این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «جمال الدین بن محمدباقر نجفی اصفهانی»
جز |
Kh1.farokhi (بحث | مشارکتها) (افزودن لینک و رده) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
'''حاج شیخ جمال الدین نجفی''' ( 1284ق-1354ق ) فرزند [[محمدباقر | '''حاج شیخ جمال الدین نجفی''' ( 1284ق-1354ق ) فرزند [[محمدباقر نجفی مسجدشاهی|شیخ محمد باقر نجفی]] بن [[محمدتقی رازی نجفی اصفهانی|شیخ محمد تقی رازی]]، عالم جلیل و فقیه مجاهد، از مراجع تقلید و آزادیخواهان دوره مشروطه در قرن چهاردهم هجری است. | ||
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
مادر وی از سادات اخوی تهران بوده و خود او در سال 1284ق در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیل نزد پدر دانشمند خود و دو برادرش آقانجفی و حاج شیخ محمّدعلی در سال 1308 به عتبات عالیات مهاجرت نموده و نزد آخوند [[ملا محمّد کاظم خراسانی،]] [[میرزا حبیب اللَّه رشتی]] و [[سید محمّد کاظم طباطبائی یزدی]] به کسب فیض پرداخته و به اجتهاد نائل آمد و در سال 1313ق به اصفهان بازگشته و در [[مسجد شیخ لطف اللَّه]] به اقامه جماعت پرداخته و محضر قضاوت و رفع مرافعات را برپاداشت و به تدریس مشغول شد. | مادر وی از سادات اخوی تهران بوده و خود او در سال 1284ق در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیل نزد پدر دانشمند خود و دو برادرش آقانجفی و حاج شیخ محمّدعلی در سال 1308 به عتبات عالیات مهاجرت نموده و نزد آخوند [[محمدکاظم خراسانی|ملا محمّد کاظم خراسانی،]] [[حبیب اللَّه رشتی|میرزا حبیب اللَّه رشتی]] و [[سید محمدکاظم طباطبایی یزدی|سید محمّد کاظم طباطبائی یزدی]] به کسب فیض پرداخته و به اجتهاد نائل آمد و در سال 1313ق به اصفهان بازگشته و در [[مسجد شیخ لطف اللَّه]] به اقامه جماعت پرداخته و محضر قضاوت و رفع مرافعات را برپاداشت و به تدریس مشغول شد. | ||
او در قضایای مشروطیت به همراه برادرش | او در قضایای مشروطیت به همراه برادرش حاج آقا نوراللَّه همراه و به وظایف شرعی خود مشغول بود، و پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملّی به دستور محمّد علی شاه و برچیدن بساط مشروطه و مخالفت علمای نجف اشرف با اقدامات مستبدانه محمّد علی شاه، آقا جمال الدّین و دو برادرش آقانجفی و حاج آقا نوراللَّه علیه حکومت استبداد اعلامیه صادر نموده و مردم را به مخالفت با استبداد فراخواندند. | ||
هنگامی که جنگ جهانی اول آغاز شد و روسها و انگلیسی ها کشور را به اشغال خود درآوردند، و اصفهان نیز صحنه تاخت و تاز روسها شد، منزل او محل مراجعه مردم و تظلّم خواهی بود. به این خاطر سربازان روسی به منزل او ریخته او را به اجبار به تهران تبعید ساختند. مردم تهران از او استقبال گرمی کردند و روز به روز به شهرت و عظمت او افزوده شد. وی در مسجد سیّد عزیزاللَّه تهران اقامه جماعت می نمود و به تدریس می پرداخت و برخی اوقات به منبر می رفت و مردم را موعظه و ارشاد می نمود. | هنگامی که جنگ جهانی اول آغاز شد و روسها و انگلیسی ها کشور را به اشغال خود درآوردند، و اصفهان نیز صحنه تاخت و تاز روسها شد، منزل او محل مراجعه مردم و تظلّم خواهی بود. به این خاطر سربازان روسی به منزل او ریخته او را به اجبار به تهران تبعید ساختند. مردم تهران از او استقبال گرمی کردند و روز به روز به شهرت و عظمت او افزوده شد. وی در مسجد سیّد عزیزاللَّه تهران اقامه جماعت می نمود و به تدریس می پرداخت و برخی اوقات به منبر می رفت و مردم را موعظه و ارشاد می نمود. | ||
سطر ۱۰: | سطر ۱۰: | ||
