این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

عبدالکریم حائری یزدی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
عبدالکریم حائری یزدی

شیخ عبدالکریم حائری یزدی(۱۳۱۵-۱۲۳۹ ش)، فرزند محمدجعفر، مؤسس حوزه علمیه قم و یکی از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین علمای دینی شیعه معاصر بود. عالمان بزرگی چون امام خمینی، حجت کوه کمری و آیت‌الله بافقی، از شاگردان او به شمار می روند.

زندگینامه

ولادت

عبدالکریم حائری فرزند محمدجعفر در سال ۱۲۷۶ قمری (مصادف با ۱۲۳۹ ه.ش) در خانواده ای غیرروحانی، در روستای مهرجرد میبد، واقع در ۶۰ کیلومتری یزد به دنیا آمد.

خاندان

پدر ایشان، محمدجعفر مردی پارسا بود که هر چند از تحصیل علم بی‌نصیب مانده بود، اما از زهد و تقوی بهره داشت. محمدجعفر، را فردی متدین و پرهیزکار توصیف کرده اند که به خریدوفروش کرباس و گوسفند و احتمالاً گاهی به کشاورزی اشتغال داشته است

عبدالکریم حائری پنج فرزند داشت: دو پسر به نامهای مرتضی و مهدی، و سه دختر که به ترتیب سن، با شیخ محمد تویسرکانی، شیخ احمد همدانی (پدر عبدالحسین و عبدالهادی حائری) و سیدمحمد محقق داماد، ازدواج کردند.

کودکی و نوجوانی

وى دوران کودکى را در دامان پُرمهر مادر، مانند اکثر کودکان آن زمان در محیطی به دور از آموزش‌های علمی، سپری شد تا به شش سالگى رسید. در آن روزگار که عبدالکریم بایستى پایش به مکتب باز مى شد در مهرجرد از مدرسه و مکتب خبرى نبود و کودکانى که بزرگ مى شدند به دنبال کار و حرفه پدران خود رفته و عمرشان را در مزارع سپرى مى کردند. اما عبدالکریم که گویى سرنوشتى جز این داشت مورد لطف الهى قرار گرفت و خیلى زود وسیله درس و دانش اندوزى برایش فراهم شد.

سفرها

آیت الله حائرى پس از رحلت میرزاى شیرازى راهى نجف گردید و در آنجا اقامت گزیداما به زودى دریافت که حوزه علمیه کربلا اکنون به وجود او نیاز بیشتر دارد. به همین سبب راهى کربلا گردید.

کربلا که روزگارى حوزه علمیه معروف و باشکوهى داشت در آن روزها دیگر شکوه و رونق خود را از دست داده بود و هیچ جنب و جوشى در مدرسه هاى علمیه به چشم نمى خورد و از تراکم طلاب مثل سالهاى دوران تحصیل او خبرى نبود.بارگاه مقدس حسینى نیز آرام و خالى از درس و بحث علمى، روزگار خود را تنها با زمزمه شیفتگان اهل بیت و زائران مشتاق ضریح حسین(علیه السلام) مى گذراند. وى به موجب همین اوضاع تأسف بار حوزه علمیّه، این شهر را انتخاب کرد و اینجا بود که او لقب حائرى را براى خود برگزید با حضور اندک مدّت خود در حوزه علمیّه کربلا، غبار عزلت و فراموشى سالهاى گذشته را از چهره این شهر زدود و پس از سالها آرامش و سکوت بار دیگر همهمه طلاب در مدارس پیچید و بارگاه امام حسین(علیه السلام) نیز با طنین افکندن بحثهاى علمى دانش پژوهان در آن، جلوه اى دیگر گرفت. آیت الله حائرى در این مدّت دو درس عمده خارج اصول و فقه تدریس مى کرد و باقى اوقاتش را در اختیار طلاب علوم دینى قرار داد و علاوه بر اینها، در مقام کسى که آیت الله میرزا محمد تقى شیرازى مرجع تقلید شیعه احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده، پاسخگویى به مسائل دینى مردم را نیز بر عهده گرفت.

