این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
شهیده سیده بتول عسگری
این نوشتار نیازمند جعبهٔ اطلاعات است. ممکن است بخواهید با افزودن یک جعبهٔ اطلاعات، به استانداردسازی نمایش موضوع کمک کنید. |
این نوشتا برای بهبود کیفیت نیازمند یک تصویر یا عکس است. |
شهیده بانو سیده بتول (ملیحه) عسگری( 1321ش-1361ش) فرزند سید احمد، از فعالان سیاسی، فرهنگی و انقلابی بود. وی از همان دوران کودکی در محیط خانواده با نماز، دعا، جلسات مذهبی و دیگر فرائض، تحت تربیت مادربزرگش آشنا شد.
زندگینامه
ولادت
او به سال ۱۳۲۱ ش در شهر اصفهان و در خانواده ای متوسط و متدین از سادات متولد شد.[۱]
خاندان
وی در طول دوران جلسات و سخنرانی هایی که در منزل آقای احمد خلیفه سلطانی داشت با این خانواده و فرزندشان آشنا گشت. هنگامی که حبیب خلیفه سلطانی از زندان آزاد شد سوالات عقیدتی سیاسی واجتماعی خود را از او می پرسید و حبیب با افکار او بیشتر آشنا شد و به او پیشنهاد ازدواج داد. او در پاسخ بیان داشت که من قابلیت ازدواج با وی را ندارم و او خیلی از من بالاتر است. مادر حبیب جواب داد که شما هم در کنار او بالا می روی. ایــن ازدواج در سال ١٣٥٦ ش در کمال سادگی و فقط با خريد يک حلقه شکل گرفت. پس از خواندن نماز صبح به امامت مرحوم آیت الله طاهری خطبه عقد خوانده شد و خانم عسگری هدف از ازدواج خود را برای خواهران این چنین بیان داشت:
بار خدايا، اينک که بنام تو و به فرموده تو و به خاطر تو و به خواست تو و در راه تو زندگی را شروع میکنیم اعلام می داریم که هدف ما از این پیوند کوچک این است که بتوانیم پیوند بزرگی با تو برقرار کنیم. اعلام می کنم که قصد اصلی ما از این پیوند این است که بتوانیم استفاده های معنوی از یکدیگر برده و در سایه آن آرامش فکر و روح داشته باشیم. اعلام می کنم که منظور ما از این ازدواج نیل به تو و به رضای توست، ادامه راه تکامل در غایت نیل به توست. الهی هدف ما از ازدواج ادامه راه تکامل و فرمانبری از دستور توست. الهی هدف ما از این ازدواج طلاق دادن زشتیها و بدی هاست.
تحصیلات
وی از سن ٤ سالگی جهت فراگیری قرائت قرآن کریم راهی مکتب شد. فطرت پاک و نبوغ به همراه علاقه ای که از جانب مادر بزرگش در او ایجاد شده بود، باعث شد تا در فراگیری قرآن کریم پیشرفت قابل توجه داشته باشد، تا آنجا که در سن ۷ سالگی به خوبی قرآن را تلاوت می نمود. او در همان سال جهت فراگیری علوم وارد دبستان دخترانه دانش (محسن بنی لوحی) شد. دوران دبستان را با موفقیت به پایان رسانید و به منظور ادامه تحصیل راهی هنرستان شد و همراه با تحصیل در خودسازی، تقویت ایمان و شناخت اسلام نیز جدیت بیشتری نشان داد و موفق به اخذ دیپلم خانه داری شد. پس از آن جهت ورود به شغل آموزگاری دیپلم ادبی گرفت.
اساتید
وی با حاجیه خانم امین آشنا شد و با درک جلسات آن بزرگوار به اسلام معرفت بیشتری پیدا کرد. هرچه می آموخت بر درخواستش افزوده می شد. لذا از جلسات شهید حجت الاسلام علی اکبر اژه ای، شهید آیت الله دکتر بهشتی ومرحوم استاد علی اکبر پرورش نیز بهره های فراوان می برد.
