این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «رجبعلی گلزار»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(عکس)
جز (درج جعبه اطلاعات عالمان)
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:R.golzar.jpg|بندانگشتی|آقا رجبعلی گلزار]]
{{جعبه اطلاعات عالمان|تصویر=[[پرونده:R.golzar.jpg|300px|وسط]]|نام کامل=رجبعلی گلزار|شهرت=گلزار|زادروز=۱۳۰۲ قمری|تاریخ وفات=۱۳۶۶ قمری|مدفن=[[تكيه گلزار]]|آثار=دیوان گلزار|اجتماعی=شعرا، سخنور، ادیب، و...}}
'''آقا رجبعلی گلزار''' فرزند حاج ملّا حسین مـتخلّص بـه '''گلـزار''' در سـيزده رجـب 1302 قمرى در خانوادهاى روحانى در اصفهان ديده به جهان گشود. مقدمات علـوم و ادبيات و عربى را در نـزد پـدر و اسـاتيد ديگر فراگرفت وی ادیب فاضل و شاعر ماهر  از سخنوران قرن چهاردهم هجری است.


<br />
'''آقا رجبعلی گلزار''' ( 1302ق-1366ق) فرزند حاج ملّا حسین، مـتخلّص بـه '''گلـزار،''' ادیب فاضل، شاعر ماهر و  از سخنوران قرن چهاردهم هجری است.<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج3، صص 37-38.</ref> وی از جوانى به مدح و منقبت خانـدان عصـمت و طهارت پرداخت و تـا پايـان عمـر بـه ايـن افتخار مباهى بود.


==معرفی==
==زندگی‌نامه==
وی  مقدمات علوم ادبیّات و عرب را نزد پدر و سایر اساتید به پایان رسانید.از جوانى به كار قلمزنى روى آورد و بـه موازات كسب و كار، از طبع آزمايى نيز غافل نبود .او پیرمردی زنده دل و خوش مشرب بود.


مدت 16 سـال در انجمـن دانشـكده اصفهان كه به همت مرحوم ميرزا عباسخان شيدا برپا مى شـد شـركت مـى نمـود . و از جوانى به مدح و منقبت خانـدان عصـمت و طهارت پرداخت و تـا پايـان عمـر بـه ايـن افتخار مباهى بود.اودر جوانى به سرودن شعر روى آورد و در مجامع ادبى اصفهان به ويژه انجمن ادبى شيدا راه يافـت و در اواخـر عمـر از اسـاتيد مسلّم و مجرّب شعر و ادب به شمار می آمد.  
===ولادت===
او در سـيزده رجـب 1302 ق در خانواده اى روحانى در اصفهان ديده به جهان گشود.


مجموعه اشـعارش در زمـان حيـات و پـس از رحلـت او سـه بـار بـه چـاپ رسيده،مرحوم [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوى]] می گويد: حدود 9000 بيت از اشعارش پس از وى هنـوز بـه چاپ نرسيده است.  
===تحصیلات===
او مقدمات علـوم، ادبيات و عربى را نـزد پـدر و اسـاتيد ديگر فراگرفت. وی از کودکی به شعر راغب علاقمند و طبع شعری اش شکوفا بود. او از جوانی به کار قلم زنی روی آورد و بـه موازات كسب و كار، از طبع آزمايى نيز غافل نبود.


مرحوم [[شـكراللّه مـنعم|ميرزا شـكراللّه مـنعم]] اشـعارى در مـدح و مـاده تـاريخ ديوانش سروده است.
===معاصران===
دوستان نزدیک رجبعلی گلزار عبارتند از:


همچنین  شعرايى همچون [[جعفر نواى اصفهانى]]، [[سـيد رضـا  بهشتى]]، [[محمدرضا شكيب اصفهانى]]، [[سيد على بديع زادگـان]] و مرشـد رمضـان [[صـابر اصفهانى]] در وفات وى مرثيه و ماده تاريخ سرودهاند.
*استاد محترم، [[محمدحسین بن اسدالله صغیر اصفهانی|آقـای صـغيـر]] شـاعر معاصر.
*خواننده معروف آقای تاج اصفهانی.
*رفیق مهربان او آقای غلامحسین درخشان عکاس.
*آقای رضا محمودزاده قلم زن که در ضمن چهل سال آشنایی و شراکت مورد علاقه وافر او بود و در ابتدای دیوان خویش به محاسن اخلاقی او اشاره کرده است.
*[[علی مشفقی|آقای میرزا علی مشفقی]] که انتشار دیوان وی را به عهده گرفت.
*آقای رجاء که  خویشاوند سببی و یکی از نزدیکان گلزار بود.
*آقای محمد علی شکیبایی کرمانی، دوست شاعر وی که مورد علاقه شاعر بردبار و شکیبای ما بود.
*آقای برخوردار که اغلب از محضر او برخوردار می‌گردید و چنین نقل می‌کند:


