این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «حسنعلی نخودکی اصفهانی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(افزودن تغییرات)
(اصلاح منبع)
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''حسنعلی نخودکی اصفهانی''' (۱۲۷۹-۱۳۶۱ق)، عالم و عارف امامی قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری، مشهور به داشتن کرامت و استجابت دعا.
<br />{{جعبه اطلاعات عالمان|تصویر=[[پرونده:حسنعلی نخودکی اصفهانی.jpg|وسط|350px]]|آثار=نشان از بی نشان ها،  تصحیح کتاب های ارشاد البیان و اسرار نامه عطار،...|اساتید=[[جهانگیر خان قشقایی]]، [[محمد کاشی|آخوند ملامحمد کاشی]]،...|زادروز=1279  قمری|شاگردان=عبدالنبی خراسانی، ذبیح الله امیر شهیدی، محمدحسین خراسانی،...|شهرت=نخودکی|مدفن=مشهد، صحن عتیق حرم رضوی|نام کامل=حسنعلی نخودکی اصفهانی|تاریخ وفات=1361 قمری}}


وی از محضر جهانگیرخان قشقایی، علوم رایج در حوزه های علمیه را در اصفهان نزد آخوند ملا محمد کاشانی و سید محمد کاظم طباطبائی یزدی بهره برد و پس از آن در نجف، تهذیب نفس و ریاضت‌های شرعی را با نظر شخصیت‌هایی چون سید جعفر حسینی قزوینی و سید مرتضی کشمیری در پیش گرفت.همچنین در مشهد مقدس نزد حاج محمّدعلی فاضل و آقا میر سیّد علی حائری یزدی، حاج آقا حسین قمی و سیّد عبدالرّحمان مدرس تحصیلات خود را ادامه داد.<ref>مهدوی،اعلام اصفهان،جلد۲،ص۵۹۴-۵۹۵.</ref>
'''حسنعلی نخودکی اصفهانی''' (۱۲۷۹-۱۳۶۱ق)، عالم و عارف امامی قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری، مشهور به داشتن کرامت و استجابت دعا است.شهرت وی به نخودکی در اواخر عمر، به سبب اقامتش در نخودک، یکی از روستاهای اطراف مشهد بود.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴ـ ۱۵، ص۸۰ـ۸۱، پانویس ۱؛ آشتیانی،در حکمت و معرفت، ص‌‌۱۳۶.</ref>وی صوفی مسلک بود و اعتقاد داشت صورت کامل تصوف در اسلام به ظهور رسیده است.


او در کنار فلسفه، فقه، اصول، تفسیر و ریاضی، بر علوم غریبه هم تسلط داشت. وی صوفی مسلک بود و اعتقاد داشت صورت کامل تصوف در اسلام به ظهور رسیده است.
==زندگی‌نامه==
[[پرونده:حسنعلی نخودکی اصفهانی.jpg|بندانگشتی]]
<br />


==زندگی‌نامه==
===ولادت===
حسنعلی مقدادی، در شب دوشنبه و یا جمعه نیمه ماه ذی‌القعده ۱۲۷۹ق مصادف با ۱۲۴۲ ش،  با بشارت قبلی مرحوم [[محمدصادق تخت‌فولادی|حاجی محمد صادق تخت فولادی]]، در محلّه جوباره اصفهان به دنیا آمد. 
 
===خاندان===
پدر او، [[علی‌اکبر مقدادی|علی اکبر مقدادی]]، فردی عامی و از کاسبان اصفهان و متصف به زهد و پارسایی، ملازم مردان حق و حقیقت، معاشر اهل علم و تقوی بود و همچنین مرید [[محمدصادق تخت‌فولادی|محمد صادق تخت فولادی]]، از مشایخ سلسله چشتیه، و مشهور به استجابت دعا و کرامت بود.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۴؛ همایی، ص‌‌۱۲۱؛ مدرسی چهاردهی، سلسله های صوفیۀ ایران، ص‌‌۱۸۲؛</ref>
 
===تحصیلا مقدماتی===
پدر حسنعلی، وی را نزد مرشدش برد و از او خواست تا تربیت و مراقبت از وی را برعهده بگیرد. حسنعلی از هفت سالگی تا یازده سالگی زیر نظر محمدصادق تخت ‎فولادی به ریاضت شرعی مشغول شد.


==='''ولادت و مرگ'''===
در  سال ۱۲۹۰ق،  محمد صادق تخت ‎فولادی درگذشت و حسنعلی ۳ سال دیگر نیز به ریاضت پرداخت، چنان‎که شب‌ها تا صبح بیدار می‌ماند و هر روز، روزه می‌گرفت. پس از آن برای بهره بردن از محضر سید جعفر حسینی قزوینی به شهرضا رفت.
حسنعلی مقدادی در ۱۵ ذی‌القعده ۱۲۷۹قمری/۱۲۴۲ شمسی در محلّه جوباره اصفهان به دنیا آمد. شهرت وی به نخودکی در اواخر عمر، به سبب اقامتش در نخودک، یکی از روستاهای اطراف مشهد بود.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴ـ ۱۵، ص۸۰ـ۸۱، پانویس ۱؛ آشتیانی،در حکمت و معرفت، ص‌‌۱۳۶.</ref>


پدر او، [[علی اکبر مقدادی]]، فردی عامی و از کاسبان اصفهان و متصف به زهد و پارسایی بود.<ref>امامی خویی، مرآةالشرق، ج‌۲، ص‌‌۹۶۵؛ مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴؛ قس رازی، گنجینۀ دانشمندان، ج‌۷، ص‌‌۱۱۱؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷؛ امینی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌‌۱۲۲۸، که از پدر نخودکی با عنوان آخوند و ملا یاد کرده‌اند</ref> وی همچنین مرید [[محمد صادق تخت فولادی]]، از مشایخ سلسله چشتیه، و مشهور به استجابت دعا و کرامت بود.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۴؛ همایی، ص‌‌۱۲۱؛ مدرسی چهاردهی، سلسله های صوفیۀ ایران، ص‌‌۱۸۲؛</ref>
===تحصیلات تکمیلی===
وی  از آغاز نوجوانی خود، به کسب دانش و تحصیل علوم مختلف مشغول شدند، خواندن و نوشتن و همچنین زبان و ادبیات عرب را در اصفهان فرا گرفت  و در همین شهر، نزد استادان بزرگ زمان، به اکتساب فقه و اصول و منطق و فلسفه و حکمت پرداخت.


