این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «سید یوسف بن محمدحسین خراسانی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش و افزودن رده)
(ایجاد رده و لینک)
سطر ۱: سطر ۱:
'''سید یوسف خراسانی'''(متوفی1246 ق) فرزند سیّد محمد حسین قائنی، در قاین متولّد شد. او بعد از وفات پدر خود، از محلّه ی مدينة السادات بازار قاین به اصفهان آمد و در مدرسه ی شاهزاده ها سکونت نمود و در نها یت سختی و تنگدستی به تحصیل علوم پرداخت و سرانجام از جمله علمای معروف اصفهان گردید.
'''سید یوسف خراسانی'''(متوفی1246 ق) فرزند [[سید حسین بن علی قائنی خراسانی اصفهانی|سیّد محمد حسین قائنی]]، در قاین متولّد شد. وی از علمای بزرگ اصفهان بود.


==زندگینامه==
==زندگینامه==
او با آیات عظام: [[سید محمدباقر شفتی|حاج سید محمّد باقر رشتی]]، [[محمدابراهیم کلباسی|حاج محمّد ابراهیم كلباسی]] و [[محمدتقی رازی نجفی اصفهانی|شیخ محمّد تقی نجفی رازی]] معاصر بود و در مسجد جارچی و مسجد حاجی رضا امامت می كرد.
سید یوسف خراسانی با آیات عظام: [[سید محمدباقر شفتی|حاج سید محمّد باقر رشتی]]، [[محمدابراهیم کلباسی|حاج محمّد ابراهیم كلباسی]] و [[محمدتقی رازی نجفی اصفهانی|شیخ محمّد تقی نجفی رازی]] معاصر بود و در مسجد جارچی و مسجد حاجی رضا امامت می كرد.


=== فرزندان ===
=== تحصیلات ===
به نوشته [[محمدعلی معلم حبیب‌آبادی|معلّم حبیب آبادی]] او چهار پسر و سه دختر داشته است. دختران او، يکی زوجه ميرزا محمّد علی خوزانی بوده كه از اهل زهد و تقوی و كرامت بوده و در قریه خوزان سده، بقعه معتبری داشته است. دو نفر دیگر، همسران آقا سید حسین خراسانی و میرزا محمّد حسین خراسانی بوده اند. میرزا محمّد حسین در مسجد جارچی امامت می نموده و جمعیت زیادی غالباً به نماز او حاضر می شده اند.<ref>معلم حبیب‌آبادی، مکارم‌الآثار، ج4، ص 1262.</ref>
سید یوسف خراسانی بعد از وفات پدر خود، از محلّه ی مدينة السادات بازار قاین به اصفهان آمد و در [[مدرسه شاهزاده ها|مدرسه ی شاهزاده ها]] سکونت نمود و در نها یت سختی و تنگدستی به تحصیل علوم پرداخت و سرانجام از جمله علمای معروف اصفهان گردید.