<blockquote>«  افسوس مرا، با این گلزار معرفت و عشق وقتی اتفاق ملاقات دست داد که برف پیری پیشانی او را پوشانیده و گلچین مرگ برای قطع این درخت سالخورده آماده بود».<ref>گلزار، دیوان اشعار، با مقدمه محمد شفیعی.</ref></blockquote>


از اشعار اوست:
==سیره اخلاقی==
او پیرمردی زنده دل و خوش مشرب بود. از این شاخه سرسبز شاخه ای جدا نشد و طراوت طبع و صفای خویش را مانند دیگر آرزوهای خود با خویش به گور برد. سجیه اخلاقی گلزار که معتقد استاد عزیز آقای صغیر است، همان بردباری و شکیبایی اوست که روی تمام صفات و ملکات اخلاقی او را گرفته است. اگر گلزار را ندیده اید با احیای این مناظر ذهنی می توانید او را بشناسید؛ مردی پرهیزکار و خوش عمل، شاعری لطیف طبع و خوش برخورد، گوینده ای مهربان و خنده رو بود. وی به هر کس با نظر علاقه نگاه می کرد. او رنجش دوستان را با حسن خلق از یاد می‌برد. گلزار با همه شعرا مأنوس بود و گاه گاه با حسن برخورد مخصوصی اشعار آنان را اصلاح می کرد.
 
دوستانی که قریب به چهل سال با وی آشنا بودند؛ یاران نزدیک او ادعا می‌کنند:<blockquote>لب گلزار هیچ وقت از خنده خالی نبود. قیافه معصوم وی هیچ گاه گرفته و غضبناک به نظر نمی رسید. گلزار همیشه می خندید. </blockquote>
 
==جایگاه==
 
===جایگاه علمی===
اودر جوانى به سرودن شعر روى آورد و در مجامع ادبى اصفهان، به ويژه انجمن ادبى شيدا راه يافـت و در اواخـر عمـر از اسـاتيد مسلّم و مجرّب شعر و ادب به شمار می آمد. وی مدت 16 سـال در انجمـن دانشـكده اصفهان كه به همت [[عباس خان شیدای دهکردی|مرحوم ميرزا عباس خان شيدا]] برپا مى شـد شـركت مـى نمـود و مورد علاقه عموم شعرای اصفهان بوده است.
 
میرزا عباس خان شیدا می‌نویسد:  <blockquote>« از بدایت حال و عهد صباوت، طبعش موزون و با مضامین بکر مشحون. در وفا و صفا طاق و در محبت و وداد بی مانند. قلبش آئینه سان مجلای انوار حقیقت، مغزش مشحون از شور عشق و الفت الحق فرشته ای است در لباس بشر و انسانی است جاذب اهل نظر. قدمی برنداشته جز به راستی و گامی نگذاشته جز به درستی. دلهای دوستان همه مجذوب مهر اوست. از حاصل دست رنج خود بحمد الله، قرین سعادت و از حرفه و پیشۀ خویش مشمول نعمت. تاکنون جز مدح علی و اولاد على ممدوحی نداشته و سخنی بیرون از شرط صدق و صفا نگفته؛ چنانچه از سیمای شریفش، آنان که اهل نظرند خواهند فهمید که یک عالم حقیقت و یک دنیا انسانیت در وجود عزیز القدرش مستور و از هر چه جز کمال نفس است دور است. از ابتدای تأسیس انجمن دانشکده اصفهان تا نهایت که قریب شانزده سال باشد، مجمع اهل فضل را زینت افزا بود و این بنده را قرین سعادت می فرمود. تمام انظار گویندگان بدیشان معطوف و بیشتر توجه این بنده، نسبت به این برگزیده اهل هنر مصروف بود؛ چه از کلامش سخن آشنا می شنیدم و از این گلزار حقیقت، خرمی های فوق التصور مشاهده می کردم». </blockquote>گلزار در غزل سرایی دست غریبی داشت. در انواع مختلفه شعر، قصیده ،غزل، قطعه، رباعی، ترجیع بند و ترکیب بند مهارتی به خرج داده است. سبک شعر وی عراقی متمایل به هندی است. او در بدیهه گویی قدرتی نشان داده است که در خلال آثارش به آنها اشاره می رود. [[شکرالله منعم اصفهانی|مرحوم ميرزا شـكراللّه مـنعم]] اشـعارى در مـدح و مـاده تـاريخ ديوانش سروده است.
 
