این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «سید حسین طباطبایی بروجردی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(افزودن رده، ویرایش متن و پانویس، افرودن لینک)
سطر ۱: سطر ۱:
'''سید حسین طباطبایی ‌بروجردی''' (۱۲۹۲-۱۳۸۰ق/۱۲۵۴-۱۳۴۰ش)، معروف به  آیت الله بروجردی از مراجع تقلید جهان تشیع و زعیم حوزه علمیه قم در قرن چهاردهم هجری قمری بود.آیت الله بروجردی علوم دینی را در اصفهان و نجف نزد اساتید بزرگی چون میرزا ابوالمعالی کلباسی، سید محمدتقی مدرس، [[سید محمدباقر درچه‌ای]]، [[جهانگیر خان قشقایی|جهانگیرخان قشقایی]]، [[محمد کاشی|آخوند کاشی]]، آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و سید کاظم یزدی فرا گرفت و به درجه اجتهاد رسید. ایشان بعد از حدود نه سال تحصیل در نجف سی و سه سال در بروجرد سکونت گزید. آیت الله بروجردی با دعوت‌ مصرانه علمای قم، تجّار و متدّینین قم و تهران، به قم مهاجرت کرده و بعد از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی مرجعیت دینی شیعیان را برعهده گرفت و در دهه ۱۳۳۰ش مرجع عام شیعیان محسوب می‌شد.
'''سید حسین طباطبایی ‌بروجردی''' (۱۲۹۲-۱۳۸۰ق/۱۲۵۴-۱۳۴۰ش)، معروف به  آیت الله بروجردی از مراجع تقلید جهان تشیع و زعیم حوزه علمیه قم در قرن چهاردهم هجری قمری بود.  
 
<br />
[[پرونده:BorujerdiHossein.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:BorujerdiHossein.jpg|بندانگشتی]]
<br />
==زندگی‌نامه==


==زندگینامه==
===ولادت===
سید حسین طباطبایی بروجردی در یکی از روز‌های آخر ماه صفر ۱۲۹۲ق در خانه‌ای از خاندان طباطبایی در شهر بروجرد به دنیا آمد. در خانه او را حسین آقا صدا می‌کردند و از همان اوان کودکی مورد علاقه‌ پدرش سید علی بود و در سایه توجهات ایشان رشد کرد.
سید حسین طباطبایی بروجردی در یکی از روز‌های آخر ماه صفر ۱۲۹۲ق در خانه‌ای از خاندان طباطبایی در شهر بروجرد به دنیا آمد.<ref>رازی، آثار الحجة، ج 2، ص 10؛ دوانی ، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ص 93.</ref> در خانه او را حسین آقا صدا می‌کردند و از همان اوان کودکی مورد علاقه‌ پدرش سید علی بود و در سایه توجهات ایشان رشد کرد. سیّد علی ،  که خود از علوم دینی بهره برده بود و با زراعت روزگار می گذرانید، فرزندش را به تحصیل علوم دینی گماشت.<ref>علوی طباطبائی ، شرح حال آیت الله العظمی بروجردی، ص704.</ref> 
نسبتش، با سی واسطه، به امام مجتبی (علیه‌السلام) می‌رسد.
از خانواده وی چهره‌های برجسته دیگری چون سیّد مهدی بحرالعلوم (متوفی ۱۲۱۲) نیز برخاسته‌اند.  


جدّ پنجم او، سیّد محمد طباطبائی از دانشمندان دینی و خواهرزاده علاّمه محمدباقر مجلسی بود که در نجف می‌زیست و در یکی از سفرهای خود به زادگاهش اصفهان، به خواهش مردم بروجرد، مدتی در آن شهر اقامت کرد و مؤسس یکی از مهم‌ترین خاندان‌های علمی شیعه شد، و آرامگاه او در بروجرد معروف است. <sup>[۴]</sup>
===خاندان===
نسبت سید حسین، با سی واسطه، به امام مجتبی (علیه‌السلام) می‌رسد. از خانواده وی چهره‌های برجسته دیگری چون سیّد مهدی بحرالعلوم (متوفی 1212) نیز برخاسته‌اند.<ref>رازی ، آثارالحجة، ج 2، ص 9.</ref> جدّ پنجم او، سیّد محمد طباطبائی از دانشمندان دینی و خواهرزاده علاّمه [[محمدباقر مجلسی]] بود که در نجف می‌زیست و در یکی از سفرهای خود به زادگاهش اصفهان، به خواهش مردم بروجرد، مدتی در آن شهر اقامت کرد و مؤسس یکی از مهم‌ترین خاندان‌های علمی شیعه شد، و آرامگاه او در بروجرد معروف است.<ref>دوانی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ج۱، ص۸۲.</ref>  


==='''ازدواج'''===
آیت الله بروجردی از همسر نخست خود، دو پسر و سه دختر داشت که همه‏ در کودکی وفات کردند؛ جز یکی از دختران، به نام آغا نازنین که دو سال پس از ازدواج با عموزاده خود به نام بهاء الدین طباطبائی، هنگام زایمان، درگذشت.  
آیت الله بروجردی از همسر نخست خود، دو پسر و سه دختر داشت که همه‏ در کودکی وفات کردند؛ جز یکی از دختران، به نام آغا نازنین که دو سال پس از ازدواج با عموزاده خود به نام بهاء الدین طباطبائی، هنگام زایمان، درگذشت.


ازدواج دوم ایشان با دختر حاج محمد جعفر روغنی اصفهانی بود که نتیجه این ازدواج دو دختر و دو پسر است.
ازدواج دوم ایشان با دختر حاج محمد جعفر روغنی اصفهانی بود که نتیجه این ازدواج دو دختر و دو پسر است.
سطر ۱۷: سطر ۱۷:
همسر سوم آیت الله بروجردی نیز دختر سید عبدالواحد طباطبایی عموزاده ایشان بود.
همسر سوم آیت الله بروجردی نیز دختر سید عبدالواحد طباطبایی عموزاده ایشان بود.


===='''فرزندان'''====
====فرزندان====


*سید محمدحسن طباطبائی بروجردی در سال ۱۳۰۴ش در بروجرد متولد شد. نوشتن اکثر امور استفتائی آیت­ الله بروجردی به عهده ایشان بود. وی در سال ۱۳۵۶ش در شهر قم دار فانی را وداع گفت.
*سید محمدحسن طباطبائی بروجردی در سال ۱۳۰۴ش در بروجرد متولد شد. نوشتن اکثر امور استفتائی آیت­ الله بروجردی به عهده ایشان بود. وی در سال ۱۳۵۶ش در شهر قم دار فانی را وداع گفت.
سطر ۲۴: سطر ۲۴:
*آغا سکینه احمدی، دختر دوم ایشان است و در سال ۱۳۱۲ش به دنیا آمد. او همسر سید محمدحسین علوی طباطبایی بروجردی بود.
*آغا سکینه احمدی، دختر دوم ایشان است و در سال ۱۳۱۲ش به دنیا آمد. او همسر سید محمدحسین علوی طباطبایی بروجردی بود.


====='''وفات'''=====
===تحصیلات===
آیت الله سید حسین بروجردی در ۱۳ شوال ۱۳۸۰ق برابر با ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ش، از دنیا رفت و پیکر ایشان تشییع و سپس با نظر آیت ­الله بهبهانی، محمدحسن طباطبائی بروجردی (فرزند آیت الله بروجردی)، بر جنازه پدرش نماز خواند و در مسجد اعظم به خاک سپرده شد.
سید حسین در هفت سالگی به مکتب خانه رفت و تحصیلات مقدماتی شامل صرف و نحو، منطق، معانی و بیان، بدیع‌، فقه و اصول را نزد پدرش و اساتید دیگر فراگرفت.<ref>رازی ، ج 2، ص 10؛ دوانی ، ص 94.</ref> او در سال ۱۳۱۰ در سن ۱۸ سالگی رهسپار اصفهان و [[حوزه علمیه صدر بازار اصفهان|مدرسه صدر]] شدند. ایشان در اصفهان به تحصیل رجال ، فقه ، اصول ، فلسفه و ریاضیات پرداخت و در فقه و اصول صاحبنظر و دارای مبنا شد؛همچنین حوزه درسی تشکیل داد و شاگردانی تربیت کرد.
در پی درگذشت آیت الله بروجردی، سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی ابراز همدردی کردند. کشورهای شوروی، آمریکا و انگلیس پرچم­‌های سفارتخانه­‌ها و کنسول­گری‌های خود را در ایران به نشانه احترام به صورت نیمه افراشته نگه داشتند.


==حیات علمی==
وی این دوران را یکی از لذت‌بخش‌ترین ایام زندگی خود می‌دانستند. سید حسین در ۲۲ سالگی ازدواج کرد،<ref>دوانی، زندگی‌نامه آیت الله بروجردی، صص۵۳ـ۵۲.</ref>  دو یا سه ماه در زادگاهش ماند و سپس با خانواده سمت اصفهان رهسپار شد.<ref>علوی، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، ص۲۷.</ref> او در ۲۷ سالگی از بروجرد به نجف رفت و از محضر اساتید آنجا بهره برد.
پدر سید حسین در تعلیم و تربیت او تلاش فراوان می‌کرد و در هفت سالگی او را به مکتب فرستاد. وی کتاب جامع‌ ‌المقدمات و نیمی از کتاب سید علی را که مشتمل بر صرف و نحو و منطق است را به خوبی آموخت. به طوری‌که هوش و ذکاوت ایشان زبان‌زد خاص و عام شده بود. وقتی پدرش متوجه پیشرفت سریع او شد، او را از مکتب‌خانه به مدرسه نوربخش که از بنا‌های جد مادری فرزندش بود، فرستاد و اتاقی را به ایشان اختصاص داد و همان معلم دلسوز مکتب‌خانه را به مدرسه آورد تا صرف و نحو، منطق، معانی و بیان، بدیع‌، فقه و اصول را نزد پدرش و اساتید دیگر فرا گیرد.


