این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «فتح‌الله جلالی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش جزئی)
(ویرایش لینک و درج رده)
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
[[حسن جابری انصاری|ميرزا حسن خان جابرى]] در '''بدایع و نوادر''' مى نويسد وى سالها روزنامه فرهنگ را نوشته و بازى شـطرنج را اسـتاد اسـت.<ref>جابرى انصارى، حسن خان، بدايع و نوادر، ص۲۲.</ref>
[[حسن جابری انصاری|ميرزا حسن خان جابرى]] در '''بدایع و نوادر''' مى نويسد وى سالها روزنامه فرهنگ را نوشته و بازى شـطرنج را اسـتاد اسـت.<ref>جابرى انصارى، حسن خان، بدايع و نوادر، ص۲۲.</ref>


روزنامـه ى فرهنـگ در ایام حكومـت ظلّ السلطان در اصفهان به خط او انتشار مى يافته است.  
روزنامـه ى فرهنـگ در ایام حكومـت ظلّ السلطان در اصفهان به خط او انتشار مى يافته است.  
وفات جلالى در اول شوال سال ۱۳۳۶ قمرى كه ایام سخت قحطـى و مجاعـه ى اصفهان بود واقع شد. قبـرش در صـحن [[تكيـه مادرشاهزاده|تكيـه ى مادرشـاهزاده]] نزديـك قبـر [[محمد صادق تخت فولادی|حـاج محمدصادق تخت فولادى]] است.   
 
== وفات ==
وفات جلالى در اول شوال سال ۱۳۳۶ قمرى كه ایام سخت قحطـى و مجاعـه ى اصفهان بود واقع شد. قبـرش در صـحن [[تکیه مادر شاهزاده|تكيـه ى مادرشـاهزاده]] نزديـك قبـر [[محمد صادق تخت فولادی|حـاج محمدصادق تخت فولادى]] است.   


مرحوم همايى مى نويسد: قبر جلالى و پدر و جدش هر سه در صحن تكيه ى مادرشاهزاده است كه فقط جلالـى سـنگ لـوح مختصـرى بدخط دارد و افسر و مسكين هيچكدام سنگ مزار ندارند.  
مرحوم همايى مى نويسد: قبر جلالى و پدر و جدش هر سه در صحن تكيه ى مادرشاهزاده است كه فقط جلالـى سـنگ لـوح مختصـرى بدخط دارد و افسر و مسكين هيچكدام سنگ مزار ندارند.  
سطر ۳۲: سطر ۳۴:
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]

نسخهٔ ‏۲۱ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۴۸

ميرزا فتح‌اللّه خان جلالى شاعر خوشنويس اصفهانی در قرن سیزدهم و چهرادهم شمسی است.


زندگی‌ نامه

وی فرزند مرحوم ميرزا عبدالرحيم افسر فرزند ميرزا محمدعلى مسكین اصفهانى در سال ۱۲۸۹ قمرى(۱۲۵۱ شمسی) بـه دنيـا آمد. میرزا فتح الله خان جلالی از شاگردان آخوند كاشى بوده و علوم عربى و ادبـى را نـزد او فـرا گرفتـه است. خط نستعليق را از پدر خود فراگرفـت. پـس از كسـب كمـالات صـورى در سلسله ى صوفيه وارد شد و در خدمت مرحوم ملا سلطانعلى گنابادى ارادت ورزيد. وى در حسن خط و سرودن شعر يد طولايى به هم رسانيد ديوانى از اشـعار فـراهم آورد و چندين كتاب را به خط خود براى چاپ تحرير كرد. از نمونه هاى خط زيباى او مى توان به كتيبه هاى ضريح مطهر مرقد آيةاللّـه سـيد محمدباقر شفتى و كاشی هاى مسجد سيد اصفهان و مسجد ركن الملك در تخت فـولاد اشاره كرد.[۱] از شاگردان مهم و معروف او در خط بايد بـه ميـرزا عبـدالجواد خطيـب، ميـرزا اسداللّه رجالى وعباس شيدا اشاره نمود.[۲]

