این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «سید محمدباقر درچه‌ای»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد رده)
جز (جایگزینی متن - 'اعلام اصفهان' به 'اعلام اصفهان')
سطر ۱۰۰: سطر ۱۰۰:
درچه‌ای، تقی، ستاره‌ای از شرق، شرح احوال و وقایع عصر علامه سید محمد باقر درچه‌ای، تهران، ۱۳۸۳ش.
درچه‌ای، تقی، ستاره‌ای از شرق، شرح احوال و وقایع عصر علامه سید محمد باقر درچه‌ای، تهران، ۱۳۸۳ش.


برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
[[رده:اعلام اصفهان،ج۲]]
[[رده:اعلام اصفهان،ج۲]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
[[رده:علمای قرن 13]]
[[رده:علمای قرن 13]]
[[رده:علمای قرن 14]]
[[رده:علمای قرن 14]]

نسخهٔ ‏۳ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۴۶

سیّد محمّد باقر دُرچه‌ای (۱۲۶۴-۱۳۴۲ق)، از فقهای شیعه قرن سیزدهم و چهاردهم قمری و از اساتید حوزه علمیه اصفهان. او در نجف نزد میرزای شیرازی و میرزا حبیب الله رشتی و در اصفهان نزد محمد باقر خوانساری شاگردی کرد. از شاگردان وی می‌توان به سید ابوالحسن اصفهانی و حاج آقا حسین بروجردی اشاره کرد.

سید محمد باقر درچه ای.jpg

زندگی نامه

سید محمد باقر درچه‌ای در ۱۲۶۴ق در روستای درچه در لِنجِان اصفهان به دنیا آمد.

نسبش به امام موسی کاظم(ع) می‌رسد. پدرش مرتضی و برادرانش محمد حسین و محمد مهدی از عالمان دین بوده‌اند. مهدی از دانش آموختگان حوزه نجف و از مدرسان مشهور فقه و اصول حوزه اصفهان به شمار می‌رفت. جد اعلایش محمد میرلوحی سبزواری از عالمان بزرگ اصفهان در دوره صفویه و معاصر با محمد تقی مجلسی بود.[۱]

درچه‌ای در سیزده سالگی فراگیری علوم دینی را در اصفهان آغاز کرد. او فقه و اصول را نزد عالمانی چون محمد باقر خوانساری، صاحب روضات الجنات، محمد حسن نجفی و ابوالمعالی کرباسی فرا گرفت.

سید محمد باقر در حدود ۱۲۹۰ق برای تکمیل تحصیلات به نجف رفت و در درس‌های خارج فقه و اصول میرزای شیرازی، سید حسین کوه کمری و میرزا حبیب الله رشتی و... حاضر شد.[۲]

وی در ۱۳۰۳ق به اصفهان بازگشت و تا آخر عمر به تالیف، تدریس و فعالیت‌های علمی و اجتماعی پرداخت. محل تدریس او مدرسه نیم آورد و مسجد نو و محل اقامۀ نماز جماعت او مسجد بازارچه وزیر بود.[۳]

درچه‌ای در حوزه علمیه اصفهان به عنوان استاد ممتاز فقه و اصول به شهرت رسید. چنانکه طالبان فقه از شهرهای دیگر نیز برای استفاده از حوزۀ درس وی به این شهر می‌آمدند.

مباحث درس درچه‌ای عمدتاً برگرفته از تقریرات درس‌های میرزا حبیب الله رشتی بود. گفته‌اند که وی سه درس در هر روز داشت و هر درس را سه بار تقریر می‌کرد.[۴]

به گزارش منابع، درچه‌ای با صفاتی چون ساده‌زیستی، پرهیزکاری، احتیاط در مصرف وجوه شرعی، مبارزه با خرافات و عقاید ناروا، مانند اظهارات غلوآمیز درباره امامان شیعه(ع)، نظم بسیار در زندگی و جدیت در امر تدریس شناخته شده بود.[۵] چنانکه به گفته همایی حتی خبر شنیدن درگذشت مادرش، موجب تعطیلی درس او نشد.[۶]

پس از درگذشت سید اسماعیل صدر (د ۱۳۳۸ق) بسیاری از مردم اصفهان و شهرهای دیگر، او را به عنوان مرجع تقلید خود برگزیدند.[۷]

