این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
محمدجواد بیدآبادی سرجوئی
حاج شیخ محمّدجواد بیدآبادی سرجوئی ابن محمّد حسین بن زین الدّین، عالم ربانی و عارف صمدانی بود. [۱]
این نوشتار نیازمند ویرایش فنی یا ادبی می باشد. |
معرفی نامه
محمد جواد بید آبادی سرجویی از مشایخ سلسله ذهبیه در اصفهان و از کسانی است که جامع بین شریعت و طریقت بوده است، که املاک خود را فروخته و صرف مستمندان نموده است و باقی عمر را به زهد و قناعت و تزکیه نفس و تحمّل ریاضات مختلفه و تربیت معدودی از اهل عرفان گذرانده است.
مرحوم آیه اللّه سیّد اسماعیل هاشمی می نویسد:
اوایل کار و آشنایی حقیر با آن عالم ربّانی (آیه اللّه ابرقویی) به اتفاق ایشان و مرحوم حجه الاسلام اخوی بزرگ آقا سیّد علی اکبر هاشمی طاب ثراه خدمت مرحوم حاجی محمّد جواد بیدآبادی که مرحوم آیه اللّه دستغیب کرامتی از ایشان نقل نموده مشرف شده کسب فیض و معنویت نمودم. مرحوم حاجی در چند دستور تاکید می فرمود: دوام طهارت، نماز شب، مواظبت بر رواتب یومیه و نماز اوّل وقت و زیارت عاشورا و توسّل به حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه".[۲]
به نوشته مرحوم سیّد مصلح الدین مهدوی:
وی از مشایخ سلسله ذهبیه در اصفهان و دارای نفسی قدسی بوده و عده ای از بزرگان این شهر به او ارادت می ورزیده اند. وی در 10 ماه صفر سال 1344ق در کربلا وفات یافت.[۳]
ایشان در "بیان المفاخر" نیز می نویسد:
حاج محمّد جواد عارف سرجویی (به مناسبت سکونت او در سرجوی بابا حسن در محله بیدآباد) فرزند حاج محمّد حسین بن شیخ زین الدین از سلسله مشایخ ذهبیه در اصفهان. پدرش نیز از عرفاءو سالکین بوده و در ذی القعده سال 1293 وفات یافته در ضمن مقبره سرقبرآقا در محله خوابجون در جنوب شرقی صحن نامبرده مدفون گردید.[۴]صاحب عنوان در دهم ماه صفر سال 1345 به سن قریب به نود سالگی در کربلا وفات یافته در همان ارض مقدس مدفون گردید.[۵]
مرحوم میرزا حسن خان جابری می نویسد:
حاج محمّد جواد، عابد قانع، شهیر به سرجویی؛ بزرگواری با تقوا ]بود[ سحرخیزی و اعمال مستحبه او ترک نمی شد. تمام املاک خود را فروخته به فقرا ایثار کرد. معدودی هم از برکات وجودش باورع و زهد گشتند. عاقبتش به خیر و در صحن کربلا مدفون شد و در حیاتشان مکاشفاتی از آن بزرگ مشهور است.[۶]
مرحوم آیه اللّه سیّد محمّد حسین طهرانی در کتاب "روح مجرد" می نویسد:
آقا محمّد بیدآبادی از عرفای مشهور است و صاحب مقامات و درجات، رحلتش در سنه 1197 هجریه قمریه است و حقیر کرارا بر سر مزارش رفته ام، و مراد از بیدآبادی به طور مطلق اوست. و اما آقا محمّد جواد بیدآبادی از عرفای زمان اخیر بوده است و استاد والد صدّیق مکرّم حاج محمّد حسن شرکت است. آقای حاج محمّد حسن دام توفیقه گفت: مرحوم پدر ما می گفت: آقا محمّد جواد بیدآبادی را کسی نشناخت و خود مرحوم بیدآبادی یک بیت سروده بود که مرحوم پدرم یادداشت کرده بود:
صد گنج نهان بود مرا در دل و یاران
نادیده گرفتند که این خانه خراب است
شهید آیه اللّه دستغیب در کتاب "داستان های شگفت" کرامات متعددی از ایشان نقل کرده است.