حاج آقا جمال الدّین نجفی در اوایل ظهور رضاخان منویّات و اهداف ضدّ اسلامی او را دریافته و با آن به مخالفت پرداخت. در قضایای جمهوری، در کنار [[شهید سید حسن مدرس]] به مخالفت با جمهوری خواهی رضاخان برخاست و مردم را علیه آن بسیج نمود. | حاج آقا جمال الدّین نجفی در اوایل ظهور رضاخان منویّات و اهداف ضدّ اسلامی او را دریافته و با آن به مخالفت پرداخت. در قضایای جمهوری، در کنار [[شهید سید حسن مدرس]] به مخالفت با جمهوری خواهی رضاخان برخاست و مردم را علیه آن بسیج نمود. | ||
پس از آنکه در سال 1352ق مجلس شورای ملّی قانونی را تصویب نمود که مطابق با آن سن قانونی ازدواج برای دختران 18 و پسران 20 سال تعیین شده بود، حاج آقا جمال آن را خلاف شرع دانسته و علناً به مخالفت با آن پرداخت. لذا به اصفهان تبعید شده و در منزل خود در اصفهان تحت نظر مأمورین حکومت قرار گرفت. | پس از آنکه در سال 1352ق مجلس شورای ملّی قانونی را تصویب نمود که مطابق با آن سن قانونی ازدواج برای دختران 18 و پسران 20 سال تعیین شده بود، حاج آقا جمال آن را خلاف شرع دانسته و علناً به مخالفت با آن پرداخت. لذا به اصفهان تبعید شده و در منزل خود در اصفهان تحت نظر مأمورین حکومت قرار گرفت. در دو سال آخر زندگی به اقامه جماعت در مسجد شیخ لطف اللَّه و برگزاری مراسم دعای کمیل در [[تخت فولاد]] می پرداخت. | ||
در دو سال آخر زندگی به اقامه جماعت در مسجد شیخ لطف اللَّه و برگزاری مراسم دعای کمیل در [[تخت فولاد]] می پرداخت. | |||
==آثار== | ==آثار== | ||
سطر ۲۲: | سطر ۲۰: | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
او سرانجام در شب یکشنبه 25 جمادی الاولی سال 1354ق در اصفهان وفات یافت و در بین مردم شایع شد که او را مسموم ساخته اند. | او سرانجام در شب یکشنبه 25 جمادی الاولی سال 1354ق در اصفهان وفات یافت و در بین مردم شایع شد که او را مسموم ساخته اند. پیکر او به [[تخت فولاد]] تشییع شده و در [[تکیه مادر شاهزاده]]، جنب مزار جد اعلای خود شیخ محمّد تقی رازی مدفون شد. | ||
پیکر او به [[تخت فولاد]] تشییع شده و در [[تکیه مادر شاهزاده]]، جنب مزار جد اعلای خود شیخ محمّد تقی رازی مدفون شد. | |||
میرزا حسن خان جابری انصاری ماده تاریخ وفات او را چنین یافته است: | میرزا حسن خان جابری انصاری ماده تاریخ وفات او را چنین یافته است: | ||
سطر ۳۱: | سطر ۲۷: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
مرحوم [[محمدعلی معلم حبیبآبادی|معلم حبیب آبادی]] نیز مرثیه ای در وفات او سروده و مصرع «جمال الدّین بجنّت رفت ناگه» را ماده تاریخ فوت او یافته است.<ref>مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، ج2، صص367-368.</ref> | مرحوم [[محمدعلی معلم حبیبآبادی|معلم حبیب آبادی]] نیز مرثیه ای در وفات او سروده و مصرع «جمال الدّین بجنّت رفت ناگه» را ماده تاریخ فوت او یافته است.<ref>مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، ج2، صص367-368.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
سطر ۴۱: | سطر ۳۵: | ||
[[رده:اعلام اصفهان،ج۲]] | [[رده:اعلام اصفهان،ج۲]] | ||
[[رده:صفحات ابهام زدایی]] | [[رده:صفحات ابهام زدایی]] | ||
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]] |
نسخهٔ ۱۸ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۲۵
حاج شیخ جمال الدین نجفی ( 1284ق-1354ق ) فرزند شیخ محمد باقر نجفی بن شیخ محمد تقی رازی، عالم جلیل و فقیه مجاهد، از مراجع تقلید و آزادیخواهان دوره مشروطه در قرن چهاردهم هجری است.
