این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «سید محمدصادق خاتون آبادی»
(ایجاد صفحه) |
(ایجاد لینک) |
||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
پدرش میرزا حسین نایب الصدر فرزند میر محمّد صادق بن میر محمّد رضا ابن استاد الکلّ علاّ مه میرزا ابوالقاسم مدرّس ابن میر محمّد اسماعیل بن میر محمّد باقر ملاّ باشی ابن علاّ مه میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی ، است. | پدرش میرزا حسین نایب الصدر فرزند میر محمّد صادق بن میر محمّد رضا ابن استاد الکلّ علاّ مه میرزا [[ابوالقاسم مدرس خاتونآبادی|ابوالقاسم مدرّس]] ابن میر [[محمّد اسماعیل خاتون آبادی|محمّد اسماعیل]] بن میر محمّد باقر ملاّ باشی ابن علاّ مه میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی ، است. | ||
محدّث بزرگ مرحوم حاج شیخ عباس قمی، شیخ عباس قمی در کتاب «منتهی الاَّمال» شرحی از اجداد این عالم جلیل بدین شرح بیان فرموده است:<blockquote>«از اعقاب عمر بن حسن افطس است: امیر عماد الدین محمّد بن نقیب النقبأامیر حسین بن جلال الدین مرتضی بن حسن بن حسین بن شرف الدین بن مجدالدین محمّد بن تاج الدین حسن بن شرف الدین حسین بن الامیر الکبیر عمادالشرف بن عباد بن محمّد بن حسین بن محمّد بن الامیر حسین القمی بن الامیر علی بن عمر الاکبر بن حسن الافطس بن علی الاصغر بن الامام زین العابدین (ع).</blockquote>و امیر عماد الدین مذکور، اوّل کسی است که وارد شد به اصفهان و مدفون است در کوه جَوَرت اصفهان جنب قریه خاتون آباد. | محدّث بزرگ مرحوم حاج شیخ عباس قمی، شیخ عباس قمی در کتاب «منتهی الاَّمال» شرحی از اجداد این عالم جلیل بدین شرح بیان فرموده است:<blockquote>«از اعقاب عمر بن حسن افطس است: امیر عماد الدین محمّد بن نقیب النقبأامیر حسین بن جلال الدین مرتضی بن حسن بن حسین بن شرف الدین بن مجدالدین محمّد بن تاج الدین حسن بن شرف الدین حسین بن الامیر الکبیر عمادالشرف بن عباد بن محمّد بن حسین بن محمّد بن الامیر حسین القمی بن الامیر علی بن عمر الاکبر بن حسن الافطس بن علی الاصغر بن الامام زین العابدین (ع).</blockquote>و امیر عماد الدین مذکور، اوّل کسی است که وارد شد به اصفهان و مدفون است در کوه جَوَرت اصفهان جنب قریه خاتون آباد. | ||
سطر ۲۲: | سطر ۲۲: | ||
ولادتش در خاتون آباد بوده و قبرش در جورت معروف و مزار است. | ولادتش در خاتون آباد بوده و قبرش در جورت معروف و مزار است. | ||
و پسرش: | و پسرش: میر[[عبدالحسین خاتون آبادی]]، عبدالحسین ، (خاتون آبادی)<ref>وی صاحب کتاب «وقایع السنین و الاعوام» است که به چاپ رسیده است. ونیز ترجمه کتاب «حقائق الایمان» منسوب به شهید ثانی که نسخه خطی آن در کتابخانه ابن مسکویه اصفهان موجود است.</ref> فاضل کامل ورع و محدّث فقیه ثقه، مجمع اخلاق فاضله، کثیرالجدّ در عبادت و زهد و تقوی است و تلمیذ محقّق سبزواری (ملا [[محمدباقر محقق سبزواری|محمد باقر سبزواری]]) و تقیّ مجلسی است. در شعبان سنه هزار و سی و هفت در خاتون آباد متولّد شده و در اصفهان وفات کرده و در تخت فولاد در مقبره بابارکن الدین <ref>قبر او در شرق تکیه علاّ مه آقا حسین خوانساری بوده ولی اکنون اثری آن دیده نمی شود</ref>مدفون گشته. و پسرش: میر معصوم<ref>عالم ربانی و فاضل صمدانی میر معصوم خاتون آبادی (م: جمعه 24 جمادی الاولی 1155ق، مدفون در تخت فولاد) و از اجداد بانو امین است. میر سیّد علی مشتاق در وفات او دو مرثیه سروده که در دیوانش آمده است. مادّه تاریخ یکی از آن ها چنین است: | ||
کلک «مشتاق» از پی تاریخ فوتش زد رقم: | کلک «مشتاق» از پی تاریخ فوتش زد رقم: | ||
«سوی جنّت شد ز دنیا سیّد عالی جناب»</ref> است که در سنه هزار و صد و پنجاه و شش وفات کرده و در تخت فولاد در نزدیکی تکیه محقّق خوانساری در جلو قبر مرحوم خلد مقام آقا محمّد بیدآبادی مدفون گشته، و معروف است به کرامات، و محلّ نذور خلق است. | «سوی جنّت شد ز دنیا سیّد عالی جناب»</ref> است که در سنه هزار و صد و پنجاه و شش وفات کرده و در [[تخت فولاد]] در نزدیکی تکیه محقّق خوانساری در جلو قبر مرحوم خلد مقام آقا محمّد بیدآبادی مدفون گشته، و معروف است به کرامات، و محلّ نذور خلق است. | ||
گویند: آقا محمّد وصیّت کرده بود که نزد او دفنش کنند. | گویند: آقا محمّد وصیّت کرده بود که نزد او دفنش کنند. | ||
سطر ۶۶: | سطر ۶۶: | ||
*آیت اللّه سیّد عبدالرزّاق موسوی احمد آبادی<ref>آیت اللّه سیّد عبدالرزّاق موسوی از علمای پارسا و شاگردان علاّ مه شیخ محمّد تقی هروی و آخوند ملاّ محمّد باقر فشارکی بوده و از استاد اخیر به دریافت اجازه اجتهاد نایل گشته است. وی پدر آیت اللّه سید محمّد تقی فقیه احمد آبادی، صاحب کتاب مکیال المکارم می باشد. گفتنی است که در برخی کتاب ها صاحب مکیال را نواده مرحوم نایب الصدر دانسته اند ولی به گفته جناب حجّه الاسلام سیّد محمّد فقیه احمدآبادی (فرزند ایشان) این نسبت نادرست است و مرحوم صاحب مکیال از مادری علویه به نام فاطمه بوده که در سن 18 سالگی وفات یافته و در امامزاده جعفر اصفهان مدفون گردیده است. مصاحبه نگارنده با حجّْه الاسلام والمسلمین سیّد محمّد فقیه احمدآبادی.</ref> | *آیت اللّه سیّد عبدالرزّاق موسوی احمد آبادی<ref>آیت اللّه سیّد عبدالرزّاق موسوی از علمای پارسا و شاگردان علاّ مه شیخ محمّد تقی هروی و آخوند ملاّ محمّد باقر فشارکی بوده و از استاد اخیر به دریافت اجازه اجتهاد نایل گشته است. وی پدر آیت اللّه سید محمّد تقی فقیه احمد آبادی، صاحب کتاب مکیال المکارم می باشد. گفتنی است که در برخی کتاب ها صاحب مکیال را نواده مرحوم نایب الصدر دانسته اند ولی به گفته جناب حجّه الاسلام سیّد محمّد فقیه احمدآبادی (فرزند ایشان) این نسبت نادرست است و مرحوم صاحب مکیال از مادری علویه به نام فاطمه بوده که در سن 18 سالگی وفات یافته و در امامزاده جعفر اصفهان مدفون گردیده است. مصاحبه نگارنده با حجّْه الاسلام والمسلمین سیّد محمّد فقیه احمدآبادی.</ref> | ||
*آیت اللّه میرزا [[محمدحسین بن عبدالله اژه ای اصفهانی|محمّد حسین اژه ای]]<ref>عالم زاهد شیخ محمّد حسین بن علی محمّد بن محمّد علی بن ملاّ عبداللّه بن آخوند ملاّ علی اکبر اژه ای، امام جماعت مسجد علی و از شاگردان آخوند کاشانی، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، سیّد ابوالقاسم دهکردی، علاّ مه شیخ محمّد رضا نجفی، سیّد محمّد نجف آبادی و سیّد علی نجف آبادی در شعبان 1383ق وفات یافت و در تخت فولاد مدفون شد. مصاحبه آقای حاج محمّد اژه ای با پدرش عالم وارسته آیت اللّه شیخ علی محمّد اژه ای (پدر شهید حجّْه الاسلام علی اکبر اژه ای)</ref> | *آیت اللّه میرزا [[محمدحسین بن عبدالله اژه ای اصفهانی|محمّد حسین اژه ای]]<ref>عالم زاهد شیخ محمّد حسین بن علی محمّد بن محمّد علی بن ملاّ عبداللّه بن آخوند ملاّ علی اکبر اژه ای، امام جماعت مسجد علی و از شاگردان آخوند کاشانی، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، سیّد ابوالقاسم دهکردی، علاّ مه شیخ محمّد رضا نجفی، سیّد محمّد نجف آبادی و سیّد علی نجف آبادی در شعبان 1383ق وفات یافت و در تخت فولاد مدفون شد. مصاحبه آقای حاج محمّد اژه ای با پدرش عالم وارسته آیت اللّه شیخ علی محمّد اژه ای (پدر شهید حجّْه الاسلام علی اکبر اژه ای)</ref> | ||
*مرحوم سیّد محمّد تقی مدرّس پاقلعه ای.<ref>عالم پارسا سیّد محمّد تقی مدرّس میرعمادی خاتون آبادی متوفّی 6 صفر 1381ق، مدفون در فضای شمالی بیرون تکیه مادرشاهزاده است.</ref> | *مرحوم [[سید محمدتقی مدرس پاقلعه ای|سیّد محمّد تقی مدرّس]] پاقلعه ای.<ref>عالم پارسا سیّد محمّد تقی مدرّس میرعمادی خاتون آبادی متوفّی 6 صفر 1381ق، مدفون در فضای شمالی بیرون تکیه مادرشاهزاده است.</ref> | ||
سطر ۱۰۷: | سطر ۱۰۷: | ||
ز دکتر بهشتی ما آه آه.</ref> | ز دکتر بهشتی ما آه آه.</ref> | ||
شهید بهشتی در مصاحبه ای درباره پدر بزرگوار خود می گوید:<blockquote>»پدرم یک روحانی بود، با وارستگی های خاصّ خودش، و کوشش داشت مردم را ارشاد بکند. در هفته چند روز در شهر به کار و فعالیت می پرداخت و هفته ای یک شب به یکی از روستاهای نزدیک شهر، برای امامت جماعت و کارهای مردم می رفت. او امام جماعت بود و در مسجد وعظ می کرد. علاوه بر این، مراجعات مردم به او در منزل زیاد بود، و در این مراجعات هم می کوشید که باز مردم را با اخلاق و وظایف اسلامی آشنا کند. در دو سه روستا هم برای اقامه جماعت می رفت و با روستاییان و کارگران زیاد معاشرت داشت و آن ها هم به خانه ما آمد و رفت زیادی داشتند. در دوره جوانی به روستای حسن آباد در پنجاه کیلومتری اصفهان می رفت که آن جا بیشتر مردم چوپان و روستاییان خیلی ساده ای بودند.سالی یکی دو بار ایشان به آن جا می رفت و این روستایی ها هم به منزل ما می آمدند و من از این روستاییان، از خواسته ها و نیازهایشان، از خصلت ها و مردانگی هایشان، و از صفای آن ها خاطره ها دارم. ایشان در سال 1341 در 71 سالگی به رحمت ایزدی پیوست».<ref>سیره شهید دکتر بهشتی، ص 25- 24.</ref></blockquote>فرزند شهید مظلوم بهشتی می گوید:<blockquote>«پدرم در بعضی از روحیاتشان متأثّر از پدرشان بودند. وی امام جماعت مسجد لنبان بود که به روستاها سرکشی می کرد و دفتر ثبت ازدواج و طلاق داشت. بسیار آدم ساده زیست و منیع الطبعی بود و زیر بار منّت هیچ کس نمی رفت و پدرم این روحیه را از او گرفته بود».<ref>همان ، ص 40.</ref></blockquote>همسر ایشان مرحومه معصومه بیگم خاتون آبادی از زنان پارسای اصفهان بود. وی حافظ قرآن بود و در منزل خود کلاس های تعلیم احکام و قرآن برای دختران خانواده های مستضعف و بی بضاعت تشکیل می داد که حتی از اطراف اصفهان هم در این کلاس ها شرکت می کردند. | [[شهید سید محمد حسینی بهشتی|شهید بهشتی]] در مصاحبه ای درباره پدر بزرگوار خود می گوید:<blockquote>»پدرم یک روحانی بود، با وارستگی های خاصّ خودش، و کوشش داشت مردم را ارشاد بکند. در هفته چند روز در شهر به کار و فعالیت می پرداخت و هفته ای یک شب به یکی از روستاهای نزدیک شهر، برای امامت جماعت و کارهای مردم می رفت. او امام جماعت بود و در مسجد وعظ می کرد. علاوه بر این، مراجعات مردم به او در منزل زیاد بود، و در این مراجعات هم می کوشید که باز مردم را با اخلاق و وظایف اسلامی آشنا کند. در دو سه روستا هم برای اقامه جماعت می رفت و با روستاییان و کارگران زیاد معاشرت داشت و آن ها هم به خانه ما آمد و رفت زیادی داشتند. در دوره جوانی به روستای حسن آباد در پنجاه کیلومتری اصفهان می رفت که آن جا بیشتر مردم چوپان و روستاییان خیلی ساده ای بودند.سالی یکی دو بار ایشان به آن جا می رفت و این روستایی ها هم به منزل ما می آمدند و من از این روستاییان، از خواسته ها و نیازهایشان، از خصلت ها و مردانگی هایشان، و از صفای آن ها خاطره ها دارم. ایشان در سال 1341 در 71 سالگی به رحمت ایزدی پیوست».<ref>سیره شهید دکتر بهشتی، ص 25- 24.</ref></blockquote>فرزند شهید مظلوم بهشتی می گوید:<blockquote>«پدرم در بعضی از روحیاتشان متأثّر از پدرشان بودند. وی امام جماعت مسجد لنبان بود که به روستاها سرکشی می کرد و دفتر ثبت ازدواج و طلاق داشت. بسیار آدم ساده زیست و منیع الطبعی بود و زیر بار منّت هیچ کس نمی رفت و پدرم این روحیه را از او گرفته بود».<ref>همان ، ص 40.</ref></blockquote>همسر ایشان مرحومه معصومه بیگم خاتون آبادی از زنان پارسای اصفهان بود. وی حافظ قرآن بود و در منزل خود کلاس های تعلیم احکام و قرآن برای دختران خانواده های مستضعف و بی بضاعت تشکیل می داد که حتی از اطراف اصفهان هم در این کلاس ها شرکت می کردند. | ||