درچه‌ای در عملکرد سیاسی بسیار محتاط بود، در ماجرای نهضت مشروطه همفکری او با شیخ فضل الله نوری در برهه‌ای گزارش شده است.[۸] او در پاسخ به استفتائی در ربیع الثانی ۱۳۲۶ق دربارۀ مجلس شورای ملی، مفاسد این مجلس را در دو سال گذشته از حد و حصر بیرون دانست و کمک کردن به تشکیل آن را حرام خواند.[۹]

ابوالعلا [۱۰]ابوالمعالی، ابوالحسن و احمد فرزندان او بوده‌اند. که همگی جز احمد از عالمان دینی بودند.[۱۱]

شواهد نشان از آن دارد که درچه‌ای به اعتدال گرایش داشته است. این اعتدال در دو بخش یکی تأکید خاص درچه‌ای روی توحید و دیگر مراقبت از نقل مطالب دروغ در روضه‌ها می‌توان دنبال کرد. درچه‌ای می‌کوشید تا اهمیت توحید را به همگان گوشزد کند و هرگاه می‌خواست در باره اهمیت موقعیت ائمه (ع) سخن بگوید ابتدا از توحید سخن می‌گفت. آقا حسن مدرس از شاگردان وی می‌گوید، از استاد درباره مقام اهل بیت پرسیدم. در جواب گفت: شب قدر در این باره در منبر مطالبی خواهد گفت. آن شب ابتدا درباره توحید به تفصیل سخن گفت و از آنجا بود که سخن را به مقام ائمه (ع) رساند. مدرس افزود: به عقیده درچه‌ای محبت اهل بیت در سایه توحید معنا می‌یافت و الا ایشان قصد نداشت مقام محبت را ذره‌ای کم رنگ کند. تأکید کرد که عقیده به محبت اهل بیت باید خیلی مستدل، عمیق و خالصانه باشد. بعد از سخن ایشان من هم توجهم به مسئله توحید قوی‌تر شد.[۱۲]

آقا حسن مدرس همچنین می‌گفت: در بعضی مواقع که گوینده‌ای کمتر از توحید سخن به میان می‌آورد و بیشترین تکیه و توجهش به ائمه (ع) بود. سید محمد باقر درچه‌ای می‌‎گفت: بابا یک چیزی هم می‌خواستی برای خدا باقی بگذاری.

زند کرمانی هم که از شاگردان او می‌بود می‌گفت: این یک توطئه بود که شایع کردند عقیده درچه‌ای نسبت به معجزات خدا گونه ائمه اطهار (ع) ضعیف است. این‌ها گاهی به بعضی از افراد یاد می‌دادند که بر سر راه او قرار بگیرند و طلب صدقه کنند و قبل از تکدی یا بعد از آن به عنوان تشکر مثلا بگویند که: ابوالفضل تو را به سلامت بدارد. یا ابوالفضل طول عمرت دهد. و چون می‌دانستند وی تحمل این الفاظ را ندارد و پرخاش می‌کند، به صورت تصنعی این صحنه‌ها را درست می‌کردند و افراد حاضر را شاهد می‌گرفتند که ببینید و بشنوید که وی می‌گوید: ابوالفضل نمی‌تواند طول عمر بدهد... سید محمد باقر درچه‌ای بلافاصله می‌گفت: چرا نمی‌گویید خدایا به حق ابوالفضل به ما طول عمر بده. چرا نسبت الوهیت به او می‌دهید و چرا این بزرگان را که بنده خدا هستند در ردیف خدا می‌خوانید؟[۱۳]

از این موارد چنین روشن می‌شود که درچه‌ای در عقیده توحیدی بسیار مراعات می‌کرده و حاضر نبوده است کلمه‌ای به زبان آورد یا از زبان کسی بشنود که توهم الوهیت نسبت به ائمه یا فرزندان آنان داشته باشد.

آیت الله اردکانی هم که از شاگردان درچه‌ای بود در این باره ضمن بیان اردات ایشان به ائمه اطهار (ع) می‌گفت: وقتی کسی در مقام دعا به ایشان می‌گفت: حضرت عباس (ع) به شما عمر بدهد یا امام حسین (ع) مشکلات شما را بر طرف کند، وی می‌گفت: این حرف‌ها را نزنید. خداست که عمر می‌دهد اوست که می‌آمرزد، شفا می‌دهد و مشکلات را حل می‌کند. وی معتقد بود: حضرت عباس و امام حسین را باید پیش خدا شفیع کرد.

