این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «محمدابراهیم جدلی گلپایگانی»
(ویرایش) |
Kh1.farokhi (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
'''ملاّمحمّدابراهیم گلپایگانی''' معروف به | '''ملاّمحمّدابراهیم گلپایگانی''' معروف به '''جدلی'''، محقّق و حکیم جامع، از مدرّسین بزرگ [[حوزه علمیه اصفهان|حوزه علمیّه اصفهان]] واز اکابر فقهاء و افاضل علمای قرن دوازدهم هجری است. | ||
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
<ref>الکرام البرره، ج1، ص7؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، ص180 | در برخی از کتاب ها او را شیخ ابراهیم گلپایگانی جدّی نوشته اند و برخی گمان کرده اند که او ساکن مدرسه جدّه و به جدّه ای معروف بوده است؛ ولی ظاهرا «جدلی» به «جدّه ای» و «جدّی» تحریف شده است. <ref> الکرام البرره، ج1، ص7؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، ص180</ref> | ||
علّامه طهرانی با استناد به رساله ای در اصول دین برگرفته از "حقّ الیقین" [[محمدباقر مجلسی|علّامه مجلسی]] تألیف علّامه فهّامه شیخ ابراهیم گلپایگانی جدّی اصفهانی وی را در "طبقات اعلام الشیعه" عنوان نموده و می نویسد: وی در محله جدّه اصفهان ساکن بوده و لذا به جدّی معروف است. <ref> الکرام البرره، 7 .1</ref> به نظر می رسد که صاحب عنوان همین شخص مورد اشاره است و جدلی به جدّی تصحیف شده است. | |||
عبدالرزّاق بیک دنبلی در کتاب "تجربه الاحرار" می نویسد:<blockquote>"جامع علوم خفیّ و جلی مولانا ابراهیم جدلی که از قدمای علمای اصفهان بود و مشهور به دانایی و طلاقت لسان. آن جناب را در اصفهان دیدم؛ بینایی ظاهرش خلل یافته و پنجه فقر و افلاس دست قدرت و تواناییش را برتافته".<ref> تجربه الاحرار، ص160. </ref></blockquote>در کتاب "رستم التواریخ" ضمن بیان فضلای دوره کریم خان زند می نویسد:<blockquote>"و در دارالسلطنه اصفهان: عالی جناب مقدّس القاب، سلاله السادات و النجبایی، علّامه الزمانی، میر عبدالباقی، امام همام جمعه، و عالی جناب علّامه الزمانی، آقا محمّد، ساکن بیدآباد اصفهان، و عالی جناب سلاله السادات و النجبایی، افضل العلماء و اشرف الفقهاء، علّامی فهّامی، میرزا محمّد علی ولد میرزا مظفّر خلیفه سلطانی، و عالی جناب سلاله السادات و النجبایی، علّامه الزمانی، میرزا ابوالقاسم مدرّس، و عالی جناب علّامه الزمانی، آخوند ملّا ابراهیم شهیر به جدلی، و عالی جناب علّامه الزمانی، آقا شیخ محمّد، قاضی اصفاهان، <ref> در الکرام البرره می نویسد: الشیخ محمّد القاضی باصبهان والمتوفّی بها سنه 1227 و حمل الی النجف عند دیوان العلماء قبال الباب المعروف بالطوسی. قال فی التکمله: انّه من مشاهیر علماء عصره </ref> ، و علّامه الزمانی، میرزا مرتضی، شیخ الاسلام اصفاهان، و عالی جناب علّامه الزمانی، آقا محمّد ولد شیخ زین الدین.<ref> فرزند علّامه شیخ زین الدین علی بن عین علی خوانساری، از فضلا و مدرّسین اصفهان که عارف مشهور حسین علی شاه اصفهانی در علوم شریعت نزد او تلمّذ کرده. وی در روز جمعه 9 ربیع الاول 1202ق در سنّ جوانی وفات نموده و در حوالی مقبره آقا حسین خوانساری دفن شد. بر روی سنگ مزارش اشعاری از رفیق اصفهانی آمده که بخشی از آن چنین است: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|عالم عارف که بود از خاص و عام او را خطاب|شمع جمع عالمان چشم و چراغ عارفان | {{ب| عالم عارف که بود از خاص و عام او را خطاب| شمع جمع عالمان چشم و چراغ عارفان}} | ||
