این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
محمدکاظم غمگین اصفهانی
ميرزا محمدكاظم غمگين فرزند عباس (متوفى 1303 ) ابن محمداسماعيل در سال 1286 قمـرى در اصـفهان بـه دنيـا آمـد. مـادرش دختـر مرحـوم آقـا غلامعلـى خوشنويس (غلامعلى خطاط نسخ نويس معروف قرن سيزدهم هجرى) بـود . بـرادرش ميرزا ابوالقاسم ذوقى متوفى 1336 قمرى است.[۱] در نزد عموی گران قدرش میرزا ابراهیم ساغر، شاعر معروف تربیت شد و به شاعری نامبردار گشت.[۲]
زندگینامه
"غمگین" شاعری توانا و استادی قادر و خطاطی زبردست بود. در اوایل عمر چیت سازی می کرد. بعدا به تجارت اشتغال جست و در اواخر عمر در کمپانی مسعودیه و بعدا کمپانی لینچ به عنوان منشی و حسابدار کار می کرد.
وی در انواع فنون سخن استاد بود امّا طبع او بیشتر به قصیده سرایی راغب بود؛ بر عکس برادرش "ذوقی" که غزل سرا بود. قصاید متقدّمین را بسیار استقبال می کرد و گاهی چکامه های چند صد بیتی می پرداخت.
به نوشته استاد جلال الدین همایی وی مردی پخته و هموار و نیک فطرت و خوش رفتار بود. بد هیچ کس را نمی خواست و از بدگویی و غیبت و تهمت پرهیز می کرد. طمّاع و حریص و آزمند نبود. در حسن خلق و سلامت نفس و صفای ضمیر و خلوص عقیدت و پاکی نیت و درست گفتاری و نیک رفتاری و تقوا و دین داری، مابین همگنان امتیاز داشت.
او ایمانی راسخ و پابرجا و اعتقادی ساده و بی روی و ریا داشت. نسبت به ائمه طاهرین علیهم السلام اعتقادی بسزا داشت و در معضلات حوادث و قضای حاجات مستمسک به حبل ولای خمسه طیبه و خاندان عصمت و طهارت می گردید.
قسمت عمده اشعارش قصاید مشتمل بر مدح و منقبت حضرت رسول و امیر المومنین و سایر ائمه طاهرین است. وی همه ساله به مناسبت جشن های بزرگ و اعیاد متبرکه چکامه های شیوا و قصاید غرا می ساخت و در انجمن های ادبی و مجامع ملی با آهنگی مخصوص می خواند. بهترین اشعارش قصایدی است که به تتبع اسلوب کمال الدین اسماعیل ساخته و به پیروی از وی گاهی با ردیف های مشکل چکامه های غرّا و دلپسند پرداخته است.
وی در شاعری پیرو سبک عراقی و شاگرد مکتب جدید اصفهانی بود که با پیشوایی سیّد علی مشتاق شروع شد. چندان گرد مدایح حکام و امرا و سلاطین وقت نمی گشت و در پیشگاه آنان اصلا راه نداشت. مردی بسیار مؤدّب و آرام بود. سبکسری و سبکساری در وی وجود نداشت. در گفتار بسیار سنجیده و بطی ء بود و شمرده و هموار سخن می گفت.
علاوه بر شاعری از حسن خط تحریری شکسته نستعلیق و فن دفتر داری و منشئات تجارتی بهره مند بود و شعر و شاعری را به هیچ وجه وسیله کسب معاش قرار نمی داد.
مرحوم همايى در مقدمه ى ديوان طرب مى نويسد:
از آقا غلامعلى(خوشنويس) فقط يك پسر باقى ماند. مسمى جدش محمد رحيم... چهار دختر هم داشت كه يكى از آنها زوجه ى ميرزا ابراهيم ساغر شاعر معروف قرن سيزدهم (وفات 1302) ... و ديگر زوجه ى آقا عباس علاف (متوفى 1303 قمرى) كـه مرحوم حاج محمدكاظم غمگـين و برادرش ميـرزا ابوالقاسـم ذوقـى از اولاد او بودند.
همــايى تولّــد او را در 1285 قمرى در اصفهان نوشته اسـت و او را از مؤسسين انجمن ادبى مرحـوم شــيدا و از اســاتيد و رؤســاى آن انجمـن معرفـى مـى كنـد.
مرحـوم مهدوى بر اسـاس مقدمـه ى اسـتاد همايى به انجمنهايى كه غمگين در آن شــركت داشــته اســت اشــاره مى كند:
1 ـ انجمن ملا محمدباقر ابوالفقراء، البته مرحوم مهدوى اين نكته را اشتباه مرحوم همايى مى داند، زيرا وفات ابوالفقرا 1286 يعنى با سال تولّد غمگين يكسان است.
2 ـ انجمن ملك الشعرا عنقا
3 ـ انجمن طرب
4 ـ انجمن ميرزا سيد على نقى خان
5 ـ انجمن حقايق
6 ـ انجمن شيدا
7 ـ انجمن اديب
آثار
ديوان اشعار با نام دیوان "غمگین" بالغ بر پنجاه هزار بیت یا افزون تر بوده که قسمتی از آن در زمان حیاتش مفقود شده و قسمتی را خود قابل ثبت ندانسته و دیوان مرتبش که در تملک مرحوم مجید اوحدی بوده در حدود بیست هزار بیت را دربر داشته است و به سعى و اهتمام مرحوم مجيد اوحدى يكتا بـا مقدمـه استاد همايى چاپ شده است.
دومین اثر وی مثنوی "سرّ الاسرار" است، حاوی چند هزار بیت در مصائب خاندان عصمت، به پیروی از "زبده الاسرار" صفی علی شاه و "گنجینه اسرار" عمّان که نسخه آن به خط شاعر نزد مرحوم اوحدی بوده است.[۳]
وى در روز 12 شوال سال 1355 قمـرى وفـات يافـت و پيكـرش را در تكيـه خواجويى به خاك سپردند. در وفات وى شعرايى همچون فايض اصفهانى، ثاقب، نوربخش، صغير اصفهانى و اوحدى يكتا مرثيه و ماده تاريخ سروده اند. [۴]
از اشعار اوست:
كـن دور ز دل حسـرت و آمـال و هـوس را | اين خلوت يار اسـت مـده ره همـه كـس را | |
با عشق مكـن همسـرى اى عقـل كـه هرگـز | ره نيســت بــه ســرمنزل ســيمرغ مگــس را[۵] |
از اشعار دیگران در وفات او:
اوستاد سخن سرا غمگین | آن که داد سخن سرایی داد | |
نوّر اللّه مضجعه عمری | زیست چون سرو در جهان آزاد[۶] |
دل کرد طلب از من چون سال وفاتش را | طبعم ز پی پاسخ شد واله و سرگردان | |
ناگاه سروشی خواند در گوش دل "یکتا" | این نغمه که: "زد غمگین باده زکف جانان[۷] |
پانویس
منابع
برگرفته از کتاب بزم معرفت، مشاهیر تخت فولاد اصفهان، تکیه محقق خواجویی، رحیم قاسمی، ناشر: کانون پژوهش، چاپ اول، 1388.
برگرفته از کتاب تذكره شعراي تخت فولاد اصفهان : معرفي شعراي مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفي (حامد اصفهاني)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، 1390. ص 426