این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «محمد حسین ضیاء اصفهانی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (جایگزینی متن - 'اعلام اصفهان' به ' اعلام اصفهان')
سطر ۲۱۹: سطر ۲۱۹:
* گلزار فضیلت: مشاهیر تخت فولاد اصفهان (تکیه فاضل هندی)، رحیم قاسمی، اصفهان، ناشر کانون پژوهش، چاپ اول، ۱۳۸۸.
* گلزار فضیلت: مشاهیر تخت فولاد اصفهان (تکیه فاضل هندی)، رحیم قاسمی، اصفهان، ناشر کانون پژوهش، چاپ اول، ۱۳۸۸.
* برگرفته از کتاب [[تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان]]: معرفي شعراي مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفي (حامد اصفهاني)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۹۰. ص ۳۸۸.
* برگرفته از کتاب [[تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان]]: معرفي شعراي مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفي (حامد اصفهاني)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۹۰. ص ۳۸۸.
* برگفته از:[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]،مصلح الدین،[[اعلام اصفهان]]،اصفهان سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،1386.
* برگفته از:[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]،مصلح الدین،[[اعلام اصفهان (کتاب)| اعلام اصفهان]]،اصفهان سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،1386.


[[رده:کتاب گلزار فضیلت]]
[[رده:کتاب گلزار فضیلت]]

نسخهٔ ‏۹ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۱۰

ملاّ محمّد حسین ضیاء اصفهانی، متخلّص به "ضیاء"، عالم، فاضل، شاعر و خطاط بوده است. وی متولّد ۱۲۱۷ و متوفّى ۱۲۶۵، از نوادگان مرحوم ملا محمد اسماعيل بن محمّد جعفر خواجويى كه آن مرحوم، معاصر حكومت افاغنه و نادرشاه بودند‌.[۱]

زندگی نامه

سیّد احمد دیوان بیگی می نویسد: وی از طرف پدر از نوادگان حکیم و فیلسوف مشهور عهد افشاریه ملّا اسماعیل خواجویی و از طرف مادر به میرزا مهدی خان منشی "کوکب" تخلّص[۲] صاحب "درّه نادری" می رسد.[۳]

او در محلّه خواجو ساکن بود و دختری از نوادگان حکیم مؤمن تنکابنی را به زوجیت اختیار کرد و عمر را به خوشنویسی و سرودن شعر گذرانید.

مرحوم مهدی بیانی در کتاب «احوال و آثار خوشنویسان» آثاری از او را معرفی کرده است. در قبرستان های قدیم اصفهان و به ویژه تخت فولاد الواح قبور فراوانی به خط او وجود داشته که اکنون اندکی از آنها هنوز باقی است از جمله سنگ مزار ملّا محمّد مهدی قمبوانی، شیخ محمّد تقی رازی و شیخ محمّد رحیم شیخ الاسلام. همچنین برای بسیاری از علما و ادبای معاصر خویش مرثیه و ماده تاریخ سروده که بر سنگ مزار آنان نقر گردیده است.


به نوشته دیوان بیگی:

وی نزد علماء و فضلای عهد خویش به تحصیل پرداخت و در علوم مختلف به خصوص فقه، ادبیات، حکمت، حساب مهارتی بسزا یافت.و همچنین در علوم ظاهری سرآمد عصر، و در علم هیئت و نجوم و هندسه و حساب اعجوبه دهر بوده. هفت خط او اقالیم سبعه را سیار، شکسته را به درستی دو استاد، و نستعلیق را مثل "رشیدا" و "عماد"، و نسخ را چون "میرزای نیریزی" می نوشت.[۴]

حجره ى آن مرحوم، هرگز از ادبا و شعرا و فضلاى عراق و فارس خالى نبود و از او كسب كمال و حال مى نمودند.

شرح احوال آن مرحـوم در كتـاب شـمس التـواريخ از مصـنّفات مرحـوم ميـر زا عبدالوهاب قطره ى سامانى و كنز الدرر آمده است.[۵]

محمّد علی بهار در تذکره "مدایح معتمدیه" می نویسد:

"ضیاء" باطنش چون ظاهرش مصفّا، صاحب اخلاق حمیده و احوال پسندیده. نامش ملّا محمّد حسین، و در طرز تغزّل ومدح "معزّی" را ثانی اثنین. از فضلا زادگان اصفهان و از نشو و نما یافتگان آن سامان است...