==آثار==
دیوان اشعار این شاعر شیرین بیان که شامل انواع مختلف شعر و به خصوص غزل است، اولین بار در سال 1369ق به طبع رسیده است.<ref>مهدوی، تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 399 - 400؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص875؛ مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص182؛ شکیب، دیوان شکیب اصفهانی، صص 490 - 491.</ref> این دیوان در زمـان حيـات و پـس از رحلـت او سه بار به شرح زیر به چاپ رسیده است:
 
*در زمان پهلوی اول با مقدمه میرزا عباس خان شیدا، به وسیله شرکت کتابفروشی فردوسی اصفهان در ۱۶۷ صفحه.
*[[پرونده:Golzar.png|بندانگشتی|250x250پیکسل|دیوان گلزار به خط محمدحسین ناسخیان]]در سال ۱۳۷۱ق با ترتیب و تدوین میرزا علی مشفقی به خط [[محمدحسین ناسخیان خوانساری|حسین ناسخیان]] و به ضمیمه برخی از اشعار میرزا علی خلیلیان متخلص به «رجاء»، به همت کتابفروشی اسلامیه تهران و کتابفروشی کمالی اصفهان.
*دیوان گلزار برای سومین بار به وسیله کتابفروشی ثقفی اصفهان در ۲۵۲ صفحه چاپ حروفی شده است. در این چاپ، قصائد و غزلیات میرزا علی خلیلیان متخلص به «رجاء» نیز از ص ٢٥٥ تا ص ۳۹۲ آمده است.
 
تعداد اشعار گلزار به پانزده هزار بیت می رسد؛ ولی آنچه که برای طبع آماده شده است، بیش از شش هزار بیت نیست که در انواع مختلفه شعر، معرف لطافت ذوق و قدرت طبع وقاد اوست. مخمس بهاریه او در وصف نوروز و مدح حضرت علی بن ابی طالب(ع) معروف است. وی در توحید شعر گفته و پیامبر اسلام(ص) و ائمه هدی(ع) را در آثار خویش ستوده و مدح کرده است.
 
مرحوم مهدوى می گويد:<blockquote>« حدود 9000 بيت از اشعارش، پس از وى هنـوز بـه چاپ نرسيده است».</blockquote>این ابیات از اشعار اوست:<ref>گلزار، ديوان اشعار، صص 21-42؛ لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص480.</ref>
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|جان و دل و دين دادم و يـك بوسـه نـدادى|اى شوخ مگر قيمت يك بوسه به چند است؟}}
{{ب|جان و دل و دين دادم و يـك بوسـه نـدادى|اى شوخ مگر قيمت يك بوسه به چند است؟}}
{{ب|هرگز دلم از عشـوه ى چشـم تـو نشـد سـير|در حيرتم اين دل چقـدر عشـوه پسـند اسـت}}
{{ب|هرگز دلم از عشـوه ى چشـم تـو نشـد سـير|در حيرتم اين دل چقـدر عشـوه پسـند اسـت}}
{{ب|گلــزار مكــن شِــكوه ز كوتــاهى طــالع|خوش باش كه طبع تو در اشعار بلنـد اسـت<ref>گلزار، رجبعلى، ديوان گلزار، صفحات 21 و 42.</ref>.<ref>لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص480</ref> }}
{{ب|گلــزار مكــن شِــكوه ز كوتــاهى طــالع|خوش باش كه طبع تو در اشعار بلنـد اسـت }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