سیره اخلاقی
وی در رعایت حجاب دقت زیادی داشت. برای اینکه هدايت حتى يک نفر را مهیا کند، از هیچ کوششی دریغ نمی کرد؛ چنان که برای یکی از دانش آموزانش که خانه اش نزديک يک مركز فساد بود خانه دیگری تهیه نمود. او همواره لبخند بر لب داشت و با صمیمیت و محبت با تمام شاگردانش برخورد می کرد. از فعالیت در راه خدا خسته نمی شد و در مصیبت ها دچار ضعف و سستی نمی گشت و قبل از سخن با عمل تبلیغ می نمود و سخن را نیز محکم و متقن بیان می داشت. او بسیار متشرع و مقید به انجام احکام و تکالیف الهی بود. در دعا کردن بسیار با خضوع بود. رفتار و گفتار و اعمالش چه در دوران تحصیل و چه زمان تدریس به گونه ای بود که جوانان را مجذوب اسلام می کرد و دانش آموزان و دانشجویان به واسطه رفتار و گفتار او علاقه ای تـازه نسبت به اسلام پیدا می کردند.
جایگاه
جایگاه سیاسی
او پس از بهره وری از فرهنگ غنی اسلام در نزد اساتید خود، احساس کرد که دیگر همزمان با تعلیم باید راه تازه ای نیز بپوید. بنابراین با افشای توطئه های امپریالیستی و با نقاب برداری از چهره رژیم پهلوی و بیان خیانتهای آنها جامعه زمان را روز به روز آگاه تر می کرد و موجب حرکت زنان در مسیر انقلاب اسلامی می گردید. حضور وی درجلسات اساتیدی که فعالیت سیاسی نیز داشتند، باعث شد تا بیاموزد سیاست ما عین دیانت ماست و از این پس فعالیتهای مذهبی او آهنگ سیاسی نیز پیدا کرد و می دانست تا طاغوت پابرجاست امیدی به اصلاح جامعه نیست. لذا مردم را از جنایات رژیم پهلوی آگاه می کرد و این باعث شد تا عمال رژیم حرکات او را تحت نظر بگیرند تا آنجا که برای دستگیری اش به خانه او ریختند؛ ولی وی از زیرکی خاصی بهره مند بود و کتب و نوارها را مخفی و به محل دیگری برده بود.
وی بیانیه ها و پیام های امام خمینی را مطالعه می کرد و در جلسات، کلاس و سخنرانیهای خود به عنوان سرفصل درس قرار می داد. طولی نکشید که نام او در شهر و حومه پیچید و آشنایی با درس ولایت فقیه امام نیز جهت تازه ای در جلسات او گشود و مطرح کردن حکومت اسلامی در آن عصر برای همه تازگی و جذابیت داشت. جلسات او روند عقیدتی سیاسی به خود گرفت و حرکت تازه ای درمیان زنان جامعه ایجاد کرد. در کلاس درس به مقایسه مکاتب مادی و دین مبین اسلام به عنوان برترین جهان بینی الهی در عالم هستی می پرداخت. سخنرانیهای خودجوش و افشاگری علیه رژیم پهلوی، فعالیت های سیاسی علنی علیه رژیم، تدریس و تفسیر قرآن و تطبیق آیات قرآن با وضعیت موجود در سال ١٣٥٦ش، هدایت خانواده های زندانیان سیاسی و تحصن در منزل آیت الله خادمی و جهت دادن به مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی، از جمله اهداف او بود.
وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان به فعالیتهایش ادامه داد و همت فراوانی در تشکل جلسات زنان مسلمان داشت و جلسات مکرری به صورت سوال و پاسخ تشکیل می داد تا آنجا که موفق شد در اصفهان بنیانگذار اولین گردهمایی زنان مسلمان به صورت آزاد باشد و پس از آن در جامعه زنان سابق شرکت نمود؛ اما از آنجا که روحیه انقلابی و اسلامی قوی داشت، او را اخراج کردند. این فعالیت ها و مبارزات ادامه داشت و هر روز بیشتر هم می شد.