آن مرحومه از نظر روحی بسیار سالم و مهذّب بود و اصلا اهل طعنه و غیبت و بدگویی از دیگران نبود. | آن مرحومه از نظر روحی بسیار سالم و مهذّب بود و اصلا اهل طعنه و غیبت و بدگویی از دیگران نبود. | ||
سطر ۲۸۵: | سطر ۲۸۵: | ||
#سیّد محمّد تقی فقیه احمدآبادی (صاحب مکیال المکارم)؛ | #سیّد محمّد تقی فقیه احمدآبادی (صاحب مکیال المکارم)؛ | ||
#شیخ [[محمدتقی بن محمدحسین فشارکی|محمّد تقی فشارکی]]؛ | #شیخ [[محمدتقی بن محمدحسین فشارکی|محمّد تقی فشارکی]]؛ | ||
#استاد علاّ مه جلال الدین | #استاد علاّ مه [[جلال الدین همایی]]؛<ref>وی درباره استاد خود می نویسد: در فقه و اصول، مجتهد علاّمه بود. بنده قسمت عمده سطح را که از آن جمله تمام "فرائد الاصول" شیخ مرتضی انصاری است خدمت او خوانده ام و مدّتی نیز در درس خارج فقه و اصول او شرکت کرده ام. محرم اسرار،ص 24.</ref> | ||
#شیخ جلال الدین آیت اللهی تفتی؛<ref>عالم کامل، در سال 1309ق در تفت متولد شد. پدرش شیخ محمّد هادی از شاگردان حضرات آیات: میرزا هاشم چهارسوقی و سیّد علی حسینی خاتون آبادی و دارای اجازه اجتهاد از آنان بود. وی که عالمی آگاه و شجاع بود در سال 1320 به دست بهاییان تفت مسموم شد. شیخ جلال الدین در اصفهان از درس بزرگانی چون: سیّد محمّد نجف آبادی، سیّد علی نجف آبادی، ملاّ عبدالکریم گزی، سیّد محمّد باقر درچه ای و علاّ مه خاتون آبادی بهره برد و علوم معقول را نزد شیخ اسد اللّه قمشه ای و شیخ محمّد حکیم خراسانی آموخت. او پس از اخذ درجه اجتهاد در سن 31 سالگی به یزد بازگشت و به تدریس و ترویج دین پرداخت. وفات این عالم برجسته در 14 شعبان 1412ق واقع شد. قبرش در امامزاده جعفر یزد است. مفاخر یزد، ج ، ص 5- 4، آینه دانشوران، ص 632.</ref> | #شیخ جلال الدین آیت اللهی تفتی؛<ref>عالم کامل، در سال 1309ق در تفت متولد شد. پدرش شیخ محمّد هادی از شاگردان حضرات آیات: میرزا هاشم چهارسوقی و سیّد علی حسینی خاتون آبادی و دارای اجازه اجتهاد از آنان بود. وی که عالمی آگاه و شجاع بود در سال 1320 به دست بهاییان تفت مسموم شد. شیخ جلال الدین در اصفهان از درس بزرگانی چون: سیّد محمّد نجف آبادی، سیّد علی نجف آبادی، ملاّ عبدالکریم گزی، سیّد محمّد باقر درچه ای و علاّ مه خاتون آبادی بهره برد و علوم معقول را نزد شیخ اسد اللّه قمشه ای و شیخ محمّد حکیم خراسانی آموخت. او پس از اخذ درجه اجتهاد در سن 31 سالگی به یزد بازگشت و به تدریس و ترویج دین پرداخت. وفات این عالم برجسته در 14 شعبان 1412ق واقع شد. قبرش در امامزاده جعفر یزد است. مفاخر یزد، ج ، ص 5- 4، آینه دانشوران، ص 632.</ref> | ||
#ملاّ [[حسن دولت آبادی اصفهانی|حسن دولت آبادی]]؛ <ref>عالم فاضل کامل، در اصفهان و نجف نزد اساتیدی چون: میرزا احمد مدرس، سیّد محمّد باقر درچه ای، علاّ مه خاتون آبادی، ملاّ محمّد حسین فشارکی، آخوند ملا محمد کاظم خراسانی، سیّد محمّد کاظم یزدی و میرزا فتح اللّه شریعت اصفهانی تحصیل کرد و به درجه اجتهاد رسید. وی بسیار باتقوا و باورع و متین و در حسن معاشرت و لطف کلام معروف بود. در مدرسه نیم آورد سطوح فقه و اصول را تدریس می نمود. فضلایی همچون: حاج شیخ احمد فیاض حیدر علی خان برومند، سیّد جمال الدین میردامادی و حسین عماد زاده از شاگردان ایشان بوده اند. جلوه افلاکیان.</ref> | #ملاّ [[حسن دولت آبادی اصفهانی|حسن دولت آبادی]]؛ <ref>عالم فاضل کامل، در اصفهان و نجف نزد اساتیدی چون: میرزا احمد مدرس، سیّد محمّد باقر درچه ای، علاّ مه خاتون آبادی، ملاّ محمّد حسین فشارکی، آخوند ملا محمد کاظم خراسانی، سیّد محمّد کاظم یزدی و میرزا فتح اللّه شریعت اصفهانی تحصیل کرد و به درجه اجتهاد رسید. وی بسیار باتقوا و باورع و متین و در حسن معاشرت و لطف کلام معروف بود. در مدرسه نیم آورد سطوح فقه و اصول را تدریس می نمود. فضلایی همچون: حاج شیخ احمد فیاض حیدر علی خان برومند، سیّد جمال الدین میردامادی و حسین عماد زاده از شاگردان ایشان بوده اند. جلوه افلاکیان.</ref> |
نسخهٔ ۲۵ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۴۹
علاّمه میر محمّد صادق خاتون آبادی عالم زاهد، فقیه محقّق و اصولی مدقّق و مدرّس نامدار حوزه علمیه اصفهان در سال 1285ق در اصفهان متولّد شد.
زندگی نامه
پدرش میرزا حسین نایب الصدر فرزند میر محمّد صادق بن میر محمّد رضا ابن استاد الکلّ علاّ مه میرزا ابوالقاسم مدرّس ابن میر محمّد اسماعیل بن میر محمّد باقر ملاّ باشی ابن علاّ مه میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی ، است.
محدّث بزرگ مرحوم حاج شیخ عباس قمی، شیخ عباس قمی در کتاب «منتهی الاَّمال» شرحی از اجداد این عالم جلیل بدین شرح بیان فرموده است:
«از اعقاب عمر بن حسن افطس است: امیر عماد الدین محمّد بن نقیب النقبأامیر حسین بن جلال الدین مرتضی بن حسن بن حسین بن شرف الدین بن مجدالدین محمّد بن تاج الدین حسن بن شرف الدین حسین بن الامیر الکبیر عمادالشرف بن عباد بن محمّد بن حسین بن محمّد بن الامیر حسین القمی بن الامیر علی بن عمر الاکبر بن حسن الافطس بن علی الاصغر بن الامام زین العابدین (ع).
و امیر عماد الدین مذکور، اوّل کسی است که وارد شد به اصفهان و مدفون است در کوه جَوَرت اصفهان جنب قریه خاتون آباد.
و او را دو پسر معروف بوده:
- میرسید علی که مدفون است نزد او.
دیگر:
- میر اسماعیل که او نیز در بقعه جورت مدفون است، و مشهور است به شاه مراد، و محلّ نذور و صاحب کرامات جلیله است، و اولاد و احفاد او علمأ و مدرّس و رئیس بوده اند...
میر اسماعیل بن میر عماد را دو پسر معروف بوده است:
میر محمّد باقر، و میر محمّد صالح.
امّا میر محمّد باقر، پس او مردی عالم و ورع و زاهد و صاحب مقامات علیّه و کرامات جلیّه بوده. اخذ حدیث کرده از تقیّ مجلسی و حافظ قرآن مجید بوده و هفت مرتبه به حج مشرّف شده که بیشترش پیاده بوده.
ولادتش در خاتون آباد بوده و قبرش در جورت معروف و مزار است.
و پسرش: میرعبدالحسین خاتون آبادی، عبدالحسین ، (خاتون آبادی)[۱] فاضل کامل ورع و محدّث فقیه ثقه، مجمع اخلاق فاضله، کثیرالجدّ در عبادت و زهد و تقوی است و تلمیذ محقّق سبزواری (ملا محمد باقر سبزواری) و تقیّ مجلسی است. در شعبان سنه هزار و سی و هفت در خاتون آباد متولّد شده و در اصفهان وفات کرده و در تخت فولاد در مقبره بابارکن الدین [۲]مدفون گشته. و پسرش: میر معصوم[۳] است که در سنه هزار و صد و پنجاه و شش وفات کرده و در تخت فولاد در نزدیکی تکیه محقّق خوانساری در جلو قبر مرحوم خلد مقام آقا محمّد بیدآبادی مدفون گشته، و معروف است به کرامات، و محلّ نذور خلق است.
گویند: آقا محمّد وصیّت کرده بود که نزد او دفنش کنند.
و فرزند دیگر میر محمّد باقر: میر محمّد اسماعیل است که عالم عامل فاضل کامل زاهد تارک دنیا بوده، و در علم فقه و حدیث و تفسیر کلام و حکمت و غیرها ماهر بوده، و در جامع جدید عباسی در اصفهان مدرّس بوده و قریب پنجاه سال تدریس میکرده، و اخذ علم از مولی محمّد تقی مجلسی و میرزا رفیع الدین نائینی و سید میرزا جزائری نموده، و هشتاد و پنج سال عمر نموده و در روز دو شنبه شانزدهم ربیع الثانی سنه یک هزار و سی و یک متولد شده و در سنه یک هزار و یک صد و شانزده وفات فرموده.[۴]
و از رساله اجازات سیّد نورالدین اجازات سیّد نورالدین ، بن سیّد نعمت اللّه جزایری،علیهما الرحمه نقل شده که در حال این سیّد جلیل نگاشته که در سن هفتاد سالگی عزلت از خلق اختیار کرده، در مدرسه تخت فولاد که از بنای خود ایشان است سکنی نموده و قبر خود را در حجره ای از حجرات کنده و شب ها بعد از فریضه مغرب و عشأ در میان آن قبر رفته و تهجّد در قبر گذاشته و بعد از آن از قبر بیرون می آمده و شرح بر اصول کافی و تفسیر قرآن می نوشته، و روزها جمعی از طلاّب مستعد که از جمله مرحوم والدم سیّد نعمت اللّه بوده در خدمت ایشان بودند. عاقبت در همان جا وفات فرمود و در همان قبر مدفون شد، و بعد از فوت، شاه سلطان حسین حجره را بزرگ کرده و قبّه ای برای او ساخت که الاَّن در تخت فولاد موجود است.
و میر محمّد اسماعیل مذکور را چند نفر فرزند بوده، از جمله:
میر محمّد باقر ملاّ باشی که فاضل کامل متبحّر در فنون علم و صاحب مولّفات بوده، از جمله «ترجمه مکارم الاخلاق». اخذ علم کرده بود از والد ماجدش و از محقّق خوانساری (آقا حسین خوانساری) و در مدرسه چهارباغ اصفهان تدریس می فرمود. در سنه هزار و یک صد و هفت او را به زهر شهید کردند.
در تاریخ او گفته شده:
آمد جگر(223) از شهید ثالث (1350) بیرون.
در تخت فولاد در جوار والدش در یکی از حجرات مدفون گشت.
و در نزد اوست قبر فرزند جلیلش: سیّد محمّد اسماعیل بن سیّد محمّد باقر ملاّباشی، که عالم عابد ورع تقیّ نقیّ محدث زاهد ماهر در فنون علم، سیّما فقه و حدیث و تفسیر بوده. اخذ علم کرده بود از والد ماجد خود و از فاضل خوانساری (آقا جمال الدین خوانساری) و امامت می کرده در جامع عبّاسی و تدریس می نموده در مدرسه جدیده سلطانیه، و چون در زمان افاغنه بوده مجهول القدر مانده.
و فرزند جلیلش: استاد الکلّ فی الکلّ میرزا ابوالقاسم مدرّس، عالم فاضل کامل تقیّ نقیّ، جامع اغلب علوم از فقه و حدیث و تفسیر و اخلاق و کلام، استاد فضلأ عصر خود بوده و مانند والد ماجدش سیّد محمّد اسماعیل در جامع عبّاسی امامت داشته و قریب سی سال در مدرسه سلطانیه تدریس می نموده، و در علم حکمت و کلام بر عالم جلیل مولی اسماعیل خواجوئی تلمذ کرده، و در فقه و اصول و حدیث بر علاّمه طباطبائی (سیّد محمد مهدی) بحر العلوم تلمّذ نموده، و جناب بحرالعلوم از ایشان حکمت و کلام (به مدّت) چهار سال اخذ کرده، و در سنه هزار و دویست و دو به سن پنجاه و هفت سالگی در اصفهان وفات کرده، جنازه اش را به نجف اشرف حمل کردند و در نزدیکی مضجع شریف، او را در سردابی دفن نمودند.