=== سیره اخلاقی ===
وی در ایام تحصیل برای مطالعه، شبها كتاب را برداشته، پای چراغ مبال می ا یستاده است. با وجود ارزانی،نان خود را از فقرای اطراف كوچه خر یداری میكرده كه خشکیده و پاره نان و ارزان بوده است. وی حکایت كرده است كه گاهی از ضعف گرسنگی و نخوردن گوشت، یقه ی قبای خود را كه بسیار چرک بوده است بو میكردم و قوّت میگرفتم.<ref>جناب، الاصفهان، نسخه خطی.</ref>
وی در ایام تحصیل برای مطالعه، شبها كتاب را برداشته، پای چراغ مبال می ا یستاده است. با وجود ارزانی،نان خود را از فقرای اطراف كوچه خر یداری میكرده كه خشکیده و پاره نان و ارزان بوده است. وی حکایت كرده است كه گاهی از ضعف گرسنگی و نخوردن گوشت، یقه ی قبای خود را كه بسیار چرک بوده است بو میكردم و قوّت میگرفتم.<ref>جناب، الاصفهان، نسخه خطی.</ref>
===شاگردان===
سیّد یوسف  علاوه بر تألیف، در امر تدریس نیز كوشا بوده و در اصفهان به تدریس فقه و اصول اشتغال داشت و شاگردانی را در این راه تربیت نمود.
1. [[سید حسن حسینی خراسانی اصفهانی|سید حسن بن سید رضا حسینی سرایانی]]: وی نسخه ای از جلد دوم كتاب « الکواكب الضیائیه » استاد را  در سال 1261 ق در قریه سراوان از توابع تون از روی نسخه مصنف استنساخ كرده است.<ref>اشکوری، فهرست نسخه های خطی كتابخانه های قائن، ص 145.</ref>
2. [[سید رحیم بن محمد شفیع حسینی تنکابنی|سید رحیم بن محمّد شفیع حسینی تنکابنی]] در « الکرام البرره »  او از شاگردان سید یوسف خراسانی معرفی شده و آمده است كه وی كتاب « الکواكب الضیائیه » را ادر محضر او آموخته است.<ref>آقا بزرگ تهرانی، الکرام‌البرره، ص 539.</ref>
===فرزندان===
به نوشته [[محمدعلی معلم حبیب‌آبادی|معلّم حبیب آبادی]] او چهار پسر و سه دختر داشته است. دختران او، يکی زوجه ميرزا محمّد علی خوزانی بوده كه از اهل زهد و تقوی و كرامت بوده و در قریه خوزان سده، بقعه معتبری داشته است. دو نفر دیگر، همسران آقا سید حسین خراسانی و میرزا [[محمدحسین بن محمداشرف خراسانی اصفهانی|محمّد حسین خراسانی]] بوده اند. میرزا محمّد حسین در مسجد جارچی امامت می نموده و جمعیت زیادی غالباً به نماز او حاضر می شده اند.<ref>معلم حبیب‌آبادی، مکارم‌الآثار، ج4، ص 1262.</ref>
== سیره اخلاقی ==


وی عالمی متین و متواضع و عاقل و با درایت بود.
وی عالمی متین و متواضع و عاقل و با درایت بود.


وقتی فتحعلیشاه به قصد سیاست اصفهان و تنبیه حاج سید محمّد باقر شفتی از طهران حركت كرده بود، حاج سید یوسف به اتفاق حاجی كلباسی، محض رعایت خاطر سید شفتی به استقبال شاه میروند. هنگام ورود شاه در نزدیکی كاشان، شاه به آنها میگوید: خون اصفهان ز یاد شده، باید آن را فصد كرد. حاج سید یوسف در جواب میگويد: طبیب حاذق اول تنقيه و تصفیه مینماید، بعد اگر لازم شد فصد میكند. اتفاقاً این كلمه مطبوع شاه میافتد و با سید رشتی ملاطفت می كند ».
وقتی فتحعلیشاه به قصد سیاست اصفهان و تنبیه حاج [[سید محمدباقر شفتی|سید محمّد باقر شفتی]] از طهران حركت كرده بود، حاج سید یوسف به اتفاق حاجی كلباسی، محض رعایت خاطر سید شفتی به استقبال شاه میروند. هنگام ورود شاه در نزدیکی كاشان، شاه به آنها میگوید: خون اصفهان ز یاد شده، باید آن را فصد كرد. حاج سید یوسف در جواب میگويد: طبیب حاذق اول تنقيه و تصفیه مینماید، بعد اگر لازم شد فصد میكند. اتفاقاً این كلمه مطبوع شاه میافتد و با سید رشتی ملاطفت می كند ».


