این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «شهید عبدالله میثمی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
جز (حذف لینک)
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۱۱/۱۲|مکان درگذشت=شلمچه|پدر=اصغر|تاریخ تولد=۱۳۳۴|مکان تولد=اصفهان|از دانشگاه=[[حوزه علمیه اصفهان]] {{سخ}}[[شهدای حوزه علمیه قم|حوزه قم]]|مدفن=گلستان شهدای اصفهان|عرض_تصویر=170|تصویر=A-meysami.jpg}}
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۱۱/۱۲|مکان درگذشت=شلمچه|پدر=اصغر|تاریخ تولد=۱۳۳۴|مکان تولد=اصفهان|از دانشگاه=[[حوزه علمیه اصفهان]] {{سخ}}[[حوزه علمیه قم|حوزه قم]]|مدفن=[[تکیه شهدا|گلستان شهدای اصفهان]]|عرض_تصویر=170|تصویر=A-meysami.jpg}}


{{قلم رنگ۱|قرمز| |شهید}} '''حجت الاسلام عبدالله میثمی''' '''اصفهانی''' دوازدهم خرداد ۱۳۳۴، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش اصغر و مادرش فردوس نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا ([[سطح مقدمات]]) پرداخت. او  یکی از برجسته‌ترین و مشهورترین شهدای روحانی اصفهان در طول جنگ ایران و عراق است. او نمایندگی ولی فقیه در قرارگاه خاتم‌الانبیاء ـ که قرارگاه مرکزی و هدایت کنندهٔ تمامی نیروهای سپاه و بسیج و سایر نیروهای مردمی بود ـ برعهده داشت. سال ۱۳۶۱ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. دوازدهم بهمن ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به سر، شهید شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش رحمت الله که او نیز طلبه بود شهید شده است.<ref>[[کتاب فرهنگ اعلام شهداي روحاني]]، صفحه ۶۷۲</ref>
{{قلم رنگ۱|قرمز| |شهید}} '''حجت الاسلام عبدالله میثمی''' '''اصفهانی''' (1334-1365) او  یکی از برجسته‌ترین و مشهورترین شهدای روحانی اصفهان در طول جنگ ایران و عراق است. او نمایندگی ولی فقیه در قرارگاه خاتم‌الانبیاء ـ که قرارگاه مرکزی و هدایت کنندهٔ تمامی نیروهای سپاه و بسیج و سایر نیروهای مردمی بود ـ برعهده داشت. سال ۱۳۶۱ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. دوازدهم بهمن ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به سر، شهید شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش [[شهید رحمت الله میثمی|رحمت الله]] که او نیز طلبه بود شهید شده است.<ref>واحد تحقیقات امام زاده شاه جمال با همكاری سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، فرهنگ اعلام شهدای روحانی، ص672.</ref>
 
<br />


==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
شهید عبدالله میثمی در محله [[مسجد حکیم]] شهر اصفهان  در خانواده ای متدین و دوستدار اهل بیت(ع) به دنیا آمد. با علاقه ذاتی و خانوادگی به معارف الهی، وارد [[حوزه علمیه اصفهان]] و از فیض وجود استادان و دوستان با فضیلتی بهره مند گردید. تحصیلات تکمیلی خود را در [[حوزه علمیه قم|حوزه قم]] و [[مدرسه علمیه حقانی]] ادامه داد؛ ضمن آنکه یکی از فعالان نهضت [[سید روح‌ الله موسوی خمینی|امام خمینی]](ره) به شمار می آمد. پس از پایان دوره دبستان، وارد دبیرستان و همزمان با درس، به کار مشغول شد. ایشان تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند.
شهید عبدالله میثمی دوازدهم خرداد ۱۳۳۴، در محله [[مسجد حکیم]] شهر اصفهان  در خانواده ای متدین و دوستدار اهل بیت(ع) به دنیا آمد. پدرش اصغر  و مادرش فردوس نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا [[مقاطع تحصیلی حوزه های علمیه|سطح مقدمات]] پرداخت.  با علاقه ذاتی و خانوادگی به معارف الهی، وارد [[حوزه علمیه اصفهان|حوزه علمیه اصفهان]] و از فیض وجود استادان و دوستان با فضیلتی بهره مند گردید. تحصیلات تکمیلی خود را در [[حوزه علمیه قم|حوزه قم]] و [[مدرسه علمیه حقانی]] ادامه داد؛ ضمن آنکه یکی از فعالان نهضت [[سید روح‌ الله موسوی خمینی|امام خمینی(ره)]] به شمار می آمد. پس از پایان دوره دبستان، وارد دبیرستان و همزمان با درس، به کار مشغول شد. ایشان تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند.


