این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «محمدابراهیم ساغر»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (جایگزینی متن - 'از: مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان:' به 'از: مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان:')
سطر ۱: سطر ۱:
میرزا محمّدابراهیم متخلّص به «ساغر» فرزند محمّد اسماعیل سدهی اصفهانی شاعر ادیب و خطّاط. در اصفهان به تحصیل علم وادب پرداخت.
'''میرزا محمّدابراهیم''' متخلّص به «'''ساغر'''» فرزند محمّد اسماعیل سدهی اصفهانی شاعر ادیب و خطّاط. در اصفهان به تحصیل علم وادب پرداخت.  


چندی نزد آقا غلام علی خطّاط مشق نمود تا در خطّ نسخ، استاد شد.  
==زندگی نامه==
<br />
سـيد احمـد ديـوان بيگـى درحديقةالشعرا در مورد او چنين نوشته است: «اسمش محمدابراهيم و مردى است بسيار افتاده و آرام و حليم. مدتها در مدرسه تحصيل علوم متفرقه كرده. بعد از زحمات ديـد حاصـلى نـدارد بنـاى شـعر گفـتن گذاشت.  


==آثار==
چون شعر ملايى بود جلوه نكرد. بناى مداحى آل بيت طاهره گذاشت. آن راديگر مردم اعتنا به خوب و بد شعر نكرده به رغبت استماع مى نمودنـد . بـالاخره بـه زور شاعر شد. باز در ايران گرهى از كارش گشوده نمى شد.
این کتب از او است: 1. پارسی نامه، رساله مختصری است در دستور زبان فارسی 2. تحفه الحسینیّه 3. توحیدنامه 4. دیوان قصائد و غزلیّات 5. المصائب 6. مثنوی سبعه ابحر [و یا سبع المثانی و یا مظفّرنامه] که نظم کتاب جلاء العیون علاّمه مجلسی است[7. ماتم سرا] 8. مزخرف نامه و آن رساله ای در حکایات و امثال این ها است. این شعر در مدح امام رضا علیه السلام از او است:


افلاک تو را چاکر و هرکس که در آن است آفاق تو را خادم و هرکس که در این است
به هندوستان رفت و در ظل عنايات آقاخان محلّاتى برآسود و در آنجا به تقويت و تربيت آقاخان كتـابى در مصائب جناب سيدالشهدا (ارواح العالمين فداه) نظم و چـاپ كـرده و بـا معونـه اى كـه كفايتش را مى كند مراجعت كرده.


یک حاجب درگاهت، گردون رفیع است یک واقف بنگاهت، جبریل امین است.<ref>دیوان غمگین؛ مقدّمه رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص60؛ چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، ص291؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص588؛ الذّریعه، ج9، ص157 و ج18، ص166 و ج21، ص165، حدیقه الشّعرا، ج1، صص719 720؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «ساغر»، ص142؛ تذکره مدایح معتمدیه، (خطّی)، ص33؛ فهرست مرعشی، ج32، صص535 536؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص98 99؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص161.</ref>
حاليا در اصفهان است و فقيـر، در اصـفهان مكـرّر خدمتش رسيده و اشعارش را شنيده ام و اين اشعار كه در اين جا ثبت مى شـود مـال قبل از سفر هندوستان ايشان است زيرا كه در مراجعت هـم آنچـه شـنيدم بـا اينهـاتفاوتى نداشت.».<ref> ديوانبيگى، سيد احمد، حديقةالشعرا، ج1 ،ص719</ref>
وى خط را در خدمت آقا غلامعلى خطاط فراگرفت. كتب زير از تأليفات اوست:<ref>لطفی،تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان ،ص290</ref>


1. پارسی نامه، رساله مختصری است در دستور زبان فارسی


==وفات==
2. تحفه الحسینیّه
وی سرانجام در سال 1302ق وفات یافت، و در تکیه خرابه، واقع در تخت فولاد مدفون شد. مانی اصفهانی در مادّه تاریخ او سروده است:
3. توحیدنامه


وقت رحلت گفت با ساقی عشق: از پی تاریخ «یک ساغر بده» . <ref>مصلح الدین مهدوی، اعلام اصفهان، ج 1 ، ص 91.</ref>
4. دیوان قصائد و غزلیّات
<br />
 
5. کنز المصائب
 
6. مثنوی سبعه ابحر [و یا سبع المثانی و یا مظفّرنامه] که نظم کتاب جلاء العیون علاّمه مجلسی است.
 