و فرزند جلیلش: میر محمّد رضا(خاتون آبادی) عالم فاضل تقیّ نقیّ، ماهر در فقه و حدیث بوده، محترز از لذّات و منعزل از خلق بوده. بعد از پدرش مدّت سی سال در مدرسه سلطانیه تدریس و در جامع عباسی امامت داشته، در ماه رجب سنه هزار و دویست و سی و هشت در اصفهان وفات کرده، جنازه اش را به نجف اشرف حمل نمودند.[۵]
و فرزند جلیلش: میر محمّد صادق (خاتون آبادی) عالم فاضل کامل ورع تقیّ نقیّ، جامع معقول و منقول و مدرّس در اغلب علوم بوده، اکثر علمأ بلاد از تلامذه او بودند. امامت کرد در جامع عباسی مدت سی و دو سال. از هد اهل زمان خود بوده، چهل سال روزه گرفته و به اندک چیزی تعیّش کرده و در مدّت عمر خود در مجلس حکّام و سلاطین داخل نشده مگر یک شب به جهت محاجّه با میرزا علی محمّد باب.[۶]اخذ کرده بود علم فقه را از محقّق قمی (صاحب قوانین الاصول) و شیخ محمّد تقی (رازی) صاحب حاشیه بر معالم، و علم حکمت و کلام را از مولی علی و ملاّ محراب (گیلانی) و ملاّ اسماعیل خواجوئی.
در سنه هزار و دویست و هفت متولّد شده و در چهاردهم رجب سنه هزار و دویست و هفتاد و دو، بعد از تحویل شمس به شش ساعت وفات فرمود.[۷]
و عجب آن است که والد ماجدش میر محمّد رضا، و جدّ امجدش میرزاابوالقاسم نیز هر کدام بعد از تحویل شمس به شش ساعت وفات کردند، رضوان اللّه علیهم اجمعین.[۸]
و نافله ایشان، عالم فاضل کامل حاج میر محمّد صادق بن حاج میر محمّدحسین بن امیر محمّد صادق مذکور است که مقامش در علم، مقامی است رفیع، مانند آبأ امجادش در اصفهان به تدریس و نشر علم اشتغال داشت تا سال گذشته که سنه یک هزار و سیصد و چهل و هشت باشد به رحمت ایزدی پیوست.»[۹]
گفتنی است که مرحوم میرزا حسین نایب الصدر از شاگردان آیات عظام شیخ مرتضی انصاری و حاج ملا علی کنی و خود عالمی جلیل و محترم بوده و کتابی در انساب خاندان خاتون آبادی نگاشته است.[۱۰]
وی در ماه ربیع الثانی 1326ق وفات یافته و در زیر زمین تکیه خاتون آبادی مدفون گردید.
ایشان دارای سه فرزند پسر به نام های :میر محمّد صادق، سیّد ابوالفضل و سیّد مرتضی خاتون آبادی و نیز سه داماد فاضل و متّقی بود که عبارتند از:
- آیت اللّه سیّد عبدالرزّاق موسوی احمد آبادی[۱۱]
- آیت اللّه میرزا محمّد حسین اژه ای[۱۲]
- مرحوم سیّد محمّد تقی مدرّس پاقلعه ای.[۱۳]
علامه خاتون آبادی در نوجوانی به تحصیل نزد جمعی از فضلاء اصفهان از جمله حاج ملّا حسن دُرّی و میرزا محمّد حسن نجفی پرداخته و در 17 سالگی پس از فوت مادر خود به عتبات عالیات سفر کرده و درس آیات عظام آقا سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی و آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی حاضر شد و به اجتهاد نائل آمد و در سال 1324ق به وطن مراجعت نمود. او سالها در مدرسه جده بزرگ به تدریس خارج فقه و اصول مشغول بود و بسیاری از فضلاء و علمای معاصر اصفهان از شاگردان او هستند.
او از جمله علمای اصفهان که به دعوت حاج آقا نوراللّه نجفی در اعتراض به قانون نظام وظیفه و سایر اقدامات رضاشاه به قم مهاجرت کردند بود.
علاّ مه خاتون آبادی داماد عالم ربّانی و فقیه عارف آیت اللّه سیّد محمّد جواد صدر عاملی معروف به مسجد شاهی [۱۴]و دارای چهار فرزند دختر بود.[۱۵]
دامادهای ایشان که همگی از فضلای حوزه بوده اند عبارتند از:
1. حجّه الاسلام والمسلمین سیّد فضل اللّه بهشتی (م: 1382ق)
پدر شهید مظلوم آیت اللّه دکتر سیّد محمّد حسینی بهشتی[۱۶]
شهید بهشتی در مصاحبه ای درباره پدر بزرگوار خود می گوید:
»پدرم یک روحانی بود، با وارستگی های خاصّ خودش، و کوشش داشت مردم را ارشاد بکند. در هفته چند روز در شهر به کار و فعالیت می پرداخت و هفته ای یک شب به یکی از روستاهای نزدیک شهر، برای امامت جماعت و کارهای مردم می رفت. او امام جماعت بود و در مسجد وعظ می کرد. علاوه بر این، مراجعات مردم به او در منزل زیاد بود، و در این مراجعات هم می کوشید که باز مردم را با اخلاق و وظایف اسلامی آشنا کند. در دو سه روستا هم برای اقامه جماعت می رفت و با روستاییان و کارگران زیاد معاشرت داشت و آن ها هم به خانه ما آمد و رفت زیادی داشتند. در دوره جوانی به روستای حسن آباد در پنجاه کیلومتری اصفهان می رفت که آن جا بیشتر مردم چوپان و روستاییان خیلی ساده ای بودند.سالی یکی دو بار ایشان به آن جا می رفت و این روستایی ها هم به منزل ما می آمدند و من از این روستاییان، از خواسته ها و نیازهایشان، از خصلت ها و مردانگی هایشان، و از صفای آن ها خاطره ها دارم. ایشان در سال 1341 در 71 سالگی به رحمت ایزدی پیوست».[۱۷]
فرزند شهید مظلوم بهشتی می گوید:
«پدرم در بعضی از روحیاتشان متأثّر از پدرشان بودند. وی امام جماعت مسجد لنبان بود که به روستاها سرکشی می کرد و دفتر ثبت ازدواج و طلاق داشت. بسیار آدم ساده زیست و منیع الطبعی بود و زیر بار منّت هیچ کس نمی رفت و پدرم این روحیه را از او گرفته بود».[۱۸]
همسر ایشان مرحومه معصومه بیگم خاتون آبادی از زنان پارسای اصفهان بود. وی حافظ قرآن بود و در منزل خود کلاس های تعلیم احکام و قرآن برای دختران خانواده های مستضعف و بی بضاعت تشکیل می داد که حتی از اطراف اصفهان هم در این کلاس ها شرکت می کردند.
آن مرحومه از نظر روحی بسیار سالم و مهذّب بود و اصلا اهل طعنه و غیبت و بدگویی از دیگران نبود.
مرحومه معصومه بیگم خاتون آبادی در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی می گوید:
«پدرم چون اولاد پسر نداشت و من هم درس خوانده بودم می گفتند که مرحوم بحر العلوم حوزه درس ایشان را یک دختر اداره می کرد من هم می خواهم که این دختر در خانه باشد و به جای پسر، پیش دستم برایم بنویسد و برایم بخواند (از این رو هر چه خواستگار می آمد ردّ می کرد).
بعداً پدرم خوابی دیده بودند که از منزل آقای بهشتی از من خواستگاری می کنند و از من اولادی به وجود می آید که عام المنفعه می شود[۱۹] و در خواب گفته بودند که عمرت آن قدر کفاف نمی کند و پدرم در خواب به مادرم گفته بودند که از جانب خدا بنا شده است که این دخترمان را شوهر بدهیم. به هر حال من شوهرکردم. پدرم منتظر بود که پسرم به دنیا بیاید. وقتی به دنیا آمد و یک ساله شد پدرم از دنیا رفت.پس از فوت پدرم شبی او را در خواب دیدم که می گفت: وقتی می خواستم از دنیا بروم چهارده معصوم دور تختم بودند. آن گاه روح مرا گرفتند و به پیش پیامبر بردند.
من (به پدرم) گفتم که ما چه کار کنیم که شفاعت ما پیش آن ها بشود؟ گفتند که این آقا محمّد (شهید بهشتی) را خیلی مواظبت کنید، این باقیات الصالحات است.
و خیلی سفارش از این قبیل به من کردند».[۲۰]
این بانوی با فض یلت در سال 1412 ق. وفات یافت و در گلستان شهدای اصفهان م دفون گشت.
شاعر توانا آقای سیّد مصطفی نحوی در وفات او چنین سروده است:
پاک بانوی بهشتی، مامِ مظلوم شهید | داشت با قرآن و اهل البیت عشقی بس شدید | |
چون که او رفت از میان «نحوی» به تاریخش سرود: | «بود آن معصومه مادر، امِّ یک ملّت شهید» 1412 |
2. حجّه الاسلام والمسلمین حاج آقا جلال الدین اژه ای (م: 1392ق) فرزند میرزا علی محمّد بن محمّد علی بن ملاّ عبد اللّه بن آیت اللّه العظمی آخوند ملاّ علی اکبر اژه ای.
همسر ایشان خانم بدرالشریعه خاتون آبادی (متولّد 1300ش) از بانوان بافضیلت و فاضله و متعهّده اصفهان است که سال ها در مکتب فاطمه سلام اللّه علیها تحصیل نموده و از درس اساتیدی چون مرحوم حاج شیخ محمود شریعت، حاج سیّد حسن فقیه امامی و خانم علویه همایونی استفاده کرده و سپس خود به تدریس دروس دینی در مکتب فاطمه و مکتب زینب و نیز تبلیغ احکام دین پرداخته است. سلامتی ایشان را از درگاه خداوند متعال خواستاریم. فرزند ایشان دکتر علی محمّد اژه ای استاد فلسفه دانشگاه اصفهان است.
3. حجّه الاسلام والمسلمین سیّد اسد اللّه روضاتی[۲۱]
4. حجّه الاسلام والمسلمین سیّد محمّد ابطحی، معروف به حاج آقا سدهی. [۲۲]
علاّ مه خاتون آبادی از شاگردان مبرّز آخوند خراسانی، و در تألیف کتاب پرارج «کفایه الاصول» که از مهم ترین و دقیق ترین کتاب های علم اصول فقه شیعه است، یار و مُعین او بود. دقّت نظر و توان علمی مرحوم خاتون آبادی به حدّی بود که گویند: بعضی از تحقیقات کتاب مزبور از این شاگرد برجسته است.[۲۳]
وی پس از نیل به مقام عالی اجتهاد در حدود سال 1324ق به اصفهان بازگشت و در مدرسه جدّه بزرگ به تدریس فقه و اصول پرداخت.
او متفکّری بزرگ و دقیق النظر، و در اصول فقه دارای افکاری بلند بود و فضلای حوزه به شاگردی او مباهات می کردند.
گویند: وقتی ایشان قصد بازگشت از حوزه علمیه نجف اشرف به ایران را نموده بود، بزرگان حوزه نجف به او گفته بودند که رفتی و نجف را از علم خالی کردی.[۲۴]
جناب حجّه الاسلام والمسلمین سیّد حسین مدرّس نجف آبادی از قول پدر بزرگوارشان آیت اللّه سیّد محمّد نجف آبادی (از شاگردان برجسته آخوند ملا محمد کاظم خراسانی) نقل نمودند که اگر علاّمه خاتون آبادی در نجف اشرف اقامت گزیده بود و به ایران باز نمی گشت، نوبت مرجعیت به دیگران نمی رسید.
میرزا حسن خان جابری درباره ایشان می نویسد:
«مرحوم حاج میر محمّد صادق مدرّس ولد حاج میرزا حسین نایب الصدر، بزرگواری عالم و زاهد و قانع، در اصفهان خدمت مرحوم میرزا محمّد حسن نجفی تحصیل، و بعد در نجف نزد علمای عصر از آیت اللّه خراسانی و غیره تکمیل، و در حدود 1324 به اصفهان برگشته; چون درس را واجب عینی می دانسته به تدریس مشغول، حتی ایّام تعطیل، و در سفر یک هزار و سیصد و چهل و هفت که علمای اصفهان به قم قمی تجلیل آن بزرگ را بیش از[ حایری ] رفته (بودند) مرحوم آقا شیخ عبدالکریم همه نمودی; و نظر به کثرت درس و بحث علیل شده، در 1348 به سنّ 62سالگی روانه جنان گشت. رحمه اللّه که در خُردی، بنده با آن مرحوم در مسجد نو نزد مرحوم (ملا حسن) درّی همدرس بودیم; آن بزرگ به مقام علم و عمل رسید و بنده هیچ نشدم»[۲۵]
علاّ مه شیخ آقا بزرگ طهرانی درباره ایشان می نویسد:
«عالم بارع و فقیه فاضل و مدرّس کبیر. کان من رجال الدین المبرّزین فی اصفهان و من مراجع الدنیا و الدین، و کان له بین سائر اهل بلاده مقام شامخ و مکانه سامیه. و کانت له فی الفقه و الاصول قدم راسخه و باع طویل. رأس فی اصفهان و طار صیته و ولیّ التدریس فتخرّج علیه جمع من افاضل الطلّاب و خیره اهل العلم، و کان من مشاهیر المدرّسین و کبار العلمأ».[۲۶]
ادیب دانشمند فقید محمّد باقر نجفی متخلّص به «الفت» در «نسب نامه الفت» می نویسد:
«حاج میرزا محمّد صادق مدرس، خود و دو برادرش: حاج آقا مرتضی و حاج میرزا ابوالفضل، پسران حاج میرزا محمّد حسین خاتون آبادی مشهور (نایب الصدر) از سادات محترم و نجیب ساکن در محلّه یزدآباد، و از افراد برجسته خانواده قدیم و جلیل خاتون آبادی بوده و هستند.
حاج میرزا محمّد صادق از جمیع افراد کثیره این خاندان، به علم و عمل ممتاز، و مقبول خاص و عام گردید، و الحق که مردی وارسته و ذی قیمت بود و اگر افراطش در باریک بینی و احتیاط کاری در کارها نبود از رقبای خود عقب نمی افتاد و مثل آنان زمامدار امور و اصفهان مدار مشهور می گردید. لیکن بر اثر همان صفت باریک بینی و احتیاط کاریش، خود را در میان جمع نینداخت، در امور سیاسی و اجتماعی مردم مداخله نکرد و بیشتر به وظایف خاصه مذهبی پرداخته، از حدودش که اقامه نماز جماعت و تدریس بود تجاوز نکرد. سال ها در نجف اشرف به تحصیل علوم شریعت پرداخت و از طراز اوّل شاگردان آخوند خراسانی شمرده شد و در حدود سال 1315ق به اصفهان بازگشت.
