این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «محمد علی مسکین اصفهانی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(درج قاب)
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
ميرزا '''محمدعلى''' متخلّص به '''مسكين''' فرزند ميرزا محمدحسين، از شعراى معـروف اصفهان است.  
{{نیازمند جعبه اطلاعات}}
==معرفی==
[[پرونده:HFCXB.jpg|بندانگشتی|محمد علی مسکین اصفهانی]]
'''ميرزا محمدعلى،''' متخلّص به '''مسكين''' فرزند ميرزا محمدحسين، از شعراى معـروف اصفهان است.  
 
به طرزى خوش غزل مى سرايد و به رسمى دلكش قصيده مى آرايد، به استادى در همه جا مسلم و دردانايى بهتر از فحول شعراى ماتقدم گرديده، اركان دولت عليه و اعوان شوكت منيـه،همواره صحبتش را عظمى و پيوسته حضرتش را ابهى بهيه مى شمارند.<ref> مدايح معتمديه، تصوير نسخه خطى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى.</ref>
 
==زندگی نامه==
تقريباً در حدود سال 1200 قمرى در اصـفهان بـه دنيـا آمـد. از زنـدگى اومطلب قابل توجهى در دست نيست. اشعار وی چون اغلب اشعار سرايندگان هم رديفش معـدوم شـده اسـت.
تقريباً در حدود سال 1200 قمرى در اصـفهان بـه دنيـا آمـد. از زنـدگى اومطلب قابل توجهى در دست نيست. اشعار وی چون اغلب اشعار سرايندگان هم رديفش معـدوم شـده اسـت.


محمدعلى وفاى زواره اى در اشعار مسـجديه اورا اينچنين معرفى مى كند:<blockquote>«اسمش محمدعلى، از نجباى اصفهان و از شعراى نكته دان، جوانى است خليق وبا اصدقا شفيق. با آن كه به كسب موروث نياكانش سر و كار و بـا تلخـى تريـاك و قهوه اش بازار، اشعارش شيرين و افكارش شهدآگين اسـت.  
[[سید محمدعلی طباطبایی وفا زواره ای|محمدعلى وفاى زواره اى]] در اشعار مسـجديه اورا اينچنين معرفى مى كند:<blockquote>«اسمش محمدعلى، از نجباى اصفهان و از شعراى نكته دان، جوانى است خليق وبا اصدقا شفيق. با آن كه به كسب موروث نياكانش سر و كار و بـا تلخـى تريـاك و قهوه اش بازار، اشعارش شيرين و افكارش شهدآگين اسـت.  لطـف خلقـت و حسـن جبلّتش به حدى است كه با فرط معاشرتش با اهل بازار، از آنهـا بيـزار و از رذايـل اخلاق سوقيه معرّا و مبرّاست و با وجود آن كه استادى نديده و قواعد شـعريه، را از زمره ى اهل خبرت اين فنّ كمتر شنيده، اغلب اشعارش فصيح و كمتر محتاج تصحيح است<ref>وفا زواره اى،  تذكره مآثرالباقريه، ص240</ref>».</blockquote>در تذكره ى مدايح معتمديه بهار نيز آمده است كه اگرچه از رونق تجارت آبـاء واجداد گرامش كام بزرگان تلخ و رواج متاعشان تا هند و بلـخ بـود، لـيكن ميـرزاى مزبور نظر به شيرينى سرشت، وادى آن شغل مزبور در نوشت و بـه تحصـيل كمـال،يگانه اقران و دهور و به تربيت مقال، فرزانه سنين و شهور گشت.
وى در انجمن هاى ادبى ابوالفقرا و انجمن ادبى عنقا شركت داشته است و [[جلال الدین همایی|مرحـوم همايى]] او را جزو شعراى رديف اول اصفهان در زمان خود، در رديف پرتو و [[عبدالکریم آشفته بختیاری|آشفته]] و[[نورالله عمان سامانی|عمان سامانى]] و [[محمدحسین عنقا|عنقا]] معرفى مى كند.<ref>همايى،  برگزيده سه شاعر اصفهان، ص141.</ref>
 
وى همچنين با شعراى مانند دهقان سامانى و ثمـر و طغـرل و شـهاب مـراودت داشته و دهقان نام آنان را همراه مسكين در قصيده اى درج كرده است.