[7. ماتم سرا]
 
8. مزخرف نامه و آن رساله ای در حکایات و امثال این ها است.
 
9. مكاشفات و مشاهدات.<ref>فهرست كتابخانه مركزى دانشگاه، ج17</ref>
 
ساغر داراى دو فرزند دختـر و چهـار فرزنـد پسر بوده است كه از فرزندان او ميرزا اسماعيل متخلّص به دردى شاعر و خطّـاط واهل فضل و دانش بوده و ديگر ميرزا جعفر متخلّص به ظفر و سوم ميـرزا غلامعلـى
خطّاط معروف به غلامعلى ثانى است.
 
جناب نيز در كتاب رجال و مشاهير اصفهان بـه دو سطر در مورد او بسنده كرده است:«بسيار ظريف و با لباسهاى پاكيزه مى گشت. خط نسخ را خوش مى نوشت و درشعر ساغر تخلّص داشت در سنه هزار و سيصد و دو وفات كرد».<ref>مهدوى، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص42</ref>
 
این شعر در مدح امام رضا (علیه السلام) از او است:
{{شعر}}
{{ب|افلاک تو را چاکر و هرکس که در آن است| آفاق تو را خادم و هرکس که در این است }}
 
{{ب|یک حاجب درگاهت، گردون رفیع است| یک واقف بنگاهت، جبریل امین است.<ref>دیوان غمگین؛ مقدّمه رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص60؛ چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، ص291؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص588؛ الذّریعه، ج9، ص157 و ج18، ص166 و ج21، ص165، حدیقه الشّعرا، ج1، صص719 720؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «ساغر»، ص142؛ تذکره مدایح معتمدیه، (خطّی)، ص33؛ فهرست مرعشی، ج32، صص535 536؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص98 99؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص161.</ref>}}
{{پایان شعر}}
 
وی سرانجام در سال 1302ق وفات یافت، و در [[تکیه خرابه]]، واقع در [[تخت فولاد]] مدفون شد. [[مانی اصفهانی]] در مادّه تاریخ او سروده است:
 
{{شعر}}
{{ب|وقت رحلت گفت با ساقی عشق|از پی تاریخ «یک ساغر بده» <ref>مصلح الدین مهدوی، اعلام اصفهان، ج 1 ، ص 91.</ref>}}
{{پایان شعر}}


==پانویس==
==پانویس==
<references />
{{پانویس}}


==منبع==
==منابع==
برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی، مصلح الدین]]، [[اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۸۶.
برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی، مصلح الدین]]، [[اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۸۶.
[[رده:اعلام اصفهان،ج 1]]
برگرفته از[[تذكره شعراي تخت فولاد اصفهان]]<span> </span>: معرفي شعراي مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفي (حامد اصفهاني)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، 1390.
[[رده:تیرماه 1401]]
 
[[رده:کتاب اعلام اصفهان،ج 1]]
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]

نسخهٔ ‏۱۳ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۵۷

میرزا محمّدابراهیم متخلّص به «ساغر» فرزند محمّد اسماعیل سدهی اصفهانی شاعر ادیب و خطّاط. در اصفهان به تحصیل علم وادب پرداخت.

زندگی نامه

سـيد احمـد ديـوان بيگـى درحديقةالشعرا در مورد او چنين نوشته است: «اسمش محمدابراهيم و مردى است بسيار افتاده و آرام و حليم. مدتها در مدرسه تحصيل علوم متفرقه كرده. بعد از زحمات ديـد حاصـلى نـدارد بنـاى شـعر گفـتن گذاشت.