سیّد علی، پدر بروجردی که خود از علوم دینی بهره برده بود و با زراعت روزگار می‌گذرانید، فرزندش را به تحصیل علوم دینی گماشت.
===اساتید===
ایشان در اصفهان در محضر اساتید بزرگی چون:


===تحصیل در اصفهان===
#[[ابوالمعالی کلباسی|میرزا ابوالمعالی کلباسی]]
آیت‌الله بروجردی پس از تحصیلات مقدماتی در بروجرد، در ۱۳۱۰ در سن ۱۸ سالگی رهسپار اصفهان و [[حوزه علمیه صدر بازار اصفهان|مدرسه صدر]] شدند.
#[[محمدتقی مدرس میرمحمدصادقی|سید محمدتقی مدرس]]
آقا نوح‌الدین، پسر عموی سید حسین، در مدرسه صدر روزگار می‌گذراند، دانشجوی سخت‌کوش بروجرد یکسره نزد پسر عمویش شتافت و در حجره او اقامت گزید، رابطه پسر عموهای بروجردی بسیار نیک بود. آقا نوح‌الدین در روزهای آغازین به سید حسین گفت: اگر می‌خواهی در دانش‌اندوزی و تدریس کامروا شوی باید در محافل علمی سخن بگویی و در درس اشکال کنی وگرنه تا پایان عمر چون من گمنام می‌مانی.
#[[سید محمدباقر درچه‌ای]]
<sup>[۱۳]</sup> 
#[[جهانگیر خان قشقایی|جهانگیرخان قشقایی]]
ایشان این دوران را یکی از لذت‌بخش‌ترین ایام زندگی خود می‌دانستند. از جمله می‌فرمودند: «از روزهای اولی که به اصفهان وارد شدم به حوزه درس مرحوم درچه‌ای رفتم و این مرد عالی‌قدر با آن فضایل علمی و ملکات اخلاقی به قدری به من اظهار مهر کرد که حدی نداشت».
#[[محمد کاشی|ملا محمد کاشانی]] معروف به آخوند کاشی<ref>دوانی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ج۱، ص۹۹؛ رازی،  آثار الحجة، ج۲، ص 10.</ref>
سید حسین مدت چهار سال در محضر اساتید بزرگی چون میرزا ابوالمعالی کلباسی، سید محمدتقی مدرس، سید محمدباقر درچه‌ای، جهانگیرخان قشقایی و ملا محمد کاشانی معروف به آخوند کاشی به تکمیل‌ اندوخته‌ علمی خود همت گماردند، و به تحصیل رجال، فقه، اصول، فلسفه و ریاضیات پرداخت و در فقه و اصول صاحب‌نظر و دارای مبنا شد، همچنین حوزه درسی تشکیل داد و شاگردانی تربیت کرد.


<sup>[۱۵]</sup> 
اساتید او در نجف عبارتند از:  
سید حسین بروجردی در بامداد یکی از روزهای ربیع الاول ۱۳۱۴ در برابر حجره‌اش نشسته بود که پیکی، نامه پدر را به وی سپرد. نامه پدر، او را به وطن فراخوانده بود. سید حسین با این اندیشه که شاید پدر می‌خواهد او را به نجف گسیل دارد به زادگاهش برگشت، ولی پدر اندیشه‌ای دیگر در سر داشت. که البته با ناراحتی سید حسین مواجه می‌شود که به پدر می‌گوید: «پدر من با خاطر آسوده و جدیت بسیار سرگرم کسب علم بودم، ولی اکنون بیم دارم که تاهل میان من و مقصدی که در پیش گرفته‌ام حائل شود.»
<sup>[۱۶]</sup> 
پدر با پای فشاری بر خواسته خویش مقدمات ازدواج فرزند را فراهم آورد. بدین‌ترتیب او در ۲۲ سالگی ازدواج کرد،
<sup>[۱۷]</sup> 
دو یا سه ماه در زادگاهش ماند و سپس با خانواده سمت اصفهان رهسپار شد.
<sup>[۱۸]</sup> 


#آخوند خراسانی
#سید کاظم یزدی
#[[شیخ الشریعه اصفهانی|شریعت اصفهانی]]


===تحصیل در نجف===
اجازه نامه اجتهاد از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و سید ابوالقاسم دهکردی.
سید حسین بروجردی در  ۲۷ سالگی از بروجرد به نجف رفت و در درس آخوند خراسانی شرکت  و نه سال از محضر درس ایشان استفاده کرد. دیگر اساتید ایشان در نجف سید کاظم یزدی و شریعت اصفهانی بودند.
 
در سال ۱۳۴۵ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیت الله بروجردی رسید، ایشان در اعتراض به این رفتار، قصد مسافرت به عتبات کرد؛ ولی فرماندار بروجرد مسئول اداره ثبت احوال را برکنار کرد. گرچه بعد از چند ماه بر اثر اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف ساکن گردید.<sup>[''نیازمند منبع'']</sup>
 
در جریان تحصن علما در قم علیه اعمال رضاشاه پهلوی، علمای نجف تصمیم گرفتند اعتراض خود را به گوش رضاشاه برسانند، بنابراین آیت الله بروجردی و شیخ احمد شاهرودی را به نماینده خود انتخاب کردند تا با علمای قم دیدار کنند؛ اما ماموران شاه این دو را در قصر شیرین دستگیر کرده و به تهران منتقل کردند. وقتی رضاشاه به دیدار آیت الله بروجردی آمد، وی بعد از نصیحت شاه اعلام کرد قصد سفر به مشهد را دارد.
 
 
===اقامت در مشهد===
ایشان بعد از ماجرای دستگیری در قصر شیرین و انتقال به تهران، مستقیماً از تهران به سوی مشهد حرکت کرد و مدت ۸ماه در مشهد اقامت داشت. به درخواست آیت الله محمد کفائی (فرزند آخوند خراسانی) و آیت الله سید حسین طباطبایی قمی، شب‌ها در مسجد گوهرشاد، نماز جماعت اقامه می‌کرد.<sup>[''نیازمند منبع'']</sup>
 
آیت الله بروجردی بعد از ۸ ماه تصمیم گرفت به بروجرد برگردد که در راه بازگشت در قم توقف کرد و شیخ عبدالکریم حائری، از ایشان خواست در قم بماند و تدریس کند.<sup>[''نیازمند منبع'']</sup>
 
 
===بازگشت به بروجرد===
اصرار طبقات مختلف بروجرد و درخواست‌­های مکرر از آیت الله بروجردی برای بازگشت به بروجرد، باعث شد ایشان تصمیم به بازگشت بگیرد.
 
سید حسین بروجردی در سال ۱۳۶۴ق برای معالجه از بروجرد به تهران آمد. در این هنگام چند نفر از فقهای سرشناس حوزه علمیه قم خصوصا امام خمینی از آیت­ الله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت شیعه و مدیریت حوزه دعوت کردند.
 
 
===اقامت در قم===
سرانجام ایشان در ۲۶ صفر ۱۳۶۴ق وارد قم شده و برخی علماء از جمله امام خمینی، سید محمد محقق داماد و مرتضی حائری برای نشان دادن اهمیت دروس ایشان و تشویق فضلا به حضور درآن دروس، همراه با شاگردان خود در مجالس درس ایشان حضور می­ یافتند.


همچنین سید صدرالدین صدر که در صحن حرم حضرت معصومه(س) اقامه نماز جماعت می­ کرد، جایگاه نماز خود را به آیت الله بروجردی واگذار کرد. سید محمد حجت، جایگاه تدریس خود را در اختیار وی قرار داد. سید محمد تقی خوانساری نیز برای احترام در درس ایشان شرکت می‌کرد.
اجازه نامه روایی از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی،  شیخ [[محمدتقی آقانجفی اصفهانی|محمد تقی اصفهانی]] معروف به آقا نجفی اصفهانی، سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی، آقابزرگ تهرانی و علم­ الهدی ملایری.


با توجه به درخواستهای مکرّر پدر، به قصد آنکه دوباره به نجف باز گردد، راهی بروجرد شد؛ اما در 1329، مرگ پدر از یک سو و رحلت استادش ، آخوند خراسانی ـ که در تشویق و تکریم بروجردی می کوشید ـ از سوی دیگر، و نیز درخواست مردم ، سبب شد که وی در بروجرد به عنوان رهبر دینی بماند.<ref>دوانی ، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ص 101؛ علوی طباطبائی ، شرح‌حال آیت الله العظمی بروجردی، صص 710ـ711.</ref>


==آثار علمی==
آیت الله بروجردی در 1345 راهی عراق و از آنجا عازم حج شد و هنگام بازگشت ، هشت ماه در نجف توقف کرد. موقع ورود به ایران ، مأموران دولت وقت که از ملاقات او با علمای نجف بدگمان شده بودند، وی را بازداشت و به تهران منتقل کردند؛ اما آیت الله بروجردی پس از مدّتی آزاد شد،<ref>علوی ، «آیة الله بروجردی در بروجرد»، صص336-333.</ref>  و به مشهد رفت و سیزده ماه (یا هشت ماه ) در آنجا توقف کرد. در مراجعت از مشهد، به اصرار آیت الله حائری یزدی - مؤسس حوزه علمیة قم - مدت کمی در قم اقامت کرد،<ref>دوانی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ص 104.</ref> ولی به دلیل درخواستهای مکرّر مردم بروجرد یا به عللی دیگر، قم را به سوی بروجرد ترک گفت  وی به هنگام اقامت در بروجرد، یکی از مراجع تقلید محبوب و مورد احترام در غرب ایران بود و تا 1323 ش ، در بروجرد به فعالیتهای علمی و اجتماعی اشتغال داشت  در همین سال ، بر اثر بیماری شدید، به بیمارستان فیروزآبادی تهران انتقال یافت.<ref>علوی ،«آیة الله بروجردی در بروجرد»، صص 337ـ338.</ref>  در این هنگام حوزه علمیة قم را سیّد صدرالدین صدر، سیّد محمدحجت کوه کمری و سید محمدتقی خوانساری ، اداره می کردند. آیت الله بروجردی با تقدّم سنی و جایگاه والای علمی و اعتبار و نفوذی که داشت ، می توانست حوزه علمیة قم را، که بر اثر فشارهای حکومت خصوصاً پس از فوت آیت الله حائری شدیداً تضعیف شده بود، سر و سامانی دوباره ببخشد؛ از این رو در آذر 1323 در پی درخواست جدّی بزرگان حوزه ، تجّار و متدّینین قم و تهران ، با تکریم و احترام کم نظیری در قم اقامت گزید.<ref>سلطانی طباطبائی ، «مصاحبه با آیة الله سیدمحمد باقر سلطانی طباطبائی »، ص 43؛ مبرقعی، مبرقعی ، «مصاحبه با آیة الله سید مرتضی مبرقعی (فقیه )»، ص 71؛ احمدی ، احمدی ، «مصاحبه با آیة الله سید جعفر احمدی »، ص 80؛ فاضل لنکرانی ، فاضل لنکرانی ، «مصاحبه با آیة الله محمد فاضل لنکرانی »، ص 139؛ سبحانی ، سبحانی ، «مصاحبه با آیة الله جعفر سبحانی » ، ص 182.</ref>
مجموعه تألیفات آیت‌الله بروجردی در دو بخش به زبان عربی و فارسی به بیش از بیست جلد می‌رسد و در چهار رشته رجال، حدیث، فقه و اصول فقه بوده و در فلسفه، منطق، عقائد و شعر هم، آثاری به وی نسبت داده شده است. مشهورترین اثر او جامع الاحادیث است که با نظارت آیت‌الله بروجردی و همکاری بیست تن از شاگردان او نگارش یافته است. فیش‌برداری کتاب پس از هفت سال به پایان رسید و اسماعیل معزی ملایری، علی‌پناه اشتهاردی و محمد واعظ‌زاده خراسانی آن را بازبینی کردند. باب‌بندی کتاب هم توسط اسماعیل معزی ملایری صورت گرفت.


