این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

حسنعلی نخودکی اصفهانی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
نسخهٔ تاریخ ‏۲ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۲۶ توسط Kh1.Abedi (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'اعلام اصفهان' به 'اعلام اصفهان')
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حسنعلی نخودکی اصفهانی (۱۲۷۹-۱۳۶۱ق)، عالم و عارف امامی قرن سیزدهم و چهاردهم هجری قمری، مشهور به داشتن کرامت و استجابت دعا است.


زندگی‌نامه

حسنعلی مقدادی در ۱۵ ذی‌القعده ۱۲۷۹قمری/۱۲۴۲ شمسی در محلّه جوباره اصفهان به دنیا آمد. شهرت وی به نخودکی در اواخر عمر، به سبب اقامتش در نخودک، یکی از روستاهای اطراف مشهد بود.[۱] پدر او، علی اکبر مقدادی، فردی عامی و از کاسبان اصفهان و متصف به زهد و پارسایی بود.[۲] وی همچنین مرید محمد صادق تخت فولادی، از مشایخ سلسله چشتیه، و مشهور به استجابت دعا و کرامت بود.[۳]

پدر حسن‌علی، وی را نیز نزد مرشدش برد و از او خواست تا تربیت و مراقبت از وی را برعهده بگیرد. حسنعلی از هفت سالگی تا یازده سالگی زیر نظر محمدصادق تخت ‎پولادی به ریاضت شرعی مشغول شد. در ۱۲۹۰ق محمد صادق تخت‎پولادی درگذشت و حسنعلی ۳ سال دیگر نیز به ریاضت پرداخت، چنان‎که شب‌ها تا صبح بیدار می‌ماند و هر روز، روزه می‌گرفت. پس از آن برای بهره بردن از محضر سید جعفر حسینی قزوینی به شهرضا رفت.[۴]

گفته شده است نخودکی به علوم غریبه نیز مسلط بود و در این رشته شاگردانی داشت. پاره‌ای از اوقاتِ او نیز صرف پاسخگویی به سؤالات طالبان سیر و سلوک و دادن دعا و دوا به گرفتاران و بیمارانی می‌شد که از شهرهای دور و نزدیک به او مراجعه می‌کردند.[۵]او در کنار فلسفه، فقه، اصول، تفسیر و ریاضی، بر علوم غریبه هم تسلط داشت. وی صوفی مسلک بود و اعتقاد داشت صورت کامل تصوف در اسلام به ظهور رسیده است.

تدریس

نخودکی در مشهد بیشتر اوقات خویش را به عبادت، ریاضت، اعتکاف و زیارت قبور عرفا، مانند ابوعلی فارمدی، شیخ محمد کارَندِهی (مشهور به پیر پالان‌دوز) و شیخ محمد مؤمن گذراند. وی با وجود عبادت بسیار، گاه در فقه و اصول و ریاضیات، کتاب‌هایی چون شرح لمعه، معالم‌ الدین و خلاصة الحساب را تدریس می‌کرد.[۶]

فعالیت‌های علمی

نخودکی تا سال ۱۳۱۱ق در کنار تهذیب نفس، به آموختن علوم دینی و ادبی، منطق، فلسفه، فقه، اصول و ریاضی، در حوزه علمیه اصفهان، حوزه علمیه مشهد و حوزه علمیه نجف پرداخت. [۷]او در نجف به دیدار عالم و زاهد مشهور، سید مرتضی کشمیری، رفت و مدت‎ها با او ارتباط داشت و در تهذیب نفس، از راهنمایی‌های وی بهره برد.[۸]

نخودکی از ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۴ق در مشهد اقامت گزید و به ریاضت‌های شرعی پرداخت و از درس استادانی همچون محمدعلی خراسانی (مشهور به حاجی فاضل)، سیدعلی حائری یزدی، حاج‌ آقا حسین قمی و عبدالرحمن مدرس استفاده کرد. وی در ۱۳۱۹ به شیراز سفر کرد و در آنجا به فراگرفتن طب و آموختن کتاب قانون نزد میرزا جعفر طبیب پرداخت.