==وفات==
==وفات==
او در 19 رجب سال 1366ق وفات یافته و در تکیه ای به نام خودش ([[تکیه گلزار]]) در [[تخت فولاد]] اصفهان مدفون شد.<ref>[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوى]]، سيرى در تاريخ تخت فولاد، صص83 ـ 180 ؛ گلزار، ديوان اشعار، مقدمه.اديب دانشمند ميرزا عباسخان شيدا در مقدمه ديوان او می نويسد: از بدايت حال و عهد صباوت، طبعش موزون و بـا مضـامين بكر مشحون. در وفا و صفا طاق و در محبت ووداد بی مانند. قلبش آئينه سان، مجلاى انوار حقيقت، مغـزش مشحون از شور عشق و الفت. الحق فرشته اى است در لباس بشر و انسانى است جاذب اهل نظر.</ref>
او در 19 رجب سال 1366ق وفات یافت و در تکیه ای به نام خودش، [[تكيه گلزار|تکیه گلزار]] در [[تخت فولاد]] اصفهان مدفون شد.<ref>مهدوى، سيرى در تاريخ تخت فولاد، صص183 ـ 180 ؛ گلزار، ديوان اشعار، با مقدمه عباس شیدا.</ref>


[تاریخ وفات او را شکیب اصفهانی چنین گفته است:
شعرايى همچون جعفر نواى اصفهانى، سـيد رضـا  بهشتى، [[محمدرضا شکیب اصفهانی|محمدرضا شكيب اصفهانى]]، [[سید علی بدیع‌زادگان|سيد على بديع زادگـان]] و مرشـد رمضـان صـابر اصفهانى و عبدالمجید یکتا در وفات وى مرثيه و ماده تاريخ سروده اند.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج۳، صص 636-634.</ref>


از باغ جنان بلبل، سر کرد برون گفتا:
تاریخ وفات او را شکیب اصفهانی چنین گفته است:
 
{{شعر}}
«گلزار» می گلگون زد از خُم روحانی]
{{ب|از باغ جنان بلبل، سر کرد برون گفتا|«گلزار» می گلگون زد از خُم روحانی}}
 
{{پایان شعر}}
دیوان اشعار گلزار در سال 1369ق به طبع رسیده است.<ref>تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 399 و 400؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص875؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص182؛ دیوان شکیب اصفهانی، صص 490 و 491.</ref> و <ref>اعلام اصفهان، ج3، ص 37 و38.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس }}
{{پانویس }}


==منبع==
==منابع==
برگرفته از: [[اعلام اصفهان]]، [[سید مصلح الدین مهدوی]]، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1386.
 
*[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، سید مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸9.
*
*لطفی، علیرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.
*مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]، ج۳، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1392.


برگرفته از کتاب [[کتاب تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان|تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان]]: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفی (حامد اصفهانی)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:اعلام اصفهان، ج3]]
[[رده:اعلام اصفهان، ج3]]
[[رده:تیرماه 1401]]
[[رده:تیرماه 1401]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
[[رده:معاصرین درگذشته]]
[[رده:شعرا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۲۰

R.golzar.jpg
اطلاعات فردی و علمی
نام کاملرجبعلی گلزار
شهرتگلزار
زادروز۱۳۰۲ قمری
تاریخ وفات۱۳۶۶ قمری
مدفنتكيه گلزار
آثاردیوان گلزار
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
اجتماعیشعرا، سخنور، ادیب، و...


آقا رجبعلی گلزار ( 1302ق-1366ق) فرزند حاج ملّا حسین، مـتخلّص بـه گلـزار، ادیب فاضل، شاعر ماهر و از سخنوران قرن چهاردهم هجری است.[۱] وی از جوانى به مدح و منقبت خانـدان عصـمت و طهارت پرداخت و تـا پايـان عمـر بـه ايـن افتخار مباهى بود.

زندگی‌نامه

ولادت

او در سـيزده رجـب 1302 ق در خانواده اى روحانى در اصفهان ديده به جهان گشود.

تحصیلات

او مقدمات علـوم، ادبيات و عربى را نـزد پـدر و اسـاتيد ديگر فراگرفت. وی از کودکی به شعر راغب علاقمند و طبع شعری اش شکوفا بود. او از جوانی به کار قلم زنی روی آورد و بـه موازات كسب و كار، از طبع آزمايى نيز غافل نبود.