این شهید بزرگوار در کنار کسب علوم دینی به اتفاق چند تن از دوستانش در مسجد محل، انجمن دینی و خیریه، هیأت حضرت رقیه (ع)، کلاسهای آموزش قرآن و صندوق قرض الحسنه را پایه گذاری کرد و عملاً مسؤولیت ارشاد دوستان هم‌سن و سال خود را به عهده گرفت و قرآن و مسایل سیاسی روز را به آنها تعلیم می‌داد، که به تدریج همین محافل دوستانه به جلسات مخفی تبدیل گردید.  
این شهید بزرگوار در کنار کسب علوم دینی به اتفاق چند تن از دوستانش در مسجد محل، انجمن دینی و خیریه، هیأت حضرت رقیه (ع)، کلاسهای آموزش قرآن و صندوق قرض الحسنه را پایه گذاری کرد و عملاً مسؤولیت ارشاد دوستان هم‌سن و سال خود را به عهده گرفت و قرآن و مسایل سیاسی روز را به آنها تعلیم می‌داد، که به تدریج همین محافل دوستانه به جلسات مخفی تبدیل گردید.  


در این مقطع عمده توجه و تلاش عبدالله و دوستانش به پخش اعلامیه، کتاب و تبیین اهداف مبارزاتی و شخصیت حضرت امام خمینی (ره) بود و به همراه [[شهید حسن حجازی (موغاری)|شهید حجازی]]، [[شهید مصطفی ردانی پور|شهيد ردانی پور]] و اخوی شهیدش [[شهید رحمت الله میثمی|رحمت الله]] به افشاگری نسبت به جنایات رژیم غاصب پهلوی پرداخت و در منابر و مباحث، مردم را از نظرات امام در مورد حاکمیت غیر قانونی رژیم شاه آگاه می نمود که منجر به یورش وحشیانه عمال ساواک به مدرسه «حقانی» و دستگیری وی در تاریخ ۱۳۵۴/۳/۱۱ گردید.  
==جایگاه سیاسی==
در این مقطع عمده توجه و تلاش عبدالله و دوستانش به پخش اعلامیه، کتاب و تبیین اهداف مبارزاتی و شخصیت حضرت امام خمینی (ره) بود و به همراه [[شهید حسن حجازی (موغاری)|شهید حجازی]]، [[شهید مصطفی ردانی پور|شهيد ردانی پور]] و اخوی شهیدش رحمت الله به افشاگری نسبت به جنایات رژیم غاصب پهلوی پرداخت و در منابر و مباحث، مردم را از نظرات امام در مورد حاکمیت غیر قانونی رژیم شاه آگاه می نمود که منجر به یورش وحشیانه عمال ساواک به مدرسه «حقانی» و دستگیری وی در تاریخ ۱۳۵۴/۳/۱۱ گردید.  


پس از دستگیری، او را به کمیته ضد خرابکاری تهران انتقال داده، ضمن شکنجه فراوان به پنج سال زندان محکوم کردند که از این مدت یک سال و نیم در زندان قصر و حدود دو سال در اصفهان محبوس بود تا زمانی که نهضت اسلامی اوج گرفت و در تاریخ ۱۳۵۷/۸/۱ آزاد گردید.
پس از دستگیری، او را به کمیته ضد خرابکاری تهران انتقال داده، ضمن شکنجه فراوان به پنج سال زندان محکوم کردند که از این مدت یک سال و نیم در زندان قصر و حدود دو سال در اصفهان محبوس بود تا زمانی که نهضت اسلامی اوج گرفت و در تاریخ ۱۳۵۷/۸/۱ آزاد گردید.


