این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

مهدی دولت آبادی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۴۶ توسط Kh1.fa.alizadeh (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش جزئی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
میرزا مهدی دولت‌آبادی

ميرزا مهدى دولت آبادى ( 1288 ق-1334ق) متخلّص به مهدى، عالم فاضل و اديب شاعر اصفهانی در قرن سیزدهم قمری و از خاندان سادات حسینی مرعشی است.

زندگینامه

خاندان

وی چهارمین فرزند فاضل اديب، حاج ميرزا هادى دولت آبادى در ذیقعده 1288 قمرى به دنيـا آمـد . او ازخاندان سادات حسینی مرعشی است که با نه واسطه به قاضی نورالله شوشتری میرسد.جد اعلای او، میرعبد الکریم، صاحب اجازه از محمد بن محمد زمان کاشانی اصفهانی بود.[۱]

فرزندان میرزا هادی همه اهل علم و فضل و ادب بودند که اسامی ایشان به ترتیب سن بدین قراراست : میرزا احمد ، میرزا یحیی ، میرزا علی محمد ، میرزا مهدی ، میرزا رضا، صدیقه دولت آبادی.

پدر وی به بابی گری متهم شده بود و به دلیل هم عصری با حکومت ظل السلطان ، خانواده دولت آبادی مورد ظلم واقع میشدند.در واقع میرزا هادی به سبب کشته شدن جمعی از بابیان سده از اصفهان به تهران میرود زیرا او را نیز بابی ازلی میدانستند .البته بعضی معتقدند که میرزا یحیی و خاندانش در اصل مسلمان معتقد بودند و بابی دانستن ایشان اتهامی بیش نیست[۲] و نهایت این که بعض ایشان بابی بوده اند ولی میرزا احمد و میرزا مهدی بی تردید مبرا از این اتهام بوداند.[۳]

برادر بزرگ او حاج میرزا احمد، از علمای اهل ادب و فضل و از فعالان سیاسی و اجتماعی بود.

حاج ميرزا يحيى دولـت آبـادی نیز از رجـل سياسـى و علمـى و ادبـى معروف است.

از فرزندان ميرزا مهدى، يك پسر به نام عبدالحسين و معـروف بـه حسـام الـدين دولت آبادى، اديب دانشمند، متولد 1321 قمرى و از فعالين سياسى و ادبى اصفهان بودو مدتى رياست اوقاف و مديريت مدرسه صارميه اصفهان را بر عهده داشت.

اساتید

او در كسب علم از محضر آقا ميـرمحمدتقى مدرس و آخوند كاشى و جهانگيرخان بهره مند گرديده اسـت .

جایگاه

جایگاه اجتماعی

اسـتاد همـايى او راعالم فاضل و اديب و شاعر متخلّص به مهدى معرفى مى كند كه مابين اكفا و اقـرانش به جودت فهم و وفور عقل و سماحت طبع و حسن ذوق و نيـك محضـرى شـناخته مى شد.[۴]میرزا مهدی خط شكسته را در نهايت خوش مى نوشته است.

او به امامت جماعت مسجد قراولخانه اشتغال داشته است و در کنار ديگر وظايف روحانیت، هيچ گاه از معاشـرت و مصـاحبت فضلا و ارباب شعر و ادب غفلت نمى ورزيد و به همـين مناسـبت بـا طـرب و سـها دوستى مؤكد و الفت و مودت صميم داشت.

آثار

از آثارش جُنگى است در متفرّقات ادبى و تاريخى كه بخط شيواى خود نگاشـته و در نزد اولادش محفوظ است.[۵]


از اشعار او قطعه ى ماده تاريخ وفات ميرزا ابوالقاسم طرب مى باشد:

از اين جورى كه از چرخ كهن رفت نمى دانم چه بـر اهـل سـخن رفـت
***
يگانـــه گـــوهر دريـــاى دانـــش طرب پـور همـا اسـتاد فـن رفـت[۶] [۷]

وفات

وی در 14 رمضان المبارک 1334ق در پى ابتلا به مرض حصبه وفات يافت و در تكيـه صاحب روضات مدفون گرديده است.

پانویس

  1. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج2، ص 295.
  2. ناظم الاسلام کرمانی،تاریخ بیداری ایرانیان، ص 649.
  3. گزی، تذکرة‌القبور، ص 100.
  4. همايى، مقدمه ديوان طرب، ص208.
  5. مهدوى، دانشمندان و بزگان اصفهان، ص 2 و ص 531.
  6. همايى، مقدمه ديوان طرب، ص210
  7. لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان،ص615

منابع

  • تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان  : معرفي شعراي مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفي (حامد اصفهاني)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان،1390.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج2، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.