نخودکی در رمضان همان سال به بوشهر و از آنجا، از طریق دریا، به مکه رفت. وی چند بار دیگر نیز به نجف و اصفهان سفر کرد و سرانجام در ۱۳۲۹ق به مشهد رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند.[۹]

تعلیمات

اساس دستورهای سلوکی نخودکی به شاگردانش عبارت بود از:

  • اهتمام فراوان به رعایت شرع
  • حلال بودن غذا
  • به‌‎جاآوردن نمازهای واجب در اول وقت
  • سعی در تحصیل حضور قلب

وی همچنین به بیداری در سحرها، مراقبه در طول روز و محاسبه نفس در شب بسیار توصیه می‌کرد. بنا بر بعضی از نامه‌های نخودکی به شاگردانش، او اعتقاد داشته است که در زمان وی، عارف کامل و استادی که توانایی دستگیری از سالکان را داشته باشد، وجود ندارد. وی ضمناً مکرر اظهار می‌داشته است که کامل نیست و نمی‌تواند مرشد باشد و بنابراین، از سر ناچاری، برای کسانی که طالب بودند و اصرار داشتند، دستورهایی را از شخص‌‌ کاملی که موفق به درک او شده بود به طالبان می‌داد و مداومت بر آن‌ها را تا رسیدن به محضر یکی از عارفان کامل توصیه می‌کرد.

وی همچنین تصوف را طریق وصول الی‌ الله (راه رسیدن به خدا) می‌دانست و از این‌رو اعتقاد داشت که تصوف مخصوص ‌‌اسلام نیست و در همۀ ادیان وجود دارد و طریقۀ همۀ انبیا و اولیا بوده، ولی صورت کامل آن در اسلام به ظهور رسیده است. او همچنین ظاهر تصوف را شریعت اسلام و باطن و حقیقت آن را اتصال با ولایت، یعنی ایمان به ولایت امام علی(ع) و جانشینان وی می‌دانست.‌ بنابراین، از نظر وی قطب کسی است که رشتۀ اجازۀ وی به علی و فرزندان معصوم وی اتصال داشته باشد تا بتواند راهنمایی دیگران را بر عهده بگیرد و آنکه به ولایت متصل نیست، اگرچه ظاهر اعمالش با شرع نبوی مطابقت داشته باشد، از اسلام و تصوف بهره‌ای ندارد.[۱۰]

گرایش به تصوف

از نخودکی کرامت‌های بسیاری نقل شده است. برخی وی را قطب یا شیخ سلسله چشتیه  معرفی کرده و لقب طریقتی وی را‌ بنده‌علی دانسته‌اند، اما وی کسی را به این سلسله دعوت نکرد.[۱۱] او به درویشان خاکسار نیز علاقه‌مند بود و بیشتر شب‌های جمعه به تکیۀ گنبد سبز، که محل اجتماع خاکساران بود، می‌رفت و با آنان معاشرت می‌کرد.[۱۲]

از محمدتقی بهجت نقل شده است که ظاهراً شیخ حسنعلی از حاج آقا حسین بروجردی تقلید می کرده است و پسر حسنعلی نیز گفته است: پدرم مکرر وجوه شرعی به من می داد و من می بردم و به آقای بروجردی می دادم.[۱۳]

نقدها

زندگانی نوع انسان‌های غیر عادی که غالباً با کرامات و حوادث عجیب و غریب همراه است، خالی از نقد و تجزیه وتحلیل نیست. زندگانی نخودکی و کرامات و حوادث منسوب به وی نیز مورد نقد و ارزیابی های مختلف قرار گرفته است که برخی از آنها بر مبنای انکار هر گونه حادثه و کرامت از سوی انسان‌های عادی و غیر معصوم است و برخی از نقدها نیز متوجه پاره‌ای از مصادیق و نمونه هایی است که باور پذیری اش مشکل‌تر است.

البته برخی نیز بر این باورند که با همه داستان‌هایی که در اطراف عبادت‌های طولانی و تهجدهای شگفت‌آور وی نقل شده، امر مسلّم آن است که او هرگز در این مسیر، از مسیر شرع خارج نشد و ریاضت‌هایش همگی بر مبنای توصیه‌های معصومین(ع) و اولیای الهی بود. برخی از صاحب نظران هم یکی از نقدهای جدّی که متوجه نخودکی است این می دانند که عارف نبايد از نزول مشيّت حقّ در همه مراتب ظهور با اختلاف مظاهر به امر ديگری بپردازد و خود را در دسترس عوام ‌النّاس قرار دهد و به ميل و دلخواه مردم كه با عقول ضعيفه و ناقصه خود كه چه بسا خلاف مشيّت و مصلحت حكيمانه حضرت حقّ است و حَدِّ يَقِفی(حد ومرز و نقطه پایانی) ندارد حركت كند.

