این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «شکرالله منعم اصفهانی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(رده نیازمند تصویر)
(اضافه کردن اطلاعات و ایجاد لینک و رده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''میرزا شکراللّه منعم''' (1286ق-1360ق)، شاعر ادیب و فاضل، از سخنوران  اصفهانی قرن چهاردهم هجری بود.
'''میرزا شکراللّه منعم''' (1286ق-1360ق ) ، شاعر ادیب و فاضل، متخلص به«'''منعم'''»از سخنوران  اصفهانی قرن چهاردهم هجری بود.


==معرفی==
==معرفی==
او فرزند میرزا [[محمد علی مسکین اصفهانی|محمد علی مسکین]] اصفهانی بود و برادرش «میرزا [[عبدالرحیم افسر]]» و برادرزاده اش [[فتح‌الله جلالی|«فتح اللّه جلالی]]» نیز شاعر و اهل فضل و ادب بوده اند. شکرالله منعم د راصفهان متولد و در این شهر علم و ادب آموخته و فنون شعر را از میرزا [[محمدحسین عنقا|محمّد حسین عنقا]] فرا گرفت و چون در سرودن شعر صاحب طبع روان و قریحه خدادادی بود در انجمن ادبی شیدا حضور یافت.


او از راه زرگری امرار معاش می کردو مردی عارف مسلک و سخن سنجی ماهر بود قصیده و غزل را نیکو می سرود و در گفتن مادّه تاریخ مهارتی به سزا داشت. قصیده و غزل را نیکو می سرود و در گفتن مادّه تاریخ مهارتی به سزا داشت<ref>مهدوی،اعلام اصفهان،ج3،صص399-400</ref>.<br /> ابیات زیر از اوست:
=== ولادت ===
منعم در سال1286ق در اصفهان به دنیا آمد.
 
=== خاندان ===
او فرزند میرزا [[محمد علی مسکین اصفهانی|محمد علی مسکین]] اصفهانی بود و برادرش «میرزا [[عبدالرحیم افسر]]» و برادرزاده اش [[فتح‌الله جلالی|«فتح اللّه جلالی]]» نیز شاعر و اهل فضل و ادب بوده اند. 
 
=== تحصیلات ===
شکرالله منعم د راصفهان علم و ادب آموخته و فنون شعر را از میرزا [[محمدحسین عنقا|محمّد حسین عنقا]] فرا گرفت و چون در سرودن شعر صاحب طبع روان و قریحه خدادادی بود در انجمن ادبی شیدا حضور یافت.
 