===مرجعیت===
پس از وفات آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سیدّ ابوالحسن اصفهانی]](1325 ش ) و آیت الله حاج آقا حسین قمی (1326 ش ) در نجف، آیت الله بروجردی ، تا زمان وفاتش، از بزرگترین مراجع تقلید در جهان تشیع بود (علوی طباطبائی ، ص 713). نفوذ کم نظیر او در دوران مرجعیّت به گونه ای بود که دولت حاکم سعی می کرد با مخالفت وی روبرو نشود.


==شاگردان==
===شاگردان===
برخی شاگردان آیت الله سید حسین بروجردی عبارتند از:
برخی شاگردان آیت الله سید حسین بروجردی عبارتند از:
 
{{چندستونه|2}}
#امام خمینی
#امام خمینی
#سید محمد رضا گلپایگانی
#سید محمد رضا گلپایگانی
#سید رضا بهاءالدینی
#سید رضا بهاءالدینی
#مرتضی مطهری
#مرتضی مطهری
#سید محمد حسینی بهشتی
#[[شهید سید محمد بهشتی|سید محمد حسینی بهشتی]]
#حسینعلی منتظری
#حسینعلی منتظری
#نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی
#نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی<ref>فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۱۷.</ref>
#سید علی حسینی سیستانی
#سید علی حسینی سیستانی
#علی صافی گلپایگانی
#علی صافی گلپایگانی
#لطف الله صافی گلپایگانی
#[[لطف الله صافی گلپایگانی]]
#محمد فاضل لنکرانی
#محمد فاضل لنکرانی
#ناصر مکارم شیرازی
#ناصر مکارم شیرازی
سطر ۹۸: سطر ۷۴:
#سید موسی شبیری زنجانی
#سید موسی شبیری زنجانی
#جعفر سبحانی
#جعفر سبحانی
#غلامرضا رضوانی
#غلامرضا رضوانی<ref>«زندگینامه: غلامرضا رضوانی خمینی (۱۳۰۹ - ۱۳۹۲)»، سایت همشهری آنلاین.</ref>
#اکبر هاشمی رفسنجانی
#اکبر هاشمی رفسنجانی
#سید محمدعلی روضاتی
#[[سید محمدعلی روضاتی]]<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج۴، ص۸۶۰و۸۶۱.</ref>
#محمدصادق حائری شیرازی
#محمدصادق حائری شیرازی
{{پایان چندستونه}}
<br />


==جایگاه==


==مرجعیت==
===جایگاه علمی===
اگر چه بسیاری از مردم و عده­‌ای از بزرگان، در مدتی که آیت الله بروجردی در بروجرد بود، او را به عنوان مرجع تقلید خویش برگزیده بودند، دوره نخست مرجعیت ایشان به طور رسمی، با انتشار رساله عملیه آغاز شد. مراجع محلی که با آیت الله بروجردی آشنایی داشتند، مقلدان خود را به او ارجاع می­‌دادند.<sup>[''نیازمند منبع'']</sup>
سهم آیت الله بروجردی در پیشبرد علوم دینی بسیار چشمگیر است. بسیاری از صاحبنظران وی را مبتکر روش جدیدی در علم رجال می دانند. با این روش ، که از راه بررسی مستقل سند احادیث انجام می شود، فاصله زمانی سلسلة راویان ، تعداد روایات هر راوی ، جایگاه علمی و حدیثی او، میزان وثاقت ، استادان و شاگردان وی ، تعیین ، و در نتیجه تقسیم احادیث به مُرسَل و مُسنَد آسان می شود و ضمناً به تشخیص و تفکیک اسامیِ مشابه در سلسلة راویان در حدیث و کشف هرگونه تصحیف و تحریف و حذف واسطه ها در این زمینه کمک می کند. وی در فقه و اصول نیز روشی خاص داشت ؛ او آگاهی از فتاوای فقهای اولیة مذاهب اسلامی و نظریات عالمان اهل سنت را در فهم معانی روایات و احادیث شیعی مؤثر می دانست. روش فقهی و حدیثی او نیز، بر روشهای درسی حوزه نجف تأثیر گذاشت.<ref>روحانی ، «مصاحبه با استاد آیت الله حاج سیدمهدی روحانی »، صص19 و20؛ فاضل ، «مصاحبه با استاد آیت الله حاج شیخ محمد فاضل »،ص 18؛ سبحانی ، «مصاحبه با آیة الله جعفر سبحانی » ،صص 177ـ 180؛ سلطانی طباطبائی ، «مصاحبه با آیة الله سیدمحمد باقر سلطانی طباطبائی »، صص 41ـ42؛ صافی گلپایگانی ، «مصاحبه با آیة الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی »، صص 119ـ121؛ علوی ، «آیة الله بروجردی در بروجرد»، صص 321ـ 327؛ فاضل لنکرانی ، «مصاحبه با آیة الله محمد فاضل لنکرانی »،صص 144ـ146؛ واعظ زاده خراسانی ، «مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی »، صص 214ـ219.</ref>


یک سال پس از اقامت آیت­ الله بروجردی در قم و بعد از ارتحال آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، اکثر مقلدان ایشان به آیت ­الله بروجردی رجوع کردند و بعد از رحلت آیت­ الله سید حسین طباطبائی قمی، آیت الله بروجردی، شهرت وی بیشتر شد.
===جایگاه اجتماعی===
در زمان مرجعیت بروجردی ، اقدامات مذهبی و اجتماعی فراوانی صورت گرفت ، از جمله<span> </span>: ساختن یا بازسازی چندین کتابخانه ، بیمارستان ، مسجد، مدرسه و مدرسه علمیّه در نواحی مختلف ایران و سایر کشورها، از جمله در عراق و آلمان؛ انتشار برخی کتابهای دینی خصوصاً آثار مهم عالمان پیشین و کتابهای زیادی به زبان ساده برای تبلیغ مسائل مذهبی ؛ تأسیس دو نشریه ماهانه و سالانه دینی به ابتکار عدّه ای از مدرسان حوزه و با تأیید آیت الله بروجردی ؛ اعزام هیئتهای دینی به اروپا، ایالات متحده ، پاکستان ، عربستان سعودی و افریقا. همچنین حوزه علمیة قم، که در ایام مرجعیت آیت الله حائری صرفاً تالی مناسبی برای حوزه نجف به شمار می رفت، در زمان مرجعیت آیت الله بروجردی به صورت مهمترین مرکز روحانی و دینی جهان تشیع درآمد؛ و در سایه همین مرکزیت بود که این حوزه وسعت یافت و بسیاری از طلاب و علمای شیعه به آن جذب شدند، و شمار آنان از پنج هزار تن گذشت و حوزه نجف برای نخستین بار، از کمکهای مالی حوزه قم استفاده کرد.


بروجردی با سازماندهی کارهای حوزه، برگزاری جلسات امتحانی طلاّ ب ، تشویق طلاب درسخوان ، توصیه نگارش کتابهای ساده و درست دینی ، تلاش برای حفظ حیثیت روحانیان در قم و در سایر شهرها، در گرایش نسل جوان به علوم دینی سهم جدّی داشت.<ref>علوی طباطبائی ، «شرح حال آیت الله العظمی بروجردی »،  صص 722ـ720.</ref> او با احاطه کم نظیر بر علوم مختلف اسلامی و آگاهی از دانشهایی مثل نجوم و تاریخ ، و مطالعة کتابهای غیر دینی و اطلاع از روند علمی و فرهنگی جهان ، به زدودن پیرایه هایی که بر دین افزوده شده بود، همت گماشت . او در اعزام مبلغان مذهبی به داخل و خارج ، همه نکات لازم را رعایت می کرد و از این رو از عوامل مؤثر علاقه مندی افراد به علوم دینی و روحانیت و نیز نفی تبلیغات ضد مذهبی بود که با سرعت و وسعت در آن روزگار انجام می گرفت.


