این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
احمد غفراللهی جنت
این نوشتا برای بهبود کیفیت نیازمند یک تصویر یا عکس است. |
اطلاعات فردی و علمی | |
---|---|
نام کامل | احمد غفراللهی |
شهرت | جنت |
زادروز | ۱۲۷۰ شمسی |
تاریخ وفات | ۱۳۷۷قمری |
مدفن | تکیه ی علامه ملا اسماعیل خواجویی |
اساتید | ثمر اصفهانی، غمگین اصفهانی، و... |
آثار | حدیث کسا، مدح علیبن موسی الرضا |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
اجتماعی | مدرس، شاعر |
احمد غفراللّهی( 1270ش-1377ق) فرزند حاج محمدجعفر روغنی، متخلّص به جنّـت، شاعر اديب قرن چهاردهم هجری بود. او به زبان و ادبيات فرانسه تسلط كامل داشت و به همين جهت، گاه گاهی در اشعارش از لغات خارجی استفاده نموده است. وى صاحب طبع و لطافت بيان در شعر بود.[۱]
زندگینامه
ولادت
او درحدود سال 1270 شمسی در اصفهان در خانواده اى مذهبی ديده به جهان گشود و در اين شهر علم و ادب آموخت.
اساتید
وی از جـوانی بـه سرودن شعر روی آورد و در شعر، از شاگردان سينا كرونی، ثمر اصفهانی و غمگين اصفهانی بود. او پس از آشنايی با برخی مباحث عرفـانی بـه سـبک اهـل طريقت درآمد و ابتدا به ميرزا عباس پاقلعهای و سپس به حاج ميـرزا زيـن العابـدين پاقلعهای، از دراويش نعمت اللهى اصفهان دست ارادت داد.
معاصران
احمد غفراللهی با شعرای بزرگ اصفهان همچون صغير، شكيب، گلزار، دريا، جابر و مسرور معاصربـود.
آثار و فعالیت ها
آثار
وی در مدح اهل بيت و ائمه اطهار(ع) اشعارى ارزشمند سروده است. حديث كساء و مدح على بن موسى الرضا( ع ) به نظم، از قصايد زيباى وى است. او در اشعارش از صنعت تضمين بخوبى استفاده مى نمود.
نقل است در محفلـی در دانشـگاه اصـفهان استاد جلال تاج، قطعهای را در دستگاه ماهور اجرا میكند و دكتر مسرور و جنّت بـاجمعی از شعرا در آن محفل حضور داشتند. دكتر مسـرور غزلـی را بـه مناسـبت آن محفل میسرايد و همان شب مرحوم جنّت با غزلی با همان رديف و قافيه به استقبال غزل مسرور میرود.
نفخهی صور است جان اندر تن ما میدمد | يا دهان تاج(مـا) از بهـر آواز اسـت بـاز |
از آنجا كه اين غزل بسيار مورد توجه دكتر مسرور واقع میشود و قدرناشناسـی برخی از بزرگان از مقام ادبی جنّت و بخشش او را مشاهده میكنـد، بـا ابيـاتی از او میخواهد اصفهان را ترک گويد و همراه او به تهران سفر كند.
ای آنكه گه سخن سرايی با من چو كلام گشته مجزوم | من قدر تو دانم ای برادر نی زاهد پير و شيخ معصوم | |
بخرام به ری كه در صفاهان قدر تو حكايتی است مكتوم | بخرام به ری که باز گردد مسرور به خدمت تو مخدوم |
شايان ذكر است كه اين درد هميشه گريبان گير شعرای نغزسـرای اصـفهانی بـوده است؛ چنانكه جمال الدين عبدالرزاق اصفهانی نيز با اين دو بيت از فرزند چنين تقاضا میكند كه:
دانا پدری گفت به فرزند خَلَـف | دنيا طلبی به هند و عقبی به نَجف | |
خواهی كه نه عقبی و نه دنيات دهند | بنشين به سپاهان و بكن عمر تلف |
مرحوم جنّت ازدواج نكرد و صاحب فرزندی نبود. چنانكه خود میگفت: من بـا طبع خود ازدواج نمودهام و فرزندانم اشعار من هستند و به همين دليل پس از مرگ، بخشی از اشعارش با بیتوجهی به سرنوشتی مانند سرنوشت ديوان مجنـون سـيچانی گرفتار میآيد و در برگ برگ دفتر اشـعارش، عطـاران زردچوبـه و فلفـل و غيـره و بقّالان چای و قند و... میپيچند و فقط اشعار مختصری در دست است كه به همـت آقای عبدالحسين روغنی متخلّص به ضيمران، برادرزادهی وی گردآوری و به چاپ رسيده است كه با مقدماتش بالغ بر 150 صفحه میشود و بخشـی از آن بـه مثنـوی بلندی با عنوان " عروسی اجباری" اختصاص دارد كه اشعار آن جنبهی انتقادی و اندرز دارد.
ابیات زیر از اشعار اوست:
من از آن روز كه در عشـق قـدم بنهـادم | شب نباشد كه به گـردون نرسـد فريـادم | |
میزنم داد ز بيـداد رقيبـان شـب و روز | تا مگـر دادرسـی خيـزد از ايـن بيـدادم |
فعالیت ها
وی به استخدام ادارهی فرهنگ درآمد و در ابتدابه تدريس و سپس به امور اداری در ادارهی فرهنگ مشغول شد. او در انجمن هاى ادبى شيدا، دبيرستان تبريزى، خاكيا، كمال الدّين اسماعيل و پروانه شركت مى نمود. وی در انجمن ادبی شيدا با دكتر مسرور از اسـاتيد نظـم و نثـر آشـنا گرديـد و ايـن آشنايی تا زمان مرگ جنّت تداوم يافت.
وفات
مرحوم جنّت در سن هفتاد و هفت سالگی، در سال 1377 ق دار فـانی را وداع گفت و در تكيهی علامه ملا اسماعيل خواجويی مدفون گرديد.[۳]
شعرای اصفهان از جمله استاد فضل اللّه اعتمادی «برنا»، شكيب اصفهانی در دیوان اشعارش[۴]، علـی غفراللّهـی مـاهر اصفهانی و عبدالحسين روغنی ضميران[۵] در وفات وی مرثيه سرودهاند.
بر سنگ مزار او اشعارى از خود شاعر حک شده كه بيت آخر آن توسط شاعر محترم، ضيمران بر آن افزوده شده است:[۶]
ای آنكه آمدی سوی آرامگاه من | خوش آمدی كه بود به راهت نگاه مـن | |
بنشين و گوش كن سخن مرا به گوش جان | زيرا كه طی كنيد شما نيز راه من | |
راهيست بس دراز و خطرخيز و هولناك | افعال نیک من بود اينجا پناه من | |
پاى بشر نيايد اگر در حساب ما | دانم خداى درگذرد از گناه من | |
سال هزار و سيصد و هفتاد و هشت بود | دست اجل به سينه فروبست آه من |
پانویس
- ↑ مهدوی، تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص 145؛ مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص 395.
- ↑ ضيمران روغنی، ديوان جنّت اصفهانی، صص 68 ـ 89.
- ↑ لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، ص 181.
- ↑ شکیب اصفهانی، دیوان اشعار، ص 489.
- ↑ ضمیران، ديوان جنت اصفهانی، ص 11.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد،دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص 443-442.
منابع
- لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.