این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

احمد بیدآبادی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Ahmad bidabadi.jpg
اطلاعات فردی و علمی
نام کاملاحمد بیدآبادی
شهرتمیرزا احمد مجتهد
زادروز۱۲۷۸قمری
تاریخ وفات۱۳۵۷قمری
مدفنتخت فولاد، تکیه بروجردی
اساتیدمیرزا محمد باقر چهارسوقی، علامه میرزا محمدهاشم چهارسوقی، و...
شاگردانعلی ماربینی، آقا رضا مظاهری، آقا سید محمدرضا شفتی،و...
اجازه اجتهاد ازعلامه میرزا محمدهاشم چهارسوقی، علامه صاحب روضات، و...
اجازه روایت بهشیخ مجمدرضا کلباسی، شیخ احمد بیان الواعظین، و...
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
اجتماعیمدرس، ائمه جمائت، مجتهد، و...


شیخ احمد مجتهد بید آبادی(1278ق -1357ق) عالم کامل و فقیه زاهد، قرن چهاردهم در اصفهان بوده است. او تحصیلات خود را نزد میرزا محمدباقر چهارسوقی و میرزا محمدهاشم چهارسوقی فراگرفت و در سیزده سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد و به میرزا احمد مجتهد معروف گردید.

زندگی‌نامه

ولادت

شیخ احمد بید آبادی در حدود سال‏ 1278ق در اصفهان به دنیا آمد.

خاندان

او بزرگترین فرزند آیت‏ اللّه شیخ محمّدجواد حسین‏ آبادى بود. جدش میرزا محمّدحسن، ملقّب به ناقوس بود، چون خطى بسیار زیبا داشت و عمدتاً به کتابت قرآن و متون اسلامى و نیز تابلوهاى خطى اشتغال داشت.

تحصیلات

شیخ احمد بیدآبادى، در آغاز از محضر پدر دانشمندش بهره‏ مند شد و همواره با جدّیت کامل به فراگیرى دانش مشغول بود. از دیگر اساتید وى، میرزا محمّدباقر چهارسوقى(علاّمه صاحب روضات) و نیز برادرش،علاّمه میرزا محمّدهاشم چهارسوقى بودند. وى چهارده سال توفیق شاگردى مرحوم صاحب روضات را داشت.[۱]

از آنجا که هوش و ذکاوتى سرشار داشت، قرآن را در سن چهارده سالگى حفظ کرد. کتاب معالم را در سن هفت سالگى خواند و از حفظ کرد. اشعار ابن مالک در کتاب سیوطى را که حاوى حدود هزار بیت است، از حفظ مى‏‌خواند. از همه مهمتر اینکه در سن سیزده سالگى به مرتبه رفیع اجتهاد نائل آمد و از اساتید معظّم خود اجازه‏ اجتهاد گرفت و به میرزا احمد مجتهد معروف گردید.[۲]

شاگردان

بیدآبادی به امر تدریس نیز همّت می گماشت و مَدْرس­های وى یکى در مدرسه میرزا مهدی دیگرى کنار منزلشان بود که هنوز موجود است. در مدّت پنجاه سال حضور در محله‏ بیدآباد و مدرسه‏ میرزا مهدى، بزرگانى چند در محضر آن استاد بزرگ حضور مى یافتند و از علوم و کمالات و فضایل وى بهره‏ ها مى بردند؛ از آن جمله مى توان به آیات و حجج اسلام ذیل اشاره نمود:

1- برادر وى میرزا محمّدعلى شاه‏ آبادى

2- آقا جمال ‏الدین خوانسارى

3- شیخ محمّدرضا کلباسى، صاحب اجازه‏ روایات از وی

4- ملّا على ماربینى

5- آقارضا مظاهرى

6- سیّد عبدالحسین طیّب

7- آقا محمّد مقدس

8- شیخ احمد بیان‏ الواعظین، صاحب اجازه روایت از وی

9 - آقا سیّد محمّدرضا شفتى

سیره اخلاقی

شیخ احمد بیان در کتاب «خلد برین» استادش را چنین معرفى مى کند:

«از اعاظم علما و اکابر فقها و وعّاظ معاصر است. آن جناب اعبد عبّاد بود و ازهد زهّاد. الحق آن ستوده خصال در امورى چند متفرّد بود:

اوّل: در حافظه و ذکاوت اعجوبة عصر بود. دعاهاى مطوّله، مثل دعاى ابوحمزه ثمالى را به طور تقطیع در قنوت نوافل با لهجه بسیار جذّابى قرائت مى‏‌نمود.

دوم: در احاطه بر فروع فقهیه به طورى مسلّط بود که عدیل و نظیرى نداشت.

سوم: در اخلاق و ارادت به خانواده عصمت و طهارت جدّیت تامّه داشت.