خلاصه، مردی پاک دامن، ساده رفتار، بی ریا، عاری از تصنّع و تدلیس، صحیحالعمل، و بدین فضایل محبوب القلوب بود. مرحوم پدر و برادر نامبرده اش نیز مردمی فاضل و آراسته بوده و هستند و به انجام وظایف شرعی پرداخته اند»[۲۷]
علاّمه خاتون آبادی عالمی روشن فکر بود. دختران او در آن زمان، سواد و سیاق آموخته بودند و وی برای تدریس آنان معلّم مرد گرفته بود که در منزل به آن ها دروس قرآن و ریاضی و خط می آموخت و در آن دوران چنین چیزی مرسوم خانواده های روحانی نبود.[۲۸]
مرحوم استاد جلال الدین همایی در کتاب «مولوی نامه» می نویسد:
«حقیر خود در درس خارج فقه که در خدمت مرحوم استاد علاّمه، سیّد الفقهأ والاصولیّین حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی اصفهانی افتخار تلمّذ داشتم، در بحث مکاسب محرمه این مسأله مخصوصاً به خوبی وارسی شد که مذهب اسلام با هیچ علمی حتی علم نرد و شطرنج و موسیقی و امثال آن مخالف نیست، فقط پاره ای از اعمال و حرفه ها و پیشه های پست ناروا را حرام یا مکروه شمرده است».[۲۹]
علاّمه خاتون آبادی در سفر تاریخی آیت اللّه حاج آقا نور اللّه نجفی به شهر مقدّس قم، که در اعتراض به حکومت نامشروع پهلوی صورت گرفت، به همراه تعداد زیادی از فقها و بزرگان اصفهان از جمله حضرات آیات:
علاّ مه شیخ محمّد رضا نجفی و میر سیّد علی نجف آبادی به قم رفت و در ایّام چند ماهه اقامت در قم به تدریس پرداخت که جمعی از اعاظم شاگردان آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری، از جمله حضرت امام خمینی سلام اللّه علیه در درس پربار ایشان و علاّ مه شیخ محمّد رضا نجفی شرکت نموده و از دریای علوم این دو عالم فرزانه بهره بردند.
علاّ مه خاتون آبادی در قم مورد توجه آیت اللّه العظمی حائری قرار گرفت و چنانچه میرزا حسن خان جابری می نویسد:
«در سفر یک هزار و سیصد و چهل و هفت که علمای اصفهان به قم رفته، مرحوم آقا شیخ عبدالکریم (حائری) قمی تجلیل آن بزرگ را بیش از همه نمود».
گویند: حضرت امام به قدری شیفته بیان و مقام علمی مرحوم خاتون آبادی بود که هنگام بازگشت استاد به اصفهان و تعطیلی درس پربارش، گریه می کرد و با دیده اشک بار استاد را بدرقه نمود. فرزند شهید آیت اللّه دکتر سیّد محمد بهشتی که پس از شهادت پدرش به خدمت حضرت امام رسیده بود می گوید:
امام در این دیدار نزدیک به بیست دقیقه راجع به موقعیت علمی علاّمه خاتون آبادی (جدّ مادری شهید بهشتی) برای او صحبت کرده و فرموده است: مردم اصفهان مرحوم میر محمّد صادق را نشناختند. و بعد فرمودند: و ما ادریک ما میر محمّد صادق![۳۰] فاضل ارجمند آقای عبدالعلی باقی به نقل از حجّه الاسلام والمسلمین حاج سید اسد اللّه روضاتی (داماد علاّ مه خاتون آبادی) می نویسد:
چون رضا خان به سلطنت رسید و بی اعتنایی به مسائل مذهبی شروع شد مرحوم حاج شیخ عبدالکریم (حائری) و حاج آقا نور اللّه (نجفی) از علمای بزرگ شهرها دعوت کردند که در قم اجتماع کنند. از اصفهان عدّه ای از جمله آیت اللّه آقا سیّد محمّد صادق خاتون آبادی و (آقا کمال الدین) شریعتمدار عازم قم شدند و من نیز در خدمتشان بودم. از شهرضا هم آیت اللّه حاج شیخ محمّد رضا مهدوی آمده بودند. هزینه اداره مجلس که در صحن حضرت معصومه بود به عهده شریعتمدار، و مدیریت جلسه به عهده حاج آقا نور اللّه، و مسائل علمی به عهده مرحوم خاتون آبادی بود. بحث ها ادامه داشت و بیشترین ایرادات در مورد موضوعات نظام وظیفه، مشروبات الکلی، موسیقی و تغییر لباس بود. از (آیت اللّه شهید سیّد حسن) مدرّس نیز دعوت کرده بودند. او ابتدا تلگرافی مخابره و سپس در جلسه خصوصی علما شرکت کرد و بنا به نقل استاد خاتون آبادی، اظهار داشت: جلسه ای به این عظمت تشکیل داده اید ولی پیرامون مسائل کوچک صحبت می کنید؟! اگر می خواهید کاری بکنید باید ریشه فساد را قطع کنید. ایوانِ پی شکسته، مرمّت نمی شود. ریشه فساد رضا خان است. او را کنار بگذارید کارها درست می شود. و با حالت ناراحتی از مجلس علما خارج شد و به تهران مراجعت نمود.
چون جلسه ادامه یافت وجمعیت تمام صحن را فراگرفت رضا خان وحشت کرده، تیمور تاش را به قم فرستاد و قول داد که نظارت علمای طراز اول را به اجرا بگذارد و قول های دیگری نیز داد. در این ایام حاج آقا نور اللّه به سرما خوردگی مبتلا شد و طبیبی به بالین او آوردند که آمپولی به وی تزریق نمود و منجر به فوت ایشان شد.[۳۱]
شرح حال علامه خاتون آبادی از زبان شاگردانش:
وی در شرح حال خود می نویسد:
«چند سالی در محضر افادت اثر مرحوم سیّد محمّد صادق یزد آبادی اصفهانی حاضر می گشتم و از افکار عالیه ایشان بهره مند می گشتم. آن استاد بزرگوار، عالمی بود کم نظیر، در اصول فقه و فقه کسی با او هم طراز نبود. دارای دقّت کامل و نظر صائب بود. در تحقیق مطالب علمیّه بسیار توانا بود. اینجانب تا آن مرحوم حیات داشت دست از دامانش نکشیدم و در صف نعال شاگردان او بودم».[۳۳]
2. سیّد محمّد باقر شهیدی گلپایگانی[۳۴]
وی در شرح حال خود می نویسد:
«از محضر مقدس سیّد جلیل و علاّ مه نبیل مرحوم حاج سیّد محمّد صادق اصفهانی که الحقّ از هر جهت ممتاز، و به زیور علم و عمل آراسته، و به حلیه تحقیق و بیان مزّین بودند، و فقیه جلیل القدر مرحوم آقا شیخ (محمّد) حسین فشارکی وعلاّ مه جلیل مرحوم آقا سیّد محمّد نجف آبادی و علمای دیگر اصفهان استفاده نموده و از برکات انفاس آنان بهره مند شدم، و در علم حکمت و کلام از محضر مرحوم آقا شیخ محمّد (حکیم) خراسانی مدرّس در مدرسه صدر استفاده نمودم; لکن عمده تحصیلات حقیر در اصفهان از محضر مرحوم حاج سیّد محمّد صادق قدّس سرّه بود که از انفاس قدسیه آن مرحوم بهره کامل بردم»[۳۵]
3. استاد محمود شهابی تربتی
یکی از شاگردان ایشان، دانشمند فقید و فقیه و فیلسوف گرانمایه استاد محمود شهابی[۳۶] است.
وی در سال 1305 ش برای ادامه تحصیل از مشهد مقدّس به اصفهان آمده و تا سال 1308 ش در این شهر اقامت داشت.
برادر او مرحوم دکتر علی اکبرشهابی می گوید:
«از رجال علمی اصفهان در آن عصر، دو تن از جهت کمالات علمی بیشتر مورد احترام و اعتقاد استاد (شهابی) بودند و با هر دو، آمیزش بسیار صمیمی داشتند. یکی مرحوم شیخ محمّد گنابادی معروف به حکیم خراسانی که در فلسفه و علوم ادب و منقول در اصفهان بی همتا، و در زهد و قناعت کم نظیر بود. و دیگری مرحوم حاج سیّد محمّد صادق خاتون آبادی که در منقول، خاصّه در علم اصول بسیار قوی و متبحّر بود. در حوزه درس این استاد بزرگوار جمعی از خواصّ که همه دارای درجه اجتهاد بودند شرکت می کردند و به اصطلاح آن زمان، این گونه حوزه های درسی را کمپانی می گفتند; زیرا همگی افراد حوزه در اظهار عقیده و تحقیق و استنباط، آزاد و عنوان تعلیم و تعلّمی وجود نداشت.
پس از این که درباره موضوعی چند هفته و گاهی چند ماه بحث و گفت وگو می شد و هر کدام از افراد جلسه با مراجعه به مآخذ و مراجع، اگر ادلّه ای بر نظریه وی بود تأیید و ابرام و اگر مخالف بود جرح و ابطال می کرد، استاد عالی مقام (خاتون آبادی) با تسلّط و احاطه ای که به مسائل مورد بحث داشت همگی آرأ را مورد نقد و تحلیل قرار می داد و گاه با ادله استوار، پایه همه نظریات و دلایل افراد حوزه را ویران می کرد و خود پیرامون موضوع، حقّ مطلب را ادا می نمود، و بنای خلل ناپذیری می ساخت که همگان اذعان به درستی و پختگی آن داشتند.
استاد فقید، از برخورداری خود در اصفهان، حضور در این جلسه و آشنایی با مرحوم خاتون آبادی را می دانست و آن مرد روحانی واقعی و عالم متبحّر را از جهت وارستگی و زهد و صرف اوقات در کارهای علمی و دینی (می ستود) و بحث او را بهترین روش برای تحقیق و رسیدن به حقیقت می دانست. میان مرحوم خاتون آبادی و استاد فقید مصاحبت و علاقه طرفینی پیدا شده بود»[۳۷]
4. سیّد مرتضی پسندیده
برادر بزرگوار حضرت امام خمینی رضوان اللّه علیه، در خاطرات خود می گوید:
«من مجموعاً در اصفهان هفت یا هشت سال اقامت داشتم... بعد از اتمام این درس ها نزد مرحوم حاج (میر محمد) صادق خاتون آبادی که اعلم علما بود رفتم. در اصفهان آن موقع دو تا عالم بزرگ بود که یکی از آنها همین حاج صادق بود... حاج صادق در مدرسه جدّه بزرگ تدریس می کرد. رو به روی در مدرسه جدّه بزرگ حیاطی بود که در آنجا درس می خواندیم. ایشان درس خارج را به خوبی می گفت.
علاوه بر آن بسیار مؤدّب بود، به حدّی که بعد از درس دادن نمی گفت که فهمیدید یا نه؟ بلکه می گفت: خوب درس دادم یا نه؟ و هر کس متوجّه نشده دوباره درس بدهم».[۳۸]
اساتید
برخی از اساتید ایشان عبارتند از:
1-آیت الله حاج ملاّ حسن درّی
مرحوم میرزا حسن خان جابری انصاری می نویسد:
«در خُردی، بنده با آن مرحوم در مسجد نو نزد مرحوم درّی هم درس بودیم»[۳۹]
حاج ملاّ حسن از فقها و مجتهدان مسلّم زمان خود و شاگردان حاج شیخ محمّدباقر نجفی بود. وی مدّتی مُعین مجلس فتوا و قضای آیت اللّه حاج آقا نور اللّه نجفی بود و خود او هم مستقلا مسند ریاست شرعی داشت. روزها در مسجد خان تلواسکان نماز جماعت می خواند و جمعی کثیر به او اقتدا می کردند. او سرانجام اقامه جماعت و مسند ریاست شرعی را رها کرد و انزوا پیشه نمود.[۴۰] مرحوم جابری در شرح حال او می نویسد:
«عالمی زاهد و فقیهی فقیر و قانع; و با قناعت، مناعتی داشت که بزرگان دنیا را به هیچ نمی انگاشت. فقه استدلالی به پارسی نوشته ... تحصیلش نزد مرحوم حاج شیخ محمّد باقر (نجفی) و مجتهدی ماهر و بی اعتنا (به دنیا)، تا چند سال قبل از وفاتش عمامه بر سر نمی گذارد و با کلاه زراعتی بود. چند سفر به حجّ و زیارت و مشاهد مشرفّه، پیاده رفت.
به تواتر شنیده شد، سفر مشهدش، سه شب خدّام حرم، حضرت امام رضا علیه السلام را به خواب دیده بودند (که فرموده بود:)
حاج ملاّ حسن به زیارت می آید، بروید استقبالش. شبی هم که بغته فوت و دفن شد، پسر حاج ملاّ اسماعیل نقنه ای (که) قبلاً مرده بود به خواب مادرش آمده (و گفته بود) که ما معذّب بودیم، به برکت دفن حاج ملاّ حسن آزاد شدیم.»[۴۱]
«غیاب الکوکب الدرّی» تاریخ وفات اوست که مرحوم جابری سروده است.
2- آیت اللّه العظمی میرزا محمّد حسن نجفی
فرزند فقیه مطلق آقا محمّد علی نجفی هزار جریبی. در سال 1235ق در اصفهان متولد شد. در اصفهان نزد علاّ مه میر سیّد حسن مدرّس مطلق، و در نجف اشرف نزد آیات عظام: شیخ محمّد حسن نجفی صاحب جواهر الکلام، سیّد ابراهیم قزوینی صاحب ضوابط الاصول و شیخ مرتضی انصاری تحصیل نمود و پس از بازگشت به اصفهان، مرجعیّت دینی و تدریس به عهده اش قرار گرفت.