همچنین عالم ربّانی آیه اللّه میرزا ابوالهدی کرباسی، مطالبی را که از این عارف کامل با واسطه یا بدون واسطه شنیده است در رساله ای مستقل نقل کرده است که حاوی نکاتی ارزشمند است. از جمله می نویسد:[۷]
"سالک مسلک زهد و سداد، حاجی محمّد جواد، اصرار به اربعین صباح، و خلوص نیت در جمیع حرکات و سکنات، للّه تعالی عزّوجّل، و مراقبه و محاسبه نمودند. و نقل کردند که مدتی در دهن، ریگ گذاردم که کلمه ای صادر به غیر رضای حق عزّوجل نشود.
و نقل نمودند از حجه الاسلام میرزای شیرازی "طاب رمسه" که فرمود:
یا حاجی، سجده طویله را در وقت سحر ترک مکن... و شیخ خراسانی فرمود که اگر در این سجده طویله، ذکر مبارک یونسی هفتصد و سی مرتبه بگوید از جمله آثارش توسعه رزق است و اثری فوری دارد؛ و هزار مرتبه گفتن را بعضی از اهل حال فرموده اند.
و ایضا حاجی سابق الذکر فرمود که نورانیّت زیاد حاصل می شود از سه هزار مرتبه ذکر مبارک "لااله الااللّه" در بین العشائین، و بالعیان دیده ام.[۸]
و ایضا فرمود به واسطه، که روزی هزار مرتبه استغفار خوب است بعد از غسل توبه؛ و مواظبت نوافل کند و احیاء از وقت نصف شب تا طلوع آفتاب خیلی مجرّب است؛ و کذا احیاء بین العشائین.
و فرمود ایضا که خودم نوری و تجلّی دیدم در وقت دخول مرحوم حاجی ملاّ علی بن حاجی میر خلیل از ایشان در سرداب مقدس در سامره، و دیگران هم دیده اند.
و فرمود که خودم در وقت عبادت و توجّه، نورانیتی در اطراف من پیدا می شد و اطفال خانه دور من جمع می شدند و اُنس به انوار می گرفتند.
و فرمود که جماعتی را مرحوم آخوند ملّا حسینقلی همدانی منقلب کرد. وقتی کسی در کاظمین (علیهما السلام)، به دستورالعمل مرحوم آخوند مشغول به ذکر مبارک یونسی [شده] و شیاطین زیاد دور او دیده که جمع شده، در باطن مرحوم آخوند را دیده که شیاطین را دور کرده و (باعث) مزید اخلاص او شد...
و فرمود از حاجی میرزا حسین نوری اعلی اللّه تعالی مقامه که فرمودند:
قطب راوندی نقل کرده که اموات در وقت بین الطلوعین مطلع به قبر خود می شوند و مُشرف. در این وقت زیارت ایشان خوب است و در وقت شب زیارت نکنید اموات را که در وادی السّلام یا وادی برهوت می باشند و اشراف بر قبر خود ندارند.
و فرمود که نزد من، مرحوم حاجی میرزا حسین نوری ربطی به ملّا حسینقلی و مرحوم حاج ملافتحعلی ندارد.
و فرمود که مرحوم حاج ملاعلی حاجی میرزا خلیل فرمود که هر مجاهده کردم و از عهده برآمدم الاّ المواقعه. و از زهد او نقل نمودند که وقتی نفس او از او ماست خواست، از جهت دفع لذّت، او قدری سویق و قدری آب، گرم کرد که لذّت نبرد و میل کرد. و فرمود که غذای لذیذ، نورانیت علم را از آدمی سلب می کند. و بسیار تأکید کردند در تحصیل غذای حلال و اجتناب از شبهات که تأثیری تامّ دارد در سلب توفیق و عدم بلوغ به مطالب شامخه...