مرحـوم همـايى او را از خطاطـان معـروف اصـفهان و از بهتـرين و معروف ترین شاگردان پدرش افسر معرفى مى كند كه درآمد امرار معاش خود را از طريـق كتابـت كتب خطى و چاپى و تعليم و مشق خط به طالبان اين هنر كسب مى كرده و زنـدگى فقيرانه اى داشته است. در اوايل شاعرى «رشيدا» و سپس تخلّص«جلالى» را بـراى خود انتخاب نمود. مرحوم همايى در تاريخ اصفهان راجع به او مى نگارد:

«مردى آرام و خليق و درويش منش بود و اغلب غزليات خود را با مشرب عارفانه مى سرود، او را در انجمن شعرا كه در منزل مرحوم ميرزا عباسخان شيدا داير مى شد زيارت كردم و اشعارش را شنيده ام».[۳]

جلالى علاوه بر خوشنويسى و شاعرى در نثر نيز قلمى پخته و شيرين داشته است و به روش رايج و معمول منشيان و مترسلان عصر خود كه دنباله ى سبك نشاط و قائم مقام است نثرى فصيح و استوار اما با اطناب مى نوشت. از جمله آثار منثور او مقدمه اى است كه براى گنجينه اسرار عمان سامانى(چاپ سنگى، اصفهان شوال ۱۳۰۶)نگاشته كه متن آن چنين است:

اى آن كه تو را نـه مثـل و نـه يـار بـودمعشوقى و عاشق كشی ات كــار بــود
هر دل كه شد از عشق تو پرخون به جهانآن دل نــه، كــه گنجينــه ى اســرار بــود

عاشقان صادق را جان باختن در كوى يكتا معشوقى سزاست كه هر ذره از ذرات‌ كائنات به حركات عشقى در اوج هواى محبتش سرگردان، و قاطبه ى موجودات در موج خيز عمان معرفتش مستغرق و حيرانند...

عشّاق تو رو بـه سـوى هـر در نكننـدرو جز سوى تو به سـوى ديگـر نكننـد
از خواهش آب، تشنگان تـو بـه چشـمبينند دو صد فـرات و لـب تـر نكننـد

مؤلف حديقةالشعرا نيز درباره ى او نوشته است: در سال ۱۳۰۲ او را در اصفهان ملاقات كردم، به سن هفـده سـاله بود مشغول تحصيل مقدمات. از ذهن و هوشش تعريف مى كردند. خـط نسـتعليق را خوب مى نوشت به قسمى كه جد و اقرانش اصرار مى كردند كه رشيدا تخلّص نمايد و پدرش به ملاحظه ى اين كه مغرور نشود مى گفت: لايق اين تخلّص نيست.[۴]

ميرزا حسن خان جابرى در بدایع و نوادر مى نويسد وى سالها روزنامه فرهنگ را نوشته و بازى شـطرنج را اسـتاد اسـت.[۵]

روزنامـه ى فرهنـگ در ایام حكومـت ظلّ السلطان در اصفهان به خط او انتشار مى يافته است.

وفات

وفات جلالى در اول شوال سال ۱۳۳۶ قمرى كه ایام سخت قحطـى و مجاعـه ى اصفهان بود واقع شد. قبـرش در صـحن تكيـه ى مادرشـاهزاده نزديـك قبـر حـاج محمدصادق تخت فولادى است.

مرحوم همايى مى نويسد: قبر جلالى و پدر و جدش هر سه در صحن تكيه ى مادرشاهزاده است كه فقط جلالـى سـنگ لـوح مختصـرى بدخط دارد و افسر و مسكين هيچكدام سنگ مزار ندارند.

از اشعار اوست:

توبـه كـنم نوبهـار اگـر بگـذاردمى نخورم چشم يار اگر بگـذارد
بـر سـر عهـد تـو پايـدار بمـانمدنيــى ناپايــدار اگــر بگــذارد[۶]

پانویس

  1. معلم حبيب آبادى،مكارم الآثار، ج۸ ،ص۳۰۰۷.
  2. قدسى، منوچهر، خوشنويسى در كتيبه هاى اصفهان، ص۹۷.
  3. همايى، جلال الدين، تاريخ اصفهان، هنر و هنرمندان،ص۱۸۵
  4. ديوان بيگى، سيد احمد، حديقةالشعراء، ج۱،ص۳۷۳.
  5. جابرى انصارى، حسن خان، بدايع و نوادر، ص۲۲.
  6. همايى، همان، ص۱۸۶.

منبع

برگرفته از کتاب تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفی (حامد اصفهانی)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰. ص ۱۷۷