آیت الله حائرى در اواخر سال 1332 هـ.ق وقتى ماجراجویى انگلیس در عراق شدت گرفت و دامنه آشوب به شهر کربلا نیز کشیده شد به دعوت مردم اراک عزم سفر به ایران کرد. و تا سال 1340 که عازم قم شد در کنار مردم این دیار و در خدمت حوزه علمیّه شهر اراک بود.

آیت الله حائرى به مدّت هشت سال در این حوزه پر شکوه بر مسند تدریس تکیه زد و در کنار مسؤولیت سنگین مرجعیت از پرورش و شکوفایى استعدادهاى طلاب جوان نیز لحظه اى غافل نبود و به موجب اهمیت فوق العاده به این امر صدها جوان پاک طینت دیگر را که امید آن مى رفت، همه در زمره مراجع بزرگ بشمار آیند در دامان پر مهر و محبت پدرانه خود پرورش داد.

در سال ۱۳۴۰ق آیت‌ الله حائری برای زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها و گذراندن تعطیلات ایام نوروز (۱۳۰۱ش) از اراک به قم حرکت کرد. در آن هنگام بسیاری از مردم ایران که از تهران، اصفهان، کاشان و اراک و نقاط دیگر برای شروع سال نو به قم آمده بودند و جمعی از علما و خطبا هم که به همین عنوان مشرف بودند، برای زیارت و دست‌بوسی ایشان آمده، ضمنا تقاضای اقامت در قم را از حاج شیخ کردند تا این شهر مذهبی را مرکز و محل توقف خود قرار داده و تشکیل حوزه دهند.

علاقه‌ای که عموم مردم قم و زوار آن سال ابراز داشتند، حاج شیخ را به حال تردید درآورده و فرمودند: استخاره خواهیم کرد. سپس صبحگاهی به حرم حضرت معصومه مشرف شدند و با قرآن کریم استخاره کردند، ‌آیه‌ی ۹۳ سوره یوسف آمد:

«اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ» و اولین جمله‌ای که در اول صفحه‌ی قرآن بود، آیه ذیل: «وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ» بود.

پس با عزمی راسخ و قلبی مطمئن بنا را بر توقف گذارد و به منزل حاج سید علی مصطفوی تاجر قمی، که علما و طبقات تجار و اصناف دیگر، جمع شده و انتظار نتیجه و تصمیم نهایی وی را داشتند،‌ آمده و اظهار مطلب فرمودند، مردم بی‌اندازه شاد و خوشحال شدند.

تحصیلات مقدماتی

روزی شوهرخاله عبدالکریم به نام محمدجعفر که روحانی بود، به مهرجرد آمد. وی در همان دیدار نخست آثار استعداد و نبوغ را در سیمای این کودک مشاهده کرد. به همین دلیل عبدالکریم را برای یادگیری دانش، با خود به اردکان برد و به مکتب‌خانه سپرد. عبدالکریم در مکتب‌خانه اردکان، در محضر مجدالعلمای اردکانی (یکی از بزرگان آن دیار) نصاب‌الصبیان، صرف، مقدمات علوم و ادبیات را با عشق و علاقه فراوان آموخت.

او در حالی که هنوز ۱۰ سال از بهار عمرش سپری نگردیده بود، از سایه پرمهر پدر بی‌نصیب گشت، از این رو راه مهرجرد را در پیش گرفت و خود را در کنار مادر غمدیده تنها و دور از مکتب یافت. چند سال را دور از مکتب و دوستان در روستای مهرجرد گذراند؛ ولی پس از چندی شور و شوق دانش‌آموزی او را بی‌قرار ساخت. به همین دلیل عشق و دلبستگی خویش به علوم دینی را با مادر در میان گذاشت. مادر کوله بار سفر فرزندش را به سوی حوزه علمیه یزد بست و با چشمانی پر از اشک شوق و هجران، فرزند دلبندش را راهی آن سامان ساخت.

