این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «محمدصالح سامعای مازندرانی»
Kh1.Alizadeh (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'کتاب شعرای حوزه علمیه اصفهان' به 'شعرای حوزه علمیه اصفهان') |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایششده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
'''میرزا محمد صالح''' | '''میرزا محمد صالح مازندرانی،''' فرزند محمد علی اوعالم،شاعر و ادیب فاضل از سخنوران قرن یازدهم هجری است. | ||
از اشعار اوست : | ==معرفی== | ||
وی معروف به «'''سامعا'''» ومتخلص به '''سامع''' است و در [[حوزه علمیه اصفهان|حوزه علمیه اصفهان]] حکمت و کلام آموخت. ایشان نسب خود را به مالک اشتر نخعی می رساند.خصوصا در ادبیات، حکمت و کلام به تحصیل پرداخت و در اصفهان ساکن شد و از معاشران و مصاحبان ساروتقی (میرزا تقی الدین محمد) وزیر اعظم شاه صفی گردید و مادام حیات تحت عنایات این وزیر بود.پس از قتل ساروتقی، آزرده خاطر شده به هندوستان رفت و در حیدرآباد به خدمت عبداللّه قطب شاه پادشاه دکن رسید و مورد عنایت او قرار گرفت و در مدح او قصیده گفته و صله گرفت.چند سال بعد به ایران بازگشته و در سال 1075ق وارد اصفهان شدو در آنجا بود. | |||
این شعر از اوست: {{شعر}} | |||
{{ب|عکس رویت در نظرها شمع و در دلها گل است|باده در پیمانه خورشید است و در مینا گل است}} | |||
{{ب|همچو شاخ ارغوان، معشوق آتش پاره ام|پای تا سر شعله سوزان و سر تا پا گل است}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
همچنین این شعر از اشعار اوست<span> </span>: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|راه نفس کشیده بر دار و برو|سر رشته بی خودی به دست آر و برو}} | {{ب|راه نفس کشیده بر دار و برو|سر رشته بی خودی به دست آر و برو}} | ||
{{ب|دست از سر مائده گان منزل بر دار|پا بر سر عمر رفته بگذار و برو<ref>بهشتی نژاد، شعرای حوزه علمیه اصفهان، ص304؛ قصص خاقانی، ج۲ ،ص ۷۷</ref>}} | {{ب|دست از سر مائده گان منزل بر دار|پا بر سر عمر رفته بگذار و برو<ref>بهشتی نژاد، شعرای حوزه علمیه اصفهان، ص304؛ قصص خاقانی، ج۲ ،ص ۷۷</ref>}} | ||
{{پایان شعر}}< | {{پایان شعر}} | ||
==وفات== | |||
اومتوفی ۱۰۷۵ق می باشد. وبه نقلی قبل از سال 1083ق وفات یافت.<ref>قصص الخاقانی، ج2، صص 77 و 78؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص540؛ کاروان هند، ج1، ص531؛ الذریعه، ج9، ص422؛ شعرای مازندران و گرگان، ص142.</ref><ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج3، صص 498-497.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
برگرفته از | برگرفته از شعرای حوزه علمیه اصفهان (از صدر اسلام تا کنون)، محمد علی بهشتی نژاد، اصفهان، پویان مهر، 1391. | ||
برگفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1386. | |||
[[رده:کتاب شعرای حوزه علمیه اصفهان]] | [[رده:کتاب شعرای حوزه علمیه اصفهان]] | ||
[[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]] | [[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]] | ||
[[رده:اعلام اصفهان، ج3]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۴۸
میرزا محمد صالح مازندرانی، فرزند محمد علی اوعالم،شاعر و ادیب فاضل از سخنوران قرن یازدهم هجری است.
معرفی
وی معروف به «سامعا» ومتخلص به سامع است و در حوزه علمیه اصفهان حکمت و کلام آموخت. ایشان نسب خود را به مالک اشتر نخعی می رساند.خصوصا در ادبیات، حکمت و کلام به تحصیل پرداخت و در اصفهان ساکن شد و از معاشران و مصاحبان ساروتقی (میرزا تقی الدین محمد) وزیر اعظم شاه صفی گردید و مادام حیات تحت عنایات این وزیر بود.پس از قتل ساروتقی، آزرده خاطر شده به هندوستان رفت و در حیدرآباد به خدمت عبداللّه قطب شاه پادشاه دکن رسید و مورد عنایت او قرار گرفت و در مدح او قصیده گفته و صله گرفت.چند سال بعد به ایران بازگشته و در سال 1075ق وارد اصفهان شدو در آنجا بود.
این شعر از اوست:
عکس رویت در نظرها شمع و در دلها گل است | باده در پیمانه خورشید است و در مینا گل است | |
همچو شاخ ارغوان، معشوق آتش پاره ام | پای تا سر شعله سوزان و سر تا پا گل است |
همچنین این شعر از اشعار اوست :
راه نفس کشیده بر دار و برو | سر رشته بی خودی به دست آر و برو | |
دست از سر مائده گان منزل بر دار | پا بر سر عمر رفته بگذار و برو[۱] |
وفات
اومتوفی ۱۰۷۵ق می باشد. وبه نقلی قبل از سال 1083ق وفات یافت.[۲][۳]
پانویس
منبع
برگرفته از شعرای حوزه علمیه اصفهان (از صدر اسلام تا کنون)، محمد علی بهشتی نژاد، اصفهان، پویان مهر، 1391.
برگفته از: مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1386.