این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «ابوالمعالی کلباسی»
(ویرایش جزئی) |
Kh1.Alizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
'''محمد (ابوالمعالی) کلباسی''' فقیه اصولی، محدث رجالی، ادیب ماهر و عالم زاهد عابد،از مدرسان نام آور قرن سیزدهم و چهاردهم هجری است. نام وی محمد، ملقب به باقر | '''محمد (ابوالمعالی) کلباسی''' فقیه اصولی، محدث رجالی، ادیب ماهر و عالم زاهد عابد،از مدرسان نام آور قرن سیزدهم و چهاردهم هجری است. نام وی محمد، ملقب به '''باقر'''، مكنّی به '''ابوالمعالی''' است و شهرت او به كنیهٔ اوست.<ref>تابنده، تاريخ جغــرافيای گناباد، ص195.</ref> | ||
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
میرزا | میرزا ابوالمعالی تلاش فوق العاده ای در كسب دانش از خود نشان داد و عمر شریفش را صرف مطالعه، تحقیق، تدریس و تضنیف نمود. همواره سرگرم اندیشه و دقت نظر و پژوهش بود؛ به گونه ای كه حتی هنگام صرف غذا و زمان خواب و استراحت، از اندیشیدن غافل نبود. | ||
گاه اتفاق می افتاد كه در خلال شب از خواب بیدار می شد و به فكر فرو می رفت و یا در حمام به اندیشیدن مشغول می شد و در همان جا چراغ روشن می كرد و قلم و دوات می طلبید و خطورات ذهنی اش را می نوشت. شایان توجه است كه نوشتجاتی از ایشان در دست است كه به رنگ حنا آمیخته شده و این، اثر حنایی است كه انگشتان خود را در حمام با آن خضاب می كرده است. | |||
===ولادت=== | |||
میرزا ابوالمعالی، در سحرگاه چهارشنبه هفتم شعبان سال 1247ق/ 1210ش، دیده به جهان گشود. | |||
===خاندان=== | ===خاندان=== | ||
نخستین نیای ابوالمعالی، حاج محمد حسن خراسانی كرباسی(م: 1190ق) نیز از علمای عابد زاهد و دوستان | میرزا ابوالمعالی، آخرین پسر فقیه نامی، جهان شیعه [[محمدابراهیم کلباسی|حاجی محمد ابراهیم كرباسی]](1180-1261ق) و مادرش نیز خواهر زوجهٔ فقیه اصولی و نامی، میر سید محمد شهشهانی(ح1200- 1289ق) است. ابوالمعالی با عزم راسخ و شوق وافر، راه پدر و نیاكان خود را ادامه داد و به مراتب بالایی از علم و عمل دست یافت. | ||
نخستین نیای ابوالمعالی، [[محمدحسن کلباسی|حاج محمد حسن خراسانی كرباسی]](م: 1190ق) نیز از علمای عابد زاهد و دوستان نزدیک حكیم عارف، [[محمد بیدآبادی|آقا محمد بیدآبادی]](م: 1198ق) بوده است.<ref>كرباسـی زاده اصفهانی، مشــاهير مزار علامه ميرزا ابوالمعالی كلباسی، ص170-179.</ref> وی از همسرش- دختر آقا سید زین العابدین(م: پیش از 1290ق) فرزند [[سید محمدباقر شفتی|سیدمحمد باقر حجت الاسلام شفتی]]- دارای دو پسر و یک دختر گردید، كه به ترتیب عبارتند از: | |||
#میرزا جمال الدین(1273-1350ق) | #میرزا جمال الدین(1273-1350ق) | ||
#میرزا كمال الدین ابوالهدی(1278-1356ق) | #میرزا كمال الدین ابوالهدی(1278-1356ق) | ||
# | #همسر [[احمد ملاباشی حسینی تفرشی اصفهانی|حاج میرزا احمد ملا باشی]]. | ||
از پسران و دختر میرزا ابوالمعالی، اعقاب و احفاد بسیاری باقی مانده كه هر كدام در جای خود ذكر خواهد شد. | از پسران و دختر میرزا ابوالمعالی، اعقاب و احفاد بسیاری باقی مانده كه هر كدام در جای خود ذكر خواهد شد. | ||
===نوجوانی=== | |||
در سنین نوجوانی، در سال 1261ق، پدر خود را از دست داد و با مشكلات و سختیهای بسیاری، مانند: فقر و تنگدستی و نگرانیهای روحی دست و پنجه نرم كرد.<blockquote>«...به قدری سختی و ناملایمات به من روی آورد كه اگر به سنگ وارد می آمد، آن را آب می كرد و اگر به دریاها برمی خورد، آنها را از جریان می انداخت... گرفتار سختی های كمرشكن و شداید غیر قابل وصفی بودم...فقر به گونه ای بر من چیره گشت كه شش ماه از سال را روزه می گرفتم...». <ref>كلباسی، بشارات الاصول، مخطوط؛ كلباســی، البــدر التمام فی ترجمه الوالد القمقام و الجد العلام، صص20-25 .</ref></blockquote> | |||
===تحصیلات=== | ===تحصیلات=== | ||
ابوالمعالی دوران كودكی را زیر نظر پدرش حاجی كرباسی گذراند. پس از فوت | ابوالمعالی دوران كودكی را زیر نظر پدرش حاجی كرباسی گذراند. پس از فوت حاجی، علامه میر سید محمّد شهشهانی - كه شوهر خالة ابوالمعالی و منزلش نزدیک خانه حاجی بود- نقش مهمی در رشد و شكوفایی او ایفا نمود. | ||
میرزا ابوالمعالی از دوران نوجوانی، كتبی مانند « درّة الغرویة » سید بحر العلوم را نزد علامه شهشهانی فرا گرفت و تحصیلات عالی و دروس اجتهادی خود را نیز نزد این فقیه نامی ادامه داد. | |||
وی در آثار و رسائل خود از این استادش به«شیخناالسید» تعبیر نموده و نكاتی شنیدنی و حیرت آور از احوال او ذكر كرده است.<ref>كلباســی، البــدر التمام فی ترجمه الوالد القمقام و الجد ّ العلام، ص20؛ كلباســی، شــرح زيارت عاشــورا، ج1، ص26.</ref> | |||