در بیان تواضع و وارستگی وی می نویسد: <blockquote>«وقتی بچه رعیتی خاشاک كش، بارش به زمین ریخته بوده و اسباب ضبط او را نداشت و تنها ا یستاده و گریه میكرده است. سید با جمعی همراه میرسند. به همراهان خود میگوید كه با بچه رعیت مساعدت كنند. آنها میخواهند پولی به او بدهند و رد شوند. سید نظر به این كه ملتفت میشود بچه رعیت از ضبط خاشاک بیشتر خوشحال میگردد تا پول؛ خود شخصاً با دو دست خاشاكها را جمع نموده و بار میكند و به همراهان خود دستش را نشان میدهد كه چیزی از او كم نشده است.<ref>جناب، الاصفهان، نسخه خطی.</ref></blockquote>سید یوسف در غایت زهد و تقوی و قناعت به سر می برده و كراماتی از او نقل شده است. شیخ آقا بزرگ در « الکرام البررة » به يکی از كرامات او اشاره كرده و می نویسد: <blockquote>«الحاج السید يوسف بن السید محمّد الحسینی الخراسانی الاصفهانی. كان والده من العلماء فی قرية من قری گون آباد، ولمّا توفّی خلف جملة من الکتب فأخذها صاحب الترجمة الی اصفهان فی غاية الضیق والضنك والفقر، فاشتغل فی التحصیل حتّی صار من اجلّاء العلماء المعاصرین للسید حجّة الاسلام الحاج سید محمّد باقر وتوفّی قبله ودفن بتخت فولاد قرب لسان الارض..
در بیان تواضع و وارستگی وی می نویسد: <blockquote>«وقتی بچه رعیتی خاشاک كش، بارش به زمین ریخته بوده و اسباب ضبط او را نداشت و تنها ا یستاده و گریه میكرده است. سید با جمعی همراه میرسند. به همراهان خود میگوید كه با بچه رعیت مساعدت كنند. آنها میخواهند پولی به او بدهند و رد شوند. سید نظر به این كه ملتفت میشود بچه رعیت از ضبط خاشاک بیشتر خوشحال میگردد تا پول؛ خود شخصاً با دو دست خاشاكها را جمع نموده و بار میكند و به همراهان خود دستش را نشان میدهد كه چیزی از او كم نشده است.<ref>جناب، الاصفهان، نسخه خطی.</ref></blockquote>سید یوسف در غایت زهد و تقوی و قناعت به سر می برده و كراماتی از او نقل شده است. شیخ آقا بزرگ در « الکرام البررة » به يکی از كرامات او اشاره كرده و می نویسد: <blockquote>«الحاج السید يوسف بن السید محمّد الحسینی الخراسانی الاصفهانی. كان والده من العلماء فی قرية من قری گون آباد، ولمّا توفّی خلف جملة من الکتب فأخذها صاحب الترجمة الی اصفهان فی غاية الضیق والضنك والفقر، فاشتغل فی التحصیل حتّی صار من اجلّاء العلماء المعاصرین للسید حجّة الاسلام الحاج سید محمّد باقر وتوفّی قبله ودفن بتخت فولاد قرب لسان الارض..
سطر ۱۸: سطر ۳۰:
وله كرامات؛ منها: ما حدّثنی به حفیده السید محمّدتقی ابن السید محمّد رضا بن صاحبالترجمة، عن والده السید محمّد رضا المذكور، عن السید، قال ال میر عظیم: انّ قنات صالح آباد من مزارع دولت آباد بلخار من محالّ اصفهان احتاجت الی التنقیة و كانت متعلّقا بالسید الحاج سیديوسف، فاجتمعت لتنقیتها جمع كثیر من الزرّاع و المقنّیين و لم يهیأ لهم الا طعام قلیل جدّا بًحیث لا يشبع بعضهم فضلاً عن الجمیع، قال: و لمّا احضر الطعام القی السید ردائه علیه و اخرج بیده من تحت الرداء حصّة حصّة لکلّ واحد حتّی اعطی الجمیع مقداراً وافیاً فأشبعهم عن آخرهم بهذا الطعام القلیل ».<ref>آقا بزرگ تهرانی، الکرام البرره، بخش خطی.</ref></blockquote>
وله كرامات؛ منها: ما حدّثنی به حفیده السید محمّدتقی ابن السید محمّد رضا بن صاحبالترجمة، عن والده السید محمّد رضا المذكور، عن السید، قال ال میر عظیم: انّ قنات صالح آباد من مزارع دولت آباد بلخار من محالّ اصفهان احتاجت الی التنقیة و كانت متعلّقا بالسید الحاج سیديوسف، فاجتمعت لتنقیتها جمع كثیر من الزرّاع و المقنّیين و لم يهیأ لهم الا طعام قلیل جدّا بًحیث لا يشبع بعضهم فضلاً عن الجمیع، قال: و لمّا احضر الطعام القی السید ردائه علیه و اخرج بیده من تحت الرداء حصّة حصّة لکلّ واحد حتّی اعطی الجمیع مقداراً وافیاً فأشبعهم عن آخرهم بهذا الطعام القلیل ».<ref>آقا بزرگ تهرانی، الکرام البرره، بخش خطی.</ref></blockquote>