==اجازات==
===جایگاه سیاسی===
اجازه نامه اجتهاد از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و سید ابوالقاسم دهکردی.
با وجود ارتباط نزدیک بروجردی و آخوند خراسانی ، هنوز نشانه ای از مداخلة او در انقلاب مشروطیت به دست نیامده است . گویا بر اثر خاطرات ناگواری که از برخی رویدادهای مشروطیت داشت ، از دخالت مستقیم در اموری که به تعبیر خودش «آغاز و پایان آن روشن نبود»، پرهیز می کرد.<ref>سلطانی طباطبائی ، «مصاحبه با آیة الله سیدمحمد باقر سلطانی طباطبائی »، ص 36؛ دوانی ، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی ، ص 352.</ref> با اینهمه در برابر کارهای ضدّ دینی حکومت شاه سکوت نمی کرد، از همراهی با حرکتهای سیاسی ـ دینی در صورت لزوم دریغ نمی ورزید و از نفوذ دینی و اجتماعی خود بهره می جُست . برخی از فعالیتهای سیاسی وی عبارت است از: تهدید به خروج از بروجرد در اعتراض به فعالیت فرقة ضالّه؛<ref>علوی، «آیة الله بروجردی در بروجرد»،  ص 328.</ref> دفاع صریح و اظهار همراهی با آیت اللّه قمی بعد از شهریور 1320؛<ref>سلطانی طباطبائی ، «مصاحبه با آیة الله سیدمحمد باقر سلطانی طباطبائی » ، ص 54؛ صافی گلپایگانی ، «مصاحبه با آیة الله شیخ علی صافی گلپایگانی »،  ، ص 116.</ref> پیشگیری جدّی از حضور افراد ناباب و ضدّ دین در دستگاه اداری کشور ؛<ref>دوانی ، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ص 359ـ360؛  واعظ زاده خراسانی ، «مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی »، ص 231.</ref> مخالفت قاطع با تغییر خطّ؛<ref>فاضل لنکرانی ، «مصاحبه با آیة الله محمد فاضل لنکرانی »، صص 153ـ154.</ref> مخالفت جدی با برخی اقدامات دولت که بعدها شاه در اشاره به همین مخالفت ، او را «مقام غیرمسئولِ» مانع اجرای برنامه های خود معرفی می کرد؛<ref>سلطانی طباطبائی ، «مصاحبه با آیة الله سیدمحمد باقر سلطانی طباطبائی»، ص 50.</ref> تلاش برای رهانیدن آیت الله کاشانی از محاکمه در دادگاههای دوران پهلوی؛<ref>فاضل لنکرانی ، «مصاحبه با آیة الله محمد فاضل لنکرانی »، ص 155.</ref> مخالفت با پیشنهاد نیابت سلطنت خواهر شاه؛ کمکِ مالی پنهانی به گروه فداییان اسلام؛<ref>بُدَلا، «مصاحبه با حجة الاسلام و المسلمین سید حسین بدلا»، ص 98.</ref> حمایت از دولت دکتر مصدق و صدور بیانیه در اعتراض به اشغال فلسطین.<ref>واعظ زاده خراسانی ، «مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی »، ، صص 226 و 238.</ref>
 
اجازه نامه روایی از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی،  شیخ محمد تقی اصفهانی معروف به آقا نجفی اصفهانی، سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی، آقابزرگ تهرانی و علم­ الهدی ملایری.
 
 
==روش تدریس==
روش ایشان در تدریس علم اصول، ساده ­گویی و کوتاه کردن مطالب و اجتناب از مباحث زائد بود.
 
ایشان همچون علمای سلف مثل شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ طبرسی و علامه بحرالعلوم، در علوم اسلامی دارای جامعیت بود. در فقه شیوه ­ای استنباطی را به کار برد. علاوه بر این، به تتبع و جستجو در اقوال پیشینیان و نظریات قدما در فقه (چه شیعه و چه سنی) می­ پرداخت.
 
او در علم رجال روشی منحصر به فرد و ابتکاری داشت. سندهای احادیث کتاب کافی، تهذیب، استبصار و... را از متون آنها جدا کرده و با دقت مطالعه می‌کرد و این کار دست آوردهای ارزشمندی نصیب محققان می‌کرد.
 


==ویژگی­‌های اخلاقی==
آیت الله بروجردی بر آن بود که مناسبات شیعه و سنی را بهبود بخشد و به همین دلیل ، با «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه » همکاری نزدیک داشت . او با شیوخ دانشگاه الازهر ـ شیخ عبدالمجید سلیم و محمود شلتوت ـ مکاتبه می کرد<ref>مکارم شیرازی ، «مزایا و خصایص اخلاقی آیة الله بروجردی »، صص 269ـ273.</ref>  و درپی همین مناسبات بود که فتوای مشهور شیخ شلتوت مبنی بر شناسایی فقه مذهبِ جعفری به عنوان یکی از مذاهب اسلام و در ردیف مذاهب چهارگانه اهل سنت صادر شد و برخی از منابع مهم فقهی و تفسیری شیعه در مصر به چاپ رسید.


*'''اخلاص:''' او خدا را با تمام وجود باور کرده بود، هر وقت سخن از خدمات ایشان به میان می‌آمد، می‌گفت: «خلص العمل فان الناقد بصیر؛ عمل خود را خالص کن زیرا بازرس عمل بسیار بیناست.»
==سیره‌ی اخلاقی==
*'''اشتیقاق به فراگیری علم:''' ایشان تا آخر عمر لحظه‌­ای دست از کسب علم و معرفت برنداشت. از ایشان نقل است که: «من از مطالعات علمی خسته نمی‌­شوم؛ بلکه هر‌گاه از کارهای دیگر خسته می‌­شوم، با مطالعات علمی خستگی خود را رفع می‌کنم.»
درباره ملکات اخلاقی و روش زندگی شخصی و نگرشهای اجتماعی و حساسیّت آیت الله بروجردی نسبت به جایگاه دین و دینداران و برخورد جدّی او با انحرافات مذهبی مطالب فراوانی نقل شده است. همچنین اخلاص، اشتیقاق به فراگیری علم، سعه صدر، اهتمام به دین، کظم غیظ،<ref>مجله حوزه، آثار و تالیفات آیةالله بروجردی، ش ۴۳ و ۴۴، صص۲۶۸ و ۶۶.</ref> آرزوی شهادت و روشن‌بینی<ref>مطهری، مزایا و خدمات آیت الله بروجردی،ص۲۶۳.</ref> از دیگر ویژگی های آیت الله بروجردی که بیان شده است.  
*'''سعه صدر:''' او در عین قدرت و توانایی، تملک نفس نشان داده؛ بی‌مهری‌های مخالفان خود را با شرح صدر شگفت‌انگیزی نادیده می‌گرفت و از لغزش­های آنان صرف نظر می‌کرد و این خود یکی از عوامل بسیار مهم در سازمان یافتن ریاست کامل و بلامنازع برای او بود.
*'''اهتمام به دین:''' در آخرین روزهای عمرشان وقتی خبر دادند پرفسور موریس متخصص قلب، از پاریس برای معالجه ایشان به قم آمده است، ایشان را به حضور نپذیرفتند و از همراهان خواستند اتاق را مرتب کنند و شانه­‌ای به ایشان بدهند تا محاسن خود را مرتب کند و وقتی به ایشان عرض کردند؛ اشکالی ندارد؛ چون حال شما خیلی خوب نیست؛ گفته بود: «من امروز پیشوای مسلمین هستم، نباید در مقابل یک بیگانه به این حال باشم.»
*'''کظم غیظ:''' آیت الله بروجردی در امور دنیایی با خود عهد کرده بود، اگر عصبانی شود یک سال تمام روزه بگیرد و یک بار که عصبانی شد، یک سال تمام (به غیر از روزهای حرام) روزه گرفت.
*'''آرزوی شهادت:''' آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی نقل می‌کند: "مرحوم آیت‌الله بروجردی بسیار اظهار تأسف می­ کردند، به سبب این که با فراهم شدن زمینه شهادت، این فیض بزرگ را درک نکردند و به مقام شهادت نایل نشدند."
*'''روشن‌بینی:''' مرتضی مطهری می‌گوید: «یکی از مزایای برجسته آیت‌الله بروجردی که نماینده طرز تفکر روشن وی بود، علاقه­ مندی وی به تأسیس دبستان‌­ها و دبیرستان­‌های جدید تحت نظر سرپرستان متدین بود که دانش آموزان را هم علم بیاموزند و هم دین. ایشان دیانت مردم را در بی‌­خبری و بی‌­اطلاعی و بی‌­سوادی جستجو نمی‌کرد؛ بلکه معتقد بود که اگر مردم عالم شوند و دین هم به طور صحیح و معقول به آنها تعلیم گردد؛ هم دانا خواهند شد و هم متدین. آن مقداری که من اطلاع دارم، مبالغ زیادی از وجوه و سهم امام را اجازه داد که صرف تأسیس بعضی از دبیرستان‌­ها شود.»


==آثار==
تعداد آثار علمی او، که به وسواس و احتیاط علمی شهرت داشت ، به چهل کتاب و رساله می رسد که از آن جمله است<span> </span>:


==اقدامات مذهبی و اجتماعی==
# جامع احادیث الشیعه ، که تدوین آن به یاری عده ای از شاگردان او، در زمان حیاتش آغاز شد و مجلدات نخستین آن ، به چاپ رسید و انتشار سایر مجلداتش بعداز درگذشت او ادامه یافت . این کتاب که کوششی است برای تدوین تمامی احادیث شیعه در یک مجموعه ، نشانه تخصص کم نظیر بروجردی در رجال و حدیث است ؛
مسجد اعظم قم در مجاورت حرم حضرت معصومه(س) به ابتکار و پیگیری آیت الله بروجردی ساخته شد
# مجموعه کتابهایی به نام تجرید الاسانید در رجال
# حاشیه بر کفایة الاصول
# الفقه الاستدلالی و ...<ref>استادی، رضا، آثار و تألیفات آیت الله بروجردی، ج۱، صص۲۸۹ـ۳۰۳؛ واعظ زاده خراسانی، مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی، ج۱، صص 211-207.</ref>


'''حمایت از نیازمندان:''' در سال­های آخر حضور ایشان در بروجرد به علت جنگ دوم جهانی، قیمت آذوقه و مواد غذایی، افزایش پیدا کرده بود و مردم در تنگنا قرار گرفته بودند، از این رو همه بزرگان شهر را به خانه خود دعوت و تشویق کرد به بیچارگان کمک کنند و بیشترین کمک توسط شخص ایشان و از دارایی‌های پدری تأمین گردید.<sup>[''نیازمند منبع'']</sup>
==وفات==
آیت الله سید حسین بروجردی در ۱۳ شوال ۱۳۸۰ق برابر با ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ش، از دنیا رفت و پیکر ایشان تشییع و سپس با نظر آیت ­الله بهبهانی، محمدحسن طباطبائی بروجردی (فرزند آیت الله بروجردی)، بر جنازه پدرش نماز خواند و در مسجد اعظم به خاک سپرده شد.<ref>دوانی، مفاخر اسلام، ج۱۲، صص۵۲۶-۵۲۸.</ref>


'''تأسیس کارخانه برق:''' در زمان حضور ایشان، شهر بروجرد از نعمت برق محروم بود. با درایت و مدیریت ایشان و نیز پیگیری و حمایت برخی از خیرین متدین، این شهر، دارای کارخانه برق شد.<sup>[''نیازمند منبع'']</sup>
==پانویس==
[[رده:مراجع تقلید]]
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]
[[رده:علمای قرن 14]]
[[رده:مجتهدین]]
[[رده:فقیهان]]


'''گسترش کیفی و کمی حوزه علمیه قم:''' با مدیریت ایشان تحولاتی از نظر سیاسی، اجتماعی در زمینه تألیف، تصنیف و­ ترجمه، چاپ کتب فقهی و... و همین طور در اداره حوزه­‌های علمیه و سازماندهی آن پدید آمد.
<references />


'''نشر مجلات و کتب با محتوای دینی اسلامی:''' نخستین نشریات علمی حوزوی از جمله نشریه مکتب اسلام که توسط جمعی از فضلای خوش فکر و روشن اندیش منتشر می­ شد، با حمایت ایشان بود.<sup>[''نیازمند منبع'']</sup>
==منبع==


'''تجدید حیات حوزه علمیه بروجرد'''
*بنیاد دائرة المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، به کوشش غلامعلی حدادعادل، تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ج 1، 1375.
 