میرزا حسن خان جابری می نویسد:
«در زهد و عبادت و قناعت، نظیر حاجی (محمد ابراهیم) کلباسی و به فطانت و هوش، قرین حاجی (محمد جعفر) آباده ای تا 1317 که شمع حیاتش روشن بود هیچ گاه شمع نسوزانیدی و به روغن دان و بوریا گذراندی. هر کس نزد آن بزرگوار تعلّم نمود، از فحول مجتهدین و اوتاد شد، وامروز بعد از قرنی امثال سرکار آقای ملاّ عبد الکریم جزی و غیره از تلامذه اش استاد علوم شرع اند. شانزده سال عمر را که همسایه لصیق آن بزرگوار بودم ترک اولی از آن بزرگ ندیدم و نشنودم. در محاکمات، وکیل نپذیرفتی و حکم دیگری را تنفیذ ننمودی، و بر بوریا نشستی و مداهنه در هیچ کاری نکرد. حرف حق را سخت زدی، چندان که ظلّ السلطان سی سال کوشید آن بزرگ را چون دیگران رام مرام خود نماید، هیچ نتوانستی.[۴۲]
با اقبال امرأ و ملوک به حضرتش، کمتر نامه نگاشتی، و در تکالیف شرعیّه، لایخاف لومه لائم. سال ها مؤلّف به جوار حضرت او مشرّف بودم، خوارق عادات از آن بزرگوار دیدم...[۴۳] از حضرت آیت اللّه العظمی شیخ (محمد حسن نجفی) صاحب «جواهر الکلام» چند ورق اجازه در مقام آن بزرگ مرد زیارت شد که محیّرالعقول اوهام و افهام است.[۴۴]
جسدش را پس از بیست و اندی سال که خواستند [از لسان الارض تخت فولاد] دحمل به نجف نمایند، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی شاگرد آن مرحوم و جماعتی (حاضر بودند) همانا قبرش که شکافته شد، همه دیدند سر مویی از او نریخته، گویی الاَّن از مغسل به مدفن آورده(اند) که مورد حیرت عامّه اصفهانیان شد»[۴۵]
محدّث جلیل حاج شیخ عباس قمی در «فوائد الرضویه» می نویسد:
"صاحب تکلمه[ علاّ مه سیّد حسن صدر] فرموده که وقتی در خدمت سیدنا الاستاد حجّه الاسلام میرزای شیرازی رضوان اللّه علیه اسم میرزا محمّد حسن مذکور برده شد، آن بزرگوار فرمود که من شهادت می دهم به آن که او ثقه و مجتهد است از روی اختبار و معاشرت، نه از جهت سماع و شهرت».[۴۶]
3- آیت اللّه العظمی آخوند ملاّ محمّد کاظم خراسانی، صاحب «کفایه الاصول».
4- آیت اللّه العظمی سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی ، صاحب «عروه الوثقی».
شاگردان
مرحوم خاتون آبادی سال ها در مدرسه جدّه بزرگ تدریس می کرد و شاگردان زیادی که نوعاً از فضلا و برجستگان علمی حوزه بودند در مدرس او تربیت شدند.
در این جا به اسامی تعدادی از شاگردان ایشان که با تتبّع در کتب فراوان به دست آمده اشاره نموده و شرح حال برخی از آنان را که کمتر در جایی ثبت شده در پاورقی می آوریم:
- شیخ ابراهیم ریاضی نجف آبادی؛ [۴۷]
- سیّد ابوالحسن مرتضوی کرونی؛
- سیّد ابوطالب دهکردی؛[۴۸]
- شیخ ابوالقاسم اصفهانی؛
- سیّد ابوالقاسم موسوی فریدنی (امیرشاه کرمی)؛[۴۹]
- سیّد احمد خوانساری (صاحب کتاب جامع المدارک)؛
- سیّد احمد زنجانی (صاحب الکلام یجرالکلام)؛
- شیخ احمد فیّاض فروشانی؛
- شیخ احمد حججی نجف آبادی؛[۵۰]
- حاج امیر آقا فلاورجانی؛ [۵۱]
- سیّد محمّد باقر شهیدی گلپایگانی؛
- سیّد محمّد باقر رجائی؛
- سیّد محمّد باقر روضاتی؛
- شیخ محمّد باقر زند کرمانی؛[۵۲]
- سیّد محمّد باقر آیت اللهی شیرازی؛[۵۳]
- سیّد محمّد تقی فقیه احمدآبادی (صاحب مکیال المکارم)؛
- شیخ محمّد تقی فشارکی؛
- استاد علاّ مه جلال الدین همایی؛[۵۴]
- شیخ جلال الدین آیت اللهی تفتی؛[۵۵]
- ملاّ حسن دولت آبادی؛ [۵۶]
- سیّد حسن امام سدهی؛ [۵۷]
- سیّد محمّد حسن امام جمعه گلپایگانی؛[۵۸]
- سیّد حسن مشکان طبسی؛
- شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی؛
- سیّد حسین بروجردی (زعیم نامدار شیعه)؛[۵۹]
- سیّد حسین موسوی خادمی؛ [۶۰]
- سیّد محمّد حسین آیت میردامادی ؛
- شیخ محمّد حسین امام نجفی؛
- شیخ محمّد حسین فاضل تونی ؛ [۶۱]
- شیخ محمّد حسین مقدّس مشکینی؛
- شیخ محمّد حسین آیتی بیرجندی؛
- سیّد حسین علوی خوانساری؛[۶۲]
- حاج ملاّ حسینعلی صدیقین؛[۶۳]
- شیخ محمّد رضا مهدوی قمشه ای؛ [۶۴]
- سیّد محمّد رضا خراسانی
- شیخ محمّد رضا شریعت طالخونچه ای
- سیّد محمّد رضا ابن الرسول؛ [۶۵]
- شیخ محمّد رضا شریف روحانی نجف آبادی؛
- سیّد زین العابدین طباطبایی ابرقویی؛
- سیّد شمس الدین خادمی؛
- شیخ علی عاشق آبادی؛ [۶۶]
- میرزا علی مهرابی کرمانی؛
- شیخ علی اصغر صالحی کرمانی؛ [۶۷]
- میرزا علی محمّد میردامادی؛
- میرزا علی محمّد نایینی؛ [۶۸]
- کمال الدین مجلسی متخلص به «عاکف»؛
- سیّد کاظم مطلبی؛[۶۹]
- میرزا مجتبی روضاتی
- شیخ محمّد علی عالم حبیب آبادی؛[۷۰]
- سیّد محمّد علی موسوی جروکانی؛
- سیّد محمّد علی مبارکه ای؛
- شیخ مرتضی مظاهری کرونی؛
- سیّد مرتضی زفره ای؛ [۷۱]
- شیخ مرتضی حجّت نجفی؛
سیّد مرتضی پسندیده؛ - شیخ مرتضی شمس اردکانی؛
- شیخ محمود فرساد یزدی؛
- شیخ محمود مفید؛
- میرزا محمّد طبیب زاده؛
- ملاّ محمّد دهاقانی؛
- سیّد محمّد کاظم موسوی گلپایگانی؛
- شیخ مجد الدین (مجد العلمأ) نجفی؛
- شیخ محمّد هادی فرزانه شهرضایی؛
- سیّد مصطفی صفایی خوانساری؛
- سیّد مصطفی زانیانی (فقیه ایمانی)؛
- سیّد مهدی حجازی فروشانی؛
- سیّد نوراللّه امامی سدهی؛ [۷۲]
- شیخ هبه اللّه هرندی؛
- شیخ یحیی فاضل هرندی؛
- سیّد یحیی واعظ یزدی؛ [۷۳]
- شیخ نور اللّه دهاقانی (نورشرق) ؛ [۷۴]
گفتنی است که علی رغم کثرت شاگردان علاّ مه خاتون آبادی و مراتب علمی والای آنان، تاکنون اجازه اجتهاد یا روایتی از ایشان به شاگردانشان یافت نشده، و تنها نوشته ذیل که در تأیید مراتب علمی عالم ربّانی آیت اللّه شیخ احمد حججی[۷۵] نوشته شده به دست آمد. وی در جواب نامه عالم ربّانی آیت اللّه شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی که از ایشان خواسته است که مراتب علمی و کمالات آیت الله حججی را مبیّن فرماید می نویسد:
«بسمه تعالی. مراتب سرکار شریعتمدار ثقه الاسلام آقای حاجی شیخ احمد بر تمام اهالی واضح است. ایشان در نجف اشرف مشغول تحصیل بودند حتی بلغ مرتبه الاجتهاد، و بعد از بلوغ این مراتب معاودت به اصفهان فرموده، از اداره حوزه علمیه در نجف آباد. بر حسب تقاضای عارفین به شئونات ایشان بنا شد ایام هفته را در اصفهان مشغول تدریس باشند، لذا در مدرسه نوریه تشریف فرما شدند و اشتغال به تدریس پیدا کردند. بعد از معرفت، فی الجمله از احقر تقاضا نموده از ایشان خواهش نمایم شب ها در مدرسه نوریه اقامه جماعت بنمایند. از این تاریخ مادامی که در شهر تشریف داشتند شب ها در مدرسه نوریه به اقامه جماعت و روزها به تدریس اشتغال دارند، و مادامی که در نجف آباد هستند در آن جا کلاً اقامه جماعت در اوقات صلات می نمایند و مشغول تدریس و بیان احکام هستند. پس این حقیر چه بنویسم در حقّ کسی که در اصفهان و نجف آباد دارای عناوین هستند و هر یک از این عناوین کافی است در هرگونه مراعاتی. خداوند نعمت وجود ایشان را بر مسلمین و اهل علم و طلاب مستدام فرماید. فی 25 شوال 1347 حرّره الاحقر صادق الحسینی»[۷۶]
تذکّر
آقای عبدالعلی باقی در کتاب ارزشمند «مدرّس مجاهدی شکست ناپذیر» آیت اللّه شهید سیّد حسن مدرس را از شاگردان علاّ مه خاتون آبادی دانسته است.[۷۷]
ولی این مطلب یا تاریخ تولّد و مهاجرت آنان به نجف اشرف سازگار نیست; بلکه آن دو هم درس، و از شاگردان آیات عظام: آخوند خراسانی و سیّد محمّد کاظم یزدی بوده اند.
حکایت ذیل شاهد بر این مطلب است:
مرحوم میرزا حسن خان جابری در شرح حال عالم جلیل آیت اللّه شیخ محمّد تقی آقا نجفی اصفهانی می نویسد:
«زمانی که مرحوم حاج میر محمّد صادق مدرّس و آقا سیّد حسن اسفه ای مدرّس و سیّد العراقین از نجف برگشته و می خواستند برابر آقا، تظاهر قدرت نمایند، هر کدام به عنوانی; آقای حاج میر محمّد صادق (خاتون آبادی) به تدریس فقه و اصول، و سیّد مدرّس اسفه ای به مشروطیت و تزهّد و تهوّر و شجاعت، و سیّد العراقین که به تعیّنات تدبیر و سیاست بود. روزی برای آقا نجفی پیغام دادند که امروز می خواهیم در رکاب آقا (به) دیدن حکومت برویم. آقا جواب دادند: «خرِ تقی رکاب ندارد» یعنی به وسیله او ننازند. و ظاهراً نیز راست بود؛ زیرا آقا گاهی الاغی را که سوار می شد رکاب نداشت و مَثَل شد:«خرِ تقی رکاب ندارد».[۷۸]
حکایت:
مرحوم دکتر محمّد حسن سه چهاری در کتاب «اسلام سازنده نه اسلام ساخته شده» می نویسد:
مرحوم شیخ محمّد حسن نجف آبادی، از اساتید معروف اصفهان، در حوزه درس خود که نگارنده نیز شاگردشان بودم فرمودند که استاد ما مرحوم حاج میرزا محمّد صادق مدرّس (خاتون آبادی) فرمودند:
وقتی که من به زیارت مکّه رفتم گفتند: سفیر انگلیس می خواهد به دیدن شما بیاید.
گفتم: من با سفیر آشنایی ندارم، گفتند: چنین گفته; و چون وارد شد پس از یک سلام طلبه ای گفت: مرا می شناسید؟ گفتم: نه. گفت: شیخ رضا که در نجف با هم دوست بودید یادتان می آید؟ خوب دقّت کردم دیدم بلی این همان است. گفتم:
چرا سفیر انگلیس شده ای؟ گفت: ما عدّه ای بودیم که از طرف دولت انگلستان آمده بودیم که مراجع را تشویق کنیم به حکم دادن به مشروطه، پس از آن که کارمان تمام شد برگشتیم و من سفیر انگلیس شدم در مکّه.
پس (علاّ مه خاتون آبادی) فرمودند که این شیخ رضا طلبه بسیار خوش فهم و پرهیزکاری بود که گذشته بر این که درس او خوب بود، فوق العاده ظاهر الصلاح و بسیار عابد بود که من فقط به او اطمینان داشتم.[۷۹]
آثار
مرحوم سیّد حسین آزاد در کتاب «اغصان طیّبه» درباره علامه خاتون آبادی می نویسد:
«در اصول و فقه استاد، و شاید اعلم از همگنان عصر خود بود، و دارای تألیفات است که همچنان که قدر وجودش در اصفهان[ ! ] بسیار و جزوات بی شماری مجهول ماند، تألیفات او را هم قدر ندانند، و همیشه مایل به انزوا و عزلت بود.»[۸۰]
با این حال تا کنون جز نسخه خطی »حاشیه بر رسائل« شیخ مرتضی انصاری از ایشان به دست نیامده است. در «فهرست نسخه های خطی کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی» چنین آمده است:
«حاشیه رسائل شیخ انصاری، از سیّد محمّد صادق اصفهانی که از شاگردان آخوند خراسانی صاحب کفایه بوده است. تاریخ پایان تألیف برائت: 1309. آغاز: قوله: اعلم أنّ المکلّف، المراد من المکلّف فی هذه العباره من وضع علیه القلم به اجتماع شرائط التکلیف. نسخه به خطّ مؤلّف و تا اواخر استصحاب، 180 برگ، خشتی.
روی برگ اول نوشته: از کتب مرحوم خاتون آبادی، و نامه هایی هم مربوط به سید ابوالفضل خاتون آبادی[۸۱] در لا به لای نسخه دیده می شود»[۸۲] روی برگ آخر این یادداشت دیده می شود:
«هذا الکتاب من مؤلّفات جناب مستطاب عمده العلمأ و زین الفقهأ و اسوه المجتهدین و نخبه المدقّقین سرکار شریعت مآب آقای سیّد محمّد صادق اصفهانی و کان تألیفه عند استاده بل استاد الکلّ اعنی جناب مستطاب... آخوند ملاّ کاظم خراسانی ادام اللّه ایام افاداته»[۸۳]
نسخه ای از این کتاب ارزشمند به خطّ شاگرد برجسته علاّ مه خاتون آبادی، مرحوم آیت اللّه حاج سیّد مهدی حجازی فروشانی[۸۴] نگاشته شده که فرزند گرامی ایشان حضرت حجّه الاسلام والمسلمین آقای حاج سیّد محمّد تقی حجازی نسخه خطّی آن را در اختیار نگارنده قرار داد.