این گونه نقدها بیشتر متوجه این بخش از زندگانی مرحوم نخودکی است که وی نوعاً و غالباً با کار و توصیه ساده‌ای و یا خوراکی بسیار کمی مانند قند یا کشمش تلاش برای شفای بیماری بیماران مختلف داشته است. البته برخی بر این باورند که مرحوم نخودکی خود نیز از پاره ای از کارهایش همانند تلاش برای شفای بیماران مخصوصاً در سال های پایانی عمر پشیمان بوده است. [۱۴]

اساتید

وی از محضر جهانگیرخان قشقایی، علوم رایج در حوزه های علمیه را در اصفهان نزد آخوند ملا محمد کاشانی و سید محمد کاظم طباطبائی یزدی بهره برد و پس از آن در نجف، تهذیب نفس و ریاضت‌های شرعی را با نظر شخصیت‌هایی چون سید جعفر حسینی قزوینی و سید مرتضی کشمیری در پیش گرفت.همچنین در مشهد مقدس نزد حاج محمّدعلی فاضل و آقا میر سیّد علی حائری یزدی، حاج آقا حسین قمی و سیّد عبدالرّحمان مدرس تحصیلات خود را ادامه داد.[۱۵]

از اساتید مشهور نخودکی می‌توان به افراد زیر اشاره کرد:

شاگردان

برخی از شاگردان و مریدان نخودکی عبارتند از:

  • فرزندش علی مقدادی اصفهانی،
  • عبدالنبی خراسانی،
  • ذبیح‌الله امیر شهیدی،
  • محمدحسین خراسانی،
  • محمود حلبی،
  • محمد احمدآبادی (مشهور به طبیب‌زاده)،
  • سید علی رضوی، و ابوالحسن حافظیان.
  • سید شهاب الدین مرعشی نجفی
  • غلامرضا عرفانیان یزدی نیز ازشاگردان وی در حدیث و از جمله کسانی بودند که از او اجازۀ نقل حدیث گرفتند.[۱۶]

آثار

آثار نخودکی را فرزند وی، مقدادی اصفهانی، در کتابی به نام نشان از بی نشان‌ها، در دو مجلد، به چاپ رسانده، که مشتمل است بر تعلیقه‌ای بر کتاب تذکرة المتقین اثر شیخ محمد بهاری همدانی، نامه‌هایی به برخی از مریدان، تقریر برخی از مجالس وی و رساله‌هایی با موضوع‌های بیشتر عرفانی و اخلاقی همچون توحید، ولایت و محبت اهل بیت (ع)، عشق و محبت، زهد و پارسایی، حقوق مسلمانان بر یکدیگر، دعا و شرایط استجابت آن، و اخلاص.[۱۷]

نخودکی کتاب‌های ارشاد البیان و اسرارنامۀ عطار نیشابوری را تصحیح و در ۱۳۵۵ق و ۱۳۵۶ق در تهران به چاپ رساند. او همچنین کتاب ترجمه الصلاة، اثر ملا محسن فیض کاشانی، را به همراه تأویلاتی از خویش دربارۀ نماز، چاپ کرد.[۱۸]

او رساله «ترجمه الصلاه» فیض را به طبع رساند. و به ضمیمه آن تأویلاتی درباره نماز و معانی آن ایراد نموده است. همچنین بر رساله «تذکره المتقین» تعلیقاتی نوشته است. [۱۹] گاهی شعر نیز می‌سرود.

وفات

در روزهای آخر عمر به بیماری مبتلا شده و تحت معالجه اطبّاء آن زمان قرار گرفت و در منزل یکی از مریدانش در شهر مشهد مقدس وفات یافته است. نخودکی در ۱۷ شعبان ۱۳۶۱ق (۸ شهریور، ۱۳۲۱ش) در ۸۲ سالگی در گذشت. پیکر وی با حضور بسیاری از اهالی مشهد تشییع و در صحن عتیق حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.[۲۰]

نخودکی گفته بود در زمان حیات خود، هنگامی که در یکی از حجره های صحن عتیق رضوی مشغول عبادت بود، کرامت و لطف ویژه امام رضا(ع) به زائران خود را شهود کرده و وصیت کرد در همان مکانی که امام را شهود کرده بود زیر پای زائران دفن شود.