تحصیلات تکمیلی

شیخ عبدالکریم پس از تحصیل مبادی فقه و اصول، ماندن در یزد را نمی‌پسندید و تصمیم به مهاجرت به کربلا نمود. حدود سال ۱۲۹۸ ق. در مدرسه‌ی علمیه‌ی حسن‌خان سکونت و به محضر استاد بزرگ فاضل اردکانی راه یافت. شرح لمعه و قوانین را در محضر ایشان خواند. با رحلت میرزای بزرگ (مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ی سامرا) و بیم از رونق افتادن حوزه علمیه این شهر، آیت‌ الله فاضل اردکانی، شیخ عبدالکریم را برای ادامه‌ی تحصیل از کربلا به سامرا فرستاد.

وی سطوح عالیه‌ را در حوزه‌ی سامرا در محضر شهید آیت‌ الله شیخ فضل‌الله نوری و میرزا محمدتقی شیرازی و میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی فراگرفت. در درس خارج نیز بیشتر از محضر تدریس آیت‌الله سید محمد فشارکی استفاده می‌کرد.

با هجرت آیت‌ الله فشارکی به نجف اشرف،‌ شیخ عبدالکریم حائری نیز پس از حدود ۱۳ سال سکونت در سامرا به نجف هجرت می‌نمایند و علاوه بر درس استادش آقای فشارکی، در درس آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و سید محمدکاظم یزدی نیز شرکت می‌نمود. سرانجام بعد از حدود ۱۶ سال آیت‌الله حائری بار دیگر به کربلا هجرت نمود و تا سال ۱۳۳۲ در کربلا اقامت نمود.

اساتید

آیت‌الله حائری در طول زندگی خود از استادان برجسته‌ای سود بردند که برخی از آنان بدین شرح می‌باشند:

1. آیت‌الله فاضل اردکانی

2. حاج میرزا حسن شیرازی (میرزای بزرگ)

3. آیت‌الله فشارکی

4. آخوندخراسانی

5. سیدمحمدکاظم یزدی

6. آیت‌الله میرزامحمدتقی شیرازی

7. شیخ فضل‌الله نوری

شاگردان

روشن فکری و اندیشه‌ی باز و نوآوری شیخ عبدالکریم حائری در حوزه‌ی علمیه و اجرای برنامه‌هایی نظیر تنظیم برنامه‌ی امتحانی حوزه و اجرای آن، تخصص در فقه، تشویق طلبه‌ها به یادگیری زبان‌های خارجی و اهتمام در پرورش و شکوفایی استعدادهای طلبه‌های مستعد، باعث شد که شاگردان برجسته و عالمان ربانی زیادی از کلاس‌های درس ایشان استخراج شود؛ کسانی نظیر:

  1. سید محمدتقی خوانساری
  2. سید محمد حجت کوه کمری
  3. شیخ محمدعلی اراکی
  4. امام خمینی
  5. سیدشهاب الدین نجفی مرعشی
  6. شیخ مرتضی حائری
  7. میرزا هاشم آملی
  8. محمدتقی بافقی
  9. سید احمد حسینی زنجانی
  10. سید احمد خوانساری
  11. سید محمد داماد
  12. سید ابوالحسن رفیعی قزوینی
  13. سید کاظم شریعتمداری
  14. سید صدرالدین صدر
  15. سید کاظم گلپایگانی
  16. سید محمدرضا گلپایگانی
  17. آخوند ملاعلی معصومی همدانی
  18. میرسیدعلی یثربی همدانی[۱]