استاد دیگر او، فقیه اصولی و مدرس نامی، علامه میرسید حسن مدرس اصفهانی(1210-1273ق) است. | |||
میرزا ابوالمعالی، عمدهٔ تحصیلاتش نزد این استاد بوده و از آرای بكر و بدیع او در فقه و اصول، بهرهٔ بسیاری برده است. احوال معنوی، اوصاف ملكوتی و اخلاق نیكوی استاد نیز، تأثیری شگرف بر روح پاک و ضمیر صاف ابوالمعالی گذاشت.<ref>كلباســی، البــدر التمام فی ترجمه الوالد القمقام و ّ الجد ّ العلام، ص20-21؛ كلباســی، شــرح زيارت عاشــورا، ج1، ص26.</ref> | |||
===شاگردان=== | |||
میرزا ابوالمعالی از علمای نامی و مدرسان برجستهٔ اواخر قرن سیزدهم دارالعلم اصفهان بود. حوزهٔ درسی او، از حیث كمّی و كیفی، نسبت به دیگر مجالس علمی وقت، ممتاز بود و به واسطه تحقیقات دقیق و افكار عمیقی كه ارائه می نمود، جمعیت بسیاری از فضلا و دانش پژوهان را به سوی خود جلب كرده بود. | |||
با نگاهی به فهرست اسامی شاگردان میرزا ابوالمعالی، به خوبی معلوم می شود كه شمار بسیاری از فقیهان و مراجع نامدار شیعه در قرون سیزدهم و چهاردهم هجری، از مدرس پرفیض او برخاسته اند. برخی از مشاهیر شاگردان و راویان از او عبارتند از آیات عظام: | |||
*سید ابوالحسن مدیسه ای اصفهانی | *[[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن مدیسه ای اصفهانی]] | ||
*سید ابوالقاسم دهكردی | *سید ابوالقاسم دهكردی | ||
*شیخ ابوالقاسم كبیر قمی | *شیخ ابوالقاسم كبیر قمی | ||
سطر ۲۹: | سطر ۴۳: | ||
*میرزا جمال الدین كلباسی | *میرزا جمال الدین كلباسی | ||
*[[سید جمال الدین گلپایگانی]] | *[[سید جمال الدین گلپایگانی]] | ||
*شیخ حسنعلی نخودكی | *[[حسنعلی نخودکی اصفهانی|شیخ حسنعلی نخودكی]] | ||
*[[سید حسین طباطبایی بروجردی]] | *[[سید حسین طباطبایی بروجردی]] | ||
*حاج آقا [[رحیم ارباب]] | *حاج آقا [[رحیم ارباب]] | ||
سطر ۳۵: | سطر ۴۹: | ||
*ملا علی محمد نجف آبادی | *ملا علی محمد نجف آبادی | ||
*میرزا ابوالهدی كلباسی | *میرزا ابوالهدی كلباسی | ||
*سید محمد باقر درچه ای | *[[سید محمدباقر درچهای|سید محمد باقر درچه ای]] | ||
*شیخ محمد حسین اشنی | *[[محمدحسین بن محمد اشنی قودجانی اصفهانی|شیخ محمد حسین اشنی]] | ||
*میرزا محمد حسین نائینی | *[[محمد حسین شیخ الاسلام نایینی|میرزا محمد حسین نائینی]] | ||
*سید محمد مهدی درچه ای | *سید محمد مهدی درچه ای | ||
*شیخ مرتضی طالقانی<ref>كرباســی زاده | *شیخ مرتضی طالقانی<ref>كرباســی زاده اصفهانی، مشــاهير مزار علامه ميرزا ابوالمعالی كلباسی، صص60-65.</ref> | ||
گفتنی است كه محل تدریس میرزا ابوالمعالی مدرسهٔ حاجی كرباسی، واقع در جنب [[مسجد حکیم|مسجد حكیم]] بوده و او در این مدرسه، دانشهای گوناگون اسلامی از جمله: فقه، اصول و رجال را تدریس می كرده و حوزهٔ درس اصول فقه او رونق بسزایی داشته است. | |||
اجتهاد از نظر ابوالمعالی، امری خطیر بود و او نیز مانند پدرش، حاجی كرباسی و نیای همسرش سید حجت الاسلام شفتی، به سادگی، اجتهاد كسی را نمی پذیرفت. وی، اجتهاد را مشروط به امور و مستلزم رعایت مقدماتی می دانست كه در كمتر كسی قابل تحقق بود، تا آن جا كه می فرماید:<blockquote>« سوگند كه در دایره معرفت، حصول هیچ دانشی به مانند علم فقه، سخت و دشوار نیست و نمی توان سطری در آن نوشت، مگر آن كه ضرورتاً مباحث آن را بر اساس اصول فقه تكمیل نمود، بلكه اساساً فقه بدون اصول، مانند نتیجه بدون مقدمه است...».<ref>كلباســی، البــدر التمام فی ترجمه الوالد القمقام و الجد ّ العلام، ص27.</ref></blockquote> | |||
در نظر وی، یك فقیه باید علم رجال را نیز به سبب لزوم نقد اخبار، كامل نماید و البته از همه مهمتر و ضروری تر برای یک فقیه، رعایت تقواست كه بدون آن، حصول قوهٔ قدسیه اجتهاد، ناممكن است. | |||
از همین رو، میرزا ابوالمعالی در مدت عمر خود، به هیچ یک از شاگردانش، اجازهٔ اجتهاد نداد و شاگردان او دریافته بودند كه از سوی استاد به دریافت چنین اجازه ای نایل نخواهند شد.<ref>كلباســی، البــدر التمام فی ترجمه الوالد القمقام و الجد ّ العلام، ص27.</ref> | |||
==ویژگیهای اخلاقی== | ==ویژگیهای اخلاقی== | ||
همهٔ نویسندگانی كه به شرح زندگانی و بیان احوال او پرداخته اند، علاوه بر آن كه به دقت نظر، حسن تحریر و اندیشهٔ عمیق او اعتراف كرده اند، احتیاط او در امور، احتراز از اموال شبهه ناک، ورع و پرهیزكاری، حسن خلق، رویگردانی از دنیا، احترام به سادات و عشق او به عبادت و راز و نیاز با معبود یگانه را ستوده اند. | |||