لطـف خلقـت و حسـن جبلّتش به حدى است كه با فرط معاشرتش با اهل بازار، از آنهـا بيـزار و از رذايـل اخلاق سوقيه معرّا و مبرّاست و با وجود آن كه استادى نديده و قواعد شـعريه، را از زمره ى اهل خبرت اين فنّ كمتر شنيده، اغلب اشعارش فصيح و كمتر محتاج تصحيح است<ref>وفا زواره اى، محمدعلى، تذكره مآثرالباقريه، ص240</ref>».</blockquote>در تذكره ى مدايح معتمديه بهار نيز آمده است كه اگرچه از رونق تجارت آبـاء واجداد گرامش كام بزرگان تلخ و رواج متاعشان تا هند و بلـخ بـود، لـيكن ميـرزاى مزبور نظر به شيرينى سرشت، وادى آن شغل مزبور در نوشت و بـه تحصـيل كمـال،يگانه اقران و دهور و به تربيت مقال، فرزانه سنين و شهور گشت.
خاندان هنرمند مسكين در اين قرن نقش ويژه اى در ادبيات اين سرزمين داشته اند كه از فرزندان وى بايد به ميرزا [[عبدالرحیم افسر|عبدالرحيم افسر]] و دو فرزندش ميرزا [[فتح‌الله جلالی|فتح اللّه جلالـى]] كه هردو از شعرا و هنرمندان خطاط ممتاز و مدفون در [[تخت فولاد]] مـى باشـند و نيـزفرزند ديگر مسكين ميرزا [[شکرالله منعم اصفهانی|شكراللّه منعم]] شاعر ديوان سفره ى منعم است.
 
به طرزى خوش غزل مى سرايد و به رسمى دلكش قصيده مى آرايد، به استادى در همه جا مسلم و دردانايى بهتر از فحول شعراى ماتقدم گرديده، اركان دولت عليه و اعوان شوكت منيـه،همواره صحبتش را عظمى و پيوسته حضرتش را ابهى بهيه مى شمارند.<ref> مدايح معتمديه، تصوير نسخه خطى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى</ref>
==آثار و فعالیت ها==


وى در انجمن هاى ادبى ابوالفقرا و انجمن ادبى عنقا شركت داشته است و [[جلال الدین همایی|مرحـوم همايى]] او را جزو شعراى رديف اول اصفهان در زمان خود، در رديف پرتو و [[عبدالکریم آشفته بختیاری|آشفته]] و[[عمان سامانى]] و [[محمدحسین عنقا|عنقا]] معرفى مى كند.<ref>همايى، جلال الدين، برگزيده سه شاعر اصفهان، ص141</ref>
===آثار===
از آثارش «تذکرة­الشعرا» و «دیوان مسکین» است. وی خط نستعلیق را خوش می­ نوشته و از جمله کتابت «تاریخ روسیه» است که در سال 1282ق به اتمام رسانیده است.  


وى همچنين با شعراى مانند دهقان سامانى و ثمـر و طغـرل و شـهاب مـراودت داشته و دهقان نام آنان را همراه مسكين در قصيده اى درج كرده است.از جمله آثار باقى مانده مسكين دو قصيده از او به خط فرزندش افسر است كه به يادبود اهداى نشان افتخار مملكت روم سروده شده است كه دو متن نسخه خطى دركتابخانه ى آكادمى لينچه رم نگهدارى مى شود.
از جمله آثار باقى مانده مسكين دو قصيده از او به خط فرزندش افسر است كه به يادبود اهداى نشان افتخار مملكت روم سروده شده است كه دو متن نسخه خطى دركتابخانه ى آكادمى لينچه رم نگهدارى مى شود.
   