جایگاه

جایگاه سیاسی

آیت‌الله حائری، در اغلب حوادث و وقایع سیاسی که در زمان ایشان رخ داده است، سیاست سکوت و مدارا را در پیش گرفته است؛ چرا که تاسیس و حفظ حوزه‌ی علمیه‌ی قم را از اهم واجبات می‌دانسته‌اند و با کیاست و دوراندیشی و تدبیر خود سعی می‌کردند که بهانه‌ای به دست دشمنان نداده و از نهال نوپای حوزه‌ی علمیه به شدت حفاظت نمایند تا به باروری و باردهی رسد؛ به نحوی که در ماجراهایی نظیر آیت‌الله بافقی، ‌آیت‌الله حائری که با هوشیاری مخصوص خود دریافته بود که رضاخان فقط به دنبال بهانه‌ی مختصری است که حوزه‌ی علمیه را از ریشه برکند، سکوت را پیشه ساختند. رضاخان خود گفته بود:

«اگر حاج شیخ عبدالکریم نفس می‌کشید، یک کلمه‌ای می‌گفت، فوری ماشین در خانه‌اش حاضر می‌کردم و می‌فرستادمش آنجا که عرب نی انداخت».

ایشان سبب رفتار خود را این گونه شرح می‌دهند:

«من در مسائلی که از کُنه آن آگاهی ندارم، به هیچ وجه دخالت نمی‌کنم و از آنجایی که ایران کشور ضعیفی است و پیوسته تحت فشار و استعمار کشورهای قدرتمندی چون روس و انگلیس می‌باشد، امکان دارد سیاست‌ها و خطوط سیاسی که در ایران وجود دارد، از سوی این قدرت‌های استعماری ترسیم شده باشد و کسانی که در سیاست دخالت می‌کنند، امکان دارد ملعبه دست این قدرت‌ها بوده و ناآگاهانه آب به آسیاب دشمن بریزند. من اگر در کشور فرانسه انگلیس و روس بودم، مسلماً در سیاست دخالت می‌کردم، چون خطوط سیاسی در آنجا روشن بوده و از جایی دیگر این جریانات تحمیل نمی‌شود، بنابراین دخالت خود را در سیاست مقدور نمی‌بینم. گذشته از این، دخالت من در سیاست مستلزم درگیری و خونریزی است و من حاضر نیستم که باعث شوم خون بی‌گناهان ریخته شود».

سیره اخلاقی

از خصوصیّات بارز آیت الله حائرى که سایر خصوصیّات اخلاقى دیگر او را تحت الشعاع خویش قرار مى داد، زهد و ساده زیستى و زندگى بى آلایش قبل و پس از مرجعیّت او بود. پاى بندى او به طلبگى زیستن تا آخر عمر، از او تندیسى از زهد ساخته بود. او همواره خدا را شاکر بود که از همان اندک چیزى که در دست دارد مى تواند به وضع فقرا رسیدگى کند. روزى یکى از بزرگان، عباى گرانقیمتى را به فرزندش هدیه کرد و آیت الله حائرى چون از آن مطلع گردید با فرزندش به سخن نشست و با این جمله که «فرزندم، این عبا براى تو زیاد است» او را متقاعد ساخت که آن را فروخته، با پولش سه عباى متوسط براى خود و دو طلبه دیگر تهیّه نماید.

در مقام زهد ایشان، همین بس که امام خمینى(ره) وقتى به یاوه گوییهاى پسر رضاخان پاسخ مى دهد، با اشاره به زهد آیت الله حائرى چنین مى فرماید:

«ما مفت خوریم!... مایى که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائرى ما از دنیا مى رود، همان شب آقازاده هاى ایشان شام ندارند، مفت خوریم! یا آنها که بانکهاى خارج را پر کرده اند و باز دست از مملکت برنمى دارند مفت خور نیستند»

در جاى دیگر حضرت امام(ره) در خصوص زندگى زاهدانه استاد معظم خود فرموده است:

«جناب استاد معظم و فقیه مکرّم حاج شیخ عبدالکریم یزدى حـائرى - که از سال 1340 تا سال 1355 ریاست تامّه و مرجـعیّت کـامله قطر شیعه را داشت همه دیدیم که چه سـیره اى داشت. با نوکر و خـادم خود همسفره و هم غـذا بود و روى زمین مى نشست.»