'''ایجاد ابنیه­ بزرگ مذهبی و علمی:''' از جمله: مسجد اعظم قم، مدرسه نجف، مدرسه کربلا، مسجد بغداد، بیمارستان نجف، حسینیه و حمام سامرا، مدرسه کرمانشاه، مسجد بزرگ طرابلس لبنان، چهار مسجد بزرگ در آفریقا، قبرستان وادی السلام قم، مدرسه آیت الله بروجردی در قم، بیمارستان نکویی قم، مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ آلمان، کتابخانه مدرسه نجف، کتابخانه مدرسه کرمانشاه و.... <sup>[''نیازمند منبع'']</sup>
 
 
 
اعزام نماینده به خارج کشور
{| class="wikitable"
!نام نماینده
!محل استقرار
!زمان فعالیت
|-
|محمد محققی لاهیجانی
|آلمان - مرکز اسلامی هامبورگ
|۱۳۳۴ش. تا فوت آیت الله بروجردی
|-
|مهدی حائری یزدی
|آمریکا - واشنگتن
|از حدود ۱۳۳۸ش.
|-
|عبدالحسین فقیهی رشتی - سید محمدتقی طالقانی
|عربستان
|
|-
|محمدتقی قمی
|مصر - دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه‌
|
|-
|سید صدرالدین بلاغی
|انگلستان
|
|-
|محمد شریعت اصفهانی ‌
|پاکستان - کراچی
|۱۳۳۱ش. تا پایان عمر
|}
قبل از آیت الله بروجردی، بعضی از مراجع مانند: سید ابوالحسن اصفهانی نمایندگان و مبلغانی را به مناطقی مانند: هندوستان، زنگبار و مسقط می‌فرستادند؛ اما این اعزام‌ها محدود و موقت و در مناسبت‌های خاصی انجام می‌شد. اما آیت الله بروجردی نمایندگانی را به کشورهای مختلف فرستاد تا در آنجا اقامت گزینند و به فعالیت دینی مشغول شوند و در این راه به سرمایه گذاری کلان عنایت داشت.
 
برخی از این کشورها عبارتند از:
 
*'''آلمان''' با محوریت '''مرکز اسلامی هامبورگ''': این مرکز از مهمترین مراکز اسلامی و شیعی در آلمان و اروپاست. عملیات ساخت این مرکز در سال ۱۳۳۲ ش. با حمایت مالی آیت الله بروجردی آغاز شد.  و در سال ۱۳۳۴ ش.  محمد محققی لاهیجانی به عنوان نماینده آیت الله بروجردی و امام مسجد آغاز به کار کرد. پس از وفات آیت الله بروجردی و بازگشت محققی به ایران، فعالیت این مرکز ادامه یافت و همواره روحانیونی از ایران، مدیریت این مرکز را بر عهده داشتند.هم اکنون نیز این مرکز دینی و فرهنگی در هامبورگ فعال است. امام جماعت و مدیر فعلی این مرکز، محمد هادی مفتح است.
 
*'''آمریکا''': مهدی حائری یزدی فرزند شیخ عبدالکریم حائری یزدی تا پیروزی انقلاب در واشنگتن از طرف آیت الله بروجردی نماینده بود. وی علاوه بر تبلیغ در دانشگاه‌ها نیز تحصیل و تدریس میکرد.
*'''عربستان''': سید محمدتقی طالقانی نماینده آیت الله بروجردی بود. او بعد از استقرار در آن کشور و پیگیری‌های بسیار، زمینه تأسیس مرکزی در شهر مدینه ایجاد کرده بود که به دلایلی متوقف شد. عبدالحسین فقیهی رشتی نیز به نمایندگی از آیت الله بروجردی، هر سال چندین ماه در مکه و مدینه به سر می‌برد و علاوه بر بیان مسائل شرعی، به دریافت وجوه شرعی می‌پرداخت. او ۳۰ سال نماینده آیت الله بروجردی در امور حجاج بود.
*'''مصر''': محمدتقی قمی از ۱۳۱۷ش با هدف تقریب مذاهب به قاهره رفت. ضمن تدریس زبان و ادبیات فارسی، برای معرفی تشیع تلاش میکرد. به همت وی و برخی علمای شیعی و سنی در ۱۳۲۷ش «‌دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه‌» تأسیس شد. آیت الله بروجردی، قمی را به عنوان نماینده خود در مصر و دارالتقریب تأیید کرد و به واسطه وی با شیوخ الازهر مکاتباتی داشت.
*'''انگلستان''': سید صدرالدین بلاغی نماینده آیت الله بروجردی در نهضت ملی شدن نفت بود. وی پس از نهضت نفت به نمایندگی آیت الله بروجردی، عازم انگلستان شد و در آنجا به تبلیغ پرداخت.
*'''پاکستان''': شیخ محمد شریعت اصفهانی فرزند شیخ الشریعه اصفهانی و داماد آقا ضیاء عراقی بود. در زمان زعامت آیت الله بروجردی از نجف به ایران آمد. با سید محمدکاظم عصار و حسینعلی راشد مرتبط بود. در ۱۳۳۱ش به عنوان نماینده آیت الله بروجردی راهی کراچی شد و تا پایان عمر در آنجا ماند. در فروردین ۱۳۵۷ش درگذشت.
 
تقریب مذاهب اسلامی
 
آیت الله بروجردی به تقریب و وحدت میان مذاهب اسلامی توجه داشت. مسائل بین المللی و حملات بیگانگان به خاک مسلمین مانند: جنگ جهانی، تجزیه عثمانی، جنگ ایتالیا علیه لیبی، تأسیس اسرائیل، جنگ هند و پاکستان و.. در ایجاد تفکر تقریب نقش داشت. بروجردی نزد سید محمدباقر درچه‌ای و شریعت اصفهانی تلمذ کرده است. این دو از حامیان اندیشه تقریب بودند.
 
اقدامات در جهت تقریب
 
*'''عنایت به فقه مقارن''': آیت الله بروجردی به فقه مقارن در مسائل خلافی اهمیت می‌داد و معتقد بود که مسائل فقهی نه تنها در سطح مذهب امامیه؛ بلکه باید در سطح همه مذاهب فقهی اسلامی بحث شود و ادله همه مذاهب منظور گردد.  بروجردی معتقد بود، فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است‌ و با توجه به اینکه پرسش‌های فقهی از ائمه با توجه به مسائل اهل سنت بوده، مراجعه به فتاوی رایج اهل سنت به فهم روایات کمک می‌کند.
*'''اهتمام به درج روایات فقهی اهل سنت در کتاب جامع الاحادیث الفقهیه''': این کتاب یک دوره کامل احادیث فقهی است که زیر نظر آیت الله بروجردی و به کوشش برخی شاگردان ایشان تألیف شد. وی تأکید داشت که در ذیل هر باب روایات اهل سنت نوشته شود؛ اگرچه بعداً به خاطر عکس العمل مخالفین، اظهار تردید کرد و در نهایت از این کار منصرف شد.
*'''ریشه یابی مسائل اختلافی''': وی در ریشه یابی مسائل مورد اختلاف، حدود اتفاق و اختلاف در آن مسائل و زمان طرح آنها را از لحاظ تاریخی مشخص کرده؛ نخست نظر اهل بیت و سپس نظر اهل سنت را طرح می‌کرد و به بررسی این قبیل مباحث به صورت بحث علمی و نه جدال مذهبی می پرداخت.
*'''طرح یکسان کردن حج''': در سال‌های پایانی عمر وی حدیث حجة الوداع را برای ملک سعود که به ایران آمده بود، فرستاد. در طریق روایات حجة الوداع به نقل از اهل سنت دو نفر از امامان نیز ثبت گردیده و طبعاً برای شیعیان نیز حجت است و نظر به اینکه در کتب صحاح آمده می‌تواند نقطه وحدت در این مسأله بین فریقین باشد و سبب گردد که مسلمین در عمل حج یکسان عمل کنند.
 
*'''معرفی فقه شیعه به اهل سنت''': آیت الله بروجردی کتاب «‌المبسوط‌» شیخ طوسی را به شیخ عبدالمجید سلیم از شیوخ الازهر و از اعضای دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة اهدا کرد. وی اهتمام داشت که فقهای شیعه با روایات و مبانی فقهی اهل سنت آشنا شوند و از طرفی، اهل سنت نیز به روایات و فقه شیعه رجوع کنند و از آن مطلع شوند. این امر سبب شد تا بسیاری از اعضای دارالتقریب با فقه شیعه آشنا شدند تا جایی که برخی از بزرگان دانشگاه الأزهر مصر -همچون عبدالمجید سلیم و شیخ محمود شلتوت-  به جواز عمل کردن مطابق با فقه شیعه امامیه حکم دادند و یا در پاره‌ای مسائل مانند: شرط شهادت عدلین در طلاق، موافق شیعه فتوا دادند که در قانون مدنی مصر ثبت شد.  در همان ایام وزارت اوقاف مصر کتاب «‌المختصر النافع‌» محقق حلی (م۶۷۶ق) را که یک دوره فقه فشرده است، با مقدمه وزیر اوقاف وقت، شیخ احمد حسن الباقوری چاپ کرد. الباقوری به ایران آمد و با آیت الله بروجردی دیدار کرد. مقدمه وی در باب تقریب فقهی و مشترکات فقهی فریقین است.
 
