چنين معرفى مىكند:
«اسمش عبدالرحيم خلف الصدق ميرزا محمدعلى مسـكين اسـت. خـودش در احوال و اخلاق آن پدر را پسر است و در خط نسخ و تعليق استاد پرهيـز. سـوادش نيز خوب است اقسام شعر را هم خوب مىگويد و مىگويند در علم طبابت هم ربـط كلّى دارد اما معالجه نمىكند»[۴]
شعر افسر در سبک بازگشت و مانند خطش به شیوۀ سرایندگان اصفهانی دورۀ قاجار است. او همچنین از اعضای فعال و صدر نشینان انجمن ابوالفقـرا مـلا محمد باقـر بن محمـد تقی گـزی ( متوفی1286ق) بود كه با حضور معاریفی مانند عمان و دهقان سامانـی، عنقـا و پرتـو تشکیـل میشـد. جناب مینویسد:
« وی حالت گوشه نشینی داشت. خانواده او از سلف و خلف در مراتب شعر و شاعری استاد بوده و هستند».[۵]
آثار
یادگارهای به جای مانده از او در خط عبارتند از:
- عنوانهای شماره های اول روزنامۀ فرهنگ
- خط زيبا و بی بدیل او در كتيبهى سردر آبانبار مسجد مصلی[۶] در تخت فولاد
- اشعار و ماده تاریخ ورودی بقعۀ شاه رضا در قمشه (شهرضا)
- تعداد زیـادی سیاه مشق و چلیپا در مجموعه های شخصی است کـه از تسـلط بی مانند او در خـط نستعلیـق و همردیفی در کنار بزرگـانی چون کلهر و حجاب شیرازی حکایت دارد. او قطعات خط خود را برای تمایز و تشخّص، اغلب با « هوالرحیم » آغاز نموده است.
از اشعار به جای مانده از او نیز یکی، قصیدۀ نسبتاً فاخری است که به همراه قصیده ای از پدرش، به یادبود اهدای نشان افتخار مملکت روم سروده بود. این دو متن در نسخۀ خطی کائتانی، در کتابخـانۀ آکادمی ملـی لینچـهای در روم نگهـداری میشود و هر دو به خط افسر است. نشان را پاپ پیئوس، در حدود سال 1281ق به امام جمعه وقت میر سید محمد امام جمعـه (متوفی1291ق) اهـدا کـرد و دلیـل آن سپاسگـزاری از الطاف امـام جمعـه در حـق مسیحیان جلفای اصفهان بود که در آن زمان مظلوم و مرعوب واقع شده بودند. مطلع چکامه افسر چنین است:
آمد از پـاپ معظم به دو صد حشمت و فر | هدیه در انجمنِ زاده سلطان بشر |
از معدود سروده هاى به جاى مانده افسر پيداست كه غزلش بسيار لطيف و از لحـاظ سياق سخنورى و تصوير، تحت تأثير غزل قرن هفتم و هشتم است. [۷]
ابیات زیر از اشعار اوست:
دو نرگست كه به خوبى چنـين دلآويزنـد | چــرا ز چشــم بــد مردمــان نپرهيزنــد؟ | |
بيار باده كـه طشـت سـپهر و نـرگس تـو | دو كاسهانـد كـه از خـون خلـق لبريزنـد | |
**** | ||
مرا بكشـتى و بـازت بـود هـواى سـتيز | مگر به رغـم تـو بـا كشـته نيـز بسـتيزند | |
كسان كه گنج قناعت گزيـده چـون افسـر | فشانده دست به گنج و بـه تـاج پرويزنـد |
وفات
وی عاقبت در منزل مسکونی خود، در محله باغ همایون، حدود امام زاده اسماعیل، درگذشت و در تکیه مادرشاهزاده در قسمت جنوبی قبر حاج میرزا صادق تخت فولادی بدون سنگی در خور، در کنار پدر و فرزندش دفن گردید. بر خلاف عموم تاریخ های گفته شده برای فوت او ( 1315ق)، مرقعی از او تاریخ 1318ق را ثبت کرده است.[۸]
اسـتاد همايى او را استاد خط پدر خويش، مرحوم طرب اصفهانى معرفى مىكند كـه حـدود صد سال عمر كرده و در روز شنبه 27 صفر سال 1303 قمرى درگذشته است. [۹] بنابراين ولادت او را بايد حدود سالهاى 1203 قمرى دانست. اما مرحوم همـايى در كتاب ديگر خود تاريخ اصفهان، مجله هنر و هنرمنـدان، وفـاتش را 1305 نوشـته است و استنادش به خطوط كتيبهى حجارى شده سردرب شبسـتان مسـجد مصـلى تخت فولاد است كه اشعارى از مانى مورخ 1305 قمرى بر آن حک شده است. [۱۰]
پانویس
- ↑ همایی، برگزیده دیوان سه شاعر، ص31.
- ↑ همایی، تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص107.
- ↑ جناب، رجال و مشاهیر اصفهان، ص118.
- ↑ ديوان بيگى، حديقةالشعرا، ج1، صص140-141.
- ↑ جناب، رجال و مشاهیر اصفهان، ص118.
- ↑ همایی، تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص107.
- ↑ مسجدى، مقاله افسر، دانشنامه تختفولاد اصفهان، ج1 ، ص200.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص199-200.
- ↑ همايى، مقدمهى ديوان طرب، صص85 ـ 86.
- ↑ همایی، تاريخ اصفهان( مجلد هنر و هنرمندان)، صص107 ـ 106.
منابع
- لطفی، علیرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.