از دیگر ویژگیهاى روحى آیت الله حائرى اینکه اخلاق بسیار در معاشرت با مردم داشت، وى کم حرف بود و با مردم با مهربانى و ملایمت رفتار مى کرد و در برخورد با طلاب جوان حال و روحیّه آنها را مراعات مى نمود و همواره چهره اى بشاش و بر لبهایش تبسّم داشت.

گاهى در دمادم سحر براى سرکشى و شناخت طلاّب پرکار و سحر خیز، راهى مدارس مى شد و در رفع مشکلات مالى و رفاهى آنان همواره تلاش مى کرد. بارها مى شد که به صاحبان مغازه هاى اطراف حرم مراجعه مى کرد و بدهى طلاّبى را که از آنها اجناس نسیه برده بودند، ادا مى نمود.

صبر و بردبارى یکى دیگر از خصوصیّات آیت الله حائرى در مقابل مشکلات بود که از وى رادمردى پراستقامت ساخته بود. ایشان در مقابل حوادث و مسائل سیاسى در اوایل شکل گیرى حوزه که مصادف با روى کار آمدن رضا خان پهلوى و به دنبال آن ماجراى کشف حجاب بود همواره صبر و بردبارى را پیشه خود ساخت و حراست از حوزه علمیّه نوپا را که انهدام آن در رأس توطئه دشمنان دین بود، تلاش بسیارى نمود و همواره مى فرمود: «من حفظ حوزه علمیّه را اهم مى دانم.» آیت الله حائرى در ماجراى کشف حجاب بارها با رضاخان برخورد و ستیز نمود.

معروف است که: پس از ماجراى کشف حجاب و کشتار مسجد گوهرشاد ایشان هیچ گاه حال و روز خوشى نداشت و این اندوه را تا پایان عمر در دل داشت.[۲]

آثار و فعالیت ها

حائری مانند استادانش، فشارکی و شیرازی و به ویژه به سبب اشتغالات فراوان در دوره اقامتش در قم، کمتر به تألیف پرداخت. با این حال، آثار ارزشمندی از او برجای مانده است که می توان آنها را چهار نوع دانست:

نخست، تألیفِ تقریرات درس استادانش که از این نمونه، فقط از تقریرات درس اصول فقه فشارکی یاد شده است.

دوم، تقریرات درسهای خود او، که شاگردانش آنها را تدوین کرده اند، مانند رساله الاجتهاد و التقلید، کتاب البیع و کتاب التجارة، هر سه به قلم محمدعلی اراکی و تقریرات درسهای او به قلم سیدمحمدرضا گلپایگانی و میرزامحمود آشتیانی

سومین و مهم ترین نوع، پنج اثری است که خود او تألیف کرده است؛

یکی در اصول فقه به نام دُرَرُالفوائد

و چهار اثر دیگر در فقه:

کتاب النکاح

کتاب الرضاع

کتاب المواریث

کتاب الصلوة؛ که در کربلا تألیف شده و برخی عالمان در آثار خود به آن ارجاع داده اند

چهارمین نوع از آثار او، رساله های عملیه و فتاوای او با نامهای گوناگون هستند که یا مستقلا منتشر شده اند، مانند:

ذخیرةالمعاد

مَجمع الاحکام

مَجمع المسائل

مُنتخب الرسائل

وسیلةالنجاة

مناسک حج

یا به صورت حاشیه بر آرای دیگران نوشته شده اند، مانند:

حاشیه بر عروةالوثقی اثر سید محمدکاظم یزدی

حاشیه بر اَنیسُ التجّار اثر ملامهدی نراقی

همچنین رساله هایی در پاسخ به استفتائات گوناگون از او، با عنوان سؤال و جواب، تدوین شده است

