این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «محمدعلی بن مظفر حسین اصفهانی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش صفحه)
(درج تصویر کتابت)
سطر ۶۲: سطر ۶۲:


==آثار==
==آثار==
[[پرونده:Sharhetohid mohammadali mirza mozafar.jpg|بندانگشتی|343x343پیکسل|کتابت شرح کتاب توحید]]
صاحب عنوان «شرح کتاب توحید» از:قاضی سعید قمی را در سال 1187ق به خط شکسته نستعلیق کتابت نموده است. شرح خواندنی و جامعی از مؤلف و کاتب دانشمندان را علاّمه محقّق [[سید محمدعلی روضاتی|آیت الله سیّد محمّدعلی روضاتی]] در کتاب خود آورده اند.<ref>فهرست کتب خطّی اصفهان، دو هزار نسخه، ج2، صص 76-83.</ref>
صاحب عنوان «شرح کتاب توحید» از:قاضی سعید قمی را در سال 1187ق به خط شکسته نستعلیق کتابت نموده است. شرح خواندنی و جامعی از مؤلف و کاتب دانشمندان را علاّمه محقّق [[سید محمدعلی روضاتی|آیت الله سیّد محمّدعلی روضاتی]] در کتاب خود آورده اند.<ref>فهرست کتب خطّی اصفهان، دو هزار نسخه، ج2، صص 76-83.</ref>


سطر ۷۳: سطر ۷۴:
<references />
<references />
==منبع==
==منبع==
*برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگي تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
*برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگي تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.



نسخهٔ ‏۱۷ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۰۱

میرزا محمّدعلی بن میرزا مظفر حسین منّجم بن محمّدعلی اصفهانی، عالم زاهد جلیل از حکماء و عرفای قرن دوازدهم هجری است.

زندگی نامه

عالم حکیم عارف زاهد، فرزند میرزا مظفر حسین منجم بن محمدعلی منجم است. [۱] تبریزی پدر میرزا محمدعلی مظفر را میرزا مظفر منجم و دنبلی مولانا مظفر اصفهانی معرفی می کند. میرزا محمدعلی از زهاد و عبّاد بود وی در مسجد علی نزدیک امامزاده هارونیه امامت می نمود و ظاهراً بعد از وفات او ملا علی اکبر اژه ای امام آن مسجد شده است.[۲]

عده مأمومین او به حدی بوده است که از مسجد جمعیت بیرون می آمده و میدان کهنه را هم صف جماعت اشغال می کرده است.[۳]

فعالیت علمی

در کتاب تاریخ حکماء و عرفاء نوشته اند که میرزا محمّدعلی کتب حکمت و عرفان همچون «فصوص الحکم» و «تمهید القواعد» را تدریس نموده است.[۴]

صفات اخلاقی

با وضع فقر، کمال مواظبت در آداب شریعت داشته و نسبت به مردم دنیا از غنی و فقیر و شاه و وزیر بی اعتنا بوده است.

«از ارشد و اعلم و اورعِ تلامذة عارف کامل، جناب آقا محمد بیدآبادی» و «خود از زهاد و از دنیاگذشته هاى کامل، و عالم و فاضل و امام مسجد على بوده و با وضع فقر، کمال مواظبت در آداب شریعت داشته است. از بى اعتنایى هاى او به دنیا وضع هاى غریب نقل مى کنند، و از مردمان عارف و بزرگ اظهار کمال اعتقاد به آن بزرگوار شده و مى شود».[۵]

دنبلی می نویسد: «وارث زهد بوذرى و سلمانى، حایز انواع فضایل نفسانى، جامع فقاهت نعمانى و مسائل حکماى یونانى، میرزا محمد على بن مرحوم مولانا مظفر اصفهانى که از تلامذه علامه بیدآبادى بود [۶]و در اعراض از زخارف دنیا و مراسم نسک و تقوى مولانا احمد اردبیلى را ثانى». [۷]

تبریزی می نویسد: «میرزا محمدعلی از احفاد میرزا مظفر منجم است. نجم سماء حکمت و بدر سپهر معرفت قطب فلک دانش محود سپهر بینش و ارشد تلامذه مرحوم آقا محمد بیدآبادی است. مال دنیا در نظرش خارتر از خاشاک و گنج قارون در پیش همتش موزون مشتی خاک. نفسی کریم و طبعی سلیم داشت در علم اشراق و مشا کمال تبحر داشت».[۸]

معصوم علیشاه در «طرائق»[۹] می نویسد:« در حکمیات خصوص الهیات ید باسطی داشته و در زهد و عبادت سلمان عهد خویش است».[۱۰]

زنوزی می نویسد: «کان عالماً عاملاً کاملاً فاضلاً باذلاً عابداً زاهداً ورعاً عدلاً ثقة عارفاً حکیماً متکلماً معاصراً جلیل القدر، عظیم الشأن، کریم-الأخلاق، حسن الآداب، کثیرالعبادة والریاضة. جناب ایشان کمال فضل و ورع و عرفان و نهایت زهد و انقطاع از عالم امکان داشتند. در زهد ایشان نقصی نبود و از ارشد و اعلم و اورع تلامذه جناب آقا محمد بیدآبادی بود و در فن الهی کمال مهارت داشت». [۱۱]