*'''حمایت از دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه''': دارالتقریب در سال ۱۳۲۷ش از سوی جمعی از علمای اهل سنت و مذاهب مختلف و علمای شیعه و با کوشش محمدتقی قمی که سال‌ها در لبنان و مصر اقامت داشت و با دبیرکلی وی شکل گرفت. اعضاء آن از اساتید الازهر مانند شیخ عبدالمجید سلیم، شیخ محمود شلتوت، شیخ ابوزهره، حسن البنا، و از علمای شیعه محمد حسین کاشف الغطاء در نجف، سید شرف الدین و محمدجواد مغنیه در لبنان بودند. آیت الله بروجردی اهتمام ویژه‌ای به دارالتقریب داشت تا جایی که در بستر مرگ نیز به اهمیت این طرح و لزوم تقویت آن تاکید نمود.  او با هر گونه اهانت به خلفا و بزرگان اهل سنت، مخالف بود و این کارها را موجب تفرقه و عداوت در میان جوامع مسلمین می دانست.
 
==فعالیت‌های سیاسی==
'''مخالفت با تغییر خط'''
 
برخی نقل کرده‌اند که آیت الله بروجردی در جلوگیری از تغییر خط در دوره رضاشاه نقش داشته است. بنابر این نقل، رضاخان به تقلید از آتاتورک تصمیم به تغییر خط گرفت و آیت الله بروجردی با این تصمیم به شدت مخالفت کرد:
 
هدف اینان از تغییر خط، دورکردن جامعه ما از فرهنگ اسلامی است، من تا زنده‌ام، اجازه نمیدهم این کار را عملی کنند، به هر جا که می‌خواهد منتهی شود.‌
 
'''مجلس مؤسسان و ممانعت از تغییر دین رسمی'''
 
در اردیبهشت ۱۳۲۸ش شاه می‌خواست به وسیله مجلس مؤسسان و از طریق بعضی تغییرات در قانون اساسی، اختیارات خود را گسترش دهد؛ البته این گونه شایع شده بود که شاه می‌خواهد به این بهانه، مذهب شیعه و دیانت اسلام را لغو و راه را برای رسمیت دادن به فرقة ضاله بهائی هموار کند.
 
در این شرایط شایعه شده بود که آیت الله بروجردی با تشکیل مجلس مؤسسان موافق است. به دنبال این مسئله، آیت الله خمینی و آیت الله سید محمد محقق(داماد)، آیت الله روح الله کمالوند خرم آبادی و آیت الله مرتضی حائری، نامه‌ای به آیت الله بروجردی نوشتند: «‌چون منتشر است که راجع به مجلس مؤسسان بین حضرت مستطاب عالی و بعضی اولیاء امور مذاکراتی شده و بالنتیجه با تشکیل مجلس مؤسسان موافقت فرموده اید... مستدعی است حقیقت آن انتشار را برای روشن شدن تکلیف شرعی اعلام فرمایید ».;همچنین شایع شده بود که آیت الله بروجردی ضمن جواب کتبی نوشته بودند: از علماء اعلام انتظار می‌رود در مواقعی که این قسم انتشارات مخالف واقع می‌شود، خودشان دفاع کنند. البته علاقه‌مندی به مصالح مملکت بر همه مشهود است، نهایت مقتضی نیست که هر اقدامی گوشزد عامه شود. برای اینکه مبادا تغییراتی در موارد مربوط به امور دینیه داده شود. تذکراتی مکرر داد ه‌ام، تا آنکه اخیراً ابلاغ نمودند که نه تنها در مورد مربوط به دیانت تصرفی نخواهد شد، بلکه در تحکیم و تشیید آن اهتمام خواهد شد. معذالک در تمام مجالسی که در اطراف این قضیه مذاکره شده که در بعضی از آن مجالس، عده‌ای از علماء اعلام حضور داشتند، کلمه‌ای که دلالت یا اشعار به موافقت در این موضوع داشته باشد، از حقیر صادر نشده‍. چگونه ممکن است در چنین امور مهمی اظهار نظر نماییم با آنکه اطراف آن روشن نیست؟ ».
 
قائم مقام رفیع، مشاور شاه و دکتر اقبال، وزیر کشور از طرف شاه نزد آیت الله بروجردی آمدند، و صریحاً اطمینان دادند که دین رسمی تغییر نخواهد کرد و نهایتاً نیز به همان گرفتن اختیارات بیشتر برای شاه اکتفا شد.
 
'''ممانعت از اعدام آیت الله کاشانی'''
 
اگر چه در زمان ملی شدن صنعت نفت، میان آیت الله بروجردی وآیت الله کاشانی رابطه حسنه‌ای برقرار نبود، پس از کودتای ۲۸ مرداد، آیت الله بروجردی مانع از محاکمه و اعدام آیت الله کاشانی شد.
 
'''نهضت ملی شدن نفت'''
 
هرچند آیت الله بروجردی مانند سید محمدتقی خوانساری در نهضت ملی نفت سکوت کرد؛ اما از روحانیت خواست که مخالفت نکنند. از وی نقل شده است که:
 
::من در قضایایی که وارد نباشم و آغاز و پایان آن را ندانم و نتوانم پیش بینی کنم، وارد نمی‌شوم. این قضیه ملی شدن صنعت نفت را نمی‌دانم چیست، چه خواهد شد و آینده در دست چه کسی خواهد بود. البته روحانیت به هیچ وجه نباید با این حرکت مخالفت کند که اگر با این حرکت مردمی مخالفت کند و این حرکت ناکام بماند، در تاریخ ایران ثبت می‌شود که روحانیت سبب این کار شد. لذا به آقای بهبهانی و علمای تهران نوشتم که مخالفت نکنند.
 
در چند ماجرا مخالفین مصدق انتظار داشتند که آیت الله بروجردی علیه مصدق موضع گیری کنند، اما آیت الله بروجردی چنین نکرد و حتی اسنادی مبنی بر حمایت وی از دولت مصدق وجود دارد.
 
'''تقابل و تعامل با فداییان اسلام'''
 
شیوه غیرمداخله جویانه آیت الله بروجردی با روش نواب صفوی و آیت الله کاشانی همسان نبود. نواب در کتاب راهنمای حقایق از مراجع می‌خواهد تا مرجعیت را به شرط آنکه صلاحیت این مقام را نداشته باشد، خلع کنند. در مقابل آیت الله بروجردی، روی خوش به فداییان نشان نمی‌داد. نخست با موعظه سعی در بازداشتن آنان داشت. سر درس مکرر می‌گفت:
 
:::«‌اینان (فداییان اسلام) طلاب و سادات جوانی هستند، ناراحت و عصبانی، باید موعظه بشوند. من از آنها می‌خواهم که این کارها را دنبال نکنند. ما تحولات زیادی در عمرمان دیده‌ایم. جریان مشروطیت و... دیدیم که کارها چگونه شروع و به کجا ختم شد.‌»
 
طاهری خرم آبادی و محمد فاضل لنکرانی تأثیرپذیری فدائیان اسلام از آیت الله کاشانی را از عوامل اختلاف فدائیان با آیت الله بروجردی می‌دانند.  البته در جریان دستگیری سید حسین امامی، آیت الله بروجردی از وی حمایت و برای آزادی‌اش تلاش کرد. ایشان همچنین از کسانی که با شاه رابطه داشتند، قول گرفته بود که از شاه بخواهند حکم اعدام را امضا نکند. بروجردی پس از شنیدن خبر اعدام، متأثر و ناراحت شد و کارهای روزانه را تعطیل کرد و گفته بود «‌از ناراحتی حال هیچ کاری را ندارم‌»
 
'''مبارزه با بهاییت'''
 
در سال ۱۳۴۵ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب کرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیت الله بروجردی رسید و وی برای اعتراض؛ بروجرد را به مقصد عتبات عالیات ترک کرد. فرماندار بروجرد و دیگر مسئولین شهر، مسئول اداره ثبت احوال و معاونش را برکنار و تنبیه کردند و آیت الله بروجردی را به شهر برگرداندند؛ ولی وی بعد از چند ماه، بر اثر دلتنگی و اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف اشرف ساکن شد.
 
'''حمایت از فلسطین'''
 
موضع آیت الله بروجردی در قبال اشغال قدس، توسط متجاوزان صهیونیست، موضعی محکم بود. ایشان در سال ۱۳۲۷ش بیانیه‌ای را در محکومیت صهیونیسم بین‌الملل و غاصبان فلسطین صادر کرد و در آن از مجاهدان فلسطینی با احترام یاد کرده و برای پیروزی آنها دعا کرد.
 
'''درخواست گنجاندن درس دینی در دوره ابتدایی'''
 
در پی اعلام دولت، برای اجرای لایحه تعلیمات اجباری در دوره ابتدایی، آیت الله بروجردی خواستار گنجاندن درس تعلیمات دینی در این دوره شد و نماینده خود، آقای  فلسفی را مأمور مذاکره با دولت کرد.
 
<br />

نسخهٔ ‏۱۳ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۱۵

سید حسین طباطبایی ‌بروجردی (۱۲۹۲-۱۳۸۰ق/۱۲۵۴-۱۳۴۰ش)، معروف به آیت الله بروجردی از مراجع تقلید جهان تشیع و زعیم حوزه علمیه قم در قرن چهاردهم هجری قمری بود.


زندگی‌نامه

ولادت

سید حسین طباطبایی بروجردی در یکی از روز‌های آخر ماه صفر ۱۲۹۲ق در خانه‌ای از خاندان طباطبایی در شهر بروجرد به دنیا آمد.[۱] در خانه او را حسین آقا صدا می‌کردند و از همان اوان کودکی مورد علاقه‌ پدرش سید علی بود و در سایه توجهات ایشان رشد کرد. سیّد علی ، که خود از علوم دینی بهره برده بود و با زراعت روزگار می گذرانید، فرزندش را به تحصیل علوم دینی گماشت.[۲]

خاندان

نسبت سید حسین، با سی واسطه، به امام مجتبی (علیه‌السلام) می‌رسد. از خانواده وی چهره‌های برجسته دیگری چون سیّد مهدی بحرالعلوم (متوفی 1212) نیز برخاسته‌اند.[۳] جدّ پنجم او، سیّد محمد طباطبائی از دانشمندان دینی و خواهرزاده علاّمه محمدباقر مجلسی بود که در نجف می‌زیست و در یکی از سفرهای خود به زادگاهش اصفهان، به خواهش مردم بروجرد، مدتی در آن شهر اقامت کرد و مؤسس یکی از مهم‌ترین خاندان‌های علمی شیعه شد، و آرامگاه او در بروجرد معروف است.[۴]

آیت الله بروجردی از همسر نخست خود، دو پسر و سه دختر داشت که همه‏ در کودکی وفات کردند؛ جز یکی از دختران، به نام آغا نازنین که دو سال پس از ازدواج با عموزاده خود به نام بهاء الدین طباطبائی، هنگام زایمان، درگذشت.