در علوم باطن و ظاهر، فضلا را محسود اصاغر و اکابر، و در فنون رسایل و دفاتر، پیش فرد اوایل و اواخر. عروس صفحه از نگارش هفت قلمش هر هفت پرده، و مشاطّه خامه اش جمال صحایف را غیرت هشت بهشت کرده.

طبعی مطبوع و رسمی مرغوب و شعری با نظم و نثری با اسلوب دارد، و در علم سیاق شهره آفاق، و در فن نجوم طاق است. در انواع سخن قادر و در اجناس هنر ماهر. قصاید چون آب روان و قطعات چون باغ جنان زیور صفحات جهان ساخته.[۶]

سیّد محمّد علی وفا زواره ای در "مآثر الباقریه" می نویسد:

اسمش ملاحسین، از مستعدّین اصفهان ارم نشان است. جوانی است آسوده حال، خجسته خصال؛ با همه تلخ کامی، شیرین زبان است و با شکستگی، درست بیان. به تحصیل علوم، راغب، و انواع هنر را بالطبع، طالب است. انواع خطوط را خوش می نگارد، و نسخ را که ناسخ نسخ دیگر خطوط است خوش تر نگاشتن آرد.

به مضمون:

هر که در او جوهر دانایی استبرهمه کاریش توانایی است

و به مقتضای طبع سلیم و سلیقه مستقیم، دراقسام شعر، ماهر و پرکار و صاحب حال و پیچش خیال است؛[۷] و این معنی از قصیده ای که در مدیح سرکار شرایع مدار، قدوه الایام، مقتدی الانام، خلیفه الله، روح من یروح فداه، گفته، ظاهر است.[۸]

میرزا محمّد باقر بهاء خواجوئیفرزند ضیاء، ادیب شاعر دانشمند. به نوشته سیّد احمد دیوان بیگی در "حدیقه الشعراء": وی مردی با سواد و کمال بوده و از نجوم و ریاضی و هندسه بهره وافی برده و مکاتبات شرعیه اصفهان غالبا مرجوع به ایشان و در اصفهان در این امر منحصر بوده. از مسائل شرعیه و اصلاح و رفع اشکال معاملات نیز ربط کامل داشته؛ احوال و اخلاق و مصاحبت و معاشرتش هم بسیار خوب بوده. کتابی در مصائب آل اللّه، نظما و نثرا در دست تألیف داشته، موسوم به "بهار الجنان". اشعارش اغلب در مدایح و مراثی بوده و مدح حکّام و امرا هیچ نداشته است.[۹]

از محمّد باقر بهاء چندین مرثیه و ماده تاریخ در دست است. از جمله قصیده شیوایی که در وفات شاعر اهل بیت علیهم السلام مولانا ابراهیم بن محمد باقر مروی متخلّص به "جوهری"[۱۰] و تاریخ بنای مزار او سروده است. این مرثیه بدین شرح بر روی سنگ مزار جوهری واقع در فلکه شهداء حک شده است:[۱۱]

ای برادر، گر به چشم عبرت اندر روزگاربر قبور مردگان آری گذار و بنگری
منکسف بینی هزاران آفتاب و ماهتابمحترق بینی دو صد زهره، هزاران مشتری

اشعار

ضیاء دارای دیوان اشعاری است که تاکنون به چاپ نرسیده است. نسخه خطی دیوان ضیاء در کتابخانه ملک موجود است. نمونه هایی از اشعار مدح او در تذکره "مدایح معتمدیه" ثبت است.

وفا زواره ای نیز در تذکره "مآثر الباقریه" قصیده زیر را از او در مدح فقیه و زعیم نامدار سیّد محمّد باقر شفتی حجه الاسلام آورده است:

مشکین نقاب زلف ز رخ برفکنده ایخورشید را ز رشک، در آذر فکنده ای
چنبر شده است پیکر من تا به دوش خویشآن عنبرینه زلف چو چنبر فکنده ای
گر روز من سیاه نمی خواهی از چه روزلف سیه به روی منوّر فکنده ای
خال سیه به روی تو هر کس که دید گفت:در بزم خلد، عود به مجمر فکنده ای

از ضیاء اشعار مرثیه و ماده تاریخ زیادی بر روی سنگ لوح های موجود در تخت فولاد به چشم می خورد که از اهمیت زیادی برخوردار است.