وی از محضر [[جهانگیر خان قشقایی|جهانگیرخان قشقایی]]، علوم رایج در [[حوزه علمیه اصفهان|حوزه های علمیه اصفهان]]،  از درس فقه و فلسفه عالم عامل مرحوم [[محمد کاشی|آخوند ملا محمد کاشی]] و سید محمد کاظم طباطبائی یزدی فایده ها بردند و فلسفه و حکمت را  از    مرحوم جهانگیر خان و تفسیر قرآن مجید را از محضر درس مرحوم [[سید سینا بن جعفر کشفی دارابی|حاجی سید سینا]] پسر مرحوم سید جعفر کشفی و چند تن دیگر از  علماء عصر آموخت.


==='''تربیت'''===
پس از آن در نجف، تهذیب نفس و ریاضت‌های شرعی را با نظر شخصیت‌هایی چون سید جعفر حسینی قزوینی و سید مرتضی کشمیری در پیش گرفت.  
پدر حسن‌علی، وی را نیز نزد مرشدش برد و از او خواست تا تربیت و مراقبت از وی را برعهده بگیرد. حسنعلی از هفت سالگی تا یازده سالگی زیر نظر محمدصادق تخت ‎پولادی به ریاضت شرعی مشغول شد. در ۱۲۹۰ق محمد صادق تخت‎پولادی درگذشت و حسنعلی ۳ سال دیگر نیز به ریاضت پرداخت، چنان‎که شب‌ها تا صبح بیدار می‌ماند و هر روز، روزه می‌گرفت. پس از آن برای بهره بردن از محضر سید جعفر حسینی قزوینی به شهرضا رفت.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۵ ـ ۱۶</ref>


==فعالیت‌های علمی==
همچنین در مشهد مقدس، نزد حاج محمّدعلی فاضل و آقا میر سیّد علی حائری یزدی، حاج آقا حسین قمی و سیّد عبدالرّحمان مدرس تحصیلات خود را ادامه داد.<ref>مهدوی،اعلام اصفهان،جلد۲،ص۵۹۴-۵۹۵.</ref>
نخودکی تا سال ۱۳۱۱ق در کنار تهذیب نفس، به آموختن علوم دینی و ادبی، منطق، فلسفه، فقه، اصول و ریاضی، در حوزه علمیه اصفهان، حوزه علمیه مشهد و حوزه علمیه نجف پرداخت. <ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۱۷، ۲۰ ـ ۲۱؛ امینی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌‌۱۲۲۸ ـ ۱۲۲۹؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷</ref>او در نجف به دیدار عالم و زاهد مشهور، سید مرتضی کشمیری، رفت و مدت‎ها با او ارتباط داشت و در تهذیب نفس، از راهنمایی‌های وی بهره برد.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۱۷</ref>


نخودکی از ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۴ق در مشهد اقامت گزید و به ریاضت‌های شرعی پرداخت و از درس استادانی همچون محمدعلی خراسانی (مشهور به حاجی فاضل)، سیدعلی حائری یزدی، حاج‌ آقا حسین قمی و عبدالرحمن مدرس استفاده کرد. وی در ۱۳۱۹ به شیراز سفر کرد و در آنجا به فراگرفتن طب و آموختن کتاب قانون نزد میرزا جعفر طبیب پرداخت.
نخودکی تا سال ۱۳۱۱ق در کنار تهذیب نفس، به آموختن علوم دینی و ادبی، منطق، فلسفه، فقه، اصول و ریاضی، در [[حوزه علمیه اصفهان]]، حوزه علمیه مشهد و حوزه علمیه نجف پرداخت. <ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۱۷، ۲۰ ـ ۲۱؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷</ref>


نخودکی در رمضان همان سال به بوشهر و از آنجا، از طریق دریا، به مکه رفت. وی چند بار دیگر نیز به نجف و اصفهان سفر کرد و سرانجام در ۱۳۲۹ق به مشهد رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ص‌‌۲۳ ـ ۲۴</ref>
او در نجف به دیدار عالم و زاهد مشهور، سید مرتضی کشمیری، رفت و مدت‎ها با او ارتباط داشت و در تهذیب نفس، از راهنمایی‌های وی بهره برد.  


==='''اساتید'''===
===اساتید===
از اساتید مشهور نخودکی می‌توان به افراد زیر اشاره کرد:
از اساتید مشهور نخودکی می‌توان به افراد زیر اشاره کرد:


سطر ۳۲: سطر ۳۶:
*سید سینا
*سید سینا
*میرزا حبیب الله رشتی
*میرزا حبیب الله رشتی
*سید محمد فشارکی اصفهانی
*[[سید محمد فشارکی|سید محمد فشارکی اصفهانی]]
*سید محمد کاظم طباطبائی یزدی
*سید محمد کاظم طباطبائی یزدی
*محمدحسن مامقانی
*محمدحسن مامقانی
*ملا اسماعیل قره‌باغی
*ملا اسماعیل قره‌باغی


===تدریس===
===شاگردان===
نخودکی در مشهد بیشتر اوقات خویش را به عبادت، ریاضت، اعتکاف و زیارت قبور عرفا، مانند ابوعلی فارمدی، شیخ محمد کارَندِهی (مشهور به پیر پالان‌دوز) و شیخ محمد مؤمن گذراند. وی با وجود عبادت بسیار، گاه در فقه و اصول و ریاضیات، کتاب‌هایی چون شرح لمعه، معالم‌ الدین و خلاصة الحساب را تدریس می‌کرد.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ص‌‌۲۴ ـ ۲۵؛ آشتیانی، در حکمت و معرفت، ص۱۳۶ ؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷</ref>
برخی از شاگردان و مریدان نخودکی عبارتند از:


===علوم غریبه===
*فرزندش [[علی بن حسنعلی مقدادی اصفهانی|علی مقدادی اصفهانی]]
گفته شده است نخودکی به علوم غریبه نیز مسلط بود و در این رشته شاگردانی داشت. پاره‌ای از اوقاتِ او نیز صرف پاسخگویی به سؤالات طالبان سیر و سلوک و دادن دعا و دوا به گرفتاران و بیمارانی می‌شد که از شهرهای دور و نزدیک به او مراجعه می‌کردند.<ref>بدالرحمن مدرس، تاریخ علماء خراسان، ص‌‌۲۵۲ ـ ۲۵۳</ref>
*عبدالنبی خراسانی
*ذبیح‌الله امیر شهیدی
*[[محمدحسین بن محمداشرف خراسانی اصفهانی|محمدحسین خراسانی]]
*محمود حلبی
*محمد احمدآبادی (مشهور به طبیب‌زاده)
*سید علی رضوی
*ابوالحسن حافظیان
*سید شهاب الدین مرعشی نجفی
*غلامرضا عرفانیان یزدی نیز ازشاگردان وی در حدیث و از جمله کسانی بودند که از او اجازۀ نقل حدیث گرفتند.<ref>کوفی، کتاب الزهد، مقدمۀ عرفانیان، ص‌‌۴۲؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷</ref>


===شاگردان و مریدان===
===سفرها===
برخی از شاگردان و مریدان نخودکی عبارتند از: فرزندش علی مقدادی اصفهانی، عبدالنبی خراسانی، ذبیح‌الله امیر شهیدی، محمدحسین خراسانی، محمود حلبی، محمد احمدآبادی (مشهور به طبیب‌زاده)، سید علی رضوی، و ابوالحسن حافظیان.
مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی،در سال 1302 هجری قمری به سبب پیشامدی که در رابطه با ظل السلطان حاکم اصفهان برای ایشان رخ داد و منجر به تنبیه حاکم از طریق تصرفات نفسانی گردید،  از آن شهر رخت سفر بربست و در بیست و چهار سالگی، تنها از اصفهان خارج شد و به عزم مشهد مقدس، قدم به راه گذارد  و این نخستین سفر  وی به آن شهر منور بود که به قصد زیارت مرقد مطهرحضرت سلطان اولیاء علی بن موسی الرضا (علیه (ع)) صورت پذیرفت.


سید شهاب الدین مرعشی نجفی و غلامرضا عرفانیان یزدی نیز ازشاگردان وی در حدیث و از جمله کسانی بودند که از او اجازۀ نقل حدیث گرفتند.<ref>حسین‌بن سعید کوفی، کتاب الزهد، مقدمۀ عرفانیان، ص‌‌۴۲؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷</ref>
توقف او در شهر مقدس مشهد از یکسال کمتر به طول می انجامد که تمام این مدت را در حجره ای از حجرات صحن عتیق رضوی به ریاضت و تصفیه باطن اشتغال داشت . سپس به اصفهان مراجعت می کند


===آثار===
در سال 1304 هجری قمری، بار سفر به طرف نجف اشرف می بند و مدتی نیز در آنجا به تحصیل علوم ظاهری و تزکیه نفس و ریاضت سرگرم بود تا آنکه مجددا به اصفهان باز می گردد.
آثار نخودکی را فرزند وی، مقدادی اصفهانی، در کتابی به نام نشان از بی نشان‌ها، در دو مجلد، به چاپ رسانده، که مشتمل است بر تعلیقه‌ای بر کتاب تذکرة المتقین اثر شیخ محمد بهاری همدانی، نامه‌هایی به برخی از مریدان، تقریر برخی از مجالس وی و رساله‌هایی با موضوع‌های بیشتر عرفانی و اخلاقی همچون توحید، ولایت و محبت اهل بیت (ع)، عشق و محبت، زهد و پارسایی، حقوق مسلمانان بر یکدیگر، دعا و شرایط استجابت آن، و اخلاص.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۱۱۷ـ۱۶۶، ۱۶۸ـ ۴۹۳، ۵۰۴ـ ۵۹۳</ref>


نخودکی کتاب‌های ارشاد البیان و اسرارنامۀ عطار نیشابوری را تصحیح و در ۱۳۵۵ق و ۱۳۵۶ق در تهران به چاپ رساند. او همچنین کتاب ترجمه الصلاة، اثر ملا محسن فیض کاشانی، را به همراه تأویلاتی از خویش دربارۀ نماز، چاپ کرد.<ref>دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص۳۵۶؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)،ج۱، صص ۴۵۶-۴۵۳؛ نشان از بی نشان ها، صص ۳۵-۱۴؛ تاریخ علمای خراسان، ۲۵۴-۲۵۲؛ تاریخ اصفهان (جابریصص ۲۳۳ و ۴۰۴؛ مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، صص ۱۴۹ و ۱۵۰؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج۱، صص ۱۹۱ و ۱۹۲؛ گنجینه دانشمندان، ج۷، صص۱۱۳-۱۱۱.</ref>
سپس از سال  ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۴ق، در مشهد اقامت گزید و به ریاضت‌های شرعی پرداخت و از درس استادانی، همچون محمدعلی خراسانی (مشهور به حاجی فاضلسیدعلی حائری یزدی، حاج‌ آقا حسین قمی و عبدالرحمن مدرس استفاده کرد.


او گاهی شعر نیز می‌سرود.
نخوذکی  مجددا در سال 1315 هجری قمری به اصفهان مراجعت نمود  و پس از مدتی توقف، به نجف اشرف تشرف حاصل کرد  و تا سال 1318 قمری در آن شهر سکنی گزیدند و در سن 1319 ه. ق. بار دیگر به اصفهان بازگشتند.  


==گرایش به تصوف==
وی در ۱۳۱۹ به شیراز سفر کرد و در آنجا به فراگرفتن طب و آموختن کتاب قانون نزد میرزا جعفر طبیب پرداخت.  
از نخودکی کرامت‌های بسیاری نقل شده است. برخی وی را قطب یا شیخ سلسله چشتیه  معرفی کرده و لقب طریقتی وی را‌ بنده‌علی دانسته‌اند، اما وی کسی را به این سلسله دعوت نکرد.<ref>مدرسی چهاردهی، سلسله های صوفیۀ ایران، ص ۱۸۳؛ آشتیانی، در حکمت و معرفت، ص ۱۳۶؛ قس بلاغی، کتاب مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ۲۲۰ ـ ۲۲۱، که ‌بنا بر نقلی او را از فقرای ذهبیه دانسته است.</ref> او به درویشان خاکسار نیز علاقه‌مند بود و بیشتر شب‌های جمعه به تکیۀ گنبد سبز، که محل اجتماع خاکساران بود، می‌رفت و با آنان معاشرت می‌کرد.<ref>مدرسی چهاردهی، سلسله های صوفیۀ ایران، ص ۱۸۳؛ مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۲۵</ref>


از محمدتقی بهجت نقل شده است که ظاهراً شیخ حسنعلی از حاج آقا حسین بروجردی تقلید می کرده است و پسر حسنعلی نیز گفته است: پدرم مکرر وجوه شرعی به من می داد و من می بردم و به آقای بروجردی می دادم.<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۵۸۲</ref>
نخودکی در رمضان همان سال به بوشهر و از آنجا، از طریق دریا، به مکه رفت. وی چند بار دیگر نیز به نجف و اصفهان سفر کرد و سرانجام در ۱۳۲۹ق به مشهد رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند.
 
