این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «سید محمد صدرالواعظین»
Mahdibabaii (بحث | مشارکتها) (ایجاد) |
Kh1.shabani (بحث | مشارکتها) (اصلاح الگو) |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایششده توسط ۷ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{نیازمند جعبه اطلاعات}} | |||
'''سید محمد طباطبایی''' ( متوفی 1318ش) معروف به «'''صدر الواعظین'''» واعظ خبیر و ذاکر با اخلاص قرن چهاردهم قمری است. وی از سادات طباطبایی و از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) بود. | |||
==زندگی نامه== | |||
===خاندان=== | |||
پدرش [[سيد محمدرضا صدرالذاكرين طباطبایی|سید محمد رضا صدرالذاکرین]] از روضه خوانان معروف اصفهان و متوفی سال 1310ق بود. <ref>قاسمی، شرح مجموعه گل، صص 293-284.</ref> | |||
سید محمد دارای چهار برادر بود که عبارتند از: | |||
#[[سید مهدی بن سید محمدرضا رییسالواعظین|سید مهدی رئیس الواعظین]] | |||
#[[سید علی سجادالواعظین|سید علی سجاد الواعظین]] | |||
#سید ابراهیم ملقّب به بکاء | |||
#سید خلیل | |||
فرزند سید محمد، حجّت الاسلام [[سیدرضا صدرالحسنی|حاج آقا رضا صدر الحسنی]] (متولّد 1300ش) از وعّاظ نامی اصفهان بوده و اکنون سال ها است بر اثر بیماری خانه نشین شده و در کنج تنهایی به خطّاطی پرداخته و از خوش نویسان توانای معاصر به شمار می رود.<ref>مصاحبه نگارنده با ایشان، و نیز ر.ک: مجله حوزه اصفهان دفتر دوم ، ص 179.</ref>او از شاگردان حضرات آیات [[محمدحسن عالم نجف آبادی|شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی]] و میرزا علی آقا شیرازی بوده است.<ref>قاسمی، شرح مجموعه گل، ص292.</ref> | |||
===شاگردان=== | |||
مرحوم [[سید مرتضی ظهیرالاسلام|سید مرتضی ظهیر الاسلام]] که خود از وعاظ معروف بود فنون منبر را از او آموخته بود. | |||
==سیره اخلاقی== | |||
سیّد محمّد از رؤسای اهل منبر اصفهان و صاحب نفسی قدسی بود. | |||
فرزند گرامی وی، جناب حجّت الاسلام حاج آقا رضا صدرالحسنی به درخواست نگارنده شمّه ای از اوصاف پدر بزرگوار خود را بدین شرح نگاشته است:<blockquote>«حاج سیّد محمّد حسنی الحسینی ملقّب به صدر، از اساتید منبر اصفهان در زمان خود بود. گذشته از معلوماتی که برای منبر لازم است مانند آیات شریفه قرآنی و تفسیر و حدیث و تاریخ و شعر، دارای سجایای اخلاقی و خصوصیات روحی و روحانی بود که مایه فضیلت او می گردید؛ از آن جمله باز بودن در خانه که همیشه به روی واردین گشوده بود. از خصوصیات اخلاقی او این بود که بی میهمان غذا نمی خورد و برای او تنها غذا خوردن گوارا نبود و اگر روزی کسی به منزل او نیامده بود از منزل خارج می شد و هر کس به او می رسید او را دعوت می نمود و با او هم سفره می شد. تاریخ اسلام را کاملا می دانست و به مناسبت، چه در منبر و چه در مجالس انس ذکر می نمود. | |||
به | در عین مهابت، شیرینی و لطافت خاصّی در چهره او بود که افراد را مجذوب می کرد و زیارت او مایه سرور بیننده می شد. اگر دو نفر اختلافی در کاری داشتند و حل نمی شد به حضور او می آمدند و بعد از گزارش، هر چه ایشان حکم می کرد طرفین رضایت می دادند و دیگر جرأت مخالفت نمی کردند و گذشته از این که اجر و مزدی نمی خواست از آن ها پذیرایی هم می نمود. وی نزد همه طبقات، از کاسب و تاجر و روحانی و دستگاه حکومتی مورد احترام بود. مسعود میرزا ظل السلطان ارادت خاصّی به او داشت. روزی در باغ نو وقتی که او از منبر فرو می آید ظلّ السلطان عمامه سبز رنگی به دست خودش بر سر او می گذارد و می گوید من دوست دارم عمامه شما سبز رنگ باشد. بعدا ایشان می خواهد که همان عمامه سیاه رنگ خود را بر سر بگذارد ولی دوستان ایشان از او خواهش می کنند که این کار را نکند چرا که توهین به ظلّ السلطان است و ممکن است او ناراحت شود. به این جهت عمامه ایشان تا آخر عمر سبز رنگ بود».<ref>قاسمی، شرح مجموعه گل، ص290.</ref></blockquote> | ||
==جایگاه== | |||
===جایگاه اجتماعی=== | |||
مرحوم [[سید مصلح الدین مهدوی|سیّد مصلح الدین مهدوی]] درباره او می نویسد:<blockquote>«واعظ کامل، مورد ستایش و احترام عموم طبقات مردم اصفهان بود و مردم این شهر ارادت خاصی به ایشان و فامیل آن ها داشته و دارند و نفس آنان را در استجابت دعا و ذکر مصیبت بسیار مؤثر می دانند و به کرّات امتحان شده است»<ref>مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج 2، ص 689.</ref></blockquote> | |||
==وفات== | |||
مرحوم صدر الواعظین در تاریخ 19 آبان 1318ش در سنّ متجاوز از هشتاد سالگی وفات یافت و در صحن [[تکیه سیدالعراقین]] مدفون شد.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج3، صص50-51.</ref> | |||
==پانویس== | |||
[[رده:شرح مجموعه گل]] | |||
[[رده:تیرماه 1401]] | |||
[[رده:شعر]] | |||
<references /> | |||
== | |||
< | |||
==منابع== | |||
*[[رحیم قاسمی|قاسمی]]، رحیم، شرح مجموع گل: مشاهیر مدفون در تکیه سید العراقین تخت فولاد اصفهان، اصفهان: کانون پژوهش، چاپ دوم، 1390. | |||
*مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]، ج3، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1392. | |||
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]] | |||
[[رده:علمای قرن 14]] | |||
[[رده:واعظین]] | |||
[[رده: | |||
[[رده: | |||
[[رده: |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۲۱
این نوشتار نیازمند جعبهٔ اطلاعات است. ممکن است بخواهید با افزودن یک جعبهٔ اطلاعات، به استانداردسازی نمایش موضوع کمک کنید. |
سید محمد طباطبایی ( متوفی 1318ش) معروف به «صدر الواعظین» واعظ خبیر و ذاکر با اخلاص قرن چهاردهم قمری است. وی از سادات طباطبایی و از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) بود.
