این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «سید اسدالله شفتی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به '(ع)')
(افزودن رده، ویرایش متن و پانویس، افرودن لینک)
سطر ۱: سطر ۱:
حاج سیّداسداللّه شفتی بیدآبادی فرزند حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی، عالم فاضل، زاهد متّقی، ادیب محقّق و مجتهد مدقّق قرن سیزدهم قمری است.
'''حاج سیّداسداللّه شفتی بیدآبادی'''(1227یا1228ق-1290ق) عالم فاضل، زاهد متّقی، ادیب محقّق و مجتهد مدقّق قرن سیزدهم قمری است.
 
{{نیازمند تکمیل}}


<br />
==زندگی نامه==
==زندگی نامه==
در سال 1227ق در اصفهان متولّد شده، و نزد پدر بزرگوار خود، و سپس در نجف اشرف، نزد آقاسیّدابراهیم قزوینی صاحب ضوابط، آقا شیخ محمّدحسین نجفی صاحب جواهر، شیخ مرتضی انصاری، شیخ نوح جعفری نجفی به تحصیل پرداخته، و از آنان اجازه روایت و اجتهاد دریافت نموده است. ازمشایخ روایت ایشان ملاّاحمد تربتی خراسانی است. ایشان از نوجوانی تا سال 1260ق در عتبات عالیات به تحصیل پرداخته، و در این سال به ایران بازگشته، و به جای پدر به تدریس و مرجعیّت امور شرعی پرداخته [است].
وی اوقات خود را صرف تحقیق و تألیف و مطالعه کتب می نمود.
==خدمات اجتماعی==
ایشان خدمات اجتماعی ارزنده ای داشته، و آثار باقیه بسیار به جای نهاده که از آن جمله است:
تأمین آب آشامیدنی نجف اشرف؛
بنای غسّال خانه در نجف اشرف؛


تعمیر مسجد سهله در کوفه؛
===ولادت===
در سال ۱۲۲۷ یا ۱۲۲۸ هجری قمری در اصفهان متولد شد.<ref>در عموم کتابها تولد وی را بدون ذکر روز ، هفته و ماه در سال ۱۲۲۷ هجری قمری نوشته‌اند، مانند الکرام البررة ، دایرة المعارف تشیع ، معارف الرجال و در کتاب‌هایی مانند مکارم الاثار ، المآثر والاثار و الذریعة الی تصانیف الشیعة سال ۱۲۲۸ هجری قمری ذکر گردیده است. سید مصلح الدین مهدوی در تذکرة القبور به هر دو سال (۱۲۲۷ یا ۱۲۲۸ هـ. ق) اشاره نموده است.</ref>


تعمیر مدرسه درکوشک؛
===خاندان===
او فرزند حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی، از نوادگان حضرت امام موسی کاظم، علیه السلام، بود. مادر وی نیز ظاهراَ از سادات محترم طباطبایی زواره بود.<ref>مهدوی، بیان المفاخر، ج۲، ص۲۴۸.</ref>


و تکمیل بنای مسجد سیّد در اصفهان.  
مرحوم حاج سید اسدالله از دختر علامه فقیه حاج ملاعلی بن حاج میرزا خلیل تهرانی و زوجه‌ای دیگر، پنج فرزند (یک پسر و چهار دختر ) داشت: [[سید محمدباقر ثانی بیدآبادی|حاج سید محمدباقر ثانی]]، زوجه ی [[محمدابراهیم بن محمدابراهیم قزوینی اصفهانی|آقا محمد ابراهیم قزوینی]]، زوجه ی [[سید محمد باقر عمادالاسلام شفتی|آقا سید محمدباقر]] معروف به آقا محمد عمادالاسلام (فرزند حاج سید جعفر)، زوجه ی [[عبدالجواد بن محمدمهدی کلباسی|آقا شیخ عبدالجواد]] فرزند آقا محمد مهدی کلباسی،<ref>مهدوی، بیان المفاخر،  ج۱، ص۱۷۷.</ref> زوجه ی مرحوم آقا سید ابوجعفر صدر.<ref>علامه تهرانی در الکرام البرره از این زوجه نام برده و نام وی را در زمره فرزندان سید اسدالله شفتی نوشته است.</ref>


