این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

محمدحسین بن محمدرحیم ادیب

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
نسخهٔ تاریخ ‏۳ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۳۳ توسط Kh1.shyrkhany (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش جزئئ)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

محمدحسین بن محمدرحیم ادیب ، خوشنویس در اصفهان به دنیا آمد.

زندگی نامه

وی  ادیب فاضل خوشنویس، فرزند محمدرحیم، در اصفهان به دنیا آمد. پدرش مردی کشاورز بود. محمدحسین در سن پایین پدر را از دست داد و او نگهداری و کفالت مادر و چندین خواهر و برادرش را به عهده گرفت.

 تحصیلات

وی در سن پانزده سالگی وارد حوزة علمیه و مدرسة میرزاحسین بیدآباد شد و چون از هوش و ذکاوت سرشاری برخوردار بود، بسرعت پیشرفت نمود. وی همچنین دارای خطی بسیار زیبا بوده است. در سال 1318ش همزمان با تحصیل، برای تدریس علوم دینی وارد مدرسه قدسیه به مدیریت مرحوم عبدالحسین قدسی شد و پس از فراگیری علوم دینی خود از مدرسان حوزه علمیه گردید.

شاگردان

از شاگردان وی بزرگانی، همچون

مرحوم شیخ محمدحسین رام پناه از علما و شاعران معاصر و از شاگردان مرحوم ادیب در ستایش استاد چنین می­سراید: در ستایش استاد معظم، جناب «آشیخ حسین ادیب»، زمانی که بندة کمترین و « میرزاعلی فاتحی » را درس می­دادند و ترک گفتند:

مرا ادیب فکند از نظر خدا ! چه کنمبه سوی من ننماید نظر خدا ! چه کنم
بسی نمود مرا علم و دانشم تعلیمکنون ز من بنماید حذر خدا ! چه کنم
الا نسیم سحر! از منش سلام رساناگر سلام ندارد ثمر خدا ! چه کنم
بر او بگو که عجب ترک همرهان کردیور این کلام ندارد اثر خدا ! چه کنم
به دل خیال ادیب ار کند کنم ترکشبه گوش من برسان این خبر خدا ! چه کنم
اگر بگویدم ای درس خواندنت یاسینکه بر دمند بران گوش خر خدا ! چه کنم
وگر بگویدم این نکته فاش، می­میرمتو را ز درس چه نفع و ضرر خدا ! چه کنم
اگر به سمع شریفش عرایضم برسدجفای او بشود بیشتر خدا ! چه کنم
به نه رواق مطبق همی رسد آهمز سوی آتش هجرش دگر خدا ! چه کنم
ادیب چون ندهدآب، سرو معرفتماگر که خشک شود این شجر خدا ! چه کنم
نموده عهد، کنم گریه در فراق ادیبمدد نداد گر ابر بصر خدا ! چه کنم
من از تپانچه، عدوی ادیب خواهم کشتبه من بیافت اگر او ظفر خدا ! چه کنم
خوش است آن که زنم توپ بر جناب ادیبنترسد آنکه ز توپ و تشر خدا ! چه کنم
به فکر چارة خود باش « طالعا » تا چندشده است ذکر تو شام و سحر خدا ! چه کنم
برو به مدرسه با فاتحی بکن تحصیلمخور دریغ و مگو اینقدر خدا ! چه کنم
گر عمل نکند فاتحی به وعدة خویشبر آر نعره ز قلب و جگر خدا ! چه کنم[۱]

   استاد علامه، سید محمد علی روضاتی دربارة استادش می­نویسد:

مرحوم ادیب با اینکه پدرش کشاورز بود، مردی در حدّ خود فاضل و ادیب و خوش نویس بود و در تمام عمرش از تحصیل فقه و اصول در مدرسة میرزاحسین و تعلیم خط و ادبیات فارسی و قرآن کریم به اطفال مدارس فارغ نبود و منبر هم می­رفت و موعظه و تبلیغ دین می­کرد. در دوران بلوغ، حقیر مدتها نزد او تعلیم خط گرفته و قرآن و نصاب الصبیان و رسالة عملیه مجتهد وقت و حساب و غیره خوانده بودم. همان طور که در زمان حیات بی ریا و بی ادعا بود، پنج شش ماه هم انواع کسالت­ها را داشت و در خانه و مریض خانه بستری بود و به کسی اطلاع نمی­‌داد.[۲]

 آثار و فعالیت‌ها

از فعالیتهای دیگر وی وعظ و منبر بوده است. [۳]

وفات

 مرحوم ادیب سرانجام در 27 رمضان سال 1388ق / 27 آذر 1347ش فوت کردند و پیکرش را  در صحن تکیه صاحب روضات تخت فولاد به خاک سپردند.[۴]

   بر سنگ مزارش این اشعار حک شده است:

توشة راهی تهیه کن چون دانیمرگ تو در پیری است یا به جوانی
شیخ محمدحسین ادیب خردمنداهل شریعت به صورت و به معانی
عالم صاحب قلم به فن کتابتعالم نیکو سخن و به مسئله دانی
گرگ اجل در مه صیام بوی کردآنچه کند روز و شب به عالی و دانی
سیصد و هشتاد و هشت بود پس از الفرفت بدار بقا ز عالم فانی

پانویس

  1. رام پنــاه، ديوان طالــع اصفهاني، ص185-186
  2. روضاتــي، مجالــس اهل ايمان، ص105
  3. اديب، شرح حال شيخ محمدحسين اديب، مخطوط.
  4. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص145-146

منبع

  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج۱، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، ۱۳۸۹.