اشرفی اصفهانی هم با شایعه خواندن این نسبت‌ها می‌گفت: بلی با الفاظ و عباراتی که بوی کفر و شرک می‌داد اگر چه در لفظ، مخالفت می‌کرد. آیت الله خراسانی از شاگردان وی که در اواخر عمر و درست سال‌های پیش از انقلاب رئیس حوزه علمیه اصفهان بود، نقل کرد که یکبار سائلی نزد ایشان آمد. وقتی آقا دست در جیب کرد تا پولی به او بدهد گفت: علی درد‌هایت را دوا کند، علی حاجتت را روا کند. آقا با شنیدن این جملات دستش را از جیبش بیرون کشید و بدون اعتنا به سائل به راه خود ادامه داد.[۱۴]

به جز مباحث مربوط به توحید و شرک که درچه‌ای روی آن حساسیت داشت در باره وعظ واعظان و مطالبی هم که در روضه‌ها می‌خواندند حساسیت نشان می‌داد. این در حالی بود که خودش طرفدار عزاداری بود و مجالس سوگواری برگزار می‌کرد. اما منبری‌ها جرأت زدن هر حرفی را برابر او نداشتند. در این باره هم نمونه‌هایی نقل شده است: یکبار هم واعظی روی منبر سخن می‌گفت در حالی که درچه‌ای هم در حجره خود صدای او را می‌شنید. این واعظ داستانی طولانی گفت و در نتیجه گیری از قول پادشاهی که در قصه بود گفت: شاه گفت: چون عرب همه چیزش را به خاطر من داد من هم باید همه مایَملکم را بدهم. امام حسین (ع) هم روز عاشورا همه هستی خود را برای خدا داد... بنابرین خداوند نیز روز قیامت هستی و نیستی‌اش را در اختیار امام حسین خواهد گذاشت و خواهد گفت: بخواه هرچه می‌خواهی و هرچه می‌خواهی بکن و خدایی من در دست توست. تو همه چیزت را برای من دادی. من نیز همه چیز را به تو می‌دهم. علامه درچه‌ای با شنیدن این سخن ناگاه سرش را از حجره بیرون کرد و با صدای رسا و بلند فریاد زد: بیا پایین! بیا پایین! نگو این حرف‌های خلاف را! چه غلطی بود که کردی! کی خدا چنین خواهد کرد؟[۱۵]

برخی از مشهورترین شاگردان درچه‌ای عبارتند از:

آثار

برخی از آثار درچه‌ای عبارتند از:

  • حاشیه بر دو کتاب المکاسب و فرائد الاصول شیخ انصاری
  • حاشیه بر مجمع الرسائل شیخ محمد حسن گزی
  • حاشیه بر الحدائق فی اصول الدین شیخ جعفر شوشتری
  • رساله عملیه
  • رساله‌ای در جبر و تفویض
  • کتابی مفصل شامل یک دوره فقه و اصول که احتمالا تقریرات درس استادش میرزا حبیب الله رشتی بوده است. کتبی در مورد او به رشته تحریر در آمده است از جمله:
    • ستاره‌ای از شرق، شرح احوال و وقايع عصر علامه سيد محمد باقر درچه‌‏ای
    • تخت فولاد (جایگاه اندیشه‌های آیت‌الله سید محمد باقر درچه‌ای)

وفات

سرانجام در شب 28 ربیع الثّانی سال 1342ق بر اثر سکته در حمام درچه وفات یافته و پس از تشییع و عزاداری باشکوه و کم نظیر مردم اصفهان و شهرها و قصبات اطراف، به تخت فولاد برده شد و در تکیه کازرونی در جوار مزار آخوند گزی مدفون گردید.