==شورش اصفهان==
===تحصیلات===
از وقایع زمان ایشان، شورش اصفهان در سال های 1265 و 1266 در ابتدای سلطنت ناصرالدّین شاه است. پس از زدوخورد بسیار بین طرفین، و کشتار و خرابی بسیار در اصفهان، جمعی از علمای اصفهان، ازجمله حاج سیّداسداللّه بیدآبادی، ملاّحسن نوری و میرزا محمّد نوّاب لاهیجی برای وساطت نزد شاه، و پایان دادن به غائله، راهی تهران شدند که در منطقه مورچه خورت، قوای دولتی تحت اختیار حاکم اصفهان غلام حسین خان سپهدار و به فرماندهی کیکاووس میرزا قاجار بر سر مهاجرین تاخته، به ضرب و شتم آنان پرداخته، و آنان را به زنجیر کشیده، به اصفهان آوردند. پس از این قضایا حاج سیّداسداللّه به عتبات عالیت مهاجرت کرد، و حدود سه سال در نجف اشرف مقیم شد، و سپس به اصفهان آمد.  
دوران کودکی و نوجوانی را در اصفهان تحت تربیت پدر و مادر خویش پشت سر نهاد و در محضر پدر و دیگران تحصیل کرد و پس از اتمام تحصیلات خویش در علوم مقدماتی مانند صرف و نحو ، منطق ، بلاغت ، بخشی از فقه و اصول ، از اصفهان، برای تکمیل تحصیلات و علوم خویش، به نجف اشرف هجرت کرد. و در خدمت جمعی از اساتید بزرگ تحصیل کرده تا به مقامات عالی در علم و اجتهاد نائل گردید، به گونه‌ای که مقامات علمی و زهد و تقوای او مورد گواهی و تصدیق علما و اساتیدش واقع گردید.<ref>حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء والادبا،  ج۱، صص۹۵-۹۴.</ref>


==مقام سید نزد بزرگان==
سید اسدالله شفتی اصفهانی، در سال ۱۲۶۰ هجری قمری به امر پدر به اصفهان مراجعت کرد. در سال بازگشت وی، پدر بزرگوارش وفات یافت و ایشان مرجع امور شرعی و مورد وثوق و قبول همه ی اهالی اصفهان، بویژه علما و بزرگان واقع گردید.وی اوقات خود را صرف تحقیق و تألیف و مطالعه کتب می نمود.
عموم مؤلّفین که شرح حال وی را متذکّر شده اند، مقام زهد و عبادت و تقوای او را ستوده اند.  


میرزا محمّد تنکابنی در قصص العلماء می نویسد: «در ابکاء و خوف حضرت قهّار، مانندی برای او نیست».  
او به درس و بحث و اقامه ی جماعت و رسیدگی به امور و حوائج مردم و نشر احکام الهی و خدمت به مسلمانان مشغول گردید. جمعی از بزرگان اصفهان در خدمتش تلمذ کردند و از او کسب اجازه نمودند. وی به مدت سی سال، ریاست علمی و دینی اصفهان را بر عهده داشتند.<ref>حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء والادبا، ج۱، صص۹۵-۹۴؛ صدر حاج سیدجوادی، دایرة المعارف تشیع، ج۲، ص۱۳۳؛ مهدوی، تذکرة القبور، ص۱۲۷.</ref>


==خوشنویسی==
===اساتید===
حاج سیّداسداللّه علاوه بر محاسن و مناقب علمی و اخلاقی، از حُسن خط نیز برخوردار بوده، و آثاری به یادگار گذاشته که از آن جمله است: خطوط کتیبه داخلی بقعه پدر بزرگوار خود در مسجد سیّدکه گچ بری شده است. قطعه ای از خطّ نستعلیق ایشان نیز در اختیار مرحوم مهدی بیانی بوده است. ایشان در سال 1290ق به قصد زیارت اعتاب مقدّسه، از اصفهان حرکت نموده، در مسیر راه، در شب یک شنبه سلخ جمادی الثّانیه این سال در منزل کرند از توابع کرمانشاه وفات یافت. جنازه به نجف اشرف منتقل، و در اتاق سمت راست وارد شونده به صحن مطهّر حضرت علی (ع) از درب قبله، مقابل قبر حاج شیخ مرتضی انصاری مدفون گردید. مادّه تاریخ ایشان را سیّدجعفر حلّی در ضمن قصیده ای گوید:
در نجف اشرف از مجالس درس آیات عظام زیربهره برد و از آنان اجازه روایت و اجتهاد دریافت نموده است:  