زندگی نامه
مادر وی از سادات اخوی تهران بوده و خود او در سال 1284ق در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیل نزد پدر دانشمند خود و دو برادرش آقانجفی و حاج شیخ محمّدعلی در سال 1308 به عتبات عالیات مهاجرت نموده و نزد آخوند ملا محمّد کاظم خراسانی، میرزا حبیب اللَّه رشتی و سید محمّد کاظم طباطبائی یزدی به کسب فیض پرداخته و به اجتهاد نائل آمد و در سال 1313ق به اصفهان بازگشته و در مسجد شیخ لطف اللَّه به اقامه جماعت پرداخته و محضر قضاوت و رفع مرافعات را برپاداشت و به تدریس مشغول شد.
او در قضایای مشروطیت به همراه برادرش حاج آقا نوراللَّه همراه و به وظایف شرعی خود مشغول بود، و پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملّی به دستور محمّد علی شاه و برچیدن بساط مشروطه و مخالفت علمای نجف اشرف با اقدامات مستبدانه محمّد علی شاه، آقا جمال الدّین و دو برادرش آقانجفی و حاج آقا نوراللَّه علیه حکومت استبداد اعلامیه صادر نموده و مردم را به مخالفت با استبداد فراخواندند.
هنگامی که جنگ جهانی اول آغاز شد و روسها و انگلیسی ها کشور را به اشغال خود درآوردند، و اصفهان نیز صحنه تاخت و تاز روسها شد، منزل او محل مراجعه مردم و تظلّم خواهی بود. به این خاطر سربازان روسی به منزل او ریخته او را به اجبار به تهران تبعید ساختند. مردم تهران از او استقبال گرمی کردند و روز به روز به شهرت و عظمت او افزوده شد. وی در مسجد سیّد عزیزاللَّه تهران اقامه جماعت می نمود و به تدریس می پرداخت و برخی اوقات به منبر می رفت و مردم را موعظه و ارشاد می نمود.
حاج آقا جمال الدّین نجفی در اوایل ظهور رضاخان منویّات و اهداف ضدّ اسلامی او را دریافته و با آن به مخالفت پرداخت. در قضایای جمهوری، در کنار شهید سید حسن مدرس به مخالفت با جمهوری خواهی رضاخان برخاست و مردم را علیه آن بسیج نمود.
پس از آنکه در سال 1352ق مجلس شورای ملّی قانونی را تصویب نمود که مطابق با آن سن قانونی ازدواج برای دختران 18 و پسران 20 سال تعیین شده بود، حاج آقا جمال آن را خلاف شرع دانسته و علناً به مخالفت با آن پرداخت. لذا به اصفهان تبعید شده و در منزل خود در اصفهان تحت نظر مأمورین حکومت قرار گرفت. در دو سال آخر زندگی به اقامه جماعت در مسجد شیخ لطف اللَّه و برگزاری مراسم دعای کمیل در تخت فولاد می پرداخت.
آثار
کتب زیر از تألیفات ایشان است:
- «حاشیه بر انیس المقلّدین» رساله علمیه مرحوم سیّد اسماعیل صدر که در سال 1329ق چاپ سنگی شده است.
- «رساله در دماء ثلاثه، صیغ عقود، نکاح، متعه و تحلیل» که ضمیمه «انیس المقلّدین» که توسط یکی از شاگردانش حاج شیخ احمد کتابفروش تهرانی از کتاب «نجات الشیعه» صاحب عنوان استخراج و به طبع رسیده است.
- «نجات الشیعه فی احکام الشریعه»[۱]
وفات
او سرانجام در شب یکشنبه 25 جمادی الاولی سال 1354ق در اصفهان وفات یافت و در بین مردم شایع شد که او را مسموم ساخته اند. پیکر او به تخت فولاد تشییع شده و در تکیه مادر شاهزاده، جنب مزار جد اعلای خود شیخ محمّد تقی رازی مدفون شد.
میرزا حسن خان جابری انصاری ماده تاریخ وفات او را چنین یافته است:
سر از جنّت برون آورد گفتا خود به تاریخش | جمال دین ز حق دیده جمال و رفته در مینو |
مرحوم معلم حبیب آبادی نیز مرثیه ای در وفات او سروده و مصرع «جمال الدّین بجنّت رفت ناگه» را ماده تاریخ فوت او یافته است.[۲]
پانویس
- ↑ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 451 و 452؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 85-68؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص93؛ گلشن اهل سلوک، صص 111-92؛ زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، صص 154 و 155؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص326؛ نسب نامه الفت، خطی؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2619-2613؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 202-200؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، صص 191-190؛ گنجینه دانشمندان، ج3، صص 235 و 236.
- ↑ مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، ج2، صص367-368.
منبع
بر گرفته از مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.