نویسنده در جستجو های مکرر خود اشعار وی را جمع آوری نموده است. برخی از کسانی که وی برای آنان مرثیه و ماده تاریخ سروده عبارتند از:

علّامه شیخ محمّد تقی نجفی رازی [م: ۱۲۴۸][۱۲] صاحب کتاب "هدایه المسترشدین" سروده ضیاء به خط محمّد باقر سمسوری بر سنگ مزار او نقش بسته است:

آه که در بزم دهر، ساقی ایام ریختزهر اجل از جفا، فخر جهان را به جام
شیخ محمّد تقی آن که به گاه سخنصیقل نطقش زدود ز آینه دل ظلام
کاشف اسرار حق، هادی راه هدیحامی شرع مبین، وارث خیر الانام
بود ز تقوای او، خانه عصیان خرابداشت ز افکار او، دین پیمبر قوام

حرره محمّد حسین المتخلّص بضیاء ابن محمّد اسماعیل، صنعه محمّد رضا بن محمّد حجّار

شهربانو دختر بافضیلت علّامه شیخ محمّد تقی نجفی رازی و نواده دختری شیخ الطائفه شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء[۱۳].

فغان ز گردش گردون کج نهاد که داردهمیشه پیر و جوان را دل از ستیزه پر از خون
هزار حیف که مهر سپهر مجد و حیا رابه زیر خاک نهان کرده است با قد موزون
اگر نه گوهر بحر حیا بدی ز چه کردشبه خاک تیره نهان از جفا به ساحت هامون؟
چو آن سپهر حیا زین جهان برفت، جهان رابود ز ثابت و سیار، داغ غم به دل افزون

مادر شاهزاده[۱۴]

به دوران محمّد شاه غازیکه در زیر نگینش ملک عالم
شهنشاهی که آمد پشت در پشتجهان بخش و جهان بان تا به آدم
فریدون فر منوچهر جم آیینکه آمد شاه را دستور اعظم
ظهیر ملک و ملّت معتمد آنکه باشد زیب بخش مسند جم

کتبه محمّد باقر ۱۲۴۶، صنعه محمّد حسین ۱۲۶۲

میرزا محمّد رحیم شیخ الاسلام عالم عامل کامل باذل، م: ۱۲۴۹ق [۱۵] مدفون در بقعه تکیه علّامه آقا حسین خوانساری؛ این اشعار به خط "ضیاء" بر سنگ لوح مزار او حک شده است.

هزار حیف از آن نخل بوستان فضیلتکه تند باد حوادث فکند ناگهش از پا
در محیط سخاوت، ستوده فخر افاضلکه علم و سینه اش آمد نظیر گوهر و دریا
نموده اند چه آیا به او ز عالم باقیکه شد روانه به صد شوق و دیده بست ز دنیا؟
چه مرغ روح وی آمد به تنگ در قفس تنپرید از چمن دهر سوی سدره و طوبی

کتبه محمّد حسین المتخلّص بضیاء. عمل استاد محمّد رضا حجار.

حوری نسا بیگم [م: ۱۲۴۹] فرزند سیّد جلیلِ باذل، سیّد مهدی و همسر میرزا محمّد رحیم شیخ الاسلام، مدفون در بقعه تکیه علّامه آقا حسین خوانساری، سروده و خط ضیاء.

داد از ساقی گردن کاندرین بزم جهانریختی حوری نسا را زهر ناکامی به جام
آن که بودی روز و شب بهر عبادت در سجودوان که بودی سال و مه از بهر طاعت در قیام
در مقام زهد بودی تابع خیر النسادر طریق شرع بودی پیرو خیر الانام
از خسوف ظلم گردون ستم گستر نمودروشنی اختر برج سیادت را تمام

حرره حسین بن اسماعیل المتخلص بضیاء

میرزا محمّد باقر موسوی(م:۱۲۵۵ق) مدفون در تکیه خاتون آبادی:

صاحب جود، میرزا باقرکه نبودش به روزگار، قرین
رفت چون از جهان "ضیا" می خواستسال تاریخ او کند تعیین
با سر آه گفت پیر خرد:جایگاهش بجو ز خلد برین

میرزا علی نقی بن سیّد حسین حسنی(م:۱۲۵۵ق) مدفون در حوالی مزار مطهّر فاضل هندی:

میرزا محمّد باقر خاتون آبادی فرزند حاجی علی محمّد حسینی خاتون آبادی (م: محرم ۱۲۵۱ق) مدفون در سمت شمال تکیه خاتون آبادی.