وی  در مشهد بیشتر اوقات خویش را به عبادت، ریاضت، اعتکاف و زیارت قبور عرفا، مانند ابوعلی فارمدی، شیخ محمد کارَندِهی (مشهور به پیر پالان‌دوز) و شیخ محمد مؤمن گذراند و  با وجود عبادت بسیار، گاه در فقه و اصول و ریاضیات، کتاب‌هایی چون [[شرح لعمه|شرح لمعه]]، [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین|معالم‌ الدین]] و خلاصة الحساب را تدریس می‌کرد.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ص‌‌۲۴ ـ ۲۵؛ آشتیانی، در حکمت و معرفت، ص۱۳۶ ؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷</ref>
 
==جایگاه==
 
===جایگاه علمی===
وی در کنار فلسفه، فقه، اصول، تفسیر و ریاضی، بر علوم غریبه هم تسلط داشت و در این رشته شاگردانی داشت. وی صوفی مسلک بود و اعتقاد داشت و هرگز در این مسیر، از مسیر شرع خارج نشد و ریاضت‌هایش همگی بر مبنای توصیه‌های معصومین(ع) و اولیای الهی بود همچنین معتقد بود صورت کامل تصوف در اسلام به ظهور رسیده است.
 
اساس دستورهای سلوکی نخودکی به شاگردانش عبارت بود از: اهتمام فراوان به رعایت شرع ، حلال بودن غذا، گزاردن نمازهای واجب در اول وقت، و سعی در تحصیل حضور قلب.<ref>بنیاد دائر ه المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، ج1، ص7312</ref>
 
پاره‌ای از اوقاتِ او نیز صرف پاسخگویی به سؤالات طالبان سیر و سلوک و دادن دعا و دوا به گرفتاران و بیمارانی می‌شد که از شهرهای دور و نزدیک به او مراجعه می‌کردند.<ref>مدرس شیراری، تاریخ علماء خراسان، ص‌‌۲۵۲ ـ ۲۵۳</ref>
 
==سیره عبادی==
وی  به بیداری در سحرها، مراقبه در طول روز و محاسبه نفس در شب بسیار توصیه می‌کرد. بنا بر بعضی از نامه‌های نخودکی به شاگردانش، او اعتقاد داشته است که در زمان وی، عارف کامل و استادی که توانایی دستگیری از سالکان را داشته باشد، وجود ندارد. وی ضمناً مکرر اظهار می‌داشته است که کامل نیست و نمی‌تواند مرشد باشد و بنابراین، از سر ناچاری، برای کسانی که طالب بودند و اصرار داشتند، دستورهایی را از شخص‌‌ کاملی که موفق به درک او شده بود به طالبان می‌داد و مداومت بر آن‌ها را تا رسیدن به محضر یکی از عارفان کامل توصیه می‌کرد.
 
وی همچنین تصوف را طریق وصول الی‌ الله (راه رسیدن به خدا) می‌دانست و از این‌رو اعتقاد داشت که تصوف مخصوص ‌‌اسلام نیست و در همۀ ادیان وجود دارد و طریقۀ همۀ انبیا و اولیا بوده است ، ولی صورت کامل آن در اسلام به ظهور رسیده است. او همچنین ظاهر تصوف را شریعت اسلام و باطن و حقیقت آن را اتصال با ولایت، یعنی ایمان به ولایت امام علی(ع) و جانشینان وی می‌دانست.‌ بنابراین، از نظر وی قطب کسی است که رشتۀ اجازۀ وی به علی و فرزندان معصوم وی اتصال داشته باشد تا بتواند راهنمایی دیگران را بر عهده بگیرد و آنکه به ولایت متصل نیست، اگرچه ظاهر اعمالش با شرع نبوی مطابقت داشته باشد، از اسلام و تصوف بهره‌ای ندارد.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ص۲۶۳، ۲۵۶ـ۲۶۶</ref>


==تعلیمات==
از نخودکی کرامت‌های بسیاری نقل شده است. برخی وی را قطب یا شیخ سلسله چشتیه  معرفی کرده و لقب طریقتی وی را‌ "بنده‌علی"دانسته‌اند، اما وی کسی را به این سلسله دعوت نکرد.<ref>مدرسی چهاردهی، سلسله های صوفیۀ ایران، ص ۱۸۳؛ آشتیانی، در حکمت و معرفت، ص ۱۳۶؛ قس بلاغی، کتاب مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ۲۲۰ ـ ۲۲۱، که ‌بنا بر نقلی او را از فقرای ذهبیه دانسته است.</ref>
اساس دستورهای سلوکی نخودکی به شاگردانش عبارت بود از:


*اهتمام فراوان به رعایت شرع
او به درویشان خاکسار نیز علاقه‌مند بود و بیشتر شب‌های جمعه به تکیۀ گنبد سبز، که محل اجتماع خاکساران بود، می‌رفت و با آنان معاشرت می‌کرد.<ref>مدرسی چهاردهی، سلسله های صوفیۀ ایران، ص ۱۸۳؛ مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۲۵</ref>
*حلال بودن غذا
*به‌‎جاآوردن نمازهای واجب در اول وقت
*سعی در تحصیل حضور قلب


وی همچنین به بیداری در سحرها، مراقبه در طول روز و محاسبه نفس در شب بسیار توصیه می‌کرد.
از محمدتقی بهجت نقل شده است که ظاهراً شیخ حسنعلی از حاج آقا حسین بروجردی تقلید می کرده است و پسر حسنعلی نیز گفته است: پدرم مکرر وجوه شرعی به من می داد و من می بردم و به آقای بروجردی می دادم.<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۵۸۲</ref>