«اسداللّه بمثوی اسداللّه توسّد»: 1290
#آقاسیّدابراهیم قزوینی صاحب ضوابط
#آقا شیخ محمّدحسین نجفی صاحب جواهر
#شیخ مرتضی انصاری
#شیخ نوح جعفری نجفی
#ملاّاحمد تربتی خراسانی(ازمشایخ روایت ایشان)<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص519.</ref>


===شاگردان===
مهم‌ترین شاگردان و مجازین وی عبارت‌اند از:
{{چندستونه|2}}
# سید آقابزرگ حسینی قاضی عسکری
# [[سید محمدباقر خوانساری|میرزا محمدباقر چهارسوقی]]
# سید محمدجعفر بیدآبادی
# سید محمدجواد بن [[محمدصادق کتابفروش حسینی افطسی اصفهانی|سید محمدصادق حسینی]] (معروف به «کتابفروش» و خواهرزاده ی مرحوم حاج سید اسدالله بیدآبادی)
# [[سید محمدتقی کتابی|سید محمدتقی]] و سید میرزا علیرضا (ز برادران سید محمدجواد حسینی و خواهرزاده‌های سید اسدالله بیدآبادی)
# [[سید حسن سادات خاتون آبادی اصفهانی|آقا میرزا حسن سادات]]
# میرزا حسین بن میرزا خلیل تهرانی
# آقا سید محمدرضا قوچانی
# [[سید محمدرضا نایینی|سید محمدرضا نائینی]]
# سید محمدرضا بن سید محمدعلی حسینی کاشانی
# [[زین العابدین بن محمدعلی شهشهانی|میرزا زین‌العابدین اصفهانی]]
# [[سيد شهاب‌الدين محمدتقی نحوی|سید شهاب‌الدین نحوی]]
# [[سید عبدالحمید موسوی خواجوئی|سید عبدالحمید]]
# سید عبدالرحیم حسینی قاضی عسکری اصفهانی
# [[عبدالرزاق بن محمدکاظم رشتی|میرزا عبدالرزاق لنگرودی رشتی اصفهانی]]
# [[سید علی بن عبدالکریم بروجردی|سید علی بن عبدالکریم طباطبایی اصفهانی]]
# ملا علی کنی
# [[شیخ الشریعه اصفهانی|میرزا فتح‌الله شریعت اصفهانی]] (شیخ‌الشریعه اصفهانی)
# سید محمد بن سید محمدحسن مجتهد موسوی
# شیخ محمد بن طعمه زریجاوی نجفی
# میرزا محمد بن عبدالوهاب بن داوود همدانی کاظمینی
# سید مهدی نحوی موسوی
# میرزا آقا نهاوندی
# سید حسن موسوی جرفادقانی<ref>جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، ج9، صص283-298.</ref>
{{پایان چندستونه}}
==سیره‌ی اخلاقی==
او تا آخر عمر از رسیدگی به امور طلاب و سرپرستی فقرا و ایتام و درماندگان غفلت نفرمود.  او ملجا و امین مردم این شهر بود تا جایی که وی را در برخی مکارم اخلاق و محامد اوصاف، بر پدرش مقدم داشتند. منزل او میهمان سرای علمای وارد شده به اصفهان بود.عموم مؤلّفین که شرح حال وی را متذکّر شده اند، مقام زهد و عبادت و تقوای او را ستوده اند. مردم اصفهان برای درک نماز جماعتش ازدحام می کردند و ارادتمند او بودند و از محلات دور و دهات نزدیک شهر اجتماعِ ایشان، فضای مسجد سید را در صبح فرا می گرفتند و نماز صبح را به ایشان اقتدا می کردند.<ref>قمی، الفوائد الرضویه،ج1، ص 90؛ آزاد کشمیری، نجوم السماء، ج 1، ص 65.</ref>