=== منعم از نگاه نویسندگان ===
<blockquote>سید مصلح الدین مهدوی می نویسد: «از شعرای نامی و ادبا مشهور اصفهان بود که در انجمن مرحوم شیدا عضویت داشت[...] منعم ادیبی عارف و سخن سنجی ماهر بود و در انواع فنون سخن استاد بود». </blockquote><blockquote>عبدالمجید اوحدی یکتا وی را از اعضای انجمن های ادبی عنقا، حقایق و شیدا معرفی کرده می نویسد: «از اساتید مسلم زمان خود بود و در انواع شعر صاحب طبعی توانا، ملاقاتش کراراً در انجمن شیدا دست می داد».</blockquote>منعم خود می نویسد:« بسیار مایل بوده و هستم که هر چه شعر می سرایم به طریق حضرت صائب باشد و عرضه می دارم و به طور حقیقت صد هزار بیت شعر بیشتر گفته ام که بسیارش موجود است».<blockquote>استاد صغیر اصفهانی در مقدمه دیوان منعم می نویسد: «نظر به این که بنده سالیان دراز با مرحوم خلدآشیان آقا میرزا شکرالله منعم که الحق و الانصاف استاد شعر از هر قبیل بودند. مصاحب و برادر طریقتی بودیم و اغلب اوقات از صحبت یکدیگر بهره مند و خوشوقت می گردیدیم اینک که آن مرحوم رخت از این سرای فانی بربست و زودتر به منزل مقصود رسید و نیز دیوان آن مرحوم طبع گردید، لازم دانسته تاریخی بر آن غروب جسم و طلوع روح در این خجسته کتاب و فرخنده دفتر به یادگار بگذارم».</blockquote>ابیات زیر از اوست:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب |دم ز چشم تو بزد نرگس و هوشیار نبود | حرف بیهوده زدن دور ز بیمار نبود }}
{{ب |دم ز چشم تو بزد نرگس و هوشیار نبود | حرف بیهوده زدن دور ز بیمار نبود }}
{{ب|دوش گفتم ننمودی ز چه رخ بر خورشید | گفت این بی سرو پا لایق دیدار نبود }}
{{ب|دوش گفتم ننمودی ز چه رخ بر خورشید | گفت این بی سرو پا لایق دیدار نبود }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}او از راه زرگری امرار معاش می کرد<ref>شیدا، مقدمه دیوان منعم؛ معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج7، ص2706؛ همایی، مقدمه دیوان طرب، ص250.</ref>و مردی عارف مسلک و سخن سنجی ماهر بود قصیده و غزل را نیکو می سرود و در گفتن مادّه تاریخ مهارتی به سزا داشت. قصیده و غزل را نیکو می سرود و در گفتن مادّه تاریخ مهارتی به سزا داشت<ref>مهدوی،اعلام اصفهان،ج3،صص399-400</ref>.
میرزا شکرالله مدت20 سال عضو انجمن شیدا بوده و سمت استادی داشته است. قصیده و غزل را نیکو می سروده و در گفتن ماده تاریخ مهارتی به سزا داشته است.
==آثار==
==آثار==
برخی از اشعار او در کتاب «دانشنامه» به طبع رسیده و مجموعه ای از اشعارش با عنوان «سفره منعم» در سال  ( 1360ق) چاپ سنگی شده است.
دیوان منعم به نام «سفره منعم» به سال 1360ق و با مقدمه میرزا [[عباس خان شیدای دهکردی|عباس خان شیدا]] و تقریظ عبدالمجید اوحدی و [[محمدحسین بن اسدالله صغیر اصفهانی|محمدحسین صغیر اصفهانی]] به سرمایه محمدعلی روستازاده مدیر کتابفروشی بهار و به خط [[سید محمد حسینی شهشهانی]] در اصفهان به چاپ سنگی رسیده است. همچنین از اشعارش در «مجله دانشکده» و کتاب «دانشنامه» به چاپ رسیده است. <ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج4، صص360-361.</ref>
==وفات==
منعم در روز شنبه 4 جمادی الاولی 1360ق وفات یافته [و در [[تکیه آغاباشی]] واقع [در [[تخت فولاد]] اصفهان ]مدفون شد<ref>مهدوی، تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص471؛ همو، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص350؛ همو، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص114؛ دیوان طرب، ص250؛ بیگی شیرازی، تذکره حدیقه الشعراء، ج3، ص1732؛ تهرانی، الذریعه، ج9، ص1111.</ref>.
 
در وفاتش عبدالمجید اوحدی یکتا اشعاری سروده است و ماده تاریخ آن چنین می گوید:


بلبلی ز باغ خلد کرد سر برون آن گه/گفت سال تاریخش یک دو ساغر می زد<br />


<br />
== پانویس ==
<references />


==وفات==
==منابع==
منعم در روز شنبه 4 جمادی الاولی 1360ق وفات یافته [و در [[تکیه آغاباشی]] واقع [در [[تخت فولاد]] اصفهان ]مدفون شد<ref>تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص471؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص350؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص114؛ دیوان طرب، ص250؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2706 و 2707؛ تذکره حدیقه الشعراء، ج3، ص1732؛ الذریعه، ج9، ص1111.</ref>.<br />


==پانویس==
* مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]، ج4، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1394.
<references />
* [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.


==منبع==
برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]،مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)]]، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،1386.
[[رده:اعلام اصفهان، ج3]]
[[رده:اعلام اصفهان، ج3]]
[[رده:نیازمند درج تصویر]]
[[رده:نیازمند درج تصویر]]
[[رده:شعرا]]
[[رده:علمای قرن 14]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
[[رده:مدرسین]]

نسخهٔ ‏۱۵ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۴۱

میرزا شکراللّه منعم (1286ق-1360ق ) ، شاعر ادیب و فاضل، متخلص به«منعم»از سخنوران اصفهانی قرن چهاردهم هجری بود.

معرفی

ولادت

منعم در سال1286ق در اصفهان به دنیا آمد.

خاندان

او فرزند میرزا محمد علی مسکین اصفهانی بود و برادرش «میرزا عبدالرحیم افسر» و برادرزاده اش «فتح اللّه جلالی» نیز شاعر و اهل فضل و ادب بوده اند.