ابوالمعالی از لذات دنیوی، اعم از جاه و مقام یا خوردنی و پوشیدنی، گریزان بود. از جمله حالات او، آن بود كه دوست می داشت بر روی زمین بنشیند و از نشستن در غیر جاهای پست دوری می نمود. این حالات را در روزهای آخر بیماری اش نیز داشت. روزی به روی زمین تكیه كرده و سرش را روی زمین گذاشته بود، از او خواستند كه برخیزد و جایش را تغییر دهد؛ او این شعر را خواند: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|من لم یطأ التراب برجله | وطأ التراب بصفحة الخدّ}} | {{ب|من لم یطأ التراب برجله | وطأ التراب بصفحة الخدّ}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
و اطرافیان كه عزم راسخ او را دیدند، از اصرار خود صرف نظر نمودند. همچنین از معاشرت با اهل دیوان و امرای دولتی، اجتناب می ورزید، مگر به هنگام ضرورت، و این | و اطرافیان كه عزم راسخ او را دیدند، از اصرار خود صرف نظر نمودند. همچنین از معاشرت با اهل دیوان و امرای دولتی، اجتناب می ورزید، مگر به هنگام ضرورت، و این طریقهٔ او برای همگان مشهود بود.<ref>كلباســی، البــدر التمام فی ترجمه الوالد القمقام و الجد ّ العلام، ص24.</ref> | ||
ابوالمعالی، به خواندن دعا، بویژه در شبهای جمعه و آن هم با جلوس بر روی زمین، بسیار مقید بود. نقل می كنند كه شخصی از جناب ابوالمعالی در خواست نمود تا هنگام تحویل سال، در خدمت ایشان باشد. ابوالمعالی پذیرفت و از آن جا كه به خواندن دعا در هنگام تحویل سال و با حالت نشسته بر روی زمین مقید بود، او را نیز به این كار دعوت نمود. هرچند كه بین مردم، معمول است كه به هنگام راز و نیاز با معبود بی نیاز بر روی فرش می نشینند. | |||
اما به | اما به عقیدهٔ وی، مقام تضرع به درگاه رب الارباب و تواضع در برابر او، ایجاب می كند كه بر روی زمین بنشینند، همان طور كه سیرهٔ برخی از بزرگان چنین بوده است (همان). میرزا ابوالهدی پس از ذكر مطلب فوق از قول پدرش ابوالمعالی، همگان بویژه اهل علم را به پیروی از سلوك معظم له در نحوة دعا و راز و نیاز، توصیه می نماید. | ||
مرحوم ابوالمعالی برای سادات احترام ویژه ای قائل بود و دیگران را نیز به این عمل سفارش می فرمود. حتی برخی از شاگردان خود را - كه از سادات بودند- به هنگام دخول و خروج از منزل، بر خود مقدم می داشت و هیچ گاه حاضر نمی شد بر سیدی پیشی گیرد.<ref>كلباســی، شــرح زيارت عاشــورا، ج1،ص26.</ref>چنانكه از مرجع بزرگ عالم تشیع مرحوم آیت الله بروجردی نقل شده كه فرمود: با اینكه میرزا ابوالمعالی استاد من بودند، اما حاضر نمی شدند كه من پشت سر ایشان راه بروم... و من هرگاه به منزل ایشان می رفتم، به خاطر همین احترام ها و تكریم ها شرمنده می شدم. ابوالمعالی دیگران را نیز به احترام گذاشتن به سادات سفارش و از اهانت به آنان نهی می فرمود.<ref>كلباســی، البــدر التمام في ترجمه الوالد القمقام و ّ الجد ّ العلام، ص26.</ref> | مرحوم ابوالمعالی برای سادات احترام ویژه ای قائل بود و دیگران را نیز به این عمل سفارش می فرمود. حتی برخی از شاگردان خود را - كه از سادات بودند- به هنگام دخول و خروج از منزل، بر خود مقدم می داشت و هیچ گاه حاضر نمی شد بر سیدی پیشی گیرد.<ref>كلباســی، شــرح زيارت عاشــورا، ج1،ص26.</ref>چنانكه از مرجع بزرگ عالم تشیع مرحوم آیت الله بروجردی نقل شده كه فرمود: با اینكه میرزا ابوالمعالی استاد من بودند، اما حاضر نمی شدند كه من پشت سر ایشان راه بروم... و من هرگاه به منزل ایشان می رفتم، به خاطر همین احترام ها و تكریم ها شرمنده می شدم. ابوالمعالی دیگران را نیز به احترام گذاشتن به سادات سفارش و از اهانت به آنان نهی می فرمود.<ref>كلباســی، البــدر التمام في ترجمه الوالد القمقام و ّ الجد ّ العلام، ص26.</ref> | ||
سطر ۲۰۴: | سطر ۲۱۹: | ||
[[رده:علمای قرن 13]] | [[رده:علمای قرن 13]] | ||
[[رده:علمای قرن 14]] | [[رده:علمای قرن 14]] | ||
[[رده:فقیهان]] | |||
[[رده:محدثین]] | |||
[[رده:مدرسین]] | |||
[[رده:خاندان کلباسی]] |
نسخهٔ ۲ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۲۱
محمد (ابوالمعالی) کلباسی فقیه اصولی، محدث رجالی، ادیب ماهر و عالم زاهد عابد،از مدرسان نام آور قرن سیزدهم و چهاردهم هجری است. نام وی محمد، ملقب به باقر، مكنّی به ابوالمعالی است و شهرت او به كنیهٔ اوست.[۱]
زندگی نامه
میرزا ابوالمعالی تلاش فوق العاده ای در كسب دانش از خود نشان داد و عمر شریفش را صرف مطالعه، تحقیق، تدریس و تضنیف نمود. همواره سرگرم اندیشه و دقت نظر و پژوهش بود؛ به گونه ای كه حتی هنگام صرف غذا و زمان خواب و استراحت، از اندیشیدن غافل نبود.