بنا بر بعضی از نامه‌های نخودکی به شاگردانش، او اعتقاد داشته است که در زمان وی، عارف کامل و استادی که توانایی دستگیری از سالکان را داشته باشد، وجود ندارد. وی ضمناً مکرر اظهار می‌داشته است که کامل نیست و نمی‌تواند مرشد باشد و بنابراین، از سر ناچاری، برای کسانی که طالب بودند و اصرار داشتند، دستورهایی را از شخص‌‌ کاملی که موفق به درک او شده بود به طالبان می‌داد و مداومت بر آن‌ها را تا رسیدن به محضر یکی از عارفان کامل توصیه می‌کرد.
==آثار==
آثار نخودکی را فرزند وی، مقدادی اصفهانی، در کتابی به نام نشان از بی نشان‌ها، در دو مجلد، به چاپ رسانده، که مشتمل است بر تعلیقه‌ای بر کتاب [[تذکره المتقین|تذکرة المتقین]] اثر شیخ محمد بهاری همدانی، نامه‌هایی به برخی از مریدان، تقریر برخی از مجالس وی و رساله‌هایی با موضوع‌های بیشتر عرفانی و اخلاقی همچون توحید، ولایت و محبت اهل بیت (ع)، عشق و محبت، زهد و پارسایی، حقوق مسلمانان بر یکدیگر، دعا و شرایط استجابت آن، و اخلاص.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۱۱۷ـ۱۶۶، ۱۶۸ـ ۴۹۳، ۵۰۴ـ ۵۹۳</ref>


وی همچنین تصوف را طریق وصول الی‌ الله (راه رسیدن به خدا) می‌دانست و از این‌رو اعتقاد داشت که تصوف مخصوص ‌‌اسلام نیست و در همۀ ادیان وجود دارد و طریقۀ همۀ انبیا و اولیا بوده، ولی صورت کامل آن در اسلام به ظهور رسیده است. او همچنین ظاهر تصوف را شریعت اسلام و باطن و حقیقت آن را اتصال با ولایت، یعنی ایمان به ولایت امام علی(ع) و جانشینان وی می‌دانست.‌ بنابراین، از نظر وی قطب کسی است که رشتۀ اجازۀ وی به علی و فرزندان معصوم وی اتصال داشته باشد تا بتواند راهنمایی دیگران را بر عهده بگیرد و آنکه به ولایت متصل نیست، اگرچه ظاهر اعمالش با شرع نبوی مطابقت داشته باشد، از اسلام و تصوف بهره‌ای ندارد.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ص۲۶۳، ۲۵۶ـ۲۶۶</ref>
نخودکی کتاب‌های [[ارشاد البیان]] و اسرارنامۀ عطار نیشابوری را تصحیح و در ۱۳۵۵ق و ۱۳۵۶ق در تهران به چاپ رساند.  


==نقدها==
او همچنین کتاب [[ترجمه الصلاه]]  اثر [[محسن فیض کاشانی|ملا محسن فیض کاشانی]]، را به همراه تأویلاتی از خویش دربارۀ نماز، چاپ کرد.<ref>مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص۳۵۶؛ کتابی، رجال اصفهان ،ج۱، صص ۴۵۶-۴۵۳؛ مقدادی اصفهانی، نشان از بی نشان ها، صص ۳۵-۱۴</ref>  
زندگانی نوع انسان‌های غیر عادی که غالباً با کرامات و حوادث عجیب و غریب همراه است، خالی از نقد و تجزیه وتحلیل نیست. زندگانی نخودکی و کرامات و حوادث منسوب به وی نیز مورد نقد و ارزیابی های مختلف قرار گرفته است که برخی از آنها بر مبنای انکار هر گونه حادثه و کرامت از سوی انسان‌های عادی و غیر معصوم است و برخی از نقدها نیز متوجه پاره‌ای از مصادیق و نمونه هایی است که باور پذیری اش مشکل‌تر است. البته برخی نیز بر این باورند که با همه داستان‌هایی که در اطراف عبادت‌های طولانی و تهجدهای شگفت‌آور وی نقل شده، امر مسلّم آن است که او هرگز در این مسیر، از مسیر شرع خارج نشد و ریاضت‌هایش همگی بر مبنای توصیه‌های معصومین(ع) و اولیای الهی بود. برخی از صاحب نظران هم یکی از نقدهای جدّی که متوجه نخودکی است این می دانند که عارف نبايد از نزول مشيّت حقّ در همه مراتب ظهور با اختلاف مظاهر به امر ديگری بپردازد و خود را در دسترس عوام ‌النّاس قرار دهد و به ميل و دلخواه مردم كه با عقول ضعيفه و ناقصه خود كه چه بسا خلاف مشيّت و مصلحت حكيمانه حضرت حقّ است و حَدِّ يَقِفی(حد ومرز و نقطه پایانی) ندارد حركت كند. این گونه نقدها بیشتر متوجه این بخش از زندگانی مرحوم نخودکی است که وی نوعاً و غالباً با کار و توصیه ساده‌ای و یا خوراکی بسیار کمی مانند قند یا کشمش تلاش برای شفای بیماری بیماران مختلف داشته است. البته برخی بر این باورند که مرحوم نخودکی خود نیز از پاره ای از کارهایش همانند تلاش برای شفای بیماران مخصوصاً در سال های پایانی عمر پشیمان بوده است. <ref><nowiki>https://www.mashreghnews.ir/news/233800/</nowiki></ref>


او رساله «ترجمه الصلاه» فیض را به طبع رساند. و به ضمیمه آن تأویلاتی درباره نماز و معانی آن ایراد نموده است.