<br />
==آثار==
==آثار==
کتب زیر از تألیفات او است، و نویسنده در کتاب بیان المفاخر، مفصّل به شرح موضوع و نسخه های آن پرداخته ام:
کتب زیر از تألیفات او است:
{{چندستونه|3}}
# الاجازه الامامه لصلاه الجمعه
# رساله در امامت
# رساله در احکام وضعیّه
# رساله در ارث زوجه
# رساله در تجوید
# رساله در تقدیر
# رساله در تقلید
# حاشیه بر سیوطی
# رساله در حبوه
# حواشی بر تحفه الابرار
# حواشی بر نخبه حاجی کلباسی
# کتابی در رجال
# رساله ای در رخصت و عزیمت
# رساله در سبب و مانع
# رساله در شبهه محصوره و غیر محصوره
# شرح زیارت عاشورا
# شرح شرایع الاسلام
# رساله عصیریّه
# رساله عملیّه
# کتاب الغیبه فی حکم الاغتیاب
# کتاب الفقه الاستدلالی
# مستخرجات الطّرائف
# رساله در معرفه التّکالیف
# مناسک حج
# مناقب الائمّه علیهم السلام
# رساله در میراث.<ref>بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، صص9 10؛ مهدوی، بیان المفاخر، ج2، صص244 351؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص253 254؛ مهدوی، رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص148؛ انصاری، زندگانی و شخصیّت شیخ انصاری، ص190؛ بامداد، شرح حال رجال ایران، ج1، ص115؛ آقابزرگ طهرانی، الکرام البرره، ج1، ص124؛ قمی، فواید الرّضویه، ج1، ص42؛ [[حبیب الله شریف ساوجی کاشانی|شریف کاشانی]]، لباب الالقاب، ص71؛ آل محبوبه، ماضی النّجف و حاضرها، ج3، ص13؛ حرزالدین، معارف الرّجال، ج1، ص94؛ [[محمدعلی معلم حبیب‌آبادی|معلم حبیب آبادی]]، مکارم الآثار، ج3، ص836؛ قمی، هدیه الاحباب، ص140؛ [[حسن جابری انصاری|جابری انصاری]]، تاریخ اصفهان و ری، صص262 279؛ رفیعی مهرآبادی، آثار ملّی اصفهان، ص192؛ موسوی اصفهانی، احسن الودیعه، ج1، ص78؛ جابری انصاری، تاریخ اصفهان، صص305 306؛ مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج2، ص26؛ دهخدا، لغت نامه دهخدا، ذیل «اسداللّه»، ص2264؛ کحاله، معجم المؤلّفین، ج2، ص242؛ امین، اعیان الشّیعه، ج11، ص109؛ قمی، الکنی والالقاب، ج2، ص174؛ آقابزرگ طهرانی، الذّریعه، ج13، ص307 و ج11، ص212 و ج16، ص75 و ج10، ص95 و ج22، ص320.</ref> 
# منتخب رساله عملیه
# رساله در نماز شب
# کتابی در ولایت<ref>کتابی، رجال اصفهان، ج 1، صص 135. 134.</ref>
{{پایان چندستونه}}
<br />