<br />
این روحانی مجاهد که سهم بزرگی در حرکت نهضت روحانیت در اصفهان و قم داشت، پس از آزادی پا به پای انقلاب اسلامی حرکت و به همراهی شهید والامقام [[شهید مصطفی ردانی پور|حجت الاسلام مصطفی ردانی پور]] به یاسوج هجرت کرد و در ثبات سیاسی و امنیتی آن منطقه تشکیل سپاه یاسوج و نیز کمک و یاری رساندن به مستمندان و رسیدگی به خانواده شهدا نقش مهمی ایفا کرد.
==فعالیت‌ها پس از انقلاب==
این روحانی مجاهد که سهم بزرگی در حرکت نهضت روحانیت در اصفهان و قم داشت، پس از آزادی پا به پای انقلاب اسلامی حرکت و به همراهی شهید والامقام حجت الاسلام مصطفی ردانی پور به یاسوج هجرت کرد و در ثبات سیاسی و امنیتی آن منطقه تشکیل سپاه یاسوج و نیز کمک و یاری رساندن به مستمندان و رسیدگی به خانواده شهدا نقش مهمی ایفا کرد.


روحانی مجاهد شيخ عبدالله میثمی پس از خدمات مختلف در کردستان، یاسوج و شیراز به عنوان مسئول نمایندگی حضرت امام (ره) در قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) منصوب شد و واقعا در این خصوص در جبهه ها درخشید. [[پرونده:عبدالله میثمی .jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل]]وی در مدت حضور در استان کهگیلویه و بویراحمد سهم بزرگی در تأمین امنیت و ثبات این منطقه عشایری داشت و تلاشهای فراوانی برای کمک و رسیدگی به مستمندان و خانواده شهدا به کار بست.  
روحانی مجاهد شيخ عبدالله میثمی پس از خدمات مختلف در کردستان، یاسوج و شیراز به عنوان مسئول نمایندگی حضرت امام (ره) در قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) منصوب شد و واقعا در این خصوص در جبهه ها درخشید. [[پرونده:عبدالله میثمی .jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل]]وی در مدت حضور در استان کهگیلویه و بویراحمد سهم بزرگی در تأمین امنیت و ثبات این منطقه عشایری داشت و تلاشهای فراوانی برای کمک و رسیدگی به مستمندان و خانواده شهدا به کار بست.  


شهید بزرگوار علاوه بر خدمت در سپاه، در تشکیل بسیاری از نهادهای انقلاب اسلامی در استان کهگیلویه و بویراحمد نقش بارزی داشت و همواره مورد مشاوره مسؤولین استان قرار می گرفت. پس از سی ماه خدمت و تلاش شبانه روزی در آن منطقه محروم، از سوی نماینده حضرت امام (ره) در سپاه، به عنوان مسؤول دفتر نمایندگی حضرت امام (ره) در منطقه نهم (فارس، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد) منصوب گردید.
شهید بزرگوار علاوه بر خدمت در سپاه، در تشکیل بسیاری از نهادهای انقلاب اسلامی در استان کهگیلویه و بویراحمد نقش بارزی داشت و همواره مورد مشاوره مسؤولین استان قرار می گرفت. پس از سی ماه خدمت و تلاش شبانه روزی در آن منطقه محروم، از سوی نماینده [[سید روح‌ الله موسوی خمینی|حضرت امام (ره)]] در سپاه، به عنوان مسؤول دفتر نمایندگی حضرت امام (ره) در منطقه نهم (فارس، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد) منصوب گردید.


او در طول سه سال به تمام جبهه ها به طور مساوی سرکشی می کرد. <blockquote>می گفت: «من سی ماه در زندان بودم، سی ماه در یاسوج، سی ماه در شیراز و سی ماه در جبهه؛ مهلت بودن در جبهه ام دارد تمام شود.» و... تمام شد. مرحله دوم عملیات کربلای ۵ بود و بارش ترکش ها بر سر و روی عبدالله میثمی.</blockquote>
او در طول سه سال به تمام جبهه ها به طور مساوی سرکشی می کرد. <blockquote>می گفت: «من سی ماه در زندان بودم، سی ماه در یاسوج، سی ماه در شیراز و سی ماه در جبهه؛ مهلت بودن در جبهه ام دارد تمام شود.» و... تمام شد. مرحله دوم عملیات کربلای ۵ بود و بارش ترکش ها بر سر و روی عبدالله میثمی.</blockquote>از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی شهید میثمی جنگ را یک نعمت بزرگ و یک سفره گسترده الهی میدانست ومعتقد بود هرکس بیشتر بتواند در جنگ شرکت کند، از این سفره الهی بیشتر بهره برده لذا در بسیاری از صحنه ها و مناطق عملیاتی حضور فعال داشته است ، برادرش در یکی ازهمین مناطق عملیاتی (تپه های شهید صدر) در مقابل چشمانش به شهادت رسید.