معاصران

دوستان نزدیک رجبعلی گلزار عبارتند از:

  • استاد محترم، آقـای صـغيـر شـاعر معاصر.
  • خواننده معروف آقای تاج اصفهانی.
  • رفیق مهربان او آقای غلامحسین درخشان عکاس.
  • آقای رضا محمودزاده قلم زن که در ضمن چهل سال آشنایی و شراکت مورد علاقه وافر او بود و در ابتدای دیوان خویش به محاسن اخلاقی او اشاره کرده است.
  • آقای میرزا علی مشفقی که انتشار دیوان وی را به عهده گرفت.
  • آقای رجاء که خویشاوند سببی و یکی از نزدیکان گلزار بود.
  • آقای محمد علی شکیبایی کرمانی، دوست شاعر وی که مورد علاقه شاعر بردبار و شکیبای ما بود.
  • آقای برخوردار که اغلب از محضر او برخوردار می‌گردید و چنین نقل می‌کند:

«  افسوس مرا، با این گلزار معرفت و عشق وقتی اتفاق ملاقات دست داد که برف پیری پیشانی او را پوشانیده و گلچین مرگ برای قطع این درخت سالخورده آماده بود».[۲]

سیره اخلاقی

او پیرمردی زنده دل و خوش مشرب بود. از این شاخه سرسبز شاخه ای جدا نشد و طراوت طبع و صفای خویش را مانند دیگر آرزوهای خود با خویش به گور برد. سجیه اخلاقی گلزار که معتقد استاد عزیز آقای صغیر است، همان بردباری و شکیبایی اوست که روی تمام صفات و ملکات اخلاقی او را گرفته است. اگر گلزار را ندیده اید با احیای این مناظر ذهنی می توانید او را بشناسید؛ مردی پرهیزکار و خوش عمل، شاعری لطیف طبع و خوش برخورد، گوینده ای مهربان و خنده رو بود. وی به هر کس با نظر علاقه نگاه می کرد. او رنجش دوستان را با حسن خلق از یاد می‌برد. گلزار با همه شعرا مأنوس بود و گاه گاه با حسن برخورد مخصوصی اشعار آنان را اصلاح می کرد.

دوستانی که قریب به چهل سال با وی آشنا بودند؛ یاران نزدیک او ادعا می‌کنند:

لب گلزار هیچ وقت از خنده خالی نبود. قیافه معصوم وی هیچ گاه گرفته و غضبناک به نظر نمی رسید. گلزار همیشه می خندید.

جایگاه

جایگاه علمی

اودر جوانى به سرودن شعر روى آورد و در مجامع ادبى اصفهان، به ويژه انجمن ادبى شيدا راه يافـت و در اواخـر عمـر از اسـاتيد مسلّم و مجرّب شعر و ادب به شمار می آمد. وی مدت 16 سـال در انجمـن دانشـكده اصفهان كه به همت مرحوم ميرزا عباس خان شيدا برپا مى شـد شـركت مـى نمـود و مورد علاقه عموم شعرای اصفهان بوده است.

میرزا عباس خان شیدا می‌نویسد:

« از بدایت حال و عهد صباوت، طبعش موزون و با مضامین بکر مشحون. در وفا و صفا طاق و در محبت و وداد بی مانند. قلبش آئینه سان مجلای انوار حقیقت، مغزش مشحون از شور عشق و الفت الحق فرشته ای است در لباس بشر و انسانی است جاذب اهل نظر. قدمی برنداشته جز به راستی و گامی نگذاشته جز به درستی. دلهای دوستان همه مجذوب مهر اوست. از حاصل دست رنج خود بحمد الله، قرین سعادت و از حرفه و پیشۀ خویش مشمول نعمت. تاکنون جز مدح علی و اولاد على ممدوحی نداشته و سخنی بیرون از شرط صدق و صفا نگفته؛ چنانچه از سیمای شریفش، آنان که اهل نظرند خواهند فهمید که یک عالم حقیقت و یک دنیا انسانیت در وجود عزیز القدرش مستور و از هر چه جز کمال نفس است دور است. از ابتدای تأسیس انجمن دانشکده اصفهان تا نهایت که قریب شانزده سال باشد، مجمع اهل فضل را زینت افزا بود و این بنده را قرین سعادت می فرمود. تمام انظار گویندگان بدیشان معطوف و بیشتر توجه این بنده، نسبت به این برگزیده اهل هنر مصروف بود؛ چه از کلامش سخن آشنا می شنیدم و از این گلزار حقیقت، خرمی های فوق التصور مشاهده می کردم».