هزار حیف از آن سرو بوستان نبیکه سرنگون شده از صرصر اجل ناگاه
جهان جود و کرم میرزا علی نقی آنکه در جهان ز دل هر فقیر بود آگاه
کنند بهر جداییش دوستان افغانکشند بی رخ او یاورانش از دل آه
سزد که مهر رخش چون نهفته شد در خاکشود نهان به نقاب خسوف عارض ماه
هزار حیف از آن سرو جویبار سیادتکه کند صرصر مرگش ز بوستان محمّد
چراغ محفل جان نبی محمّد باقرکه بود روشنی افزای دودمان محمّد
هنوز طائر پرناگشوده بود که ناگهز سنگ حادثه افتاد از آشیان محمّد
همین نه خلق جهان سوختند سوخت به عقبیدل علی هم از این ماتم و روان محمّد

میرزا محمّد کاظم خاتون آبادی[م: ۱۲۶۲ق] مدفون در صحن تکیه خاتون آبادی.

دریغا که از دودمان نبیمهی گشت پنهان به زیر زمین
چو شد میرزا کاظم نوجوانبه فردوس با حوریان همنشین
"ضیا" گفت از بهر تاریخ او:"مکان آمد او را بخلد برین"

میرزا علی نقی زنجانیمرثیه و ماده تاریخ وفات این عالم جلیل قبلا ذکر شد.

از دیگر اشعار ضیاء مرثیه زیر است که بر سنگ لوحی واقع در مقبره سر قبر آقا حک شده بوده و اکنون از بین رفته است:[۱۶]

{پایان شعر}}

اشعار بر سنگاب مقبره سیّد حجه الاسلام شفتی اشعار زیر نیز بر سنگاب مقبره سیّد حجه الاسلام شفتی حک شده است:

آه که ساقیّ جهان جای میزهر الم ریخت به جام جواد
حیف که ضرّاب فلک عاقبتسکّه زد از مرگ به نام جواد
آمده از گلشن جنت مگررایحه گل به مشام جواد
کز چمن دهر به خوان بهشتلحم طیور است طعام جواد

وفات

ضیاء در سال ۱۲۶۵ق در سن ۴۸ سالگی (در زمان حیات پدر خود) وفات نمود و در سمت شمال مقبره فاضل هندی مدفون گردید. دیوان اشعار ضیاء هنوز به طبع نرسیده است.[۱۷] بر سنگ نوشته مزار او این اشعار از "کفّاش" آمده است:

چو حاجی کاظم قاری بنا کردبه توفیق شه لب تشنه سنگاب
خداوند جهان از روی رحمتبه رویش باز کرد از جنت ابواب
به یاد تشنگان کربلا شدروان سیل سرشک از چشم احباب
حسین بن علی را یاد آردبنوشد هر که از وی جرعه ای آب

در حاشیه سمت راست و چپ سنگ نیز اشعاری از "تاراج"[۱۸] حک شده که بخشی از آن فرسوده شده و قابل خواندن نیست.

هزار دور زد این چرخ تا به روی زمینز برج علم چو خورشید شد مهی تابان
ز علم و حلم و کمال و جمال و دانش و فضلبه عصر خویش ز هر باب بود قطب زمان
به آن رسید کز ایران شکر برند به هندز بس که شد به سخن لعل او شکر افشان
ز بس رواج گرفتی جواهر سخنششکست رونق بازار لؤلؤ و مرجان
در بزم دهر آه که از صرصر فنافانوس مهر و شمع وفا را ضیا نماند
در سر شعاع دانش و در دل فروغ عقلدر تن ... نماند
چون شد ضیا ...گفتند مرد و زن که به ما رهنما نماند
ناگه زبان خامه "تاراج" زان میانکرد این بیان: "بدیده ضیا نماند"

مرثیه در وفات شیخ محمّد حسین واعظ شیرازی[۱۹] که بر مزار وی واقع در تکیه مادر شاهزاده حک شده است:

مرثیه و ماده تاریخ وفات حاج میرزا محمّد کاظم ولد مرحوم حاج محمّد تقی تاجر معروف به نقشینه فروش [م: یکشنبه ۱۱ شعبان المعظم سنه ۱۲۸۴] که خود آن را کتابت نموده است.