==شهید میثمی و دفاع مقدس==
او همچنین به تأسی از حضرت امام (ره) و رهبر و مقتدایش معتقد بود که جنگ در رأس همه امور است و بقیه مسایل در مرحله بعد. بنابراین بسیار مشتاق بود که همیشه در جبهه بماند، تا اینکه از طرف حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید [[شهید محلاتی|محلاتی]]، «نماینده محترم حضرت امام (ره) در سپاه» به مسؤولیت نمایندگی امام در قرارگاه خاتم الانبیاء (ره) ـ که قرارگاه مرکزی و هدایت کنندهی تمامی نیروهای ارتش سپاه و بسیج و سایر نیروهای مردمی بود ـ برگزیده شد، تا با حضور در میان برادران سپاهی، بسیجی و ارتشی، شمع محفل رزمندگان و مایهی قوت قلب آنان باشد. شهید میثمی که با علاقه و عشق بی نظیر این سنگر را انتخاب کرده بود، در آن شرایط حساس در کنار فرماندهان و رزمندگان، توانست نقش مهمی را در انسجام نیروها و رشد معنویات در جبهه ایفا کند. <br />
از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی شهید میثمی جنگ را یک نعمت بزرگ و یک سفره گسترده الهی میدانست ومعتقد بود هرکس بیشتر بتواند در جنگ شرکت کند، از این سفره الهی بیشتر بهره برده لذا در بسیاری از صحنه ها و مناطق عملیاتی حضور فعال داشته است ، برادرش در یکی ازهمین مناطق عملیاتی (تپه های شهید صدر) در مقابل چشمانش به شهادت رسید.
===خاطراتی از شهید===
 
او همچنین به تأسی از حضرت امام (ره) و رهبر و مقتدایش معتقد بود که جنگ در رأس همه امور است و بقیه مسایل در مرحله بعد. بنابراین بسیار مشتاق بود که همیشه در جبهه بماند، تا اینکه از طرف حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید [[شهید محلاتی|محلاتی]]، «نماینده محترم حضرت امام (ره) در سپاه» به مسؤولیت نمایندگی امام در قرارگاه خاتم الانبیاء (ره) ـ که قرارگاه مرکزی و هدایت کنندهی تمامی نیروهای ارتش سپاه و بسیج و سایر نیروهای مردمی بود ـ برگزیده شد، تا با حضور در میان برادران سپاهی، بسیجی و ارتشی، شمع محفل رزمندگان و مایهی قوت قلب آنان باشد. شهید میثمی که با علاقه و عشق بی نظیر این سنگر را انتخاب کرده بود، در آن شرایط حساس در کنار فرماندهان و رزمندگان، توانست نقش مهمی را در انسجام نیروها و رشد معنویات در جبهه ایفا کند. <br />وی در تاریخ1365/11/9 در شب دوم عملیات بزرگ كربلای ۵ از ناحیه‌ی سر مورد اصابت تركش قرار گرفت و بعد از سه روز در ۱۲ بهمن (مطابق با دوم جمادی‌الثانی كه مصادف با شب شهادت حضرت زهرا (ع) بود) به شهادت نایل گردید.
 