این نسخه شامل مباحث: اصاله البرائه، استصحاب وتعادل و تراجیح می باشد.
اصاله البرائه در 185 صفحه نگاشته شده و تاریخ تالیف آن 18 محرم 1311ق است. بحث استصحاب نیز در 183 صفحه کتابت شده و در 15 جمادی الاولی 1312تالیف شده است. پایان نسخه نیز بحث تعادل و تراجیح را در 34 صفحه در بر دارد که تاریخ تألیف ندارد.
1. تقریرات آیت اللّه سیّد محمّد باقر شهیدی گلپایگانی
وی تقریرات درس اصول علاّ مه خاتون آبادی در اصفهان را از آغاز علم اصول تا پایان بحث ضد به نگارش درآورده که نسخه خطی آن در نزد برادر زاده ایشان حجه الاسلام سیّد علی اکبر مدنی زاده موجود است.[۸۵]
2. تقریرات آیت اللّه العظمی سیّد احمد زنجانی
ایشان نیز تقریرات دروس علاّ مه خاتون آبادی و علاّ مه شیخ محمّد رضا نجفی در دوران کوتاه اقامت آنان در شهر مقدس قم را نگاشته است.
همچنین آیت اللّه علاّمه شیخ محمّد باقر کمره ای نظرات علمی ایشان و علاّمه شیخ محمّد رضا نجفی را در کتاب: «اصول الفوائد الغرویه» خود نقل کرده است.
این کتاب ارزنده در سال 1363ش در دو جلد به چاپ رسیده است.
وفات
حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی، عالمی وارسته و به دور از علایق دنیوی بود و عمر خود را به قناعت و زهد سپری نمود تا اینکه در هفتم جمادی الاولی 1348ق وفات یافته و در قبرستان مقابل غسالخانه تخت فولاد (جنب تکیه خاتون آبادی ها) مدفون شد. دو سال بعد عالم عالیقدر سیّد عبدالحسین سیّد العراقین را در کنار او مدفون نموده و بقعه ای برای آن دو ساختند و تکیه هم به «تکیه سیّد العراقین» معروف شد.
آیت اللّه حجازی در صفحه آخر تاریخ وفات استاد معظم خود را در لیله جمعه 8 جمادی الاولی 1348 ثبت نموده و این مادّه تاریخ را که گوینده اش معلوم نیست در پایان آورده است:
«صادق آل محمّد مگر از دنیا رفت»
علاّ مه خاتون آبادی به نوشته مرحوم میرزا حسن خان جابری: «نظر به کثرتدرس و بحث، علیل شده، در 1348 به سنّ 62 سالگی[۸۶] روانه جنان گشت».
مرقد مطهّر ایشان در داخل بقعه مرحوم سیّد العراقین قرار دارد و برادرش مرحوم حجّه الاسلام سیّد مرتضی خاتون آبادی (م: شوال 1315ش) نیز در کنار او مدفون است.
مرثیه میرزاحسن خان جابری:[۸۷]
حجّت حق صادق آمد نزد جدّش مصطفی | با خلوص و با صداقت، با وفا و با صفا | |
گر چه ننموده جهان یک دم وفا با اولیا | او به میقات امانت عهد سر برد از وفا | |
عمرش اندر عمره تدریس و حجّش در حجج | کعبه اش معلوم عشق و سعی مروه در صفا | |
چار ارکان شریعت، چار رکنش در طواف | بر سیاهیّ کتب شد استلامش از حفا | |
در مقام پور آذر سجده عشق خلیل | کز ره دانش به معلومش رسد آن مقتفا | |
هدیه جان، هدی او، عرفانش اندر معرفت | در منا و مشعر علم، اعتکاف اصطفا | |
آنچه در سر داشت بسترده به جای موی سر | تا که تقصیرش به عشق آید به سر حدّ ضفا | |
رای باطل را که از اوهام بود انداخت دور | رمی جمره شد بدان اوهام، فلیذهب جفا | |
فقه صادق با اصول چار، حجّت یافت زان | حجّه رتبه... کش عقل گفتی قد کفی | |
زهد او بر سیره مولی که دنیا را طلاق | داد با اندک طعام و جامه ای کرد اکتفا | |
گر سپردندش به خاک و، خور شد اندر گل نهان | نور علمش روشن و هرگز نماند اندر خفا | |
بس گهر کز بحر فکرش برده غوّاص خرد | تا بدان آرند مردان هنرمند اقتفا | |
ثلمه دین هست مرگ عالم اما رحمتش | سد کند از عالم دیگر که آید از قفا | |
صدر اسلام از قریش اندر خموشی نور حق | جهد بُد لیکن ندید آن نور یک دم انطفا | |
«جابری» رنجور و زین غم جان بدادی رایگان | گر ندادی هاتف غیبش به رنج دل شفا | |
خواست تاریخ آورد از مطلع گفتار خویش | در غروب آفتاب دین به ابر اختفا | |
از مقام قدس علّیّین یکی آمد بگفت: | «حجّت حق صادق آمد نزد جدّش مصطفی» |
ماده تاریخ مرحوم شیخ محمد علی معلّم حبیب آبادی[۸۸]
جمع گشتند پی جستن سالش جمعی | تا بگردند کدامین یک از آنان سابق | |
پس معلّم شد از آن جمع برون و گفتا: | «گشت قاطن بجنان میر محمّد صادق» |
هذا مرقد السیّد السند الاعزّ الارشد والعالم العامل المتبحّر الافخم، شمس دائره الکمال ومجمع ما یفتخر من المکارم و الخصال، عمده العلمأالمحقّقین و نخبه الفقهأ الراشدین، النحریر المحقّق و العلامه المدقّق، قلب جسدالفضل و فؤاده، وبیاض عین العقل و سواده، جنس نوع التحقیق و فصله، فرع شجره التدقیق و اصله، فخر الاوائل و الاواخر، و مستنبط المدلولات من الدلائل، و محقّق الحقایق، و نعمه الخالق فی الخلایق، مولانا الحاج میر محمّد صادق الحسینی المجتهد الخاتون آبادی الاصفهانی. کان قدّس اللّه نفسه الزکیه من اعاظم المجتهدین فی الاصول و اکابر العلمأ فی المعقول والمنقول، وقد توفّی فی الیوم السابع من جمادی الاولی 1348.
پانویس
- ↑ وی صاحب کتاب «وقایع السنین و الاعوام» است که به چاپ رسیده است. ونیز ترجمه کتاب «حقائق الایمان» منسوب به شهید ثانی که نسخه خطی آن در کتابخانه ابن مسکویه اصفهان موجود است.
- ↑ قبر او در شرق تکیه علاّ مه آقا حسین خوانساری بوده ولی اکنون اثری آن دیده نمی شود
- ↑ عالم ربانی و فاضل صمدانی میر معصوم خاتون آبادی (م: جمعه 24 جمادی الاولی 1155ق، مدفون در تخت فولاد) و از اجداد بانو امین است. میر سیّد علی مشتاق در وفات او دو مرثیه سروده که در دیوانش آمده است. مادّه تاریخ یکی از آن ها چنین است: کلک «مشتاق» از پی تاریخ فوتش زد رقم: «سوی جنّت شد ز دنیا سیّد عالی جناب»
- ↑ وی غیر از حاج اسماعیل خاتون آبادی است. حاج اسماعیل اصفهانی خاتون آبادی فرزند حاج محمّدامین، از اعاظم علمأ و اکابر فقهأ، محقّق مدقق، در علوم عقلی و نقلی حتی علم موسیقی مهارت داشته و قسمت موسیقی از کتاب شفا را در مسجد جامع جدید عبّاسی تدریس می کرد. وی بسیار زاهد و اهل ورع و تقوی بود، و با وجود مکنت، ترک لذّات نموده، لباس خشن می پوشید، و اموال خود را به نیازمندان می بخشید، و نسبت به سلاطین و بزرگان دولت، بی اعتنا بود. گویند: اشرف افغان به دیدارش رفت ولی وی بدو اعتنایی ننمود و برایش برنخاست. تتمیم امل الاَّمل: 66. شیخ محمّد بن محمّدزمان کاشانی از شاگردان او است و از استاد خویش چنین یاد کرده است: مولانا المحقّق الموفّق، العلاّمه الزّاهد العابد الاورعی الحاج محمّداسماعیل بن الحاج محمّدامین الخاتون آبادی. میراث اسلامی ایران، ج 7 ، ص 185.
- ↑ به نوشته سیّد حسین آزاد در «اغصان طیّبه»: وی پنج برادر داشته است که عبارتند از: 1. میر محمّد صالح خاتون آبادی که عالمی فاضل بوده و در حقّ او نوشته اند: «لم یکن فی عصره افضل منه». وی بعد از پدر خود، محسود عده ای از هم قدران خود گردیده و بعد از دو سال از وفات پدرش، در سال 1240 قمری در طهران او را مسموم نمودند و مدفن او در طهران است. فرزندش میر محمّد رضا خاتون آبادی است که نزد شیخ مرتضی انصاری کسب علم کرده و در مدرسه چهارباغ تدریس می نموده است. وفاتش در سال 1291 بوده است. 2. حاج میرزا ابوالقاسم که مردی فاضل و پرهیزکار بوده و در نزد شیخ محمّد تقی رازی صاحب حاشیه و میرزا ابوالقاسم قمی صاحب قوانین الاصول تحصیلات خود را به پایان رسانیده و استجازه از آن ها نموده و منزوی و منعزل از خلق بوده، وفاتش در 1272 قمری است. 3. میرزا حسن 4. میرزا احمد 5. میرزا زین العابدین (م: 1291 مدفون در تکیه خاتون آبادی) پدر: 1. میرزا هاشم (م: 1333 مدفون در تکیه خاتون آبادی) 2. میرزا اسد اللّه (م: 1360 مدفون در تکیه خاتون آبادی) 3. میرزا ابوالحسن (م: 1331 مدفون در کربلای معلی.)
- ↑ وی پس از این مناظره کتابی در اثبات وجود حضرت ولی عصر (عج) به نام کشف الحق تگاشته که چاپ سنگی شده و در سال 1361ش نیز با تصحیح سیّد داود میرصابری چاپ شد
- ↑ مرحوم سیّد ابوالفضل خاتون آبادی می نویسد: صبح روز سیزدهم به والد ماجد بنده الحاج میر محمّد حسین فرموده بود: حسین! کتاب ها را جمع کن و مهر مرا بیاور بشکن. امشب بعد از نماز مغرب و عشا من می میرم. کشف الحق یا اربعین خاتون آبادی، مقدمه ، ص 6.
- ↑ در «فهرست نسخه های خطی کتابخانه آیت اللّه العظمی گلپایگانی»نسخه ای به خط سیّد علی خاتون آبادی معرفی شده که این دو یادداشت در آغاز آن آمده است: «وفات هذا العالم العامل کاتب هذه الاوراق، استاد الکلّ فی عهده و زمانه، السید السند و العابد المؤید، صاحب المقامات العلیه و الکرامات الجلیه، الصادق المصدّق الامیر محمّد صادق الحسنی الحسینی الخاتون آبادی غفر له، فی لیله الجمعه رابع عشر شهر رجب المرجب سنه 1272 فی ساعه اول اللیل بعد صلاه المغرب بعد مضیّ سته ساعات من تحویل الحمل، وکان تولده فی سنه 1207 و مدّه وقوفه فی هذه الدنیا خمس و ستین سنه و له مؤلفات و کتب فی اغلب العلوم رحمه اللّه علیه و غفرانه. و من العجب أنّ والده العلامه الامیر محمّد رضا المدرس مضی اًّلی جوار اللّه بعد مضیّ سته ساعات من تحویل الحمل. و من الاعجب أنّ والد والده المیرزا أبو القاسم المدرّس رفع اًّلی الاعلی علّیّین بعد مضیّ سته ساعات من تحویل الحمل. حرّره العبد کثیرالذنب محمّد حسین بن محمّد صادق الحسینی الخاتون آبادی غفر له وجعل عاقبه امره خیر من الاولی. وفات مرحوم مغفور مبرور خلد آشیان العالم العامل الوحید فی زمانه فی القدس والورع، الحاج میر محمّد حسین الشهیر بنایب الصدر، لیله دوشنبه 23 شهر ربیع الثانی 1326 و کان وفاته قبل طلوع الصبح بساعه، کتبه الاحقر أبو الفضل بن محمّد حسین بن محمّد صادق الحسنی الحسینی الخاتون آبادی»
- ↑ منتهی الاَّمال، تصحیح حسین استاد ولی، ج 2 ، ص 124-121.
- ↑ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج 1، ص 544.
- ↑ آیت اللّه سیّد عبدالرزّاق موسوی از علمای پارسا و شاگردان علاّ مه شیخ محمّد تقی هروی و آخوند ملاّ محمّد باقر فشارکی بوده و از استاد اخیر به دریافت اجازه اجتهاد نایل گشته است. وی پدر آیت اللّه سید محمّد تقی فقیه احمد آبادی، صاحب کتاب مکیال المکارم می باشد. گفتنی است که در برخی کتاب ها صاحب مکیال را نواده مرحوم نایب الصدر دانسته اند ولی به گفته جناب حجّه الاسلام سیّد محمّد فقیه احمدآبادی (فرزند ایشان) این نسبت نادرست است و مرحوم صاحب مکیال از مادری علویه به نام فاطمه بوده که در سن 18 سالگی وفات یافته و در امامزاده جعفر اصفهان مدفون گردیده است. مصاحبه نگارنده با حجّْه الاسلام والمسلمین سیّد محمّد فقیه احمدآبادی.
