این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
اسدالله ایزدگشسب
اطلاعات فردی و علمی | |
---|---|
نام کامل | اسدالله ایزد گشسب گلپایگانی |
شهرت | درویش ناصر |
زادروز | ۱۳۰۳قمری |
تاریخ وفات | ۱۳۶۶قمری |
مدفن | تخت فولاد، تکیه ایزد گشسب |
اساتید | ملا محمد کاشانی، جهانگیر خان قشقایی، حاج آقا حسین بروجردی، و.. |
شاگردان | سید مصلح الدین مهدوی، دکتر سید محمد باقر کتابی، سيّد معزالدّين مهدوى، و.... |
آثار | اسرار العشق، هدایت الامم، فلسفه شرعيات، و... |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
اجتماعی | عارف، مدرس، نویسنده، و... |
اسدالله ایزدگشسب گلپایگانی( 1303ق-1366ق)، فرزند محمود بن اسدالله بن عبدالله گلپایگانی اصفهانی، معروف به درویش ناصرعلی و متخلّص به «شمس»، عالم فاضل، حکیم جامع، عارف فرزانه و ادیب مدقّق قرن چهاردهم قمری است. وی از مشایخ سلسله گنابادی است.
زندگینامه
ولادت
به استناد كتاب شمس التواريخ او در حدود 1303ق در گلپايگان به دنيا آمد.[۱] اما در كتاب نامهى سخنوران تولّد او حدود 1300ق در گلپايگان نقل شده است؛ ولى تذكره العارفين فسايى، تولّد او را 1282 شمسى نقل مـى كنـد و بـه عقيـده ى مرحـوم مهدوى تاريخ اخير اشتباه است.
تحصیلات
وی از شش تا هيجده سالگى در موطن اصلى خود، گلپايگان به تحصيل علوم و فنون ادبى آن زمان پرداخت و صرف و نحو، منطق، معانى، بيان، فقه، اصول و كلام را نزد اساتيد آن زمان آموخت. او در سال 1320 ق گلپايگان را ترک كرد و راهى اصفهان گرديد و در مدت شش ماه توقف، از محضر اساتيد به نام اصفهان بهره برد و به گلپایگان بازگشت. سپس به عتبات مهاجرت كرد و در نجف به تحصيل ادامه داد. وی در اصفهان، تهران، خراسان و نجف تحصیل علوم فقه، اصول و حکمت نمود.
اساتید
اساتید وی در گلپایگان عبارت بودند از:
- ملاّمحمّد صادق
- ملاّمحمّد جواد
- ملاّعلى بن حاجی غفار
- حاجى ميرزا محمّد باقر
- آقا ميرزا محمّد كاظم
اساتید او در اصفهان عبارت بودند از:
- حاج آقا حسين بروجرد ى ( قوانین الاصو ل)
- آقا سيّد على نجف آبادى ( شرح لمعه)
- آقا ميرزا محمّد على تويسركانى ( شرح منظومه)
- جهانگير خان قشقايى ( شرح فصوص الحکم، شفا و اسفا ر، حکمت)
- آقا شيخ محمّد تقى نجفى ( درس فقه)
- ملاّ محمّد كاشانى ( درس فقه و حکمت)
استادان بزرگوار وی در عتبات عاليات نيز عبارت بودند از:
- سيّد ابراهيم خراسانی
- ميرزا ابراهيم سلماسی
- سيّد موسى طبيب همدانى ( استاد شرح قانونچه و شرح نفيسى )
- شيخ محمد باقر اصطهباناتى معروف به شهيد رابع ( درس شواهد الربوبیه، درس حکمت)
- آخوند ملا محمّد كاظم خراسانى ( درس خارج اصول و فقه)
- آيت الله سيد محمد كاظم يزدى ( درس خارج اصول و فقه)
شاگردان
از آن جا كه ايزدگشسب مدّتى دبير يكى از دبستان ها بود، شاگردانى را به طور عموم درس داده است. از جمله شاگردان وی عبارت بودند از:
- دكتر سيّد محمّد باقر كتابی
- سيّد معزالدّين مهدوى
- سيّد مصلح الدّين مهدوی
- حاج آقا حسين شفيعى
سیره اخلاقی
او اكثر اوقات را به سكوت و آرامش می گذراند. در ميان مردم طورى مى نشست كه اگر كسى او را نمى شناخت و بار اول ملاقات بود، وى را با ديگران نمى توانست فرق بگذارد. از لغو اعراض داشت، بردبارى در مصايب و تحمل شدايد مجبول و مفطور او بود. هيچ زمانی از درد شكايت نداشت، چنانكه چندين سال به درد پا مبتلا بود و با اين حال، آنى از ترويج علم و دانش فارغ ننشست. اغلب در مجالسى كه حضور داشت به قدرى مؤدب و ساكت مى نشست كه ديگران تحت تأثير كمال و ادب او واقع شده و گاهى اتفاق مى افتاد كه سكوت اين مرد حق، طورى همه را احاطه مى كرد كه اگر كسى از بيرون اتاق مى خواست وارد شود، خيال مى كرد هيچ كسی در اين اتاق نيست. تسلى دهنده مصيبت زدگان و دلسوز بيچارگان بود. به احوالپرسى رنجوران قدم رنجه مى نمود و آلام بيماران را با عيادت و محبت خود تسكين مى بخشيد. صبر و شكيبايى در مقابل ناملايمات پيشه او بود و از هيچ صدمه و رنجى گريزان نبود. با شدايد مى ساخت و هيچ گاه از تنگى زندگى شكايت نداشت و جز رضاى حق و خدمت خلق چيزى را معتبر نمى شناخت. او در فقر و تصوّف، ریاضت ها کشیده است.
جایگاه
جایگاه علمی
شيخ با كمال فضل و تبحرى كه در علوم مختلف داشت، اغلب هنگام تحقيق معانى و بحث در مطالب عرفانى، سحر بيان خاص او مجلسيان را مجذوب خود مى كرد. او در بیدخت گناباد، خدمت حاج ملاّمحمّد سلطان علی شاه رسید و دست ارادت به او داد و پس از مرگ او به فرزندش دست ارادت میدهد و از سوى صالح علیشاه به عنوان شيخ سلسلهى گنابادىها منسوب مىشود و از سال 1350 اجازهى ارشاد و دستگيرى از فقرا مىيابد و در بین اين طايفه از طرف صالح علیشاه به « درویش ناصر علی» ملقب مىگردد. مرحوم مهدوى او را اديبى عارف و عالمى كامل و حكيمى فقيه معرفى مىكند. وی از طرف شيخ محمّد باقر اصطهباناتى، شهيد رابع، به لقب شمس الحكماء ملقّب گرديد. او علاوه بر عرفان به تفسیر قرآن نیز پرداخته و چون دانشمندی شاعر و آشنا به فنون شعری بوده، سوره یوسف را به نظم تفسیر نموده که در آن به قدری روشن و عاشقانه قصه حضرت یوسف (ع) را تشریح کرده است که روح خواننده را تکان می دهد و شور و حالی را در انسان پدید می آورد.[۲]
آثار و فعالیت ها
آثار
آثار علمى و تأليفات شيخ عبارتند از:
- « اسرار العشق»: در تفسیر سوره یوسف( ع ) و تفسير آيات مباحثه خضر و موسى ( ع)، شيخ در سال 1325 ش در اين كتاب تجديد نظر نموده و بعضى مثنويات و غزليات و منظومه اى به نام روح العرفان را به آن افزوده است.
- « هدایت الامم»: در نبوّت خاصّه
- « شمس التّواریخ»: مطبوع كه به طور مختصر ازبسيارى از علما، شعرا، حكماى متقدمان و متأخران نام برده و شرح مختصرى از احوال آنها ذكر كرده است.