همچنین بر رساله «تذکره المتقین» تعلیقاتی نوشته است. <ref>مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، ج2، صص594-595.</ref>  گاهی شعر نیز می‌سرود.
==وفات==
==وفات==


نخودکی در ۱۷ شعبان ۱۳۶۱ق (۸ شهریور، ۱۳۲۱ش) در ۸۲ سالگی در گذشت. پیکر وی با حضور بسیاری از اهالی مشهد تشییع و در صحن عتیق حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۳۴ ـ ۳۵؛ رازی، گنجینۀ دانشمندان، ج‌۷، ص‌‌۱۱۲؛ امینی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌‌۱۲۲۸ ـ ۱۲۲۹؛ قس بلاغی، کتاب مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ص‌‌۲۱۷، که به اشتباه سال درگذشت وی را ۱۳۶۵ نوشته است.</ref>
وی در روزهای آخر عمر به بیماری مبتلا شد و تحت معالجه اطبّاء آن زمان قرار گرفت و سرانجام در ۱۷ شعبان ۱۳۶۱ق (۸ شهریور، ۱۳۲۱ش) در ۸۲ سالگی در منزل یکی از مریدانش در شهر مشهد مقدس وفات یافت. پیکرش با حضور بسیاری از اهالی مشهد تشییع و در صحن عتیق حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.<ref>مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۳۴ ـ ۳۵</ref>  


نخودکی گفته بود در زمان حیات خود، هنگامی که در یکی از حجره های صحن عتیق رضوی مشغول عبادت بود، کرامت و لطف ویژه امام رضا(ع) به زائران خود را شهود کرده و وصیت کرد در همان مکانی که امام را شهود کرده بود زیر پای زائران دفن شود.
نخودکی گفته بود در زمان حیات خود، هنگامی که در یکی از حجره های صحن عتیق رضوی مشغول عبادت بود، کرامت و لطف ویژه امام رضا(ع) به زائران خود را شهود کرده و وصیت کرد در همان مکانی که امام را شهود کرده بود زیر پای زائران دفن شود.


==پانویس==
==پانویس==
سطر ۹۱: سطر ۱۱۳:
==منابع==
==منابع==


*جلال‌الدین آشتیانی، در حکمت و معرفت مجموعۀ مقاله‌ها و مصاحبه های حکمی معرفتی استاد سیدجلال الدین آشتیانی، چاپ حسن جمشیدی، تهران ۱۳۸۵ش؛
* [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، سید مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
*آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف شیعه،
 
*شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، قم: مؤسسه کتاب شناسی شیعه، ۱۳۹۴ش.
*بنیاد دائرة المعارف اسلامی ، [https://lib.eshia.ir/23019/1/7312 دانشنامه جهان اسلام]، بنیاد دائرة المعارف اسلامی ، 1362.
*حسن ابطحی، پرواز روح، قم ۱۳۷۶ش
*مقدادی اصفهانی، علی، نشان بی نشان ها،  تهران:جمهوری،1373.
*محمد بن علی ابن بابویه، فضائل الاشهر الثلاثة، چاپ غلامرضا عرفانیان، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲
 
*لوح فشردۀ اهل بیت
*محمدامین امامی خویی، مرآةالشرق: موسوعة تراجم اعلام الشیعة الامامیة فی القرنی الثالث عشر و الرابع عشر، چاپ علی صدرائی خویی، قم ۱۴۲۷/۲۰۰۶
*محمدهادی امینی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، نجف ۱۴۱۳/۱۹۹۲
*عبدالحجت بلاغی، کتاب مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، تهران ۱۳۲۷ش
*ابوالحسن حافظیان، شرح و تفسیر لوح محفوظ، تهران ۱۳۸۶ش
*محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، قم ۱۳۵۴ش
*بر گرفته از [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
[[رده:اعلام اصفهان،ج۲]]
[[رده:اعلام اصفهان،ج۲]]
[[رده:مدفونین در حرم امام رضا (ع)]]
[[رده:علمای قرن 14]]
[[رده:عرفا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۱۵


اطلاعات فردی و علمی
نام کاملحسنعلی نخودکی اصفهانی
شهرتنخودکی
زادروز1279 قمری
تاریخ وفات1361 قمری
مدفنمشهد، صحن عتیق حرم رضوی
اساتیدجهانگیر خان قشقایی، آخوند ملامحمد کاشی،...
شاگردانعبدالنبی خراسانی، ذبیح الله امیر شهیدی، محمدحسین خراسانی،...
آثارنشان از بی نشان ها، تصحیح کتاب های ارشاد البیان و اسرار نامه عطار،...
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی


حسنعلی نخودکی اصفهانی (۱۲۷۹-۱۳۶۱ق)، عالم و عارف امامی قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری، مشهور به داشتن کرامت و استجابت دعا است.شهرت وی به نخودکی در اواخر عمر، به سبب اقامتش در نخودک، یکی از روستاهای اطراف مشهد بود.[۱]وی صوفی مسلک بود و اعتقاد داشت صورت کامل تصوف در اسلام به ظهور رسیده است.

زندگی‌نامه

ولادت

حسنعلی مقدادی، در شب دوشنبه و یا جمعه نیمه ماه ذی‌القعده ۱۲۷۹ق مصادف با ۱۲۴۲ ش، با بشارت قبلی مرحوم حاجی محمد صادق تخت فولادی، در محلّه جوباره اصفهان به دنیا آمد.

خاندان

پدر او، علی اکبر مقدادی، فردی عامی و از کاسبان اصفهان و متصف به زهد و پارسایی، ملازم مردان حق و حقیقت، معاشر اهل علم و تقوی بود و همچنین مرید محمد صادق تخت فولادی، از مشایخ سلسله چشتیه، و مشهور به استجابت دعا و کرامت بود.[۲]

تحصیلا مقدماتی

پدر حسنعلی، وی را نزد مرشدش برد و از او خواست تا تربیت و مراقبت از وی را برعهده بگیرد. حسنعلی از هفت سالگی تا یازده سالگی زیر نظر محمدصادق تخت ‎فولادی به ریاضت شرعی مشغول شد.

در سال ۱۲۹۰ق، محمد صادق تخت ‎فولادی درگذشت و حسنعلی ۳ سال دیگر نیز به ریاضت پرداخت، چنان‎که شب‌ها تا صبح بیدار می‌ماند و هر روز، روزه می‌گرفت. پس از آن برای بهره بردن از محضر سید جعفر حسینی قزوینی به شهرضا رفت.

تحصیلات تکمیلی

وی از آغاز نوجوانی خود، به کسب دانش و تحصیل علوم مختلف مشغول شدند، خواندن و نوشتن و همچنین زبان و ادبیات عرب را در اصفهان فرا گرفت و در همین شهر، نزد استادان بزرگ زمان، به اکتساب فقه و اصول و منطق و فلسفه و حکمت پرداخت.

وی از محضر جهانگیرخان قشقایی، علوم رایج در حوزه های علمیه اصفهان، از درس فقه و فلسفه عالم عامل مرحوم آخوند ملا محمد کاشی و سید محمد کاظم طباطبائی یزدی فایده ها بردند و فلسفه و حکمت را از مرحوم جهانگیر خان و تفسیر قرآن مجید را از محضر درس مرحوم حاجی سید سینا پسر مرحوم سید جعفر کشفی و چند تن دیگر از علماء عصر آموخت.