فعالیت ها

اصلی ترین مسئولیت حائری، مدیریت حوزه نوپای قم بود. او وظیفه اصلی خود را ایفای درست این نقش می دانست و از هرچه با آن تعارض داشت پرهیز می کرد. این نگرش در مشی سیاسی ـ اجتماعی او بی تأثیر نبود او باتوجه به آشنایی با حوزه های بزرگ شیعی سامرا و نجف و کربلا، و اطلاع از شیوه مدیریت و ضعفها و قوّتهای پیشینیان خود و نیز تجارب خویش در حوزه اراک، بیش از هر چیز به برنامه ریزی برای تثبیت حوزه و پیشرفت و بالندگی آن می اندیشید. تحول در روشهای آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش پژوهان حوزه، حتی آموزش زبانهای خارجی، و به طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامه ها یا آرزوهای او بود.

به اهل بیت علیهم السلام سخت علاقه مند بود؛ در جوانی در سامرا که به توصیه میرزای شیرازی اهل علم دسته عزاداری ویژه داشتند، وی نوحه خوان این مراسم بود و برپایی سوگواری در ایام فاطمیه دوم (اول تا سوم جمادی الآخره) را در ایران مرسوم کرد، به جای مراسم تعزیه و شبیه خوانی، مجالس روضه خوانی را رواج داد و برای جلوگیری از نقل مطالب بی مأخذ در این مجالس و تحریف زدایی از مراسم عزاداری کوشید.

همچنین وی کسى نبود که در مقام فقاهت و رسیدگى به امور دینى، مشکلات دیگر اجتماعى و اقتصادى جامعه را به فراموشى سپارد. او در حالى که بر مسند مرجعیّت تکیه زده و استوارترین انسان عصر خود به شمار مى رفت، در مقابل مشکلات و نیازهاى مردم محروم، تحمّل را از دست مى داد. از این جهت در کنار مسئولیت سخت اداره حوزه علمیه برطرف کردن نیازهاى اساسى مردم را از وظایف اصلى خویش مى دانست، که به طور خلاصه اشاره مى شود:

  • تاسیس اولین بیمارستان در قم
  • تاسیس بیمارستان سهامی قم
  • تاسیس بیمارستان فاطمی قم
  • تعمیر و بازسازی مدرسه دارالشفاء
  • تعمیر مدرسه فیضیه
  • تاسیس کتابخانه فیضیه
  • ایجاد قبرستان و غسالخانه در قم
  • ایجاد دارالاطعام در قم
  • بنای سیل‌بند و سد در رودخانه قم
  • احداث واحدهای مسکونی برای سیل زدگان شهر قم

وفات

وی سرانجام در شب ۱۰ بهمن ماه ۱۳۱۵ شمسی (مطابق با ۱۷ ذی‌ القعده ۱۳۵۵ ق)، پس از ۷۹ سال زندگی بابرکت، بر اثر حمله‌ی قلبی درگذشت. پیکر وی بعد از تشییع باشکوه، در حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد، در حالی که شعله‌ی فروزان حوزه‌ی علمیه‌ی قم که وی بنیانگذار آن بود، هم‌چنان می‌درخشد و منشأ برکات زیادی برای اسلام و ایران می‌باشد.[۳]

پانویس

  1. ایوبی، دانشنامه پژوهه
  2. پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیه السلام، گلشن ابرار، ج2.
  3. رئیس‌زاده، دانشنامه جهان اسلام، ج12، صص471- 481.

منابع

  • پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیه السلام، گلشن ابرار، ج 2، قم: معروف، چاپ سوم، 1385.
  • رئیس‌زاده، محمد، دانشنامه جهان اسلام، جلد 12، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، ۱۳۹۳.
  • ایوبی، مریم، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، دانشنامه پژوهه، تاریخ دسترسی: 29دی 1401.