این اشعار اکنون بر سنگ میرزا محمّد کاظم واقع در صحن تکیه آقا حسین خوانساری به شرح زیر با رقم: "کتبه بهاء بن ضیاء" موجود است.[۲۰]

دهر جفا جو ز راه ستم و کیننخل وجود جوان و پیر بریدی
پیرهن زندگی هر آن که به بر کردهمچو قبایش ز چنگ مرگ دریدی

بر روی سنگ مزار نفیس حاج میرزا محمّد تقی بن علی نقی نقشینه [م: صفر ۱۳۰۸] [۲۱] اشعاری از "بهاء" نوشته شده بود که همچون بسیاری از سنگ های نفیس دیگر این تکیه در دو دهه گذشته از بین رفت. ماده تاریخ آن چنین بود:

در هزار و دوصد و هشتاد وچارحاجی میرزا کاظم فرخنده خو
آن که بودی پاک طینت در جهانزیر خاک تیره آخر کرد رو
جای چون و چندانی نه "بها" به تاریخش:"از ازل تقی را چون جنت آمده ماوی"

ماده تاریخ وفات میرزا رحیم کلانتر[۲۲]

این ماده تاریخ به خط میرزا فتح اللّه جلالی بر روی سنگ لوح کلانتر در مقبره لسان الارض نوشته شده بود:

سروش گفت "بها" را برای تاریخش:"کلانتری جنان را رحیم داد بدو"

ماده تاریخ وفات سیّد مؤمن بیدآبادی[۲۳]

شد از جهان برون به ماه صیام شادمهری که اوستاد فروع و اصول بود
تاریخ فوت او ز "بها" خواستم بگفتاین بیت را که جامع ردّ و قبول بود:
"ماه صیام نزد رسول آمد از جهانآن سیّدی که مؤمن آل رسول بود"

شعر کتیبه سنگاب مسجد رحیم خان

واقع در زیر ایوان جنوبی مسجد که به خط نستعلیق برجسته حک شده است:[۲۴]

از عنایات کردگار رحیمیافت توفیق این ثواب عظیم
اسداللّه دبیر نیکو...که ورا حسن خلق و طبع کریم[۲۵]