{{|آن که تا اوبود سال و ماه و روز و شب نبود|گر به کثرت گر به خلوت در عیان و در نهان | {{ب| آن که تا اوبود سال و ماه و روز و شب نبود| گر به کثرت گر به خلوت در عیان و در نهان}} | ||
{{ب| از جهان چون رفت از چشم و دل احباب رفت| اشک تا هفتم زمین و آه تا هفت آسمان}} | |||
{{| | {{ب| بهر تاریخش به آئین دعا گفتا "رفیق"| گفت: "دایم باد خلد آقا محمّد را مکان"}} | ||
{{پایان شعر}}</ref></blockquote> | |||
{{|بهر تاریخش به آئین دعا گفتا "رفیق"|گفت: "دایم باد خلد آقا محمّد را مکان | |||
{{پایان شعر}} | |||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
حکیم متاله | '''1- ملّا علی نوری''' | ||
ملاّ علی نوری بزرگ ترین فیلسوف و مدرس حکمت متعالیه در قرن سیزدهم هجری است که صدها نفر عالم فاضل در مکتب او با فلسفه اسلامی آشنا گشتند. | |||
حکیم متاله نامدار. صاحب روضات در رساله "علماء الاسره" می نویسد: | |||
"وکان تلمّذه عند جماعه؛ منهم: الآمیرزا ابوالقاسم المدرس الاصفهانی، ومنهم: المولی الأولی المحقّق المدقّق المولی محمّد ابراهیم الشهیر بالجدلی، قاطن اصفهان حیّاً ومیتاً".<ref> علماء الاسره، ص 13</ref> | |||
زنوزی در "ریاض الجنه" می نویسد: | |||
"المولی علی النوری الساکن باصبهان. استادنا الاوحد الالهی، عالم فاضل کامل عامل باذل، حکیم متکلم متبحر، وجیه نبیه ادیب منشی ء مدقق عارف، حسن التقریر، مهذب الاخلاق؛ له اشعار بالفارسیه. قرانا علیه نبذ من اوایل "الاسفار الاربعه" و من "شرح التجرید" للفاضل اللاهیجی و"المشاعر" وغیرها، واقتبسنا من ایماضات اشاراته وافاضات اشراقاته حصه کثیره".<ref> ریاض الجنه، ج 4 ، ص 23</ref> | |||
'''2- حاج محمّد حسن قزوینی حائری''' | |||
"والدش مدت سی سال در اصفهان توطن داشته. جناب ایشان در کربلای معلّی نشو و نما یافته. مقدمات را نزد حاجی معصوم ارسنجانی که از جمله تلامذه شیخ محمّد یوسف [بحرانی] بود دیده. بعد در خدمت میرزا محمّد مهدی شهرستانی که از جمله فضلای عصر و جامع علوم عقلیه و نقلیه، و سیدی حلیم کریم بود تحصیل نموده، و مراتب فقه و اصول را در خدمت علامه | در "زینه التواریخ" می نویسد: <blockquote>"والدش مدت سی سال در اصفهان توطن داشته. جناب ایشان در کربلای معلّی نشو و نما یافته. مقدمات را نزد حاجی معصوم ارسنجانی که از جمله تلامذه شیخ محمّد یوسف [بحرانی] بود دیده. بعد در خدمت میرزا محمّد مهدی شهرستانی که از جمله فضلای عصر و جامع علوم عقلیه و نقلیه، و سیدی حلیم کریم بود تحصیل نموده، و مراتب فقه و اصول را در خدمت علامه العلمائی آقا محمّد باقر ]بهبهانی[ رحمه اللّه خوانده، و مراتب عقلیه را از آفتاب سپهر فضائل آقا محمّد بیدآبادی و میرزا محمّد علی بن میرزا مظفر و ملّا ابراهیم جدلی اقتباس نموده. بعد از واقعه هایله وهابی که در ارض مقدس کربلای معلی روی داد، مجاورت را ترک، مهاجرت و توطن شیراز نموده؛ حال تحریر که سنه 1225 در شیراز فردوس طراز، با شاهد زندگانی دمساز. و فوائد قدیم و جدید آقا محمّد باقر را خلاصه نموده و شرحی بر ملخّص نوشته، الحق کتابی در معرفت طریق اجتهاد و استنباط به این خوبی نوشته نشده. دیگر کتابی موسوم به "کشف الغطاء" در اخلاق<ref> در تکمله امل الآمل گوید: عارف ربّانی آخوند ملا حسینقلی همدانی این کتاب را می ستود و شاگردانش را به مطالعه آن امر می فرمود. این اثر ارجمند اخیرا به چاپ رسیده است </ref> و کتاب "مصابیح الهدایه" در فقه به طریق استدلال و نظر، در نهایت بسط از عبادات تا کتاب حج نوشته اند که حال ناتمام است. و رساله فارسی مسمی به "تحفه الخاقانیه"... در اصول دین و عبادات و رساله موسومه به "تحفه الرضویه" به اسم نواب محمّد ولی میرزا والی خراسان تصنیف نموده. الحق فاضلی است متبحّر و عالمی است در همه علوم ماهر، پایه دانشش به غایت بلند و مراتب کمالش علما و فضلا را دلپسند".<ref> زینه التواریخ تصویر نسخه خطی </ref> </blockquote>وی در سال 1240ق در شیراز وفات کرد. | ||
'''3- ملّا محمّد علی جدلی مازندرانی''' | |||
آیه الله تنکابنی در "قصص العلماء" ضمن بیان حالات شهید ثالث می نویسد:در آن ازمنه، ملّا محمّدعلی نامی بود از اهل مازندران... و او را ملّا محمّد علی جنگلی می گفتند. زمانی که جنّت آرامگاه، فتحعلی شاه به قزوین نزول اجلال فرمودند علما به دیدن او رفتند، مسأله ای از ایشان سؤال کردند، ملّا محمّدعلی به مقتضای حال، جوابی گفت که سلطان را خوش آیند شد. سلطان از اسم او سؤال کرد، گفتند: ملّا محمّدعلی جنگلی. سلطان فرمود: که چون آخوند از اهل ولایت ماست که مازندران باشد او را ملاّ محمّد علی جدلی بگویید. | آیه اللّه سیّد محمّد تقی قزوینی در شرح حال خویش می نویسد:<blockquote>"ثمّ بعده اشتغلت علی المولی الجدلی المعروف، مولانا ملّا محمّدعلی المازندرانی، فاخذت منه طرفا طویلاً من الفقه والحدیث والکلام من الالهی، وفتح علیّ ابواب الفلسفه الالهیّه والحکمه المتعالیه، وسلک بی مسالک العلم والحکمه حسبما امکن وتمکن منه، واستغرب ما حفظته من العربیه... ولذلک اظهرنی بین العلماء وشهّرنی، حتی عرضت علیّ المعضلات فی تلک العلوم، و کثرت الثلاثه الممتحنه المعروفه فی فنون الرسوم، وفرغت عنده من تحصیل کتابی "الشفاء" و "الاشارات"، و قرأت علیه "مفاتیح الغیب" و "الاسفار"، و عرض علیّ تعلم ابن رشد و اثولوجیا و الفصول المغربیه... و اودع عندی ما عنده من الرمل والدعاء وعلم المعرفه وغرائب الامور... وکان الفاضل العلّامه متلقّیاً العلم والحکمه عن فضلاء اصفهان: آقا محمّد بیدآبادی ومیرزا ابوالقاسم المدرس وملّا ابراهیم الجدلی ولذلک اشتهر بالجدلی".<ref> میراث اسلامی ایران، ج 9 ، ص 191</ref></blockquote>آیه الله تنکابنی در "قصص العلماء" ضمن بیان حالات شهید ثالث می نویسد:<blockquote>در آن ازمنه، ملّا محمّدعلی نامی بود از اهل مازندران... و او را ملّا محمّد علی جنگلی می گفتند. زمانی که جنّت آرامگاه، فتحعلی شاه به قزوین نزول اجلال فرمودند علما به دیدن او رفتند، مسأله ای از ایشان سؤال کردند، ملّا محمّدعلی به مقتضای حال، جوابی گفت که سلطان را خوش آیند شد. سلطان از اسم او سؤال کرد، گفتند: ملّا محمّدعلی جنگلی. سلطان فرمود: که چون آخوند از اهل ولایت ماست که مازندران باشد او را ملاّ محمّد علی جدلی بگویید.</blockquote>وی در ادامه به جریان مناظره و اختلاف وی با شهید ثالث اشاره کرده است.<ref> قصص العلماء ، ص 37. </ref> | ||
وی در | ==آثار== | ||
وی رساله ای در اصول دین تألیف نموده که از کتاب حقّ الیقین علاّمه مجلسی استخراج شده است و ضمن مجموعه ای در کتابخانه سیّدآقا تستری موجود بوده است. | |||
== | ==وفات== | ||