چهارم: در فتوّت و جوانمردى و فرزانگى آیت وقت بود.»[۳]

شیخ احمد مجتهد از جایگاه ویژه‏ اى در اخلاق و زهد و تقوى برخوردار بود و در فضایل انسانى و مکارم اخلاقى، مدارج بالایى را پیمود. چنانکه شاگردش بیان ‏الواعظین اشاره کرده است، او در اخلاق و ارادت به خاندان عصمت و طهارت جدیّت تام داشت. وى محل سکونت خود را اهدایى از طرف حضرت رضا(ع) مى‏ دانست و همه ساله در منزلش مراسم روضه‏ خوانىِ دهه‏ اوّل محرم برپا بود؛ چنانکه این سنت پس از 115 سال هنوز ادامه دارد.

وی از شب بیستم و یکم ماه رمضان شبانه ‏روزى در مدرسه میرزا مهدى معتکف مى‏ شد و عبادت مى‏ کرد و در نوافل و مستحبات بسیار جدّى بود؛ به طورى که دعاى کمیل را در سجود نمازهاى مستحبى مى ‏خواند.

جایگاه

جایگاه علمی

در مورد جدیت در امر تحصیل همین بس که در طول چهارده سال شاگردى مرحوم صاحب روضات، حتى روزهاى تعطیل را هم به درس وى مى‏ رفته است.

وى شش اجازه از اساتید خود دریافت کرد که یکى از علاّمه صاحب روضات به سال 1304ق و دیگرى اجازه اجتهاد از علاّمه میرزا محمّدهاشم چهارسوقى به سال 1305ق و اجازه ششم از پدرش به سال 1308ق در سن سى سالگى است.[۴]

آیت ‏اللّه میرزا محمّدجواد حسین‏ آبادى در اجازه‏ اى که به فرزندش، شیخ احمد داده، چنین مى‌‏نویسد:

«چون بعضى از برادرانم از علما، براى فرزندم شیخ احمد از من استجازه کردند، در حالى که او نوجوانى بیش نبود، به آنان گفتم که اگرچه در این زمان هیچ‏کس به اندازه او به چنین درجه‏ اى از علم نرسیده است، ممکن است اهل عناد گمان کنند که اجازه‏ من به او از حبّ پدرى است و به این جهت گفتم که دیگر اساتید به وى اجازه دهند. پس جمعى از بزرگان علماء، کثرّاللّه تعالى امثالهم، به او اجازه اجتهاد دادند، بعضى قبل از بلوغ وى بود و بعضى بعد از بلوغ وى، به حیثى که هیچ‏کس جرأت انکار آن را نیافت و چون تعداد اجازت آن به پنج رسید، من نیز این اجازت را با ششمین اجازه از جانب خودم تمام کردم».

آثار و فعالیت ها

آثار

از مرحوم میرزا احمد مجتهد بیدآبادى تألیفات مرتّبى باقى نمانده است و جزوات فقه و اصول نامرتب از تقریرات اساتیدش پس از فوت وى توسط اولادش نزد آیت­ الله شاه آبادی فرستاده شد[۵].

فعالیت ها

وی حدود پنجاه سال در اصفهان به اقامه جماعت و هدایت و ارشاد مردم ‏پرداخت. در هفته، سه چهار شب منبر می رفت و مردم را با مواعظ شافیه و نصایح کافیه‏ خود بهره مند مى نمود و در ماه مبارک رمضان، نماز و منبر آن مرحوم، رونق و اهمیّت به سزایى داشت.[۶]

مرحوم شیخ احمد مانند پدر بزرگوارش در اصفهان به اجراى حدود الهى مى‏ پرداخت. وی در مدرسه میرزا مهدى(مسجد المهدى) محکمه و مراجعه داشته، علاوه بر تدریس، به امور قضا و رفع اختلافات نیز اشتغال داشت.

وفات

شیخ احمد مجتهد بیدآبادى در روز چهارشنبه 21 جمادى‏ الاول 1357ق مطابق با 29 تیر 1317ش در حدود هشتاد سالگی وفات یافت و در تخت فولاد داخل بقعه‏ بروجردى به خاک سپرده شد.[۷]

مرحــوم ميرزا عبدالجــواد خطيــب (متوفی 1359ق)در وفات او می گويد:

به معراج قــرب احد رفت احمدحضــور شهنشــاه عالــم محمــد
چنان با براق او روان شد به جنّتدر آغــوش حوران به عيش مخلد
چــو در بندگى بــود در حد اعلىنمودش خدا شــامل لطف بى حد
بــه ترويــج شــرع متيــن مطهــربه هر حالت احوال بودش مُمَهّد

و در بيت آخر ماده تاريخ فوت وی را گويد:

«خطيب» آه ز دلبر آورد و گفتا«بمعراج قرب احد رفت احمد» [۸].


پانویس

  1. بیان اصفهانی، خلد برین، ص135.
  2. خلیلیان، مصاحبه با خاندان شیخ احمد بیدآبادی 1384/4/27.
  3. بیان اصفهانی، خلد برین، ص135.
  4. آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج11، ص16.
  5. معلم حبيب آبادى، رجال خاندان كلباسى(مخطوط)، ص 66.
  6. بیان اصفهانی، خلد برین، ص135.
  7. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص347-345.
  8. خلیلیان، مصاحبه با خاندان بید آبادی، ص77.

منبع

  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج۱، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، ۱۳۸۹.