پانویس

  1. لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص ۳۸۸.
  2. میرزا مهدی خان بن محمد نصیر استرآبادی، منشی مخصوص نادرشاه افشار بود که شعر خوب نیز می گفت. به سمت سفارت به استانبول رفت، در حین مراجعت در بغداد خبر قتل نادرشاه را که در شب یکشنبه ۱۱ جمادی الآخره سال ۱۱۶۰ ق بوده، شنید و از آن رو گوشه وحدت را اختیار کرده و منزوی گردید. سال وفاتش به دست نیامد. ریحانه الادب، ج ۵ ، ص ۱۰۵.
  3. حدیقه الشعراء، ج ۲ ، ص ۱۰۷۳
  4. حدیقه الشعراء ،ج ۲، ص ۱۰۷۳.
  5. لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص ۳۸۸
  6. تذکره مدایح معتمدیه، تصویر نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی.
  7. در نسخه دیگر چنین آمده: در اقسام شعر ماهر و با آن که کم کار و تازه خیال است در قصیده و غزل قادر است.
  8. مآثرالباقریه ، ص ۱۳۸.
  9. حدیقه الشعراء ، ج۱، ص ۲۷۸.
  10. ادیب شاعر شهیر مولانا ابراهیم جوهری سراینده کتاب "طوفان البکاء" در مقتل حضرت سیّد الشهدأ علیه السلام است.به نوشته مرحوم شیخ احمد بیان الواعظین: ویاز نوادر وعّاظ روزگار و اکابر شعرای شیرین گفتار، و اشعار آبدارش شهره آفاق و قصاید و غزلیات و منشئاتش از شماره افزون بود. وی اصلا از اهالی مرو بود. چندی در قزوین سکونت نمود و کتاب "طوفان البکاء" را در آن جا تصنیف فرمود. در پایان عمر به اصفهان آمد و در سال ۱۲۵۳ق به رحمت ایزدی پیوست و در قبرستان آب بخشان مدفون شد. مرحوم بیان می نویسد: اهالی اصفهان به مزار مرحوم جوهری تبرک می جویند و کراماتی از مزار او در السنه و افواه مذکور است.
  11. خلد برین ، ص ۸۹.
  12. فقیه اصولی محقّق مدقّق و عابد زاهد عمیق الفکر و دقیق النظر، از اکابر فحول علمای امامیّه در اواسط قرن سیزدهم هجری و از شاگردان سیّد بحرالعلوم، سیّد علی طباطبایی صاحب ریاض، سیّد محسن کاظمینی و پدر زن خود شیخ جعفر کاشف الغطاء. جلالت علمی و عملی او بسیار مشهور و به فرموده صاحب روضات الجنات: در تمامی علوم معقول و منقول بر معاصرین خود مقدّم و بالخصوص در اصول فقه دارای تبحّری بی نهایت و گویی که طینت او از افکار دقیقه و انظار عمیقه سرشته بوده است. وی مشهورترین و مهم ترین مدرس اصول فقه در اصفهان بوده و نزدیک سیصد تن از اعیان فضلا در حوزه درس او حاضر می شده اند. وی در ظهر روز جمعه ۱۵ شوّال ۱۲۴۸ ق وفات یافته و در تکیه ای مخصوص مدفون گردید. علّامه گزی در تذکره القبور می فرماید: مجاهدات و ریاضات و کمال نفس آن بزرگوار و بعضی استبصارات و ختومات از او در نزد اهل معرفت معروف است، و در مقام علمی او کتاب حاشیه معالم که نام او را هدایه المسترشدین قرار داده. بس است در بلندی تحقیق و بلندی و تبحر ذهن و فکر او که می توان گفت: اکثر تحقیقات اصولیه این زمان ها در پیش علما، ماخوذ از آن بزرگوار است. ر.ک: گلشن اهل سلوک نوشته رحیم قاسمی.
  13. وی در ۲۶ صفر ۱۲۵۸ ق در سن جوانی از دنیا رفت و در جوار پدر و مادر خود در داخل بقعه مادر شاهزاده مدفون گردید.
  14. شاهزاده سیف الدوله سلطان محمّد میرزا، یکی از پسران فتحعلی شاه از همسری به نام طاووس خانم بود. وی در سال ۱۲۴۰ق به جای میرزا عبداللّه خان امین الدوله پسر حاج محمّد حسین خان صدر اصفهانی حاکم اصفهان شد و تا وفات پدرش فتحعلی شاه (سال ۱۲۵۰ق) در این منصب استقرار داشت و سپس خسرو خان گرجی جانشین او گردید. در سال ۱۲۴۶ق دایه شاهزاده به نام مریم خاتون گرجی درگذشت. وی عالم بزرگ زمان علاّمه شیخ محمّد تقی رازی، را وصی خود قرار داد و بنا بر وصیت خود در این مکان به خاک سپرده شد. دو سال بعد علاّمه رازی نیز از دنیا رفت و در جلوی قبر مادر شاهزاده مدفون گردید و سپس تکیه ای زیبا بر مزار آنان بنا شد. پس از شانزده سال در سال ۱۲۶۲ق به عهد سلطنت محمّد شاه و حکومت معتمد الدوله منوچهر خان گرجی، محمّد حسین ضیاء اصفهانی قطعه ای استادانه در مادّه تاریخ وفات او در نوزده بیت سرود و استاد بزرگ خوشنویس، آقا محمّد باقر سمسوری به خط نستعلیق آن را نوشت و استاد محمّد حسین حجّار اصفهانی آن را به طرزی بدیع حجاری کرد.