گاه اتفاق می افتاد كه در خلال شب از خواب بیدار می شد و به فكر فرو می رفت و یا در حمام به اندیشیدن مشغول می شد و در همان جا چراغ روشن می كرد و قلم و دوات می طلبید و خطورات ذهنی اش را می نوشت. شایان توجه است كه نوشتجاتی از ایشان در دست است كه به رنگ حنا آمیخته شده و این، اثر حنایی است كه انگشتان خود را در حمام با آن خضاب می كرده است.
ولادت
میرزا ابوالمعالی، در سحرگاه چهارشنبه هفتم شعبان سال 1247ق/ 1210ش، دیده به جهان گشود.
خاندان
میرزا ابوالمعالی، آخرین پسر فقیه نامی، جهان شیعه حاجی محمد ابراهیم كرباسی(1180-1261ق) و مادرش نیز خواهر زوجهٔ فقیه اصولی و نامی، میر سید محمد شهشهانی(ح1200- 1289ق) است. ابوالمعالی با عزم راسخ و شوق وافر، راه پدر و نیاكان خود را ادامه داد و به مراتب بالایی از علم و عمل دست یافت.
نخستین نیای ابوالمعالی، حاج محمد حسن خراسانی كرباسی(م: 1190ق) نیز از علمای عابد زاهد و دوستان نزدیک حكیم عارف، آقا محمد بیدآبادی(م: 1198ق) بوده است.[۲] وی از همسرش- دختر آقا سید زین العابدین(م: پیش از 1290ق) فرزند سیدمحمد باقر حجت الاسلام شفتی- دارای دو پسر و یک دختر گردید، كه به ترتیب عبارتند از:
- میرزا جمال الدین(1273-1350ق)
- میرزا كمال الدین ابوالهدی(1278-1356ق)
- همسر حاج میرزا احمد ملا باشی.
از پسران و دختر میرزا ابوالمعالی، اعقاب و احفاد بسیاری باقی مانده كه هر كدام در جای خود ذكر خواهد شد.
نوجوانی
در سنین نوجوانی، در سال 1261ق، پدر خود را از دست داد و با مشكلات و سختیهای بسیاری، مانند: فقر و تنگدستی و نگرانیهای روحی دست و پنجه نرم كرد.
«...به قدری سختی و ناملایمات به من روی آورد كه اگر به سنگ وارد می آمد، آن را آب می كرد و اگر به دریاها برمی خورد، آنها را از جریان می انداخت... گرفتار سختی های كمرشكن و شداید غیر قابل وصفی بودم...فقر به گونه ای بر من چیره گشت كه شش ماه از سال را روزه می گرفتم...». [۳]
تحصیلات
ابوالمعالی دوران كودكی را زیر نظر پدرش حاجی كرباسی گذراند. پس از فوت حاجی، علامه میر سید محمّد شهشهانی - كه شوهر خالة ابوالمعالی و منزلش نزدیک خانه حاجی بود- نقش مهمی در رشد و شكوفایی او ایفا نمود.
میرزا ابوالمعالی از دوران نوجوانی، كتبی مانند « درّة الغرویة » سید بحر العلوم را نزد علامه شهشهانی فرا گرفت و تحصیلات عالی و دروس اجتهادی خود را نیز نزد این فقیه نامی ادامه داد. وی در آثار و رسائل خود از این استادش به«شیخناالسید» تعبیر نموده و نكاتی شنیدنی و حیرت آور از احوال او ذكر كرده است.[۴]
استاد دیگر او، فقیه اصولی و مدرس نامی، علامه میرسید حسن مدرس اصفهانی(1210-1273ق) است. میرزا ابوالمعالی، عمدهٔ تحصیلاتش نزد این استاد بوده و از آرای بكر و بدیع او در فقه و اصول، بهرهٔ بسیاری برده است. احوال معنوی، اوصاف ملكوتی و اخلاق نیكوی استاد نیز، تأثیری شگرف بر روح پاک و ضمیر صاف ابوالمعالی گذاشت.[۵]
شاگردان
میرزا ابوالمعالی از علمای نامی و مدرسان برجستهٔ اواخر قرن سیزدهم دارالعلم اصفهان بود. حوزهٔ درسی او، از حیث كمّی و كیفی، نسبت به دیگر مجالس علمی وقت، ممتاز بود و به واسطه تحقیقات دقیق و افكار عمیقی كه ارائه می نمود، جمعیت بسیاری از فضلا و دانش پژوهان را به سوی خود جلب كرده بود.