1. الاجازه الامامه لصلاه الجمعه؛
==فعالیت‌ها==
ایشان خدمات اجتماعی ارزنده ای داشته، و آثار باقیه بسیار به جای نهاده که از آن جمله است:


2. رساله در امامت ؛
تأمین آب آشامیدنی نجف اشرف،<ref>مهدوی، تذکرة القبور، ص 127؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، صص 191. 190.</ref> بنای غسّال خانه در نجف اشرف،<ref>ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 134.</ref> تعمیر مسجد سهله در کوفه،<ref>الفوائد الرضویه، ج 1، ص 43؛ علماء النجف الاشرف، ج1، صص 503. 502.</ref> تعمیر [[مدرسه دربکوشک|مدرسه درکوشک]](باقریه)،<ref>گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، ص 358.</ref> وقف کردن [[مدرسه مسجد سید|مسجد سید]] اصفهان و تکمیل بنای آن.<ref>بیان المفاخر، ج 2، صص 300. 298؛ گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، ص 766؛ آثار ملی اصفهان، ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، ص 192.</ref>


3. رساله در احکام وضعیّه؛
حاج سیّداسداللّه از حُسن خط نیز برخوردار بوده، و آثاری به یادگار گذاشته که از آن جمله است: خطوط کتیبه داخلی بقعه پدر بزرگوار خود در مسجد سیّدکه گچ بری شده است.<ref>جابری انصاری،تاریخ اصفهان و ری، ص 280.</ref> 


4. رساله در ارث زوجه؛
==وفات==
ایشان در سال 1290ق به قصد زیارت اعتاب مقدّسه، از اصفهان حرکت نموده، در مسیر راه، در شب یک شنبه سلخ جمادی الثّانیه این سال در منزل کرند از توابع کرمانشاه وفات یافت. جنازه به نجف اشرف منتقل، و در اتاق سمت راست وارد شونده به صحن مطهّر حضرت علی (ع) از درب قبله، مقابل قبر حاج شیخ مرتضی انصاری مدفون گردید.<ref>قمی، الکنی والالقاب، ج 2، ص 174؛ معجم المؤلفین العراقین، ج 2، ص 242؛ دائره المعارف تشیع، ج 2، ص 133؛ طبقات اعلام الشیعة، ج 2، ص 124.</ref> مادّه تاریخ ایشان را سیّدجعفر حلّی در ضمن قصیده ای گوید:


5. رساله در تجوید؛
«اسداللّه بمثوی اسداللّه توسّد»:1290.<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص520.</ref>


6. رساله در تقدیر؛
==پانویس==
 
<references />
7. رساله در تقلید؛
 
8. حاشیه بر سیوطی؛
 
9. رساله در حبوه؛
 
10. حواشی بر تحفه الابرار؛
 
11. حواشی بر نخبه حاجی کلباسی ؛
 
12. کتابی در رجال؛
 
13. رساله ای در رخصت و عزیمت ؛
 
14. رساله در سبب و مانع ؛
 
15. رساله در شبهه محصوره و غیر محصوره؛
 
16. شرح زیارت عاشورا ؛
 
17. شرح شرایع الاسلام ؛
 
18. رساله عصیریّه؛
 
19. رساله عملیّه؛


20. کتاب الغیبه فی حکم الاغتیاب؛
==منابع==


21. کتاب الفقه الاستدلالی؛
*[[سید مصلح الدین مهدوی]]، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1386.
 
*پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، گلشن ابرار ، قم: پژوهشکده باقرالعلوم، چاپ اول،  1389.
22. مستخرجات الطّرائف؛
*[http://nbo.ir/Default.aspx پایگاه اطلاع رسانی فرهیختگان تمدن شیعی]
 
23. رساله در معرفه التّکالیف ؛
 
24. مناسک حج؛
 
25. مناقب الائمّه علیهم السلام؛
 
26. رساله در میراث.<ref>احوال و آثار خوشنویسان، صص9 10؛ بیان المفاخر، ج2، صص244 351؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص253 254؛ رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص148؛ زندگانی و شخصیّت شیخ انصاری، ص190؛ شرح حال رجال ایران، ج1، ص115؛ الکرام البرره، ج1، ص124؛ فواید الرّضویه، ج1، ص42؛ لباب الالقاب، ص71؛ ماضی النّجف، ج3، ص13؛ معارف الرّجال، ج1، ص94؛ مکارم الآثار، ج3، ص836؛ هدیه الاحباب، ص140؛ تاریخ اصفهان و ری، صص262 279؛ آثار ملّی اصفهان، ص192؛ احسن الودیعه، ج1، ص78؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص305 306؛ ریحانه الادب، ج2، ص26؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «اسداللّه»، ص2264؛ معجم المؤلّفین، ج2، ص242؛ اعیان الشّیعه، ج11، ص109؛ الکنی والالقاب، ج2، ص174؛ معجم رجال الفکر و الادب، ص35؛ الذّریعه، ج13، ص307 و ج11، ص212 و ج16، ص75 و ج10، ص95 و ج22، ص320.</ref> و <ref>اعلام اصفهان، ج1 ، ص 519-521.</ref>
 
==پانویس==
<references />


==منبع==
[[رده:اعلام اصفهان،ج 1]]
برگرفته از: [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، [[سید مصلح الدین مهدوی]]، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1386.
[[رده:مجتهدین]]
[[رده:علمای قرن 13]]
[[رده:مدفونین در حرم حضرت علی(ع)]]

نسخهٔ ‏۱۹ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۲۹

حاج سیّداسداللّه شفتی بیدآبادی(1227یا1228ق-1290ق) عالم فاضل، زاهد متّقی، ادیب محقّق و مجتهد مدقّق قرن سیزدهم قمری است.