<br />
==خاطراتی از شهید==


*از هر کسی در مورد او می پرسی، اول می گوید: خیلی نسبت به بیت المال، مخصوصا استفاده از خودرو بیت المال حساس بود. در مسافرت های بین شهری پایانه های مسافربری را می گشت، بلیط می گرفت، با اتوبوس راه می افتاد تا برود در همایش شرکت کند.[[پرونده:عبدالله میثمی 2.jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل]]
*از هر کسی در مورد او می پرسی، اول می گوید: خیلی نسبت به بیت المال، مخصوصا استفاده از خودرو بیت المال حساس بود. در مسافرت های بین شهری پایانه های مسافربری را می گشت، بلیط می گرفت، با اتوبوس راه می افتاد تا برود در همایش شرکت کند.[[پرونده:عبدالله میثمی 2.jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل]]
سطر ۳۸: سطر ۳۰:
*می گفت: «از جایی عبور می کردم، در حالی که خسته بودم. دیدم شعار کوچکی روی مقوا نوشته شده که کار برای خدا خستگی ندارد. وقتی خواندم، تمام خستگی ام فروریخت».
*می گفت: «از جایی عبور می کردم، در حالی که خسته بودم. دیدم شعار کوچکی روی مقوا نوشته شده که کار برای خدا خستگی ندارد. وقتی خواندم، تمام خستگی ام فروریخت».


*می گفت:« در صحنه های مقدم جبهه هر کجا بروی روحانی وجود دارد، چند روز پیشتر با برادر شمخانی، در پنج ضلعی که اخیرا فتح کردند نشسته بودیم، دیدم هر ماشینی که رد می شود یک روحانی در آن هست. این یک عظمتی است برای روحانیت و امیدواریم امام زمان(عج) این عظمت را برای روحانیت نگاه دارد».<ref>[[کتاب شاهدان روحانی]]، صص ۲۲ و ۲۳</ref>
*می گفت:« در صحنه های مقدم جبهه هر کجا بروی روحانی وجود دارد، چند روز پیشتر با برادر شمخانی، در پنج ضلعی که اخیرا فتح کردند نشسته بودیم، دیدم هر ماشینی که رد می شود یک روحانی در آن هست. این یک عظمتی است برای روحانیت و امیدواریم امام زمان(عج) این عظمت را برای روحانیت نگاه دارد».<ref>کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان، شاهدان روحانی، صص ۲۲ و 23.</ref>
 
==شهادت==
وی در تاریخ1365/11/9 در شب دوم عملیات بزرگ كربلای ۵ از ناحیه‌ی سر مورد اصابت تركش قرار گرفت و بعد از سه روز در ۱۲ بهمن (مطابق با دوم جمادی‌الثانی كه مصادف با شب شهادت حضرت زهرا (ع) بود) به شهادت نایل گردید. مدفن او در [[تکیه شهدا]]<nowiki/>ی [[تخت فولاد]] اصفهان می باشد.
 
==پانویس==
<references />


==منابع==
==منابع==
<references />
 
*واحد تحقیقات امام زاده شاه جمال با همكاری سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، [https://www.ghbook.ir/index.php?name=%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%20%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%20%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C%20%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C%20:%20%D8%A8%D9%87%20%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87%20%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D9%8A%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C%20%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C&option=com_dbook&task=readonline&book_id=15516&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=218&lang=fa&tmpl=component فرهنگ اعلام شهدای روحانی: به همراه زندگينامه شهدای روحانی]، قم: معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی امام زاده شاه جمال ، ۱۳98.
*کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان، [[شاهدان روحانی (کتاب)|شاهدان روحانی: یادنامه کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان]]، اصفهان: وسپان، 1388.
 
[[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:شهدای حوز ه علمیه قم]]
[[رده:شهدای حوز ه علمیه قم]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۰۱

شهید عبدالله میثمی
A-meysami.jpg
زادهٔ۱۳۳۴
اصفهان
درگذشت/شهادت۱۳۶۵/۱۱/۱۲
شلمچه
مدفنگلستان شهدای اصفهان
محل تحصیلحوزه علمیه اصفهان
حوزه قم
والدین
  • اصغر (پدر)

شهید حجت الاسلام عبدالله میثمی اصفهانی (1334-1365) او یکی از برجسته‌ترین و مشهورترین شهدای روحانی اصفهان در طول جنگ ایران و عراق است. او نمایندگی ولی فقیه در قرارگاه خاتم‌الانبیاء ـ که قرارگاه مرکزی و هدایت کنندهٔ تمامی نیروهای سپاه و بسیج و سایر نیروهای مردمی بود ـ برعهده داشت. سال ۱۳۶۱ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. دوازدهم بهمن ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به سر، شهید شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش رحمت الله که او نیز طلبه بود شهید شده است.[۱]