پس از آن در نجف، تهذیب نفس و ریاضت‌های شرعی را با نظر شخصیت‌هایی چون سید جعفر حسینی قزوینی و سید مرتضی کشمیری در پیش گرفت.

همچنین در مشهد مقدس، نزد حاج محمّدعلی فاضل و آقا میر سیّد علی حائری یزدی، حاج آقا حسین قمی و سیّد عبدالرّحمان مدرس تحصیلات خود را ادامه داد.[۳]

نخودکی تا سال ۱۳۱۱ق در کنار تهذیب نفس، به آموختن علوم دینی و ادبی، منطق، فلسفه، فقه، اصول و ریاضی، در حوزه علمیه اصفهان، حوزه علمیه مشهد و حوزه علمیه نجف پرداخت. [۴]

او در نجف به دیدار عالم و زاهد مشهور، سید مرتضی کشمیری، رفت و مدت‎ها با او ارتباط داشت و در تهذیب نفس، از راهنمایی‌های وی بهره برد.

اساتید

از اساتید مشهور نخودکی می‌توان به افراد زیر اشاره کرد:

شاگردان

برخی از شاگردان و مریدان نخودکی عبارتند از:

  • فرزندش علی مقدادی اصفهانی
  • عبدالنبی خراسانی
  • ذبیح‌الله امیر شهیدی
  • محمدحسین خراسانی
  • محمود حلبی
  • محمد احمدآبادی (مشهور به طبیب‌زاده)
  • سید علی رضوی
  • ابوالحسن حافظیان
  • سید شهاب الدین مرعشی نجفی
  • غلامرضا عرفانیان یزدی نیز ازشاگردان وی در حدیث و از جمله کسانی بودند که از او اجازۀ نقل حدیث گرفتند.[۵]

سفرها

مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی،در سال 1302 هجری قمری به سبب پیشامدی که در رابطه با ظل السلطان حاکم اصفهان برای ایشان رخ داد و منجر به تنبیه حاکم از طریق تصرفات نفسانی گردید، از آن شهر رخت سفر بربست و در بیست و چهار سالگی، تنها از اصفهان خارج شد و به عزم مشهد مقدس، قدم به راه گذارد و این نخستین سفر وی به آن شهر منور بود که به قصد زیارت مرقد مطهرحضرت سلطان اولیاء علی بن موسی الرضا (علیه (ع)) صورت پذیرفت.

توقف او در شهر مقدس مشهد از یکسال کمتر به طول می انجامد که تمام این مدت را در حجره ای از حجرات صحن عتیق رضوی به ریاضت و تصفیه باطن اشتغال داشت . سپس به اصفهان مراجعت می کند

در سال 1304 هجری قمری، بار سفر به طرف نجف اشرف می بند و مدتی نیز در آنجا به تحصیل علوم ظاهری و تزکیه نفس و ریاضت سرگرم بود تا آنکه مجددا به اصفهان باز می گردد.

سپس از سال ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۴ق، در مشهد اقامت گزید و به ریاضت‌های شرعی پرداخت و از درس استادانی، همچون محمدعلی خراسانی (مشهور به حاجی فاضل)، سیدعلی حائری یزدی، حاج‌ آقا حسین قمی و عبدالرحمن مدرس استفاده کرد.

نخوذکی مجددا در سال 1315 هجری قمری به اصفهان مراجعت نمود و پس از مدتی توقف، به نجف اشرف تشرف حاصل کرد و تا سال 1318 قمری در آن شهر سکنی گزیدند و در سن 1319 ه. ق. بار دیگر به اصفهان بازگشتند.

وی در ۱۳۱۹ به شیراز سفر کرد و در آنجا به فراگرفتن طب و آموختن کتاب قانون نزد میرزا جعفر طبیب پرداخت.

نخودکی در رمضان همان سال به بوشهر و از آنجا، از طریق دریا، به مکه رفت. وی چند بار دیگر نیز به نجف و اصفهان سفر کرد و سرانجام در ۱۳۲۹ق به مشهد رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند.

وی در مشهد بیشتر اوقات خویش را به عبادت، ریاضت، اعتکاف و زیارت قبور عرفا، مانند ابوعلی فارمدی، شیخ محمد کارَندِهی (مشهور به پیر پالان‌دوز) و شیخ محمد مؤمن گذراند و با وجود عبادت بسیار، گاه در فقه و اصول و ریاضیات، کتاب‌هایی چون شرح لمعه، معالم‌ الدین و خلاصة الحساب را تدریس می‌کرد.[۶]

جایگاه

جایگاه علمی

وی در کنار فلسفه، فقه، اصول، تفسیر و ریاضی، بر علوم غریبه هم تسلط داشت و در این رشته شاگردانی داشت. وی صوفی مسلک بود و اعتقاد داشت و هرگز در این مسیر، از مسیر شرع خارج نشد و ریاضت‌هایش همگی بر مبنای توصیه‌های معصومین(ع) و اولیای الهی بود همچنین معتقد بود صورت کامل تصوف در اسلام به ظهور رسیده است.

اساس دستورهای سلوکی نخودکی به شاگردانش عبارت بود از: اهتمام فراوان به رعایت شرع ، حلال بودن غذا، گزاردن نمازهای واجب در اول وقت، و سعی در تحصیل حضور قلب.[۷]

پاره‌ای از اوقاتِ او نیز صرف پاسخگویی به سؤالات طالبان سیر و سلوک و دادن دعا و دوا به گرفتاران و بیمارانی می‌شد که از شهرهای دور و نزدیک به او مراجعه می‌کردند.[۸]

سیره عبادی

وی به بیداری در سحرها، مراقبه در طول روز و محاسبه نفس در شب بسیار توصیه می‌کرد. بنا بر بعضی از نامه‌های نخودکی به شاگردانش، او اعتقاد داشته است که در زمان وی، عارف کامل و استادی که توانایی دستگیری از سالکان را داشته باشد، وجود ندارد. وی ضمناً مکرر اظهار می‌داشته است که کامل نیست و نمی‌تواند مرشد باشد و بنابراین، از سر ناچاری، برای کسانی که طالب بودند و اصرار داشتند، دستورهایی را از شخص‌‌ کاملی که موفق به درک او شده بود به طالبان می‌داد و مداومت بر آن‌ها را تا رسیدن به محضر یکی از عارفان کامل توصیه می‌کرد.