در زمان فرماندهی حجتالاسلام سالک و قائم مقامی حبيب خلیفه سلطانی در سپاه پاسداران، او موفق شد تا واحد سپاه خواهران را در اصفهان تشکیل دهد و با برنامه ریزی های متقن و ایجاد کلاسهای عقیدتی سیاسی در سازماندهی و رشد کیفی خواهران نقش بسزائی ایفا نماید.[۲] از دیگر فعالیتهای او تشکیل کارگروهی برای کارکردن روی پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی و احساس تکلیف و مسئولیت در قبال این گروه بود که نتایج آن را به شهید بهشتی و مرحوم استاد علی اکبر پرورش منتقل کردند.[۳]
با پیروزی انقلاب اسلامی، همزمان با رشد کمی و کیفی جلسات و سخنرانیها، طبیعتاً شیوه مبارزه هم تغییر کرد؛ چرا که با پیروزی انقلاب مشکلات به گونه ای دیگر به وجود آمد. گروهکها دست به توطئه می زدند؛ این گونه مبارزات عواقب خطرناکی در پی داشت و شوهر سیده بتول، حبیب خلیفه سلطانی با اطلاعاتی که به دست آورده بود، به همسرش خبرداد که گروهکها می خواهند مرا ترور و شما را اسیر کنند و لذا از او خواست اگر اتفاقی افتاد، آنقدر مقاومت کن تا کشته شوی و اسیر آنها نگردی.
فراز مهم دیگر زندگی او، زمان کاندیداتوری همسرش در سال ١٣٦٠ش بود. اصفهان از همان ابتدا مورد نظر دشمنان اسلام بود چرا که از مذهبی ترین شهرهای ایران است و چون انتخابات از اهم امور برای حفظ استقلال بود. حبیب نیز با پیشنهاد مردم انقلابی، نامزد نمایندگی انتخابات میاندوره ای اصفهان شد که همزمان با سفر حج او بود؛ لذا عازم حج شد و دوستانش برای او تبلیغات کردند. پس از بازگشت با تبلیغات منفی عده ای مواجه شد و همسرش به نمایندگی مجلس راه نیافت. پس از آن همسرش از سوی فرماندهی کل سپاه به سمت قائم مقامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه ۷ کشور به مرکزیت کرمانشاه منصوب شد.
فعالیت ها
وی بالاخره در سال 1345- ١٣٤٤ش در مرکز تربیت معلم اصفهان قبول شد و آغاز مبارزه اش علیه طاغوت نیز شروع شد.[۴] او تدریس را از دبستان سوران آغاز کرد و سپس در دبیرستانهای عمید، امین، گلستانیان و پروین اعتصامی به عنوان دبیر دینی و عربی حدود ۶ سال به تدریس پرداخت. رفتار و گفتار او در دوران دانشسرا به گونه ای بود که جوانان را بـه اسـلام علاقه مند می کرد. وی با شناختی که از جامعه زمانش داشت خود را وقف مکانی محدود نکرد و جهت تدریس به نقاط روستایی و دور افتاده می رفت.
جلسات روضه خوانی همیشه در منزلشان برپا بود و شور و عشقش را به اسلام ظهور می داد و بر تشنگی او جهت سیراب شدن از دریای معرفت اسلام می افزود. وی از روضه خوان خواست تا او را با زبان عربی آشنا کند و پس از آن به آموختن علوم دینی و بهره وری از فرهنگ غنی اسلام ادامه داد و هر روز به موفقیتهای او می افزود. هر روز بر تعداد جلسات او افزوده می شد و در شبانه روز فقط ۳ الی ٤ ساعت می خوابید و می گفت هر قدر انسان بیشتر فعالیت می کند، بیشتر احساس می کند که کار نکرده و باید فعالیتش را وسیع تر نماید. فهرست کلاسهای او از این قرار بود:
۱- در منزل مادر به مدت چند سال تحت عنوان یادگیری قرآن کلاسهای اصول عقاید و تفسیر برپا می کرد.