===شاگردان===
سیّد یوسف  علاوه بر تألیف، در امر تدریس نیز كوشا بوده و در اصفهان به تدریس فقه و اصول اشتغال داشت و شاگردانی را در این راه تربیت نمود.
1. [[سید حسن بن سید رضا حسینی سرایانی]]: وی نسخه ای از جلد دوم كتاب « الکواكب الضیائیه » استاد را  در سال 1261 ق در قریه سراوان از توابع تون از روی نسخه مصنف استنساخ كرده است.<ref>اشکوری، فهرست نسخه های خطی كتابخانه های قائن، ص 145.</ref>
2. [[سید رحیم بن محمد شفیع حسینی تنکابنی|سید رحیم بن محمّد شفیع حسینی تنکابنی]] در « الکرام البرره »  او از شاگردان سید یوسف خراسانی معرفی شده و آمده است كه وی كتاب « الکواكب الضیائیه » را ادر محضر او آموخته است.<ref>آقا بزرگ تهرانی، الکرام‌البرره، ص 539.</ref>
<br />
<br />


==آثار ==
==آثار==
[[پرونده:Alkavakeb.jpg|بندانگشتی|الکواکب الضیائیه]]
[[پرونده:Alkavakeb.jpg|بندانگشتی|الکواکب الضیائیه]]
سید یوسف در كنار تدریس به تألیف چند اثر در فقه و اصول نیز پرداخت. از تألیفات او كتاب « الکواكب الضیائیه »، شرحی بزرگ بر كتاب « زبدة الاصول » [[شیخ بهائی]] است و در دو مجلّد تدو ین شده است. جلد اول این كتاب در نیمه ربیع الثانی 1232 ق و جلد دوم در 20 جمادی الاول 1234 ق به پایان رسیده است.
سید یوسف در كنار تدریس به تألیف چند اثر در فقه و اصول نیز پرداخت. از تألیفات او كتاب « الکواكب الضیائیه »، شرحی بزرگ بر كتاب « زبدة الاصول » [[شیخ بهائی]] است و در دو مجلّد تدو ین شده است. جلد اول این كتاب در نیمه ربیع الثانی 1232 ق و جلد دوم در 20 جمادی الاول 1234 ق به پایان رسیده است.


[[محمدمحسن آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ]] می نویسد:<blockquote>الکواکب الضیائیة » فی شرح الزبدة البهائیة فی الاصول، للسیّد یوسف بن محمّد الحسینی الجنابذی القائنی الخراسانی الاصفهانی، نقل فیه عن صاحب « القوانین » كثيرا، وعن المدقّق الشیروانی. حکی لی حفیده السید محمّد تقی بن السیّد محمّد رضا ابن المصنف: أنه فی مجلدین، وعلی ظهره اجازة أستاذه له ؛ مجلده الأول عند الآقا نجفی التبریزی، فرغ منه منتصف جمادی الأولی 1232 بخط تلمیذ الشارح السیّد رحیم بن محمّد شفیع الحسینی التنکابنی كتبه فی 1240. <ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج 18، صص 181-180.</ref></blockquote>از این كتاب نسخه های خطی زیادی استنساخ شده كه تا كنون 17 عنوان شناسا یی شده است؛ از جمله آنها:
شیخ آقا بزرگ می نویسد:<blockquote>الکواکب الضیائیة » فی شرح الزبدة البهائیة فی الاصول، للسیّد یوسف بن محمّد الحسینی الجنابذی القائنی الخراسانی الاصفهانی، نقل فیه عن صاحب « القوانین » كثيرا، وعن المدقّق الشیروانی. حکی لی حفیده السید محمّد تقی بن السیّد محمّد رضا ابن المصنف: أنه فی مجلدین، وعلی ظهره اجازة أستاذه له ؛ مجلده الأول عند الآقا نجفی التبریزی، فرغ منه منتصف جمادی الأولی 1232 بخط تلمیذ الشارح السیّد رحیم بن محمّد شفیع الحسینی التنکابنی كتبه فی 1240. <ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج 18، صص 181-180.</ref></blockquote>از این كتاب نسخه های خطی زیادی استنساخ شده كه تا كنون 17 عنوان شناسا یی شده است؛ از جمله آنها:


1. نسخه خطی كتابخانه [[مدرسه صدر بازار اصفهان]] به خط سید محمّد تقی بن محمّد مقیم موسوی رضا توفیقی<ref>اشکوری،فهرست نسخه های خطی كتابخانه مدرسه صدر بازار، ج3، ص 603.</ref>
1. نسخه خطی كتابخانه [[مدرسه صدر بازار اصفهان]] به خط سید محمّد تقی بن محمّد مقیم موسوی رضا توفیقی<ref>اشکوری،فهرست نسخه های خطی كتابخانه مدرسه صدر بازار، ج3، ص 603.</ref>


2. نسخة خطی [[كتابخانه مدرسه معمار باشی]] تهران به خط سید حسن برزانی<ref>حکیم، فهرست نسخه های خطی کتابخانه مدرسه معمارباشی، ص 58.</ref>
2. نسخة خطی كتابخانه مدرسه معمار باشی تهران به خط سید حسن برزانی<ref>حکیم، فهرست نسخه های خطی کتابخانه مدرسه معمارباشی، ص 58.</ref>


3. نسخه خطی شماره ی 11515 [[كتابخانه مجلس شورای اسلامی]]
3. نسخه خطی شماره ی 11515 كتابخانه مجلس شورای اسلامی


4. نسخة خطی شماره774 در کتابخانه  [[سید محمدعلی روضاتی|علامه سیّد محمدعلی روضاتی]]<ref>معلم حبیب آبادی، مکارم الآثا،ر چاپ محمد علی روضاتی، ج2، ص 407.</ref>
4. نسخة خطی شماره774 در کتابخانه  [[سید محمدعلی روضاتی|علامه سیّد محمدعلی روضاتی]]<ref>معلم حبیب آبادی، مکارم الآثا،ر چاپ محمد علی روضاتی، ج2، ص 407.</ref>


==وفات==
==وفات==
این عالم جلیل در شب 24 ماه ربیع الاول 1246 ق در اثر بیماری وبا وفات یافت و در [[تخت فولاد]] در جوار قبر [[تکیه فاضل هندی|فاضل هندی]] دفن شد. عبارات عالمانه سنگ قبرش به خط ثلث در القاب وی و معرفی شخصیت علمی و روحانی او میباشد.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج2، صص 179-176.</ref>
این عالم جلیل در شب 24 ماه ربیع الاول 1246 ق در اثر بیماری وبا وفات یافت و در [[تخت فولاد]] در جوار قبر [[تکیه فاضل هندی|فاضل هندی]] دفن شد. عبارات عالمانه سنگ قبرش به خط ثلث در القاب وی و معرفی شخصیت علمی و روحانی او می باشد.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج2، صص 179-176.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
سطر ۵۴: سطر ۶۰:
[[رده:ائمه جماعت]]
[[رده:ائمه جماعت]]
[[رده:نویسندگان]]
[[رده:نویسندگان]]
[[رده:نیازمند درج تصویر]]
[[رده:نیازمند درج الگو اطلاعات عالم]]
[[رده:علمای قرن 13]]
[[رده:علمای قرن 13]]

نسخهٔ ‏۱۵ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۲۱

سید یوسف خراسانی(متوفی1246 ق) فرزند سیّد محمد حسین قائنی، در قاین متولّد شد. وی از علمای بزرگ اصفهان بود.

زندگینامه

سید یوسف خراسانی با آیات عظام: حاج سید محمّد باقر رشتی، حاج محمّد ابراهیم كلباسی و شیخ محمّد تقی نجفی رازی معاصر بود و در مسجد جارچی و مسجد حاجی رضا امامت می كرد.

تحصیلات

سید یوسف خراسانی بعد از وفات پدر خود، از محلّه ی مدينة السادات بازار قاین به اصفهان آمد و در مدرسه ی شاهزاده ها سکونت نمود و در نها یت سختی و تنگدستی به تحصیل علوم پرداخت و سرانجام از جمله علمای معروف اصفهان گردید.