با نگاهی به فهرست اسامی شاگردان میرزا ابوالمعالی، به خوبی معلوم می شود كه شمار بسیاری از فقیهان و مراجع نامدار شیعه در قرون سیزدهم و چهاردهم هجری، از مدرس پرفیض او برخاسته اند. برخی از مشاهیر شاگردان و راویان از او عبارتند از آیات عظام:
- سید ابوالحسن مدیسه ای اصفهانی
- سید ابوالقاسم دهكردی
- شیخ ابوالقاسم كبیر قمی
- سید احمد خوانساری صفایی
- میرزا جمال الدین كلباسی
- سید جمال الدین گلپایگانی
- شیخ حسنعلی نخودكی
- سید حسین طباطبایی بروجردی
- حاج آقا رحیم ارباب
- آقا ضیاء الدین عراقی
- ملا علی محمد نجف آبادی
- میرزا ابوالهدی كلباسی
- سید محمد باقر درچه ای
- شیخ محمد حسین اشنی
- میرزا محمد حسین نائینی
- سید محمد مهدی درچه ای
- شیخ مرتضی طالقانی[۶]
گفتنی است كه محل تدریس میرزا ابوالمعالی مدرسهٔ حاجی كرباسی، واقع در جنب مسجد حكیم بوده و او در این مدرسه، دانشهای گوناگون اسلامی از جمله: فقه، اصول و رجال را تدریس می كرده و حوزهٔ درس اصول فقه او رونق بسزایی داشته است.
اجتهاد از نظر ابوالمعالی، امری خطیر بود و او نیز مانند پدرش، حاجی كرباسی و نیای همسرش سید حجت الاسلام شفتی، به سادگی، اجتهاد كسی را نمی پذیرفت. وی، اجتهاد را مشروط به امور و مستلزم رعایت مقدماتی می دانست كه در كمتر كسی قابل تحقق بود، تا آن جا كه می فرماید:
« سوگند كه در دایره معرفت، حصول هیچ دانشی به مانند علم فقه، سخت و دشوار نیست و نمی توان سطری در آن نوشت، مگر آن كه ضرورتاً مباحث آن را بر اساس اصول فقه تكمیل نمود، بلكه اساساً فقه بدون اصول، مانند نتیجه بدون مقدمه است...».[۷]
در نظر وی، یك فقیه باید علم رجال را نیز به سبب لزوم نقد اخبار، كامل نماید و البته از همه مهمتر و ضروری تر برای یک فقیه، رعایت تقواست كه بدون آن، حصول قوهٔ قدسیه اجتهاد، ناممكن است. از همین رو، میرزا ابوالمعالی در مدت عمر خود، به هیچ یک از شاگردانش، اجازهٔ اجتهاد نداد و شاگردان او دریافته بودند كه از سوی استاد به دریافت چنین اجازه ای نایل نخواهند شد.[۸]
ویژگیهای اخلاقی
همهٔ نویسندگانی كه به شرح زندگانی و بیان احوال او پرداخته اند، علاوه بر آن كه به دقت نظر، حسن تحریر و اندیشهٔ عمیق او اعتراف كرده اند، احتیاط او در امور، احتراز از اموال شبهه ناک، ورع و پرهیزكاری، حسن خلق، رویگردانی از دنیا، احترام به سادات و عشق او به عبادت و راز و نیاز با معبود یگانه را ستوده اند.
ابوالمعالی از لذات دنیوی، اعم از جاه و مقام یا خوردنی و پوشیدنی، گریزان بود. از جمله حالات او، آن بود كه دوست می داشت بر روی زمین بنشیند و از نشستن در غیر جاهای پست دوری می نمود. این حالات را در روزهای آخر بیماری اش نیز داشت. روزی به روی زمین تكیه كرده و سرش را روی زمین گذاشته بود، از او خواستند كه برخیزد و جایش را تغییر دهد؛ او این شعر را خواند:
من لم یطأ التراب برجله | وطأ التراب بصفحة الخدّ |
و اطرافیان كه عزم راسخ او را دیدند، از اصرار خود صرف نظر نمودند. همچنین از معاشرت با اهل دیوان و امرای دولتی، اجتناب می ورزید، مگر به هنگام ضرورت، و این طریقهٔ او برای همگان مشهود بود.[۹]
ابوالمعالی، به خواندن دعا، بویژه در شبهای جمعه و آن هم با جلوس بر روی زمین، بسیار مقید بود. نقل می كنند كه شخصی از جناب ابوالمعالی در خواست نمود تا هنگام تحویل سال، در خدمت ایشان باشد. ابوالمعالی پذیرفت و از آن جا كه به خواندن دعا در هنگام تحویل سال و با حالت نشسته بر روی زمین مقید بود، او را نیز به این كار دعوت نمود. هرچند كه بین مردم، معمول است كه به هنگام راز و نیاز با معبود بی نیاز بر روی فرش می نشینند.
اما به عقیدهٔ وی، مقام تضرع به درگاه رب الارباب و تواضع در برابر او، ایجاب می كند كه بر روی زمین بنشینند، همان طور كه سیرهٔ برخی از بزرگان چنین بوده است (همان). میرزا ابوالهدی پس از ذكر مطلب فوق از قول پدرش ابوالمعالی، همگان بویژه اهل علم را به پیروی از سلوك معظم له در نحوة دعا و راز و نیاز، توصیه می نماید.
