این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

نورالدین اشنی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۲۵ توسط Kh1.fa.alizadeh (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش و تصحیح اشکالات)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیت الله شیخ نورالدین اشنی قودجانی(۱۳۲۱ق-۱۳۹۸ق) یکی از مدرّسین مدرسه چهارباغ اصفهان، بود.[۱]

مرحو م شیخ نورالدین اشنی فرزند مرحوم آیت الله محمد حسین قودجانی اشنی می باشد .

زندگینامه

شیخ نورالدین اشنی در سال ۱۳۲۱ قمری مطابق با ۱۲۸۲ شمسی در «أشن»، از روستاهای شهرستان «کرون» اصفهان، در خانواده‌ای علمی چشم به جهان گشود.

پدر ایشان، مرحوم آیةالله شیخ محمّدحسین قودجانی اشنی،از دانش‌آموختگان حوزه علمیه اصفهان و نجف اشرف و از دوستان صمیمی مرحوم آیةالله العظمی حاج‌آقا حسین طباطبائی بروجردی بود.


خاطرات اخلاقی

غنیمت شمردن فرصت‌ها

یکی از رموز موفّقیت شخصیت‌های بزرگ، استفاده از فرصت‌ها و لحظه لحظه عمر بوده است.

مرحوم آیةالله حاج شیخ نورالدین اشنی هم مباحثه خصوصی امام راحل، درباره استفاده حداکثری ایشان از اوقات شریف عمرشان، خاطره‌ای پندآموز را این‌چنین نقل کرده‌اند:

«روزی یکی از آقایان به مزاح به حضرت امام گفت: نمی‌خواهید به ما سوری بدهید؟

ایشان شوخی را جدّی می‌گرفتند؛ از این روی فرمودند: چرا، می‌خواهم سور بدهم.

یکی دیگر از آقایان گفت: اگر قرار است سور بدهید بهتر آن است که در جای خوش آب و هوایی باشد و من خمین را پیشنهاد می‌کنم!

ایشان فرمودند: مانعی ندارد.

چند روزی گذشت دیدیم ایشان وسیله‌ای تهیه کرده‌اند و اعلان کردند برویم.

در معیّت ایشان راهی خمین شدیم. به دلیجان ‌که رسیدیم، ماشین خراب شد. پیاده شدیم. راننده و کمک‌راننده دست‌ به‌ کار شدند تا ماشین را درست کنند. مرحوم امام، برای تجدید وضو رفتند. در این فاصله برای سرگرمی عمامه‌ های خود را باز می‌کردیم و دوباره می‌بستیم.

ایشان از این کار بسیار ناراحت شد.

یکی از دوستان گفت: آقا! نه دعوتی شما را می‌خواهیم و نه این ناراحتی را!

امام فرمود: دلم به حال شما می‌سوزد که چرا این فرصت‌ها را این‌گونه از دست می‌دهید؟ می‌توانستید به‌جای این کار بی‌ثمر، یک فرع فقهی مطرح کنید و با یکدیگر بحث کنید».[۲]

اهمیت دعا برای اموات

آیة‌الله سیّد حسن مدرّس‌ هاشمی از قول آیة‌الله شیخ نورالدین اشنی‌ نقل می‌فرمود كه ایشان می‌گفت:

پدرم آیةالله شیخ محمّدحسین اشنی در تهجّد و نماز شب خود، مقیّد بود كه هر شب در قنوت وترش نام چهل مؤمن را ذكر كند و نام تمام اساتیدی را كه نزد آنان درس خوانده بود و یا علما و صاحبان تراجم را كه دیده بود، یك یك با ذكر نام پدر هرکدام در قنوت می‌آورد.

من از این وضعیت خسته شدم و پیش خود گفتم به‌جای این‌همه زحمت و گرفته شدن وقت، خوب است همین‌طور فقط بگوئید: اللهمّ اغفر للماضین.

و خلاصه یک‌شب، از پدرم پرسیدم كه: این چه زحمتی است كه شما به خودتان می‌دهید؟

[پدرم] در جواب فرمود: آری پسرم من هم یک‌بار چنین فكری كردم. حقیقتش من مدت‌ها این كار را می‌كردم و نام یك یك اساتید و بزرگان را در قنوتم می‌آوردم و به آن‌ها دعا می‌كردم تا اینكه یک‌بار به ذهنم رسید كه این چه‌کاری است كه من می‌كنم و مدتی این كار را ترك كردم.

تا این‌که شبی در عالم رؤیا خدمت یكی از بزرگان رسیدم و سلام كردم. ایشان با كراهت، جواب سلام مرا دادند. گفتم: آقا من چه‌کار كرده‌ام كه این‌گونه از من ناراحتید؟

ایشان فرمود: برو تو كه مرسوم ما را قطع كردی! و خلاصه فهمیدم كه ارواح اموات منتظرند و از ما توقع دارند؛ لذا دو مرتبه همان كار خود را شروع كردم».[۳]

اساتید

آیةالله شیخ نورالدین اشنی در سه حوزه علمیه اصفهان، قم و تهران به کسب علوم و دانش‌های گوناگون اسلامی از محضر اساتید مختلف پرداخت. برخی از اساتید ایشان عبارتند از حضرات آیات:

مباحثه علمی

مرحوم اشنی در اصفهان و در درس مرحوم جلال‌الدین همائی با حضرات آیات سیّد حسن مدرّس، شیخ عباسعلی ادیب و شیخ مرتضی اردکانی هم مباحثه بوده‌اند.