   
مطلع آن قصيده چنين است:
مطلع آن قصيده چنين است:
سطر ۱۹: سطر ۲۹:
{{ب|شــاه علمــا، مــؤتمن شــاه كــه ايــن نــام|جز بر تو و شخص تو فسون است و فسانه}}
{{ب|شــاه علمــا، مــؤتمن شــاه كــه ايــن نــام|جز بر تو و شخص تو فسون است و فسانه}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
كه هم قافيه و با وزن شعر خيالى بخارايى و به ويژه مخمس مشهور [[شیخ بهایی|شـيخ بهـايى]] سروده شده و اخيراً در كتاب تازه ترجمه تاريخ جلفـاى اصـفهان تـأليف و ترجمـه ميناسيان ـ موسوى به چاپ رسيده است.
كه هم قافيه و با وزن شعر خيالى بخارايى و به ويژه مخمس مشهور [[شیخ بهایی|شـيخ بهـايى]] سروده شده و اخيراً در كتاب تازه ترجمه تاريخ جلفـاى اصـفهان تـأليف و ترجمـه ميناسيان ـ موسوى به چاپ رسيده است.


وى در انجمن عنقا نيز شركت داشته است و از محصولات تـاريخى و اجتمـاعى شركت او در اين انجمن مى توان به قصيده ى انجمنيه مسكين اشـاره كـرد كـه ماننـددهقان و چاووش(حاج محمدكاظم قالب تراش اصفهانى) در چامه اى نام بسـيارى ازشاعران انجمن ابوالفقرا(نام بيست وسه نفر) را آورده و در پايـان قصـيده را بـا مـدح ظلّ السلطان به پايان رسانيده است.<ref>همان، صص42 ـ 141</ref>
از ديگر آثار باقى مانده اش بيست وچهار قصيده و قطعه و غزل جمعاً بالغ بر حدودهشتصد و سى بيت و اغلب در مدح معتمدالدوله است.


از ديگر آثار او تذكره الشـعراى مسـكين اسـت كـه بيشـتر بـه جُنگـى از اشـعار سرايندگان روزگار او شباهت دارد.
ابيات زير از قصيده اى است كه در رساله اشـعار مسـجديه در مـدح و توصـيف مسجد سيد مرحوم [[سید محمدباقر شفتی|حجت الاسلام شفتى]] سروده است:


مير سيّد علـى جنـاب مـى نويسـد<span> </span>:<blockquote>«انجمنـى از شعراى اصفهان اغلب تشـكيل مـى داده و صـورت اشـعار انجمـن را در هـر نـوبتى مجموعه ساخته و نسخه هاى متعدد از آن گرفته، جهت بزرگان ارسال مى داشـته بـه اين سبب در زمان خود از شعراى اصـفهان، تـرويج و تشـويق زيـادى مـى كـرده وجامعه ى شعرا را به اين ترتيب گرم نگه داشته پس از او ديگر كسى چنـين تـوفيقى نيافت<ref>جناب، مير سيد على، رجال و مشاهير اصفهان، ذيل ميرزا مسكين، ص1083</ref>».</blockquote>از ديگر آثار باقى مانده اش بيست وچهار قصيده و قطعه و غزل جمعاً بالغ بر حدودهشتصد و سى بيت و اغلب در مدح معتمدالدوله است.
{{شعر}}
{{ب|لـوحش اللّـه اى همـايون مسـجد عـالى بنـا|كعبــه ى مقصــود عــالم، قبلــه ى اهــل دعــا}}
{{م|***}}
{{ب|نغــز بنيــادت منــور، همچــو كــاخ آســمان|طرفـه ايوانـت مـزين، همچـو عـرش كبريـا<ref>وفا زواره ای، تذكره مآثر الباقريه، صص42 ـ 240</ref>}}
{{پایان شعر}}
===فعالیت ها===
وى در انجمن عنقا نيز شركت داشته است و از محصولات تـاريخى و اجتمـاعى شركت او در اين انجمن مى توان به قصيده ى انجمنيه مسكين اشـاره كـرد كـه ماننـددهقان و چاووش(حاج محمدكاظم قالب تراش اصفهانى) در چامه اى نام بسـيارى ازشاعران انجمن ابوالفقرا(نام بيست وسه نفر) را آورده و در پايـان قصـيده را بـا مـدح ظلّ السلطان به پايان رسانيده است.<ref>همایی،  برگزیده سه شاعر اصفهان ، صص42 ـ 141</ref>