- « نور الابصار»: در شرح احوالات نورعلی شاه اصفهانی[۳]
- « جذبات الهیّه»: منتخب دیوان شمس تبریزی، مطبوع
- « حیات جاوید»: مختصر معراج السّعاده نراقی در اخلاق
- « نامه سخنوران»: در تذکره شعراء، مطبوع
- « فلسفه شرعيات»
- « مظاهر الانوار»: در اصول عقايد به براهين عقليّه
- « گلزار اسرار»
- « حیات الانسان فی تسبیح اعیان»
- « سعادات النّجفیه در شرح دعاء عدیله»
- « بساط العشق و المحبّت»
- « دیوان النّبویه در اسرار سلوکیّه»
- « رشحات الاسرار»
- « مصابیح العقول»
- « جنّت النّفوس در احکام روزه»
- « طرائف الحکم در حکمت الهی»
- « قبسات الاسرار»
- « منظومه لوامع الانوار و شرح آن»
- « مجمع الفیوضات»: شرح صلوات محی الدّین ابن عربی به عربی
- « منهج القويم فى حكم التنجیم»
- « ترجمه کتاب خطّ و خطّاطان»: ( به عربی)
- « ردّ بر دکتر فندر آلمانی»
- « دیوان اشعار»
- « تحفه السّفر»[۴]
آثار چاپ نشده وى نيز عبارت است از:
- « بدایع الآثار»
- « روحالعرفان»
- « حواشى بر كفایت الاصول»
- « گلهاى همه رنگ» ( كشكول)[۵]
ابیات زیر از اشعار او است:
ز میخانه یکی دیوانه برخاست | از آن دیوانه صد فرزانه برخاست | |
دل از لعل لبش یک نکته بشنید | از آن نکته هزار افسانه برخاست | |
پریشان روزگاری های عاشق | همه زان نظره جانانه برخاست | |
چو شمس آن دلبر جانانه را دید | هزارش نعره مستانه برخاست |
فعالیت ها
وی به استخدام اداره فرهنگ درآمد و هفت سال مدیر مدرسه حکمت بود. مدّتی نیز در دبیرستان گلبهار تدریس می نمود و جوانانى ديندار و فاضل تربيت كرد.[۶] او از سال 1305ش مجلّه عنقا را منتشر ساخت.[۷]
وفات
او پس از عمرى پرافتخار در شب جمعه ۵ جمادىالاول سال ۱۳۶۶ق / 7 فروردين1326ش در سن 63 سالگی وفات يافت.[۸] وی در ضلع شرقى تكيه آقا سيد محمد لطيف خواجويى و در ضلع غربی تکیه کازرونی[۹] در تخت فولاد مدفون گرديد و جهت او تکیه ای مخصوص بنا شد که به تکیه ایزد گُشَسب یا تکیه درویش ناصرعلی معروف است. او در اشعار به شمس تخلّص مىنمود و به همين دليل محل دفن وی به تكيه شمس نیز، اشتهار یافته است.[۱۰] [۱۱]
پانویس
- ↑ ايزدگشسب، شمس التواریخ، ص 16؛ مهدوى، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص 70.
- ↑ ایزدگشسب، شمس التواریخ( مقدمه کتاب)، صص 12 - 9.
- ↑ لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص۳۴۷.
- ↑ ايزدگشسب، شمس التواریخ، صص 13و15و24.
- ↑ ايزدگشسب، شمس التواریخ، ص 120.
- ↑ ايزدگشسب، شمس التواریخ، صص 118-117.
- ↑ صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج4، ص 52.
- ↑ مهدوی، اعلام اصفهان، ج 1، صص 532- 533.
- ↑ عقیلی، تخت فولاد اصفهان، ص 223.
- ↑ مهدوی، رجال اصفهان یا تذکره القبور، صص71-72؛ مهدوی، تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص279 -282، ایزدگشسب، شمس التّواریخ، صص84 -86و91- 92؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 259 -261؛ تابنده، نابغه علم و عرفان، صص413-414؛ فسایی، تذکره العارفین فسایی، ص 84؛ بلاغی، مقالات الحنفا، ص141؛ آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر، ج1، ص 147؛ برقعی، سخنوران نامی معاصر، ج2، صص 2005-2009؛ صدر هاشمی، تاریخ جراید و مجلاّت ایران، ج4، صص 52-54؛ مرسلوند، زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، صص 320 -321؛ مشار، مؤلّفین کتب چاپی، ج1، صص 539 -540.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص 254-251.
منابع
- مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
- لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج۱، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، ۱۳۸۹.
- عقیلی، احمد، تخت فولاد اصفهان، زیرنظر اصغر منتظر القائم؛ با همکاری مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد (دانشنامه تخت فولاد اصفهان)، چاپ دوم، اصفهان، کانون پژوهش، 1385.