مرحوم ابوالمعالی برای سادات احترام ویژه ای قائل بود و دیگران را نیز به این عمل سفارش می فرمود. حتی برخی از شاگردان خود را - كه از سادات بودند- به هنگام دخول و خروج از منزل، بر خود مقدم می داشت و هیچ گاه حاضر نمی شد بر سیدی پیشی گیرد.[۱۰]چنانكه از مرجع بزرگ عالم تشیع مرحوم آیت الله بروجردی نقل شده كه فرمود: با اینكه میرزا ابوالمعالی استاد من بودند، اما حاضر نمی شدند كه من پشت سر ایشان راه بروم... و من هرگاه به منزل ایشان می رفتم، به خاطر همین احترام ها و تكریم ها شرمنده می شدم. ابوالمعالی دیگران را نیز به احترام گذاشتن به سادات سفارش و از اهانت به آنان نهی می فرمود.[۱۱]
آخوند گزی، كه ظاهراً خود محضر ابوالمعالی را درك نموده و شخصاً به حضور پرفیض اش نائل شده و بشدت تحت تأثیر فضای روحانی حاكم بر آن قرار گرفته بوده است، دربارة ابوالمعالی می نویسد: « مجلس آن مرحوم، مصداق حدیث حواریین و عیسی (ع) بود كه عرض كردند: « من نُجالس؟ »: با كه نشست و برخاست كنیم؟ فرمود: « من یذكّركم الله رؤیته و یزیدكم فی العلم منطقه و یرغّبكم فی الآخرة عمله »: « كسی كه دیدار او شما را به یاد خدا اندازد و گفتار او بر علم شما بیفزاید و كردار او شما را مایل به آخرت نماید». حالات آن مرحوم به همین وصف ها بود. صحبت موعظه و علم دقایق اخلاق و اخلاص را ملاحظه می فرمودند.[۱۲]
از مرحوم آیت الله بروجردی كه از شاگردان مبرز میرزا ابوالمعالی بوده نیز نقل شده است كه فرموده بود: « مجلس آقا میرزا ابوالمعالی، شبیه مجلس پیامبر(ص) بود، روحانیتی داشت كه انسان سیر نمی شد»
آثار و فعالیت ها
بیش از هشتاد رساله و كتاب از میرزا ابوالمعالی در موضوعات مختلف فقه، اصول، رجال، ادبیات، كلام، تفسیر، حدیث و شرح بر ادعیة معصومین -علیهم السلام- بر جای مانده است. فهرست بیشتر این آثار در رسالة شرح زیارت عاشورای او و نام برخی دیگر، همراه با بحث دربارة مفاد و اهمیت پاره ای از آنها در بدرالتمام فرزندش، میرزا ابوالهدی آمده است. بیش از نیمی از این آثار تاكنون چاپ و منتشر شده است.
آثار و تألیفات وی مشتمل بر تحقیقات ژرف و آرای ابتكاری است و با این كه وی از دوران جوانی دست به كار تصنیف شد، اما دقت نظر و وسواس علمی از سطر سطر آثارش پیداست. گاهی، روزها و ساعتها پیرامون موضوعی خاص، تأمل و تفكر می نمود و هیچ گاه پیش از موشكافی و ژرف بینی بسیار، دست به قلم نمی برد[۱۳]
فقه:
- منظومه در وضو، كه مبحث وضوی شرح كفایه محقق سبزواری را به شعر در آورده است
- الرسالة الاستیجاریه فی الاستیجار للعبادة.
- الرسالة الاسرافیة فی تحقیق الاسراف موضوعاً و حكماً.
- رسالة فی اصوات النساء و احكامها و بیان ما یجوز و مالایجوز من سماعها و استماعها.
- بیع المعاطاة
- رساله فی التداوی بالمسكر
- رساله فی اشتراط الرجوع الی الكفایة فی الحج
- رساله فی تفطیر الغبار و الدخان
- رساله فی الشرط ضمن العقد
- شرح كفایه سبزواری، مشتمل بر مباحث وضو.
- رسالة فی النیة
- رسالة فی ان وجوب الطهارات نفسی او غیری
- رسالة فی الصلوة فی الماهوت
- رسالة فی الصلوة فی الحمام الوقف الذی تصرف فیه غیرالاهل
- رسالة فی الغسالة
- رسالة فی العصیر العنبی
- رسالة فی الصحیح و المعیب
- حواشی بر شرح لمعه
اصول فقه:
- البشارات فی اصول الفقه
- رسالة فی حجیة الظن
- رساله فی حجیة المظنة.