خاندان هنرمند مسكين در اين قرن نقش ويژه اى در ادبيات اين سرزمين داشته اند كه از فرزندان وى بايد به ميرزا عبدالرحيم افسر و دو فرزندش ميرزا فتح اللّه جلالـى كه هردو از شعرا و هنرمندان خطاط ممتاز و مدفون در [[تخت فولاد]] مـى باشـند و نيـزفرزند ديگر مسكين ميرزا شكراللّه منعم شاعر ديوان سفره ى منعم است.
مير [[سید علی جناب|سيّد علـى جنـاب]] مـى نويسـد<span> </span>:<blockquote>«انجمنـى از شعراى اصفهان اغلب تشـكيل مـى داده و صـورت اشـعار انجمـن را در هـر نـوبتى مجموعه ساخته و نسخه هاى متعدد از آن گرفته، جهت بزرگان ارسال مى داشـته بـه اين سبب در زمان خود از شعراى اصـفهان، تـرويج و تشـويق زيـادى مـى كـرده وجامعه ى شعرا را به اين ترتيب گرم نگه داشته پس از او ديگر كسى چنـين تـوفيقى نيافت<ref>جناب،  رجال و مشاهير اصفهان،ص1083</ref>».</blockquote>


مسكين حدود بيش از صد سال عمر كرد و روز دوشـنبه 27 صـفر سـال 1303 قمرى درگذشت.
==وفات==
مسكين حدود بيش از صد سال عمر كرد و روز دوشـنبه 27 صـفر سـال 1303 قمرى درگذشت.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد ، ج4، صص216-219.</ref>


عنقا ماده تاريخ وفاتش را چنين سروده است:
عنقا ماده تاريخ وفاتش را چنين سروده است:
سطر ۳۷: سطر ۵۵:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


استاد همايى راجع به مدفن او و جلالى و افسر، نـوه و فرزنـدش چنـين نوشـته است:<blockquote>«قبر جلالى و پـدرش افسـر و جـدش مسـكين، هـر سـه در صـحن تكيـه ى مادرشاهزاده است كه فقط جلالى سنگ لوح محقّر بدخطى دارد و افسـر و مسـكين هيچكدام اصلاً سنگ لوح ندارند؟! و اتفاقاً سنگ نبشته ى قبرش، به حدى بازارى وبدخط است كه يقين دارم، روح او از اين عمل خوشنودى ندارد<ref>همايى، جلال الدين، تاريخ اصفهان، بخش هنر و هنرمندان، صص6 ـ 185</ref>».</blockquote>ابيات زير از قصيده اى است كه در رساله اشـعار مسـجديه در مـدح و توصـيف مسجد سيد مرحوم [[سید محمدباقر شفتی|حجت الاسلام شفتى]] سروده است:
استاد همايى راجع به مدفن او و جلالى و افسر، نـوه و فرزنـدش چنـين نوشـته است:<blockquote>«قبر جلالى و پـدرش افسـر و جـدش مسـكين، هـر سـه در صـحن [[تکیه مادر شاهزاده|تكيـه ى مادرشاهزاده]] است كه فقط جلالى سنگ لوح محقّر بدخطى دارد و افسـر و مسـكين هيچكدام اصلاً سنگ لوح ندارند؟! و اتفاقاً سنگ نبشته ى قبرش، به حدى بازارى وبدخط است كه يقين دارم، روح او از اين عمل خوشنودى ندارد<ref>همايى، تاريخ اصفهان، صص186 ـ 185</ref>».</blockquote>
{{شعر}}
{{ب|لـوحش اللّـه اى همـايون مسـجد عـالى بنـا|كعبــه ى مقصــود عــالم، قبلــه ى اهــل دعــا}}
{{م|***}}
{{ب|نغــز بنيــادت منــور، همچــو كــاخ آســمان|طرفـه ايوانـت مـزين، همچـو عـرش كبريـا<ref>تذكره مآثر الباقريه، صص42 ـ 240</ref>}}
{{پایان شعر}}
 
همچنين از قصايد او در توصيف بهار است:
{{شعر}}
{{ب|بهــار آمــد و گشــت، بســتان معطّــر|گلســتان شــد از جلــوه ى گــل، منــور}}
{{م|***}}
{{ب|وزان گشــت بــاد ربيعــى ز هــر ســو|درآمـــد نســـيم بهـــارى ز هـــر در<ref>همان، ص166</ref> <ref>لطفی،تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان،ص 555 </ref>}}
{{پایان شعر}}
 
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منبع==
==منابع==
برگرفته از کتاب [[تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان|تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان]]: معرفي شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفي (حامد اصفهاني)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، 1390.  
 
*لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.
*مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]، ج4، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1394.  


[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:شعرا]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۴۱

محمد علی مسکین اصفهانی

ميرزا محمدعلى، متخلّص به مسكين فرزند ميرزا محمدحسين، از شعراى معـروف اصفهان است.

به طرزى خوش غزل مى سرايد و به رسمى دلكش قصيده مى آرايد، به استادى در همه جا مسلم و دردانايى بهتر از فحول شعراى ماتقدم گرديده، اركان دولت عليه و اعوان شوكت منيـه،همواره صحبتش را عظمى و پيوسته حضرتش را ابهى بهيه مى شمارند.[۱]

زندگی نامه

تقريباً در حدود سال 1200 قمرى در اصـفهان بـه دنيـا آمـد. از زنـدگى اومطلب قابل توجهى در دست نيست. اشعار وی چون اغلب اشعار سرايندگان هم رديفش معـدوم شـده اسـت.

محمدعلى وفاى زواره اى در اشعار مسـجديه اورا اينچنين معرفى مى كند:

«اسمش محمدعلى، از نجباى اصفهان و از شعراى نكته دان، جوانى است خليق وبا اصدقا شفيق. با آن كه به كسب موروث نياكانش سر و كار و بـا تلخـى تريـاك و قهوه اش بازار، اشعارش شيرين و افكارش شهدآگين اسـت. لطـف خلقـت و حسـن جبلّتش به حدى است كه با فرط معاشرتش با اهل بازار، از آنهـا بيـزار و از رذايـل اخلاق سوقيه معرّا و مبرّاست و با وجود آن كه استادى نديده و قواعد شـعريه، را از زمره ى اهل خبرت اين فنّ كمتر شنيده، اغلب اشعارش فصيح و كمتر محتاج تصحيح است[۲]».

در تذكره ى مدايح معتمديه بهار نيز آمده است كه اگرچه از رونق تجارت آبـاء واجداد گرامش كام بزرگان تلخ و رواج متاعشان تا هند و بلـخ بـود، لـيكن ميـرزاى مزبور نظر به شيرينى سرشت، وادى آن شغل مزبور در نوشت و بـه تحصـيل كمـال،يگانه اقران و دهور و به تربيت مقال، فرزانه سنين و شهور گشت.

وى در انجمن هاى ادبى ابوالفقرا و انجمن ادبى عنقا شركت داشته است و مرحـوم همايى او را جزو شعراى رديف اول اصفهان در زمان خود، در رديف پرتو و آشفته وعمان سامانى و عنقا معرفى مى كند.[۳]

وى همچنين با شعراى مانند دهقان سامانى و ثمـر و طغـرل و شـهاب مـراودت داشته و دهقان نام آنان را همراه مسكين در قصيده اى درج كرده است.

خاندان هنرمند مسكين در اين قرن نقش ويژه اى در ادبيات اين سرزمين داشته اند كه از فرزندان وى بايد به ميرزا عبدالرحيم افسر و دو فرزندش ميرزا فتح اللّه جلالـى كه هردو از شعرا و هنرمندان خطاط ممتاز و مدفون در تخت فولاد مـى باشـند و نيـزفرزند ديگر مسكين ميرزا شكراللّه منعم شاعر ديوان سفره ى منعم است.

آثار و فعالیت ها

آثار

از آثارش «تذکرة­الشعرا» و «دیوان مسکین» است. وی خط نستعلیق را خوش می­ نوشته و از جمله کتابت «تاریخ روسیه» است که در سال 1282ق به اتمام رسانیده است.

از جمله آثار باقى مانده مسكين دو قصيده از او به خط فرزندش افسر است كه به يادبود اهداى نشان افتخار مملكت روم سروده شده است كه دو متن نسخه خطى دركتابخانه ى آكادمى لينچه رم نگهدارى مى شود.