وی همچنین تصوف را طریق وصول الی‌ الله (راه رسیدن به خدا) می‌دانست و از این‌رو اعتقاد داشت که تصوف مخصوص ‌‌اسلام نیست و در همۀ ادیان وجود دارد و طریقۀ همۀ انبیا و اولیا بوده است ، ولی صورت کامل آن در اسلام به ظهور رسیده است. او همچنین ظاهر تصوف را شریعت اسلام و باطن و حقیقت آن را اتصال با ولایت، یعنی ایمان به ولایت امام علی(ع) و جانشینان وی می‌دانست.‌ بنابراین، از نظر وی قطب کسی است که رشتۀ اجازۀ وی به علی و فرزندان معصوم وی اتصال داشته باشد تا بتواند راهنمایی دیگران را بر عهده بگیرد و آنکه به ولایت متصل نیست، اگرچه ظاهر اعمالش با شرع نبوی مطابقت داشته باشد، از اسلام و تصوف بهره‌ای ندارد.[۹]

از نخودکی کرامت‌های بسیاری نقل شده است. برخی وی را قطب یا شیخ سلسله چشتیه  معرفی کرده و لقب طریقتی وی را‌ "بنده‌علی"دانسته‌اند، اما وی کسی را به این سلسله دعوت نکرد.[۱۰]

او به درویشان خاکسار نیز علاقه‌مند بود و بیشتر شب‌های جمعه به تکیۀ گنبد سبز، که محل اجتماع خاکساران بود، می‌رفت و با آنان معاشرت می‌کرد.[۱۱]

از محمدتقی بهجت نقل شده است که ظاهراً شیخ حسنعلی از حاج آقا حسین بروجردی تقلید می کرده است و پسر حسنعلی نیز گفته است: پدرم مکرر وجوه شرعی به من می داد و من می بردم و به آقای بروجردی می دادم.[۱۲]

آثار

آثار نخودکی را فرزند وی، مقدادی اصفهانی، در کتابی به نام نشان از بی نشان‌ها، در دو مجلد، به چاپ رسانده، که مشتمل است بر تعلیقه‌ای بر کتاب تذکرة المتقین اثر شیخ محمد بهاری همدانی، نامه‌هایی به برخی از مریدان، تقریر برخی از مجالس وی و رساله‌هایی با موضوع‌های بیشتر عرفانی و اخلاقی همچون توحید، ولایت و محبت اهل بیت (ع)، عشق و محبت، زهد و پارسایی، حقوق مسلمانان بر یکدیگر، دعا و شرایط استجابت آن، و اخلاص.[۱۳]

نخودکی کتاب‌های ارشاد البیان و اسرارنامۀ عطار نیشابوری را تصحیح و در ۱۳۵۵ق و ۱۳۵۶ق در تهران به چاپ رساند.

او همچنین کتاب ترجمه الصلاه اثر ملا محسن فیض کاشانی، را به همراه تأویلاتی از خویش دربارۀ نماز، چاپ کرد.[۱۴]

او رساله «ترجمه الصلاه» فیض را به طبع رساند. و به ضمیمه آن تأویلاتی درباره نماز و معانی آن ایراد نموده است.

همچنین بر رساله «تذکره المتقین» تعلیقاتی نوشته است. [۱۵] گاهی شعر نیز می‌سرود.

وفات

وی در روزهای آخر عمر به بیماری مبتلا شد و تحت معالجه اطبّاء آن زمان قرار گرفت و سرانجام در ۱۷ شعبان ۱۳۶۱ق (۸ شهریور، ۱۳۲۱ش) در ۸۲ سالگی در منزل یکی از مریدانش در شهر مشهد مقدس وفات یافت. پیکرش با حضور بسیاری از اهالی مشهد تشییع و در صحن عتیق حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.[۱۶]

نخودکی گفته بود در زمان حیات خود، هنگامی که در یکی از حجره های صحن عتیق رضوی مشغول عبادت بود، کرامت و لطف ویژه امام رضا(ع) به زائران خود را شهود کرده و وصیت کرد در همان مکانی که امام را شهود کرده بود زیر پای زائران دفن شود.

پانویس

  1. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴ـ ۱۵، ص۸۰ـ۸۱، پانویس ۱؛ آشتیانی،در حکمت و معرفت، ص‌‌۱۳۶.
  2. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۴؛ همایی، ص‌‌۱۲۱؛ مدرسی چهاردهی، سلسله های صوفیۀ ایران، ص‌‌۱۸۲؛
  3. مهدوی،اعلام اصفهان،جلد۲،ص۵۹۴-۵۹۵.
  4. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۱۷، ۲۰ ـ ۲۱؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷
  5. کوفی، کتاب الزهد، مقدمۀ عرفانیان، ص‌‌۴۲؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷
  6. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ص‌‌۲۴ ـ ۲۵؛ آشتیانی، در حکمت و معرفت، ص۱۳۶ ؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷
  7. بنیاد دائر ه المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، ج1، ص7312
  8. مدرس شیراری، تاریخ علماء خراسان، ص‌‌۲۵۲ ـ ۲۵۳
  9. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ص۲۶۳، ۲۵۶ـ۲۶۶
  10. مدرسی چهاردهی، سلسله های صوفیۀ ایران، ص ۱۸۳؛ آشتیانی، در حکمت و معرفت، ص ۱۳۶؛ قس بلاغی، کتاب مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ۲۲۰ ـ ۲۲۱، که ‌بنا بر نقلی او را از فقرای ذهبیه دانسته است.
  11. مدرسی چهاردهی، سلسله های صوفیۀ ایران، ص ۱۸۳؛ مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۲۵
  12. شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۵۸۲
  13. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۱۱۷ـ۱۶۶، ۱۶۸ـ ۴۹۳، ۵۰۴ـ ۵۹۳
  14. مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص۳۵۶؛ کتابی، رجال اصفهان ،ج۱، صص ۴۵۶-۴۵۳؛ مقدادی اصفهانی، نشان از بی نشان ها، صص ۳۵-۱۴
  15. مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، ج2، صص594-595.
  16. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۳۴ ـ ۳۵

منابع

  • بنیاد دائرة المعارف اسلامی ، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی ، 1362.
  • مقدادی اصفهانی، علی، نشان بی نشان ها، تهران:جمهوری،1373.