مؤلف «تجریة الاحرار» درباره او می نویسد: «وارث زهد بوذری و سلمانی، حائز انواع فضائل نفسانی، جامع فقاهت نعمانی و مسائل حکمای یونانی میرزا محمّدعلی ابن مرحوم ملاّ مظفر اصفهانی که از تلامذة علاّمه بیدآبادی بود و در اعتراض از زخارف دنیا و مراسم و نُسُک و تقوی مولانا احمد اردبیلی را ثانی».[۱۲]

در «رستم التواریخ» در ذکر فضلای عهد کریم خان زند در اصفهان می گوید: «عالیجناب سلالة السّادات و النّجبائی افضل العلماء و اشرف الفقهاء علاّمی فهامی میرزا محمّدعلی ولد میرزا مظفر خلیفه سلطانی.[۱۳]

جناب در مورد مجلس درس او می نویسد: «در مجلس درس که خانه شخصی و اتاق نشیمن او بوده است، هر یک از شاگردانش مانند ملا حسین ملا ولی الله و دیگران، پوس تخت یا پلاس کوچکی جداگانه در کنار اتاق پهلوی یکدیگر گذارده بودند که نشیمن گاه هر کدام مشخص بوده. صاحب منزل که فرش برای این اطاق نداشته، نیز پوست گوسفندی برای نشیمن خود داشته است با یک رحل و قرآن که جلو او گذارده و غیر موقع درس مشغول تلاوت می شده است». [۱۴]

در جنگی خطی آمده: «از میرزا محمدعلی بن میرزا مظفر اصفهانی که در فنون عقلیات مسلم و جناب نحریر علامه مولانا محمدمهدی نراقی در خدمت او مدت ها اکتساب علوم عقلیه فرموده بودند، سؤال کردند موجب زهد و اعراض شما از زخارف دنیویه و انقطاع از مشتهیات و مألوفات جسمانیه چه بود؟ فرمودند که: در بدایت حال غالباً معاشر اصحاب کمالات ظاهریه و با چند نفر از اتراب خود موافق و هم صحبت بودیم، روزی در یکی از محلات اصفهان می گذشتیم که شنیدیم که مولانا حسین تفلیسی در آن محله ساکن و صاحب زهد و ورع کاملی است، به عزم لقای او به منزلش رفته، چون به لقای او فایز شدیم، از صحبت او محفوظ شده و در خدمت او ماندیم تا آفتاب در حجاب تواری محتجب گردیده، مولانا از جای برخواست ما چنان گمان کردیم که تهیة اسباب ضیافت ما می رود، عرض کردیم که حاجت به زحمت شما نیست و تکلفی در کار نیست. مولانا تبسمی فرموده، فرمودند: وقت فریضة شام است، می روم به ادای آن قیام نمایم. هرگاه شما مایل باشید که شب را با هم بسر بریم هر چه میسر باشد، حاضر خواهد شد. چون کلفت در میان ندیدم صحبت ایشان را غنیمت شمرده ماندیم. بعد از ساعتی مولانا از ادای وظایف عبادت فارغ و چراغی سفالین و سفره نانی و قدح آبی حاضر ساخته، به عدد هر یک، یک قرص نان آورد. بعد از تناول آن، هنگام خواب در رسید. هر یک به ردا و جبه خود اکتفا نموده، بخفتیم. چون پاسی از شب گذشت، بیدار شدم. مقان آن مولانا از خواب برخواسته این شعر بخواند:

عجباً للمحب کیف بنام کل نوم علی المحب حرام

پس به پای خواسته و به وظایف تضرع و ابتهال قیام نموده تا صبح صادق گریبان ظلمت را چاک زد، از آن شب میل من از مألوفات و تعلقات دنیویه بکلی منقطع گردید، همه شب در همان وقت بیدار و متذکر آن شعر می شوم».[۱۵]

در زهد و وارستگی او در مورد قبول امامت مسجد علی گفته شده است که اهالی مسجد علی خواستار امامت جماعت وی شدند، و خود او قبول نمی کرده است. تا به حال، آقا محمد بیدآبادی یا به دیگری شکایت می کنند، بعد از آن که از طرف آقا محمد که طرف ارادت او بوده به او اظهار می شود، چندی را مهلت می خواهد. پس از انقضای مهلت و رفتن به مسجد، سبب خواستن را می گوید، که قدری آرد جو در منزل ذخیره داشتم و منافی مروت بود که با این حال همسایه من گرسنه باشد. این بود که در مدت مهلت، آن ها را به مصرف رساندم و چند فقره مقدمات دیگر نظیر همین می گوید ترتیب دادم و حالیه حاضر شدم.