مطلع آن قصيده چنين است:

ميـر ز مـن و قـدوه دوران كـه بـه رفعـتامـــروز فزونـــى ز همـــه اهـــل زمانـــه
شــاه علمــا، مــؤتمن شــاه كــه ايــن نــامجز بر تو و شخص تو فسون است و فسانه

كه هم قافيه و با وزن شعر خيالى بخارايى و به ويژه مخمس مشهور شـيخ بهـايى سروده شده و اخيراً در كتاب تازه ترجمه تاريخ جلفـاى اصـفهان تـأليف و ترجمـه ميناسيان ـ موسوى به چاپ رسيده است.

از ديگر آثار باقى مانده اش بيست وچهار قصيده و قطعه و غزل جمعاً بالغ بر حدودهشتصد و سى بيت و اغلب در مدح معتمدالدوله است.

ابيات زير از قصيده اى است كه در رساله اشـعار مسـجديه در مـدح و توصـيف مسجد سيد مرحوم حجت الاسلام شفتى سروده است:

لـوحش اللّـه اى همـايون مسـجد عـالى بنـاكعبــه ى مقصــود عــالم، قبلــه ى اهــل دعــا
***
نغــز بنيــادت منــور، همچــو كــاخ آســمانطرفـه ايوانـت مـزين، همچـو عـرش كبريـا[۴]

فعالیت ها

وى در انجمن عنقا نيز شركت داشته است و از محصولات تـاريخى و اجتمـاعى شركت او در اين انجمن مى توان به قصيده ى انجمنيه مسكين اشـاره كـرد كـه ماننـددهقان و چاووش(حاج محمدكاظم قالب تراش اصفهانى) در چامه اى نام بسـيارى ازشاعران انجمن ابوالفقرا(نام بيست وسه نفر) را آورده و در پايـان قصـيده را بـا مـدح ظلّ السلطان به پايان رسانيده است.[۵]

مير سيّد علـى جنـاب مـى نويسـد :

«انجمنـى از شعراى اصفهان اغلب تشـكيل مـى داده و صـورت اشـعار انجمـن را در هـر نـوبتى مجموعه ساخته و نسخه هاى متعدد از آن گرفته، جهت بزرگان ارسال مى داشـته بـه اين سبب در زمان خود از شعراى اصـفهان، تـرويج و تشـويق زيـادى مـى كـرده وجامعه ى شعرا را به اين ترتيب گرم نگه داشته پس از او ديگر كسى چنـين تـوفيقى نيافت[۶]».

وفات

مسكين حدود بيش از صد سال عمر كرد و روز دوشـنبه 27 صـفر سـال 1303 قمرى درگذشت.[۷]

عنقا ماده تاريخ وفاتش را چنين سروده است:

نيمـــه قـــوس و در ايـــام صـــفر شنبه مسكين چو ز تن رخت بهشت
گفـــت عنقـــا ز پـــى تـــاريخش «كرده مسكينى، مسـكن ببهشـت »

استاد همايى راجع به مدفن او و جلالى و افسر، نـوه و فرزنـدش چنـين نوشـته است:

«قبر جلالى و پـدرش افسـر و جـدش مسـكين، هـر سـه در صـحن تكيـه ى مادرشاهزاده است كه فقط جلالى سنگ لوح محقّر بدخطى دارد و افسـر و مسـكين هيچكدام اصلاً سنگ لوح ندارند؟! و اتفاقاً سنگ نبشته ى قبرش، به حدى بازارى وبدخط است كه يقين دارم، روح او از اين عمل خوشنودى ندارد[۸]».

پانویس

  1. مدايح معتمديه، تصوير نسخه خطى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى.
  2. وفا زواره اى، تذكره مآثرالباقريه، ص240
  3. همايى، برگزيده سه شاعر اصفهان، ص141.
  4. وفا زواره ای، تذكره مآثر الباقريه، صص42 ـ 240
  5. همایی، برگزیده سه شاعر اصفهان ، صص42 ـ 141
  6. جناب، رجال و مشاهير اصفهان،ص1083
  7. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد ، ج4، صص216-219.
  8. همايى، تاريخ اصفهان، صص186 ـ 185

منابع

  • لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج4، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1394.