این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

داراب خان افسر بختیاری

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۵۴ توسط Kh1.fa.alizadeh (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح لینک)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
داراب خان بختیاری متخلص به افسر از بزرگان طایفه احمد در شعر و ادب ازسرآمدان شعراى بختيارى به شمار مى آید.

داراب خان بختياری متخلّص به افسر فرزنـد اصـلان از بزرگـان طايفـه احمـد در شعر و ادب از خسروی چهارمحال بختياری در سال 1279 شمسی به دنيا آمد.[۱]

زندگی نامه

اجداد افسر از طایفه « پاپی» لرستان و معاصر صفویه بوده اند که در همان روزگار به مرکز حکومت نشین بختیاری ها (چقاخور ) مهاجرت کرده و در این منطقه ساکن گشته اند.

افسر در همان مکتبهای محلی کسب علم نمود و از لحاظ علوم ادبی و تاریخی اطلاعات کافی داشت و به دو زبان بختیاری و فارسی شعر می سرود.[۲]

وی از سن سی سالگی شروع به سرودن شعر کرده و اشعارش در محورهای طنز، عرفان، شعر حماسی و ملی است.

اشعار افسر روان و پرمعنی است و به راحتی کلمات را به نظم در آورده که این امر حکایت از توان و قدرتِ اندیشه او در انتقال مفاهیم از عالم ذهن به واقعیت در قالب شعر دارد. در مناظره پسر لُر و دختر شهری به زیبایی قالب دو شخصیت متضاد را ترسیم نموده است.

در سرودهایش از اشعار شعرای دیگر نیز تأثیر پذیرفته است . تأثیرسادگی، صراحت و پایبندی به گویش بختیاری از دیگر ویژگیهای اشعار اوست.[۳]

داراب در اشعارش از بن مایه طنز استفاده کرده که در اشعار عمرویه وی می توان ملاحظه کرد. با این حال، اشعار عرفانی و مذهبی او بر سایر اشعارش برتری دارد. این امر ویژگی اصلی اشعار اوست. در شعر خدائیه با تأثیر از شعر موسی و شبان مولانا به سادگی با خدای خویش راز و نیاز می کند.

مرحوم حبيب اللّه فضایلی در كتاب اصحاب رس به خدمت چند سـاله او در ابرقـو نيـز اشـاره داشـته است. سرآمدان شعرای بختياری به شمار می­ آيد و از آنجا كه در نهايت اسـتادی بـه زبـان لری محلی بختياری و فارسـی شـعر می‌سـروده همـواره مـورد احتـرام و افتخار ايل بختياری بوده است.

از جمله سروده‌های معروف او به زبان لری است كه در توحيد باري‌تعالی گويد:

ای كــه روزیِ همــه خلــق زِ انبــار تُونِــه [۴] آســـمونها و زمين‌هـــا همـــه كـــردار تونـــه
ای همـه رنـگ و نگـاری كـه منـه دنيـا هـه[۵] همــه از پرتــو يــك جلــوه ی ديــدار تونــه
****
آفتو ای همـه نـورِس كـه ای تـاوه بـه زمـين [۶]مختصـــر ذرهای از تـــابش انـــوار تونـــه
ای همه اَو كه بـه درياچـه همـی مـوج ايزنـه[۷] جرگــــهای از كــــرمِ اَور گهربــــار تونــــه

آثار

اولین شعرش «رستاخیز مسجد سلیمان» نام داشت. شعر او ساده و صمیمی و بی تکلف است و به راحتی بر دلها می نشیند. دیوان اشعار او بارها به چاپ رسیده است. افسر بجز دیوان شعر، کتابی به نثر با عنوان گل سعادت نوشته که هنوز به چاپ نرسیده است. محتوای کتاب دربارة زندگی مردم ایلات و عشایر است که بیشتر وقایع نوشته شده در این کتاب در قریه اي خیالی اتفاق افتاده است و شخصيتهاي داستان مردمان ساده عشایر هستند.

داراب افسر اشعار بسیاری سروده، اما بیش از 1500بیت از اشعارش را محفوظ نداشته است که در دیوان او چاپ شده است. از ميان سروده‌هـای خـويش بـه قصــيده‌ی مدحيــه‌ای كــه در مــدح حضرت علی عليه‌السلام سروده بـود علاقه داشت.[۸]

وفات

وی در سال 1337ش بر اثر سکته فلج شد[۹] و در 21 مهرمـــاه ســـال 1350 شمسی ديده از جهان فرو بست و در تكيه مير فندرسـكی تخـت فـولاد در یکی از حجرات شرقی تکیه مدفون شد. [۱۰] بـه خاك سپرده شد. حسام الدین دولت آبادی مرثیه ای جهت او سروده و مادّه تاریخ فوتش را چنین سروده است:

تاریخ مرگش آمد به هجری «از جمع ما رفت داراب افسر»[۱۱]

پانویس

  1. افسر بختياری، ديوان اشعار، ص14.
  2. اوژن بختیاری، تاریخچه و شرح حال عرفا و شعرای دو قرن اخیر چهارمحال و بختیاری،ص199.
  3. خسروی، در انتظار سپیده دمان، ص480-483.
  4. تُونه: تو است
  5. اين همه رنگ و نگاری كه در دنيا وجود دارد.
  6. آفتاب اين همه نورش كه به زمين میتابد.
  7. اين همه آب كه به درياچه همواره موج میزند جرگهای از كرم ابر گهربار تو است.
  8. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، ص198-199.
  9. شناخت سرزمین بختیاری، صص 499 و 500.
  10. تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
  11. مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، ج2، صص885-886.


منابع

  • لطفي، علیرضا، (حامد اصفهاني) تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفي شعراي مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، 1390.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.