زندگی‌نامه

شهید عبدالله میثمی دوازدهم خرداد ۱۳۳۴، در محله مسجد حکیم شهر اصفهان در خانواده ای متدین و دوستدار اهل بیت(ع) به دنیا آمد. پدرش اصغر و مادرش فردوس نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح مقدمات پرداخت. با علاقه ذاتی و خانوادگی به معارف الهی، وارد حوزه علمیه اصفهان و از فیض وجود استادان و دوستان با فضیلتی بهره مند گردید. تحصیلات تکمیلی خود را در حوزه قم و مدرسه علمیه حقانی ادامه داد؛ ضمن آنکه یکی از فعالان نهضت امام خمینی(ره) به شمار می آمد. پس از پایان دوره دبستان، وارد دبیرستان و همزمان با درس، به کار مشغول شد. ایشان تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند.

این شهید بزرگوار در کنار کسب علوم دینی به اتفاق چند تن از دوستانش در مسجد محل، انجمن دینی و خیریه، هیأت حضرت رقیه (ع)، کلاسهای آموزش قرآن و صندوق قرض الحسنه را پایه گذاری کرد و عملاً مسؤولیت ارشاد دوستان هم‌سن و سال خود را به عهده گرفت و قرآن و مسایل سیاسی روز را به آنها تعلیم می‌داد، که به تدریج همین محافل دوستانه به جلسات مخفی تبدیل گردید.

جایگاه سیاسی

در این مقطع عمده توجه و تلاش عبدالله و دوستانش به پخش اعلامیه، کتاب و تبیین اهداف مبارزاتی و شخصیت حضرت امام خمینی (ره) بود و به همراه شهید حجازی، شهيد ردانی پور و اخوی شهیدش رحمت الله به افشاگری نسبت به جنایات رژیم غاصب پهلوی پرداخت و در منابر و مباحث، مردم را از نظرات امام در مورد حاکمیت غیر قانونی رژیم شاه آگاه می نمود که منجر به یورش وحشیانه عمال ساواک به مدرسه «حقانی» و دستگیری وی در تاریخ ۱۳۵۴/۳/۱۱ گردید.

پس از دستگیری، او را به کمیته ضد خرابکاری تهران انتقال داده، ضمن شکنجه فراوان به پنج سال زندان محکوم کردند که از این مدت یک سال و نیم در زندان قصر و حدود دو سال در اصفهان محبوس بود تا زمانی که نهضت اسلامی اوج گرفت و در تاریخ ۱۳۵۷/۸/۱ آزاد گردید.

این روحانی مجاهد که سهم بزرگی در حرکت نهضت روحانیت در اصفهان و قم داشت، پس از آزادی پا به پای انقلاب اسلامی حرکت و به همراهی شهید والامقام حجت الاسلام مصطفی ردانی پور به یاسوج هجرت کرد و در ثبات سیاسی و امنیتی آن منطقه تشکیل سپاه یاسوج و نیز کمک و یاری رساندن به مستمندان و رسیدگی به خانواده شهدا نقش مهمی ایفا کرد.

روحانی مجاهد شيخ عبدالله میثمی پس از خدمات مختلف در کردستان، یاسوج و شیراز به عنوان مسئول نمایندگی حضرت امام (ره) در قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) منصوب شد و واقعا در این خصوص در جبهه ها درخشید.

عبدالله میثمی .jpg

وی در مدت حضور در استان کهگیلویه و بویراحمد سهم بزرگی در تأمین امنیت و ثبات این منطقه عشایری داشت و تلاشهای فراوانی برای کمک و رسیدگی به مستمندان و خانواده شهدا به کار بست.

شهید بزرگوار علاوه بر خدمت در سپاه، در تشکیل بسیاری از نهادهای انقلاب اسلامی در استان کهگیلویه و بویراحمد نقش بارزی داشت و همواره مورد مشاوره مسؤولین استان قرار می گرفت. پس از سی ماه خدمت و تلاش شبانه روزی در آن منطقه محروم، از سوی نماینده حضرت امام (ره) در سپاه، به عنوان مسؤول دفتر نمایندگی حضرت امام (ره) در منطقه نهم (فارس، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد) منصوب گردید.