- ↑ عالم زاهد شیخ محمّد حسین بن علی محمّد بن محمّد علی بن ملاّ عبداللّه بن آخوند ملاّ علی اکبر اژه ای، امام جماعت مسجد علی و از شاگردان آخوند کاشانی، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، سیّد ابوالقاسم دهکردی، علاّ مه شیخ محمّد رضا نجفی، سیّد محمّد نجف آبادی و سیّد علی نجف آبادی در شعبان 1383ق وفات یافت و در تخت فولاد مدفون شد. مصاحبه آقای حاج محمّد اژه ای با پدرش عالم وارسته آیت اللّه شیخ علی محمّد اژه ای (پدر شهید حجّْه الاسلام علی اکبر اژه ای)
- ↑ عالم پارسا سیّد محمّد تقی مدرّس میرعمادی خاتون آبادی متوفّی 6 صفر 1381ق، مدفون در فضای شمالی بیرون تکیه مادرشاهزاده است.
- ↑ جهت شرح حال او ر.ک: گلشن اهل سلوک، ص176- 172.
- ↑ مصاحبه با خانم بدرالشریعه خاتون آبادی، دختر فاضله محترمه علاّ مه خاتون آبادی
- ↑ جهت آشنایی با زندگانی پرافتخار و سیره آموزنده این شهید بزرگوار که به تعبیر امام امّت، خود یک امّت بود رجوع شود به کتاب "سیره شهید دکتر بهشتی" نوشته آقای غلامعلی رجایی. در این جا مرثیه مرحوم رضا بهشتی متخلّص به "طوفان" را به یاد آن شهید مظلوم می آوریم: ز دکتر بهشتیّ ما آه آه که شد کشته در راه حق بی گناه دریغا از آن پیشوای رشید که در راه اسلام و دین شد شهید محمّد به نام و حسینی نژاد بهشتی سرشت و خمینی نهاد به واقع ابرمرد و نستوه بود در ایمان خود سخت چون کوه بود اگر چه مقامش به عالم فزود مرا غم ز داغ پسر عم فزود سرایم ز فقدان او گاه گاه ز دکتر بهشتی ما آه آه.
- ↑ سیره شهید دکتر بهشتی، ص 25- 24.
- ↑ همان ، ص 40.
- ↑ مرحوم آیت اللّه شیخ محمّد کلباسی می گوید: استاد ما حاج شیخ محمّد جواد فریدنی که در تقدّس و تقوا زبانزد خاص و عام بود، یک روز بی هیچ مقدمه ای در وسط درس خطاب به شهید بهشتی با لحن خطابی و قاطع گفت: آقای بهشتی! شما در آینده ریاست فوق العاده و بزرگی خواهید داشت. شما به ریاست بزرگی می رسید. این سخن از مردی آن چنان، برای جوانی کم سنّ و سال و ناشناخته و مانند دیگر طلاب مشغول به تحصیل، همگان را به شگفتی واداشت. مرحوم فریدنی اهل معنی بود. مجله حوزه ، ش 83.
- ↑ سیره شهید دکتر بهشتی، ص 34- 33.
- ↑ عالم فاضل، در سال 1318ق در اصفهان متولّد شد. پدرش: آیت اللّه میرزا هدایه اللّه چهار سوقی (م: 1345ق) فرزند علّامه میرزا محمّد باقر چهار سوقی صاحب روضات الجنّات، و برادرانش: حجج اسلام: میرزا محمود و میرزا حبیب اللّه روضاتی هر دو از علمای جلیل القدر و مروجین دین در دوران تاریک حکومت پهلوی بودند. وی پس از اتمام تحصیلات مقدّماتی از محضر بزرگانی چون حضرات آیات: سیّد ابو القاسم دهکردی، سیّد محمّد نجف آبادی و علاّ مه خاتون آبادی بهره برد. چند سالی نیز به قم مشرّف شد و درس آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبد الکریم حائری را درک نمود. از آن پس به اصفهان باز گشته و به اقامه جماعت و انجام وظایف دینی خود پرداخت. وی در سال 1410 ق وفات یافت و در باغ رضوان به خاک سپرده شد. مدرس مجاهدی شکست ناپذیر: 170 واطلاعات شخصی.
- ↑ شرح مجموعه گل، صص 84-37.
- ↑ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص 717.
- ↑ مصاحبه نگارنده با حجّه الاسلام والمسلمین سیّد محمّد فقیه احمدآبادی
- ↑ تاریخ اصفهان، ص 347- 346.
- ↑ نقبأ البشر، .
- ↑ نسب نامه الفت، نسخه خطّی. گفتنی است که نسب نامه مزبور به خطّ مرحوم سیّد ابوالحسن کتابی نگاشته شده و با نسب نامه ای که اخیرا در کتاب "گنج زری بود در این خاکدان" چاپ شده مغایر است. نسخه چاپی، تحریراوّل این رساله است که دارای مطالبی موهن و خلاف واقع است و در آن به ساحت علمای بزرگی چون آیت اللّه آقانجفی و نیز برخی از مقدّسات مذهبی توهین شده است. الفت سال ها بعد تحریر دیگری از این رساله انجام داده و در آن تا حدود زیادی اشتباهات خود را جبران کرده است.
- ↑ گفتگوی نگارنده با خانم بدرالشریعه خاتون آبادی
- ↑ مولوی نامه، ج 1، ص 68.
- ↑ سیره شهید دکتر بهشتی ،ص 39.
- ↑ مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، ص 172- 171.
- ↑ حیدر علی خان برومند در قریه گز از بلوک برخوار اصفهان متولد شد. ابتدا در مدرسه قدسیه و سپس در مدرسه صدر بازار و نیم آورد به تحصیل علوم دینی پرداخت. دروس مقدماتی و سطوح را نزد: حاج ملاّ حسن دولت آبادی، ملاّ حبیب اللّه محقق دولت آبادی، ملاّ محمّد علی عالم حبیب آبادی و شیخ علی مدرس یزدی فراگرفت. سپس از محضر حضرات آیات: سیّد علی نجف آبادی، سیّد محمّد نجف آبادی، میر محمّد صادق خاتون آبادی، علاّ مه شیخ محمّد رضا نجفی، سیّد مرتضی خراسانی و سیّد مهدی درچه ای بهره برده و فلسفه را نزد شیخ محمّد حکیم خراسانی آموخت. او از خوانین و مالکان عمده ی منطقه گز و برخوار به شمار می رفت ولی با این که خان زاده بود و خودش نیز به عنوان یک خان مالک زندگی می کرد در تمام مدت عمر لحظه ای از تعلیم و تعلیم باز نماند و همواره به مطالعه کتب فقهی و کلامی اشتغال داشت. وی سال ها در مدرسه چهار باغ و مدرسه صدر تدریس می نمود. از آن مرحوم کتابی به نام: طریق الرشاد در ترجمه و شرح کشف المراد به چاپ رسیده است. وی در سال 1375 ش وفات یافت و در امامزاده ابوالعباس خوراسکان مدفون گردید. مقدمه طریق الرشادو اطلاعات متفرقه.
- ↑ طریق الرشاد در شرح تجرید الاعتقاد، مقدمه ص دوازده
- ↑ عالم فاضل سیّد محمّد باقر شهیدی در سال 1318ق در اسفرنجان متولد شد. در نجف اشرف نزد اساتید بزرگی چون: سیّد ابوالحسن اصفهانی، سیّد عبدالهادی شیرازی، سیّد ابوتراب خوانساری، میرزا ابوالحسن مشکینی، آقا ضیأ الدین عراقی و میرزا محمّد حسین نائینی تحصیل کرد و در خلال آن چند سالی نیز در اصفهان درس خواند. وی در سال 1349 از نجف اشرف عازم سفر تبلیغی به رنگون پایتخت برمه شد و حدود یازده سال در آن جا به تبلیغ دین پرداخت. در زمان جنگ جهانی دوم مجبور به بازگشت به ایران شد و در اراک و سپس تهران ساکن گردید و به امامت و تبلیغ پرداخت. وی در 19 رجب 1395ق وفات یافت و در قبرستان نو قم مدفون گردید. دانشمندان گلپایگان، ج 1، ص 212-209.
- ↑ دانشمندان گلپایگان، ج1، ص200.
- ↑ متوفای سال 1365ش، نویسنده کتاب های رهبر خرد، در منطق; و ادوار فقه است
- ↑ میراث ماندگار،ج 4،ص 40.
- ↑ خاطرات آیت اللّه پسندیده، ص 54.
- ↑ تاریخ اصفهان، ص 347.
- ↑ دیوان طرب، مقدمه
- ↑ تاریخ اصفهان، ص 328.
- ↑ همان، ص 329.
- ↑ مرحوم جابری در «گوهر شب چراغ» می نویسد: «فقیه مطلق میرزا محمّد حسن نجفی، پس از رحلتش، بسیاری با پسرش حاج میرزا محمّد علی (نجفی) که مجتهدی بی آزار بود ضدیت ها نموده; خصوصا بزرگی از مشاهیر، بی اندازه کار را بر او سخت کرده; شبی پدر را در خواب دیده، از آن بزرگ شکایت نموده، فرمودش: همین هفته او را خواهم برد. فردا روز، آن خواب را به بنده گفت; گفتمش: احلام است. چون آن بزرگ در کمال نیرومندی و صحت و جوانی (بود) و پنجاه سال دیگر چنین گمانی نمی رفت. ناگاه آن هفته به پایان نرسید که بغته به خودن سمی ندانسته روزش به پایان رسید»
- ↑ میراث اسلامی ایران، ج 2، ص 492.
- ↑ تاریخ اصفهان، ص 329.
- ↑ مرحوم جابری در "گوهر شب چراغ" می نویسد: حضرت مسیح علیه السلام فرمود: کسی که بداند و به دانش خود رفتار کند در ملکوت اعظم بزرگ به شمار آید. و این بنده در تاریخ رحلت فقیه مطلق میرزا محمّد حسن نجفی (1317) فرمایش روح اللهی را به یادگار گذارده و گفته ام: علوی شدن طایر جان از علم است اما علمی که پرتو رحمانی است علم است که مسجود ملک شد آدم علم است که فخر عالم روحانی است علم است که موسی از خضر آموزد علم است که بایزید از آن سبحانی است علم است که گر تو را به معلوم رساند حدّی بیرون ز دایره امکانی است در عالمِ هست هر دو عالم فرعند وان اصل وجود عالم روحانی است با علم اگر عمل بود در رفعت همدوش نبی قیاس آن برهانی است چون افقه دوره میرزای نجفی کاندر علما به رتبت سلمانی است هر چند که زود طی شدش دور زمن بس دیر زمان به نام جاویدانی است گفتند به "جابری" که ای گم شده دل از بهر چه دیدگان تو مرجانی است آهی بکشید و گفت تاریخش گو: "ای وای حسن مجتهد ربّانی است"
- ↑ جهت شرح حال و خدمات ایشان ر.ک: "بنیانگزار بنای عشق" از محمّد جواد نورمحمّدی.
- ↑ فرزند آقا بزرگ اصفهانی دهکردی، از شاگردان سیّد محمّد نجف آبادی، علاّ مه خاتون آبادی و آخوند گزی در اصفهان و حاج شیخ عبدالکریم حایری در قم. وی خطی زیبا داشته و کتاب های زیادی به خط او به چاپ رسیده است. آینه دانشوران، ص 339.
- ↑ سیّد ابوالقاسم بن سیّد هاشم فریدنی، امام مسجد درب کوشک، در سال 1310ق متولد شد. تحصیلاتش نزد اساتیدی چون: سیّد ابوالقاسم دهکردی، سیّد ابوالحسن بروجردی، علاّ مه خاتون آبادی، ملاّ محمّد حسین فشارکی، سیّد محمّد نجف آبادی، شیخ محمّد حکیم خراسانی، شیخ مهدی نجفی و دیگران بوده و با کمال تقوا و عفّت، در ترویج شرع سلوک می نموده است. (تاریخ اصفهان جابری: 292) وی در ربیع الاوّل 1384ق وفات یافت، و در تکیه مقدّس مدفون شد.
- ↑ به فرموده حجّه الاسلام و المسلمین حاج سیّد محمّد فقیه احمدآبادی: حاج شیخ احمد از شاگردان برجسته علاّ مه خاتون آبادی بود و به هنگام تدریس در کنار دست استاد می نشست که این نشانگر مقام و موقعیت خاصّ ایشان در نزد آن استاد عظیم الشأن بود. مصاحبه نگارنده با ایشان.
- ↑ شیخ محمّد حسن کیانی معروف به حاج امیرآقا فلا ورجانی، در سال 1267ش در فلاورجان اصفهان به دنیا آمد. در اصفهان در نزد حضرات آیات: سیّد علی نجف آبادی ، سیّد محمّد نجف آبادی ، شیخ محمّد رضا نجفی و مخصوصاً علاّ مه خاتون آبادی تحصیل نمود. در نجف اشرف نیز از درس آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی، سیّد عبدالهادی شیرازی، شیخ محمّد کاظم شیرازی و دیگران بهره برد. پس از آن به اصفهان بازگشت و در مدرسه جدّه بزرگ ساکن گردید. وی عالمی فاضل، خوش محضر و نکته دان و مورد علاقه و ارادت مردم فلاورجان بود. تا آخر عمر تأهل اختیار نکرد و در حجره مدرسه ساکن و با مرحوم سیّد ابوالفضل خاتون آبادی مأنوس و هم بحث بود و دیگران نیز از محضر پرفایده اش بهره می بردند. وی در 18 مرداد 1363 ش وفات یافت و در قبرستان عمومی فلاورجان دفن شد. وفیات علمای معاصر اصفهان، مخطوط.
- ↑ برای شرح حال و خدمات این عالم فرزانه ر.ک: "فطرت بیدار زمان" از محمّد زاهد نجفی.
- ↑ ر.ک: مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج1 ، ص 48.
- ↑ وی درباره استاد خود می نویسد: در فقه و اصول، مجتهد علاّمه بود. بنده قسمت عمده سطح را که از آن جمله تمام "فرائد الاصول" شیخ مرتضی انصاری است خدمت او خوانده ام و مدّتی نیز در درس خارج فقه و اصول او شرکت کرده ام. محرم اسرار،ص 24.