چون شعر ملايى بود جلوه نكرد. بناى مداحى آل بيت طاهره گذاشت. آن راديگر مردم اعتنا به خوب و بد شعر نكرده به رغبت استماع مى نمودنـد . بـالاخره بـه زور شاعر شد. باز در ايران گرهى از كارش گشوده نمى شد.

به هندوستان رفت و در ظل عنايات آقاخان محلّاتى برآسود و در آنجا به تقويت و تربيت آقاخان كتـابى در مصائب جناب سيدالشهدا (ارواح العالمين فداه) نظم و چـاپ كـرده و بـا معونـه اى كـه كفايتش را مى كند مراجعت كرده.

حاليا در اصفهان است و فقيـر، در اصـفهان مكـرّر خدمتش رسيده و اشعارش را شنيده ام و اين اشعار كه در اين جا ثبت مى شـود مـال قبل از سفر هندوستان ايشان است زيرا كه در مراجعت هـم آنچـه شـنيدم بـا اينهـاتفاوتى نداشت.».[۱] وى خط را در خدمت آقا غلامعلى خطاط فراگرفت. كتب زير از تأليفات اوست:[۲]

1. پارسی نامه، رساله مختصری است در دستور زبان فارسی

2. تحفه الحسینیّه

3. توحیدنامه

4. دیوان قصائد و غزلیّات

5. کنز المصائب

6. مثنوی سبعه ابحر [و یا سبع المثانی و یا مظفّرنامه] که نظم کتاب جلاء العیون علاّمه مجلسی است.

[7. ماتم سرا]

8. مزخرف نامه و آن رساله ای در حکایات و امثال این ها است.

9. مكاشفات و مشاهدات.[۳]

ساغر داراى دو فرزند دختـر و چهـار فرزنـد پسر بوده است كه از فرزندان او ميرزا اسماعيل متخلّص به دردى شاعر و خطّـاط واهل فضل و دانش بوده و ديگر ميرزا جعفر متخلّص به ظفر و سوم ميـرزا غلامعلـى خطّاط معروف به غلامعلى ثانى است.

جناب نيز در كتاب رجال و مشاهير اصفهان بـه دو سطر در مورد او بسنده كرده است:«بسيار ظريف و با لباسهاى پاكيزه مى گشت. خط نسخ را خوش مى نوشت و درشعر ساغر تخلّص داشت در سنه هزار و سيصد و دو وفات كرد».[۴]

این شعر در مدح امام رضا (علیه السلام) از او است:

افلاک تو را چاکر و هرکس که در آن است آفاق تو را خادم و هرکس که در این است
یک حاجب درگاهت، گردون رفیع است یک واقف بنگاهت، جبریل امین است.[۵]

وی سرانجام در سال 1302ق وفات یافت، و در تکیه خرابه، واقع در تخت فولاد مدفون شد. مانی اصفهانی در مادّه تاریخ او سروده است:

وقت رحلت گفت با ساقی عشقاز پی تاریخ «یک ساغر بده» [۶]

پانویس

  1. ديوانبيگى، سيد احمد، حديقةالشعرا، ج1 ،ص719
  2. لطفی،تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان ،ص290
  3. فهرست كتابخانه مركزى دانشگاه، ج17
  4. مهدوى، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص42
  5. دیوان غمگین؛ مقدّمه رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص60؛ چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، ص291؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص588؛ الذّریعه، ج9، ص157 و ج18، ص166 و ج21، ص165، حدیقه الشّعرا، ج1، صص719 720؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «ساغر»، ص142؛ تذکره مدایح معتمدیه، (خطّی)، ص33؛ فهرست مرعشی، ج32، صص535 536؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص98 99؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص161.
  6. مصلح الدین مهدوی، اعلام اصفهان، ج 1 ، ص 91.

منابع

برگرفته از: مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۸۶. برگرفته ازتذكره شعراي تخت فولاد اصفهان : معرفي شعراي مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفي (حامد اصفهاني)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، 1390.