علامه جدلی در سال 1199ق وفات یافت و در [[تخت فولاد]] جنب قبر [[محمداسماعیل خواجویی|ملاّاسماعیل خواجویی]] واقع در [[تکیه ملا اسماعیل خواجویی|تکیه خواجویی]] مدفون شد. قبر او بر روی سکّویی واقع شده است و سنگ نوشته مزار او چنین است: | |||
"قد ارتحل من دار الغرور الی دار السرور العالم العامل الفاضل العادل الکامل، الحبر المحقق والنحریر المدقق، الحاوی للاصول والفروع والجامع بین المعقول والمنقول، زبده المجتهدین وقدوه الفقهاء المتشرعین، الواصل الی رحمه اللّه الکریم مولینا محمّد ابراهیم فی سنه 1199". | "قد ارتحل من دار الغرور الی دار السرور العالم العامل الفاضل العادل الکامل، الحبر المحقق والنحریر المدقق، الحاوی للاصول والفروع والجامع بین المعقول والمنقول، زبده المجتهدین وقدوه الفقهاء المتشرعین، الواصل الی رحمه اللّه الکریم مولینا محمّد ابراهیم فی سنه 1199". | ||
رفیق اصفهانی شاعر معاصر او، مرثیّه ای درباره او گفته و مادّه تاریخ وفاتش را چنین سروده است: | رفیق اصفهانی شاعر معاصر او، مرثیّه ای درباره او گفته و مادّه تاریخ وفاتش را چنین سروده است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|شد ز جهان و | {{ب| حیف که رفت از جهان زبده ارباب فضل| آه که رفت از میان قدوه ارباب علم}} | ||
{{م|****}} | |||
{{ب| شد ز جهان و "رفیق" از پی تاریخ گفت:| "رفت ببزم جنان زبده ارباب علم" 1199}} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
هم چنین مشهور، شاعر اصفهانی در مرثیّه و تاریخ او گوید: | |||
هم چنین مشهور، شاعر اصفهانی در مرثیّه و تاریخ او گوید: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|شد دریغا ز لوح هستی محو|نام | {{ب| شد دریغا ز لوح هستی محو | نام ملاّ محمّد ابراهیم }} | ||
{{ب|حیف از آن فاضل عظیم الشّأن|آه از آن عالم خبیر علیم | {{ب|حیف از آن فاضل عظیم الشّأن | آه از آن عالم خبیر علیم }} | ||
{{ب|گر شد اجزای او چو گل اوراق|گر شد اعضای او چو عظم رمیم | {{ب| گر شد اجزای او چو گل اوراق|گر شد اعضای او چو عظم رمیم }} | ||
{{ب|گفت مشهور بهر تاریخش|شد بجنّت مقام ابراهیم | {{ب|گفت مشهور بهر تاریخش: | شد بجنّت مقام ابراهیم<ref>تذکره القبور یا رجال اصفهان، ص55؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص95 96. </ref> <ref>الذّریعه، ج2، صص181 182؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص97.</ref> <ref>مصلح الدین مهدوی، اعلام اصفهان، ج 1 ، ص 141- 142.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==پانویس== | |||
{{پانویس}} | |||
==منابع== | |||
برگرفته از کتاب<span> </span>: بزم معرفت، مشاهیر تخت فولاد اصفهان، تکیه محقق خواجویی، رحیم قاسمی، ناشر: کانون پژوهش، چاپ اول، 1388. | |||
برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۸۶. | |||
[[رده:تیرماه 1401]] | |||
[[رده:بزم معرفت]] | [[رده:بزم معرفت]] | ||
[[رده:اعلام اصفهان،ج 1]] | |||
[[رده: | |||
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]] | [[رده:مدفونین در تخت فولاد]] |
نسخهٔ ۲۲ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۵۲
ملاّمحمّدابراهیم گلپایگانی معروف به جدلی، محقّق و حکیم جامع، از مدرّسین بزرگ حوزه علمیّه اصفهان واز اکابر فقهاء و افاضل علمای قرن دوازدهم هجری است.