گلزار در غزل سرایی دست غریبی داشت. در انواع مختلفه شعر، قصیده ،غزل، قطعه، رباعی، ترجیع بند و ترکیب بند مهارتی به خرج داده است. سبک شعر وی عراقی متمایل به هندی است. او در بدیهه گویی قدرتی نشان داده است که در خلال آثارش به آنها اشاره می رود. مرحوم ميرزا شـكراللّه مـنعم اشـعارى در مـدح و مـاده تـاريخ ديوانش سروده است.

آثار

دیوان اشعار این شاعر شیرین بیان که شامل انواع مختلف شعر و به خصوص غزل است، اولین بار در سال 1369ق به طبع رسیده است.[۳] این دیوان در زمـان حيـات و پـس از رحلـت او سه بار به شرح زیر به چاپ رسیده است:

  • در زمان پهلوی اول با مقدمه میرزا عباس خان شیدا، به وسیله شرکت کتابفروشی فردوسی اصفهان در ۱۶۷ صفحه.
  • دیوان گلزار به خط محمدحسین ناسخیان
    در سال ۱۳۷۱ق با ترتیب و تدوین میرزا علی مشفقی به خط حسین ناسخیان و به ضمیمه برخی از اشعار میرزا علی خلیلیان متخلص به «رجاء»، به همت کتابفروشی اسلامیه تهران و کتابفروشی کمالی اصفهان.
  • دیوان گلزار برای سومین بار به وسیله کتابفروشی ثقفی اصفهان در ۲۵۲ صفحه چاپ حروفی شده است. در این چاپ، قصائد و غزلیات میرزا علی خلیلیان متخلص به «رجاء» نیز از ص ٢٥٥ تا ص ۳۹۲ آمده است.

تعداد اشعار گلزار به پانزده هزار بیت می رسد؛ ولی آنچه که برای طبع آماده شده است، بیش از شش هزار بیت نیست که در انواع مختلفه شعر، معرف لطافت ذوق و قدرت طبع وقاد اوست. مخمس بهاریه او در وصف نوروز و مدح حضرت علی بن ابی طالب(ع) معروف است. وی در توحید شعر گفته و پیامبر اسلام(ص) و ائمه هدی(ع) را در آثار خویش ستوده و مدح کرده است.

مرحوم مهدوى می گويد:

« حدود 9000 بيت از اشعارش، پس از وى هنـوز بـه چاپ نرسيده است».

این ابیات از اشعار اوست:[۴]

جان و دل و دين دادم و يـك بوسـه نـدادىاى شوخ مگر قيمت يك بوسه به چند است؟
هرگز دلم از عشـوه ى چشـم تـو نشـد سـيردر حيرتم اين دل چقـدر عشـوه پسـند اسـت
گلــزار مكــن شِــكوه ز كوتــاهى طــالعخوش باش كه طبع تو در اشعار بلنـد اسـت

وفات

او در 19 رجب سال 1366ق وفات یافت و در تکیه ای به نام خودش، تکیه گلزار در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.[۵]

شعرايى همچون جعفر نواى اصفهانى، سـيد رضـا بهشتى، محمدرضا شكيب اصفهانى، سيد على بديع زادگـان و مرشـد رمضـان صـابر اصفهانى و عبدالمجید یکتا در وفات وى مرثيه و ماده تاريخ سروده اند.[۶]

تاریخ وفات او را شکیب اصفهانی چنین گفته است:

از باغ جنان بلبل، سر کرد برون گفتا«گلزار» می گلگون زد از خُم روحانی

پانویس

  1. مهدوی، اعلام اصفهان، ج3، صص 37-38.
  2. گلزار، دیوان اشعار، با مقدمه محمد شفیعی.
  3. مهدوی، تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 399 - 400؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص875؛ مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص182؛ شکیب، دیوان شکیب اصفهانی، صص 490 - 491.
  4. گلزار، ديوان اشعار، صص 21-42؛ لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص480.
  5. مهدوى، سيرى در تاريخ تخت فولاد، صص183 ـ 180 ؛ گلزار، ديوان اشعار، با مقدمه عباس شیدا.
  6. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج۳، صص 636-634.

منابع

  • مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸9.
  • لطفی، علیرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج۳، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1392.