او در طول سه سال به تمام جبهه ها به طور مساوی سرکشی می کرد.

می گفت: «من سی ماه در زندان بودم، سی ماه در یاسوج، سی ماه در شیراز و سی ماه در جبهه؛ مهلت بودن در جبهه ام دارد تمام شود.» و... تمام شد. مرحله دوم عملیات کربلای ۵ بود و بارش ترکش ها بر سر و روی عبدالله میثمی.

از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی شهید میثمی جنگ را یک نعمت بزرگ و یک سفره گسترده الهی میدانست ومعتقد بود هرکس بیشتر بتواند در جنگ شرکت کند، از این سفره الهی بیشتر بهره برده لذا در بسیاری از صحنه ها و مناطق عملیاتی حضور فعال داشته است ، برادرش در یکی ازهمین مناطق عملیاتی (تپه های شهید صدر) در مقابل چشمانش به شهادت رسید.

او همچنین به تأسی از حضرت امام (ره) و رهبر و مقتدایش معتقد بود که جنگ در رأس همه امور است و بقیه مسایل در مرحله بعد. بنابراین بسیار مشتاق بود که همیشه در جبهه بماند، تا اینکه از طرف حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید محلاتی، «نماینده محترم حضرت امام (ره) در سپاه» به مسؤولیت نمایندگی امام در قرارگاه خاتم الانبیاء (ره) ـ که قرارگاه مرکزی و هدایت کنندهی تمامی نیروهای ارتش سپاه و بسیج و سایر نیروهای مردمی بود ـ برگزیده شد، تا با حضور در میان برادران سپاهی، بسیجی و ارتشی، شمع محفل رزمندگان و مایهی قوت قلب آنان باشد. شهید میثمی که با علاقه و عشق بی نظیر این سنگر را انتخاب کرده بود، در آن شرایط حساس در کنار فرماندهان و رزمندگان، توانست نقش مهمی را در انسجام نیروها و رشد معنویات در جبهه ایفا کند.

خاطراتی از شهید

  • از هر کسی در مورد او می پرسی، اول می گوید: خیلی نسبت به بیت المال، مخصوصا استفاده از خودرو بیت المال حساس بود. در مسافرت های بین شهری پایانه های مسافربری را می گشت، بلیط می گرفت، با اتوبوس راه می افتاد تا برود در همایش شرکت کند.
    عبدالله میثمی 2.jpg
  • دوستانش می گفتند: وقتی از اصفهان به شیراز می رفت، بعضی از رانندگان اتوبوس، نوارهای مبتذل پخش می کردند. او تذکر می داد. وقتی می دید گاهی تذکراتش اثر ندارد، از اصفهان به شهرضا می رفت، و با اتوبوس های شهرضا که متدین تر بودند به شیراز عزیمت می کرد.
  • می گفت: «از جایی عبور می کردم، در حالی که خسته بودم. دیدم شعار کوچکی روی مقوا نوشته شده که کار برای خدا خستگی ندارد. وقتی خواندم، تمام خستگی ام فروریخت».
  • می گفت:« در صحنه های مقدم جبهه هر کجا بروی روحانی وجود دارد، چند روز پیشتر با برادر شمخانی، در پنج ضلعی که اخیرا فتح کردند نشسته بودیم، دیدم هر ماشینی که رد می شود یک روحانی در آن هست. این یک عظمتی است برای روحانیت و امیدواریم امام زمان(عج) این عظمت را برای روحانیت نگاه دارد».[۲]

شهادت

وی در تاریخ1365/11/9 در شب دوم عملیات بزرگ كربلای ۵ از ناحیه‌ی سر مورد اصابت تركش قرار گرفت و بعد از سه روز در ۱۲ بهمن (مطابق با دوم جمادی‌الثانی كه مصادف با شب شهادت حضرت زهرا (ع) بود) به شهادت نایل گردید. مدفن او در تکیه شهدای تخت فولاد اصفهان می باشد.

پانویس

  1. واحد تحقیقات امام زاده شاه جمال با همكاری سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، فرهنگ اعلام شهدای روحانی، ص672.
  2. کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان، شاهدان روحانی، صص ۲۲ و 23.

منابع