زندگی نامه
در برخی از کتاب ها او را شیخ ابراهیم گلپایگانی جدّی نوشته اند و برخی گمان کرده اند که او ساکن مدرسه جدّه و به جدّه ای معروف بوده است؛ ولی ظاهرا «جدلی» به «جدّه ای» و «جدّی» تحریف شده است. [۱]
علّامه طهرانی با استناد به رساله ای در اصول دین برگرفته از "حقّ الیقین" علّامه مجلسی تألیف علّامه فهّامه شیخ ابراهیم گلپایگانی جدّی اصفهانی وی را در "طبقات اعلام الشیعه" عنوان نموده و می نویسد: وی در محله جدّه اصفهان ساکن بوده و لذا به جدّی معروف است. [۲] به نظر می رسد که صاحب عنوان همین شخص مورد اشاره است و جدلی به جدّی تصحیف شده است.
عبدالرزّاق بیک دنبلی در کتاب "تجربه الاحرار" می نویسد:
"جامع علوم خفیّ و جلی مولانا ابراهیم جدلی که از قدمای علمای اصفهان بود و مشهور به دانایی و طلاقت لسان. آن جناب را در اصفهان دیدم؛ بینایی ظاهرش خلل یافته و پنجه فقر و افلاس دست قدرت و تواناییش را برتافته".[۳]
در کتاب "رستم التواریخ" ضمن بیان فضلای دوره کریم خان زند می نویسد:
"و در دارالسلطنه اصفهان: عالی جناب مقدّس القاب، سلاله السادات و النجبایی، علّامه الزمانی، میر عبدالباقی، امام همام جمعه، و عالی جناب علّامه الزمانی، آقا محمّد، ساکن بیدآباد اصفهان، و عالی جناب سلاله السادات و النجبایی، افضل العلماء و اشرف الفقهاء، علّامی فهّامی، میرزا محمّد علی ولد میرزا مظفّر خلیفه سلطانی، و عالی جناب سلاله السادات و النجبایی، علّامه الزمانی، میرزا ابوالقاسم مدرّس، و عالی جناب علّامه الزمانی، آخوند ملّا ابراهیم شهیر به جدلی، و عالی جناب علّامه الزمانی، آقا شیخ محمّد، قاضی اصفاهان، [۴] ، و علّامه الزمانی، میرزا مرتضی، شیخ الاسلام اصفاهان، و عالی جناب علّامه الزمانی، آقا محمّد ولد شیخ زین الدین.[۵]
شاگردان
1- ملّا علی نوری
ملاّ علی نوری بزرگ ترین فیلسوف و مدرس حکمت متعالیه در قرن سیزدهم هجری است که صدها نفر عالم فاضل در مکتب او با فلسفه اسلامی آشنا گشتند.
حکیم متاله نامدار. صاحب روضات در رساله "علماء الاسره" می نویسد:
"وکان تلمّذه عند جماعه؛ منهم: الآمیرزا ابوالقاسم المدرس الاصفهانی، ومنهم: المولی الأولی المحقّق المدقّق المولی محمّد ابراهیم الشهیر بالجدلی، قاطن اصفهان حیّاً ومیتاً".[۶]
زنوزی در "ریاض الجنه" می نویسد:
"المولی علی النوری الساکن باصبهان. استادنا الاوحد الالهی، عالم فاضل کامل عامل باذل، حکیم متکلم متبحر، وجیه نبیه ادیب منشی ء مدقق عارف، حسن التقریر، مهذب الاخلاق؛ له اشعار بالفارسیه. قرانا علیه نبذ من اوایل "الاسفار الاربعه" و من "شرح التجرید" للفاضل اللاهیجی و"المشاعر" وغیرها، واقتبسنا من ایماضات اشاراته وافاضات اشراقاته حصه کثیره".[۷]
2- حاج محمّد حسن قزوینی حائری
در "زینه التواریخ" می نویسد:
"والدش مدت سی سال در اصفهان توطن داشته. جناب ایشان در کربلای معلّی نشو و نما یافته. مقدمات را نزد حاجی معصوم ارسنجانی که از جمله تلامذه شیخ محمّد یوسف [بحرانی] بود دیده. بعد در خدمت میرزا محمّد مهدی شهرستانی که از جمله فضلای عصر و جامع علوم عقلیه و نقلیه، و سیدی حلیم کریم بود تحصیل نموده، و مراتب فقه و اصول را در خدمت علامه العلمائی آقا محمّد باقر ]بهبهانی[ رحمه اللّه خوانده، و مراتب عقلیه را از آفتاب سپهر فضائل آقا محمّد بیدآبادی و میرزا محمّد علی بن میرزا مظفر و ملّا ابراهیم جدلی اقتباس نموده. بعد از واقعه هایله وهابی که در ارض مقدس کربلای معلی روی داد، مجاورت را ترک، مهاجرت و توطن شیراز نموده؛ حال تحریر که سنه 1225 در شیراز فردوس طراز، با شاهد زندگانی دمساز. و فوائد قدیم و جدید آقا محمّد باقر را خلاصه نموده و شرحی بر ملخّص نوشته، الحق کتابی در معرفت طریق اجتهاد و استنباط به این خوبی نوشته نشده. دیگر کتابی موسوم به "کشف الغطاء" در اخلاق[۸] و کتاب "مصابیح الهدایه" در فقه به طریق استدلال و نظر، در نهایت بسط از عبادات تا کتاب حج نوشته اند که حال ناتمام است. و رساله فارسی مسمی به "تحفه الخاقانیه"... در اصول دین و عبادات و رساله موسومه به "تحفه الرضویه" به اسم نواب محمّد ولی میرزا والی خراسان تصنیف نموده. الحق فاضلی است متبحّر و عالمی است در همه علوم ماهر، پایه دانشش به غایت بلند و مراتب کمالش علما و فضلا را دلپسند".[۹]
وی در سال 1240ق در شیراز وفات کرد.
3- ملّا محمّد علی جدلی مازندرانی
آیه اللّه سیّد محمّد تقی قزوینی در شرح حال خویش می نویسد:
"ثمّ بعده اشتغلت علی المولی الجدلی المعروف، مولانا ملّا محمّدعلی المازندرانی، فاخذت منه طرفا طویلاً من الفقه والحدیث والکلام من الالهی، وفتح علیّ ابواب الفلسفه الالهیّه والحکمه المتعالیه، وسلک بی مسالک العلم والحکمه حسبما امکن وتمکن منه، واستغرب ما حفظته من العربیه... ولذلک اظهرنی بین العلماء وشهّرنی، حتی عرضت علیّ المعضلات فی تلک العلوم، و کثرت الثلاثه الممتحنه المعروفه فی فنون الرسوم، وفرغت عنده من تحصیل کتابی "الشفاء" و "الاشارات"، و قرأت علیه "مفاتیح الغیب" و "الاسفار"، و عرض علیّ تعلم ابن رشد و اثولوجیا و الفصول المغربیه... و اودع عندی ما عنده من الرمل والدعاء وعلم المعرفه وغرائب الامور... وکان الفاضل العلّامه متلقّیاً العلم والحکمه عن فضلاء اصفهان: آقا محمّد بیدآبادی ومیرزا ابوالقاسم المدرس وملّا ابراهیم الجدلی ولذلک اشتهر بالجدلی".[۱۰]
آیه الله تنکابنی در "قصص العلماء" ضمن بیان حالات شهید ثالث می نویسد:
در آن ازمنه، ملّا محمّدعلی نامی بود از اهل مازندران... و او را ملّا محمّد علی جنگلی می گفتند. زمانی که جنّت آرامگاه، فتحعلی شاه به قزوین نزول اجلال فرمودند علما به دیدن او رفتند، مسأله ای از ایشان سؤال کردند، ملّا محمّدعلی به مقتضای حال، جوابی گفت که سلطان را خوش آیند شد. سلطان از اسم او سؤال کرد، گفتند: ملّا محمّدعلی جنگلی. سلطان فرمود: که چون آخوند از اهل ولایت ماست که مازندران باشد او را ملاّ محمّد علی جدلی بگویید.
وی در ادامه به جریان مناظره و اختلاف وی با شهید ثالث اشاره کرده است.[۱۱]
آثار
وی رساله ای در اصول دین تألیف نموده که از کتاب حقّ الیقین علاّمه مجلسی استخراج شده است و ضمن مجموعه ای در کتابخانه سیّدآقا تستری موجود بوده است.