ازدواج دوم ایشان با دختر حاج محمد جعفر روغنی اصفهانی بود که نتیجه این ازدواج دو دختر و دو پسر است.

همسر سوم آیت الله بروجردی نیز دختر سید عبدالواحد طباطبایی عموزاده ایشان بود.

فرزندان

  • سید محمدحسن طباطبائی بروجردی در سال ۱۳۰۴ش در بروجرد متولد شد. نوشتن اکثر امور استفتائی آیت­ الله بروجردی به عهده ایشان بود. وی در سال ۱۳۵۶ش در شهر قم دار فانی را وداع گفت.
  • سید احمد طباطبائی بروجردی در سال ۱۳۱۶ش در بروجرد متولد شد و در جوانی و در سال ۱۳۵۲ش در قم از دنیا رفت.
  • آغا فاطمه احمدی طباطبایی، دختر بزرگ آیت الله بروجردی و همسر سید جعفر احمدی، بود که در سال ۱۳۷۲ش و در ۸۰ سالگی در قم درگذشت.
  • آغا سکینه احمدی، دختر دوم ایشان است و در سال ۱۳۱۲ش به دنیا آمد. او همسر سید محمدحسین علوی طباطبایی بروجردی بود.

تحصیلات

سید حسین در هفت سالگی به مکتب خانه رفت و تحصیلات مقدماتی شامل صرف و نحو، منطق، معانی و بیان، بدیع‌، فقه و اصول را نزد پدرش و اساتید دیگر فراگرفت.[۵] او در سال ۱۳۱۰ در سن ۱۸ سالگی رهسپار اصفهان و مدرسه صدر شدند. ایشان در اصفهان به تحصیل رجال ، فقه ، اصول ، فلسفه و ریاضیات پرداخت و در فقه و اصول صاحبنظر و دارای مبنا شد؛همچنین حوزه درسی تشکیل داد و شاگردانی تربیت کرد.

وی این دوران را یکی از لذت‌بخش‌ترین ایام زندگی خود می‌دانستند. سید حسین در ۲۲ سالگی ازدواج کرد،[۶] دو یا سه ماه در زادگاهش ماند و سپس با خانواده سمت اصفهان رهسپار شد.[۷] او در ۲۷ سالگی از بروجرد به نجف رفت و از محضر اساتید آنجا بهره برد.

اساتید

ایشان در اصفهان در محضر اساتید بزرگی چون:

  1. میرزا ابوالمعالی کلباسی
  2. سید محمدتقی مدرس
  3. سید محمدباقر درچه‌ای
  4. جهانگیرخان قشقایی
  5. ملا محمد کاشانی معروف به آخوند کاشی[۸]

اساتید او در نجف عبارتند از:

  1. آخوند خراسانی
  2. سید کاظم یزدی
  3. شریعت اصفهانی

اجازه نامه اجتهاد از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و سید ابوالقاسم دهکردی.

اجازه نامه روایی از آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ محمد تقی اصفهانی معروف به آقا نجفی اصفهانی، سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی، آقابزرگ تهرانی و علم­ الهدی ملایری.

با توجه به درخواستهای مکرّر پدر، به قصد آنکه دوباره به نجف باز گردد، راهی بروجرد شد؛ اما در 1329، مرگ پدر از یک سو و رحلت استادش ، آخوند خراسانی ـ که در تشویق و تکریم بروجردی می کوشید ـ از سوی دیگر، و نیز درخواست مردم ، سبب شد که وی در بروجرد به عنوان رهبر دینی بماند.[۹]

آیت الله بروجردی در 1345 راهی عراق و از آنجا عازم حج شد و هنگام بازگشت ، هشت ماه در نجف توقف کرد. موقع ورود به ایران ، مأموران دولت وقت که از ملاقات او با علمای نجف بدگمان شده بودند، وی را بازداشت و به تهران منتقل کردند؛ اما آیت الله بروجردی پس از مدّتی آزاد شد،[۱۰] و به مشهد رفت و سیزده ماه (یا هشت ماه ) در آنجا توقف کرد. در مراجعت از مشهد، به اصرار آیت الله حائری یزدی - مؤسس حوزه علمیة قم - مدت کمی در قم اقامت کرد،[۱۱] ولی به دلیل درخواستهای مکرّر مردم بروجرد یا به عللی دیگر، قم را به سوی بروجرد ترک گفت وی به هنگام اقامت در بروجرد، یکی از مراجع تقلید محبوب و مورد احترام در غرب ایران بود و تا 1323 ش ، در بروجرد به فعالیتهای علمی و اجتماعی اشتغال داشت در همین سال ، بر اثر بیماری شدید، به بیمارستان فیروزآبادی تهران انتقال یافت.[۱۲] در این هنگام حوزه علمیة قم را سیّد صدرالدین صدر، سیّد محمدحجت کوه کمری و سید محمدتقی خوانساری ، اداره می کردند. آیت الله بروجردی با تقدّم سنی و جایگاه والای علمی و اعتبار و نفوذی که داشت ، می توانست حوزه علمیة قم را، که بر اثر فشارهای حکومت خصوصاً پس از فوت آیت الله حائری شدیداً تضعیف شده بود، سر و سامانی دوباره ببخشد؛ از این رو در آذر 1323 در پی درخواست جدّی بزرگان حوزه ، تجّار و متدّینین قم و تهران ، با تکریم و احترام کم نظیری در قم اقامت گزید.[۱۳]

مرجعیت

پس از وفات آیت الله سیدّ ابوالحسن اصفهانی(1325 ش ) و آیت الله حاج آقا حسین قمی (1326 ش ) در نجف، آیت الله بروجردی ، تا زمان وفاتش، از بزرگترین مراجع تقلید در جهان تشیع بود (علوی طباطبائی ، ص 713). نفوذ کم نظیر او در دوران مرجعیّت به گونه ای بود که دولت حاکم سعی می کرد با مخالفت وی روبرو نشود.

شاگردان

برخی شاگردان آیت الله سید حسین بروجردی عبارتند از:

  1. امام خمینی
  2. سید محمد رضا گلپایگانی
  3. سید رضا بهاءالدینی
  4. مرتضی مطهری
  5. سید محمد حسینی بهشتی
  6. حسینعلی منتظری
  7. نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی[۱۴]
  8. سید علی حسینی سیستانی
  9. علی صافی گلپایگانی
  10. لطف الله صافی گلپایگانی
  11. محمد فاضل لنکرانی
  12. ناصر مکارم شیرازی
  13. سید محمدعلی علوی گرگانی
  14. سید علی حسینی خامنه‌ای
  15. سید موسی شبیری زنجانی
  16. جعفر سبحانی
  17. غلامرضا رضوانی[۱۵]
  18. اکبر هاشمی رفسنجانی
  19. سید محمدعلی روضاتی[۱۶]
  20. محمدصادق حائری شیرازی


جایگاه

جایگاه علمی

سهم آیت الله بروجردی در پیشبرد علوم دینی بسیار چشمگیر است. بسیاری از صاحبنظران وی را مبتکر روش جدیدی در علم رجال می دانند. با این روش ، که از راه بررسی مستقل سند احادیث انجام می شود، فاصله زمانی سلسلة راویان ، تعداد روایات هر راوی ، جایگاه علمی و حدیثی او، میزان وثاقت ، استادان و شاگردان وی ، تعیین ، و در نتیجه تقسیم احادیث به مُرسَل و مُسنَد آسان می شود و ضمناً به تشخیص و تفکیک اسامیِ مشابه در سلسلة راویان در حدیث و کشف هرگونه تصحیف و تحریف و حذف واسطه ها در این زمینه کمک می کند. وی در فقه و اصول نیز روشی خاص داشت ؛ او آگاهی از فتاوای فقهای اولیة مذاهب اسلامی و نظریات عالمان اهل سنت را در فهم معانی روایات و احادیث شیعی مؤثر می دانست. روش فقهی و حدیثی او نیز، بر روشهای درسی حوزه نجف تأثیر گذاشت.[۱۷]

جایگاه اجتماعی

در زمان مرجعیت بروجردی ، اقدامات مذهبی و اجتماعی فراوانی صورت گرفت ، از جمله : ساختن یا بازسازی چندین کتابخانه ، بیمارستان ، مسجد، مدرسه و مدرسه علمیّه در نواحی مختلف ایران و سایر کشورها، از جمله در عراق و آلمان؛ انتشار برخی کتابهای دینی خصوصاً آثار مهم عالمان پیشین و کتابهای زیادی به زبان ساده برای تبلیغ مسائل مذهبی ؛ تأسیس دو نشریه ماهانه و سالانه دینی به ابتکار عدّه ای از مدرسان حوزه و با تأیید آیت الله بروجردی ؛ اعزام هیئتهای دینی به اروپا، ایالات متحده ، پاکستان ، عربستان سعودی و افریقا. همچنین حوزه علمیة قم، که در ایام مرجعیت آیت الله حائری صرفاً تالی مناسبی برای حوزه نجف به شمار می رفت، در زمان مرجعیت آیت الله بروجردی به صورت مهمترین مرکز روحانی و دینی جهان تشیع درآمد؛ و در سایه همین مرکزیت بود که این حوزه وسعت یافت و بسیاری از طلاب و علمای شیعه به آن جذب شدند، و شمار آنان از پنج هزار تن گذشت و حوزه نجف برای نخستین بار، از کمکهای مالی حوزه قم استفاده کرد.