- ↑ عالم کامل، در سال 1309ق در تفت متولد شد. پدرش شیخ محمّد هادی از شاگردان حضرات آیات: میرزا هاشم چهارسوقی و سیّد علی حسینی خاتون آبادی و دارای اجازه اجتهاد از آنان بود. وی که عالمی آگاه و شجاع بود در سال 1320 به دست بهاییان تفت مسموم شد. شیخ جلال الدین در اصفهان از درس بزرگانی چون: سیّد محمّد نجف آبادی، سیّد علی نجف آبادی، ملاّ عبدالکریم گزی، سیّد محمّد باقر درچه ای و علاّ مه خاتون آبادی بهره برد و علوم معقول را نزد شیخ اسد اللّه قمشه ای و شیخ محمّد حکیم خراسانی آموخت. او پس از اخذ درجه اجتهاد در سن 31 سالگی به یزد بازگشت و به تدریس و ترویج دین پرداخت. وفات این عالم برجسته در 14 شعبان 1412ق واقع شد. قبرش در امامزاده جعفر یزد است. مفاخر یزد، ج ، ص 5- 4، آینه دانشوران، ص 632.
- ↑ عالم فاضل کامل، در اصفهان و نجف نزد اساتیدی چون: میرزا احمد مدرس، سیّد محمّد باقر درچه ای، علاّ مه خاتون آبادی، ملاّ محمّد حسین فشارکی، آخوند ملا محمد کاظم خراسانی، سیّد محمّد کاظم یزدی و میرزا فتح اللّه شریعت اصفهانی تحصیل کرد و به درجه اجتهاد رسید. وی بسیار باتقوا و باورع و متین و در حسن معاشرت و لطف کلام معروف بود. در مدرسه نیم آورد سطوح فقه و اصول را تدریس می نمود. فضلایی همچون: حاج شیخ احمد فیاض حیدر علی خان برومند، سیّد جمال الدین میردامادی و حسین عماد زاده از شاگردان ایشان بوده اند. جلوه افلاکیان.
- ↑ ر.ک: گنجینه دانشمندان، ج 7، ص347.
- ↑ جهت شرح حال این عالم عارف ربانی ر.ک: دانشمندان گلپایگان، ج 1، ص 189- 176.
- ↑ به نوشته آقای عبدالعلی باقی: مرحوم آیت اللّه العظمی بروجردی مکرر در درس خود از استادان خویش در اصفهان: سیّد صادق خاتون آبادی و میرزا مهدی قمشه ای (پدر آیت اللّه شیخ محمّد رضا مهدوی قمشه ای) یاد می نمودند. مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، ص 153.
- ↑ همان ، ص 163.
- ↑ جهت شرح حال این حکیم عارف وارسته ر.ک: تعلیقه بر فصوص، مقدمه دکتر محمّد خوانساری
- ↑ برای شرح حال این عالم ربانی ر.ک: فرزانه ای از خوانسار و مقدمه صلاه المسافر او (تقریرات درس آیت اللّه العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی) چاپ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
- ↑ " فقیه کامل و عالم عامل و محدث بارع، از شاگردان مرحوم حاج میر محمّد صادق، سال ها به تحصیل فضایل و نشر مسائل اشتغال و به امامت مسجد ترک ها مردم را به فیض می رسانید" تاریخ اصفهان جابری، ص 334.
- ↑ ر.ک: مدرس مجاهدی شکست ناپذیر،ص 161.
- ↑ از علمای بزرگوار خمینی شهر که مدت ها در اصفهان تحصیل نموده و از درس اساتیدی چون حضرات آیات: علاّ مه خاتون آبادی، سیّد عبداللّه ثقه الاسلام، شیخ محمّد رضا نجفی، سیّد محمّد نجف آبادی و سیّد مهدی درچه ای بهره برده و در اصغرآباد به اقامه جماعت و ارشاد مردم اشتغال داشت. وی پس از یک عمر صداقت و تقوا در نوروز سال 1330ش وفات یافت. مصاحبه نگارنده با فرزندش حجّه الاسلام والمسلمین سیّد عبداللّه ابن الرسول.
- ↑ به نوشته استاد محمد ابراهیم جواهری وی از علما و مدرسین فقه و اصول در اصفهان و عالمی بااستعداد و پرحافظه و خوش بیان بود. در مدرسه نیم آورد و جده بزرگ تدریس می کرد و بسیاری از افاضل به درس او حاضر می شدند. وی از شاگردان آیات عظام: ملاّ محمّد حسین فشارکی، سیّد محمّد باقر درچه ای، ملاّ عبدالکریم گزی و علاّمه خاتون آبادی بود. برخی از شاگردانش عبارتند از: شیخ هبه اللّه هرندی، شیخ محمّد علی عالم حبیب آبادی، شیخ عباسعلی ادیب، شیخ احمد فیاض، سیّد مصطفی مهدوی، سیّد نصر اللّه درچه ای و سیّد احمد منتظری مهریزی. وی در سال 1309ش در سن چهل سالگی وفات نمود و در قبرستانی در جاده انوشیروان که بعداً در مسیر خیابان افتاد دفن شد. پسرش شیخ محمّد رضا عاشق آبادی نیز از فضلا و روحانیون اصفهان و عاشق آباد بود. یادداشت های استاد جواهری و اطلاعات متفرقه.
- ↑ در سال 1314ق در کرمان متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتی به همراه مرحوم میرزا علی مهرابی (1386ق) به اصفهان رفت و نزد علاّمه خاتون آبادی و سیّد محمّد نجف آبادی تحصیل نمود. آن گاه به قم رفت و از درس حاج شیخ عبدالکریم حایری بهره برد و به اخذ اجازه اجتهاد از ایشان نایل شد. در سال 1312ش به دستور استاد به کرمان بازگشت و نزدیک به نیم قرن همچون چراغی منیر بر تارک آن دیار درخشید و مشأ خدمات فرهنگی ارزنده ای شد که از آن جمله احیأ مدرسه معصومیه و تدریس در آن است. وی پس از عمری خدمت به اسلام و مردم در سال 1402ق (1360ش) وفات یافت و در قم مدفون شد. نام آوران علم و اجتهاد کرمان؛، ص 458- 455.
- ↑ میرزا علی محمّد از احفاد میرزا کاشف نایینی، در فقاهت و ادبیات و حکمت الهی از آیات الهیه بوده و از خواص شاگردان آیت اللّه میرزا محمّد تقی شیرازی بود و اجازه روایت و اجتهاد از علاّ مه خاتون آبادی داشت. عده زیادی از فضلا از جمله آیت اللّه شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی از شاگردان او بودند. وی در مدرسه جده کوچک حجره داشت و قبل از تأهل در سال 1334ق در اثر عارضه قلبی وفات یافت و در جوار استادش جهانگیر خان قشقایی مدفون شد. رجال اصفهان مهدوی: 221.(به نقل از عبدالحجه بلاغی).
- ↑ رک: دیباچه دیار نون، ص 226.
- ↑ به نوشته استاد محمد ابراهیم جواهری: وی در حبیب آباد اصفهان متولّد شده و در اصفهان نزد بسیاری از علما تحصیل نمود از جمله: حاج ملاّ جواد آدینه ای، شیخ محمّد حکیم خراسانی، آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقایی، سیّد محمّد نجف آبادی، آخوند ملاّ عبد الکریم گزی، سیّد محمّد باقر درچه ای، علاّ مه خاتون آبادی، میر محمّد تقی مدرّس و شیخ جلال الدین مسجد شاهی. او در مدرسه نیم آورد حجره داشت و حدود پنجاه سال از عمر خود را به تدریس گذراند. در مسجد نو و مسجد جارچی و مدرسه نیماورد تدریس می کرد و اغلب طلاب فاضل و روحانیون و وعاظ اصفهان بلکه بسیاری از دبیران و آموزگاران از شاگردان او بودند. سیوطی، مغنی ، مطول و حاشیه ملاّ عبد اللّه را دهها بار تدریس نمود و علاوه بر آن در مجالس عمومی و خصوصی به منبر می رفت و به وعظ و روضه خوانی می پرداخت. از سال 1340به واسطه کهولت سن دیگر تدریس نمی کرد و تنها گاهی به منبر می رفت. او حدود 95 سال عمر کرد و در سال 1358ش (1399ق) در حبیب آباد در گذشت و همانجا مدفون گردید. یادداشت های استاد جواهری.
- ↑ عالم فاضل، در سال 1299ق در زفره از توابع اصفهان به دنیا آمد، مقدّمات را در اصفهان نزد شیخ ابوالقاسم زفره ای، شرح لمعه را نزد میرزا احمد اصفهانی، قوانین الاصول را نزد سیّد مهدی درچه ای، فرائد الاصول و مکاسب را نزد سیّد حسن مدرّس اسفه و علاّ مه خاتون آبادی خوانده و قریب 20 سال به تحصیل خارج فقه و اصول نزد مرحوم شیخ مرتضی ریزی، میر محمّد تقی مدرّس، سیّد محمّد باقر درچه ای، شیخ محمّد تقی آقا نجفی و شیخ محمّد حسین فشارکی پرداخت تا به درجه اجتهاد رسیده و سپس به زفره رفت و به ارشاد مردم پرداخت. این عالم جلیل در ماه صفر 1362ق وفات یافت و در تکیه استادش شیخ مرتضی ریزی در تخت فولاد مدفون گردید. رجال زفره از محمّد حسن رجائی زفره ای، ص14.
- ↑ به به گفته فرزند گرامی ایشان حجّه الاسلام و المسلمین حاج سیّد مهدی امامی سدهی: مرحوم استاد علاّمه محمود شهابی از رفقای آیت اللّه حاج آقا نوراللّه امامی در درس علاّ مه خاتون آبادی بوده و بین آنان رابطه دوستی برقرار بود. مصاحبه نگارنده با آیت اللّه سیّد مهدی امامی.
- ↑ حاج سیّد یحیی احمد آبادی یزدی از مشهورترین وعاظ ایران بود. وی در اصفهان از شاگردان شیخ اسد اللّه قمشه ای، سیّد مهدی درچه ای، میرزا احمد مدرس، علاّ مه خاتون آبادی، آخوند کاشی و جهانگیر خان قشقایی بود. آینه دانشوران، ص 379- 378.
- ↑ نور شرق فرزند آیت اللّه علی محمّد دهاقانی و خود از دبیران دبیرستان های اصفهان و مردی به تمام معنا وارسته و به فضایل اخلاقی آراسته بود. او سرآمد همه دبیران ادبیات بود و نویسنده ای نظیر او در بین فرهنگیان اصفهان یافت نمی شد. این معلم متدیّن در سال 1371ق وفات یافت. علوم و عقاید.
- ↑ عالم ربّانی، در سال 1303ق در نجف آباد متولّد شد. در اصفهان نزد حضرات آیات: میر سیّد علی نجف آبادی و شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی تحصیل نمود و در نجف اشرف از محضر آیات عظام: آخوند خراسانی و سیّد محمّد کاظم یزدی بهره برد. پس از وفات پدرش مجبور به بازگشت به اصفهان شد. در اصفهان مدتی از درس علاّ مه خاتون آبادی استفاده برد و سپس در نجف آباد اقامت نمود و به تأسیس حوزه علمیه و ترویج دین و ارشاد و هدایت مردم پرداخت. وی در دوران سیاه حکومت رضا خانی عده زیادی از جوانان را به تحصیل علوم اسلامی تشویق کرد و آنان را به حوزه علمیه کشاند. وی در جذب طلبه عجیب بود و بسیاری از علمای نجف آباد به برکت نفس ایشان طلبه شدند. مرحوم حججی مجسّمه تقوا و فضیلت و مظهر اخلاق و رفتار اسلامی بود. این عالم پارسا و مردمی در شب 16 صفر 1365ق در سن 63 سالگی به دیدار حق شتافت و در نجف آباد مدفون شد. برای شرح حال ایشان ر.ک: "حکایت پارسایی" از محمّد جواد نورمحمّدی
- ↑ حکایت پارسایی، محمّد جواد نورمحمّدی، ص 85.
- ↑ مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، ص26.
- ↑ تاریخ اصفهان، ص 330.
- ↑ اسلام سازنده، نه اسلام ساخته شده، ص 83- 82.
- ↑ اغصان طیبه، نسخه خطی
- ↑ عالم فاضل زاهد حاج میرزا ابوالفضل، برادر حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی در مسجد ساروتقی و مدرسه ملاّعبداللّه اقامه نماز جماعت و در مدرسه ملاّعبداللّه تدریس می کرد. وی در شب دوشنبه 11 رمضان المبارک 1388 در تهران وفات یافت و در قم مدفون شد. دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج 2، ص 717.
- ↑ فهرست نسخه های خطی کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی 3: 7.
- ↑ حاشیه بر فرائد الاصول، تصویر نسخه خطی
- ↑ عالم کامل و فقیه زاهد آیت اللّه سیّد محمّد مهدی حجازی فرزند سیّد محمّد حسن موسوی، در سال 1324ق در محله درب سیّد منطقه فروشان خمینی شهر متولد شد. ابتدا نزد پدر و سپس در اصفهان در نزد اساتید بسیاری همچون: شیخ علی مدرس یزدی، میرزا احمد مدرس، شیخ اسداللّه قمشه ای، ملاّ عبدالجواد آدینه ای، شیخ محمّد حکیم خراسانی، حاج آقا رحیم ارباب، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی و علاّ مه شیخ محمّد رضا نجفی تحصیل نمود. وی مدت هفده سال در درس خارج علاّ مه خاتون آبادی شرکت نموده و دو دوره اصول فقه وخارج طهارت و صلات و مکاسب و غیره را از محضر آن استاد بزرگ تحصیل نمود تا به درجه اجتهاد نایل گردید. پس از رحلت استاد به تدریس سطح و خارج فقه پرداخت و شاگردان مبرّزی تربیت نمود. آیت اللّه حجازی در 11اردیبهشت 1357ش وفات یافت و در امامزاده سیّد ابراهیم فروشان مدفون شد. گنجینه دانشمندان 7: 350، خمینی شهر: 170، و مصاحبه نگارنده با حجّه الاسلام والمسلمین سیّد محمّد تقی حجازی.
- ↑ دانشمندان گلپایگان، ج 1، ص 210.
- ↑ به گفته فرزند ایشان خانم بدرالشریعه خاتون آبادی، سنّ مبارک ایشان 63 سال بوده است.
- ↑ این مرثیه توسط جناب حجّه الاسلام سیّد محمّد علی بهشتی نژاد در اختیار دانشنامه قرار گرفت.
- ↑ رجال اصفهان، ص 108.
منبع
برگرفته از کتاب : شرح مجموع گل، رحیم قاسمی، انتشارات کانون پژوهش، چاپ دوم، زمستان 1390.
برگرفته از: مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، ج3، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1389.