وی در ایام تحصیل برای مطالعه، شبها كتاب را برداشته، پای چراغ مبال می ا یستاده است. با وجود ارزانی،نان خود را از فقرای اطراف كوچه خر یداری میكرده كه خشکیده و پاره نان و ارزان بوده است. وی حکایت كرده است كه گاهی از ضعف گرسنگی و نخوردن گوشت، یقه ی قبای خود را كه بسیار چرک بوده است بو میكردم و قوّت میگرفتم.[۱]

شاگردان

سیّد یوسف علاوه بر تألیف، در امر تدریس نیز كوشا بوده و در اصفهان به تدریس فقه و اصول اشتغال داشت و شاگردانی را در این راه تربیت نمود.

1. سید حسن بن سید رضا حسینی سرایانی: وی نسخه ای از جلد دوم كتاب « الکواكب الضیائیه » استاد را در سال 1261 ق در قریه سراوان از توابع تون از روی نسخه مصنف استنساخ كرده است.[۲]

2. سید رحیم بن محمّد شفیع حسینی تنکابنی در « الکرام البرره » او از شاگردان سید یوسف خراسانی معرفی شده و آمده است كه وی كتاب « الکواكب الضیائیه » را ادر محضر او آموخته است.[۳]

فرزندان

به نوشته معلّم حبیب آبادی او چهار پسر و سه دختر داشته است. دختران او، يکی زوجه ميرزا محمّد علی خوزانی بوده كه از اهل زهد و تقوی و كرامت بوده و در قریه خوزان سده، بقعه معتبری داشته است. دو نفر دیگر، همسران آقا سید حسین خراسانی و میرزا محمّد حسین خراسانی بوده اند. میرزا محمّد حسین در مسجد جارچی امامت می نموده و جمعیت زیادی غالباً به نماز او حاضر می شده اند.[۴]

سیره اخلاقی

وی عالمی متین و متواضع و عاقل و با درایت بود.

وقتی فتحعلیشاه به قصد سیاست اصفهان و تنبیه حاج سید محمّد باقر شفتی از طهران حركت كرده بود، حاج سید یوسف به اتفاق حاجی كلباسی، محض رعایت خاطر سید شفتی به استقبال شاه میروند. هنگام ورود شاه در نزدیکی كاشان، شاه به آنها میگوید: خون اصفهان ز یاد شده، باید آن را فصد كرد. حاج سید یوسف در جواب میگويد: طبیب حاذق اول تنقيه و تصفیه مینماید، بعد اگر لازم شد فصد میكند. اتفاقاً این كلمه مطبوع شاه میافتد و با سید رشتی ملاطفت می كند ».

در بیان تواضع و وارستگی وی می نویسد:

«وقتی بچه رعیتی خاشاک كش، بارش به زمین ریخته بوده و اسباب ضبط او را نداشت و تنها ا یستاده و گریه میكرده است. سید با جمعی همراه میرسند. به همراهان خود میگوید كه با بچه رعیت مساعدت كنند. آنها میخواهند پولی به او بدهند و رد شوند. سید نظر به این كه ملتفت میشود بچه رعیت از ضبط خاشاک بیشتر خوشحال میگردد تا پول؛ خود شخصاً با دو دست خاشاكها را جمع نموده و بار میكند و به همراهان خود دستش را نشان میدهد كه چیزی از او كم نشده است.[۵]

سید یوسف در غایت زهد و تقوی و قناعت به سر می برده و كراماتی از او نقل شده است. شیخ آقا بزرگ در « الکرام البررة » به يکی از كرامات او اشاره كرده و می نویسد:

«الحاج السید يوسف بن السید محمّد الحسینی الخراسانی الاصفهانی. كان والده من العلماء فی قرية من قری گون آباد، ولمّا توفّی خلف جملة من الکتب فأخذها صاحب الترجمة الی اصفهان فی غاية الضیق والضنك والفقر، فاشتغل فی التحصیل حتّی صار من اجلّاء العلماء المعاصرین للسید حجّة الاسلام الحاج سید محمّد باقر وتوفّی قبله ودفن بتخت فولاد قرب لسان الارض.. وله كرامات؛ منها: ما حدّثنی به حفیده السید محمّدتقی ابن السید محمّد رضا بن صاحبالترجمة، عن والده السید محمّد رضا المذكور، عن السید، قال ال میر عظیم: انّ قنات صالح آباد من مزارع دولت آباد بلخار من محالّ اصفهان احتاجت الی التنقیة و كانت متعلّقا بالسید الحاج سیديوسف، فاجتمعت لتنقیتها جمع كثیر من الزرّاع و المقنّیين و لم يهیأ لهم الا طعام قلیل جدّا بًحیث لا يشبع بعضهم فضلاً عن الجمیع، قال: و لمّا احضر الطعام القی السید ردائه علیه و اخرج بیده من تحت الرداء حصّة حصّة لکلّ واحد حتّی اعطی الجمیع مقداراً وافیاً فأشبعهم عن آخرهم بهذا الطعام القلیل ».[۶]


آثار

الکواکب الضیائیه

سید یوسف در كنار تدریس به تألیف چند اثر در فقه و اصول نیز پرداخت. از تألیفات او كتاب « الکواكب الضیائیه »، شرحی بزرگ بر كتاب « زبدة الاصول » شیخ بهائی است و در دو مجلّد تدو ین شده است. جلد اول این كتاب در نیمه ربیع الثانی 1232 ق و جلد دوم در 20 جمادی الاول 1234 ق به پایان رسیده است.

شیخ آقا بزرگ می نویسد:

الکواکب الضیائیة » فی شرح الزبدة البهائیة فی الاصول، للسیّد یوسف بن محمّد الحسینی الجنابذی القائنی الخراسانی الاصفهانی، نقل فیه عن صاحب « القوانین » كثيرا، وعن المدقّق الشیروانی. حکی لی حفیده السید محمّد تقی بن السیّد محمّد رضا ابن المصنف: أنه فی مجلدین، وعلی ظهره اجازة أستاذه له ؛ مجلده الأول عند الآقا نجفی التبریزی، فرغ منه منتصف جمادی الأولی 1232 بخط تلمیذ الشارح السیّد رحیم بن محمّد شفیع الحسینی التنکابنی كتبه فی 1240. [۷]

از این كتاب نسخه های خطی زیادی استنساخ شده كه تا كنون 17 عنوان شناسا یی شده است؛ از جمله آنها:

1. نسخه خطی كتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان به خط سید محمّد تقی بن محمّد مقیم موسوی رضا توفیقی[۸]

2. نسخة خطی كتابخانه مدرسه معمار باشی تهران به خط سید حسن برزانی[۹]

3. نسخه خطی شماره ی 11515 كتابخانه مجلس شورای اسلامی

4. نسخة خطی شماره774 در کتابخانه علامه سیّد محمدعلی روضاتی[۱۰]

وفات

این عالم جلیل در شب 24 ماه ربیع الاول 1246 ق در اثر بیماری وبا وفات یافت و در تخت فولاد در جوار قبر فاضل هندی دفن شد. عبارات عالمانه سنگ قبرش به خط ثلث در القاب وی و معرفی شخصیت علمی و روحانی او می باشد.[۱۱]

پانویس

  1. جناب، الاصفهان، نسخه خطی.
  2. اشکوری، فهرست نسخه های خطی كتابخانه های قائن، ص 145.
  3. آقا بزرگ تهرانی، الکرام‌البرره، ص 539.
  4. معلم حبیب‌آبادی، مکارم‌الآثار، ج4، ص 1262.
  5. جناب، الاصفهان، نسخه خطی.
  6. آقا بزرگ تهرانی، الکرام البرره، بخش خطی.
  7. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج 18، صص 181-180.
  8. اشکوری،فهرست نسخه های خطی كتابخانه مدرسه صدر بازار، ج3، ص 603.
  9. حکیم، فهرست نسخه های خطی کتابخانه مدرسه معمارباشی، ص 58.
  10. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثا،ر چاپ محمد علی روضاتی، ج2، ص 407.
  11. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج2، صص 179-176.

منبع

  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج2، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.