و حکایت فرمود:
در وقت تشرّف ناصرالدین شاه به عتبات چند نفری استقبال نرفتند و دیدنی سلطان ننمودند. از آن جمله، مرحوم حاجی ملّا علی نجفی بودند. شخصی از رجال دولت، خدمت حاجی مرحوم رسید، اظهار دیدنی و ملاقات نمود، ایشان امتناع نمودند. در این هنگام، شخص مذکور یا دیگری به ایشان عرض کرد که پادشاه اسلام است؛ احترام او لازم است. ایشان جواب فرمودند که آیا حضرات، علمای اسلام نمی باشند؟ خلاصه، در جواب ملاقات... او فرمود که خداوند عزّوجلّ ذکره، چیزی به من عنایت فرموده که ابدا احتیاج به احدی ندارم. او خیال کرد که غرض ایشان دارایی کیمیا است، درصدد تحصیل از ایشان برآمد. فرمودند: مرادم قناعت است، نه کیمیا. حقیر عرض می نمایم: اجاد فیما أفاد؛ لانّ القناعه کنز لایفنی.
و ایضا فرمود که شخصی از صلحا بعد از فوت مرحوم شیخ مرتضی (قدس سره )در امر تقلید مردّد بود. در شب ماه رمضان هر شب هزار بار "انّا انزلناه" خواند تا آن که معلوم شود که مرجع تقلید و مرضیّ امام عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) کیست؟ در شب قدر خبر کردند در خواب که حضرت ابراهیم (علیه السلام) است. چون که نگاه کرد دید که حضرت ایشان به صورت مرحوم آقای میر سیّد محمّد حسن شیرازی است. معنی کرد بر این که ایشان مرجع اند. فردا به خدمت ایشان مشرّف شد. ایشان حین ملاقات دست او را گرفتند و فرمودند: ان شاء اللّه مبارک است! و فرمود که باید انسان تمام حرکات و سکناتش از برای خداوند عزّوجل (باشد) باید نگاه نکند مگر از برای خداوند، و همچنین سماع و سایر قوای ظاهره و باطنه را از برای خداوند عزّوجّل به کار برد.
حقیر گوید: شاهد بر این مطلب (این) که بعضی از اوقات در حین اشتغال به ذکر "لااله الااللّه" بین العشائین، بعضی شنیدند از عالم غیب به این عبارت: "کلّ شی ء لغیر اللّه حرام". و فرمود این مطلب در بادی الحال بسیار مشکل است ولکن بعد از مدتی سهل می شود.
و فرمود که من در مقام مجاهده بودم، بنا گذاشتم که جمیع حرکات و سکنات را از برای حق تعالی نمایم؛ حتی نظر به چیزی نمی کردم الاّ به رضای او، و اول بسیار مشکل بود ولکن بعد از چهار روز از برای من سهل شد.
و ایضا فرموده بود مضمونش که از جمعی کرامت و خوارق عادت دیدم. و این مطلبی است معلوم، خداوند عزّوجّل فرمود: "وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالانْس اِلاّ لِیَعْبُدُون" که به "یعرفون" تفسیر شده، و معلوم است که غرض از خلفت، معرفت اوست و باید معرفتش ممکن باشد و تو هم از یادت نرود و سعی کن آن چیزی (که) من دیده ام و دیگران، تو هم می بینی. سعی می خواهد و از طریق آن باید رفت.
و این مطلب را فرمود، بعد از آن که حقیر به او گفتم که چگونه باید راه باشد؟ و مقدمه اربعین و خلوص آن را که اول ذکر شد، فرمود که صلوات هزار و چهارصد مرتبه برای توسعه و گشایش حال بخوانید.
و ایضا به واسطه فرمود که چند چیز را مواظبت باید کرد:
اوّل: دوام طهارت؛ دوّم: توبه؛ سیّم: استغفار؛ چهارم: دعا و طلب مغفرت؛ پنجم: شکر نعمت؛ ششم: صبر بر بلا.
و ایضا به واسطه فرمود که:
ذکر مبارک "یا حیّ یا قیّوم" را سیصد و شصت مرتبه به عدد سال بخواند، و هر نفس کشید این دعا را بخواند؛ و اگر ممکن نیست و فرصت نیست، در هر صد مرتبه یک مرتبه بخواند و آن دعا این است: "أللّهمّ إنّی أسئلک برحمتک استغیث، أللّهمّ أحی قلبی".