مادّه تاریخ وفاتش را میرزا حبیب اللَّه نیز چنین گفته است:

یا نَیِّرُ انقص بسبع قل لرحله«العلم قد مات من فقدان باقره»[۱۶]

پانویس

  1. آقا بزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، قسم۱، ص۲۲۲، ۲۲۵؛ حبیب آبادی، ج۵، ص۱۷۶۶، ۱۷۷۴؛ روضاتی، ص۱۵۷، ۱۵۹-۱۶۰؛ مهدوی، تذکرة القبور، ص۱۸۹-۱۹۰
  2. آقا بزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، قسم۱، ص۲۲۴؛ مهدوی، تذکرة القبور، ص۱۹۱؛ روضاتی، ص۱۵۷
  3. آقا بزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، قسم۱، ص۲۲۴؛ روضاتی، ص۱۵۷، ۱۵۹-۱۶۰
  4. جناب اصفهانی، ص۲۴۳، نجفی قوچانی، ص۱۶۳؛ جابری انصاری، ص۳۹۰؛ مهدوی، تذکرة القبور، ص۱۹۱
  5. آقا بزرگ طهرانی، قسم۱، ص۲۲۴; روضاتی، ص۱۵۷; موسوی اصفهانی، ج۱، ص۱۳۷; جبیب آبادی، ج۵، ص۱۷۸۰، پانویس.
  6. همایی، شعوبیه، ص۹۹-۱۰۰
  7. موسوی اصفهانی، ج۱، ص۱۳۷؛ بامداد، ج۵، ص ۲۱۸
  8. جابری انصاری، ص۳۹۸; مهدوی، بیان سبل الهدایة، ج۲، ص۵۰; روضاتی، ص۱۵۷; عقیلی، ص۶۵،۶۷
  9. ملکزاده، ج۴، ص۹۲۶-۹۲۷
  10. مهدوی، تذکرة القبور، ص ۱۹۲، که نام وی را ابوالعلی ضبط کرده است
  11. آقا بزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ج۱، ص ۲۲۵; روضاتی، ص۱۵۹; حبیب آبادی، ج۵، ص۷۸۵-۷۹۰; برای تفاصیل: تقی درچه‌ای، ص۷۸۵-۷۹۰
  12. رسول جعفریان، آیت الله سید محمد باقر درچه‌ای مرجعی معتدل در عرصه اندیشه‌های شیعی (معرفی کتاب ستاره‌ای از شرق). به نقل از پرتال جامعه علوم انسانی.
  13. رسول جعفریان، آیت الله سید محمد باقر درچه‌ای مرجعی معتدل در عرصه اندیشه‌های شیعی (معرفی کتاب ستاره‌ای از شرق). به نقل از پرتال جامعه علوم انسانی.
  14. رسول جعفریان، آیت الله سید محمد باقر درچه‌ای مرجعی معتدل در عرصه اندیشه‌های شیعی (معرفی کتاب ستاره‌ای از شرق). به نقل از پرتال جامعه علوم انسانی.
  15. رسول جعفریان، آیت الله سید محمد باقر درچه‌ای مرجعی معتدل در عرصه اندیشه‌های شیعی (معرفی کتاب ستاره‌ای از شرق). به نقل از پرتال جامعه علوم انسانی.
  16. مهدوی، اعلام اصفهان،ج2،ص133

منابع

منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام، ج۱۷، ص۴۸۹-۴۹۱.

آذرنگ، عبدالحسین، «علی دشتی: روزنامه نگار،سیاستمدار، نویسنده و منتقد ادبی، بخارا، ش۲۹ و۳۰ (فروردین-تیر۱۳۸۲)»

آقا بزرگ طهرانی، محمد محسن، الذریعه ‌الی‌ تصانیف‌ الشیعه، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.

آقا بزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد-قسم ۴-۱، ۱۴۰۴ق.

انصاری قمی، ناصرالدین، «پژوهشی در آثار و تألیفات شیخ مرتضی انصاری»، آینه پژوهش، سال۵، ش۳، (مهر-آبان ۱۳۷۳).

بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و۱۳ و ۱۴ هجری، تهران، ۱۳۵۷ش.

جابری انصاری، تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، اصفهان، ۱۳۲۱ش.

جناب اصفهانی، علی، رجال و مشاهیر اصفهان (الاصفهان)، چاپ رضوان پورعصار، اصفهان۱۳۸۵ش.

حبیب آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، ج۵، اصفهان، ۱۳۵۵ش.

درچه‌ای، تقی، ستاره‌ای از شرق، شرح احوال و وقایع عصر علامه سید محمد باقر درچه‌ای، تهران، ۱۳۸۳ش.

برگرفته از: مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.