بروجردی با سازماندهی کارهای حوزه، برگزاری جلسات امتحانی طلاّ ب ، تشویق طلاب درسخوان ، توصیه نگارش کتابهای ساده و درست دینی ، تلاش برای حفظ حیثیت روحانیان در قم و در سایر شهرها، در گرایش نسل جوان به علوم دینی سهم جدّی داشت.[۱۸] او با احاطه کم نظیر بر علوم مختلف اسلامی و آگاهی از دانشهایی مثل نجوم و تاریخ ، و مطالعة کتابهای غیر دینی و اطلاع از روند علمی و فرهنگی جهان ، به زدودن پیرایه هایی که بر دین افزوده شده بود، همت گماشت . او در اعزام مبلغان مذهبی به داخل و خارج ، همه نکات لازم را رعایت می کرد و از این رو از عوامل مؤثر علاقه مندی افراد به علوم دینی و روحانیت و نیز نفی تبلیغات ضد مذهبی بود که با سرعت و وسعت در آن روزگار انجام می گرفت.

جایگاه سیاسی

با وجود ارتباط نزدیک بروجردی و آخوند خراسانی ، هنوز نشانه ای از مداخلة او در انقلاب مشروطیت به دست نیامده است . گویا بر اثر خاطرات ناگواری که از برخی رویدادهای مشروطیت داشت ، از دخالت مستقیم در اموری که به تعبیر خودش «آغاز و پایان آن روشن نبود»، پرهیز می کرد.[۱۹] با اینهمه در برابر کارهای ضدّ دینی حکومت شاه سکوت نمی کرد، از همراهی با حرکتهای سیاسی ـ دینی در صورت لزوم دریغ نمی ورزید و از نفوذ دینی و اجتماعی خود بهره می جُست . برخی از فعالیتهای سیاسی وی عبارت است از: تهدید به خروج از بروجرد در اعتراض به فعالیت فرقة ضالّه؛[۲۰] دفاع صریح و اظهار همراهی با آیت اللّه قمی بعد از شهریور 1320؛[۲۱] پیشگیری جدّی از حضور افراد ناباب و ضدّ دین در دستگاه اداری کشور ؛[۲۲] مخالفت قاطع با تغییر خطّ؛[۲۳] مخالفت جدی با برخی اقدامات دولت که بعدها شاه در اشاره به همین مخالفت ، او را «مقام غیرمسئولِ» مانع اجرای برنامه های خود معرفی می کرد؛[۲۴] تلاش برای رهانیدن آیت الله کاشانی از محاکمه در دادگاههای دوران پهلوی؛[۲۵] مخالفت با پیشنهاد نیابت سلطنت خواهر شاه؛ کمکِ مالی پنهانی به گروه فداییان اسلام؛[۲۶] حمایت از دولت دکتر مصدق و صدور بیانیه در اعتراض به اشغال فلسطین.[۲۷]

آیت الله بروجردی بر آن بود که مناسبات شیعه و سنی را بهبود بخشد و به همین دلیل ، با «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه » همکاری نزدیک داشت . او با شیوخ دانشگاه الازهر ـ شیخ عبدالمجید سلیم و محمود شلتوت ـ مکاتبه می کرد[۲۸] و درپی همین مناسبات بود که فتوای مشهور شیخ شلتوت مبنی بر شناسایی فقه مذهبِ جعفری به عنوان یکی از مذاهب اسلام و در ردیف مذاهب چهارگانه اهل سنت صادر شد و برخی از منابع مهم فقهی و تفسیری شیعه در مصر به چاپ رسید.

سیره‌ی اخلاقی

درباره ملکات اخلاقی و روش زندگی شخصی و نگرشهای اجتماعی و حساسیّت آیت الله بروجردی نسبت به جایگاه دین و دینداران و برخورد جدّی او با انحرافات مذهبی مطالب فراوانی نقل شده است. همچنین اخلاص، اشتیقاق به فراگیری علم، سعه صدر، اهتمام به دین، کظم غیظ،[۲۹] آرزوی شهادت و روشن‌بینی[۳۰] از دیگر ویژگی های آیت الله بروجردی که بیان شده است.

آثار

تعداد آثار علمی او، که به وسواس و احتیاط علمی شهرت داشت ، به چهل کتاب و رساله می رسد که از آن جمله است :

  1. جامع احادیث الشیعه ، که تدوین آن به یاری عده ای از شاگردان او، در زمان حیاتش آغاز شد و مجلدات نخستین آن ، به چاپ رسید و انتشار سایر مجلداتش بعداز درگذشت او ادامه یافت . این کتاب که کوششی است برای تدوین تمامی احادیث شیعه در یک مجموعه ، نشانه تخصص کم نظیر بروجردی در رجال و حدیث است ؛
  2. مجموعه کتابهایی به نام تجرید الاسانید در رجال
  3. حاشیه بر کفایة الاصول
  4. الفقه الاستدلالی و ...[۳۱]

وفات

آیت الله سید حسین بروجردی در ۱۳ شوال ۱۳۸۰ق برابر با ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ش، از دنیا رفت و پیکر ایشان تشییع و سپس با نظر آیت ­الله بهبهانی، محمدحسن طباطبائی بروجردی (فرزند آیت الله بروجردی)، بر جنازه پدرش نماز خواند و در مسجد اعظم به خاک سپرده شد.[۳۲]

پانویس

  1. رازی، آثار الحجة، ج 2، ص 10؛ دوانی ، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ص 93.
  2. علوی طباطبائی ، شرح حال آیت الله العظمی بروجردی، ص704.
  3. رازی ، آثارالحجة، ج 2، ص 9.
  4. دوانی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ج۱، ص۸۲.
  5. رازی ، ج 2، ص 10؛ دوانی ، ص 94.
  6. دوانی، زندگی‌نامه آیت الله بروجردی، صص۵۳ـ۵۲.
  7. علوی، خاطرات زندگانی آیت الله بروجردی، ص۲۷.
  8. دوانی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ج۱، ص۹۹؛ رازی، آثار الحجة، ج۲، ص 10.
  9. دوانی ، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ص 101؛ علوی طباطبائی ، شرح‌حال آیت الله العظمی بروجردی، صص 710ـ711.
  10. علوی ، «آیة الله بروجردی در بروجرد»، صص336-333.
  11. دوانی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ص 104.
  12. علوی ،«آیة الله بروجردی در بروجرد»، صص 337ـ338.
  13. سلطانی طباطبائی ، «مصاحبه با آیة الله سیدمحمد باقر سلطانی طباطبائی »، ص 43؛ مبرقعی، مبرقعی ، «مصاحبه با آیة الله سید مرتضی مبرقعی (فقیه )»، ص 71؛ احمدی ، احمدی ، «مصاحبه با آیة الله سید جعفر احمدی »، ص 80؛ فاضل لنکرانی ، فاضل لنکرانی ، «مصاحبه با آیة الله محمد فاضل لنکرانی »، ص 139؛ سبحانی ، سبحانی ، «مصاحبه با آیة الله جعفر سبحانی » ، ص 182.
  14. فراتی، روحانیت و تجدد، ص۴۱۷.
  15. «زندگینامه: غلامرضا رضوانی خمینی (۱۳۰۹ - ۱۳۹۲)»، سایت همشهری آنلاین.
  16. مهدوی، اعلام اصفهان، ج۴، ص۸۶۰و۸۶۱.
  17. روحانی ، «مصاحبه با استاد آیت الله حاج سیدمهدی روحانی »، صص19 و20؛ فاضل ، «مصاحبه با استاد آیت الله حاج شیخ محمد فاضل »،ص 18؛ سبحانی ، «مصاحبه با آیة الله جعفر سبحانی » ،صص 177ـ 180؛ سلطانی طباطبائی ، «مصاحبه با آیة الله سیدمحمد باقر سلطانی طباطبائی »، صص 41ـ42؛ صافی گلپایگانی ، «مصاحبه با آیة الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی »، صص 119ـ121؛ علوی ، «آیة الله بروجردی در بروجرد»، صص 321ـ 327؛ فاضل لنکرانی ، «مصاحبه با آیة الله محمد فاضل لنکرانی »،صص 144ـ146؛ واعظ زاده خراسانی ، «مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی »، صص 214ـ219.
  18. علوی طباطبائی ، «شرح حال آیت الله العظمی بروجردی »، صص 722ـ720.
  19. سلطانی طباطبائی ، «مصاحبه با آیة الله سیدمحمد باقر سلطانی طباطبائی »، ص 36؛ دوانی ، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی ، ص 352.
  20. علوی، «آیة الله بروجردی در بروجرد»، ص 328.
  21. سلطانی طباطبائی ، «مصاحبه با آیة الله سیدمحمد باقر سلطانی طباطبائی » ، ص 54؛ صافی گلپایگانی ، «مصاحبه با آیة الله شیخ علی صافی گلپایگانی »، ، ص 116.
  22. دوانی ، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی، ص 359ـ360؛ واعظ زاده خراسانی ، «مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی »، ص 231.
  23. فاضل لنکرانی ، «مصاحبه با آیة الله محمد فاضل لنکرانی »، صص 153ـ154.
  24. سلطانی طباطبائی ، «مصاحبه با آیة الله سیدمحمد باقر سلطانی طباطبائی»، ص 50.
  25. فاضل لنکرانی ، «مصاحبه با آیة الله محمد فاضل لنکرانی »، ص 155.
  26. بُدَلا، «مصاحبه با حجة الاسلام و المسلمین سید حسین بدلا»، ص 98.
  27. واعظ زاده خراسانی ، «مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی »، ، صص 226 و 238.
  28. مکارم شیرازی ، «مزایا و خصایص اخلاقی آیة الله بروجردی »، صص 269ـ273.
  29. مجله حوزه، آثار و تالیفات آیةالله بروجردی، ش ۴۳ و ۴۴، صص۲۶۸ و ۶۶.
  30. مطهری، مزایا و خدمات آیت الله بروجردی،ص۲۶۳.
  31. استادی، رضا، آثار و تألیفات آیت الله بروجردی، ج۱، صص۲۸۹ـ۳۰۳؛ واعظ زاده خراسانی، مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی، ج۱، صص 211-207.
  32. دوانی، مفاخر اسلام، ج۱۲، صص۵۲۶-۵۲۸.

منبع

  • بنیاد دائرة المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، به کوشش غلامعلی حدادعادل، تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ج 1، 1375.