و از مرحوم حاجی ملاعلی محمّد نجف آبادی نقل شد که از مرحوم حاجی سیّد علی شوشتری نقل کردند که فرمودند:
از برای حاجت، چهل و یک مرتبه بخواند در هر روز؛ بلکه بیشتر را هم شنیدم. آن دعا این است: "أللّهمّ إنّی أسئلک بحقّ روحِ علی بن ابی طالب علیه السلام الّذی ما أشرک باللّه طرفه عینٍ أبداً" و هر حاجت دارد الحاق نماید.
عالم ربّانی آیه اللّه شیخ مهدی نجفی در کتاب "الانهار" می نویسد:
حکایت نمود شیخ جلیل معروف بالزهد والمجاهده حاجی محمّد جواد اصفهانی، گفت: وقتی را بین الصلاتین مغرب و عشاء، سه هزار بار کلمه طیبه "لا اله الا الله" را می خواندم و مکرّر نور مثل برق می دیدم.[۹]
و فرمود: فلان خان، و اسمش را مذکور داشت، از جهت خوف از مردم در مخمصه ای به من پناهنده گشت. شب شنیدم گوینده ای می گفت: حضرت صدیقه (علیها الصلاه والسلام) بر او غضب ناک است، یا قریب به این. و آن خان می گفت: زوجه مرحوم حاجی میرزا بدیع (درب امامی) قدّس سرّه، با چند طفل به او متوسل شده در حاجتی که حاجی نقل فرمود، و قندی و ابریشم و تربتی هدیه آورده بود؛ و او به ملاحظه عموی آن اطفال... زن را نومید نموده بوده است.[۱۰]
شاگردان
حاج ملّا حسینعلی صدیقین، حاج ملّا محمّد هُرتَمَنی، سیّد محمّد صادق کتابی، میرزا ابوالهدی کلباسی، آقا شیخ ابوطالب شیخ الاسلام[۱۱] و زین العابدین طباطبائی ابرقوئی[۱۲] از دست پروردگان این عارف ربّانی بوده اند.
وفات
سرانجام در 10 صفر 1344ق در سن حدود نود سالگی وفات یافته و در کربلای مُعَلّا مدفون گردید. [۱۳]
پانویس
- ↑ مهدوی، اعلام اصفهان، ج 2، ص 388.
- ↑ همان، ص 18.
- ↑ دانشمندان و بزرگان اصفهان ، ج 2 ، ص 462.
- ↑ سنگ نوشته مزار مزبور چنین بوده است: حاج محمّد حسین بن علام فهام، قدوه الفضلاء العظام، شیخ زین الدین، ذی القعده 1293. آه و افسوس کز جفای سپهر رفت حاجی حسین از دوران باده غم به جام محنت ریخت ساقی مرگ از جفای زمان آن که در قدس بی نظیر آمد بود در شهر قاری قرآن تا که رفت آن مطاع اهل صفا رفت راحت ز جان اهل جهان پر گشود آن همای اوج شرف به تماشای روضه رضوان شایق رحمت الهی شد مرغ روحش پرید سوی جنان بهر معراج قرب سبحانی رفت تا بر فراز کون و مکان
- ↑ بیان المفاخر ، ج 2 ، ص 229.
- ↑ تاریخ اصفهان جابری، ص 326.
- ↑ ر.ک: مجله حوزه اصفهان مقاله فاضل ارجمند آقای دکتر علی کرباسی زاده.
- ↑ عالم ربّانی آیه اللّه شیخ مهدی نجفی در کتاب "الانهار" می نویسد: حکایت نمود شیخ جلیل معروف بالزهد والمجاهده حاجی محمّد جواد اصفهانی، گفت: وقتی را بین الصلاتین مغرب و عشاء، سه هزار بار کلمه طیبه "لا اله الا الله" را می خواندم و مکرر نو مثل برق می دیدم.
- ↑ کتاب الانهار ، ص 17.
- ↑ کتاب الانهار ، ص 20.
- ↑ مهدوی، اعلام اصفهان، ج 2، ص 388.
- ↑ قاسمی، گلزار فضیلت، ج1، ص211.
- ↑ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 326 و 327؛ رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص70؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص462؛ بیان المفاخر، ج2، ص229.
منبع
- مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.