وی همچنین در طول اقامت در شهر مقدّس قم با مرحوم آیةالله سیّد حسن مدرّس‌ هاشمی هم بحث بوده است.

مرحوم اشنی از دوستان صمیمی امام راحل و پنج سال نیز با وی هم حجره بوده و در طول شرکت در درس مرحوم آیةالله شاه‌آبادی، آن را با هم مباحثه می‌نموده­ اند.

شاگردان

مرحوم اشنی در دو مدرسه صدر بازار، حوزه علمیه امام صادق علیه السلام چهارباغ اصفهان و مسجد نوبازار اصفهان و حتی منزل شخصی خویش کتاب‌هایی چون «قوانین ­الاصول»، «فرائدالاصول»، «کفایة­الاصول»، «منظومه» حاجی سبزواری و «اسفار» ملّاصدرا را تدریس می‌نمود.

برخی از شاگردان آن فقید راحل، عبارتند از حضرات آیات:

آثار

در آثار مکتوب مرحوم شیخ نورالدین اشنی، که حدود چهل عنوان کتاب و رساله کوچک و بزرگ می‌باشد، قرآن، حدیث و کلام اسلامی جایگاه ویژه‌ای دارد. وی بیش از بیست عنوان از آثار خود را به تفسیر قرآن اختصاص داده است. برخی از آثار مکتوب مرحوم اشنی، عبارت است از:

  • تفسیر آیه مبارکه نور؛
  • شفاعت در قرآن؛
  • بلاد معیّنه در قرآن؛
  • احکام قرآن؛
  • رساله فوز فیضی؛
  • رساله امروز و فردا؛
  • رساله اصول دین.

هرچند از چهره هاى ممتاز علمى به شمار مى آمد، توجه خاصـى بـه منبـر و خطابه داشت و با توجه به تسلّطش بـه فقه و حكمت و حديث و كلام و تفسير و ذوق شاعرانه و عرفانى منبرها و سخنرانى هاى جذّاب و گيرايى داشت.

از تأليفات او مى توان به رساله ى فوز فيضى، رساله ى امروز و فردا، رسـاله در رد شبهات وارده بر مهدويت، رساله ى دانش و بشر و شرح احاديث متعدد و رساله هـاى متعدد ديگر اشاره نمود.

در لابلاى برخـى از رسـائل و يادداشـت هـاى شخصـى او اشعارى از وى يافت شده كه با ذكر تاريخ و زمان آن سروده آورده است.[۱۱]

روزگــارى اســت كنــون تيــره و تاريــك و ســياه كـــار افـــراد بشـــر جملـــه هـــدر عمـــر تبـــاه
نـــه ز همنـــوع گمـــان مـــدد و چشـــم اميـــد نـــه فروغـــى كـــه بجوينـــد رهـــى ســـوى الــــه[۱۲]

وفات

آیةالله شیخ نورالدین اشنی در ساعات آغازین روز دوازدهم ذی‌قعده سال ۱۳۹۸ قمری مطابق با بیست و سوم مهرماه ۱۳۵۷ شمسی، در پی سکته قلبی، در اصفهان چشم از جهان فروبست و جسمش پس از تشییع، در تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی، در تخت فولاد اصفهان آرام گرفت.[۱۳]

پانویس

  1. مشاهیر مزار علّامه ابوالمعالی کلباسی، ص ۲۱۳.
  2. مشاهیر مزار علّامه ابوالمعالی کلباسی، ص ۲۲۴.
  3. مشاهیر مزار علّامه ابوالمعالی کلباسی، ص ۲۰۵. مقاله بر گرفته از برگرفته از کتاب سیمای صالحان، ص ۳۲۱-۳۲۴.
  4. خورشید جی، ص ۳۲۸.
  5. أعلام اصفهان، ج ۱، ص ۴۳۲.
  6. گلزار مقدّس، ص۱۵۰.
  7. أعلام اصفهان، ج ۲، ص ۷۷۶.
  8. أعلام اصفهان، ج ۲، ص ۷۵۴ و نیز افادات شفاهی ایشان در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ ش.
  9. گلزار فضیلت، ص ۳۰۰.
  10. گلزار فضیلت، ص ۳۰۰.
  11. لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص۶۷.
  12. كرباسى زاده، على، مشاهير مزار علامه ابوالمعالى كلباسى، ص۲۰۸_ص۲۲۳.
  13. مشاهیر مزار علّامه ابوالمعالی کلباسی،ص ۲۰۸-۲۲۵.

منبع

برگرفته از کتاب تذكره شعراي تخت فولاد اصفهان: معرفي شعراي مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفي (حامد اصفهاني)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۹۰. ص ۶۷.