تحصیلات

شکرالله منعم د راصفهان علم و ادب آموخته و فنون شعر را از میرزا محمّد حسین عنقا فرا گرفت و چون در سرودن شعر صاحب طبع روان و قریحه خدادادی بود در انجمن ادبی شیدا حضور یافت.

منعم از نگاه نویسندگان

سید مصلح الدین مهدوی می نویسد: «از شعرای نامی و ادبا مشهور اصفهان بود که در انجمن مرحوم شیدا عضویت داشت[...] منعم ادیبی عارف و سخن سنجی ماهر بود و در انواع فنون سخن استاد بود».

عبدالمجید اوحدی یکتا وی را از اعضای انجمن های ادبی عنقا، حقایق و شیدا معرفی کرده می نویسد: «از اساتید مسلم زمان خود بود و در انواع شعر صاحب طبعی توانا، ملاقاتش کراراً در انجمن شیدا دست می داد».

منعم خود می نویسد:« بسیار مایل بوده و هستم که هر چه شعر می سرایم به طریق حضرت صائب باشد و عرضه می دارم و به طور حقیقت صد هزار بیت شعر بیشتر گفته ام که بسیارش موجود است».

استاد صغیر اصفهانی در مقدمه دیوان منعم می نویسد: «نظر به این که بنده سالیان دراز با مرحوم خلدآشیان آقا میرزا شکرالله منعم که الحق و الانصاف استاد شعر از هر قبیل بودند. مصاحب و برادر طریقتی بودیم و اغلب اوقات از صحبت یکدیگر بهره مند و خوشوقت می گردیدیم اینک که آن مرحوم رخت از این سرای فانی بربست و زودتر به منزل مقصود رسید و نیز دیوان آن مرحوم طبع گردید، لازم دانسته تاریخی بر آن غروب جسم و طلوع روح در این خجسته کتاب و فرخنده دفتر به یادگار بگذارم».

ابیات زیر از اوست:

دم ز چشم تو بزد نرگس و هوشیار نبود حرف بیهوده زدن دور ز بیمار نبود
دوش گفتم ننمودی ز چه رخ بر خورشید گفت این بی سرو پا لایق دیدار نبود

او از راه زرگری امرار معاش می کرد[۱]و مردی عارف مسلک و سخن سنجی ماهر بود قصیده و غزل را نیکو می سرود و در گفتن مادّه تاریخ مهارتی به سزا داشت. قصیده و غزل را نیکو می سرود و در گفتن مادّه تاریخ مهارتی به سزا داشت[۲].

میرزا شکرالله مدت20 سال عضو انجمن شیدا بوده و سمت استادی داشته است. قصیده و غزل را نیکو می سروده و در گفتن ماده تاریخ مهارتی به سزا داشته است.

آثار

دیوان منعم به نام «سفره منعم» به سال 1360ق و با مقدمه میرزا عباس خان شیدا و تقریظ عبدالمجید اوحدی و محمدحسین صغیر اصفهانی به سرمایه محمدعلی روستازاده مدیر کتابفروشی بهار و به خط سید محمد حسینی شهشهانی در اصفهان به چاپ سنگی رسیده است. همچنین از اشعارش در «مجله دانشکده» و کتاب «دانشنامه» به چاپ رسیده است. [۳]

وفات

منعم در روز شنبه 4 جمادی الاولی 1360ق وفات یافته [و در تکیه آغاباشی واقع [در تخت فولاد اصفهان ]مدفون شد[۴].

در وفاتش عبدالمجید اوحدی یکتا اشعاری سروده است و ماده تاریخ آن چنین می گوید:

بلبلی ز باغ خلد کرد سر برون آن گه/گفت سال تاریخش یک دو ساغر می زد

پانویس

  1. شیدا، مقدمه دیوان منعم؛ معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج7، ص2706؛ همایی، مقدمه دیوان طرب، ص250.
  2. مهدوی،اعلام اصفهان،ج3،صص399-400
  3. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج4، صص360-361.
  4. مهدوی، تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص471؛ همو، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص350؛ همو، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص114؛ دیوان طرب، ص250؛ بیگی شیرازی، تذکره حدیقه الشعراء، ج3، ص1732؛ تهرانی، الذریعه، ج9، ص1111.

منابع

  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج4، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1394.
  • مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.