وفات
علامه جدلی در سال 1199ق وفات یافت و در تخت فولاد جنب قبر ملاّاسماعیل خواجویی واقع در تکیه خواجویی مدفون شد. قبر او بر روی سکّویی واقع شده است و سنگ نوشته مزار او چنین است:
"قد ارتحل من دار الغرور الی دار السرور العالم العامل الفاضل العادل الکامل، الحبر المحقق والنحریر المدقق، الحاوی للاصول والفروع والجامع بین المعقول والمنقول، زبده المجتهدین وقدوه الفقهاء المتشرعین، الواصل الی رحمه اللّه الکریم مولینا محمّد ابراهیم فی سنه 1199".
رفیق اصفهانی شاعر معاصر او، مرثیّه ای درباره او گفته و مادّه تاریخ وفاتش را چنین سروده است:
حیف که رفت از جهان زبده ارباب فضل | آه که رفت از میان قدوه ارباب علم | |
**** | ||
شد ز جهان و "رفیق" از پی تاریخ گفت: | "رفت ببزم جنان زبده ارباب علم" 1199 |
هم چنین مشهور، شاعر اصفهانی در مرثیّه و تاریخ او گوید:
شد دریغا ز لوح هستی محو | نام ملاّ محمّد ابراهیم | |
حیف از آن فاضل عظیم الشّأن | آه از آن عالم خبیر علیم | |
گر شد اجزای او چو گل اوراق | گر شد اعضای او چو عظم رمیم | |
گفت مشهور بهر تاریخش: | شد بجنّت مقام ابراهیم[۱۲] [۱۳] [۱۴] |
پانویس
- ↑ الکرام البرره، ج1، ص7؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، ص180
- ↑ الکرام البرره، 7 .1
- ↑ تجربه الاحرار، ص160.
- ↑ در الکرام البرره می نویسد: الشیخ محمّد القاضی باصبهان والمتوفّی بها سنه 1227 و حمل الی النجف عند دیوان العلماء قبال الباب المعروف بالطوسی. قال فی التکمله: انّه من مشاهیر علماء عصره
- ↑ فرزند علّامه شیخ زین الدین علی بن عین علی خوانساری، از فضلا و مدرّسین اصفهان که عارف مشهور حسین علی شاه اصفهانی در علوم شریعت نزد او تلمّذ کرده. وی در روز جمعه 9 ربیع الاول 1202ق در سنّ جوانی وفات نموده و در حوالی مقبره آقا حسین خوانساری دفن شد. بر روی سنگ مزارش اشعاری از رفیق اصفهانی آمده که بخشی از آن چنین است:
عالم عارف که بود از خاص و عام او را خطاب شمع جمع عالمان چشم و چراغ عارفان آن که تا اوبود سال و ماه و روز و شب نبود گر به کثرت گر به خلوت در عیان و در نهان از جهان چون رفت از چشم و دل احباب رفت اشک تا هفتم زمین و آه تا هفت آسمان بهر تاریخش به آئین دعا گفتا "رفیق" گفت: "دایم باد خلد آقا محمّد را مکان" - ↑ علماء الاسره، ص 13
- ↑ ریاض الجنه، ج 4 ، ص 23
- ↑ در تکمله امل الآمل گوید: عارف ربّانی آخوند ملا حسینقلی همدانی این کتاب را می ستود و شاگردانش را به مطالعه آن امر می فرمود. این اثر ارجمند اخیرا به چاپ رسیده است
- ↑ زینه التواریخ تصویر نسخه خطی
- ↑ میراث اسلامی ایران، ج 9 ، ص 191
- ↑ قصص العلماء ، ص 37.
- ↑ تذکره القبور یا رجال اصفهان، ص55؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص95 96.
- ↑ الذّریعه، ج2، صص181 182؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص97.
- ↑ مصلح الدین مهدوی، اعلام اصفهان، ج 1 ، ص 141- 142.
منابع
برگرفته از کتاب : بزم معرفت، مشاهیر تخت فولاد اصفهان، تکیه محقق خواجویی، رحیم قاسمی، ناشر: کانون پژوهش، چاپ اول، 1388.
برگرفته از: مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۸۶.