زندگی نامه
خاندان
پدرش سید محمد رضا صدرالذاکرین از روضه خوانان معروف اصفهان و متوفی سال 1310ق بود. [۱]
سید محمد دارای چهار برادر بود که عبارتند از:
- سید مهدی رئیس الواعظین
- سید علی سجاد الواعظین
- سید ابراهیم ملقّب به بکاء
- سید خلیل
فرزند سید محمد، حجّت الاسلام حاج آقا رضا صدر الحسنی (متولّد 1300ش) از وعّاظ نامی اصفهان بوده و اکنون سال ها است بر اثر بیماری خانه نشین شده و در کنج تنهایی به خطّاطی پرداخته و از خوش نویسان توانای معاصر به شمار می رود.[۲]او از شاگردان حضرات آیات شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی و میرزا علی آقا شیرازی بوده است.[۳]
شاگردان
مرحوم سید مرتضی ظهیر الاسلام که خود از وعاظ معروف بود فنون منبر را از او آموخته بود.
سیره اخلاقی
سیّد محمّد از رؤسای اهل منبر اصفهان و صاحب نفسی قدسی بود.
فرزند گرامی وی، جناب حجّت الاسلام حاج آقا رضا صدرالحسنی به درخواست نگارنده شمّه ای از اوصاف پدر بزرگوار خود را بدین شرح نگاشته است:
«حاج سیّد محمّد حسنی الحسینی ملقّب به صدر، از اساتید منبر اصفهان در زمان خود بود. گذشته از معلوماتی که برای منبر لازم است مانند آیات شریفه قرآنی و تفسیر و حدیث و تاریخ و شعر، دارای سجایای اخلاقی و خصوصیات روحی و روحانی بود که مایه فضیلت او می گردید؛ از آن جمله باز بودن در خانه که همیشه به روی واردین گشوده بود. از خصوصیات اخلاقی او این بود که بی میهمان غذا نمی خورد و برای او تنها غذا خوردن گوارا نبود و اگر روزی کسی به منزل او نیامده بود از منزل خارج می شد و هر کس به او می رسید او را دعوت می نمود و با او هم سفره می شد. تاریخ اسلام را کاملا می دانست و به مناسبت، چه در منبر و چه در مجالس انس ذکر می نمود. در عین مهابت، شیرینی و لطافت خاصّی در چهره او بود که افراد را مجذوب می کرد و زیارت او مایه سرور بیننده می شد. اگر دو نفر اختلافی در کاری داشتند و حل نمی شد به حضور او می آمدند و بعد از گزارش، هر چه ایشان حکم می کرد طرفین رضایت می دادند و دیگر جرأت مخالفت نمی کردند و گذشته از این که اجر و مزدی نمی خواست از آن ها پذیرایی هم می نمود. وی نزد همه طبقات، از کاسب و تاجر و روحانی و دستگاه حکومتی مورد احترام بود. مسعود میرزا ظل السلطان ارادت خاصّی به او داشت. روزی در باغ نو وقتی که او از منبر فرو می آید ظلّ السلطان عمامه سبز رنگی به دست خودش بر سر او می گذارد و می گوید من دوست دارم عمامه شما سبز رنگ باشد. بعدا ایشان می خواهد که همان عمامه سیاه رنگ خود را بر سر بگذارد ولی دوستان ایشان از او خواهش می کنند که این کار را نکند چرا که توهین به ظلّ السلطان است و ممکن است او ناراحت شود. به این جهت عمامه ایشان تا آخر عمر سبز رنگ بود».[۴]
جایگاه
جایگاه اجتماعی
مرحوم سیّد مصلح الدین مهدوی درباره او می نویسد:
«واعظ کامل، مورد ستایش و احترام عموم طبقات مردم اصفهان بود و مردم این شهر ارادت خاصی به ایشان و فامیل آن ها داشته و دارند و نفس آنان را در استجابت دعا و ذکر مصیبت بسیار مؤثر می دانند و به کرّات امتحان شده است»[۵]
وفات
مرحوم صدر الواعظین در تاریخ 19 آبان 1318ش در سنّ متجاوز از هشتاد سالگی وفات یافت و در صحن تکیه سیدالعراقین مدفون شد.[۶]
پانویس
منابع
- قاسمی، رحیم، شرح مجموع گل: مشاهیر مدفون در تکیه سید العراقین تخت فولاد اصفهان، اصفهان: کانون پژوهش، چاپ دوم، 1390.
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج3، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1392.