این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
حسین مسرور سخنیار اصفهانی
حسین (سخنیار) معروف و متخلّص به مسرور از شاعران معاصراست.
زندگی نامه
او فرزند محمد جواد تاجر کوپایی متولد 20صفر ۱۳۰۸ق در کوهپایه نائین است. وی تحصیلات حوزویش را در مدرسه نیم آورد اصفهان و پس از چند سال به شیراز رفته و نزد فرصت شیرازی به فراگیری علم و ادب پرداخت. کمی بعد به خراسان رفت و نزد دانشمندان و ادبای آنجا به تکمیل معلومات خود پرداخت. آنگاه به اصفهان بازگشته و در انجمن های ادبی شرکت کرد.
بعدا در تهران به استخدام فرهنگ ودر دارالفنون، دبیرستان ها ودانشکده افسری به تدریس پرداخت. در سال 1312ش در مسابقه الواح تخت جمشید که به وسیله شاهزاده افسر گذارده شد، مشاره الیه نیز شرکت نموده و بین پنجاه نفر شرکت کنندگان، رتبه اوّل را حائز گردید.
او در هنگام اقامت در طهران همچنان به اصفهان رفت و آمد داشت و با ادباء و شعرای اصفهان در ارتباط بود. او نویسنده ای قادر و شاعری توانا و مترجمی زبردست بوده و زبان های فرانسه، انگلیسی و عربی را خوب می دانست و از زبان پهلوی نیز اطلاعاتی داشت. وی در نوشتن داستان های تاریخی نیز از پیشگامان این نوع نثر به شمار می رود.او تا آخر عمر را در تجرّد و بدون همسر به سر برد. در اواخر عمر به نویسندگی برای رادیو مشغول شد.
ابيات زيراز اشعار اوست:
نکوتر بتاب امشب ای روی ماه | که روشن کنی روی این بزمکه | |
حریفان بیکدیگر آمیخته | صراحی شکسته قدح ریخته[۱] |
او در شعر استادی توانا بود، امّا اشعار او کم است و دیوان اشعارش حجم چندانی ندارد. این شعر او در وصف اصفهان شهرت بسیار زیادی دارد:
مسجد شیخ تو کهن موزه ایست | یا که در انگشت تو فیروزه ایست | |
جامع عباسی جادو فریب | کرده در آن قصر طلسمی عجیب | |
مسجد شَه بین و شبستان او | نقش جهان سر در ایوان او | |
آیینه خانه که بهین قصر بود | آیت معماری آن عصر بود | |
عالی قاپو که مبادش زوال | تازه عروسی است پُر از خطّ و خال | |
از پل خواجو چه سرایم سخن | آب تحیّر چکدم از دهن | |
بوده در این شهر از آن شهریار | مسجد و بازار فزون از شمار[۲] |
آثار
کتابهائی وی ازجمله امثال سائره ،فردوسی نامه ،داستان های تاریخی محمود افغان ،ده نفر قزلباش» مطبوع ،«دیوان اشعار» مطبوع ،«راز الهام» که قسمتی از دیوان اشعار اوست ،«فرهنگ زبان» ،«گوشه ای از زندگی لطفعلی خان زند موسوم به قران» ،«نی زناست؛ که البته در خوشنویسی هم دستی داشته است.«بیابان» ،«هنرنامه» و غیره.
وفات
اوبه بیماری مثانه مبتلا شده و در بیمارستان ارتش در چهارشنبه 9 رجب 1388ق فوت نمود. [و در گورستان ظهیرالدّوله در طهران به خاک سپرده شد.]
ماده تاریخ وفاتش را بسیاری از شعرا سروده اند از جمله سیّد مرتضی محمدی نژاد متخلّص به کهتر سروده است:
سر زدم از کلک کهتر تا به تاریخش سرود | «با عجب طبعی توانا در جهان مسرور بودی»[۳] |
پانویس
- ↑ بهشتینژاد، شعرای حوزه علمیه اصفهان، ص۳۰۶.
- ↑ مهدوی، تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص445-443؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص 539؛ برقعی، سخنوران نامی معاصر ایران ادبیات معاصر؛ ج5، ص3277؛مهرانفر، اشعار ملی و میهنی از سخنوران معاصر ایران، ص76؛ قدسی،دولت دیدار، صص 171-162؛کهتر اصفهانی، دیوان کهتر اصفهانی، ص449.
- ↑ مهدوی،اعلام اصفهان،ج2،ص649.
منبع
- بهشتی نژاد، محمد علی، شعرای حوزه علمیه اصفهان (از صدر اسلام تا کنون)، اصفهان: پویان مهر، ۱۳۹۱ش.
- مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.