- رساله فی الشك فی الجزئیة و الشرطیة و المانعیة (رساله اصالة البرائة)
- رسالة تردد الواجب بین المتبائنین
- رسالة فی الفرق بین الشك فی التكلیف و الشك فی المكلف به
- رسالة فی بقاء الموضوع فی الاستصحاب
- رسالة فی تعارض الاستصحابین
- رسالة فی تعارض الاستصحاب و اصالة صحة العقد
- رسالة فی البقاء علی تقلید المجتهد المیت
- رسالة فی ان الاصل فی الاستعمال حقیقة
- رسالة فی تحریر النزاع فی دلالة النهی علی الفساد
- رساله فی تعارض الاستصحاب بالملكیة السابقة مع الید
- رسالة فی الجهة التقییدیة و التعلیلیة
رجال:
- رسالة فی الثقة
- رسالة فی اصحاب الاجماع
- رسالة فی نقد الطریق(رساله فی نقد مشیخه الصدوق فی الفقیه و الشیخ فی التهذیبین
- رساله فی تعارض الاستصحاب بالملكیة السابقة مع الید
- رسالة فی النجاشی
- رسالة فی محمدبن الحسن، المبدوّ به بعض الاسانید الكافی
- رسالة فی ابی داود، المبدوّ به بعض الاسانید الكافی
- رسالة فی الحسین بن محمد، المبدوّ به بعض الاسانید الكافی
- رسالة فی محمد بن عبدالله، المبدو به بعض الاسانید الكافی
- رسالة فی علی بن محمد
- رسالة فی محمد بن زیاد
- رسالة فی معاویه بن شریح
- رسالة فی حماد بن عثمان
- رسالة فی محمد بن فضیل
- رسالة فی محمد بن سنان
- رسالة فی علی بن الحكم
- رسالة فی ابی بكر الحضرمی
- رسالة فی محمد بن قیس
- رسالة فی علی بن السندی
- رسالة فی حفص بن غیاث و سلیمان بن داود و قاسم بن محمد
- رسالة فی روایات ابن ابی عمیر
- رسالة فی ترجمه ابن غضائری
- رسالة فی محمد بن شریح
- رسالة فی احمد الحسین
- رسالة فی عبدالله بن محمد
- رسالة فی حسین بن عبدالله
- رسالة فی احمد بن محمد
- رسالة فی احوال الشیخ البهایی
- رسالة فی احوال المحقق الخوانساری
- رسالة فی التفسیر المنسوب الی الامام العسكری -علیه السلام -
- رسالة فی تزكیة اهل الرجال(فی تزكیه الرواة من اهل الرجال)
- رسالة فی سند الصحیفةالكاملة
- الفوائد الرجالیة
- حواشی بر قرآن كریم(از سوره نساء تا سوره معارج)
تفسیر قرآن
- رسالة در خطبه های تألیف یافته از آیات قرآن
- شرح بر ادعیه و زیارت و روایات معصومین - علیه السلام-
- شرح بر خطبه شقشقیه
- شرح بر مشكلات برخی از ادعیه
- رسالة فی الاستخارة من القرآن المجید
- الاستشفاء بالتربة الحسینیة
- شرح زیارت عاشورا
- شرح زیارت جامعة
كلام و متفرقه
- رسالة فی الجبر و التفویض
- رسالة فی شبهه الاستلزام
- رسالة فی الشبهة الحماریة
- رسالة فی حمل المشكوك فیه علی الغالب
- رسالة فی الاحساب
- رسالة در احوال انسان
- دیوان اشعار عربی،بیش از هزار بیت
- رسالة در شرح احوال خود و پدر و نیای گرامی اش، به فارسی
تا كنون 48 عنوان از كتب و رسایل معظم له برخی در زمان حیات خود مؤلف و بیشتر آنها پس از وفات او چاپ و منتشر شده است.تألیفات مطبوع وی همراه با خصوصیات هر كدام،عبارت است از:
- رسالة فی بیان كیفیت زیارت عاشورا كه مؤلف، آن را در 26 صفر1290ق، به پایان رسانیده است. این كتاب در زمان حیات مؤلف در سال 1310ق در تهران و در 130 صفحه چاپ شده است.
- رساله فی بیان الاستشفاء بالتربة الحسینیة كه در سال 1314ق و در 43 صفحه چاپ شده است.
- مجموعه رسائل اصولی شامل پانزده رسالةاصولی و رجالی مؤلف، در 1016 صفحه، كه در سال 1317ق در تهران، چاپ و منتشر شده است. این مجموعه همراه با مقدمه ای به قلم میرزا ابوالهدی كلباسی، فرزند مؤلف و نیز مؤخره ای به قلم او به نام البدرالتمام به هزینه و تلاش میرزا احمد ملا باشی، شاگرد و داماد مؤلف-چاپ شده است.
- رسالة فی الاستخارة من القرآن المجید و الفرقان الحمید كه در سال 1411ق توسط مؤسسه امام المهدی- علیه السلام- در قم و در 146 صفحه با مقدمه و تحقیق برخی از علمای قم چاپ و انتشار یافته است.
- الرسائل الرجالیة شامل 29 رساله در چهار مجلد، در سال 1380ش در قم توسط دارالحدیث با مقدمه و تحقیق فضلای قم چاپ شده است.
- شرح خطبه شقشقیه در مجموعه ای به نام میراث حوزةاصفهان، دفتر اول، با مقدمه و تحقیق برخی از فضلا، توسط مركز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیة اصفهان در سال 1383ش چاپ شده است.
شیوه های جدید ابوالمعالی در علوم اسلامی و نوآوری در علم رجال و درایه:
میرزا ابوالمعالی در آثار رجالی خود، تمامی آنچه را كه یك مجتهد یا محقق بدان نیازمند است، و علمای پیشین آن را نادیده گرفته و متأخران نیز آن را به شمار نیاورده اند، فراهم آورده است.از جمله امتیازها و ویژگیهای خاص آثار و مباحث رجالی او موارد ذیل است:
- آثار رجالی وی، مطالب و مباحثی را شامل می شود كه به ادعای مؤلف، در میان متقدمان و متأخران و معاصران مطرح نبوده و به ذهن هیچ كس، خطور نكرده است،[۱۴] از جمله مطالبی كه مباحثش را مطرح نموده است كه اساساً پیش از او، عنوان بحث مستقلی نداشته و مؤلف، مبتكر بحث تفصیلی آنها بوده است، رسالة مفصل و تحقیقی و ابتكاری او در معنای ثقه(همان) یا رساله دیگر او در لزوم نقد مشیخه كتب حدیث است.