۲- با عده ای از خواهران و دانشجویان کلاسهای هفتگی داشت.
۳- جلسات قرائت و تفسیر قرآن را که در ماه مبارک رمضان هر روزه از اذان صبح تا ساعت ۱۱ برقرار می کرد.
۴- تدریس بعد از نماز جماعت ظهر و عصر در مسجد.
ه - غیر از کلاسهای دینی و عربی در درسهائی دیگر مانند درس طبیعی دانش آموزان را متوجه توحید و معارف اسلامی می نمود.
٦- در نجف آباد( مکتب فاطمیه) در ماه رمضان با وجود ناامنی برای وی از سوی ساواک، با نام مستعار همه روز از ساعت ۸ الی ۱۱ صبح کلاس برقرار کرده بود.
۷- در دبیرستان احمدیه به مدت ۳ ماه تابستان کلاسهای اصول عقاید عربی، قرائت و تفسیر قرآن داشت که این دوره در روشنگری افکار خواهران تأثیر بسزایی داشت.
۸- در مهرماه ۵۷ کار خود را رها کرد و به آبادان رفت و در آنجا به فعالیت خود ادامه داد.
٩ - تدريس نهج البلاغه ، واژه های قرآن، اصول عقاید، اصول فلسفه.
۱۰- جلسات دعا و تفسیر دعا برای تزکیه و پرورش روح.
با منصوب شدن همسرش به قائم مقامی سپاه در کرمانشاه، سیده بتول نیز تصمیم به هجرت به کرمانشاه گرفت. وی برای بسط و گسترش فعالیت های فرهنگی - اجتماعی در غرب، همراه همسرش به کرمانشاه رفت و در آنجا وارد دبیرستان شد و به ارشاد و تعلیم دختران پرداخت. جاذبه الهی او باعث شد که شاگردان را بسیار مجذوب ساخت تا جائی که از او خواستند برای همه کارکنان کلاس دائر نماید. وی در باختران کرمانشاه بسیج خواهران را تشکیل و راه اندازی نمود.
شهادت
وی سرانجام در سن چهل سالگی، روز پنج شنبه ۲۳ اردیبهشت ١٣٦١ش به همراه همسر و فرزندش در یک سانحه تصادف در جاده ساوه به شهادت رسید و پیکر آنها را به اصفهان آوردند و پس از انجام مراسم با شکوه در جوار شهید سید حسن بهشتی نژاد و شهید اژه ای در گلستان شهدای اصفهان واقع در تخت فولاد به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیت نامه شهید:
از شما عاشقان شهادت و دوستان میخواهم که راه این شهیدان به خون خفته را ادامه بدهید. هیچگاه از پشتیبانی امام سرد نشوید. همیشه سخن ولی فقیه را به گوش جان بشنوید و به کار ببندید. هرکسی روزی به سوی خدا باز خواهد گشت. همیشه به یاد مرگ باشید تا کبر و غرور و دیگر گناهان شما را فرا نگیرد.[۵][۶]
پانویس
- ↑ مدیریت حوزههای علمیه خواهران استان اصفهان، طلایه داران پارسایی، صص۲۲۲_۲۲۸.
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک در استان اصفهان، ج1، ص 382.
- ↑ کیانی، همسفران عشق، ص 244.
- ↑ ریاحی، مشاهیر زنان اصفهان از عصر گذشته تا کنون، ص 224.
- ↑ ریاحی، مشاهیر زنان اصفهان، صص ٢٢٤-٢٢٦؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک در استان اصفهان، ج ۱، ص ۳۸۲؛ عقیلی، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج ۳، ص۲۳۳-۲۳۰.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج3، صص 230-228.
منابع
- مدیریت حوزههای علمیه خواهران استان اصفهان، طلایهداران پارسایی(بانوان عالمه اصفهان از قرن اول هجری تا عصر حاضر)، قم: مرکز نشر هاجر، ۱۳۹۶.
- ریاحی، محمدحسین، مشاهیر زنان اصفهان، اصفهان: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۵ش.
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج3، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1392.