این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
محمدحسین بن محمدرحیم ادیب
این نوشتار نیازمند جعبهٔ اطلاعات است. ممکن است بخواهید با افزودن یک جعبهٔ اطلاعات، به استانداردسازی نمایش موضوع کمک کنید. |
محمدحسین ادیب( متوفی 1388ق) فرزند محمدرحیم، ادیب فاضل خوشنویس بود و در اصفهان به دنیا آمد.
زندگینامه
کودکی
پدر محمدحسین، کشاورز بود. او در سن پایین پدر را از دست داد و نگهداری و کفالت مادر و چندین خواهر و برادرش را به عهده گرفت.
تحصیلات
وی در سن پانزده سالگی وارد حوزه علمیه و مدرسه میرزا حسین بیدآباد شد و چون از هوش و ذکاوت سرشاری برخوردار بود، بسرعت پیشرفت نمود.
شاگردان
از بزرگانی که شاگرد وی بودند عبارتند از:
جایگاه
جایگاه علمی
استاد علامه، سید محمد علی روضاتی درباره استادش مینویسد:
« مرحوم ادیب با اینکه پدرش کشاورز بود، مردی در حدّ خود فاضل و ادیب و خوش نویس بود و در تمام عمرش از تحصیل فقه و اصول در مدرسه میرزا حسین و تعلیم خط و ادبیات فارسی و قرآن کریم به اطفال مدارس فارغ نبود و منبر هم میرفت و موعظه و تبلیغ دین میکرد. در دوران بلوغ، حقیر مدتها نزد او تعلیم خط گرفته و قرآن و نصاب الصبیان و رساله عملیه مجتهد وقت و حساب و غیره خوانده بودم. همان طور که در زمان حیات بی ریا و بی ادعا بود، پنج شش ماه هم انواع کسالتها را داشت و در خانه و مریض خانه بستری بود و به کسی اطلاع نمیداد».[۱]
فعالیتها
وی در سال 1318ش همزمان با تحصیل، برای تدریس علوم دینی وارد مدرسه قدسیه به مدیریت مرحوم عبدالحسین قدسی شد و پس از فراگیری علوم دینی خود از مدرسان حوزه علمیه گردید. از فعالیتهای دیگر وی وعظ و منبر بوده است. [۲] او همچنین دارای خطی بسیار زیبا بود.
وفات
مرحوم ادیب سرانجام در 27 رمضان سال 1388ق / 27 آذر 1347ش فوت کرد و پیکرش را در صحن تکیه صاحب روضات تخت فولاد به خاک سپردند.[۳] مرحوم شیخ محمدحسین رام پناه از علما و شاعران معاصر و از شاگردان مرحوم ادیب در ستایش استاد چنین میسراید: در ستایش استاد معظم، جناب « آشیخ حسین ادیب»، زمانی که بنده کمترین و « میرزاعلی فاتحی » را درس میدادند و ترک گفتند:
مرا ادیب فکند از نظر خدا ! چه کنم | به سوی من ننماید نظر خدا ! چه کنم | |
بسی نمود مرا علم و دانشم تعلیم | کنون ز من بنماید حذر خدا ! چه کنم | |
الا نسیم سحر! از منش سلام رسان | اگر سلام ندارد ثمر خدا ! چه کنم | |
بر او بگو که عجب ترک همرهان کردی | ور این کلام ندارد اثر خدا ! چه کنم | |
به دل خیال ادیب ار کند کنم ترکش | به گوش من برسان این خبر خدا ! چه کنم | |
اگر بگویدم ای درس خواندنت یاسین | که بر دمند بران گوش خر خدا ! چه کنم | |
وگر بگویدم این نکته فاش، میمیرم | تو را ز درس چه نفع و ضرر خدا ! چه کنم | |
اگر به سمع شریفش عرایضم برسد | جفای او بشود بیشتر خدا ! چه کنم[۴] |
بر سنگ مزارش این اشعار حک شده است:
توشه راهی تهیه کن چون دانی | مرگ تو در پیری است یا به جوانی | |
شیخ محمدحسین ادیب خردمند | اهل شریعت به صورت و به معانی | |
عالم صاحب قلم به فن کتابت | عالم نیکو سخن و به مسئله دانی | |
گرگ اجل در مه صیام بوی کرد | آنچه کند روز و شب به عالی و دانی | |
سیصد و هشتاد و هشت بود پس از الف | رفت بدار بقا ز عالم فانی |
پانویس
منبع
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج۱، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، ۱۳۸۹.