- مباحثی كه هر چند پیش از این توسط محققان مطرح شده است، ولی مؤلف با تتبعی كامل و احصایی تمام، به تبیین و توضیح آنها مبادرت ورزیده است، مانند بحث از برخی رجال و شخصیت ها یا اسمای مشتركه یا بحث از اصحاب اجماع.[۱۵]
- شیوه و طریقة ورود مؤلف در مباحث رجالی، تكیه بر استقصاء و احصای كامل، همراه با تدبّر بسیار در جزئیات و توضیح بسیار روشن و كافی دربارة مبهمات علم رجال است و از عادات مؤلف، طرح مقدمات سودمند و مفصل و افزودن تنبیهات بسیار بر آن بوده، با پیش كشیدن مباحث جانبی متعدد، بدون آنكه هیچ اخلال و اشكالی به اصل بحث وارد آید. از این رو، در آثار وی، هیچ نكتة مجهول یا مبهمی برای خواننده یا محقق باقی نمی ماند.
- پژوهش های رجالی ارائه شده در مجموعه رسائل ابوالمعالی، از بهترین مستندات فرزند محقق او، علامه میرزا ابوالهدی در كتاب بی مانند سماءالمقال است كه به جواهر رجال معروف است.
وفات
صاحب بدر التمام نقل می كند كه پدرش ابوالمعالی، حدود دو ماه پیش از وفات، به هنگام تعقیبات نمازش، ندایی از عالم غیب شنید كه:« خانه تو در بهشت، آماده و مهیاست» [۱۶]وی پس از چند روز بیماری، در سن 67سالگی، درسحرگاه روز چهارشنبه 27 صفر المظفر سال 1315 ق / 1276 ش، به دیار ابدی شتافت.[۱۷]
پس از فوت ابوالمعالی، بر سر محل خاك سپاری او، میان اهالی اصفهان، اختلاف روی داد و حتی چندین موضع برای این كار، حفر گردید تا این كه میرزا ابوالهدی، همین محل كنونی را برگزید و پیكر آن مرحوم، نزدیك آرامگاه جدّ بزرگوارش حاجی محمد حسن خراسانی كرباسی، دفن گردید.[۱۸]
با دفن او در این محل، دلهای مؤمنان متوجه او گشت و جمع بسیاری از علما و فضلا و هنرمندان، در این محل آرمیدند. مردم اصفهان، زیارت تربت او را برای برطرف شدن حاجات خود، مؤثر می دانند و مشهور است كه با خواندن چهل بار سوره مباركه فاتحة الكتاب بر سر مزار ابوالمعالی، او را نزد خدا واسطه قرار می دهند تا خواسته هایشان، بویژه در باب دیون و قروض به هدف اجابت برسد.[۱۹]
گویند: میرزا ابوالمعالی پس از فوت، در عالم رؤیا فرموده بود كه بر اثر صبر در راه ولایت امیر مؤمنان و اولادش –علیهم السلام- به مقامی رسیده ام كه خواستة كسی را كه به من پناهنده شود و توسل جوید، بر طرف می نمایم(همان). داستان ورشكستگی یكی از تجار اصفهان و بهبودی وضع مالی اش به سبب پناهنده شدن به مزار میرزا ابوالمعالی، شنیدنی است.[۲۰][۲۱]
پانویس
- ↑ تابنده، تاريخ جغــرافيای گناباد، ص195.
- ↑ كرباسـی زاده اصفهانی، مشــاهير مزار علامه ميرزا ابوالمعالی كلباسی، ص170-179.
- ↑ كلباسی، بشارات الاصول، مخطوط؛ كلباســی، البــدر التمام فی ترجمه الوالد القمقام و الجد العلام، صص20-25 .
- ↑ كلباســی، البــدر التمام فی ترجمه الوالد القمقام و الجد ّ العلام، ص20؛ كلباســی، شــرح زيارت عاشــورا، ج1، ص26.
- ↑ كلباســی، البــدر التمام فی ترجمه الوالد القمقام و ّ الجد ّ العلام، ص20-21؛ كلباســی، شــرح زيارت عاشــورا، ج1، ص26.
- ↑ كرباســی زاده اصفهانی، مشــاهير مزار علامه ميرزا ابوالمعالی كلباسی، صص60-65.
- ↑ كلباســی، البــدر التمام فی ترجمه الوالد القمقام و الجد ّ العلام، ص27.
- ↑ كلباســی، البــدر التمام فی ترجمه الوالد القمقام و الجد ّ العلام، ص27.
- ↑ كلباســی، البــدر التمام فی ترجمه الوالد القمقام و الجد ّ العلام، ص24.
- ↑ كلباســی، شــرح زيارت عاشــورا، ج1،ص26.
- ↑ كلباســی، البــدر التمام في ترجمه الوالد القمقام و ّ الجد ّ العلام، ص26.
- ↑ -گزی، تذكره القبور، به كوشش ناصر باقری بيدهندی، ص32 .
- ↑ كلباســی، البــدر التمام في ترجمه الوالد القمقام و ّ الجد ّ العلام، ص21-23.
- ↑ كلباسی، شــرح زيارت عاشــورا، ج1 ،ص3
- ↑ كلباســی، شــرح زيارت عاشــورا، ج4، ص129.
- ↑ كلباســی، شــرح زيارت عاشــورا، ص29.
- ↑ كلباســی، شــرح زيارت عاشــورا، ص30-31.
- ↑ كلباســی، شــرح زيارت عاشــورا، ص32.
- ↑ کلباسی،الاستخاره، ص37.
- ↑ كرباســی زاده اصفهانی،مشــاهير مزار علامه ميرزا ابوالمعالی كلباسی، ص90-91.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص132-138.
منبع
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج۱، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، ۱۳۸۹.