پانویس

  1. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴ـ ۱۵، ص۸۰ـ۸۱، پانویس ۱؛ آشتیانی،در حکمت و معرفت، ص‌‌۱۳۶.
  2. امامی خویی، مرآةالشرق، ج‌۲، ص‌‌۹۶۵؛ مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۴؛ قس رازی، گنجینۀ دانشمندان، ج‌۷، ص‌‌۱۱۱؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷؛ امینی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌‌۱۲۲۸، که از پدر نخودکی با عنوان آخوند و ملا یاد کرده‌اند
  3. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج۱، ص۱۴؛ همایی، ص‌‌۱۲۱؛ مدرسی چهاردهی، سلسله های صوفیۀ ایران، ص‌‌۱۸۲؛
  4. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص۱۵ ـ ۱۶
  5. بدالرحمن مدرس، تاریخ علماء خراسان، ص‌‌۲۵۲ ـ ۲۵۳
  6. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ص‌‌۲۴ ـ ۲۵؛ آشتیانی، در حکمت و معرفت، ص۱۳۶ ؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷
  7. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۱۷، ۲۰ ـ ۲۱؛ امینی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌‌۱۲۲۸ ـ ۱۲۲۹؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷
  8. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۱۷
  9. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ص‌‌۲۳ ـ ۲۴
  10. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ص۲۶۳، ۲۵۶ـ۲۶۶
  11. مدرسی چهاردهی، سلسله های صوفیۀ ایران، ص ۱۸۳؛ آشتیانی، در حکمت و معرفت، ص ۱۳۶؛ قس بلاغی، کتاب مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ۲۲۰ ـ ۲۲۱، که ‌بنا بر نقلی او را از فقرای ذهبیه دانسته است.
  12. مدرسی چهاردهی، سلسله های صوفیۀ ایران، ص ۱۸۳؛ مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۲۵
  13. شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۵۸۲
  14. https://www.mashreghnews.ir/news/233800/
  15. مهدوی،اعلام اصفهان،جلد۲،ص۵۹۴-۵۹۵.
  16. حسین‌بن سعید کوفی، کتاب الزهد، مقدمۀ عرفانیان، ص‌‌۴۲؛ مرعشی، المسلسلات فی الاجازات، ج‌۲، ص‌‌۳۰۷
  17. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۱۱۷ـ۱۶۶، ۱۶۸ـ ۴۹۳، ۵۰۴ـ ۵۹۳
  18. دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص۳۵۶؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)،ج۱، صص ۴۵۶-۴۵۳؛ نشان از بی نشان ها، صص ۳۵-۱۴؛ تاریخ علمای خراسان، ۲۵۴-۲۵۲؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص ۲۳۳ و ۴۰۴؛ مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، صص ۱۴۹ و ۱۵۰؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج۱، صص ۱۹۱ و ۱۹۲؛ گنجینه دانشمندان، ج۷، صص۱۱۳-۱۱۱.
  19. مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، ج2، صص594-595.
  20. مقدادی اصفهانی، نشان از بی‌نشان‌ها، ج‌۱، ص‌‌۳۴ ـ ۳۵؛ رازی، گنجینۀ دانشمندان، ج‌۷، ص‌‌۱۱۲؛ امینی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج‌۳، ص‌‌۱۲۲۸ ـ ۱۲۲۹؛ قس بلاغی، کتاب مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، ص‌‌۲۱۷، که به اشتباه سال درگذشت وی را ۱۳۶۵ نوشته است.

منابع

  • جلال‌الدین آشتیانی، در حکمت و معرفت مجموعۀ مقاله‌ها و مصاحبه های حکمی معرفتی استاد سیدجلال الدین آشتیانی، چاپ حسن جمشیدی، تهران ۱۳۸۵ش؛
  • آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف شیعه،
  • شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج۲، قم: مؤسسه کتاب شناسی شیعه، ۱۳۹۴ش.
  • حسن ابطحی، پرواز روح، قم ۱۳۷۶ش
  • محمد بن علی ابن بابویه، فضائل الاشهر الثلاثة، چاپ غلامرضا عرفانیان، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲
  • لوح فشردۀ اهل بیت
  • محمدامین امامی خویی، مرآةالشرق: موسوعة تراجم اعلام الشیعة الامامیة فی القرنی الثالث عشر و الرابع عشر، چاپ علی صدرائی خویی، قم ۱۴۲۷/۲۰۰۶
  • محمدهادی امینی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، نجف ۱۴۱۳/۱۹۹۲
  • عبدالحجت بلاغی، کتاب مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء، تهران ۱۳۲۷ش
  • ابوالحسن حافظیان، شرح و تفسیر لوح محفوظ، تهران ۱۳۸۶ش
  • محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، قم ۱۳۵۴ش
  • بر گرفته از مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.