به خاطر این قوه قدسیه و مواظبتش بر مخالفت نفس و هوی، حاج محمدابراهیم کلباسی آن جناب را توصیف نموده: «بانه کان من ارکان العباد و اوتاد البلاد».[۱۶]

اساتید

وی نزد علمای اصفهان تحصیل کرد، از جمله:

  • در تاریخ حکماء و عرفاء متأخّر از صدر المتألّهین گوید: «سیّد حسن طالقانی استاد او بوده است.»       

شاگردان

از شاگردان وی:

  • عارف مشهور حاج محمدجعفر کبودر آهنگى. وی در شرح حال خود مى نویسد: «در اصفهان از سه نفر مستفیض شدم: یکى جناب سید سند عابد محقق، میرزا ابوالقاسم مدرس مدرسه شاه، و یکى فاضل محقق زاهد، میرزا محمدعلى مظفر، و مولانا محراب جیلانى و در کاشان هم از خدمت سید بزرگوار عالى مقدار میر محمدعلى میر مظفر به شرف اوراد و اذکار مشرف شدم».[۱۷]
  • ملا مصطفی قمشه ای معروف به مصطفی الحکماء، که به دامادی استاد نیز سرافراز بوده است. در زینة التواریخ می نویسد: «ملا مصطفی نشو و نما یافته قصبه قمشه، حکیمی دانشمند و فیلسوفی در مراتب عقلیه ذهنش دقیق بلند. اقتباس انوار فضایل از آفتاب رای آقا محمد و میرزا محمدعلی علیهما الرحمة نموده بود».
  • حاج شیخ محمدحسن قزوینی حائری شیرازی[۱۸]
  • ملا حسین ملا ولی الله [۱۹]

آثار

کتابت شرح کتاب توحید

صاحب عنوان «شرح کتاب توحید» از:قاضی سعید قمی را در سال 1187ق به خط شکسته نستعلیق کتابت نموده است. شرح خواندنی و جامعی از مؤلف و کاتب دانشمندان را علاّمه محقّق آیت الله سیّد محمّدعلی روضاتی در کتاب خود آورده اند.[۲۱]

همچنین وی رساله «استقصاءالنظر» علامه حلی را به خط شکسته بسیار ملیح استنساخ نموده است.[۲۲]

وفات

وفات او در سه شنبه 13 شوال 1198ق روی داده و قبرش واقع در خارج بقعه تکیه میرزا رفیعا در تخت فولاد اصفهان بود و سنگ سیاهی به خط رقاع بسیار خوب داشت که در موقع تسطیح و توسیع فرودگاه اصفهان از بین رفت.[۲۳] [۲۴]
در تاریخ وفات او گفته اند: رونق دین محمد رفت آه.

همچنین: پرواز کرد طایر قدسی بآشیان  [۲۵]       

پانویس

  1. روضاتی ، فهرست کتب خطی اصفهان، ج2،ص83.
  2. معلم حبیب آبادی ،مکارم الآثار، ج 1،ص70.
  3. جناب ، رجال و مشاهیر اصفهان،ص544.
  4. تحریر ثانی تاریخ حکماء و عرفاء متأخّر، صص 263 و 264.
  5. گزی ، تذکره القبور، ص43.
  6. زنوری، ریاض الجنه، ج4، ص503؛ مفتون دنبلی، ص160.
  7. مفتون دنبلی، تجربه الاحرار و وسیله الابرار، ص160.
  8. تبریزی، زینه التواریخ، ص278.
  9. طرائق الحقائق، ج3، ص254.
  10. معصوم علیشاه، طرایق الحقایق،ص254.
  11. زنوری، ریاض الجنه،ج4، ص502.
  12. تجریة الاحرار، ص160.
  13. رستم التّواریخ، ص405؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص119.
  14. جناب ، رجال و مشاهیر اصفهان، ص544.
  15. صدرایی خویی ، آشنای حق اندیشه و رفتارهای سلوکی آقا محمد بید آبادی ،صص67-68.
  16. کلباسی حاپری ،خاندان کلباسی ، تعلیقات و اضافات محمدعلی نجفی و علی کرباسی زاده،ص123.
  17. کبودر آهنگی ، مقدمه.
  18. تبریزی ، زینه التواریخ، ص278.
  19. جناب ، رجال و مشاهیر اصفهان،ص544.
  20. صدرایی خویی، آشنای حق اندیشه ها و رفتارهای سلوکی آقا محمد بید آبادی،ص67.
  21. فهرست کتب خطّی اصفهان، دو هزار نسخه، ج2، صص 76-83.
  22. روضاتی، فهرست کتب خطی اصفهان ، ج2،ص82.
  23. دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 570 و 571؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص61؛ مکارم الآثار، ج1، ص70؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی) ، ج1، صص 330 و 331.
  24. مصلح الدین مهدوی، اعلام اصفهان، ج 4 ، ص 844- 845.
  25. زنوری ، ریاض الجنه ،ج4 ،ص 503.

منبع

  • برگرفته از: مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگي تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.