زندگی نامه

ولادت

در سال ۱۲۲۷ یا ۱۲۲۸ هجری قمری در اصفهان متولد شد.[۱]

خاندان

او فرزند حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی، از نوادگان حضرت امام موسی کاظم، علیه السلام، بود. مادر وی نیز ظاهراَ از سادات محترم طباطبایی زواره بود.[۲]

مرحوم حاج سید اسدالله از دختر علامه فقیه حاج ملاعلی بن حاج میرزا خلیل تهرانی و زوجه‌ای دیگر، پنج فرزند (یک پسر و چهار دختر ) داشت: حاج سید محمدباقر ثانی، زوجه ی آقا محمد ابراهیم قزوینی، زوجه ی آقا سید محمدباقر معروف به آقا محمد عمادالاسلام (فرزند حاج سید جعفر)، زوجه ی آقا شیخ عبدالجواد فرزند آقا محمد مهدی کلباسی،[۳] زوجه ی مرحوم آقا سید ابوجعفر صدر.[۴]

تحصیلات

دوران کودکی و نوجوانی را در اصفهان تحت تربیت پدر و مادر خویش پشت سر نهاد و در محضر پدر و دیگران تحصیل کرد و پس از اتمام تحصیلات خویش در علوم مقدماتی مانند صرف و نحو ، منطق ، بلاغت ، بخشی از فقه و اصول ، از اصفهان، برای تکمیل تحصیلات و علوم خویش، به نجف اشرف هجرت کرد. و در خدمت جمعی از اساتید بزرگ تحصیل کرده تا به مقامات عالی در علم و اجتهاد نائل گردید، به گونه‌ای که مقامات علمی و زهد و تقوای او مورد گواهی و تصدیق علما و اساتیدش واقع گردید.[۵]

سید اسدالله شفتی اصفهانی، در سال ۱۲۶۰ هجری قمری به امر پدر به اصفهان مراجعت کرد. در سال بازگشت وی، پدر بزرگوارش وفات یافت و ایشان مرجع امور شرعی و مورد وثوق و قبول همه ی اهالی اصفهان، بویژه علما و بزرگان واقع گردید.وی اوقات خود را صرف تحقیق و تألیف و مطالعه کتب می نمود.

او به درس و بحث و اقامه ی جماعت و رسیدگی به امور و حوائج مردم و نشر احکام الهی و خدمت به مسلمانان مشغول گردید. جمعی از بزرگان اصفهان در خدمتش تلمذ کردند و از او کسب اجازه نمودند. وی به مدت سی سال، ریاست علمی و دینی اصفهان را بر عهده داشتند.[۶]

اساتید

در نجف اشرف از مجالس درس آیات عظام زیربهره برد و از آنان اجازه روایت و اجتهاد دریافت نموده است:

  1. آقاسیّدابراهیم قزوینی صاحب ضوابط
  2. آقا شیخ محمّدحسین نجفی صاحب جواهر
  3. شیخ مرتضی انصاری
  4. شیخ نوح جعفری نجفی
  5. ملاّاحمد تربتی خراسانی(ازمشایخ روایت ایشان)[۷]

شاگردان

مهم‌ترین شاگردان و مجازین وی عبارت‌اند از:

  1. سید آقابزرگ حسینی قاضی عسکری
  2. میرزا محمدباقر چهارسوقی
  3. سید محمدجعفر بیدآبادی
  4. سید محمدجواد بن سید محمدصادق حسینی (معروف به «کتابفروش» و خواهرزاده ی مرحوم حاج سید اسدالله بیدآبادی)
  5. سید محمدتقی و سید میرزا علیرضا (ز برادران سید محمدجواد حسینی و خواهرزاده‌های سید اسدالله بیدآبادی)
  6. آقا میرزا حسن سادات
  7. میرزا حسین بن میرزا خلیل تهرانی
  8. آقا سید محمدرضا قوچانی
  9. سید محمدرضا نائینی
  10. سید محمدرضا بن سید محمدعلی حسینی کاشانی
  11. میرزا زین‌العابدین اصفهانی
  12. سید شهاب‌الدین نحوی
  13. سید عبدالحمید
  14. سید عبدالرحیم حسینی قاضی عسکری اصفهانی
  15. میرزا عبدالرزاق لنگرودی رشتی اصفهانی
  16. سید علی بن عبدالکریم طباطبایی اصفهانی
  17. ملا علی کنی
  18. میرزا فتح‌الله شریعت اصفهانی (شیخ‌الشریعه اصفهانی)
  19. سید محمد بن سید محمدحسن مجتهد موسوی
  20. شیخ محمد بن طعمه زریجاوی نجفی
  21. میرزا محمد بن عبدالوهاب بن داوود همدانی کاظمینی
  22. سید مهدی نحوی موسوی
  23. میرزا آقا نهاوندی
  24. سید حسن موسوی جرفادقانی[۸]

سیره‌ی اخلاقی

او تا آخر عمر از رسیدگی به امور طلاب و سرپرستی فقرا و ایتام و درماندگان غفلت نفرمود. او ملجا و امین مردم این شهر بود تا جایی که وی را در برخی مکارم اخلاق و محامد اوصاف، بر پدرش مقدم داشتند. منزل او میهمان سرای علمای وارد شده به اصفهان بود.عموم مؤلّفین که شرح حال وی را متذکّر شده اند، مقام زهد و عبادت و تقوای او را ستوده اند. مردم اصفهان برای درک نماز جماعتش ازدحام می کردند و ارادتمند او بودند و از محلات دور و دهات نزدیک شهر اجتماعِ ایشان، فضای مسجد سید را در صبح فرا می گرفتند و نماز صبح را به ایشان اقتدا می کردند.[۹]

آثار

کتب زیر از تألیفات او است:

  1. الاجازه الامامه لصلاه الجمعه
  2. رساله در امامت
  3. رساله در احکام وضعیّه
  4. رساله در ارث زوجه
  5. رساله در تجوید
  6. رساله در تقدیر
  7. رساله در تقلید
  8. حاشیه بر سیوطی
  9. رساله در حبوه
  10. حواشی بر تحفه الابرار
  11. حواشی بر نخبه حاجی کلباسی
  12. کتابی در رجال
  13. رساله ای در رخصت و عزیمت
  14. رساله در سبب و مانع
  15. رساله در شبهه محصوره و غیر محصوره
  16. شرح زیارت عاشورا
  17. شرح شرایع الاسلام
  18. رساله عصیریّه
  19. رساله عملیّه
  20. کتاب الغیبه فی حکم الاغتیاب
  21. کتاب الفقه الاستدلالی
  22. مستخرجات الطّرائف
  23. رساله در معرفه التّکالیف
  24. مناسک حج
  25. مناقب الائمّه علیهم السلام
  26. رساله در میراث.[۱۰]
  27. منتخب رساله عملیه
  28. رساله در نماز شب
  29. کتابی در ولایت[۱۱]


فعالیت‌ها

ایشان خدمات اجتماعی ارزنده ای داشته، و آثار باقیه بسیار به جای نهاده که از آن جمله است:

تأمین آب آشامیدنی نجف اشرف،[۱۲] بنای غسّال خانه در نجف اشرف،[۱۳] تعمیر مسجد سهله در کوفه،[۱۴] تعمیر مدرسه درکوشک(باقریه)،[۱۵] وقف کردن مسجد سید اصفهان و تکمیل بنای آن.[۱۶]

حاج سیّداسداللّه از حُسن خط نیز برخوردار بوده، و آثاری به یادگار گذاشته که از آن جمله است: خطوط کتیبه داخلی بقعه پدر بزرگوار خود در مسجد سیّدکه گچ بری شده است.[۱۷]

وفات

ایشان در سال 1290ق به قصد زیارت اعتاب مقدّسه، از اصفهان حرکت نموده، در مسیر راه، در شب یک شنبه سلخ جمادی الثّانیه این سال در منزل کرند از توابع کرمانشاه وفات یافت. جنازه به نجف اشرف منتقل، و در اتاق سمت راست وارد شونده به صحن مطهّر حضرت علی (ع) از درب قبله، مقابل قبر حاج شیخ مرتضی انصاری مدفون گردید.[۱۸] مادّه تاریخ ایشان را سیّدجعفر حلّی در ضمن قصیده ای گوید:

«اسداللّه بمثوی اسداللّه توسّد»:1290.[۱۹]

پانویس

  1. در عموم کتابها تولد وی را بدون ذکر روز ، هفته و ماه در سال ۱۲۲۷ هجری قمری نوشته‌اند، مانند الکرام البررة ، دایرة المعارف تشیع ، معارف الرجال و در کتاب‌هایی مانند مکارم الاثار ، المآثر والاثار و الذریعة الی تصانیف الشیعة سال ۱۲۲۸ هجری قمری ذکر گردیده است. سید مصلح الدین مهدوی در تذکرة القبور به هر دو سال (۱۲۲۷ یا ۱۲۲۸ هـ. ق) اشاره نموده است.
  2. مهدوی، بیان المفاخر، ج۲، ص۲۴۸.
  3. مهدوی، بیان المفاخر، ج۱، ص۱۷۷.
  4. علامه تهرانی در الکرام البرره از این زوجه نام برده و نام وی را در زمره فرزندان سید اسدالله شفتی نوشته است.
  5. حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء والادبا، ج۱، صص۹۵-۹۴.
  6. حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء والادبا، ج۱، صص۹۵-۹۴؛ صدر حاج سیدجوادی، دایرة المعارف تشیع، ج۲، ص۱۳۳؛ مهدوی، تذکرة القبور، ص۱۲۷.
  7. مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص519.
  8. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، ج9، صص283-298.
  9. قمی، الفوائد الرضویه،ج1، ص 90؛ آزاد کشمیری، نجوم السماء، ج 1، ص 65.
  10. بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، صص9 10؛ مهدوی، بیان المفاخر، ج2، صص244 351؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص253 254؛ مهدوی، رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص148؛ انصاری، زندگانی و شخصیّت شیخ انصاری، ص190؛ بامداد، شرح حال رجال ایران، ج1، ص115؛ آقابزرگ طهرانی، الکرام البرره، ج1، ص124؛ قمی، فواید الرّضویه، ج1، ص42؛ شریف کاشانی، لباب الالقاب، ص71؛ آل محبوبه، ماضی النّجف و حاضرها، ج3، ص13؛ حرزالدین، معارف الرّجال، ج1، ص94؛ معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج3، ص836؛ قمی، هدیه الاحباب، ص140؛ جابری انصاری، تاریخ اصفهان و ری، صص262 279؛ رفیعی مهرآبادی، آثار ملّی اصفهان، ص192؛ موسوی اصفهانی، احسن الودیعه، ج1، ص78؛ جابری انصاری، تاریخ اصفهان، صص305 306؛ مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج2، ص26؛ دهخدا، لغت نامه دهخدا، ذیل «اسداللّه»، ص2264؛ کحاله، معجم المؤلّفین، ج2، ص242؛ امین، اعیان الشّیعه، ج11، ص109؛ قمی، الکنی والالقاب، ج2، ص174؛ آقابزرگ طهرانی، الذّریعه، ج13، ص307 و ج11، ص212 و ج16، ص75 و ج10، ص95 و ج22، ص320.
  11. کتابی، رجال اصفهان، ج 1، صص 135. 134.
  12. مهدوی، تذکرة القبور، ص 127؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، صص 191. 190.
  13. ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 134.
  14. الفوائد الرضویه، ج 1، ص 43؛ علماء النجف الاشرف، ج1، صص 503. 502.
  15. گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، ص 358.
  16. بیان المفاخر، ج 2، صص 300. 298؛ گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، ص 766؛ آثار ملی اصفهان، ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، ص 192.
  17. جابری انصاری،تاریخ اصفهان و ری، ص 280.
  18. قمی، الکنی والالقاب، ج 2، ص 174؛ معجم المؤلفین العراقین، ج 2، ص 242؛ دائره المعارف تشیع، ج 2، ص 133؛ طبقات اعلام الشیعة، ج 2، ص 124.
  19. مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص520.

منابع