  15. فرزند شیخ مرتضی شیخ الاسلام ابن میرزا عبدالمطلب بن میرزا محمّد رحیم شیخ الاسلام ابن ملّا محمّد جعفر بن ملّا محمّد باقر سبزواری، از علمای معروف اصفهان در زمان خود که در روز جمعه ۹ صفر ۱۲۴۹ق وفات نموده و در تکیه خوانساری در پائین پای علامه خوانساری مدفون گردید. عموهای او میرزا عبدالمطلب (م:۱۳ رجب ۱۱۶۰ق) و میرزا عبداللّه (م: ۱۱۷۵ق) نیز در بقعه علّامه خوانساری مدفون اند.
  16. مهدوی،اعلام اصفهان،ج2،ص629.
  17. تذکره مدایح معتمدیه: نسخه خطی؛ تذکره حدیقه الشعرا، ج2، صص 1076-1074؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1161؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص739؛ سیری درتاریخ تخت فولاد، صص 162 و 163؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2433-2426؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 193 و 194.
  18. میرزا محمد حسین تاراج از شعرای معروف اصفهان است که در سال ۱۲۸۸ق وفات کرده و میرزا عباسعلی خرّم لنبانی در وفاتش چنین سروده است: حیف و صد حیف که تاراج فصاحت گفتار رفت از این منزل فانی به سوی دار بقا آن که یک عمر چهل سال و یا پنجه سال غزلیات و قصاید همه کردی انشا لشکر مرگ چنان غارت جان تاراج کرد کز هستی او نیست نشانی اصلا کلک خرّم پی تاریخ وفاتش بنوشت: روح تاراج بود شاد الی صبح جزا ۱۲۸۸.
  19. فرزند حاج عبدالکریم شیرازی و نواده دختری علّامه شیخ محمّد تقی رازی. پدرش از محترمین شهر شیراز بوده که در اثر زلزله سختی که در آن شهر روی داده خویشان خود را از دست داده و به اصفهان مهاجرت کرده و دختر علّامه رازی از منقطعه یزدی او را به ازدواج خود درآورد و از او دو پسر و یک دختر یافت. وی در حدود یک صد سال عمر کرده و مردی نیک خواه و بی آزار و درویش مسلک و سحر خیز بوده است. (نسب نامه الفت، خطی) شیخ محمد حسین که در روز جمعه غره شوال ۱۲۸۸ق وفات یافته بر سنگ لوحش با القابی چون "علّام فهّام، شجره شریعت و طریقت و سالک منهاج طریقت، غره تابان جبهه فطانت و قره ناظره ذکاوت، قدوه المشایخ العظام" یاد شده است. وی فرزندی به نام شیخ علی افتخار الواعظین داشته است.
  20. تخت فولاد یادمان تاریخی اصفهان، ج ۲، ص ۱۲۰.
  21. علّامه گزی می نویسد: در این سنوات مرحوم حاجی میرزا محمّد تقی نقشینه تاجر را که قبرش در اطاق دم تکیه خوانساری هاست و با زینت است و گنبد کاشی کوچکی دارد بعضی خواب دیده و پرسش حال نموده، در جواب اشاره به تکیه و قبر مرحوم میرزا محمّد مهدی ]نایب الصدر [نموده و اظهار نموده که به برکت این بزرگوار و در پناه او آسوده ایم؛ و مرحوم حاجی میرزا محمّد تقی مردی بود که آثار خیر بسیار از او ظاهر شد، تعمیر دیوار مسجد مصلی نمود و شبستان آنجا را بنا نمود و با سخاوت بوده، هفته و ماه و عید غدیر و غیر اینها به فقرا احسان ها می کرده و صاحب سفره و اطعامات بوده، سیّما در ایام روضه خوانی و دهه عاشورا که وضع کاملی داشت. تذکره القبور ، ص ۵۵.
  22. استاد همایی در مقدمه دیوان طرب (ص ۱۵۷) می نویسد: میرزا رحیم کلانتر پدر حاج میرزا محمّد علی از رجال محترم و معروف اصفهان مردی بسیار نجیب و شریف و کریم الطبع بود چنانکه مشهور است در اثر اهانت و سوء ادب که از طرف ظل السلطان حاکم وقت در حق وی رفت از غصه هلاک شد. وفاتش جمعه غره رمضان ۱۲۹۵ق اتفاق افتاد. مرحوم حاج میرزا علی انصاری هم تاریخ وفات او را خوب گفته است: "درود رحمان برجان میرزای رحیم"
  23. عالم کامل، فرزند آیه اللّه العظمی سیّد محمّد باقر شفتی که بعد از برادرش سیّد اسداللّه، اعلم اولاد سیّد شفتی و مرجع ریاست محله بیدآباد و امام مسجد سیّد و پناه خلق و در علم و تقوا مشهور بوده است.
  24. گنجینه آثار تاریخی اصفهان ص ۸۰۰.
  25. گلزار فضیلت، ص ۱۳۰_۱۵۳.

منابع

  • گلزار فضیلت: مشاهیر تخت فولاد اصفهان (تکیه فاضل هندی)، رحیم قاسمی، اصفهان، ناشر کانون پژوهش، چاپ اول، ۱۳۸۸.
  • برگرفته از کتاب تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفي شعراي مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفي (حامد اصفهاني)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۹۰. ص ۳۸۸.
  • برگفته از:مهدوی،مصلح الدین، اعلام اصفهان،اصفهان سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان،1386.